سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن رمضان 1446؛ جلسه هشتم

“رعایت عدالت در گفتار بر اساس آیه وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا و آموزه‌های قرآن کریم”

کارشناس روابط عمومی ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ ۰

سوره مبارکه انعام، جزء هشتم، ایجاز دوم و درس امروز ما درباره برداشت‌هایی است که از این آیه شریفه داریم. آیه مفصل است، اما بخشی که مورد نظر است، این است: “وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ”؛ هنگام سخن گفتن، عدالت را رعایت کنید. این بخش، نسبت به دوستان نزدیک شما یا افراد نزدیک شما مطرح می‌شود. قرآن کریم درباره عدل و قسط و عدالت، آیات فراوانی را به مسلمین تذکر داده است. رعایت عدالت بر هر فرد انسانی واجب است؛ یعنی عدالت وظیفه عمومی است و ربطی به مسلمان یا غیرمسلمان بودن ندارد. فطرتاً انسان‌ها به دنبال عدالت هستند. اصلاً همه عدالت را می‌فهمند، همه از عدالت خوششان می‌آید، و همه به دنبال عدالتند. اصلاً به اسم عدالت، جمعیت‌ها و گروه‌هایی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند و در فضاهایی قرارشان می‌دهند.

رعایت عدالت بر هر انسانی واجب است و وظیفه عمومی محسوب می‌شود. عدل و قسط، با قاف و سین و طاء تألیف‌یافته، مترادف هستند و بار مفهومی یکسانی دارند؛ یعنی وقتی یا می‌گوییم عدل یا می‌گوییم قسط، هر دو به یک مسند تعلق دارند. در قرآن هم هر دو واژه به‌وفور به کار رفته است. هم قسط به کار رفته و هم عدل. من در اینجا برخی مثال‌هایی از قرآن می‌آورم. حالا یک مقداری عدالت را بیشتر توضیح می‌دهم.

گاهی قرآن کریم درباره اجرای عدالت به‌طور مطلق سخن می‌گوید. مثلاً در سوره مبارکه مائده، آیه هشتم، می‌فرماید که بدی‌ها و بدکرداری‌های یک طایفه باعث نشود که شما به بی‌عدالتی وادار شوید. اگر گروهی با شما بی‌عدالتی کردند یا بدی کردند، شما دست از عدالت نکشید: “وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا”. اذیت کردن، بدی کردن یا ناراحت کردن گروهی نباید باعث شود که شما از مسیر عدالت خارج شوید. بعد می‌فرماید: “اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ”، یعنی با عدالت رفتار کنید که این به پرهیزکاری نزدیک‌تر است. “وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ”، یعنی پرهیزکار باشید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

پس می‌بینید که “اعْدِلُوا”، “عَدلوا” و کلمه عدالت، به‌طور مطلق آمده است؛ ولی مطلق گفته و اشاره به موضوع خاصی نشده است. مثلاً در آیه نودم از سوره مبارکه نحل می‌فرماید: “إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ”، یعنی خدا امر می‌کند که به عدل و احسان رفتار کنید. یا در جای دیگری می‌فرماید: “أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ”، یعنی پروردگار من به قسط و عدالت امر کرده است. یعنی همه باید عادلانه رفتار کنند. این‌ها مجموعه‌ای از آیاتی هستند که به طور کلی عدالت را مطرح کرده‌اند. همین دو سه مثال کافی است. این آیات نشان می‌دهند که عدالت به طور مطلق مطرح شده است.

گاهی نیز قرآن به موارد خاصی از عدالت اشاره دارد. مثلاً در آیه ۵۸ از سوره مبارکه نساء می‌فرماید: “إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا”، یعنی خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانات را به صاحبانش بازگردانید. اینجا عدالت حکم می‌کند که شما چه کنید؟ امانت‌هایی که در اختیار شما است، به صاحبانش بازگردانید. اما حالا ادامه آیه را دقت کنید که می‌فرماید: “وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ”. اینجا دو نکته مطرح شده: یکی اینکه امانات را بازگردانید و دومی اینکه اگر شما را حاکم کردند و گفتند بیا به کار ما رسیدگی کن، در آن صورت، “حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ”، به عدالت داوری کنید. اینجا مسأله خاص‌تر شده است، زیرا بحث قضاوت و حکم درباره مردم است. این یک مورد خاص از عدالت است.

