متن کامل خطبه عید فطر ۱۴۰۳/۰۱/۲۲
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله. «وَ اَشعِرُوهَا قُلُوبَکُم و اِرحَضُوا بها ذُنُوبَکُم». تقوا را شعار دلهای خود کنید و گناهانتان را با آن بشویید. روزه ماه مبارک رمضان عمل واجبی است که انسان را به تقوا میرساند و تقوا را در شخص محکم میکند. انسان با تقوا و با ایمان محب خدا و سپس محبوب او میشود.
در آیه ۱۶۵ سوره مبارکه بقره فرمود: «والذین آمنوا اشد حباً لله». آنان که ایمان دارند محبتشان به خدا شدیدتر است. امام سجاد علیهالسلام فرمود: خدای تعالی به حضرت موسی علیهالسلام وحی کرد: ای موسی، مرا محبوب بندگانم کن؛ کاری کن که مرا دوست بدارند. حضرت پرسید: پروردگارا چگونه؟ خدای متعال فرمود: به آنان نعمتهایم را یادآوری کن؛ یعنی اگر انسان به یاد نعمتهایی که خداوند در اختیارش گذاشته باشد محبتش به خدا افزون میشود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه ۱۹۸ نهجالبلاغه فرمود: اساس دین محبت خداست؛ «إِنَّ اللهَ اَقَامَ دَعَائِمَ الإسْلَامِ عَلَی مَحَبَّتِهِ». خداوند پایههای اسلام را بر محبت استوار کرده است. اگر چیزی را حلال و یا حرام اعلام کرده است چون به ما محبت دارد.
محبت الهی سرمایه مهمی برای انسان است کسی که این محبت را نداشته باشد خسران کرده. در دعای عرفه به خدای تعالی عرض میکنیم: «خَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً». انسانهای الهی و آنها که از نفس و جان خود مواظبت میکنند یکی از مهمترین دغدغههایشان این است که این سرمایه را از دست ندهند. و اگر بر عذاب خدا صبر کنند بر فراقش صبر ندارند؛ و در مناجات شعبانیه عرض میکنند: «وَ إِنْ اَدْخَلْتَنِی النَّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَهَا اَنِّی اُحِبُّکَ».
لذا یکی از محورهای مهم در تربیت افراد با ایمان، محبت الهی است. مناجات امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد: «اَنْتَ کَمَا اُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ». خدایا تو همانطوری هستی که من دوست دارم، پس مرا آنطور که خودت دوست داری قرار ده؛ یعنی تربیتم بر اساس محبت خودت باشد.
وقتی خوب دقت کنیم به علل انحرافاتی که برای افراد به وجود آمده و دست به گناه و آلودگی زدهاند، علت یکچیز است و آن اینکه شیرینی محبت الهی را نچشیدهاند. در مناجات محبین به خدا عرض میکنیم: «اِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلاوَهَ مَحَبَّتِکَ فَرَامَ مِنْکَ بَدَلا». خدایا کیست آنکه شیرینی محبت تو را چشید پس بهجای تو دیگری را برگزید؟
چرا این محبت را نمیچشیم؟ چون اولاً رابطه حبی ما با مربیان محبت یعنی اهلبیت علیهمالسلام قطع است. این رابطه را باید تقویت کنیم. در جامعه کبیره میخوانیم: «مَنْ اَحَبَّکُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ». هر کس شما را دوست داشت حتماً خدا را دوست دارد. ثانیاً معصیت است که محبت را در انسان خاموش میکند. در مناجات شعبانیه به خدا عرض میکنیم: پروردگارا، هیچ نیرویی ندارم تا خود را بهوسیله آن از عرصه گناه بیرون ببرم؛ «اِلّا فِی وَقْتٍ اَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ». مگر آنگاهکه بهوسیله محبتت از خواب غفلت بیدارم سازی.
خلاصه آنچه برای رشد انسان کارساز است و مانند موتور محرکه پرقدرت او را به مقامات معنوی میرساند، محبت است. ماه مبارک رمضان فرصت مناسبی بود که با انجام اعمال قربی، کسب محبت الهی کنیم و میوهاش را که رسیدن به مقام ابرار است به دست آوریم. مقام کسانی که در سوره مبارکه مطففین، آیه ۱۸ فرمود: «إِنَّ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ». یا در سوره مبارکه انفطار آیه ١٣ فرمود: «إِنَّ الْاَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ». و آیات دیگر.
