بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
جلسه شانزدهم – ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
رستگاران واقعی اهل اطاعت از خدا و رسول خدا هستند
«إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون» آیه ۵۱ سوره مبارکه نور جزء ۱۸؛ این آخرین بخشی است که راجع به نبوت در این کتاب بحث کرده است. آیه شریفه میفرماید سخن مؤمنان، هنگامیکه بهسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که میگویند شنیدیم و اطاعت کردیم و اینها همان رستگاران واقعی هستند.
در سطر هجدهم بحث راجع به لزوم اطاعت از انبیا بهخصوص از پیغمبر اکرم است. ما آیهای که شاید بیشتر این مطلب را برساند آیه ۵۲ سوره نساء است «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا» ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
اطاعت از رسول خدا وجهی از وجوه اطاعت از خداست
اطاعت اولاً و بالذات مربوط به خداست و شریک بردار نیست. اینطور نیست که بگوییم در اطاعت خدا و بندگی خدا هم خدا را اطاعت میکنیم هم پیغمبر خدا را اطاعت میکنیم در عرض هم.
اگر در جایی میبینیم که امر به اطاعت غیر از خدا شده است -مثل این آیه- این را خود خدا دستور داده است. «إِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لله» حکم فقط برای خداست. اطاعت از رسول خدا وجهی از وجوه اطاعت از خداست. در حقیقت ما وقتی داریم از رسول خدا اطاعت میکنیم داریم از خدا اطاعت میکنیم.
مثل مرگ که میگوید «یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ» ملکالموت روح را قبض میکند، بعضی جاها میگوید که اعوانوانصار ملکالموت جان شما را میگیرد و بعضی جاها هم میگوید که خدا جان شما را میگیرد. بالاخره چه کسی جان میگیرد؟ خدا میگیرد. اینها همه در سلسله خدا هستند. با اذن و اجازه خداست؛ حتی وقتی توسل میکنیم ذوات مقدسه را واسطه قرار میدهیم؛ خود آنها را مستقلاً مؤثر نمیدانیم.
در روایت از خود رسول خداست که «طاعَهُ السُّلطانِ واجِبَهٌ و مَن تَرَکَ طاعَهَ السُّلطانِ فَقَد تَرَکَ طاعَهَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ و دَخَلَ فی نَهیِهِ» اطاعت کردن از سلطان واجب است و کسی که این اطاعت را ترک کند ترک اطاعت خدا کرده است. سلطان والی شرع است؛ هر کس که سلطهای دارد از طرف خدا. عادل حاکم که همان اولوالأمر است هم فرقی نمیکند دستوراتشان مثل دستورات پیامبر است.
شارع مقدس خداست؛ پیغمبر مبلغ و مبیّن است
ما دودسته قوانین داریم؛ یک سری قوانین الهی است که خطوط کلی حلال و حرام است که تا قیامت ثابت است و تغییر نمیکند. مثلاینکه مثلاً شراب حرام است اینطور نیست که محرم و ماه رمضان حرام باشد بقیه زمانها حلال باشد. در همه زمانها شراب حرام است. در همه ادیان هم حرام است.
قوانین ثابت خدا تا قیامت تغییر نمیکند. پیغمبر و اولوالأمر پس اینجا چهکاره هستند؟ مبلغ هستند. تبلیغکننده این حلال و حرام هستند. پیغمبر خودش نمیتواند چیزی را حلال یا حرام کند. «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِالْقِیَامَهِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» یعنی همان شریعت و دستور خدا؛ نه آن چیزی که خودش مستقلاً آورده باشد. شارع مقدس خداست؛ پیغمبر مبلغ و تبیینکننده است.
پس یک سری دستورات، دستورات ثابت لایتغیر است؛ نه پیغمبر نه اولوالأمر نه ولیفقیه هیچکس نمیتواند تغییر دهد. مثلاً اگر کسی دزدی کرد گفتند که چهار انگشتش باید قطع شود، این حکم خداست؛ پیغمبر نمیتواند بیاید بگوید فقط سه تا انگشت را قطع کنید؛ و این کار را هم نمیکند چون حکم خداست.
