متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۳/۰۲/۰۷
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیت الله حسینی همدانی
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا به دستگیره محکم توحید اعتصام دارند و از خاندان عصمت و طهارت دور نیستند. عرض کردم بر در پنجم بهشت نوشته است: لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله، کسى که مىخواهد ذلیل نشود کسى را ذلیل نکند؛ که توضیح مختصری داده شد.
و نوشته است کسى که مىخواهد دشنام داده نشود دشنام ندهد. یکی از حقوق زبان حفظ آن از ناسزاگویی و فحش و بد زبانی و دشنام است. دشنام نسبت زشت دادن یا نامگذاری زشت کردن برای کسی است که ما را ناراحت کرده است. لذا هر چیزی که دیگری را هتک کند مصداق دشنام است؛ به کسی گفته شود فاسق، فاجر، نجس، نام حیوان روی کسی گذاشتن، نسبت قذف و زنا به کسی دادن و امثال اینها.
در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهمالسلام دشنام دادن و ناسزا گفتن و بدزبانی کردن به شدت مذمت شده است. دشنام دادن به مسلمان حرام است و مجازات دنیوی و اخروی دارد، مگر در موارد استثناء مثل دشنام به کفار اما باید توجه داشته باشیم که قذف نکنیم. چون هر قوم و قبیلهای برای خودش ازدواجی دارد و حریمی را رعایت میکند. گاهی بعض دشنامها حد دارد ۸۰ تازیانه برای قذف است. بعضی تعزیر دارد. گاهی یک ناسزا به دنبالش تادیب و نجاست و حتی قتل دارد. اگر کودکی که به سن بلوغ نرسیده دشنام بدهد او را تادیب میکنند. اگر کسی نعوذ بالله رسول خدا را از روی عداوت و دشمنی دشنام دهد موجب کفر و نجاست شخص میشود. و در فقه ثابت است که حکمش هم قتل است.
خدای تعالی در آیه ۱۰۴ از سوره مبارکه بقره وعده داده است که دشنام دهندگان به عذاب دردناک مبتلا خواهد شد. و در جایش بحث شد هر وقت خداوند وعده آتش و عذاب برای گناهی بدهد آن خطا گناه کبیره است. رسول خدا فرمودند: خداوند بهشت را بر هر فحاش بیآبرو و کمشرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گویند ندارد حرام کرده است.
خدای تعالی در آیه ۱۱ سوره مبارکه حجرات تصریح کرده است که اگر کسی دشنام بدهد و یا به مومنان القاب زشت بدهد در ردیف ستمگران است. رسولخدا فرمودند: ناسزاگوی به مومن همچون کسی است که در آستانه هلاکت باشد. ناسزا گفتن به مومن فسق است و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او (غیبت) معصیت خداست.
فقط به اهل ایمان نهی نشده بلکه به هر کس دشنام دادن منهی است. رسول خدا فرمودند: به مردم ناسزا نگویید که با این کار در میان آنها دشمن پیدا میکنید. قرآن کریم از ناسزاگویی به بتها هم نهی فرموده در سوره انعام آیه ۱۰۸ در ذیل همین آیه شریفه رسول خدا فرمود به شیطان هم ناسزا نگویید بلکه از شرش به خدا پناه ببرید.
همه اینها که به عنوان نمونه عرض میکنم حکایت از زشتی و پلیدی این صفت دارد. گاهی افراد از روی بیتوجهی و یا عادت بد به همه چیز بد میگویند که این هم نهی شده است. رسول خدا فرمودند: به بادها ناسزا نگویید که آنها مامور خدا هستند و کوهها و ساعتها و لحظات و روزها و شبها را ناسزا نگویید که گنهکار میشوید و به خودتان برمیگردد.
و از همه اینها بدتر و گناهتر این است که کسی نسبت به پدر و مادر احترام لازم را نداشته باشد. رسول خدا فرمودند از بزرگترین گناهان این است که آدمی پدر و مادر خود را دشنام دهد. عرض شد چگونه کسی پدر و مادر خود را دشنام میدهد؟ فرمود: کسی دیگری را دشنام میدهد و او متقابلاً به پدر و مادر وی ناسزا میگویند. و فرمودند: لعنت خدا بر کسی که پدر و مادرش را دشنام دهد.
