بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
جلسه هجدهم – ۱۴۰۳/۰۱/۱۳
مظهر ولایت خدا
جلسه قبل راجع به اینکه ولایت غیر خدا باطل است و ارزشی ندارد و ولایت فقط مخصوص خداست به نکاتی اشاره کردیم و عرض کردیم کسی که غیر خدا را به عنوان ولی خودش انتخاب کند کأن با آب دهان خانه ساخته. ولایت غیر خدا مأمن نیست کسی را حفظ نمیکند.
پس چطور خداوند به دو ولایت دیگر در قرآن کریم اشاره میکند؟ یکی ولایت پیغمبر است و ائمه علیهم السلام که در آیه ۵۵ سوره مائده می فرماید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» یک ولایت دیگر هم ولایت طاغوت و شیطان است. «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ» آیه ۲۷ اعراف.
ضمن بحثهایی که جلسات گذشته کردیم جواب باید روشن باشد. درباره ولایت رسول خدا و ائمه این است که اینها در عرض خدا نیستند. اینطور نیست که خدا ولایت دارد تا یک حدی و از یک جای به بعد ولایت برای پیغمبر باشد و از بعد پیغمبر به بعد برای اهل بیت باشد. ولایت پیغمبر و امام مستقل از ولایت الهی نیست. در طول ولایت الهی است. اینها مظهر و آیت ولایت خدا هستند. خدا ولایتش را از طریق انبیا و اولیا نشان میدهد.
ولایت شیطان بر غیر مومنان عذاب الهی است
در مورد شیطان که ولایت عدهای را دارد این است که شیطان بر کفار مستقلاً نقشی ندارد که بگویی مجموعه اهل ایمان ولایتشان با خداست و کفار ولایتشان با شیطان باشد به طور مستقل. در بحث شیطان شناسی هم عرض کردیم که شیطان در درگاه الهی مستقلا کاری نمیتواند بکند. همه کسانی را هم که وسوسه میکند به اذن الله است. ولایتی هم که شیطان دارد بر غیر مومنان عذاب الهی است.
پس بنابراین در حقیقت از آیات روایات این برمیآید که شیطان سگ تعلیم دیده درگاه الهی است. آنجایی که لازم است پارس میکند، آنجایی که لازم است میگیرد، آنجایی که لازم است عبور میکند.
بنابراین هیچ موجودی غیر از خدای تعالی بر دیگران ولایت ندارد. استقلالاً ولایت برای خداست. اگر خداوند ولایتش را بر عهده دیگران گذاشته خودش اختیار داده و خودش اجازه داده که در این محدوده او بتواند کارهایی را انجام دهد.
آیه پیوندهای اجتماعی
اما سطر بیست و یکم راجع به جامعهای است که تحت ولایت ولی است. این جامعه، جامعه متحد و منسجمی است؛ به هم پیچیده و الفتی است. پیوندهای جامعه ولایی پیوندهای عمیقی هست.
آیه ۶ سوره احزاب که در جزء ۲۱ است میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا» پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است (مومنین اگر لازم شد باید جانشان را برای پیغمبر بدهند) و همسران او مادران آنها محسوب میشوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید. این حکم در کتاب نوشته شده است.
اولویت پیامبر نسبت به همه مردم
در این آیه شریفه ۴ حکم گفته شده. اول اولویت پیغمبر نسبت به اهل ایمان است و این اولویت داشتن همان است که حضرت خودش فرمود: سوگند به خدایی که جانم به دست اوست ایمان هیچ کدام از شما کامل نیست مگر اینکه مرا از جان و مال و فرزند و همه مردم بیشتر دوست داشته باشد. که اگر امر دایر شد بر اینکه خودش زنده بماند یا پیغمبر؟ باید پیغمبر زنده بماند. اگر بین خودش و خانوادهاش و پیغمبر ماند؛ پیغمبر اولویت دارد. اگر بین خودش و خانوادهاش و مالش و پیغمبر ماند؛ پیغمبر اولویت دارد.