در امور حکومتداری هم باید از ولی امر اطاعت کرد
اما یک سری امور جزئی هستند؛ مربوط به اداره جامعه و حکومتداری است؛ مربوط به نصب قوانینی است که در امور جزئی و جاری میخواهند کاری را انجام بدهند؛ مثل مقررات جنگ و صلح. اینجا باید از پیغمبر و اولوالأمر اطاعت کرد. وحی نیست؛ دستور خدا نیست. قوانینی برای اداره جامعه است.
اصول کلی همان است که تا قیامت تغییر نمیکند. پس اطاعت از اولوالأمر یعنی اطاعت در امور جزئی که اگر از اولوالأمر اطاعت کنید دارید از خدا اطاعت میکنید؛ یعنی در همین امور جزئی مثلاً ولیفقیه میگوید برای تکثیر نسل باید فلان کار انجام شود اطاعت از او واجب است کسانی که تخلف میکنند حرام انجام میدهند اگر گفت که واجب است. یکوقت ارشاد است اما یکوقت نه واجب است.
مثلاً قوانین راهنمایی رانندگی تخلف از آن جایز نیست. نماینده ولیفقیه در استانها در محدوده اختیاراتی که به آنها دادهشده اگر کسی حرفش را گوش ندهد جایز نیست. مسئله ۶۹ در رساله را آقا نگاه کنید؛ بنابراین من اگر اینجا گفتم در محدوده اختیاراتم آقای مسئول فلان کار را باید بکنی از وقتی کارش را انجام نمیدهد دارد تخلف میکند؛ و من این را به بعضی از افراد گفتم و دارند برای خودشان جهنم درست میکنند. چون ازلحاظ شرعی حکم ولی امر است و قانون هم گفته که انجام بدهی؛ من هم که خلاف قانون نمیگویم. یکوقتی است من دارم زیادهخواهی میکنم یا قلدری میکنم آن موقع نه؛ در محدوده اختیاراتم؛ بنده فرمانده فرهنگی شهر هستم. رئیس شورای فرهنگ عمومی هستم. گفتم روی هیچ قبری عکس زن مکشفه نکشید. خلاف است مصوب هم هست. از آن روز به بعد اگر شهرداری رعایت نکند تخلف کرده است. گذشته از اینکه در قانون هم تخلف است. آن بیچاره رفته آنجا باید به خدا جواب پس بدهد روی قبرش هم عکس مکشفهاش را گذاشتهاند.
پس در آیه ۸۰ سوره نسا فرمود «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا» کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم.
نقش تبیینی قرآن کریم بر عهده رسول خداست
یا در آیه ۴۴ نحل «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» خدای تعالی قرآن را نازل کرد برای اینکه برای مردم بیان و تبیین کند پیامبر. پس نقش تبیینی قرآن کریم بر عهده رسول خداست؛ یعنی در فهم دین و معارف الهی باید به رسول خدا مراجعه کنید که این آیه چه میخواهد بگوید؟ خدای تعالی چه فرموده است؟ و از آن حضرت حرفشنوی داشته باشیم و مطیع او باشیم در فهم مطلب در اصول کلی.
و مطیعش باشیم در امور جزئی آنجایی که دارد حکومتداری میکند و قوانین را اعمال میکند. مثلاً زکات در ۹ چیز است؛ اما امیرالمؤمنین به اسب هم در زمان حکومتداریاش چون نیاز آن زمان بود زکات بست. ولی فقط در همان مقطع زمانی زکات داشت. بعدازآن دیگر به اسب زکات تعلق نمیگیرد.
مثلاً امام نمیتواند حج را تعطیل کند اما میتواند بگوید دو سال حج تعطیل است به خاطر دشمنیهایی که دارد از آن سمت اتفاق میافتد؛ و امثال اینها.
اطاعت از رسول خدا در همه زمینههاست. در آیه شریفه کلمه اطیعوا تکرار شده؛ یعنی اطاعت از رسول خدا را در امر دین میپذیریم و عمل میکنیم. البته رسول خدا دستوراتی هم راجع مقررات و کشورداری دارد که باید از آنها هم اطاعت کنیم. اطیعوا الله مربوط به قوانین کلی است و اطیعوا الرسول مربوط به قوانین جزئی است.
