متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۳/۱۲/۱۷
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیت الله حسینی همدانی
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عبادالرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین ارتباط و انس با قرآن دارند و بخصوص در بهار قرآن یعنی ماه مبارک رمضان تدبر و توجهشان بیشتر میشود.
همانطور که مطلع هستید طرح ملی زندگی با آیهها دو سالی است در کشور انجام میشود که بخشی از آن در هر ماه مبارک رمضان توجه و دقت در سی آیه از آیات پرکار برد در زندگی فردی و اجتماعی است که امسال آیات انتخاب شده حول محور ولایت است؛ با عنوان امت پیروز در طول هفته در مصلی به همین آیات میپردازیم.
لذا تصمیم گرفتم روزهای جمعه آیه همان روز را اینجا خلاصه مطرح کنم که از طرح هم عقب نیفتیم، امروز روز ششم ماه مبارک است و از جزء ششم به قسمتی از آیه ۲ سوره مبارکه مائده توجهی میکنیم که خدای تعالی فرمود: «… وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ…» در راه نیکى و پرهیزکارى با هم تعاون کنید، و هرگز در راه گناه و تعدى همکارى ننمایید.
راجع به معنای بر و نیکی در جلسات قبل نکاتی عرض شد. اگر بخواهید با تعدادی از موارد بر آشنا شوید، آیه ۱۷۷ سوره مبارکه بقره را ملاحظه بفرمائید که میفرماید: «لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ…» در آیه شریفه نکات مهمی بیان شده که ما فقط به بخش مورد نظر اشاره میکنیم.
یکی از دستورات مهم اسلام، به خصوص در بعد مسائل اجتماعی، تعاون است. مسلمین موظفند در کارهای خیر و نیک با هم تعاون و همکاری داشته باشند. اما نباید در هیچ ظلمی و عمل حرام و نادرستی با کسی همکاری داشته باشند ولو کسی که از انسان کمک میخواهد دوست و برادر ما باشد.
در دوران جاهلیت اولیه که در این دوران هم رگههای آن جاهلیت دیده میشود البته به صورت مدرن و با کلاس این بود که باید از برادر و یا دوست و یا هرکسی که با او قراردادی داری حمایت کنی ولو ظالم باشد. اصلاً تحقیق هم لازم نیست که آیا حق گفت یا باطل؛ باید حمایت کنی و اگرلازم شد باید به نفع او وارد منازعه و دعوا و جنگ هم بشوی.
همین که شما در دنیا همین روزها شاهد آن هستید. یکی از مصادیق آیه شریفه، غزه است. کشوری که با دیگری هم پیمان است به حمایت میآید بدون اینکه رعایت حال ظالم و مظلوم بشود. این حمایت جاهلی است و اسلام به شدت مخالف آن است.
اسلام به تعاون و همکاری مسلمین دستور میدهد اما حدود و مرزهای آن را هم مشخص میکند. در کارهای نیک، عام المنفعهای که با گناه و ظلم همراه نباشد. به کسی تعدی نشود، حق کسی ضایع نشود، یعنی عدالت کاملاً رعایت شود و امثال اینها. یعنی ای انسان به جای اینکه از دوست و فامیل و قبیله و نژاد دفاع کنی، از حق دفاع کن.
حتی در عرصه بینالمللی هم باید از مظلوم و کارهای خیر حمایت کرد و برای رسیدن به اهداف بلند انسانی و الهی باید با هم تعاون و همکاری داشت. و در مقابل نباید به ظالم کمک کرد به هیچ وجه. «ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان». هر کار قبیح و معصیتی را شامل میشود. در جامعه اسلامی باید کسی که ستم میکند معین و یاور نداشته باشد.
عدوان یعنی حدود شرعیه را رعایت نکردن و اقدام به معصیت و یا کمک به معاصی کردن هست. بخشی از مباحث در فقه مطرح شده مثلاً طرف کارخانه شراب سازی دارد شما نمیتوانید به او انگور بفروشید چون در گناه او شریک شدهاید. اسلحههای خود را به کشوری بفروشید که با خود شما دشمنی دارند و در حال منازعه هستند و شبیه اینها.
