بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات سخنرانی دهه اول محرم ۱۴۴۶
جلسه پنجم – ۲۰/۰۴/۱۴۰۳
این شبها در خدمت قرآن و عترتیم. این شبها به بعضی از آیاتی که حضرت به مناسبتهای مختلف در سفر مدینه تا کربلا بیان کردند اشاره میکنیم.
یکی از آیاتی که حضرت مطرح کرده بخشی از آیه ۱۰ سوره مبارکه فتح است. اصل آیه این است؛ «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا» که حضرت به این بخش استناد کردند؛ «فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ»؛ پس کسی که پیمان میشکند به زیان خود میشکند.
امام حج را نیمهکاره رها نکرد
امام حسین علیهالسلام حرکتشان را که بهخصوص از مکه آغاز کردند به سمت کربلا، منزلبهمنزل رفتند. مدام اتراق میکردند. زن و بچه به همراه داشتند نمیشد یکضرب بروند؛ که از هشتم ذیحجه تا دوم محرم طول کشید.
این نکته را هم بارها متذکر شدم که امام حج را نیمهکاره رها نکرد. امام اصلاً محرم به احرام تمتع نشد؛ محرم به احرام عمره مفرده شد. امام معصوم که خلاف شرع انجام نمیدهد؛ این کار شرعاً جایز نیست. ما دستورات و احکام شرعی را از امام یاد میگیریم.
در این فاصلهها در منازلی که اتراق میکردند اتفاقاتی افتاده. یکی از آن منازل منزل بَیَضَه است. در این منطقه حضرت با حر مواجه شد؛ که ازآنجا باهم حرکت کردند تا رسیدند به منطقه غاضریه که حر دستور گرفت از آن ملعون که ازاینجا به بعد بر حسین سخت بگیر و حسین را در بیابان نگهدار که دور و برش آب نباشد.
شما آدمهای پیمانشکنی هستید
امام هم از این موقعیتها استفاده میکند چون وظیفهاش هدایت است. یکی از سخنرانیهای مهمی که حضرت داشته که بعضی از علما و بزرگان از دانشمندان گذشته این سخنرانیهای امام را بهعنوان نامه و خطابه ثبت کردند، امام شروع میکند به سخنرانی که من فرزند فاطمه هستم و خودش و خاندانش را معرفی میکند که من برای شما الگو هستم و بعد راجع به وفاداری سخن میگوید؛ و میفرماید کسی وقتی دعوتی کرده اگر بخواهد نقض پیمان کند ناکث است؛ «فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ».
شما با دوستانتان پیمان میبندید، با صاحبخانه پیمان میبندید، کاسب هستید با طرف مقابل قرارداد میبندید؛ اینها همه قرارداد است و پیمان است که متعدد است. حضرت در اینجا به همین آیه استناد کرد و آنها را تحذیر کرد و از آینده شومشان خبر داد که شما آدمهای پیمانشکنی هستید.
اگر قیام نکنید ناکثید
در منزل بیضه حضرت علت قیام را بیان میکند. مناسب دیدم که این بخش از بیانات امام را برایتان بخوانم چون درس در آن هست؛ و با آن مطالب معرفتی را هم یاد میگیریم.
«أَیُّهَا النّاسُ؛ إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله علیه وآله قالَ: مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ» هر وقت دیدی سلطان جائری را که حلال خدا را حرام کرد و حرام خدا را حلال کرد «ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ» پیمانهای الهی را شکسته. «مُخالِفاً لِسُنَّهِ رَسُولِ اللهِ» با سنت رسول خدا مخالفت میکند «یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» با مردم با دشمنی و گناه رفتار میکند «فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ» اگر چنین کسی را دیدید (چون یزید بوزینه باز بود زنباره بود شارب الخمر بود) اگر کسی با زبان و کردارش با او به مخالفت برنخیزد سزاوار است که خدا او را در جایگاهی که ستمگران را قرار میدهد او را بیندازد؛ یعنی اهل جهنم هستید. باید دست به قبضه شوید باید قیام کنید.
