بسم الله الرحمن الرحیم
شرح زیارت آل یس
جلسه چهاردهم – ۱۴۰۲/۰۹/۰۱
چهار سلام؛ چهار صفت
«السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ، وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ، والْغَوْثُ وَالرَّحْمَهُ الْواسِعَهُ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ» سلام بر تو ای پرچم برافراشته و دانش سرریز و فریادرس و رحمت گسترده و وعدهی بیدروغ.
در اینجا با چهار سلام دیگر به چهار صفت دیگر حضرت حجت سلاماللهعلیه اشاره شده.
معنای عَلَم
«السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ» علم به معنای علامت و نشانه است جایی که پرچم میزنند میخواهند علامتی باشد برای آن چیزی که در نظر دارند. الان این پرچم است که اعلام میکند اینجا مجلسی برگزار شده با موضوع قرآن؛ مجلس عزا، مجلس عروسی، یا اینجا یک مکان ورزشی است. گاهی این پرچم محل اجتماع و حرکت است که همه پشت آن حرکت کنند.
خاصیت این علامت این است که هر کس با معنای آن آشنا باشد با دیدن آن علامت به یاد آن معنا میافتد که این پرچم برای چه زده شده است؛ پرچم جنگ است، پرچم صلح است.
بهعلاوه اینکه پرچم نشانه تعلق هم هست؛ دیدهاید روی کشتیها از منطقهای به منطقه دیگر که میخواهند بروند پرچم آنجا را نصب میکنند. روی بدنه هواپیماها این پرچم را نصب میکنند روی کالاها. لذا در روایات داریم که حب و بغض علی بن ابیطالب پرچم و علامت ایمان و کفر است.
پرچمهای هدایت
اینجا به حضرت سلام میدهیم که سلام بر تو ای پرچم برافراشته؛ ما یک مسیر مادی داریم که روزانه از فلان نقطه تا فلان نقطه را حرکت میکنیم یا بقیه مثالهایی که زدم اینها مسائل مادی است؛ اما در مسائل معنوی هم مسیری دارد که باید علامتگذاری شود. حضرت بهعنوان پرچم در این مسیر معنوی مطرح است. نهفقط امام عصر ارواحنا فداه بلکه همه ائمه معصومین جلودار هستند. همه معصومین علم هدایت هستند. هر کس بخواهد نجات پیدا کند باید پشت سر این علم حرکت کند. نه زیاد جلو بیفتد نه زیاد عقب بیفتد چون به گمراهی میافتد. درست باید پشت سر این پرچم حرکت کرد.
در صلواتهای هرروز ماه شعبان میخوانیم که «اَلْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ» جلو زدن از آنها از دین خارج میکند و عقب ماندن از آنها باعث نابودی میشود. اگر همراه آنها باشید به حق میرسید.
در نماز جماعت هم این به ما گفته شده که زودتر از امام به رکوع نرویم، زودتر از امام به سجده نرویم؛ پس برای چه اصلاً به نماز جماعت آمده! باید همراهی کرد خیلی هم عقب بمانیم نمازمان به جماعت حساب نمیشود. اگر دو رکن عقب بمانید نمازتان فرادا است.
روایت زیبایی داریم از امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه ۱۶ سوره مبارکه نحل «وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» از امام صادق علیهالسلام سؤال شد این آیه یعنی چه امام فرمودند نجم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و علامات ائمه علیهمالسلام هستند.
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: «انا عَلَمُ الهُدى و کَهْفُ التُّقى و …» من نشانه هدایت هستم و پناه تقواپیشگان.
جالب است که معاویه از ابن عباس سؤال کرد که نظرت درباره علی چیست؟ معاویه هر وقت میدید هرکسی با امیرالمؤمنین ارتباط دارد سؤالاتی از او میپرسید و اگر خوب جواب میدادند عصبانی میشد. ابن عباس همین را گفت که به خدا قسم پرچم هدایت و پناه تقواپیشگان بود.