و در نهایت در آیه ۱۹۳ سوره مبارکه آلعمران از خدای تعالی حشر و معیت با ابرار را درخواست میکنیم: «تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ». اسم قرآنی اهلبیت علیهمالسلام و انسانهای واقعی یعنی پیامبر و آل پیامبر ابرار است. در عید فطر مقام ابرار را از خدا عیدی میخواهیم و عرض میکنیم: «وَ اَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما خواهران و برادران ایمانی را به رعایت تقوای الهی دعوت میکنم. تقوا امروز پناهگاه است و حافظ و فردا راهی است بهسوی بهشت. خداوند همه ما را از متقین قرار دهد.
حلول ماه مکرم و پر خیر شوال را و روز عید سعید فطر را به شما نمازگزاران محترم تبریک عرض میکنم. انشاءالله از همه لحظات ماه مبارک، از انس با قرآن و ادعیه و شبزندهداریها، بهویژه شبهای قدر، در رشد معنوی و کسب کمالات اخلاقی بهره کافی را برده باشید و ذخیره سال خود را برداشت کرده باشید.
تبریک ویژه هم عرض میکنم به روزه اولیهای عزیز که امسال شهد شیرین مهمانی خدا را با جانودل چشیدند و زمینههای معنویت را در خود فراهم کردند. عزیزان در این روز عید، روزه خود را با سرکشی و خدمت مضاعف به محرومین، غیر ازآنچه بهعنوان زکات فطره پرداخت کردید، تکمیل کنید. در روایات متعددی دارد که ائمه علیهمالسلام بهجای پدر شهیدشان فطره میدادند.
این روز کودکان را تکریم کنید و به افراد خانواده توجه و نسبت به دیدار اقرباء و دوستان کوشا باشید. انشاءالله برکت ویژه ماه مبارک امسال برای ما این باشد که غیرت دینی و حساسیتهای مذهبی و انقلابی ما تقویت شده باشد. و از خدا در این روز که دعا به اجابت نزدیک است میخواهیم که ریشه ظلم و استکبار از صفحه زمین کنده شود.
میبینید که هرروز جنایاتی میکنند و با مکتب اهلبیت به معارضه بلند میشوند. دیروز چند نفر از عزیزانمان در نیروی انتظامی را به شهادت رساندند. هرروز خبری از به شهادت رساندن تعدادی از عزیزانمان میآید. یعنی این دشمنیها ادامه دارد و هرروز هست. خدای تعالی شهدا را با اولیاء خودش محشور کند و جنایتکاران را انشاءالله بهزودی به درک واصل کند.
مجدداً از همه شما مردم خوب استان و بخصوص شهر کرج صمیمانه تشکر میکنم به خاطر حضور محکم و دشمنشکن شما عزیزان در یوم القدر جهان اسلام، روز قدس. یکی از راهپیماهای کمنظیری بود که در استان دیدم. در این لااقل ده سالی که اینجا در خدمت شما هستم و در تمام راهپیماییها و مراسمها شرکت کردم بینظیر بود که خدا را بر این بصیرت و هوشمندی که نشان دادید شکرگزاری کردم.
دشمن جنایتپیشه و پستفطرت صهیونیستی این روزها زندگی روزمرهاش بههمخورده و از ترس، جانش به لبش رسیده و از اینکه ایران تأکید دارد پاسخ شرارتهای او را بدهد وحشت تمام وجودش را گرفته و ایادی مفلوکش هم در داخل و خارج میگردند تا شاید بتوانند از کلامی، استفادهای به نفع خود ببرند.
آمریکا و سگ تعلیمی او بدانند که هیچ جا بهخصوص در منطقه برای آنان امن نخواهد بود. و بدانند زمانی که چندان دور نیست با شنیدن صدای غرشی مهیب که پاسخ به جنایات ددمنشانه آنان است دل مظلومان عالم شاد خواهد شد. و تا شنیدن آن صدا نمازگزاران عید فطر، اسرائیل این مجسمه پلیدی و خباثت را بهعنوان یک عبادت مقبول با صدای بلند لعن میکنند.
