متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۲۲
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیت الله حسینی همدانی
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
ای بندگان خدا اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین چون اهل تکبر نیستند به رسول خدا نزدیکاند. در روایت دارد پیغمبر اکرم فرمودند: روز قیامت دورترین شما از من پرگویان یعنی همان مستکبران هستند. بحث مختصری راجع به استکبار و مستکبرین مطرح کردیم و نکاتی را با استفاده از قرآن کریم و روایات خدمت شما عرض کردم.
قرآن کریم ریشه پذیرش استکبار مستکبرین را چند چیز میداند. یکی همان عدم اطلاع و دانش لازم برای فهم درست مطالب است. چون از نظر فکری توانائی و استقلال لازم را ندارد، چشم و گوش بسته، تحت تأثیر تبلیغات و رسانههای مختلف با ادبیاتِ گوناگون اغواکننده قرار میگیرد و شخص مستکبر او را به دنبال خودش میکشد و تابع خود میکند. در قسمتی از آیه ۴۷ سوره مبارکه غافر، محاجهای که اهل آتش با هم دارند را بیان کرده است، فرمود: «… ِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً …» ضعیفان به مستکبران مىگویند: ما پیرو شما بودیم.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در یکی از روزهای غدیر خطبهای خواند و با توجه به آیه ۴۷ سوره مبارکه غافر فرمود: آیا مىدانید استکبار چیست؟ ترک اطاعت کسانى که مأمور به اطاعت آنها هستید و خودبرتربینی نسبت به آنها، قرآن از این مقوله سخن بسیار مىگوید، بهگونهای که اگر انسان در آن بیندیشد او را اندرز مىدهد و از خلاف بازمیدارد؛ یعنی اگر بدون مجوز و بدون دلیل کسی از دیگری پیروی کند، چیزی جز آتش گیرش نمیآید.
آیه شریفه به ما تذکر میدهد که تقلید کورکورانه به کجا ختم میشود و باید از همه اینها عبرت بگیریم که چگونه زندگی کنیم و ارتباطات خود را تنظیم کنیم. این را هم داریم که مستکبران برای اینکه بتوانند بر دیگران سلطهگری کنند کاری میکردند که مستضعفان خودشان را قبول نداشته باشند و خودباوری را از دست بدهند و درنتیجه تبعیت کنند.
در آیه ۵۴ سوره مبارکه زخرف فرمود: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ». فرعون قوم خود را سبک شمرد، درنتیجه از او اطاعت کردند آنان قومى فاسق بودند؛ یعنی اول فرعون آنان را تحمیق کرد، خوار و از درون تهی کرد تا توانست بر آنان سلطه پیدا کند. استخفاف عقول و اندیشه کار فرعونی است که حکومتهای خودکامه دارند. نمیگذارند افراد جامعه از واقعیتها مطلع باشند.
دوران سیاه ستمشاهی را مرور کنید اگر کسی یک کتاب مفید در اختیار داشت بازداشت و مجازات میشد. داشتن قرآن و نهجالبلاغه جرم بود و این کیب را گمراهکننده میدانستند. میدانستند اگر ملت بیدار شود، دودمان سلطنت و شاهنشاهی آنان را از بین خواهد برد پس تلاش میکردند با ترویج مفاسد و ابزار شهوترانی افراد، بخصوص جوانان را بیعار و بیتفاوت نگهدارند تا حرکتی علیه آنان نشود. تا اینکه حضرت امام ره موسی گونه وارد عرصه شد و تبیین کرد و همراه کرد و بعد کاخ فرعونیان را به همراه مردم خراب کرد.
البته فرعونیان امروز از وسایل قویتر و رسانههای گستردهتری برای اغوا و استضعاف ملل استفاده میکنند. شبیه همین مطالب در قسمتی از آیه ۳۱ سوره مبارکه سباء آمده است که فرمود: «… یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ لَوْ لَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ». مستضعفان به مستکبران مىگویند: اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم؛ یعنی با دسیسههای شبانهروزی شما ما مجبور شدیم کافر و بیایمان باشیم؛ و جالب است در همان صحنه قیامت همان مستکبران میگویند آیا ما راه هدایت را بر شما بسته بودیم؟ شما خودتان مجرم و گناهکارید.