گاهی قرآن درباره مسائل حقوقی صحبت می‌کند. مثلاً وقتی می‌خواهید در معامله‌ای شرکت کنید، یک خانه یا ماشین خرید و فروش کنید، یا کسی می‌خواهد به کس دیگری پول قرض بدهد، می‌فرماید که حتماً بنویسید. این خیلی مهم است. بسیاری از دعواهایی که میان افراد پیش می‌آید به همین دلیل است که کاغذ و قراردادی ننوشته‌اند. حتی وقتی رسیدی می‌گیرند، باز هم می‌بینیم چیزی ننوشتند. قرآن اینجا می‌فرماید: “فَاکْتُبُوهُ”. می‌گوید: بنویسید و این قرارداد را از روی عدالت بنویسید. باز هم می‌فرماید: “وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ”. یعنی کسی که قرارداد می‌نویسد، باید از روی عدالت بنویسد. این خیلی جالب است که عدالت با کتابت در مسائل حقوقی پیوند خورده است.

متأسفانه بخش زیادی از دعواها به این دلیل رخ می‌دهد که افراد چیزی نمی‌نویسند. افرادی را می‌بینیم که وقتی صحبت از بدهی یا معامله می‌شود، چیزی نوشته نمی‌شود و می‌گویند: “خب من به او گفتم” یا “او به من اینطور گفت”. اما وقتی نوشته نمی‌شود، هر کسی از دید خود ماجرا را برداشت می‌کند. یکی می‌گوید: “من این را گفتم”، دیگری می‌گوید: “من اینطور شنیدم”. همین باعث اختلاف میان دوستان و خانواده‌ها می‌شود. پس قرآن تأکید می‌کند که بنویسید و عادلانه رفتار کنید.

موضوع دیگری که قرآن به آن اشاره می‌کند، مسائل خانواده است. مثلاً در سوره نساء، در آیه سوم می‌فرماید: “وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ”. اینجا درباره مسائل ازدواج و تعدد زوجات صحبت می‌کند. می‌گوید: کسی می‌تواند دو یا سه یا چهار زن بگیرد. اما فوراً ادامه می‌دهد: “فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً”. اگر ترس از این بود که نمی‌توانید عدالت را برقرار کنید، فقط یک زن بگیرید و بیشتر از یک زن جایز نیست.

عدالتی که در این آیه به آن اشاره شده، محبت نیست؛ بلکه عدالت اقتصادی است. یعنی مرد باید از نظر مالی بتواند چند خانه را اداره کند. اگر نمی‌تواند، نباید وارد این موضوع شود. محبت، امری است که میان انسان‌ها متفاوت است و انسان نمی‌تواند در محبت میان همسران عدالت را برقرار کند. بنابراین، عدالت در این آیه به امور مالی و اقتصادی بازمی‌گردد، نه به محبت.

ادتان باشد که بحث محبت اصلاً اختیارش دست افراد نیست. فرض کنید شما پدر یا مادر هستید و فرزندانی دارید؛ یا حتی فرض کنید خود شما، مادری دارید، همسری دارید و فرزندی دارید. محبت شما به این‌ها مساوی نیست؛ نوع محبت فرق می‌کند. حتی اگر فرزندانی دارید، چهار دختر، چهار پسر، یا ترکیبی از فرزند دختر و پسر، هرچند همه آن‌ها را دوست دارید، اما نمی‌توانید در محبت بینشان عدالت داشته باشید. این اصلاً امکان‌پذیر نیست. مثلاً کسی نمی‌تواند بگوید شما در علاقه‌تان به یکی از فرزندانتان، به دیگران ظلم کرده‌اید. این‌طور نیست که علاقه به یکی به معنای دشمنی یا بی‌مهری به دیگری باشد. هر دو را بسیار دوست دارید، اما نوع علاقه‌ای که به این دارید با علاقه‌ای که به آن یکی دارید، متفاوت است. اصلاً نمی‌شود این احساسات یکسان باشد، حتی برای فرزندانتان.

در خود قرآن کریم هم آمده است: “وَلَن تَسْتَطِیعُوا أَن تََعْدِلُوا بَیْنَ ٱلنِّسَآءِ”. اصلاً نمی‌توانید بین همسرانتان عدالت برقرار کنید. این امکان ندارد. “لَن تَسْتَطِیعُوا” که در این آیه آمده است، بحث مالی و اقتصادی نیست؛ بلکه مربوط به مسائل محبت است. دارم این موضوع را دقیق توضیح می‌دهم که مطلب را درست متوجه شوید. پس بحث آیه سوم از سوره مبارکه نساء درباره مسائل مالی است. می‌گوید اگر توانستی عدالت را برقرار کنی، مجاز به این کار (تعدد زوجات) هستی؛ اما اگر نمی‌توانی، این کار برایت اصلاً جایز نیست. اما در آیه ۱۲۹ همین سوره می‌فرماید: اصلاً نمی‌توانی عدالت برقرار کنی. اینجا موضوع بر سر محبت است.

