سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن؛ جلسه دوم

مهاجرت نشانه این است که ایمان لقلقه زبان نیست

کارشناس روابط عمومی ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن

جلسه دوم – ۱۴۰۲/۱۲/۲۳

ایمان باید همراه با عمل باشد

در این نوبت بحث ایمان است و عمل. آیه مدنظر این جلسه از جزء دوم است؛ آیه ۲۱۸ سوره مبارکه بقره است که بحث ایمان است؛ اما ایمانی که باید همراه با عمل باشد. ایمان بدون عمل به درد نمی‌خورد؛ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ». کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آن‌ها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

آیات متعددی درباره همراهی ایمان و عمل است؛ اما چون بنا هست که هر جلسه فقط یک آیه خوانده شود این آیه را انتخاب کردم. آیه به وظایف و اوصاف اهل ایمان اشاره می‌کند. می‌گوید اهل ایمان اهل هجرت و جهاد در راه خدا هستند هم هجرتشان برای خداست، هم جهادشان برای خداست.

هر چیزی که آخرت و سعادت ما را نابود می‌کند باید از آن هجرت کرد

در قرآن ۱۴ آیه به‌انحاءمختلف دستور به هجرت داده است. هجرت یعنی کوچ کردن. کوچ از چی؟  جمع‌بندی و عصاره‌گیری که می‌کنیم هر چیزی که دین را از بین می‌برد باید از آن هجرت کرد. رابطه ما با خدا را هر چیزی که خراب می‌کند هر چیزی که عاقبت و آخرت ما را از بین می‌برد و سعادت ما را نابود می‌کند باید از آن هجرت کرد. لذا گاهی باید از دوستی‌ها هجرت کرد. گاهی باید از یک شغل هجرت کرد. گاهی از یک محله باید هجرت کرد؛ از یک کوچه، از یک شهر، از یک کشور باید هجرت کرد.

در قرآن کریم وقتی نگاه می‌کنیم بعضی از آیات امر به هجرت کرده است؛ یعنی واجب است که باید بروی. امر کرده است؛ یعنی یک امر مطلوب نیست که رجحان داشته باشد. امر به هجرت است.

ارزش زندگی جمعی همیشگی نیست؛ گاهی از جامعه باید فاصله گرفت اگر به دین انسان آسیب برسد

دقت کنید که اسلام به جامعه و اجتماع و وحدت اجتماعی خیلی اهمیت می‌دهد. انسجام را توصیه می‌کند. می‌گوید شما باید با هم و در کنار هم باشید؛ وحدت اجتماعی را حفظ کنید. به قول امروزی‌ها انسجام ملی را حفظ کنید؛ اما همه این‌ها وقتی است که این فرد در این جامعه در معرض خطر قرار نگرفته باشد، در معرض ابتلا به بی‌دینی و سوء عاقبت قرار نگرفته باشد. همین جامعه را که گفته شما با آن همراه باش اگر شما در آن جامعه دینت را از دست بدهی، باید از آن کنار بکشی. گاهی بعضی‌ها در جامعه هستند؛ اما دینشان در معرض خطر قرار نمی‌گیرد چون مراقب هستند. دیگران شاید تخلفاتی دارند اما در او تأثیر نمی‌گذارد. ولی اگر ببیند که تحت تأثیر دارد باید هجرت کند.

در صدر اسلام در یک مقطع هجرت‌ها زیاد بوده است. پیامبر عده‌ای را به حبشه فرستاد. خودش به مدینه هجرت کرد و شد مبدأ تاریخ اسلام؛ چون دیگر در مکه نمی‌توانستند زندگی کنند جان و مالشان و همه‌چیز درخطر بود.

قبل از اسلام هم بخواهیم نگاه بکنیم در قرآن کریم از اصحاب کهف می‌گوید. جوانان صالحی بودند اهل تقوا و تدین اما جامعه و پیرامون آن‌ها فاسد بود. به غار پناه بردند. البته اسلام دستور به غار رفتن نمی‌دهد ولی آن‌ها فاصله گرفتند. قرآن این کناره‌گیری این‌ها را ستوده است و تشویق کرده است.

