بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات درس اخلاق
با موضوع وصایای رسول خدا صلوات الله علیه وآله به ابوذر
جلسه چهلم – ۲۴/۱۱/۱۴۰۳
زاهدان اینگونه هستند
پیغمبر اکرم راجع به زهد و زاهد و بی رغبتی به دنیا به ابوذر توصیههایی فرمودند. ابوذر سوالی کرد که یا رسول الله «یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَنْ أَزْهَدُ اَلنَّاسِ» پیغمبر خدا پنج شاخص دادند. که زاهدترین انسانها کسانی هستند که این خصوصیات را داشته باشند. «مَنْ لَمْ یَنْسَ اَلْمَقَابِرَ وَ اَلْبِلَى» اولین ویژگی این بود که قبرها و پوسیده شدن اجساد را فراموش نمیکنند یعنی دائم به یاد مرگ هستند.
«وَ تَرَکَ فَضْلَ زِینَهِ اَلدُّنْیَا» زاهدان اینگونه هستند که زینتهای اضافی دنیا را ترک میکنند. به اندازه ضرورت بهره میبرند. آیهای را هم خواندیم که میفرمود «مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ» چه کسی زینتهایی را که خدا برای بندگانش قرار داده بر خودش و بر دیگران حرام میکند؟ بعضیها مقدس نما هستند کسی که دستور خدا و دستور پیغمبر را اطاعت میکند کارش درست است؛ اما بعضیها کارهای من درآوردی دارند.
این شخص آخرت گرا است
سومین ویژگی که زاهدترین مردم دارد این است که «وَ آثَرَ مَا یَبْقَى عَلَى مَا یَفْنَى» آنچه که باقی است را بر آنچه که فانی است ترجیح میدهد. این شخص آخرت گرا است و به لذات جاودانه چشم دارد. سختیها را بر آسایش دنیا ترجیح میدهد. در دنیا میتواند راحت زندگی کند اما کمی به خودش سختی میدهد تا در دنیای دیگر راحت باشد. آخرت گرا است چون دنیا را پل میداند. چون میداند «وَالْآخِرَهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى» خودش را به باقی متصل میکند. به دنیا و مسائل اعتباری دنیا دل نمیبندد.
بعضیها خیلی بیچارهاند؛ به همین اعتباریات دنیا وابستهاند. جانش را میخواهی بگیری اگر به او بگویی از فردا دیگر مسئول نباش. عناوین در دنیا اعتباری است از بالا تا پایین. حتی عناوین معنوی مثل امامت اینها هم اعتباری است؛ یا مثلاً ولایت فقیه اینها اعتبار است.
ویژگی چهارم این است که «وَ لَمْ یَعُدَّ غَداً مِنْ أَیَّامِهِ» فردا را از عمر خودش حساب نمیکند. نه اینکه برنامهریزی ندارد. چون قبلاً توضیح دادهایم دیگر توضیح نمیدهم.
انسانی که میداند میمیرد، کارش را درست انجام میدهد
و پنجمین ویژگی این است که خودش را جزو مردگان به حساب میآورد «وَ عَدَّ نَفْسَهُ فِی اَلْمَوْتَى». انسان وظیفهمند هیچ وقت آسودگی ندارد. اهل خوشگذرانی و راحت طلبی و تنبلی نیست. در هر جایگاهی که هست تلاشش این است که کارش را به بهترین وجه انجام دهد چون میداند که میمیرد.
انسان اگر رعایت کند دستورات دین را؛ خورد و خوراکش و خوابش و پوشاکش را، روابط انسانی و اجتماعیاش را رعایت کند، عمرش طولانی خواهد شد. امام عصر ارواحنا فداه گذشته از اینکه اراده الهی بر این است که زنده باشند تمام دستورات دین را مو به مو بر اساس فطرت آنچه که دین گفته انجام بده و خلقت احتیاج دارد که این بدن زنده بماند آن را دارد انجام میدهد. اما اراده خدای تعالی بر مردن همه موجودات است. به پیغمبر هم فرمود «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ»؛ حتی عزرائیل هم میمیرد. در روایت دارد عزرائیل میگوید اگر میدانستم که جان کندن انقدر سخت است بر مومنین مدارا میکردم.