در روایات هم کمک به ستمکاران نهی شده است. مثلاً رسول خدا فرمود: هنگامى که روز قیامت بر پا شود منادى ندا در مىدهد کجا هستند ستمکاران و کجا هستند یاوران آنها و کسانى که خود را شبیه آنها ساختهاند؟ حتى کسانى که براى آنها قلمى تراشیدهاند و یا دواتى را لیقه کردهاند، همه آنها را در تابوتى از آهن قرار میدهند سپس در میان جهنم پرتاب میشوند. امام صادق علیهالسلام فرمود: هر کس ظالمى را یارى کند خودش نیز ظالم است. حتى در ساختن مسجد، ظالم را یارى نکنید.
خلاصه آن کسی که معین و کمک کار معصیت است میشود فاعل بالتسبیب و آن کس که اقدام کرده فاعل بالمباشره است و در این بین هم عدهای راضی هستند و هیچ حرفی نمیزنند. اینها هم فاعل بالرضا هستند و هر سه گروه در گناه با هم شریک هستند و در عقاب هم کنار هم هستند.
و آن کسی که کمک کرده جزء اعوان ظلمه به حساب میآید که روایات به شدت چنین شخصی را مذمت کرده است. و این اعانت بسیار گسترده است از تبلیغات سوء بگیرید تا آماده سازی وسائل انحراف. کتاب و مجلات و فضای مجازی و مثل اینها همه از مصادیق اعانه بر ظلم است.
همانطور که برای تعاون و یاری رساندن روایاتی داریم مثلاً امام صادق علیهالسلام فرمود: هر کس براى یارى رساندن به دیگران گامى بردارد، پاداش مجاهد و رزمنده دارد. و فرمود: تا زمانى که انسان در فکر یارى رساندن به مردم است خداوند او را یارى مىکند. یارى کردن مسلمان، از یک ماه روزهى مستحبى و اعتکاف بهتر است.
نکته پایانی اینکه تعاون و همکاری مومنین با هم جامعه را محکم و مقاوم میکند. چه در مسائل داخلی و چه خارجی. از تعاون و همکاری مومنین برای رفع مشکلات یک محله بگیرید تا کمک کردن به راه انداختن یک کارخانه و فعال کردن تولید و رسیدگی به محرومان. و خطاب آیه شریفه امروز به مسلمین جهان این است که با هم در مقابل ظلم و تعدی و تجاوز و ستمکار، متحد و همکار باشید تا عزت مسلمین خدشهدار نشود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین خوشرو خوش برخورد و پر حوصله هستند. مولانا امیرالمومنین علیهالسلام در حکمت۳۲۴ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «السُّلْطَانُ وَزَعَهُ اللَّهِ فِی اَرْضِهِ». پادشاهان پاسبانان خدا هستند در روى زمین. یعنى خداوند متعال به وسیله حاکمان عادل در روی زمین آنچه را میخواهد دنبال میکند مثل دفع ظلم ظالم از مظلوم.
چون مطلب روشن است به بخشی از حکمت ۳۲۵ هم اشاره میکنم که حضرت در تعریف مومن فرمودند: «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ». شادمانى مؤمن در چهره و غم وى در دل است. «اَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً وَ اَذَلُّ شَیْءٍ نَفْساً». سعه صدرش از هر چیز بیشتر، و نفسش از هر چیز خوارتر است. «یَکْرَهُ الرِّفْعَهَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَهَ». از گردنفرازى بیزار است و خودنمایى را دشمن مىدارد. «طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ»، غمش طولانى، همتّش والا. «کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ»، خاموشىاش بسیار، و تمام وقتش مشغول است. «شَکُورٌ صَبُورٌ»، سپاسگزار، و بسى بردبار، «مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ»، در اندیشه فرو رفته است، در دوستى با دیگران امساک مىورزد. «سَهْلُ الْخَلِیقَهِ لَیِّنُ الْعَرِیکَهِ»، خلق و خویش نرم و طبعش رام است. «نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ»، ارادهاش از سنگ سخت محکمتر است. «وَ هُوَ اَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ». و او از بردهاى متواضعتر است. (به خاطر معرفتش به خدای تعالی) جمعاً ۱۶ صفت شد که بحث مستقل و مفصل میخواهد.