پس ارزش زندگی جمعی و جامعه‌گرایی که خیلی هم اهمیت دارد همیشگی و به‌طور مطلق نیست گاهی از جامعه اگر به دین و آینده و آخرت انسان و سعادت انسان آسیب برسد باید فاصله گرفت. از جامعه‌ای که شرک‌آلود است و همگی تو را به شرک دعوت می‌کنند، توحید و یکتاپرستی را هم نمی‌پذیرند و دعوت تو را هم به توحید و خداشناسی قبول نمی‌کنند. نه اجازه می‌دهند خودت موحد باشی نه زیر بار توصیه‌های تو می‌روند؛ باید کناره‌گیری کرد.

قرآن کریم، حضرت ابراهیم را برای اینکه از جامعه‌اش فاصله گرفت، ستوده

همان کاری که حضرت ابراهیم علیه‌السلام کرد. قرآن کریم حضرت ابراهیم را ستوده برای اینکه از جامعه‌اش فاصله گرفت. البته حضرت ابراهیم خیلی تلاش کرد؛ و علیهش اقدام هم کردند؛ اما به خاطر کناره‌گیری که حضرت کرد مورد لطف خدای تعالی قرار گرفت. در سوره مریم آیه ۴۹ و ۵۰ می‌فرماید: «فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا» هنگامی‌که از آنان و آنچه غیر خدا می‌پرستیدند کناره‌گیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم! و از رحمت خود به آنان عطا کردیم؛ و برای آن‌ها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّت‌ها) قرار دادیم! این برای این است که زیر بار نرفت و وظیفه هجرتش را انجام داد.

روایتی است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «هر کس برای دین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر ولو به‌اندازه یک وجب زمین باشد بگریزد، سزاوار است در بهشت باشد و همدم ابراهیم و محمد باشد».

اهل ایمان وظیفه گرا هستند؛ و عملکردشان بر اساس ایمان است

من این دو آیه را به‌عنوان نمونه از قرآن آوردم تا بدانیم اهل ایمان اولاً وظیفه گرا هستند؛ ثانیاً ایمانشان در زندگی آن‌ها نقش دارد و فقط یک امر ذهنی و قلبی نیست. ایمان در متن زندگی آن‌ها آمده و عملکردشان بر اساس ایمان است؛ یعنی چون ایمان دارد هجرت می‌کند، چون ایمان دارد جهاد می‌کند، باور دلی فقط نیست. ایمان در عالم خارج بروز و ظهور می‌کند. یک نمونه بروز ایمان در عالم خارج هجرت است و یک نمونه جهاد است.

از برخی دوستی‌ها باید هجرت کرد

مثلاً در بحث دوستی‌ها که دیدید چقدر در زندگی انسان نقش دارد و انسان را به کمال می‌رساند و بعضی وقت‌ها انسان را ذلیل می‌کند؛ نقش محکم و مستحکمی در زندگی انسان دارد. بعضی وقت‌ها دوست شدن با بعضی از افراد برای انسان کمالاتی درست می‌کند و مسیر زندگی انسان را تغییر می‌دهد.

اما بعضی وقت‌ها لازم است که انسان از بعضی از دوست‌ها کناره‌گیری کند؛ چون اوقات او را تلف می‌کنند، او را دچار بزه و معصیت و غفلت و سوء رفتار می‌کنند. انسان با کسی دوست شود که بذیء اللسان و بددهن است و بدرفتار است باید هجرت کند. این دوست می‌شود ظلمت و تاریکی و انسان باید از ظلمت به سمت نور هجرت کند.

دوستی‌ها باید طبقه‌بندی‌شده باشد

بعضی وقت‌ها دوستی است که دوستی با او را باید رها کرد. البته انسان باید از اول مواظب باشد و طبقه‌بندی‌شده با افراد دوستی کند. بعضی دوستی‌ها فقط سلام و علیکی است. بعضی دوستی‌ها فقط تلفنی است. بعضی دوستی‌ها فقط تا دم در خانه است. بعضی‌ها تا حیاط هم بیاید عیبی ندارد. دیگر دوستی که بیاید سر سفره بنشیند خیلی فرق دارد. این‌طور نیست با هرکسی که سلام و علیک کردی بیاید سر سفره.