این آیات وضعیت را کاملاً روشن بیان میکند که ریشه این پیرویها، ضعف فکری و فرهنگی و اقتصادی است. قرآن کریم به گناه و جرم بهعنوان یکی از نتایج استکبار ورزیدن توجه دادهاند. در آیه ۳۱ سوره مبارکه جاثیه فرمود: «وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمینَ». معناى آیه این است؛ اما آن کسانى که کافر شده و حق را بااینکه ظاهر بود انکار کردند پس از در توبیخ به ایشان گفته مىشود آیا حجتهاى ما برایت خوانده نمىشد و در دنیا برایت بیان نمىشد و این شما نبودید که از قبول آنها استکبار مىورزیدید و مردمى گنهکار بودید؟
البته میشود اینطور هم مطرح کرد که فرعون و کافران چون اهل گناه بسیار و افرادی مجرم بودند همین صفتشان زمینهای برای استکبار آنانم در مقابل آیات الهی شد. آیات در این باب فراوان است من بهعنوان نمونه مطرح میکنم. یکی از کلمات الهی که بار بسیار سنگین روانی دارد قسمتی از آیه ۲۳ سوره مبارکه نحل است که فرمود: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرینَ». او مستکبران را دوست نمىدارد.
معلوم است خداوند گروهی را که وقتی دعوت به حق میشوند انگشت در گوش خود میگذارند تا حرف حق را نشنوند و یا وقتی به آنان گفته میشود بیایید تا رسول خدا برای شما طلب مغفرت کند، سرپیچی میکنند، یا با پیروی از شیطان در مقابل آیات الهی میایستند و از اجرای آن جلوگیری میکنند و دهها مورد دیگر که خود قرآن آنها را بیان میکند را دوست ندارد. محرومیت از محبت الهی، بدترین نوع محرومیت است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّ العالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین به آخرت توجه داشته و اگر فعالیتی هم دارند برای ساختن آخرت است. اهل تقوا به هیچ نوع از دزدی دست خودشان را آلوده نمیکنند. دزدی فقط مال نیست؛ بحث خودش را دارد که بماند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۶۲ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «رُفِعَ إِلَیْهِ رَجُلَانِ سَرَقَا مِنْ مَالِ اللَّهِ أَحَدُهُمَا عَبْدٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ الْآخَرُ مِنْ عُرْضِ النَّاسِ فَقَالَ أَمَّا هَذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ لَا حَدَّ عَلَیْهِ مَالُ اللَّهِ أَکَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَعَلَیْهِ الْحَدُّ فَقَطَعَ یَدَهُ» نقل کردهاند که دو نفر را خدمت امام (ع) آوردند که از بیت المال دزدى کرده بودند، یکى از آنها بردهاى بود که متعلق به خود بیتالمال بود و دیگرى برده کسى بود، امام (ع) فرمود: «أَمَّا هَذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ لَا حَدَّ عَلَیْهِ مَالُ اللَّهِ أَکَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَعَلَیْهِ الْحَدُّ الشَّدِیدُ فَقَطَعَ یَدَهُ». امّا این غلامى که متعلق به بیتالمال است حدّى ندارد، در حقیقت بخشى از بیتالمال بخشى از مال خدا را خورده است و امّا بر آن دیگرى باید حدّ جارى کرد و دست او را قطع کردند.
معنای حدیث روشن است و احتیاج به توضیح ندارد. دزدی اگر بخواهد به نصاب قطع ید برسد در فقه مشخص است. هر دزدی انگشتهایش قطع نمیشود. چندین مرحله دارد. مقدماتی باید فراهم شود تا به قطع دست برسد. وقتی هم به آن حد رسید حتی امام معصوم هم اجازه جلوگیری از حد را ندارد.