در روزهای پر خیر ماه مبارک رمضان، ماه انس و مؤانست با قرآن قرار داریم. هم باید با قرآن مکتوب انس داشته باشیم و هم قرآن ناطق. یعنی انس با امام عصر ارواحنا فداه. پس این ماه پر خیر و باعظمت، ماه انس با امام زمان هم هست. چرا؟ چون وجود مبارک آن حضرت، مهماندار این ماه مبارک است که فرمود: «بیُمنه رُزِقَ الوَرَی»،
و از آنجا که در معارف دینی داریم که امام عصر مصداق تام تقواست، در زیارت جامعه به عنوان«اَعْلامِ التُّقَى و وَ اَشْهَدُ اَنَّکُمُ الْأَئِمَّهُ… الْمُتَّقُونَ» مطرح است پس مقصد و نهایت شهر الله است. زیرا غایت روزه «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» است. و لذا حکمت روزه، شباهت به وجود نازنین امام عصر پیدا کردن است، خلاصه انس با امام را در این ماه از دست ندهید. خدای تعالی همه ما را اعوان و شیعیان و موالیان حضرت قرار دهد.
دهم ماه مبارک رمضان سالگشت وفات طاهره، ام الایتام، سیده قریش، سیده البطحاء، ام المومنین، خدیجه کبرای سلام الله علیهاست. بانوی بزرگوار و با کرامتی که در زیارتنامهاش عرض میکنیم: «اَلسَّلامُ عَلَی مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ». جبرئیل به او سلام میکرد و سلام خداوند جلیل را برای او میآورد.
بعد از ارتحال رسول خدا به خاطر خدمات بزرگی که به اسلام کرده بود و محبت رسول خدا به او و مادر خانم امیرالمومنین بودن، مورد حسادت و عداوت قرار گرفت و مطالب غلطی درباره او ثبت کردند؛ مثلاً قبل از رسول خدا ازدواج کرده بوده و فرزندان خواهرش هاله را به او نسبت دادند و امثال اینها که فعلاً نمیخواهم بحث کنم.
باید راجع به مادرمان بیشتر صحبت کنیم و آشنائی بیشتری بدست بیاوریم. بانوی با تقوا، پاک، صادق، عالم، عادل، بصیر، تحلیلگر، مجاهد در راه خدا، انفاق کننده در راه خدا به بهترین نوع انفاق که خدای تعالی در آیه ۱۰ سوره مبارکه حدید درجه انفاق او را بالا برد فرمود: «لَا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ اَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ اُولَئِکَ اَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذِینَ اَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قَاتَلُواْ». کسانى از شما که قبل از فتح مکه انفاق و جهاد کردند، با دیگران یکسان نیستند. آنان از جهت درجه از کسانى که پس از آن فتح مکه انفاق و جهاد کردند، برترند.
نقش پر رنگ حضرت در آن شرائط سخت قبل از فتح مکه، کاملاً روشن است. اسلام با ثروت حضرت توانست بحرانیترین دوران خود را بگذراند و سرپا بایستد. شخصیتی که اول مومن به اسلام و اول حامی رسول خدا و مادر بانوی دو سرا صدیقه طاهره بود و عنوان مادری ائمه معصومین علیهمالسلام را هم دارد. حتی امیرالمومنین علیهالسلام هم اوائل کودکی در دامن او بزرگ شد و نقش مادری بر حضرت دارد.
شما اگر تاریخ اسلام و کسانی که در پیشبرد آن نقش داشتند را دنبال کنید قطعاً اولین شخصیت را امالمومنین خدیجه کبری خواهید گفت. انقلاب اسلامی رسول خدا بدون حمایتهای مادی و معنوی و فرهنگی و حتی سیاسی او پیش نمیرفت.