جنگ تبوک که پیش آمد و حضرت دستور دادند که به جنگ بروید؛ عدهای گفتند ما از پدر و مادرمان اجازه نداریم. در همین جا این آیه نازل شد که پدر و مادرت هم باید فدای پیغمبر بشوند. روز غدیر خم هم وقتی رسول خدا مطالب را فرمودند: «ألَسْتُ أوْلَى بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ» و اشاره به همین آیه کردند و همه هم گفتند بله شما مقدم هستید.
در ادبیات عرب دو تا اولی داریم یکی افعل تفضیل داریم مثل عالم و اعلم (عالم تر)؛ یعنی بهتر یعنی آدمهای دیگر هم خوب هستند عالم هستند ولی این از همه بهتر است؛ اما بعضی وقتها افعل تعیین است؛ یعنی غیر از این اعلم نیست. در اینجا پیغمبر نسبت به مومنین اولی است. این اولی افعل تفضیل نیست؛ افعل تعیین است. یعنی غیر از پیغمبر اصلاً اولی نیست بر بقیه مردم. اصلا اینجا بحث بهتر بودن نیست؛ کلاً همین است و لاغیر.
همسران پیغمبر ام المومنین هستند
دوم اینکه همسران پیغمبر مادران اهل ایمان هستند؛ ام المومنین هستند. احکام معنوی مادری را دارند. البته احکام دیگری هم برای همسران پیغمبر بوده. همه ۹ همسر پیغمبر ام المومنین هستند. همه این ازدواجهای پیغمبر هم روی قاعده و شرایطی بوده؛ مثل بقیه انسانها بر روی حتی خواستههای مشروع هم نبوده. فقط با حضرت خدیجه زندگی مخلا به طبعی داشته.
برادران ایمانی از هم ارث نمیبرند
سومین حکمی که آمده این است که نسبت به دیگران خویشاوندان اولویت دارند در ارث. در تفسیر مجمع البیان مطلب جالبی نوشته بود که رسول خدا بین مهاجر و انصار عقد اخوت برقرار کرد و بعد از چند سال آیه انما المومنون اخوه آمد. حتی در روایات دارد که بین خانمها هم برقرار شد. بعد هم اینها مثل برادر حقیقی به هم ارث هم میدادند تا اینکه آیه شش نازل شد. قانون ارث بین این نوع برادران لغو شد که در ارث باید حتماً پیوند خویشاوندی باشد. در ارث بردن خیلی وقتها افراد نمیدانند قوانین ارث را. باید قوانین را بلد باشید. و بدانید همان چیزی را که قانون اسلام گفته برای وصیت همان را انجام بدهید دل بخواهی کار انجام ندهید.
عظمت و شأن هر انسانی برمیگردد به ایمان اجتماعی و جامعهاندیشیاش
امام عسگری علیه السلام فرمودند: کسی که به حقوق برادرانش آشناتر باشد و در رعایت کردن آنها کوشاتر نزد خداوند باشد ارجمندتر است. این روایت را چرا خواندیم؟ این آیه شریفه محور بحثش این است که جامعه ولایی با هم یک پیوندهایی دارند. ارتباط محکم معنوی دارند. با هم یک انسجام و رابطه خوبی دارند.
این روایت جامعه گریزی را نفی میکند. طبق این بیان عظمت و شأن هر انسانی برمیگردد به ایمان اجتماعیاش و جامعهاندیشیاش؛ اینکه چه مقدار به جامعه توجه دارد که ارتباط را با برادرانش خوب برقرار کند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: شناخت حقوق برادران دینی از بهترین صدقات، نمازها و زکات و حج و جهادها به شمار میرود؛ یعنی جامعه را باید حفظ کرد. برادران دینی هفتاد حق نسبت به هم دارند؛ و نشان دهنده این است که پیوند اجتماعی باید برقرار باشد. جامعه ولایی جامعهای است که با هم اتحاد و انسجام و وحدت دارد.