وقتی قرآن می‌گوید: اصلاً نمی‌توانید عدالت برقرار کنید، به این معناست که در مسائل محبتی نمی‌توانید عدالت داشته باشید. هیچ‌کس نمی‌تواند. مثلاً شما نمی‌توانید میان دو فرزند خود که هر دو بچه‌های خودتان هستند، در عشق و محبت عدالت برقرار کنید. اصلاً این امکان ندارد که به آن‌ها دقیقاً به اندازه مساوی علاقه‌مند باشید. چرا؟ چون نوع محبت به هرکدام متفاوت است. محبت به مادرتان با محبت به همسرتان کاملاً فرق دارد، ولی هر دو را در اوج محبت دوست دارید. درباره فرزندان هم همین‌طور است. محبت چیزی است که عدالت‌بردار نیست. نمی‌شود گفت در محبت عدالت برقرار کنید. این نکته را باید درک کرد.

پس می‌بینید که اینجا عدالت در موضوع خاصی مطرح می‌شود. یکی از آن موضوعات، همین آیه‌ای است که می‌فرماید: “وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا”. وقتی می‌خواهید حرفی بزنید، رعایت عدالت در گفتار را داشته باشید. بحث عدالت بسیار وسیع و گسترده است. شامل مسائل مختلفی می‌شود؛ مثلاً حقوق خدا بر انسان، حقوق انسان بر انسان، حقوق انسان بر خودش، حقوق انسان بر اعضا و جوارحش، عدالت اجتماعی و امثال این‌ها. بحث عدالت بسیار گسترده است و ما نمی‌توانیم به همه آن‌ها وارد شویم. فقط می‌خواهم بگویم حجم مباحث عدالتی در قرآن بسیار زیاد است. اما یکی از مصادیق عدالت در کلام را می‌توان در موضوعات خاص دید. مثلاً وقتی برای شهادت دادن دعوت شدیم، لازم است در گفتار خود عدالت داشته باشیم.

یکی از مصادیق این آیه، قانون شهادت است. مثلاً ما را به دادگاه دعوت می‌کنند تا درباره موضوعی شهادت بدهیم. این آیه دقیقاً همین را می‌گوید. خصوصاً اگر موضوع مرتبط با نزدیکان یا خویشاوندانمان باشد، می‌فرماید: “وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ”. اگر در دادگاه شهادت می‌دهید و شخص مقابل برادر، همسایه یا پسرخاله شما است، وقتی می‌خواهید شهادت دهید، با عدالت شهادت بدهید. این کار سخت می‌شود، زیرا طبیعی است که در چنین مواردی بخواهید طرفداری کنید یا به شکلی شهادت بدهید که به نفع نزدیکانتان تمام شود. اما اینجا می‌گوید باید عدالت داشته باشید. چه در شهادت، چه در قضاوت و چه در صدور حکم، باید عدالت را رعایت کنید.

در همه موارد، چه شهادت دادن، چه حکم کردن، چه راهنمایی و ارشاد، باید به حق عمل کنید. مثلاً امام سجاد (علیه السلام) یک زمانی طبق نقل، شخصی نزد ایشان آمد و گفت: “آقا، من پدر شما را کشتم. چه کنم که نجات پیدا کنم؟” امام فرمودند: “نماز غفیله بخوان، تا توفیق و گذشت خداوند شامل حالت شود.” وقتی آن شخص رفت، دیگران از امام سؤال کردند: “شما چرا این طور گفتید؟” امام فرمودند: “من امام هستم، از من سؤال پرسید، باید جواب بدهم. ولی او هیچ‌گاه توفیق نماز غفیله پیدا نمی‌کند!” توفیق نماز غفیله آثار زیادی دارد و ارزش خاصی برای انسان دارد. اینجا مسئله این بود که امام، در جایگاه خود حتی برای چنین فردی نیز عدالت و راهنمایی را رعایت کردند.