انسانی که خودش را در ردیف مردگان فرض میکند چون میداند میمیرد کارش را درست انجام میدهد. این انسان اهل تلاش است و اهل تنبلی نیست. پیغمبر میفرماید زاهدترین مردم کسی است که خودش را در ردیف مردگان به حساب میآورد؛ نه اینکه مینشیند یک گوشه و کاری نکند که زاهد است. این آدم اهل فعالیت بیشتر و تلاش بیشتر است. راحتی ندارد. تنبلی ندارد. اهل تاخیر و تسویف نیست.
اهل دنیا معمولاً مبتلا به آرزوهای طولانی هستند این شخص آرزوی طولانی هم ندارد. اهل دنیا همیشه از خدا عمر طولانی میخواهد. اگر انسان از خدا عمر طولانی بخواهد برای اینکه خیر انجام بدهد و عبادت بیشتری انجام بدهد و دست دیگران را بگیرد و کمک کند دنیا نیست. گفتند که شما از خدا عمر طولانی بخواهید برای اینجور کارها؛ نه اینکه دنیا زدگیتان را تقویت کند. آنها برای امور خودشان دنیا را طولانی میخواهند که بیشتر بخورند بیشتر بچرند. در روایت دارد که از خدا عمر طولانی بخواهید؛ برای چه؟ برای اینکه کار خیر کنید، بندگی کنید، عبادت کنید، دستگیری کنید.
تا لحظه مرگت تسبیح بگو
بعد فرمود «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُوحِ إِلَیَّ أَنْ أَجْمَعَ اَلْمَالَ إِلَى اَلْمَالِ وَ لَکِنْ أَوْحَى إِلَیَّ أَنْ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ اَلسّاجِدِینَ وَ اُعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى یَأْتِیَکَ اَلْیَقِینُ» ای ابوذر خدای تعالی به من وحی نفرمود که مال جمع کنم. ولی وحی فرموده که پروردگارت را تسبیح کن و از سجده کنندگان باش و پروردگارت را عبادت کن تا به مقام یقین نائل شوی.
اگر جمع مال و انباشتن ثروت مطلوب بود و موجب کمال و سعادت انسان میشد خداوند به پیغمبرش سفارش میکرد که به جمع مال و ثروت اندوزی بپردازد؛ اما خدای تعالی سفارش کرده که تا لحظه مرگت تسبیح بگو. عبادت کن نیایش کن و بندگی کن.
تسبیح از امور بسیار مهم است
تسبیح هم خیلی مهم است. توجه داشته باشید همه این اموری که ما داریم به تسبیح برمیگردد. تکبیر ما هم تسبیح است. تحمید ما هم تسبیح است. تهلیل ما هم تسبیح است. یعنی وقتی دارید الله اکبر میگویید یعنی تسبیح میگویید. آنجایی که حمد میگویید یعنی دارید خدا را تنزیه میکنید. برای همین است که گفتهاند تسبیحات اربعه؛ سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر. تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر؛ ولی همه را با هم میگویند تسبیح. چون در دل همه اینها تنزیه خداست. «اللَّهِ أَکْبَرُ مِنْ أن یوصف» یعنی خدا بزرگتر از آن است که وصف شود. یعنی با الله اکبر داریم خدا را تنزیه میکنیم.
تسبیح از امور بسیار مهم است. دائم زبانتان تسبیح خدای تعالی مترنم باشد. تسبیحات اربعه ذکر کبیر است. حمله عرش الهی وقتی میخواهند عرش خدا را حرکت بدهند طبق بیان قرآن کریم میگویند سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر. تسبیحات اربعه یکی از گنجهای الهی است که خدای تعالی در شب معراج به پیغمبر خدا هدیه داده؛ آن را ساده نگیرید. خیلی مهم است یک ذکر کامل است.
هرکس وظیفه دارد اشاعه فرهنگ دینی داشته باشد
فرمود: دائم به عبادت مشغول باش؛ حالا این عبادت یا عبادت فردی است؛ مثل شب زنده داری و مناجات و انجام واجب و ترک حرام؛ چه انجام خدمات اجتماعی باشد؛ مثل تدریس و تبلیغ و اشاعه فرهنگ اسلامی. اینها همه عبادت است. هر کدام از شما وظیفه دارید به اندازه خودتان هر کسی در جای خودش تبلیغ داشته باشد؛ اشاعه فرهنگ دینی داشته باشد.