خلاصه روایات در این باب فراوان است. توجه دارید که همیشه ناسزاگویی باعث میشود طرف مقابل را روی لج انداخته او را هم وادار به مقابله کند در نتیجه نزاع و زد و خورد به وجود میآید در این گونه مواقع هم شیطان وسط قصه میآید و عمل افراد را زینت میدهد و بر آتش فتنه میدمد. ادب دینی این است که انسان زبانش را حفظ کند و نسبت به مقدسات دیگران هم بدگویی نداشته باشد.
نکته مهم دیگری که اینجا هست این است که نباید دشنام دیگران را تکرار کرد که خود این کار هم گناه است. مثلاً بگوید فلانی امروز این حرفها را زد و بعد کلمات او را بازگویی کند. خلاصه از سنت و سیره معصومین علیهمالسلام به دست میآید که نباید اهل بدزبانی و دشنام بود. بعد فرمود: کسى که مىخواهد به او ظلم نشود، ظلم نکند. که معنایش روشن است.
فقط روایتی را تبرکاً عرض کنم از امیرالمومنین علیهالسلام که فرمودند: بدانید که ظلم بر سه گونه است. ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود، ظلمی که بازخواست میشود و ظلمی که بخشوده میشود و بازخواست نمیگردد، اما ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود شرک ورزیدن به خداست، «اِنَّ اللهَ لاَ یَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ بِهِ»؛ اما ظلمی که بخشوده میشود ستمی است که بنده با ارتکاب بعضی گناهان کوچک به خود روا میدارد و اما ظلمی که بازخواست خواهد شد ستم بندگان به یکدیگر است. که حقالناس میشود و گناه بزرگی است.
و اما جمله چهارم بر در پنجم: کسى که مىخواهد به ریسمان محکم چنگ بزند، لا اله الا الله و محمد رسول الله را بگوید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین اهل توحید هستند و به قضا و قدر الهی راضیاند. در حکمت ۲۷۹ از حکم نهجالبلاغه از امیرالمومنین علیهالسلام راجع به قَدَر سؤال شد، آن حضرت جواب فرمود: «طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ، وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ، وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ». راهى است تاریک، آن را نپیمایید، و دریایى است عمیق، در آن وارد نشوید و راز نهفته الهى است، خود را در باره آن به زحمت نیندازید.
سوال از حقیقت قدر، یکی از سوالات مهم مربوط به علم الهی است. در اینجا مباحث دشوار و عمیقی مطرح و بحث میشود که اگر درست تبیین نشود موجبات گمراهی و انحراف را فراهم میکند. چون مسیرِ تاریکی است احتمال گم شدن هست. دریای عمیقی است که احتمال غرق شدن در آن هست. و راز نهانی خداوند است که دوست داشته مخفی بماند، لذا حضرت منع کردند که همه با هر دانشی وارد این بحث شوند. خداوند تقوای ما را زیاد کند.
۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر را به خانواده بزرگ کارگران و کارفرمایان و تولیدکنندگان و رزمندگان میدان تولید خدا قوت و تبریک عرض میکنم. بیانات مفصل و چند جانبه رهبر معظم انقلاب، درباره کار و کارگر را همه شنیدید و حرف تازهای در این زمینه نمیماند که بخواهیم بگوییم مگر عمل کردن طبق آنچه خواسته شده تا نتیجه مطلوب که خودکفایی و استقلال همه جانبه اقتصادی است به دست بیاید. قبل از خطبهها هم از بیانات معاون محترم وزیر بهره بردید؛ قطعا نکات مفیدی برای شما بیان کردند. بنده هم به اندازه وسع یکی دو کلمه عرض میکنم.
بعد از رونق تولید ایشان امسال جهش تولید را فرمودند آن هم با مشارکت مردم، چون با تولید مشکلات معیشت و اشتغال و ارزش پول و استقلال اقتصادی و امثال اینها حل میشود. و نکاتی از این باب که من در نوبتهای قبل فراوان گفتم که یک جلد کتاب شده آن صحبتها.
نکتهای عرض کنم، همه باید تلاش کنیم تا ارزش کار را برای جامعه روشن کنیم. طوری شود که کسی بیکار نباشد و هر کس برای خودش مشغولیتی که تامینکننده زندگی یا بخشی از آن باشد را داشته باشد. باید رسانهها و فضاهای تبلیغاتی طوری تبلیغ کنند که بیکاری مورد مذمت باشد و کار ارزش باشد؛ هر کاری که میتواند انجام دهد. حضرت آقا در بیانی فرمودند: «کارگر آن کسی است که دارد کار میکند تا ملت و کشورش به عزتِ استقلال دست پیدا کند. یا اینکه کارگر ستون فقرات اقتصاد کشور است و استقلال کشور وابسته به کار کارگر است». کارگر فقط کسی که در کارخانه کار میکند نیست. یک وقت میبینید کسی در خانه مشغول کاری است که در مسیر خودکفایی دارد عمل میکند.
