بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
جلسه بیستم – ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
عهد خدا با انسان، طرفینی نیست، امر است
سطر ۲۳ آیات ۶۰ و ۶۱ سوره مبارکه یاسین است. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» اینجا عبادت به معنای اطاعت است. وقتی گوش به حرف شیطان میدهید یعنی بندگی او را کردید. بحث مقابله بین جبهه حق با جبهه ناحق است؛ شیطان و رحمان.
در قرآن کریم برای عهد و پیمان آیات فراوانی در نظر گرفته است. در قرآن عهد فقط به یک معنا نیست. یک جا به معنی سفارش و توصیه و امر است. مثل همین آیه ۶۰ که صرفاً یک قرارداد نیست؛ تعهد طرفینی نیست؛ امر است. لذا با الی متعدی شده است به معنای تأکید و وصیت و سفارش میدهد.
یا بعضی وقتها مربوط به یک فرد خاص است؛ مثلاً «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» آیه ۱۱۵ طاها. این معاهده با شخص آدم است.
عهد با حضرت ابراهیم و اسماعیل عهد با دو نفر است؛ آیه ۱۲۵ بقره؛ «وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ» و بعضی وقتها میگوید با یک گروهی عهد بستیم مثل بنیآدم.
عهد بین خدا و انسان
و در یک تقسیمبندی دیگری یکوقت عهد عام است که بین خدا و انسان است مبنی بر پرستش خدا و پذیرش ربوبیت خدا مثل همین آیه موردبحث. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ…» عهد را اینجا به زبان عقل و فطرت گرفته؛ که دین خدا را حفظ کنیم.
یک سری افراد با عهد کردن خودشان را تنظیم میکنند
یکوقت هم عهد، عهد خاص است؛ که همان عهد فقهی است. میگوید عهد بستم مثلاً سیگار نکشم؛ که مکلف را متعهد میکند که کار پسندیدهای را انجام بدهد یا کار ناپسندی را ترک کند. خدا واجب نکرده بود حرام هم نکرده بود اما او با عهد، خودش را ملزم میکند.
مرحوم بوعلی سینا کتابی دارد با عنوان رساله عهد. استاد ما در زمان طلبگی گفت بوعلی یک رساله عهد دارد مثلاینکه عهد کردم که قصه نخوانم و چه کنم و چه کنم… از کتابخانه آقای مرعشی نجفی آن را پیدا کردم. همان شب از روی آن استنساخ کردم رساله مختصری بود. یک سری افراد با همین عهد کردنها خودشان را تنظیم میکنند.
«إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» آیه ۷۷ سوره آلعمران راجع به کسانی است که عهد و پیمان خودشان را با خدا خراب میکنند.
عهد خدا با علما
یک عهد خاصی هم از علما گرفتهشده؛ از مراکز مذهبی گرفتهشده؛ آیه ۱۸۷ سوره آلعمران «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ…» این آیه شدیدی است که به علمای اهل کتاب با تندی سخن گفته که عهد و میثاق بسته بودند برای نشر و توسعه احکام خدا که این را نقض کردند.
عهد بین مردم
یک عهد متقابلی هم هست که بین مردم است؛ همین معاملات و عقود. وفای به اینها واجب است. «یأیهَا الَّذینَ ءَامَنوا أَوفوا بِالعُقودِ…» «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ» دین ندارد کسی که بر روی عهدش نماند. پیمان بستید عمل کنید.
بعضی از عقود، عقود لازم است؛ اما بعضی از عقود، عقود جایز است؛ عقد وکالت جایز است. میشود هر زمانی بخواهی عزل کنی ولی بعضی از عقدها عقد لازم است؛ بهمحض اینکه بسته شد نمیشود به همش زد مثل زوجیت؛ باید برای به هم زدنش مسیری طی شود.
عقد بیع لازم است. عقد اجاره عقد لازم است. خانهات را که اجاره دادی دیگر نمیتوانی به هم بزنی. دیگر مسلوب المنفعه است. دیگر شما نمیتوانی وارد آن خانه بشوی تا یک سال. عین برای شماست میتوانی بفروشی حتی اگر مستأجر در آن باشد و به خریدار میگویی که تا یک سال در آن مستأجر هست؛ اما نمیتوانی در آن بروی و تصرف کنی. شما منافع آن را اجاره دادی.