تلاشهای همه جانبه او و آرامش بخشی او برای رسول خدا و حضور در طوفانهای سهمگین حوادث برپائی نظام اسلامی و تحمل آن شدائد، در حقیقت او از همه مسلمین حمایت کرد. شناخت شخصیت حضرت به شناخت زوایای مختلف اسلام کمک میکند. این بانو شده است الگوی زن مسلمان.
نکتهای عرض کنم، اگر به تاریخ نگاه کنید که با بانوان چگونه رفتار شده میبینید که جوامع مختلف با انگیزههای گوناگون رفتار ظالمانهای با زن داشتهاند. در جاهلیت اولی زن نقشی در تاریخ ندارد موجودی که تحت انواع ظلم قرار دارد و در حاشیه است. بعد در جاهیت مدرن زن وارد عرصه اجتماع شد و نقش دارد اما ظلم به او به شکل دیگری، چند برابر شد که دیگر توضیح نمیدهم.
و وقتی اسلام آمد زن هویت پیدا کرد اسلام به زن به عنوان یک عنصر منفعل ضعیف نگاه نمیکند همانطور که او را به عنوان موجودی که از انسانیت خود فاصله گرفته و به ساحت حیوانی سقوط کرده هم نگاه نمیکند. بلکه زن با تدبیر اسلام و به دست رسول خدا به عنوان الگوی سوم مطرح است. که اولین نمونه این الگو رارسول خدا باخدیجه کبری به عالم معرفی کرد. بانوی قدرتمند و چند بعدی که اگر او را خوب بشناسیم و بشناسانیم به معرفی الگوی سوم زن مسلمان کمک کردهایم.
به تاریخ نگاه کنید ببینید آیا فساد جامعه و یا صلاح آن به زنان بستگی دارد یا نه؟ اگر در جامعهای به بانوان ظلم شد جلوی رشد آنان با انواع حیلهها و شیطنتها با اسامی قشنگ دهان پر کن گرفته شد، جامعه رو به انحطاط خواهد رفت. آن جامعه روی خیر و سعادت را نخواهد دید. و اما اگر در جامعهای حریم زن حفظ شد، خودش تلاش کرد در جایگاهی باشد که خداوند برای او در عالم خلقت در نظر گرفته، و در همان مسیر حرکت کند، جامعه صعود خواهد کرد و از سقوط نجات پیدا میکند. انسانهای بینظیر در آن جامعه رشد خواهند کرد.
امالمومنین خدیجه سلام الله علیها مثل خودش بانوئی تربیت که در عالم نظیر ندارد در نقش مادری و همسری و دختری و در عبادت و بعد در ارتباطات اجتماعی و برگزاری کلاس درس و معارف و حضور در مسائل سیاسی و اجتماعی همه را شنیدهاید. این زن الگوست نه افراط زن غربی را دارد و نه تفریط زن شرقی را، الگوی سوم زن است.
رسول خدا در شان حضرت فرمودند: مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. و بعد ویژگیهای ایشان را فرمود. و البته حادثه رحلت ایشان سه روز بعد از رحلت ابوطالب پیامبر را به شدت محزون کرد و آن سال را عامالحزن نامید. خداوند همه ما را از موالیان اهل بیت قراردهد.
۱۸ اسفند سالگشت تاسیسکانونهای فرهنگیوهنری مساجد کشور است. راجع به مساجد و نقشی که در تعلیم و تربیت جامعه به خصوص تربیت دینی و الهی دارند، در نوبتهای قبل نکاتی عرض کردم. اما به مناسبتِ وظائفی که کانونها دارند چند جملهای عرض کنم.
کانونهای فرهنگی مساجد از ظرفیت دینی مسجد برخوردار هستند لذا میتوانند با برنامهریزی دقیق تربیتی و آموزشی و با محور قرار دادن آموزههای قرآن و عترت در مقابل جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمن مهمترین نقش را ایفاء کنند. باایجاد جاذبههای هنری، مراکز فعال و پرشور جهت مقابله با فرهنگ مبتذل غربی فراهم کنند.