بچههای ما الان سرمایهدار نیستند. بچههایتان را سرمایهدار کنید. در قدیم وقتی ما زمین میخوردیم پدر مادرهایمان میگفتند بگو یا علی و بلند شو. آب میخوردیم میگفتند بگو یا حسین. غذا میخوردیم میگفتند بگو بسم الله. سیر میشدیم میگفتند بگو الحمدلله. الان دیگر یا علی و یا حسین و بسم الله الحمدلله یاد نمیدهند. اینها سرمایه است. کسی که یاد گرفته بسم الله الرحمن الرحیم بگوید برای هر کاری، گناه نمیکند؛ چون عادت کرده هر کاری که میکند بسم الله بگوید؛ و کسی با بسم الله که گناه نمیکند.
پیرو اسوه بشریت باش
هر چیزی که به عنوان وظیفه بر انسان واجب میشود، اینها را انسان انجام بدهد تا پیرو اسوه بشریت یعنی پیغمبر خدا باشد. باید سعی کنیم رفتار خودمان را شبیه پیغمبر کنیم. نشست و برخاستمان، منش و سلوکمان. سنن النبی را بخوانید. الان pdf اینها در همه جا هست. بریزید در گوشیهایتان و روزی یک صفحه بخوانید. یاد بگیرید که چهرهاش چگونه بود، چگونه مینشست، چگونه غذا میخورد، چگونه راه میرفت. علامه طباطبایی همه اینها را با روایات صحیح السند جمع آوری کرده و کتابی شده به اسم سنن النبی.
البته یک سری چیزها را در این دوره چون جو اجتماعی اجازه نمیدهد نمیشود انجام داد. مثلاً همه سرمه بکشند. یا حنا بگذارند دستانشان را . قدیمها میکردند این کارها را چیزی نبود. الان خلاف عرف میشود. خلاف عرف هم منکر است و نباید انجام داد؛ چون اثر عکس دارد.
خود حضرت اینجا به سیره خودش اشاره میکند « یَا أَبَا ذَرٍّ إِنِّی أَلْبَسُ اَلْغَلِیظَ وَ أَجْلِسُ عَلَى اَلْأَرْضِ وَ أَلْعَقُ أَصَابِعِی وَ أَرْکَبُ اَلْحِمَارَ بِغَیْرِ سَرْجٍ وَ أُرْدِفُ خَلْفِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی» ای ابوذر من لباس خشن میپوشم. بر روی زمین مینشینم. غذا که خوردم انگشتانم را لیس میزنم. (چون مستحب بوده که با انگشت غذا بخورند) سوار الاغ بی پالان میشوم (یعنی اهل تواضع هستم). در بین چه کسانی پیغمبر دارد این حرفها را میزند؟ که خوی اشرافیگری در حد اعلا بود در بین آنها. همه طاغوت بودند. فرمود مردم را هم بر ترک خودم سوار میکنم. کسی که به دنبال سنت من نباشد از من نیست.
ما از همه مجموعه این کلام میفهمیم که یعنی سنت من تواضع است. اینکه میفرماید پیغمبر اکرم روی خاک مینشسته نه اینکه ما فرش را کنار بزنیم و روی خاک بنشینیم. کج فهمی نباید داشت. میفرماید خوی اشرافیگری را دارم از شما میگیرم.
پیامبر مورد توجه عام و خاص بود. تمام دنیا در آن زمان متوجه پیغمبر بود؛ حرکاتش، سکناتش، صحبت کردنش؛ خودش فرمود که از من الگو بگیرید. خدا هم فرمود که پیغمبر الگوی شماست. اما آیا پیروانش واقعاً او را الگوی خودشان قرار دادهاند؟ چه شیعه چه سنی. البته اقتضائات زمانه را باید در نظر گرفت؛ پیشرفت علوم و صنعت و امکاناتی که باید در دسترس باشد. خود پیغمبر هم خیلی مقید بود؛ یک وقتی به ایشان گفتند که در یمن سلاحی ساخته شده است؛ گفتند بروید تهیه کنید و بیاورید.
کسانی که سن و سال دارند دیدند که در قدیم مردم با چه قناعتی زندگی میکردند؛ و راحت هم بودند. تفریحشان به موقع بود. رفت و آمد خانوادگیشان به موقع بود. خورد و خوراکشان به اندازه بود. ذخیره نمیکردند. در استفاده از منابع طبیعی الان اگر کمبود هم نداشتیم باز باید رعایت میکردیم و به اندازه مصرف میکردیم. منابع محدود است خدای تعالی با یک قاعدههای اینها را قرار داده است. ما هم که دستکاری میکنیم. الان در عالم سیستم به هم خورده است.