روی این مطالب باید آنقدر کار بشود تا نام کارگر در جامعه قداست پیدا کند. اگر به آموزههای دینی هم توجه کنیم، اسلام به جایگاه کارگر اهمیت لازم را داده است؛ و اساساً تن آسایی و مصرف گرایی را به شدت مذمت کرده. همگان را به تولید و اشتغال ترغیب کرده است. لذا رسول خدا و اهل بیت علیهمالسلام خودشان اهل کار و فعالیت برای خود و دیگران بودند؛ که موارد فراوان است اگر بخواهم وارد شوم. مثلاً معلى بن خنیس مىگوید: امام صادق علیهالسلام مرا دید که دیر به بازار در محل کار خود مىروم. فرمود: صبح زود به طرف عزت و بزرگى خود بیرون برو. چه تعبیر بلندی امام علیهالسلام به کار برده است! درست برخلاف کسانىکه کار را براى خودشان ننگ و عار مىدانند و به کارگر به چشم حقارت نگاه مىکنند، امام صادق کار را سبب عزت کارگر مىداند. حالا روایات فراوان است خواستم نمونه عرض کنم.
البته با پیروزی انقلاب و اهتمام امامین انقلاب به جایگاه کار و کارگر، این دستور اسلامی به عنوان یکی از گفتمانهای اصلی نظام اسلامی مطرح است؛ به خصوص در این نبرد اقتصادی تنگاتنگ با سلطهگران جهانی.
حضرت آقا راجع به امنیت شغلی عزیزان هم تاکید داشتند که به نظرم در این رابطه هم دستگاهها وظایفی دارند که باید دنبال کنند و انجام دهند و هم مردم که در بُعد مردمی، مهمترین کار برای امنیت شغلی این عزیزان گفتمان سازی و فرهنگ سازی به جهت خرید کالای ایرانی به عنوان حاصل کار و تلاش کارگر ایرانی است. بخشی از رونق تولید با خریدِ تولید ایرانی محقق میشود و باید خرید کالای ایرانی به عنوان وظیفه عمومی و یک امرِ معروف و خرید کالاهای خارجی که مشابه ایرانی دارند، به عنوان یک منکر در جامعه، گفتمان غالب باشد.
۱۲ اردیبهشت روز معلم و سالگشت شهادت معلم شهید حضرت علامه مرتضی مطهری ره است. هفته تکریم و بزرگداشت معلم را تبریک عرض میکنم. باید به مناسبت، در دو بخش صحبت کرد؛ یکی جایگاه و ویژگیهای استاد شهید و دو ویژگیهای معلم تراز انقلاب اسلامی.
مرحوم شهید خصوصیات منحصر به فرد فراوانی داشت که از مهمترین آنها نظم و برنامه داشتن بود. نقش نظم در سامان دادن به مسائل مختلف زندگی و هموار کردن مسیر برای رسیدن به اهداف بزرگ بر کسی پوشیده نیست؛ و اگر بررسی کنید میبینید که یکی از عوامل مهم موفقیت انسانهای بزرگ، نظم آنان بوده است. شهید مطهری هم نظم فردی داشت و هم نظم اجتماعی و از همه لحظات عمر به بهترین وجه استفاده میکرد.
از ویژگیهای مهم استاد مطهری توجه به نیازهای فکری و اعتقادی جامعه و پاسخ به شبهات و معضلات فکری بود. به خصوص در دهه ۳۰ تا ۶۰ شمسی جریانات متعددی سرو صدا داشتند. غرب زدهها و مروجین فرهنگ استعماری، یا افرادی که التقاطی بودند و از اسلام و از ایسمهای دیگر تلفیقی درست کرده بودند و با رنگ و لعاب به خورد جامعه و جوانان میدادند. گاهی قرآن را بر مذاق مارکسیستها ترجمه میکردند و امثال اینها که اسلام را از کار بیندازند و استاد در این میدان مبارزه یکه تاز بود، با پاسخهای متقن و جامع. لذا حضرت آقا فرمودند: «اینکه روز معلم را در سالگرد شهادت شهید مطهری قرار دادند، یک معنای نمادین و پرمغز و پرمضمونی دارد».