کانونهای مساجد میتوانند هستههای مقاومت فرهنگی را در محلات بوجود بیاورند و توان آفندی و پدافندی نوجوانان و جوانان را در برابر حملات مستمر فضای مجازی تقویت کنند. کانونهای فرهنگی و هنری باید با طراحی شاداب و با زبان روز ضمن شناسائی استعدادهای گوناگون برای آنان برنامههای تربیتی خاص داشته باشند. با استفاده از هنر ارزشهای اسلامی وانقلابی را به مخاطبان تعلیم دهند. در همه عرصهها از مردم استفاده کنند. یکی از کارهای مفیدی که میتوانند انجام دهند اقتصاد محله و ایجاد بازار برای مشاغل خانگی جهت فروش محصولات فرهنگی و هنری است.
۲۰ اسفند روز راهیان نور است که الحمدلله با نشاط و با برنامه ادامه دارد و به خصوص راهیان پیشرفت که در این زمینه هم باید بیشتر شود و هم فراگیرتر عمل شود که خود این کار هم جهاد تبیین است و هم بیان دستاوردها و در ایجاد امید و تقویت روحیه ما میتوانیم نقش بسیار موثری دارد و انگیزه افراد را برای خدمت، بیشتر میکند.
۲۲ اسفند سالگشت صدور فرمان حضرت امام در سال ۵۸ مبنی بر تاسیس بنیاد شهید انقلاب و روز بزرگداشت شهداست. همه شما با شهید و کلمه شهید این مقدسترین مفهوم و واژه آشنا هستید. از نظر لغت به معناى گواه است. و از نظر اصطلاح به «المقتول فی سبیل الله»، شهید گفته میشود. به کشته در راه خدا، شهید گفته میشود چون شهید در مسیر خلقت بر همه انسانها حجت و گواه است و همچنین به مقام شهود الهی میرسد.
آشنا شدن با مرام و سبک زندگی شهدا بسیار سازندگی دارد. زندگی و وصایای آنان پر از درس و حماسه و تربیت است. روحیه بسیجی و استکبار ستیزی و ولایتمداری را از آنان میشود آموخت. اینکه شما هر جمعه و در طول سال روحیه ضد استکباری خود را تقویت میکنید در حقیقت تجدید عهد با شهداست.
این روزها بوقهای استکباری در پخش حرفهای دشمنان که جنبه جنگ روانی و مدیریت افکار دارد را فراوان میشنوید که به ایران حمله میکنیم، در فلان تاریخ مراکز هستهای ایران را میزنیم و امثال اینها؛ و فکر میکنند مردم آبدیده ایران که در طول این سالها در انواع جنگهائی که برایشان فراهم کردهاند حضور فعال داشتهاند خوفی به دلشان میافتد.
ایران در هیچ جنگی پیش قدم نبوده اما اگر تعرضی به او بشود قطعاً پاسخش پشیمان کننده خواهد بود. حالا هی اسرائیل رجز بخواند و آمریکا تائید کند و برعکس، پاسخ در میدان معلوم است. حمایت مردم هم لعنشان بر آمریکا و اسرائیل است.
ما از مسیری که شهدا رفتند فاصله نمیگیریم انشاءالله که پیروی از خط ولایت بود. همه باید حرفهای ولی را نصبالعین قرار دهند. پیش بینی حضرت آقا برای سوریه این بود که خود جوانان سوری برای نجات کشورشان قیام میکنند و مدت زیادی نگذشته که این اتفاق در حال شکل گرفتن است. با اعلام جهاد و مسلح شدن مردم بعض مناطق به شدت درگیری وجود دارد و البته بعض کشورها هم در تقابل با مردم هستند.
خلاصه اینها باید درس باشد در داخل. دولت محترم مواظب باشد که گول نفوذیها را نخورد. و مجلس محترم نسبت به لوایحی که منافع ملی را در معرض خطر قرار میدهد هوشمندانه عمل کند چون عدهای واله غرب فکر میکنند که اگر ما هرچه آنها خواستند را بدون چون و چرا انجام دهیم ما را میپذیرند و دست از ما میکشند.