پیشاپیش حلول ماه رجب، ماه خدا، ماه نبوت و ماه امامت و ولایت را تبریک عرض میکنم. ماه عظیمی که با مناسبتهای معنوی فراوانی که دارد، برکات فراوانی خدای تعالی برای آن در نظر گرفته است. البته اهل ایمان بهره میبرند. قبلاً راجع به فضیلت استغفار در این ماه زیاد صحبت کردم که سعی کنیم از دست ندهیم؛ همینطور روزه این ماه را هرکس توان دارد غفلت نکند.
روزی رسول خدا به همراه برخی از اصحاب از کنار قبرستانی عبور میکردند، حضرت در آنجا توقفی کردند و شدید گریه کردند بهطوریکه اصحاب هم به گریه افتادند. رسول خدا علت گریه را این فرمودند: «این اموات در قبرهایشان عذاب میشدند، بهگونهای که ناله آنها را شنیدم، بر آنها ترحم کردم و از خداوند خواستم که بر آنها تخفیف دهد و خداوند نیز اجابت فرمود؛ اما اگر اینها ماه رجب را روزه میگرفتند و شبزندهداری میکردند، در قبرهایشان عذاب نمیشدند». بعد فرمودند: «إنَّ صیامَهُ وَ قِیامَهُ اَمانٌ مِن عذاب القبر». روزه و شبزندهداری رجب امان از عذاب قبر است.
فرصت اعتکاف این ماه که به برکت انقلاب و خون شهدا احیا شده را قدر بدانیم. عزیزان در حال برنامهریزی در سطح استان هستند انشاءالله امسال برنامه پرباری برای اعتکاف داشته باشیم. راجع به اعتکاف با قید حیات صحبت خواهم کرد.
علاوه بر اینها دعاهایی که در ماه رجب داریم بسیار پراهمیت و درسآموز است و باید به بخش بخش آنها توجه داشته باشیم. مثلاً در دعای هرروز ماه رجب به خدا عرض میکنیم: «اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَهِ… وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَهِ فِیمَنْ خَتَمْتَ وَ أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی مَوْفُوراً وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً». اینجا از خدا میخواهیم که عاقبت ما ختم به خیر شود؛ یعنی باید از فرصت این ماه استفاده کنیم برای عاقبتبهخیری خودمان.
مسئله عاقبتبهخیری خیلی مهم است. رسول خدا فرمودند: مؤمن همواره از بدعاقبتی هراسان است و تا زمان جان دادن و ظاهر شدن ملکالموت این نگرانی ادامه دارد و نسبت به اینکه آیا به رضوان الهى خواهد رسید، یقین ندارد؛ یعنی انسان باید مضطربانه از خدا بخواهد عاقبتش به خیر شود.
در کتاب معانی الاخبار از امیرالمؤمنین نقل میکند که حضرت فرمودند: «آیا میدانید سعادت چیست؟ اینکه پایان کار انسان با سعادت تمام شود»؛ یعنی پایان کار مهم است. چقدر دیدید یا شنیدید که پایان کار افراد خراب شده که باید عبرت باشد، مثلاً کسیکه وکیل امام و از اصحاب نزدیک امام هادی علیهالسلام بود احمد بن هلال کَرْخی که ۵۴ مرتبه حج انجام داد که ۲۰ نوبت آن را پیاده رفته بود، اما مورد نفرین امام زمان خود قرار گرفت.
در دعای ۳۳ صحیفه عرض میکنیم: «وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً». یا دعای ۱۱ صحیفه دعا برای عاقبتبهخیری است؛ «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام بِخَوَاتِمِ الْخَیرِ». مواظب عاقبت کار خود باشیم و دائم از خداوند عاقبتبهخیری بخواهیم که ماه رجب این راه را ر دعاهایش هموار کرده است.