حضرت در سپاه خودش و در سپاه حر بعد از نماز ظهر به منبر رفته و شروع کرده به سخن گفتن و این بیان را دارد؛ که مردم اگر قیام نکنید ناکث هستید. بعد شروع میکند به معرفی بنیامیه که اینها اطاعت شیطان میکنند و مفاسد آنها را شروع به شمارش کرد.
تا میرسد به اینجا که فرمود: نامههای شما به دستم رسید «قَدْ أَتَتْنی کُتُبُکُمْ…» فرستادگانتان با خبر بیعت شما به نزد من آمدند؛ و گفتند شما با من پیمان بستهاید؛ که مرا در برابر دشمن تنها نخواهید گذاشت. اکنون اگر به پیمان خود وفادار ماندید به رشد و کمال خود دست یافتید. من حسین بن علی و فرزند فاطمه دختر رسول خدا هستم. من در کنار شما و خاندانم کنار خاندان شماست. اسوه و الگوی شما من هستم؛ و اگر چنین نبودید و پیمان را شکستهاید و از بیعت خویش با من دست کشیدهاید، به جانم سوگند این رفتار از شما ناشناخته و عجیب نیست. چراکه شما با پدر و برادر و پسرعمویم نیز همینگونه رفتار کردید. فریبخورده کسی است که فریب شما را بخورد. درواقع شما هستید که همای سعادت را از دست داده و بهره خویش را تباه ساختهاید. به اینجا که رسید فرمود: «فَمَنْ نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ». کسی که پیمان بشکند در حقیقت به خودش ظلم کرده. چون بیعت با رسول خدا بیعت با خداست و بیعت با من پسر پیغمبر هم بیعت با خداست. اگر بیعت با من را شکستید بیعت با خدا را شکستید.
کسی که نقض پیمان کند را میگویند ناکث
نَکث در لغت به معنای این است که چیزی را که بسته شده شما باز کنید. مثلاً پنبهای را ریسیدند و طنابش کردند و این طناب را دوباره شما پنبه کنید میگویند نکث؛ و کسی که نقض پیمان کند را میگویند ناکث.
در روایت دارد که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند در جهنم شهری است به نام حصینه. بعد حضرت فرمودند از من نمیپرسید که این حصینه کجاست؟ یکی بلند شد و پرسید؛ و امیرالمؤمنین فرمود: شهری است که دستهای پیمانشکنان در آنجا قرار دارد؛ یعنی جهنمی مخصوص پیمانشکنان است.
اصحاب جمل را هم چون نقض عهد کردند و پیمان شکستند میگویند ناکثین.
شکستن بیعت من مثل شکستن بیعت رسول خداست
حضرت با این آیه که خواندند خواستند بفهمانند که بیعت من را میشکنید و بیعت من را شکستن مثل بیعت رسول خداست؛ چون آیه مربوط به بیعت با رسول خداست؛ و چه وفادار بودن آنکسانی که با حسین تا لحظه آخر ماندند و خود امام از آنها تعریف کرد که گفت شما انسانهای وفاداری هستید.
روایاتی درباره عهد و پیمان
درباره عهد و پیمان و وفا روایتهای فراوانی داریم. کسی به امام سجاد علیهالسلام عرض کرد که مرا از همه شرایع دین مطلع کن. حضرت فرمودند حقگویی، داوری عادلانه و وفای به عهد. همه دین در این سه است.
ما نقض عهد زیاد داریم. پیمان میبندیم و به هم میزنیم. قرار میگذاریم و بدون اطلاع به هم میزنیم. در سوره بقره آیه ۱۷۷ فرمود «وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا» نیکوکاران کسانی هستند که چون عهد میبندند به عهدشان وفا میکنند.
خیلی خدا روی این قصه حساسیت دارد. رسول خدا روایت دارد که هرگاه گروهی عهدشکنی کنند خدای تعالی دشمنانشان را بر آنان مسلط میکند؛ هم اجتماعی اینطور است هم فردی.
فرمود: «لا دِینَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ» کسی که عهد ببندد عهدش را بشکند دین ندارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: خوشقولی (وفای به عهد) از ایمان است. بعد فرمودند به خدا یقین ندارد کسی که پیمانشکنی کند و به پیمانش عمل نکند.