بعض از خواستههای به ظاهر قشنگ آنها قدرت دفاعی و بازدارندگی ما را از بین میبرد و گاهی برای ما محدودیتهائی ایجاد میکند که نتوانیم ابتدائیترین اقدامات را برای دفاع از خود در زمینههای مختلف داشته باشیم و گاهی مبتلا به هزینههای گزاف میشویم. دولت محترم لایحه برای بالا بردن سطح معیشت و زندگی مردم و بهتر شدن اقتصاد و راه افتادن چرخ تولید و از بین رفتن تورم و نظارت جدی بر بازار و مبارزه با فساد و امثال اینها بدهد.
بگذرم خلاصه ما از عظمت و بزرگی شهدا فاصله گرفتهایم باید ارتباط خود را بیشتر کنیم. به خانواده شهدا سر بزنید تکریم کنید نوجوانان را تشویق به ارتباط با خانواده شهدا و زندگی نامه آنان بکنیم. حضرت آقا فرمودند: اینکه امام بزرگوار توصیه میکردند که «پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، بروید یک بار هم این وصیتنامهها را بخوانید، این بهخاطر این است که این وصیتنامه نشان میدهد که این جوان برای چه آمده، این جوان پا میشود میرود جنگ، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیتنامهها منعکس است».
خوب است وصیتنامهها را بخوانیم اینکه من گفتهام هر هفته خوانده شود از همین باب است. اینها درس است، یادآوری است، تذکر است، منفعت برای ما دارد. انسانهایی که این تذکرات را میدهند خودشان عمل کردند. شهید به این حرفها عمل کرده؛ وصیتش بعد از شهادتش دارد خوانده میشود؛ لذا موثر است. یادآوری و چراغ راه است.
حالا این هفته من خودم به بخشی از وصیت نامه شهید باغانی که حضرت آقا فرمودند چندین بار خواندهاند اشاره میکنم. «اینجانب ناصرالدین باغانی بنده حقیر درگاه خداوند چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم. سخنم را درباره عشق آغاز میکنم. ما را به جرم عشق مواخذه میکنند گویا نمیدانند که عشق گناه نیست. اما کدام عشق، خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی اما بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد پس عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی مدتی گذشت دیگر عشق را آموخته بودم. اما به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم به مدرسه عشق ورزیدم به دانشگاه عشق ورزیدم. اما همه اینها بعد از مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد. یعنی عشق به تو، فهمیدم که عشق به تو پایدار است و دیگر عشقها عشقهای دروغین است. فهمیدم که لاینفع مال و لا بنون. فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یفرالمرء من اخیه و صاحبته و بنیه و امه و ابیه و….
پس به عشق به تو دل بستم. بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خودم آمدم و دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم. و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری، فهمیدم که در این مدت که فکر میکردهام عاشق تو هستم اشتباه میکردهام. این تو بودهای که عاشق من بودهای و مرا می کشاندهای. اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادم. ولی باز براه مستقیم آمدهام. حال میفهمم که این تو بودهای که عاشق بندهات بودهای و هرگاه او صید شیطان شده تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی. حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی. بنده را چه که عاشق بشود. عنقا شکار کسی نشود دام بازگیر.
آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوقت مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم اما تو دست برنداشتی و اینقدر به اینکار ادامه دادی تا بالاخره من گریز پای را بچنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه جهادم آوردی تا بدور از هرگونه هیاهو با من نرد عشق ببازی و من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم. آخر تو بزرگ بودی و من کوچک، تو کریم بودی و من لئیم، تو جمیل بودی و من قبیح، تو مولا بودی و من بنده و من شرمنده از این همه احسان تو بودم.
امّا شهادت چیست؟ آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟ شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می تواند شهادت را درک کند.
شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود بگیرد، شهید در این دنیا قبل از اینکه به خون بطپد، شهید است. (شبیه همان حرف حاج قاسم است) و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصل شان نیز هرگز نمیتوانید درکشان کنید شهید را شهید درک میکند. اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینهی زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند.