اینها را مثال میزنم که امام بهعنوان علم و پرچم مطرح است نهفقط امام زمان؛ همه ائمه. در دعای عرفه امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه آمده «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ» خدایا تو دینت را بهوسیله امامی که او را علم هدایت برای بندگانت قرار دادی و مناره معرفت در بلاد خویش قرار دادی در هرزمانی تائید میکنی.
بااینهمه عَلَم هدایت، نباید بیراهه برویم
خب ما اینهمه علم هدایت داریم، نباید بیراهه برویم. شیعیان باید در مسیر درستی حرکت کنند. گمراهی و سرگشتگی و پراکندگی و ضلالت نباید داشته باشند. وقتی منارههای هدایت هستند وقتی چراغ هدایت در بین ما هست، چرا باید چراغ را خاموش کنیم و به دنبال شمع بگردیم؟! تمام دستورات اهلبیت مثل نور در اختیار ما قرار گرفت.
در هرزمانی هر امامی علم هدایت بود؛ و امروز این علم برافراشته شده و نصبشده حضرت ولیعصر ارواحنا فدا هست که امام عصر علم هدایت است. میگویم هدایت چون در عبارت «أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ» ممکن است که هدایت محذوف باشد و مقام هدایتی آن حضرت در تقدیر گرفته شده باشد.
امام را خدا نصب میکند
ویژگی این علم چیست؟ این است که منصوب است؛ و این خیلی مهم است. چون منصوب است نصب کننده میخواهد؛ و نصب کننده آن خداست؛ برای این است که هرکسی ادعا نکند که من امام هستم. امام را خدا نصب میکند. سلام بر تو که نصبت کردند.
حضرت صدیقه طاهره این شبها با امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه میرفتند دم خانه مهاجر و انصار، میگفتند مگر نبودید نشنیدید! گفتند که ما یک رأی داشتیم آنهم دادیم؛ اما اینطور که نیست امام منصوب خداست. با نشستن و دورهم جمع شدن امام تعیین نمیشود.
مجلس خبرگان انتخاب نمیکند؛ راه را نشان میدهد
این را در بحث ولایتفقیه هم عرض کردهام؛ اینهایی که میگویند ولایتفقیه وکالتی است و باید مدت داشته باشد، اصلاً بحث امامت را نفهمیدهاند. لذا من به دوستان هم میگویم که نگویید مقام معظم رهبری؛ بگویید رهبر معظم انقلاب. وقتی میگویید مقام، قابل عزل و نصب میشود؛ و میشود مدتی باشد و مدتی نباشد.
امام عصر فرمودند: هرکسی که در دوران غیبت «صَائِنا لِنَفْسِهِ» و «حافِظاً لِدینِهِ» و «مُخالِفاً لِهَواهُ» بود و احادیث ما را نقل میکرد او حجت ما بر شماست. انتخاباتی نیست نصب است. لذا مجلس خبرگان هم انتخاب نمیکند؛ این را بدانید. او حتی عزل هم نمیتواند بکند وظیفهاش عزل و نصب نیست.
مجلس خبرگان بیان میکند؛ راه را نشان میدهد. میگوید ما گشتیم در بین افرادی که هستند فلانی تواناییاش را دارد. نه اینکه دارد نصب میکند، دارد اعلام میکند. عزل هم نمیکند؛ میگویند در بررسیهایی که کردیم معلوم شد که فلانی نصاب لازم را که یک فقیه باید داشته باشد را ندارد به قول ما طلبهها منعزل است یعنی خودبهخود عزل است. اینها فقط اعلام میکنند که دیگر نمیشود از او تبعیت کرد.
فقط خدا میداند چه کسی علم و عصمت دارد
بحث ما هم بر سر اصل امامت است که منصوب است؛ تا به فقیه جامعالشرایطی که میخواهد رهبری را به عهده بگیرد آنهم نصب است. انتخاب نیست. پس ما در انتخاب امام اختیار نداریم حتماً خدای حکیم باید امام را به ما معرفی کند. امام باید منصوب باشد نه منتخب.
در جای خودش بحث شده که امام باید دارای علم و عصمت باشد؛ و در هر دوی این دو مورد که علم خاص است و عصمت است، خدا میداند که چه کسی اینها را داراست.