هنوز کتابهای ایشان نیازهای فکری و عقیدتی و فلسفی را پاسخگوست. خدای تعالی با اولیاء خودش محشور گرداند. استاد مطهری معلم تراز انقلاب اسلامی است؛ و الگو برای کسانی که در این مسیر حرکت میکنند. او هم آموزش میداد و هم تربیت معنوی و دعوت الهی داشت و پرورش میداد. مانند انبیاء الهی هم معلم بود و هم مربی؛ بعضی از معلم ها مربی نیستند.
امروز مهمترین راهبرد برای انقلاب اسلامی تربیت نسلی است که هم عالم باشد و هم با فرهنگ و آموزههای مکتب اهل بیت علیهمالسلام پرورش یافته باشد. فعالان جبهه انقلاب نباید بگذارند نظام آموزشی کشور از این جهت منحرف شود و در دامان سکولارها و تکنوکراتها و امثالهم بیفتد. یا در دام اسنادی مثل ۲۰۳۰ گرفتار شود.
معلمان عزیز بدانند که نباید به معلمى به عنوان شغل و حرفه نگاه کنند؛ معلمی هنر است؛ ذوق است؛ جلوهای از هنر الهی است که « عَلَّمَ ٱلإِنسَنَ مَا لَم یَعلَم». اول خالق بودن است و بعد معلم بودن. لذا روز معلم روز تکریم عشق و ایثار است. روز تکریم از کسانیاست که قدّشان در راه ساختن و تربیت انسانها و نسل آینده خم شد و مویشان سپید.
وظیفه معلمی همیشه خطیر بوده است؛ اما امروز به خاطر رفعت جایگاه ایران در بینِ مللِ اسلامی، وظیفه سنگینتر شده است. معلمان ما باید روح امید را در دل دانشآموزان خود بدمند و آنان را انسانهای بصیر و دشمن شناس پرورش دهند. دشمنی شناس و استکبارستیز ، زیر بار ظلم نرو، اهل ایثار و مجاهده و اهل غفلت نکردن از امور دیگران بار بیاورند. معلم باید با ایجاد روحیه تفکر، انسانهائی متعهد و ارزش مدار و آرمانخواه و اهل معرفت و دغدغهمند به مسائل جامعه تربیت کند.
اگر تحول و تغییر در نظام آموزشی لازم است این مهم محقق نمیشود مگر با تغییردر پرورش معلمان تراز به عنوان عوامل اصلی تغییر. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «قدرت، اعتبار و آبروی کشور، بیش از هر چیزی وابسته به نیروی انسانی است و معلمان هستند که سازنده نسل آینده و نیروی انسانی آن هستند». و حضرت امام فرمودند: «شما معلمین، یک شغل بسیار بزرگ دارید که همان شغل الله است، و یک مسئولیت بسیار بزرگ دارید که همان مسئولیت انبیا است… شغل شما (معلمان)، شغل انسانسازى است». مجدداً از همه معلمان و اساتید بزرگوار و عزیز استان تشکر و قدردانی میکنم و بر دست همه اساتید خودم هم بوسه میزنم.
اما مسائل جهانی؛ یک لکه ننگ دیگری برای سازمان ملل متحد به خصوص شورای امنیت آن ثبت شد. بعد از این همه تلاش صهیونیستها برای حذف فلسطین از نقشه جهانی، کشورهای جهان پذیرفتند که کشور فلسطین ۱۹۴مین عضو رسمی سازمان ملل باشد، اما آمریکای صهیونیست، به عنوان اقدام شتاب زده آن را وتو کرد.
جالب است انگلیس که رژیم صهیونیستی ساخته دست اوست، او هم مخالفت نکرد. البته کشورهای جهان با آمریکا مخالفت کردند. وتو یعنی فقط دم از صلح میزنیم ولی نمیخواهیم صلحی در جهان برقرار باشد. از صلح میگویند؛ اما مهمات و تسلیحات نظامی به اسرائیل میدهند؛ شده کوسه ریش پهن.
اما در داخل در قضیه طوفان الاقصی و وعده صادق؛ خب یک عده قلم به مزدی که اعتقاد به هیچ مرامی ندارند هر افتخاری برای ملت را نادیده میگیرند، کتمان میکنند، لوث میکنند یا شبهه درست میکنند، دل مردم را خالی میکنند، امید به آینده را از بین میبرند. چه جوابی باید به اینها داد؟ برای پاسخ به این افراد بیان حضرت آقا کافی است که فرمودند: «موضوع اصلی در قضایای اخیر اثبات ظهور قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بینالمللی است؛ نه تعداد موشکهای شلیک شده و یا به هدف اصابت کرده». که البته آن تعداد و آن اصابتها سرجایش محفوظ است؛ ولی آن چیزی که مهم است همین است.