انسان در برابر تعهداتش مسئول است
راجع به این آیه که امام استناد کردند یک توضیح بدهم. عهد یکی از مباحث مهم اسلامی است که انسان را در برابر تعهداتش مسئول میداند. در آیه ۳۴ سوره مبارکه اسراء فرمود «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا» در قیامت از کسانی که چیزی را تعهد کردند میپرسند.
تعهد خودت را چگونه حفظ کردی؟ چرا عمل نکردی؟ چرا نقض پیمان کردی؟
خدای تعالی خودش اهل عهد و وفاست. خدای تعالی خودش به عهدش وفا میکند؛ میگوید بندگانم هم باید اهل وفا باشند. آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه میفرماید: «…وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ…» از خدا باوفاتر به عهد چه کسی را میتوانید پیدا کنید.
فرموده مستضعفین بر مستکبرین پیروزند؛ البته یک مقدماتی دارد اما یقین بدانید که غزه و فلسطین پیروز خواهند شد. «إِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ» غلبه با حزبالله است یقیناً.
میگوید انسانها هم مثل خدا باشند؛ خلق الهی داشته باشند. به عهدهایی که میبندند وفا کنند. اگر انسان به عهدش وفا کند خدا هم به عهدش وفا میکند. آیه ۴۰ سوره بقره میفرماید «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» شما اگر کارتان را انجام دادید من هرچه که به شما گفتم را انجام میدهم. گفتم یاریتان میکنم اگر یاری کنید.
عاقلان وفادارند
نکته دیگر این است که صاحبان عقل و اولوالألباب وفای به عهد دارند. اگر با هرکسی پیمان بستی به پیمانش عمل کرد عقل دارد. در آیه ۱۹ و ۲۰ سوره مبارکه رعد میفرماید: «أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ» تنها صاحبان اندیشه متذکر میشوند و میفهمند آنها کسانی هستند که به عهد خدا وفا میکنند و عهد و پیمان را نقض نمیکنند.
در وفای به عهد بین مسلمان و غیرمسلمان فرقی نیست
میفرماید این توصیه مربوط به اهل ایمان نیست. با کفار هم که پیمان بستید باید پایش بایستید. با دشمنانتان هم قرارداد بستید باید عمل کنید مگر آنها نقض پیمان کنند. اگر نقض پیمان کردند شما آزاد هستید. ولی تا نقض پیمان نکردند باید بر سر پیمانتان باشید.
در عهدی که انسان میبندد بین مسلمان و غیرمسلمان فرقی نیست. امام سجاد علیهالسلام فرمود اگر آن شمشیری که پدرم را به شهادت رساند به من امانت بدهند به صاحبش برمیگردانم. امانت هم یک نوع عهد است.
نقض عهد الهی موجب فسق است. شخص را فاسق میکند. موجب ضلالت و گمراهی است. طبق آیه شریفه کسی که پیمانشکنی کند به ضرر خودش عمل کرده چون در مقابل خدا ایستاده.
حاکم اسلامی باید صاحب دو ویژگی باشد؛ مشروعیت و مقبولیت
نکتهای هم راجع به بیعت عرض کنم. در طول تاریخ مواردی داریم که معصوم علیهالسلام با مردم بیعت کرده است. معنای بیعت این نیست که اگر شما با من بیعت نکنید پس حکومت من مشروعیت ندارد. این مسئله ربطی به مشروعیت ندارد.
یکوقتی که من راجع به زن در اسلام صحبت میکردم گفتم که پیغمبر اکرم در روز غدیر از بانوان هم بیعت گرفت؛ یعنی آن موقعی که جامعه انسانی برای زنها هیچ اعتباری قائل نبود اسلام به زن حق رأی داد. بیعت را بهعنوان رأی گفتم امشب میخواهم توضیح بیشتری بدهم. حضرت با این کار به زنان حق مشارکت سیاسی داده اما در اسلام بیعت به معنای رأی دادن نیست. چون با رأی ما شخص را انتخاب میکنیم و در مسند مینشانیم. ما در اسلام کسی را با رأی به مسند نمینشانیم. خدا او را انتخاب میکند. خدا امیرالمؤمنین را انتخاب میکند نه رأی مردم.