مرحوم کلینی رضواناللهعلیه در کافی شریف روایتی را نقل میکند از ابو بصیر که میگوید نزد امام صادق علیهالسلام بودیم بحث از جانشین امام مطرح شد. میگوید من گفتم اسماعیل -که پسر بزرگ امام صادق است و در زمان خود امام صادق از دنیا رفت بااینوجود فرقه اسماعیلیه درست شد- پسر بزرگ شماست به درد امامت میخورد. امام صادق بلافاصله فرمودند نه به خدا سوگند ای ابا بصیر. اینطور که فکر میکنید نیست. این مسئله (انتخاب امام) به ما واگذار نشده است. تعیین امام به دست خود خداوند است که یکی پس از دیگری ائمه را تعیین و نازل میکند شما فکر میکنید امام قبلی از ما ائمه به هر که بخواهد میتواند برای بعد از خودش وصیت کند؟ به خدا سوگند اینطور نیست. امامت عهد و پیمانی است از سوی خدا و رسول خدا برای هر امام پس از دیگری تا برسد امر امامت به صاحبش که مستحق آن است.
نه امام را میشود مردم عادی انتخاب کنند، نه اجماع کنند دور هم عقلای قوم، نه انتخابات برگزار کنند. خدا باید انتخاب کند. چرا؟ چون امام باید اوصافی داشته باشد؛ مثل پیغمبران که اوصافی دارند و فقط خدای تعالی از آن اوصاف مطلع است. مثل علم خاص و علم غیب داشتن به آن اندازهای که خدا گفته؛ و عصمت؛ الان شما تقوا را در افراد میتوانید تشخیص دهید که کی چقدر تقوا دارد. از ظواهر تا حدی میتوانید بفهمید که فلانی گناه علنی نمیکند، حرام مرتکب نمیشود، ظاهر را حفظ میکند؛ پس این آدم باتقوایی است؛ ولی آیا میتوانیم قسم بخوریم که در درون باتقواست. تقوا یک امر درونی است که فقط خدا مطلع است.
کسی که ظواهر شرع را رعایت نمیکند و دستوراتی که خدای تعالی داده را رعایت نمیکند، یقین داریم که او تقوا ندارد؛ اما در کسانی که ظواهر را دارند آیا میتوانیم بگوییم چه کسی باتقوا و چه کسی بیتقواست؟ چه برسد به عصمت. عصمت یک ملکه خاص است که اشتباه هم نمیکند.
دو راه تشخیص امام منصوب
خب نصب را از کجا بفهمیم؟ رسول خدا یا امام قبل بگوید که خدای تعالی فلان کس را برای امامت نصب کرده است. این یک راهش است؛ یکی هم معجزات و کراماتی است که با تحدی همراه باشد؛ یعنی به این عنوان باشد که من امام هستم این هم دلیلش؛ و الا امکان دارد که خیلیها کرامت داشته باشند. انسانها که مواظبت بر نفسشان میکنند دارای کرامات میشوند. درباره انبیا به آن کرامات میگوییم معجزه. معجزههای انبیا هم حتماً باید با تحدی همراه باشد.
یعنی وقتی حضرت موسی گفت من پیغمبر خدا هستم آنها گفتند نه تو نعوذبالله کذابی او برای اثبات حرفش ید بیضا آورد مثلاً. برای اثبات نبوت خودش معجزه کرد. این را میگویند تحدی. همان حالت معجزه را اگر امام انجام دهد میگویند کرامت. اولیا خدا هم میتوانند کرامت داشته باشند. ولی آن شخص اهل ایمان اگر کرامتی به خرج داد برای امامت نیست نمیخواهد بگوید من امام هستم. شما فقط میفهمید که او شخصیت قابلاحترام و بزرگی است.
لذا یکی از راههایی که ما میتوانیم بفهمیم امام منصوب است این است که امام قبلی بگوید من از طرف خدا مأمور شدم که او را معرفی کنم؛ یا اینکه آن امام تحدی داشته باشد با کراماتی که دارد.