اگر این نکته خوب برای افراد جا بیفتد که چه اتفاق مهمی افتاده، بقیه مسائل، جانبی و حاشیهای میشود. مهم این است که ما با این حرکت، به مردم آزاده و ستم دیده دنیا جرات طوفان دادیم. پف اسرائیل خبیث سفاک خوابید. خواب یک عده بزدل و مرعوب استکبار را پریشان کرد. اگر برای بعضی هیبتی داشت آن هیمنه فرو ریخت. امروز همه مردم آزاده عالم با نفرت فریادشان بر سر اسرائیل بلند است.
جبهه مقاومت با هوشمند تمام و با دقت و تقسیم وظائف راه نفس کشیدن دیو خونآشام را بسته و به شماره انداخته است. ارباب پلیدتر از خودش هم با تنفس مصنوعی و وتو کردن و اسلحه و مهمات دادن و بعض بیچارههای منطقه با کمکهای مقطعی دیگر نمیتوانند او را مثل قبل احیا کنند. نفرت جهانی از آمریکا کاملاً عیان شده است و آزادگان جهان آزادانه شعار مرگ بر آمریکا میدهند.
غزه در این نبرد پیروز شد. غزه پیروز است چون در دل دنیای غرب همه را به سمت مظلومیت خود و پلیدی استکبار متوجه کرد. اینکه دانشجویان آمریکایی در آمریکا به خاطر غزه کتک میخورند و به زندان میروند یعنی غزه پیروز است. اینکه در انگلیس و دیگر کشورها تظاهرات گسترده چند صدهزار نفری به نفع غزه برگزار میشود یعنی غزه پیروز است. اینکه در سازمانهای بینالمللی بر لَه او حکم میکنند و آمریکا وتو میکند یعنی غزه پیروز است. اینکه بعد از این همه شهید و خانه خرابی بر روی پای خود ایستاده و مقاومت میکند یعنی غزه پیروز است. اینکه پول خرج کردند و همه رسانهها را به نفع خود بسیج کردند که خبری از غزه پخش نشود اما همه دنیا بر ضد صهیونیستهای پلید شده است یعنی غزه پیروز است. غزه پیروز است چون اسلام پیروز است.
یک کلمه هم راجع به حجاب عرض کنم. حضرت آقا فرمودند: «بنده معتقدم در دولت، در قوّهی قضائیّه، در بخشهای مختلف، در این زمینه مسئولیّت وجود دارد که بایستی به مسئولیّتهای قانونی و شرعی خودشان عمل کنند». بیان ایشان حکایت از مسائلی دارد.
متاسفانه با گشتی که دیروز و یکی دو نوبت دیگر در شهر زدم کمکاری و ترک فعل مشهود است. بنده اینجا مطالبه میکنم عزیزان گزارش بدهند نتیجه و خروجی سی جلسه عفاف و حجاب چه بوده است؟ بالاخره جلسه سوم و چهارمش اگر خروجی نداشته باشد به سی جلسه رسیدن واقعا محل بحث است. باید یک نمودی و یک بروزی در بیرون داشته باشد. مغازهها که همان مغازه است قیافهها که همان قیافههاست. ۳۰ جلسه گرفتید چه کار کردید در جلسات؟!
البته بنده تذکراتی به دستگاههای مربوطه دادم اما آنچه مهم است بعد از مسائل مربوط به دستگاهها، حمایت همه جانبه از اجرای قانون و کمک به مجریان قانون است. همه دستگاهها موظف به رعایت قانون هستند حتی بخش خصوصی. این بخش باید به قوانین ملتزم باشد ادعای اینکه من دولتی نیستم پس ملزم نیستم حرف بیربطی است کسی که در این کشور زندگی میکند باید قوانین را رعایت کند. هر کسی در هر کشوری که زندگی میکند باید ملتزم به قوانینش باشد نمیتواند بگوید من بخش خصوصی هستم پس رعایت نمیکنم. باید قانون درباره آنها هم اعمال شود. در بعضی از مراکز بعضی تخلفات را آزادانه انجام میدهند که مطلوب نیست. این را باید دستگاه مربوطه ورود داشته باشند. بعضی وقتها زحمات دستگاههای دیگر را اینها خراب میکنند.