یکی از راههای عاقبتبهخیری را امام کاظم علیهالسلام فرمودند: «پایان خوش اعمال شما به این است که در حدّ توان خود، نیازهاى برادرانتان را برآورید و به آنان نیکى کنید. در غیر این صورت، اعمال شما پذیرفته نمیشود».
طلیعه ماه رجب شهر مدینه در سال ۵۷ قمری با ولادت با سعادت امام باقر علیهالسلام منور به انوار مقدس امام پنجم شد خانه امام سجاد علیهالسلام و امعبدالله، فاطمه بنت الحسن علیهالسلام را پر از شادی و نور کرد. این میلاد را به همه شما بزرگواران تبریک عرض میکنم.
مرحوم ابن شاذان قمی در کتاب الفضائل از رسول خدا روایتی را راجع به ویژگی خاص هر کدام از ائمه علیهمالسلام نقل میکند؛ درباره امام باقر علیهالسلام میفرماید: هرکس دوست دارد خدا را در حالی ملاقات کند که چشمش روشن است، ولایت امام باقر علیهالسلام را داشته باشد. ولایت به دست آوردن سنخیت و دل سپردن از روی محبت است به امام که خود را در مقام عمل به دستورات نشان میدهد.
راجع به دوره امام باقر علیهالسلام مطالبی در نوبتهای قبل عرض شد. مهمترین سیره امام توجه به علم و جایگاه عالم و روشهای فراگیری و امثال اینهاست که در سیره عملی حضرت هم همین موارد انجام گرفته که میتواند بهعنوان بهترین الگو برای احیاء تمدن نوین اسلامی و اهداف بلند نظام اسلامی از روش حضرت در تولید و نشر و نهضت علمی استفاده کرد.
به چند روایت که حضرت فرمودند توجه بفرمائید. فرمودند: کسی که باب هدایتی را تعلیم دهد، مانند اجر کسى را دارد که به آن عمل کرده است و از پاداش عملکنندگان کاسته نمىشود. یا فرمودند: مذاکره علمى، درس است و درس، نمازى است نیکو (پذیرفته شده) و فرمودند: خدا رحمت کند بندهاى را که علم را زنده کند… و زنده کردن علم به این است که با اهل دین و افراد با ورع مذاکره کنى.
۳ رجب سال ۲۵۴ قمری ابوالحسن ثالث امام هادی علیهالسلام توسط معتمد عباسی به شهادت رسید و در سامرا در خانه خویش به خاک سپرده شد. امام دوران سختی داشت در سن ۸ سالگى مسئولیت امامت شیعه به او منتقل شد و مدت ۳۴ سال امامت کرد.
امام هادى علیهالسلام سالها در سامرا تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داشت، دوران سختی را به خاطر فشار و اختناق شدید خلفای عباسی تحمل کرد؛ بخصوص فشار و تحریمهای اقتصادى که برای امام و شیعیان فراهم کرده بودند، حتی برای فعالیتهای فرهنگی آزادی عمل نداشت اما در همان شرایط سخت هم دست از مبارزه با ستمگران نکشید و هم در ترویج معارف شیعه و رهبری امت از طریق مناظرهها، مکاتبهها و پاسخگویى به سؤالات و شبهات و تبیین گسترده، انجاموظیفه الهی را به تمامه و کماله انجام داد.
سبک زندگی امام براى طاغوتهاى زمانش غیرقابلتحمل بود و از حضرت در هراس بودند. لذا الگوى جهاد و مبارزه امام علیهالسلام در سختترین شرایط با انسجام کامل مىتواند الگویى عملى برای مبارزان جبهه مقاومت بهخصوص در این زمان باشد.
روش مبارزه سیاسى امام و استفاده از قدرت نرم در گسترش فرهنگ و مکتب شیعه، بهخصوص با زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه و بیان آموزههاى توحیدى و معرفی ائمه بهعنوان مظهر کمال مطلق که همواره حق همراه با آنها است و تدبیر امور امت در تمام شئون مهم حیاتى را بر عهده دارند، زمینه را براى پذیرش امامت حضرت حجت و غیبت آن حضرت آماده کردند.