دوستی‌ها باید طبقه‌بندی‌شده باشد. این روایت است که عرض می‌کنم. نمی‌شود با هرکسی هر طور رفاقت کرد. دوستی‌های بعد از ۲۰ سال را روایت می‌گوید که دیگر جزوی از خودت شده و دیگر فامیل شده. شرایط خاصی دارد رفاقت. بااین‌حال اگر کسی شرایط را رعایت نکرد و با کسی دوست شد یا طرف خودش بعد از مدتی تغییر رفتار داد فراوان می‌گوید که بلافاصله هجرت کنید و فاصله بگیرید.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود که دوستان یک روح هستند در چند پیکر. کسی که دوست ندارد اندوخته‌ای ندارد. آدم‌هایی که دوست ندارند، سرمایه‌ای ندارند. انسان باید رفیق داشته باشد؛ اما اینکه با چه کسی رفیق شود مهم است. لذا وقتی دیدی دوستی دارد به دینت آسیب می‌زند خیلی زود التماس دعا و خداحافظ. لازم هم نیست به او بگویید؛ خیلی آرام‌آرام کناره‌گیری کنید.

جامعه ایده‌آل فقط در زمان حضرت حجت است

انواع هجرت فراوان است. جامعه ایده‌آل از هر نظر در زمان حضرت حجت است که زمینه رشد معنوی برای انسان‌ها از همه جهت فراهم است. این جامعه، جامعه مطلوب است. جامعه‌ای که بشود در آن خدا را بهتر پرستش کرد همان زمان است؛ ولی تا قبل از آن انسان ناچار به ترک جامعه می‌شود.

مهاجران و مجاهدان مشمول رحمت الهی می‌شوند

القصه، خود این هجرت و جهاد که در آیه قرآن آمده بود باعث غفران الهی می‌شود؛ باعث بخشش از گناهان می‌شود. همه اهل ایمان و همه مهاجران الی الله و همه مجاهدان به رحمت خدا امیدوار هستند؛ یعنی کسی مشمول رحمت الهی می‌شود که اولاً ایمان داشته باشد و در عمل این ایمان خودش را ثابت کرده باشد و فقط باور قلبی و روی زبان نباشد که هجرت می‌کند و جهاد می‌کند. این مؤمنین در درجات بالا قرار می‌گیرند چون اهل عمل هستند.

مهاجران واقعی آن‌کسانی هستند که از گناهان هجرت کنند

هجرت چند مرحله است؛ یک‌وقت ظاهری است؛ از مکانی به مکانی و از شهری به شهر دیگر و از سرزمین کفر به سرزمین ایمان. یک‌وقت هم هجرت درونی است. شخص از درون خودش را تطهیر می‌کند. آلودگی‌های خودش را از بین می‌برد. از رذائل و معاصی هجرت می‌کند به سمت فضائل، به سمت معنویت، به سمت نیکی‌ها.

در روایت دارد فراوان که مثلاً رسول خدا فرمودند: هجرت دو گونه است؛ یک، دوری کردن از گناهان؛ یعنی کسی که از سیئه به سمت حسنه حرکت می‌کند این را حضرت هجرت می‌داند. یا از باطل به سمت حق حرکت می‌کند و از شرارت کناره‌گیری کند و بیاید خودش را برساند به مسیر سالم؛ «الْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَیِّئاتِ وَ تاب الی الله».

در آیه ۵ سوره مدثر می‌فرماید «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» از پلیدی دوری کن. رسول خدا فرمودند: بهترین هجرت‌ها آن است که تو از بدی‌ها دوری کنی. یا فرمودند: مهاجر کسی است که از خطاها و گناهان دوری کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: بعضی‌ها می‌گویند ما مهاجرت کرده‌ایم درحالی‌که مهاجرت واقعی نکرده‌اند (مثلاً از شهری به شهر دیگر رفتند و خود را مهاجر می‌دانند) مهاجران واقعی آن‌کسانی هستند که از گناهان هجرت کنند.