نکته دوم اینکه بانوان محترم توجه داشته باشند؛ اخیراً مجدداً رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که نقش اصلی را در تصمیم سازی و تصمیم گیری خود بانوان دارند؛ یعنی محور همه کارها در این حوزه خود بانوان باید باشند و لو مسئولیت اقدام بر عهده دستگاههای متعدد هست؛ اما اقدام آنها حمایت از عملکرد بانوان است. قسمت مهم این معضل را باید خود بانوان اقدام داشته باشند و حل کنند؛ با حضور خودشان و مطالبهگری خودشان و درخواست خودشان.
این معضل تحمیل شده که توسط بیگانگان و کم کاری بعض مسئولین، امنیتی هم شده را در این بخش دستگاها دنبال میکنند و ما هم کامل حمایت میکنیم. از نیروی انتظامی همه باید حمایت کنیم. تمام دستگاههای استان -حالا در کشور سر جایش ولی در استان خودمان- همه دستگاهها باید به کمک نیروی انتظامی بیایند. همه مردم باید حمایت کنند از نیروی انتظامی در مسیری که وارد شده برای کار پشت صحنهای که دشمنان راجع به این قصه دارند. باید حمایت کرد و کمک کرد.
بخش دیگر که مسأله امر به معروف و نهی از منکر است که وظیفه همگانی است و نباید کوتاهی کرد و در بخشهای فرهنگی هم باید با حوصله و ابتکار و سلیقه وارد شویم تا قضیه حل شود. بدنه مردم باید با ابتکار و سلیقه در بخش فرهنگی وارد شوند؛ و در بخش امر به معروف و نهی از منکر هم مسئولیتش با دستگاههاست در بخشی؛ و در بخش دیگر هم باز متوجه مردم است. آن جاهایی هم که مربوط به مسائل امنیتی است و حساس است و پشت پردههایی دارد دستگاههای مربوطه وارد میشوند و کارشان را انجام میدهند و شما و ما و همه باید حمایت کنیم که این کار با قوه و با صلابت پیش برود.
نکته دیگر اینکه نسبت به دور دوم انتخابات بی تفاوت نباشید؛ با همان اهتمام اولیه در این دور هم شرکت کنید. بیتوجهی و اهمیت ندادن گاهی خسارات غیر قابل جبران به بار میآورد. مواظب باشید نگویید حالا دور دوم است و مهم نیست؛ نه اینطور نیست. یک رای هم اثر دارد. با دقت انتخاب کنید و وارد قصه شوید.
۱۰ اردیبهشت، سال گشت اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و خلیج فارس بعد از ۱۱۷ سال اشغال است که به نام روز ملی خلیج فارس نامگذاری شده است.
طبق وعده، توجهی به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بدهم. «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ» خیلی عجیب است! داوود رقی آمد محضر مبارک امام صادق علیه السلام بعد که کارش تمام شد و داشت میرفت، اجازه مرخصی خواست. امام صادق در حالی که عمیقاً به او نگاه میکرد او را بدرقه کرد و بعد فرمود: اگر کسی نگاه کردن به یکی از اصحاب حضرت حجت او را شاد میکند به این مرد نگاه کند؛ یعنی اشاره کرد به داوود رقی.
اولاً روایت دارد تذکر میدهد که مهم نیست در چه زمانی زندگی میکنیم؛ بلکه مهم این است که چگونه زندگی میکنیم. در هر عصری هرجوری زندگی کنیم نوع زندگی ما میتواند ما را جزو یاران حضرت حجت قرار بدهد. داوود رقی کسی است که در زمان رجعت برمیگردد؛ چون عمرش تمام شده. شاخصههای زندگی او چگونه بوده که حضرت چنین نکتهای را گفتند؟ در جای دیگری دارد که امام صادق فرمودند: او برای من به منزله مقداد برای رسول خداست.
مقداد چگونه بود؟ انسان بصیری بود. انسان ولایت مداری بود. انسان صبوری بود. استقامت بر حق داشت. بر حق مستقیم بود. این ویژگیهای مقداد بود. امام صادق علیه السلام میفرماید که داوود جایگاهش برای من مثل مقداد برای رسول خداست؛ یعنی ما هم اگر این صفات را در خودمان به وجود بیاوریم بصیر باشیم، دشمنشناس باشیم، ولایتمدار باشیم و استقامت بر حق داشته باشیم و صبور باشیم، میتوانیم جزو یاران حضرت حجت باشیم.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