بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
جلسه هفتم – ۱۴۰۲/۱۲/۲۹
سطر هفتم مسطورا
«ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ» آیه ۱۰۲ سوره مبارکه انعام در جزء هفتم. فصل دوم مباحث مربوط به مسطورا توحید و جهت حرکت است. در اینجا هم چند جلسه چند سطر دیگر داریم که مربوط به توحید است.
ما در این سطر این بحث را داریم که قدرتمند عالم خداست. «ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ» این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است.
الوهیت تنها منحصر در الله است
در آیات قبل از آیه ۱۰۲، وصف خدای تعالی شده و این آیه شریفه تقریباً میشود گفت که جنبه نتیجهگیری آن بحثها را دارد. یعنی آن خدایی که توصیف شده آن خدای شماست که جز او اله دیگری نیست. این یعنی توحید. چون او تنها کسی است که میشود او را پرستید و غیر از او خدا و معبودی نیست.
الوهیت یعنی لا اله الا الله تنها منحصر در این خداست. چرا اینطور است؟ چون او آفریننده همهچیز است. پس تنها کسی را که میشود او را پرستش کرد همین است. پس او را بندگی کنید. او بر همهچیز سیطره دارد همهچیز به او تکیه دارد.
سه امر اصلی که در سعادت و شقاوت ما نقش دارد
یک مقدمه عرض کنم تا مطلب برای ما روشن شود. سه مطلب مهم و ریشهای و اساسی که مربوط به اعتقادات است وجود دارد که باید خوب بفهمیم و بلد باشیم. که قرآن کریم روی این سه مورد بهشدت تأکید میکند. روایات هم به آنها پرداخته و آنها را شرح و توضیح کرده و ما باید این سه تا را خوب بفهمیم. اگر خوب بفهمیم و درک کنیم میبینیم که چقدر در زندگی ما و سعادت و شقاوت ما نقش دارد.
اول باید بفهمیم که این نظام هستی از یک جایی شروع شده است. عالم وجود مبدعی دارد. یک اولی دارد و از یک جایی شروع شده است و یک پایان و انتهایی دارد. از یک جایی شروع شده و به یک جایی ختم میشود. و بین این شروع و پایان مسیری باید طی شود.
نقطه آغاز را میگوییم توحید و نقطه پایان را میگوییم معاد. فاصله بین توحید و معاد رسالت است و نبوت. این سه مطلب جزو مسائل اصلی است که همه انبیا الهی هم آمدند که بگویند بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید. و دوم شما عاقبتی دارید که همه ما به سمت آن خواهیم رفت و ما هم پیغمبر شما هستیم .
نبوت مسیر اتصالدهنده آغاز و انجام کار است. الان شما هرچه درباره معارف دینی و الهی و موضوعات اینچنینی فکر و بحث کنید به یکی از این سه بخش میخورد مستقیم و غیرمستقیم.
امیرالمؤمنین برای اینکه ما این مسئله را بفهمیم در یک بیانی هر سه را مطرح کرده «رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَیْنَ و فی اَیْنَ وَ اِلی اَیْنَ» مورد رحمت خدا قرار میگیرد کسی که بشناسد از کجاست و در کجاست و به کجا خواهد رفت.
اعتقاد به خدای تعالی از روی علم و استدلال تأکید شده است؛ تقلیدی نیست
این سه امر در سعادت و شقاوت ما خیلی مؤثر است و در بین این سه مسئله یعنی توحید و معاد و نبوت، اساسیترین و بهترین و جامعترین بخشی که مطرح است و در قرآن کریم هم مفصل به آن پرداختهشده توحید است. چون معاد هم عود به توحید است. لذا اعتقاد به خدای تعالی از روی علم و استدلال و برهان تأکید شده است. تقلیدی نیست. شما رساله عملیه مراجع را هم که باز کنید نوشته اعتقاد به خدا را خودتان باید مجتهد باشید. الان هرکدام از ما را بپرسند که توحید را اثبات کنید باید بتوانیم؛ با هر دلیل و برهانی که میتوانیم. باید برای ما یقینی باشد تقلیدی به درد نمیخورد.
شما به آیات قرآن نظری بیندازید خیلی کم آیاتی داریم که مستقیم یا غیرمستقیم به توحید و صفات و افعال و آثار خدای تعالی اشاره نکرده باشد. اساساً ما قرآن را کتاب توحید میدانیم. در روایات هم که وارد میشویم مفصل به توحید پرداختهشده.
اساس علم، خداشناسی است
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرموده است: هر کس خدا را شناخت معرفتش کامل میشود. اساساً علم خداشناسی است در روایت سه چیز را میشمارد که علم است و بعدازآن هرچه که دانستنی است فضل است؛ علم نیست. علم، اخلاق است و احکام است و اعتقادات است. چرا؟ چون بعداً باید برای اینها پاسخگو باشیم. بقیهاش فضل است. مثلاً اگر ما شیمیدان خیلی خوبی بودیم تأثیری بر بهشت رفتن ما نخواهد داشت. مگر اینکه ما را کمک کند به اخلاق و اعتقادات.