عهد با پیامبران
یک نوع عهد هم عهد اخص است. این عهد، عهد ویژه پیغمبران است. خدا از نبیین پیمان گرفته «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَهٍ».
از این آیه شریفه به دست میآید که ما باید مرزبندی بین حق و باطل و شیطان و رحمان داشته باشیم تا انسان مسیر اشتباه نرود. خداینکرده هم جبهه با شیطان نشود.
انسان در عالم زر عهد و میثاقی بسته با خدای تعالی که اولین میثاق انسان با خداست. میثاق دوم را خدا از پیغمبران گرفته که عرض کردم آیه ۸۱ سوره آلعمران بود؛ و میثاق سوم را با علما بسته؛ آیه ۱۸۷ سوره آلعمران.
آیات فراوانی از قرآن وقتی میخواهد نمادی از ضد اخلاق را معرفی کند، شیطان را نام میبرد. اینجا هم میفرماید شیطان دشمن آشکار است تو عهد دادی که او را اطاعت نکنی.
غالب دعاهای ما ناظر به گذشته است یا آینده؛ به زمان حال بیتوجهیم
غالب دعاهایی که ما داریم یا ناظر به گذشته است یا آینده. اگر زندگی و کارهایمان باکیفیت و خیلی خوب بوده از خدا میخواهیم در دعاهایمان که همینطور ادامه پیدا کند. اگر در تاریکی بوده از خدا میخواهیم که تبعاتش را از ما دور کند و ببخشد. بخشی هم مربوط به آینده است که از خدا میخواهیم توفیق عمل بدهد. پس عمده دعاهای ما یا درباره گذشته است یا آینده.
معمولاً زمان حال از دست ما میرود. در دعاهایمان زمان حال را بیتوجه هستیم. توجه نداریم که ما در زمان حال هم احتیاج به کمک و یاری خدا داریم. اگر لغزش و انحرافی در کارهای روزانه بخواهد باشد از خدا بخواهیم که «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» روزی ۱۰ مرتبه هرروز توجه داریم به اینکه یکوقت نکند از صراط مستقیم منحرف شویم. آیه موردبحث هم میفرماید: «أَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».
در همین دعاهای ماه مبارک رمضان یکی این است که «و ان ملنا فیه فعدلنا و ان زغنا فیه فقومنا» اگر از مسیر مستقیم الهی منحرف شدیم ما را به طریق مستقیم برگردان.
اگر از مسیر الهی منحرف شدیم غیر از راه شیطان را نرفتهایم؛ راه سومی وجود ندارد
اگر از مسیر الهی منحرف شدیم غیر از راه شیطان را نرفتهایم چون راه سومی دیگر نداریم یا راه خداست یا راه شیطان. اگر در راه مستقیم حرکت نکردیم خودمان را در جبهه شیطان قرار دادیم.
ما از خدای تعالی صراط مستقیم میخواهیم. صراط مستقیم در قرآن سه جور گفته شده. صراط الله گفته شده صراط حمید و طراط سوی گفته شده. خدا هم میفرماید صراط مستقیم میخواهی مرا عبادت کن؛ آیه ۶۱ یاسین.
در آیه ۱۶ اعراف میفرماید که شیطان هم بر همین صراط مستقیم نشسته. «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» میگوید میخواهی نگاه نکنی میگویم نگاه کن. میخواهی صدقه بدهی میگویم نده. در خلاف کردن که هیچ وسوسهای نیست. وقتی تصمیم به عبادت گرفته میشود وسوسه میآید. مقابل صراط مستقیم هم صراط جحیم است. «فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِیمِ» آیه ۲۳ سوره صافات.
در روایت هم دارد که صراط مستقیم چیست؟ فرمود امیرالمؤمنین صراط مستقیم است. در مسیر او که گام برداریم در حقیقت در صراط مستقیم حرکت کردیم.