خطر ریاست طلبی و مالدوستی
بعد حضرت اشاره به خطر مالدوستی و مقام دوستی میکند. «یَا أَبَا ذَرٍّ حُبُّ اَلْمَالِ وَ اَلشَّرَفِ أَذْهَبُ لِدِینِ اَلرَّجُلِ مِنْ ذِئْبَیْنِ ضَارِیَیْنِ فِی زِرْبِ اَلْغَنَمِ فَأَغَارَا فِیهَا حَتَّى أَصْبَحَا فَمَا ذَا أَبْقَیَا مِنْهَا» حضرت میفرماید ای ابوذر عشق به مال و مقام از دو گرگ خون خواری که با آغل گوسفندان بزنند و تا صبح از آنها بدرند بر دین انسان خطرناکتر است.
در حیوانات درنده خوترین گرگ است. پلنگ هم خیلی درنده خو است اما قاعده دارد. چهارچوب دارد. اما گرگ اینطور نیست. گرگها روبروی هم میخوابند تا فرصتی شد همدیگر را بدرند. اینها به نسل خودشان هم رحم نمیکنند. درندگیش هم به این است که به گله میزند و همه را میکشد اما فقط یکی را برمیدارد. شیر و پلنگ اینطور نیستند. یوز که خیلی درنده است میگردد یک گاومیش پیری یک آهوی پیری یا چلاق و شلی را پیدا میکند همان را میگیرد. اما گرگ اینطور نیست؛ همه گله را لت و پار میکند. بعد فقط یکی را برمیدارد و میرود.
حالا اینجا پیغمبر خدا ببینید چطور تعبیر کرده است که میگوید ببینید گرگ که به گله میزند و همه را از بین میبرد فرض کنید که یک شب تا صبح در آغل باشد؛ آغل هم جای کوچکی است. راه فرار ندارند. آن هم تازه یک گرگ اما اینجا پیغمبر خدا میفرماید که فرض کنید دو تا گرگ باشد؛ بیاید در آغل آن هم ۱۰ دقیقه یک ربع نه؛ یک شب تا صبح. از این حدود ۱۰۰ گوسفند چه چیزی میماند؟! میفرماید ریاست طلبی و مالدوستی به دین انسان از آن دو گرگ به گوسفندان در آغول خطرناکتر است. یعنی از انسان هیچ چیزی باقی نمیگذارد آن شخص حاضر است که دینش را خانوادهاش را آخرتش را فقط برای اینکه سه روز بیشتر دو روز بیشتر بر مسند بماند فدا کند.
تاثیر مثال
گاهی یک مثال چنان تاثیر میگذارد که کتاب آن تاثیر را ندارد. این تاثیر کلام است. قرآن هم همینطور است؛ وقتی مثال میزند خیلی عجیب مثالهایش در جان انسان مینشیند.
خدای تعالی میفرماید کسی که ربا میخورد و ربا میدهد یا رشوه میگیرد و رشوه میدهد مثل این میماند که دلوی را در چاه مستراح انداخته؛ هرچه که بالا میکشد آن ربا است؛ همان رشوه است.
ما هر چقدر هم میخواستیم بگوییم که مال دوستی و ریاست طلبی چقدر به انسان آسیب میزند مثل این مثال نمیشد. حضرت میفرماید که دنبال مال و مقام مذموم نباش که خطرش برای دین و آخرت تو از دو گرگ بدتر است. هرچه الان جنایت و خیانت در دنیا اتفاق میافتد ریشه در حب دنیا دارد؛ با شقوق مختلفی که دارد؛ از قتل هابیل بگیرید تا الان. قابیل چرا هابیل را کشت؟ برای دنیا بود؛ ریاست طلبی بود. از زمان شیطان هم بگیریم باز همان است او گفت من بهتر هستم.
اهل انفاق باش تا گرفتار دنیا نشوی
چه کار کنیم گرفتار دنیا نشویم؟ یک راهکار دارد؛ و آن این است که دست به جیب باشیم. انسان اگر اهل انفاق باشد به این بلیه مبتلا نمیشود. بعضیها دوست دارند همیشه رئیس و سرکرده باشند که امام صادق علیه السلام فرمود «مَن طَلَبَ الرئاسهَ هَلَکَ» کسی که دنبال ریاست طلبی باشد هلاک میشود. یا فرمود بزرگترین گناهان دنیا دوستی است که دنیا دوستی ریشه هر معصیت و آغاز هر گناهی است.