یا مثلاً امام حسین (علیه‌السلام) وسط میدان جنگ علیه دشمن بود. یکی از افراد دشمن، با مشک آب می‌خورد. امام وقتی دید، به او فرمود: “این‌طور آب نخور! از جدّم شنیده‌ام که این‌گونه آب خوردن به بدن ضرر می‌رساند!” وسط میدان جنگ هم امام حسین (ع) وقتی می‌خواست صحبت کند، عادلانه صحبت می‌کرد. می‌خواست اگر راهنمایی می‌کند، به حق راهنمایی کند. این نکته‌ها اهمیت فراوانی دارند. باید مواظب باشیم؛ شیطان بسیار ظریف عمل می‌کند و ممکن است ما را فریب دهد. حتی امر به معروف و نهی از منکر نیز باید با عدالت همراه باشد.

سؤال ممکن است پیش بیاید که چرا قرآن می‌گوید: “وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا” و فقط بر کلام تأکید می‌کند؟ مگر عدالت تنها در کلام است؟ چرا اعمال و رفتار را شامل نمی‌شود؟ ریشه این موضوع به آیات قبل بازمی‌گردد که درباره حقوق‌الناس صحبت شده است. خداوند اگر درباره اعمال و رفتار اینجا حرف می‌زد، موضوع به حقوق‌الله (مثل نماز و روزه) برمی‌گشت، چون نماز و روزه بخشی از حق‌الله هستند. اما در اینجا منظور حق‌الناس است. مضمون آیه مشخص است: نباید در گفتار از حق خارج شویم.

اما در ادامه آیه، خداوند می‌فرماید: “وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا”. این نشان می‌دهد که اعمال را هم شامل می‌شود. پس آیه می‌گوید: کلام حق بگویید. یعنی چه؟ در شهادت‌ها، در وصیت‌ها، در قضاوت‌ها، در صدور حکم‌ها، در انتقادها، پیشنهادها، ستایش‌ها؛ باید گفتار و قضاوت حق باشد.

ما را دعوت می‌کنند جایی برویم؛ مثلاً من خودم در این موارد گاهی سختگیر هستم و برخی جاها اصلاً نمی‌روم. مثلاً اگر کسی ما را برای جلسه‌ای دعوت کند و بخواهد تعریف و تمجید کنیم، واقعاً نمی‌دانیم چگونه صحبت کنیم. فرض کنید کسی تازه می‌خواهد مسئولیت بگیرد و جلسه معارفه‌ای تشکیل شده. اگر اطلاعاتی درباره او نداریم، تعریف کردن سخت است؛ زیرا نمی‌دانیم سابقه کاری‌اش چگونه بوده است. حتی اگر او را می‌شناسیم، اگر مشکلاتی دارد و بخواهیم چیزی نگوییم، باز هم چالش ایجاد می‌شود. من از اساس این گونه جلسات را شرکت نمی‌کنم، مگر جلسات خاص. گاهی پیش آمده که مجبور شدم بروم. مثلاً در یکی از جلسات گفتم: “بسم الله الرحمن الرحیم. ما وظیفه داریم از کسانی که کار کرده‌اند و فعالیتی داشته‌اند، تشکر کنیم.” در همان جلسه گفتم: “جناب سردار بزرگوار ما که کارهای زیادی در طول این سال‌ها برای حفظ آثار استان انجام داده‌اند، انصافاً خدمات فراوانی داشته‌اند.”

در یکی از جلسات معارفه، صحبت کردم و گفتم: «بله، فعالیت‌هایی که این آقا انجام داده اگر برای خدا بوده، خدا خودش قبول کند. اما آن کارهایی که باید انجام می‌داده و نکرده است، مربوط به خودش است؛ وقتی به قیامت رفت خودش جوابگو خواهد بود. از کارهایی که نکرده، نمی‌توانم تشکر کنم. از کارهایی که انجام داده تشکر کردم و امید دارم که خدا قبول کند. اما اگر تعارضی در رفتارها و عملکرد ایشان بوده، آن‌ها دیگر به من ربطی ندارد؛ خودش باید پاسخگو باشد.»

همچنین درباره فرد جدیدی که مسئولیت گرفته بود، گفتم: «این آقا هنوز تازه وارد هستند و ما نمی‌دانیم عملکردشان چگونه خواهد بود. باید زمان بگذرد و او را بیشتر بشناسیم. شاید چند سال دیگر، وقتی می‌خواهد از مسئولیتش کنار برود، اگر عملکرد خوبی داشته باشد، تشکر خواهم کرد؛ وگرنه دلیلی برای تشکر وجود ندارد.»