یکی از رفتارهای برجسته حضرت که باعث جلب قلوب مردم زمانهاش شده بود، ساده زیستى امام در مقابل سبک زندگى اشرافى حاکمان بود. نوشتهاند: از دنیا چیزى در بساط زندگى نداشت. بندهاى وارسته از دنیا بود. در آن شبى که به خانهاش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینهاى که همیشه بر تن داشت و خانهاى که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشمگیرى دیده نمىشد. بر سجاده حصیرى خود نشسته، کلاهى پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود.
اگر ما شیعه اهلبیت هستیم با در رفتار و سبک زندگى خودمان و مسئولانمان ببینیم که همین سیره از ارزشهاى انقلاب اسلامى است؛ یعنی افراد جامعه اسلامى باید مسئولان را در تحمل سختىها همراه خود ببینند. در بیانی حضرت آقا فرمودند: «مسئله فساد ستیزی، حمایت از طبقات ضعیف، سادهزیستى، نگاه به مناطق دوردست و محروم، توجه به مشکلات گوناگون مردم، اینها اصولى است که اگر رعایت بشود و بر اینها پاى فشرده بشود، هم خدا را راضى مىکند، هم مردم را از هر مسئول و از هر نظامى خشنود و دلشاد مىکند».
سرعت بالای تحولات سیاسی در سال ۵۷ اجازه نمیداد که مسائل کشور درست تحلیل شود. همان موقع عدهای از تحلیل گران خارجی مثل کارتر و سالیوان میگفتند شاه همهچیز را خراب کرده و باید از ایران برود. ۲۶ دی روز فرار شاه از ایران در سال ۵۷ یک پیروزی بزرگ برای انقلابیون بود. عدهای هم میگفتند باید بماند و قدرت خود را حفظ کند مثل برزنسکی و بعض افسران ارتش؛ چون بودن شاه را به نفع منافع آمریکا در ایران و منطقه میدانستند.
البته پیروزی انقلاب، متوقف بر ماندن و یا فرار شاه نبود، اما این فرار باعث تضعیف کسانی شد که از او حمایت میکردند و مبارزان را هم در مسیرشان استوارتر و به پیروزی نزدیکتر میکرد. پیروزی انقلاب ریشه در تحولاتی داشت که سالهای قبل شروع شده بود و آن روزها سرعت گرفته بود.
مثلاً یکی از حرکتهای مهم انقلابی که چندین سال قبل از انقلاب آغاز شده بود نهضت فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی بود که ده سال با قدرت کم نظیر ایمانی که داشت رهبری و هدایت مجموعه را در تحولات سیاسی اجتماعی زمان خودش به عهده داشت. حضرت آقا فرمودند: «نواب، پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ماست».
شخصیت خودش خاص بود و گروهش هم ساختار و انسجام لازم را در کار تشکیلاتی را داشت. همان موقع دو روزنامه غیررسمی نبرد ملت و اصناف و یک روزنامه رسمی به نام منشور برادری را منتشر میکردند. خود نواب اندیشه حکومت اسلامی را مطرح کرد و کتابی به نام راهنمای حقایق بهعنوان قانون اساسی حکومت اسلامی نوشت.
با شور و هیجان و صلابت و تأثیرگذاری که داشت روحانیت را به عرصه کار سیاسی کشاند. پدرم نقل میکرد هر کس روحیه انقلابی داشت با دیدن او به حرکت درمیآمد. حضرت آقا فرمودند: «اساس سخن نواب این بود که اسلام باید زنده شود. اسلام باید حکومت کند و این کسانی که در رأس کار هستند اینها دروغ مىگویند. اینها مسلمان نیستند و من براى اولین بار این حرفها را از نواب صفوى شنیدم و آنچنان این حرفها درون من نفوذ کرد و جاى گرفت که احساس مىکردم دلم مىخواهد همیشه با نواب باشم».