پس بیعت چیست؟ بیعت معنایش این نیست که اگر شما بیعت نکنید پس حکومت مشروعیت لازم را ندارد. بیعت به معنای فعلیت بخشیدن و تحقق خارجی حکومت است. به قول امروزیها بیعت یعنی مقبولیت. اگر بخواهیم امروزی معنا کنیم بیعت مشروعیت نمیآورد. بیعت مقبولیت میآورد. برای اینکه کسی بتواند بر جامعه مسلمین حاکم شود باید صاحب دو ویژگی باشد هم مشروعیت داشته باشد و هم مقبولیت.
امیرالمؤمنین مشروعیت داشت ولی کاری کردند که مقبولیت نداشته باشد ۲۵ سال خانهنشین بود. قرضیترین عالمترین عادلترین به گفته دیگران بود. در آن ۲۵ سالی که خانهنشین بود نه اینکه امام نبود امام بود ولی کسی دورش را نگرفت. مشروعیت به حاکم حق حکومت و حاکمیت میدهد و مقبولیت به او قدرت حکومت میدهد. امیرالمؤمنین حاکم مشروع است ولی قدرت حکومت ندارد ۲۵ سال. بعد که جمعیت به سمت حضرت هجوم بردند، حضرت فرمود: حجت بر من تمام شد مقبولیت هم آمد؛ اما بازهم حضور او را ۴ سال بیشتر تحمل نکردند.
کسی که حکومتش مشروع نیست حق حکومت بر مردم و فرمان دادن به مردم ندارد ولو مقبول مردم باشد؛ و کسی که مقبولیت ندارد قدرت حکومت ندارد ولو مشروع باشد و خدا او را نصب کرده باشد.
جانشین راستین رسول خدا مشروعیتش را از خدا میگیرد. اگر مردم بیعت کنند مقبولیت هم میآید؛ و حجت بر ولی خدا تمام میشود و باید امور جامعه را بر عهده بگیرد.
بیعت رضوان
در جریان آیه ۱۰ سوره فتح ۸ آیه بعد یعنی آیه ۱۸ یک نکته دیگری دارد راجع به عهد که میگویند بیعت رضوان یا بیعت شجره. بیعت تعدادی از اصحاب رسول خدا با پیغمبر اکرم است که در سال ۶ هجری واقع شد در نزدیکیهای مکه قبل از حدیبیه. «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا».
پیغمبر اکرم با ۱۴۰۰ یا ۱۶۰۰ نفر بنا بر نقل تاریخی عازم مکه میشوند برای عمره مفرده به حدیبیه که رسیدند که روستایی نزدیک مکه است، راه را بر حضرت بستند. رسول خدا خراش را با شتر خودشان فرستاد به مکه که پیام ببرد که ما برای جنگ نیامدیم برای زیارت خانه خدا آمدهایم. شتر پیغمبر را کشتند خراش را هم میخواستند بکشند که یک عده واسطه شدند که او کشته نشود او هم خودش را رساند به پیغمبر و ماجرا را تعریف کرد. حضرت عثمان را فرستاد چون با آنها یک قوموخویشی داشت. عثمان را هم نگه داشتند و بازداشت کردند؛ چون برگشتنش طول کشید آنها فکر کردند که عثمان کشته شده. پیامبر فرمود پس من حرکت نمیکنم تا با اینها بجنگم. بیایید باهم پیمان ببندیم. آمدند زیر درخت سمره پیمان بستند که تا پای جان از دین و اسلام دفاع کنند. اسم آن پیمان شد پیمان شجره یا پیمان رضوان؛ چون پیمانی بود که خدا از آن راضی بود. محتوای آیه ۱۰ بعد از آیه ۱۸ است بااینکه مقدم است؛ که خدای تعالی میفرماید بیعتی که با پیغمبر بستید بیعت با من است و هر کس بیعت با پیغمبر را بشکند بیعت با من را شکسته است.
و امام حسین علیهالسلام که در منزل بیضه با حر مواجه شد و به سپاهیان حور راجع به بیعت و عهدشکنی صحبت کرد به همین آیه ۱۰ استناد کرد و فرمود «فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ» پیمان با من حسین را بشکنید پیمان با خدا را شکستید.