بعد از این جلسه دیگر در هیچ جلسه معارفه‌ای شرکت نکردم و اگر مجبور شدم، سعی کردم در آن‌ها صحبت نکنم؛ زیرا معتقدم صحبت کردن باید حق‌محور باشد. قرآن می‌فرماید: «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا». اگر شروع به صحبت کردید، باید درست و عادلانه صحبت کنید؛ فرقی نمی‌کند صحبت شما درباره قضاوت، وصیت، انتقاد، پیشنهاد، تعریف، یا هر موضوع دیگری باشد. نباید زخم‌زبان بزنید، کسی را شماتت کنید، نمامی کنید، غیبت کنید، بندگان خدا را گمراه کنید، یا بیهوده سخن بگویید. سخن گفتن نیز باید پاک و عادلانه باشد. برخی افراد زبان خود را مهار نمی‌کنند؛ حرف بی‌ربط می‌زنند، ناسزا می‌گویند، و حتی فحش می‌دهند.

عدالت باید در همه شئون زندگی گسترده باشد. عدالت، مانند توحید، در نظام تکوین جاری است. قرآن کریم می‌فرماید که آسمان‌ها و زمین به عدل پایدار هستند و استوار شده‌اند. اگر این عدل به اندازه سر سوزنی به هم بریزد، همه‌چیز تخریب خواهد شد. ماه، خورشید، فلک و نظام هستی کاملاً هماهنگ و استوار بر اساس عدل حرکت می‌کنند. رعایت عدالت در رفتار و زندگی اجتماعی از تکالیف اصلی مسلمانان است و نماد مسلمانی به شمار می‌رود. وقتی کسی عادلانه رفتار می‌کند، او را مسلمان می‌شناسند. عدالت نه تنها در ارتباط با مسلمانان، بلکه در ارتباط با غیرمسلمانان نیز باید رعایت شود.

قرآن کریم تأکید فراوانی بر عدالت دارد. حتی دستور می‌دهد که اگر غیرمسلمانان رسول خدا (ص) را برای قضاوت احضار کنند، ایشان مجاز نیستند قضاوت نکنند. اما اگر حکم به ایشان سپرده شد، باید کاملاً بر مبنای عدالت رفتار کنند. این امر نشان می‌دهد که عدالت فراتر از دین و مذهب است و رعایت آن لازمه انسانیت است.

امیرالمؤمنین (ع) به امام حسین (ع) سفارش می‌کند که در رعایت عدالت میان دوست و دشمن تفاوتی قائل نشود. ایشان فرموده‌اند: «عدالت شالوده‌ای است که جهان بر آن استوار شده است.» حضرت زهرا (س) نیز فرموده‌اند: «خداوند عدالت را برای آرامش دل‌ها واجب کرده است.» عدالت برای ایجاد آرامش صورت می‌گیرد.

امیرالمؤمنین (ع) همچنین در ادامه می‌فرمایند: «نهایت عدالت این است که انسان با خودش عادلانه رفتار کند.» کسی که به خودش ظلم کند، نمی‌تواند با دیگران عادل باشد. انسان باید با خودش به عدالت رفتار کند تا بتواند عدل را در رفتار و روابطش با دیگران جاری سازد. رفتار عادلانه یعنی قرار دادن هر چیز در جایگاه مناسبش. اگر کسی لباسی مخصوص مهمانی را هنگام خواب بپوشد، یا لباس خواب را در مهمانی بر تن کند، او در واقع عدالت را رعایت نکرده است؛ چراکه هر چیزی باید در جای خودش باشد.

کسی که به خودش ظلم می‌کند، باید توبه کند. ظلم به نفس انسان یکی از جلوه‌های بی‌عدالتی است؛ کسی که عمر خود را تلف می‌کند یا رفتارهای نادرست دارد در حق خود ظلم کرده است. امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند: «عدالت، شالوده‌ای است که جهان بر آن استوار شده است.» این جمله به گستردگی عدالت در نظام هستی اشاره دارد.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا». این یک دستور بسیار روشن و واضح است که در مورد گفتار، عادلانه رفتار کرده و درست سخن بگوییم، حتی اگر گفتارمان مربوط به دوستان یا نزدیکان باشد. رعایت عدالت در کلام، لازمه زندگی انسانی و الهی است.

 

 

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.