نتیجه اطاعت از رسول خدا رفاقت با صالحین، صدیقین، شهدا و انبیا است
حالا از رسول خدا اطاعت کردیم چه خاصیتی دارد؟ آیه ۶۹ سوره مبارکه نسا میفرماید: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» وقتی از رسول خدا اطاعت میکنی در زمره افراد خاصی قرار میگیری؛ صالحین، صدیقین، شهدا، انبیا.
شما اگر از رسول خدا اطاعت کنید با اینها همراهی دارید. رفیق در بحث سفر به کار میرود. «اَلرَّفِیقَ ثُمَّ اَلطَّرِیقَ» چه سفر مادی باشد چه سفر معنوی. اهل اطاعت از رسول خدا همسفر با صالحین، صدیقین، شهدا و انبیا هستند در سفر به سمت خدا.
خدا هرچه نعمت به این چهار گروه داده به رفقای اینها هم میدهد «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ». همان کسانی که از رسول خدا و خدا اطاعت کردند. یکی از بهترین نعمتها نعمت هدایت است؛ که لااقل روزانه ۱۰ مرتبه میگوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» خدایا ما را در راه کسانی قرار بده که به آنها نعمت دادی؛ آنها چه کسانی هستند؟ صدیقین، شهدا، انبیا، صالحین.
ما در درجه انبیا و شهدا و صالحین و صدیقین نیستیم اما خدای تعالی ما را از نعمتهایی که به آنها داده بهرهمند میکند. این یک قاعده است. شنیدهاید مثلاً اگر کسی در رختخوابش بمیرد اما حب پیغمبر و آل پیغمبر را داشته باشد شهید مرده؛ یا اگر فلان کار را بکند شهید مرده. این به این معنی نیست که در همان جایگاه و مکانت شهدا قرار میگیرند؛ ثواب شهدا را به او میدهند؛ اما جایگاه شهدا جایگاه خاصی است همه را آنجا نمیبرند. مثلاً اگر میخواهند به شهدا ۵۰ قصر بدهند به او هم میدهند؛ اما آن جایگاه و آن مکانت در اختیار آنها نیست؛ فقط برای شهداست. درجه شهدا درجه خاص خودشان است چون شهید شدن و قبول شهادت کار آسانی نیست.
اطاعت از خدا و رسول خدا ویژگی دیگری هم دارد که انسان را در رحمت واسعه خدا قرار میدهد. «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» آیه ۱۳۲ آلعمران است. اگر شما اطاعت خدا و رسول خدا را بکنید امیدواریم که در رحمت الهی واقع شوید.
ولایت جبهه سازی میکند و وحدت اجتماعی درست میکند
فصل سوم تمام شد و وارد فصل چهارم میشویم که مربوط به ولایت است. ولایت باعث میشود جبهه متحد و متشکل سازمانیافتهای درست شود. جز ۱۹ آیه ۶۱ و ۶۲ سوره شعرا این دعای مربوط به اصل ولایت است. «فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ» چون دو گروه همدیگر را دیدند یاران موسى گفتند ما قطعاً گرفتار خواهیم شد «قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ» گفت چنین نیست زیرا پروردگارم با من است و بهزودی مرا راهنمایى خواهد کرد.
این مربوط به جریان حضرت موسی است که دستور داد که بروند به سمت دریا. رسیدند به نیل دیدند که دریا جلوی آنهاست و از پشت سر هم دشمن دارد میآید. حضرت موسی بلافاصله فرمود خدا با من است و الان زود ما را هدایت میکند که باید چهکار کنیم.
یکی از ویژگیهای خروس این است که خیلی وقتشناس است. در طول تاریخ خروس زمانشناسیاش دقیق است. خروس به دستور خدا فقط یک شب نخواند. آن شبی که قرار بود قوم موسی حرکت کنند، دشمنان حضرت موسی قرار گذاشتند که خروسخوان به دنبال لشکر موسی حرکت کنند. خروس آن شب نخواند و آنها دیر رسیدند. دریا که شکافته شد گِل هم نبود خشک بود. قوم موسی از دریا رد شدند. آخرین نفری که از قوم موسی از دریا رد شد و آخرین نفر قوم فرعون وارد دریا شد که دریا بسته شد و همه غرق شدند.
اینکه باید تحت ولایت خدا بود که بحث خودش را دارد و اینکه ولایت جبهه سازی میکند و افراد را متشکل میکند و وحدت اجتماعی درست میکند آثار و برکاتی دارد که بماند برای جلسه بعد.