نکتهای راجع به مسئله حجاب عرض کنم. بااینکه تا امروز نزدیک به ۸۰ صفحه در خطبههای متعدد راجع به حجاب تذکر دادم اتفاقاً مطالبی که چند روز قبل رئیس دستگاه قضا فرمودند، را مکرر مطالبه کردیم. آنچه مهم است اهتمام به اجرای قوانین است. هر دستگاهی باید از افراد زیرمجموعه خود شروع کند. ترک فعل دستگاهها و مسئولین در این مسئله کاملاً واضح است.
مکرر عرض شد خود بانوان باید جلودار بخش اصلی مسائل حجاب باشند. اولین مطالبه کننده از بانوان شهدا هستند. شهید حسین شعبانى پور: «خواهرم حجاب تو سنگرى است که آغشته به خون من است، بدان تفنگى که دست من است چادرى است بر سر تو، اگر میل به حفظ اسلام دارى چادرت را حفظ کن». یا سردار شهید یدالله کلهر: «… حجاب اسلامى داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمایید».
حضرت آقا سال گذشته در دیدار با شعرا فرمودند: «غربیها از زن ایرانی کینه دارند. چون قطعاً اگر حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد. لذا اینکه غربیها خودشان را طرفدار حقوق زن معرفی میکنند، تهاجم دشمن است». بعضیها به نظر میرسد تعمداً میخواهند بیانات حضرت آقا را نشنوند و یا نفهمند.
کینهی غرب از زنان مسلمان ایرانی از اول انقلاب شروع شد و امروز به اوج خودش رسیده است. چون بانوان ایرانی با رعایت حجاب و عفاف و حضورشان در عرصههای مختلف سیاسی اجتماعی، تحصیلی، علمی، ورزشی، مدیریتی و امثال اینها، توانستند تفکرات نظام سرمایهداری غرب و جریانات فمینیستی را که به شکل مدرن بردهداری میکنند از بین ببرند.
در این پیچ تاریخی که جهان قرار گرفته همه نقش مهم خانواده و محور بودن بانوان را بهخوبی فهمیدهاند؛ لذا دنبال از بین بردن این نقش محوری هستند. میخواهند بهوسیله فساد و فحشا سلطهگری کنند. وقتی حضرت آقا میفرمایند: «کشف حجاب مسئله تحمیلی است»، دیگر نباید کسی بگوید پشتصحنه اینهمه زشتی و بد پوششی و بی پوششی را نمیدانیم چیست و فعلاً باید کار تبیینی بکنیم تا بعد اقدامات دیگر داشته باشیم. البته مسئله روشنگری و تبیین را همیشه باید داشت اما در عرضِ هم؛ نه در طول.
اینجا مثل جنگ تحمیلی باید همه به میدان بیایند برای دفاع. امروز این هجمهای که هست دیگر بحث حجاب نیست؛ اصل پوشش است. چقدر اوایل همینجا خواستیم اگر زودتر اقدام نشود کار در آینده سخت میشود. مگر در عبارت نداریم که «لاَ یلْسَعُ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَینِ». مؤمن از یک سوراخ دو بار نیش نمیخورد. پس چرا درس نمیگیریم؟!
درست به شیوه اندلسی کردن جامعه دارند عمل میکنند و عزیزانمان خواب هستند؛ بلکه خود را به خواب زدهاند. حضرت آقا بیش از بیست سال قبل فرمودند: «سیاست امروز دشمن، سیاست اندلسى کردن ایران است». میدانید که با دو تا کار که با دقت و سیاست انجام دادند، یک تمدن ۷۰۰، ۸۰۰ ساله را از بین بردند؛ یکی بین مسلمین اختلاف انداختند که بحث مستقل دارد که چگونه عمل کردند و دیگری با شراب و فحشا و فساد اخلاقی که راه انداختند.
من نمیخواهم آمار بدهم که همین استان ما را چقدر مورد هجمه همین مسائل قرار دادهاند؛ و بعض دستگاهها چقدر کمکاری دارند. بااینکه دستگاه انتظامی باقدرت هم کار میکند و باصلابت هم دنبال میکند، هرروز با مقدار زیادی از این مسائل که مواجه است، مبارزه میکند؛ اما معلوم میشود که دشمنی، دشمنی شدید و ریشهداری است. لذا کار بیشتری را میخواهد.