شناخت خدای سبحان بالاترین شناختهاست؛ لذا کلمه لا اله الا الله فرمود که اماننامه است «کَلِمَهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی» یعنی اگر شما موحد شوید و به توحید اعتقاد پیدا کنید در حصن توحید وارد میشوید.
هرچه شناخت ما از خدا بیشتر شود به عظمت او بیشتر پی میبریم. «إِنَّما یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» هر کسی که خدا را بیشتر میشناسد بیشتر نسبت به خدا حریم میگیرد.
رسول خدا فرمود: «هر کس خدا را شناخت دهانش را از کلام بیهوده و معدهاش را از خوراک نگه داشت. (منظور خوراک زیادی است) و با روزه و شبزندهداری جان خود را پاک کرد». هرچه خداشناسی بیشتر شود تقوای انسان بیشتر میشود. چون خدا را بر خودش شاهد و ناظر میبیند لذا اعمالش را درست میکند.
خدا بزرگتر از آن است که وصف شود
بعضی مباحث بسیار دقیق و ظریف است. بخواهیم بگوییم احتیاج به مقدماتی دارد؛ مثلاً کسی پیش امام صادق علیهالسلام نشسته بود و گفت اللهاکبر. حضرت از او سؤال کرد خدا از چی بزرگتر است؟ عرض کرد از همهچیز. حضرت فرمود خدا را محدود کردی. آن شخص عاقل بود سؤال کرد گفت پس چه بگویم؟ حضرت فرمود بگو خدا بزرگتر از آن است که به وصف آید. «اَللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ» خدا بزرگتر از آن است که توصیف شودِ من راجع به او چه بگویم.
لذا تکبیر تسبیح است؛ همانطور که تحمید تسبیح است. لذا به هر چهارتا میگوییم تسبیحات اربعه؛ چون هر چهارتا تنزیه خدای تعالی است. خدا منزه است از اینکه کسی او را توصیف کند. رسول خدا فرمودند: فهمیدن توحید نصف دین است. یا امیرالمؤمنین فرمودند: توحید زندگیبخش جان است.
تنها قدرتمند عالم خداست
یکی از صفات خدای تعالی این است که «إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ» امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: هر نیرومندی جز او ناتوان است؛ یعنی هر کس بگوید من قدرت دارم آن قدرتش هیچ است. قدرت جزو صفات ذات خداست.
ذاتی یعنی چیزی که قابل جدا شدن نیست. اگر کسی بگوید نمیفهمم یعنی چه؟ مثال دنبه را میزنم. اینطور نیستش که چربی را به دنبه اضافه کرده باشیم که از آن به بعد چرب شده باشد. جزء جزئش هم که بکنید چرب است. اصلاً چربی از دنبه جدا نمیشود. از اولش چرب است.
قدرت به خدا اضافه نشده که یکزمانی قدرت نداشته بعد قدرتمند شده. نه خدا از اول قادر است. بحث امروز ما همین است که تنها قدرتمند عالم خداست. خدا قادر است یعنی خواست کاری را انجام بدهد میدهد نخواست ترک میکند. آن کار را بخواهد همیشه بهطور مداوم انجام بدهد میدهد بخواهد اصلاً انجام ندهد نمیدهد. البته خدا دل بخواهی هم ندارد.
عالم هستی مهمترین دلیل بر قدرت خداست
اینکه خدا قادر مطلق است خودش یک بحث مفصل است. چطور ثابت کنیم این مسئله را که خدا قادر مطلق است؟ اما با توجه به وقتیکه داریم فقط برای اینکه ذهنتان تجهیز شود این است که مهمترین دلیلی که بتوانیم بگوییم خدا قادر است همین عالم هستی است؛ مصنوعات خدا.
ما وقتی عالم هستی را میبینیم و مصنوعات خدا را میبینیم و دقت در اجزای عالم را میبینیم میفهمیم کسی این را ساخته که توان ساختن این را داشته. یعنی بر ساختن قادر بوده پس صنع خدا مهمترین دلیل بر قدرت خداست.
همین گلها را نگاه کنید که انواع دارد و هیچکدام هم شبیه هم نیست. برگها گلها بخشهای مختلف گل را ببینید. روایت دارد که موجودات در دریا چند برابر بیشتر از موجودات روی زمین و هواست. چه موجوداتی در آن ظلمت دارند زندگی میکنند و تولید نسل میکنند.
صنع خدا مهمترین دلیل بر قدرت خداست. مرحوم شیخ صدوق این نکته را دارد که وقتی میگوییم خدا قادر است در حقیقت عجز را از او نفی میکنیم. این مسئله را برد در بحث تسبیح و تنزیه خدای تعالی.
قادر مطلق چه نقشی در زندگی ما دارد؟!
در سطر هشتم که برای جز هشتم است آیه ۱۶۲ سوره مبارکه انعام است؛ «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ که بحثش توحید در زندگی است. این قدرتمند عالم هستی در زندگی ما چه نقشی دارد؟! این آیه شریفه دارد به ما میگوید که انسان در هیچ شأنی از شئون خودش استقلال ندارد و هرچه دارد از خداست.