چرا امام و رهبر را مردم نمیتوانند انتخاب کنند؟
در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی از احمد بن اسحاق نقل شده که پرسشهایی از امام عصر ارواحنا فداه کرده؛ ازجمله میپرسد چرا امام و رهبر را مردم نمیتوانند انتخاب کنند و باید از طرف خدا باشد؟ حضرت فرمودند امام مصلح را میگویی یا امام مفسد را میگویی؟ احمد بن اسحاق میگوید امام مصلح را میگویم. حضرت میفرماید با توجه به اینکه جز خدا کسی از درون و ضمیر پنهان اشخاص و صلاح و فساد آنها خبر ندارد آیا این احتمال نمیرود که مردم براثر عدم آگاهی خود فرد مفسدی را بهجای مصلحی انتخاب کنند؟
احمد بن اسحاق میگوید این احتمال هست. حضرت فرمودند دلیل همین است. حال برای تو دلیل و شاهدی میآورم که عقل تو پذیرای آن باشد. بعد حضرت داستان حضرت موسی و کوه طور و ۷۰ نفری را که با خودش به آنجا برد میفرماید.
آن موقعی که حضرت موسی قومش را حرکت میداد حدود ۶۰۰ هزار نفر بودند؛ که آن تختهسنگ بهصورت سایهبان بالای سرشان بود. ۷۰ نفر را از بین اینها انتخاب کرد یعنی عصاره آنها را برد. خیلی چیزها دیدند و شنیدند و در موقع برگشت به موسی گفتند ما به خدای تو ایمان نداریم مگر او را ببینیم.
حضرت قصه آن ۷۰ نفر را میگوید. پس خدایی که از درون انسانها و سینهها و دلها آگاه است و علم او به نهان و آشکار مردم احاطه دارد میتواند امام و رهبر را تعیین کند و صالح را از فاسد تشخیص دهد؛ یعنی خود پیغمبر خدا حضرت موسی هم که آن ۷۰ نفر را انتخاب کرد، درستوحسابی نبودند.
خلاصه اینکه امامت یک منصب الهی است و خود خدا باید انتخاب کند؛ یا رسول مشخص میکند که آنهم به اذن خداست. رسول خدا «مَا یَنطِقُ عَنِ ٱلهَوَى إِن هُوَ إِلَّا وَحی یُوحَى» است؛ وقتی میگوید آن امام است یعنی از طرف خدا دارم میگویم.
دلایل جعل امام توسط خدا در آیات و روایات
آیات فراوانی داریم که میگوید خدا انتخاب میکند. «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ» آیه ۱۲۴ بقره. خداوند این عهد را در اختیار کسی نمیگذارد. خودش جعل میکند.
در آیه ۷۲ و ۷۳ سوره مبارکه انبیا هم میفرماید که ما قرار میدهیم «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَهً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا».
روایات هم فراوان است هم از اهل سنت هم شیعه. روایتی را از اهل سنت میخوانم. صحاح اهل سنت ۶ تاست؛ صحیح بخاری و صحیح مسلم برای اهل سنت مثل قرآن میماند بهخصوص بخاری. بخاری خوانی دارند. خیلی اهمیت میدهند. در این دو کتاب آمده جریانی از مسیلمه کذاب که ادعای پیغمبری داشت در زمان خود پیغمبر هم بود. گفت من اسلام میآورم بهشرط اینکه بعد از تو جانشینت باشم. این را اهل سنت نقل میکنند در سه جا هم نقل میکنند. روایاتشان در این باب زیاد است من بهعنوان نمونه این را گفتم. بلافاصله رسول خدا فرمودند خلافت بعد از من به امر خدا و در اختیار خداست به کسی مربوط نیست.
در بین شیعه هم که روایات فراوان است. در کتاب کافی بابی دارد «باب ان الامامه عهد من الله عزوجل معهود من واحد إلى واحد علیهمالسلام».
در این زیارت امام زمان علیهالسلام خودشان میفرمایند که حرفت خواستید من را زیارت کنید، به این منصوب بودن هم اشاره کنید.