آیا نباید از تاریخ درس بگیریم؟ امروز که موردتهاجم هستیم، تهاجم باب مفاعله است، دوطرفه است و باید تهاجم کرد. و بدترین کار در مقابل تهاجم فرهنگی، انفعال است که خسارات فراوان به بار میآورد. بفهمید که به ما حمله کردهاند.
نکتهای عرض کنم و آن اینکه وقتی حضرت آقا در جلسه مسئولین نظام که مسائل پراهمیت را بیان میکنند به مسئله حجاب میپردازند یعنی این از مسائل مهم است. با بیان ایشان راه دفاع از حجاب و مطالبه اجرای قانون حجاب هموار شد. کلام ایشان تکلیف دستگاهها را برابر این توطئه روشنِ دشمن مشخص کرد. پس دیگر نباید شاهد باشیم که دستگاهی القاء کند بحث حجاب اولویت ندارد.
اینکه فرمودند حجاب در قانون آمده و قانون واجب الاطاعه است؛ یعنی دستگاههای مسئول اعم از دولت و قوه قضائیه کمکاری را کنار بگذارند. باید با قدرت و صلابت وارد عرصه شوند. بدون توجیه و بدون پاسکاری و به گردن هم انداختن کارتان را بکنید.
بنده دیدم که آقایان حتی طبق بخشنامههای ابلاغی هم عمل نمیکنند. امروز به عزیزانمان در استانداری و فرمانداری و شهرداری و اصناف و دستگاه قضا و نیروی انتظامی در این بخش این یادآوری میشود که ابلاغهایی که داده میشود و قوانین را قاطعانه و با رعایت رأفت اسلامی اجرا کنید.
مگر آن صهیونیست خبیث که رسانههای دنیا را در اختیار دارد سالهای قبل نگفت: «عفاف زُدایى و به دنبال آن فروپاشى خانواده، کلید رمز انحطاط تمدن ایران اسلامى است». وقتی خودشان گفتند؛ و ما با طراحی دشمن آشنایی داریم و میدانیم دارد چهکار میکند و هرروز هم داریم در خیابان و تشکیلات میبینیم این سر در برف کردن است و کار را امروز و فردا کردن. هر یک روزی که دیر شود کار سختتر میشود. پس خیلی باید با برنامه و با دقت و به تعبیر حضرت آقا با ابتکار وارد عرصه شد و دفاع کرد.
کمکاری و ترک فعل از هیچکس پذیرفته نیست. من هنوز بر طرح خودم اصرار دارم که اگر انجام شود نتیجه خواهد داد این روزها دیگر مراکز تفریحی و جاهای دیگر کارش شروع میشود دوستان باید دنبال کنند که خطایی صورت نگیرد.
راجع به بحث تولید ملی و جهش تولید که حضرت آقا فرمودند به نظر میرسد که استاندار محترم و دستگاه اجرایی استان فراخوانی بدهند. من در خطبه گذشته راجع به اینکه شیوههای مردمیسازی را باید به مردم یاد داد نکاتی را عرض کردم و اتفاقاً حضرت آقا در جلسه اخیرشان گفتند که برای شیوههای مردمی سازی باید کار ویژهتری انجام داد. لذا به نظرم رسید دستگاه اجرایی استان فراخوانی بدهد و ایدههای مردمی سازی جهش تولید را از خود مردم بخواهد که بیایند و ایدههایی را بدهند.
یک خاطره هم عرض کنم از آخرین سخن یک شهید قبل از شهادت با بانویى پرستار: بیمارستان از مجروحین پُر شده بود، حالِ یکى خیلى وخیم بود، رگهایش پاره پاره شده بود و خونریزى شدیدى داشت، وقتى دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل. من چادر به سر داشتم و دکتر همینطور که داشت به سمت اتاق عمل مىرفت به من گفت چادرم را دربیاورم تا راحتتر بتوانم مجروح را جابهجا کنم. تا آمدم چادرم را بردارم، آن مجروح با زحمت گوشهى چادرم را گرفت و بُریده بُریده گفت: «خواهرم! من رفتم جنگیدم تا تو چادرت را درنیاورى. ما براى این چادر است که داریم کشته مىشویم.» چادرم در مشتش بود که شهید شد. از آن ماجرا به بعد، در سختترین و بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.