هجرت از مردم به سمت خدا

مرحله بالاتر هم برای هجرت داریم و آن این است که انسان از مردم به سمت خدا کناره‌گیری کند. این به معنای رهبانیت نیست؛ چون در اسلام رهبانیت نداریم که از مردم خسته شویم و گوشه‌نشین شویم. در اسلام چنین چیزی نداریم. باید در متن مردم بود ولی مواظبت داشت. این به معنای «تخلقو باخلاق الله» است. همان کاری که حضرت ابراهیم علیه‌السلام کرد. در سوره مبارکه عنکبوت آیه ۲۶ می‌فرماید «وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم یعنی اخلاقم اخلاق الهی می‌شود.

هجرت باعث کرامت می‌شود

اگر برای کسی واجب شد که هجرت کند خصوصاً در مسائل اجتماعی و این کار را نکرد، مرتکب منکر شده که یک واجب را ترک کرده است. از روایات به دست می‌آید که هجرت گذشته از اینکه باعث علو درجه و رشد معنوی شخص می‌شود خود هجرت باعث رزق هم هست. وسعت رزق پیدا می‌کند و مالدار می‌شود. شما وقتی هجرت می‌کنید معنویت شما حفظ می‌شود و ازنظر مالی هم اگر ضعفی داشتید مالدار می‌شوید و رزق شما بیشتر می‌شود؛ یعنی شما وقتی هجرت می‌کنید معنویت شما حفظ می‌شود ازنظر مالی هم اگر ضعفی داشتید مالدار می‌شوید و رزق شما بیشتر می‌شود؛ یعنی هجرت باعث می‌شود که شما کرامت پیدا کنید.

ما انواع هجرت‌ها را داشتیم. امام حسین علیه‌السلام هجرت کرد از مدینه به مکه و بعد به کربلا ولی دین را زنده کرد. در دوران معاصر خودمان امام به ترکیه رفت و بعد پاریس و فرانسه؛ هجرت تحول‌آفرین داشت که کرامت ساز بود. امام رضا علیه‌السلام هجرت کرد. حضرت فاطمه معصومه هجرت کرد. این هجرت‌ها تمدن ساز است. آن‌قدر هجرت مهم است که مبدأ تاریخ مسلمان‌ها شد.

بهترین و برترین پاداش‌ها را هم برای مهاجران در نظر گرفت خدای تعالی؛  هم مجاهدان هم مهاجران. وقتی به آیات قرآن نگاه می‌کنیم پاداش‌های مادی و معنوی که خدا به افراد داده، بهترین آن‌ها برای مجاهدان و مهاجران است.

مهاجرت برای تحصیل علم، از مهاجرت‌های خیلی مهم و ارزشمند است

یکی از مهاجرت‌های خیلی مهم و ارزشمند مهاجرت برای علم و تحصیل علم است. انقدر مهم بود که پیغمبر فرمود «اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّینِ» چون از عربستان تا چین رفتن خیلی زمان طولانی داشت؛ حضرت فرمودند انقدر که این هجرت مهم است که باید برای به دست آوردن علم تا دورترین نقاط کوچ کرد.

اگر کسی در راه هجرت ظاهری و باطنی از دنیا برود اجرش بر عهده خود خدا است. آیه ۱۰۰ سوره نسا می‌فرماید «وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» و در آیه ۵۸ سوره حج می‌فرماید «وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا» و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آن‌ها روزی نیکویی می‌دهد؛ که او بهترین روزی دهندگان است.

توجه داشته باشیم که مرگ نیستی نیست؛ انتقال است. قرآن می‌فرماید کافران و منافقان وارد عذاب الهی می‌شوند وقتی می‌میرند اما اهل ایمان و مجاهدان و مهاجران بعد از مرگ از نعمت الهی برخوردار هستند؛ عند ربهم یرزقون هستند.

مهاجرت نشانه این است که ایمان لقلقه زبان نیست

پس آیه ۲۱۸ سوره بقره که این جلسه عرض کردیم بیان می‌کرد که ایمان وقتی مؤثر است که همراه با عمل باشد و یک نمونه عمل این است که شما اگر با جایی مواجه شدید که باید هجرت کنید اهل هجرت باشید؛ چه ظاهری چه باطنی که این نشان‌دهنده این است که ایمان شما لقلقه زبان نیست.

در انتشار این خبر سهیم باشید:
مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.