بههرتقدیر این شخصیت مؤثر در انقلاب را در تاریخ ۲۷ دی سال ۱۳۳۴ به همراه تعدادی از یارانش به شهادت رساندند. خدای تعالی با اجداد طاهرینش محشور بگرداند. مزار او در وادیالسلام قم است وقتی به قم مشرف شدید به زیارتش بروید.
جنگ غزه در حال صد روزه شدن است؛ و همچنان با صلابت با این همه شهید که داده سرپا ایستاده و مبارزه میکند؛ اما رژیم صهیونیستی با همه طمطراقی که داشته و به تعبیر حضرت آقا آویزان اربابش آمریکاست، دچار بحرانهای متعدد به خصوص امنیت اقتصادی شده.
امروز صبح مطلع شدیم که آمریکا به همراه انگلیس و ۱۰ کشور دیگر که همراه خودش کرده یمن را مورد حمله قرار داده. این یک اشتباه راهبردی بود که بار دیگر استکبار به سرکردگی آمریکا و انگلیس انجام داد؛ و قطعاً یمنیها و جبهه مقاومت، آمریکا را و آویزانهای به او را از غلطی که کردند پشیمان خواهد کرد.
سازمان ملل اگر سازمان ملل است تلاش کند که جنگ را در منطقه جلوگیری کند. از عامل تنش و عوامل تنش و فساد و جنگ افروزی در منطقه که خود آمریکاست جلوگیری کند. این چه سازمان مللی است که سگ هار را و درنده را رها کرده و ملت مظلوم و تحت ستم را نگه داشته تا مورد حمله این وحشیها قرار بگیرند. این سازمان ملل ننگ ملل و بشریت است. چرا سازمان ملل اجازه میدهد آمریکا و رژیم غاصب به جنایات خودشان علیه ملت فلسطین ادامه دهند؟ چرا اجازه گسترش جنگ و تنش را در منطقه میدهند؟
آمریکا با این حمله میخواهد افکار عمومی را نسبت به فلسطین و غزه و مسائلی که آنجا واقع میشود به سمت دیگری متوجه کند تا اسرائیل در غزه بتواند کار خودش را ادامه دهد؛ اما از این کار هم طرفی نخواهد بست. مردم منطقه و مقاومت این اجازه را نخواهند داد. مسیری که دارد طی میشود به سمت نابودی اسرائیل است. ما نمازگزاران جمعه به همراه همه مردم فهیم سراسر ایران این حرکت ددمنشانهای را که امروز انجام گرفته محکوم میکنیم و خشم و نفرت خودمان را از آمریکا و اسرائیل با شعاری که علیه آمریکا میدهیم نشان میدهیم.
عرصه بر اینها از جهات مختلف تنگ شده. ظاهراً لیبی هم که مواضع ضد صهیونیستی در جنگ غزه دارد و از زمان قذافی موشکهای ضد کشتی در انبارها دارند، محدودیتهایی برای تجارت دریایی رژیم کودک کش فراهم کرده است و این حرکت مشکلات فراوانی را از سمت دریای سرخ برای غاصبان خبیث فراهم میکند. هرچه بیشتر در غزه بمانند و ادامه دهند، جبهههای جدیدی باز خواهد شد و به مرگ و نابودی خود نزدیکتر میشوند.
از طرف دیگر شهادت مردم بیگناه در کرمان، خبر اقدام ناوشکن البرز و اقدام راهبردی ایران با عبور از تنگه باب المندب و ورود به دریای سرخ در ۱۱ دیماه که در جهان بازتاب داشت را تحتالشعاع قرار داد. حضور دریایی مؤثر ایران در این نقطه از اهمیت زیادی در جهات مختلف بخصوص اقتصادی و نظامی در همین ایام دارد و البته تحرکات نظامی کشورهای استکباری به سمت خلیجفارس را هم کنترل میکند. نیروی دریایی حافظ منافع ایران در اقیانوسها و دریاهاست اخیراً هم دیدید که کشتی آمریکائی را متوقف کردند؛ خدا قوت میگوییم.