این جوان ۱۹ ساله است. جوانان ما در این اوج و قلهها بودند. دشمن با تهاجم فرهنگی و با قتل عام فرهنگی؛ و دستگاههای فرهنگی که کم کاری کردند، مسیر را پذیرفتند که با نفوذ دشمنان تغییر دهند. الان شما ببینید فیلمهایی که ساخته میشود در سینمای خانگی! و امورات دیگری که وجود دارد. اینکه آرام آرام نفس جامعه گرفته میشود، نفس فرهنگی جامعه گرفته میشود آلودگی ایجاد میشود. طراحی که دشمن کرده و لحظه به لحظه گام به گام جلو میآید و بیتوجهی نتیجهاش این میشود.
جوانان ما در سن ۲۲ سالگی و ۲۵ سالگی فرمانده لشکر بودند؛ ۱۰ هزار نفر را مدیریت میکردند الان کاری کردند که شلوارش را نمیتواند بالا بکشد. دیدهاید شلوارها را!؟ یک موقعی اینها فحش بود. میگفتند نمیتواند فلانی شلوارش را بکشد بالا! الان کاری کردند که با افتخار شلوارش را پایین میکشد. این قتل عام است. تعارف که نیست. شوخی که نیست. بیایید در خیابان نگاه کنید.
وصیت نامه خواندن شهدا برای این است که بفهمیم کجا بودیم و کجا ما را آوردند. پدر و مادرها چقدر غفلت کردند. همش به گردن دستگاهها نیست. یک بخشی مربوط به آنهاست آنها هم مقصر هستند. همه مقصر هستیم. بیتوجهی کردیم باید بجنبیم و الا همین مختصر را هم از دست میدهیم.
دستگاه وظایفشان را خوب عمل نمیکنند. اصلاً بحث عفاف و حجاب نیست. یک عنوان غلطی را گذاشتند و دارند دنبال میکنند و دیگران هم دارند زیر این عنوان غلط هی قدم میزنند. بحث عفاف و حجاب یک بحث فقهی و شرعی است؛ که جنبه سیاسی هم پیدا کرده است. هر کسی موظف است حجاب خودش را حفظ کند. کسی نگفته که این حجاب اجباری است. مگر کسی گفته کسی مقنعه و چادر بپوشد؟ نه بحث سر اصل پوشش است؛ نه حجاب.
اینها که حرف از حجاب میزنند مسیر را دارند غلط میبرند. بحث بر سر پوشش است. هر جامعهای برای پوشش آن جامعه مقرراتی دارد. در کنار دریا باید یک جور لباس پوشید. در استخر باید یک جور لباس بپوشید. در زمین ورزشی باید یک جور لباس بپوشید. در محل کار باید یک جور لباس بپوشید. اینها پوشش است. بحث حجاب بحث دیگری است.
کی حرف از حجاب اجباری زده؟ مگر میشود اصلاً اجبار کرد؟ آن چیزی که شرع گفته خود افراد باید رعایت کنند. بحث بر سر جامعه است. بحث بر سر محیط اجتماعی است. بحث بر سر روابط اجتماعی است. هر جامعهای برای خودش دستورات و مقرراتی دارد که باید رعایت شود. به اسم اینکه قانون داریم و نداریم معطل کردند ولی قانون که داریم. مقررات اجتماعی است. دوستان روی این حرف بنده کار کنید. بحث اصلاً بحث حجاب به معنایی که دشمنان دارند مطرح میکنند نیست.
حالا این شهید ۱۹ ساله است میگوید: برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهدا به حال شما غصه میخورند، و از این در عجیبند که چرا به فکر خود نیستند. به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان درآیید. ای خوش آن روز کزین منزل ویران بروم؛ رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم.
در بخشی از وصیتنامه شهید شوشتری آمده است: دیروز از هرچه بود گذشتیم. امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز؛ دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد. آنجا بر درِ اتاقمان مینوشتیم «یا حسین فرماندهی از آن توست»؛ الان مینویسیم «بدون هماهنگی وارد نشوید.» الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