همه اینها در کنار هم راه نفس کشیدن رژیم پلید و غاصب را گرفته و بهزودی همگی ما اعلام رسمی اضمحلال صهیونیستها و اسرائیل غاصب را خواهیم شنید.
نکته انتخاباتی: این روزها بحث رد صلاحیتها و بعد هم بحث حمایت شخصیتها مطرح میشود. اینجا برای بار چندم است که اعلام میکنم نه بنده و نه هیچکدام از ائمه جمعه استان اجازه ورود به مصادیق انتخاباتی و دنبال کردن مسائل اینچنینی را ندارند. در محذور قرارشان ندهید. قانون مسیر را مشخص کرده و همه باید همان مسیر را طی کنند. کسی که رد صلاحیت شده خودش باید اقدام قانونی داشته باشد. نباید از امامجمعه انتظار داشته باشد که کارش را دنبال کند چون شائبه حمایت و امثال اینها خواهد داشت. وظیفهای هم ندارند ائمه جمعه؛ آنها وظیفه دارند که تشویق کنند و از مشارکت بگویند و شاخصها را بگویند. همین کاری که بنده در طول سالها انجام دادم.
متأسفانه عدهای بیتقوایی میکنند و نسبتهایی میدهند که در سالهای گذشته هم بود. خود بنده اعلام کردم الآن هم اعلام میکنم اگر کسی به شما گفت من از او حمایت میکنم و یا کاندیدای موردنظر بنده است و یا کسی گفت من خبر دارم که فلانی نظرش راجع به کیست و یا در فلان جلسه نشسته بودیم ایشان گفت کذا و کذا، همه اینها دروغ است و دروغگو فاسق است. احکام فاسق هم معلوم است؛ اگر روحانی باشد نمیشود به او اقتدا کرد، اگر در محکمه برای شهادت او را خواستند نمیتواند شهادت بدهد و شاهد قرار بگیرد.
این را بدانید؛ هرکسی هر موردی را به بنده نسبت بدهد دروغگو است؛ ولو از نزدیکان من باشد، ولو از دفتر من باشد، ولو کسی باشد که با من عکس داشته باشد. در دوره قبل هم بپرسید خانواده من نمیدانستند من به چه کسی رأی میدهم چون ممکن است آنها را تحتفشار قرار دهند و دوستانه از آنها بپرسند. نمیگویم و نمیدانند. هر کس بگوید دروغ میگوید.
شما با صراحت من آشنا هستید لازم باشد خودم عرض میکنم. اینجا قسم جلاله میخورم والله العظیم هرکس چنین نسبتهایی به بنده بدهد در زمانهایی که همه را میبخشم، او را نخواهم بخشید. وظیفه بنده تشویق به حضور و بیان شاخصها و امثال اینهاست که انجام میدهم.
عزیزان تقوا را رعایت کنید. زود هر حرفی را تکرار نکنید و شایعهسازی نکنید. از اینها جز دشمن کسی بهره نمیبرد. ما چند شب قبل درس اخلاق را تعطیل کردیم که البته دوستان لطف داشتند در همین مدت کوتاه پیام و تلفن و تماس برای برقراری مجدد جلسه که انشاءالله برای آن فکر جدیدی کردم تا اعلام کنیم؛ اما متأسفانه عدهای این را هم محمل حرفهای بیربط خودشان و تشویش ذهن مردم کردند. همه اینها نشانههای بیتقوایی است.
در روایت دارد هرکس هر چیزی را شنید بگوید، به دروغ نزدیک است. چرا هر چیزی را که میشنوید میگویید؟ تازه آن چیزهایی را هم که میبینید نباید بگویید؛ چه برسد که ندیده را و شنیده را که صحتوسقم آن معلوم نیست بگویید. این کار درست نیست.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