بسم الله الرحمن الرحیم
شرح زیارت آل یس
جلسه دوازدهم – ۱۴۰۲/۰۸/۱۷
سلام بر پیمان خدا
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مِیثاقَ اللّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَوَکَّدَهُ» سلام بر تو ای پیمان خدا که او را گرفت و محکم کرد.
اینجا دو کلمه را باید معنی کنیم تا این فراز را بهتر متوجه بشویم. یکی کلمه میثاق است؛ از ماده وثق یعنی اعتماد. یک معنای آنهم عهد و پیمان است. پیمان محکم را میثاق میگویند. در ادبیات عرب بر وزن مِفعال است و اسم آلت است. اصل آن مِوثاق است. به ریسمان یا زنجیری که کسی را با آن میبستند میثاق گفته میشد. میثاق به چیزی گفته میشود که بهوسیله آن وثوق و اطمینان حاصل میشود.
پس میثاق به معنای عهد و پیمان یا هر چیزی است که باعث به وجود آمدن اطمینان میشود. وقتی شما درباره چیزی پیمان میبندید، من یقین میکنم که شما آن را انجام میدهید.
اینجا سلام میدهیم به حجت خدا بهعنوان میثاق الهی؛ «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مِیثاقَ اللّهِ» پیمانی که محکم گرفته شده و محکم بسته شده؛ «الَّذِی أَخَذَهُ وَوَکَّدَهُ».
حجت خدا میثاق خداست یعنی چه؟
خب یعنی چه که حجت خدا میثاق خداست؟ توجه داشته باشید که میثاق هیچوقت به ذات انسان تعلق نمیگیرد. اینکه بگوییم من میثاق هستم، من عهد هستم، این معنی ندارد؛ اما اینجا به ذات حضرت حجت سلاماللهعلیه گفته است که تو میثاق خدا هستی؛ وجود تو میثاق الله است. به شخص که تعلق نمیگیرد که بگوییم تو خودت عهد هستی یا تو خودت میثاقی؛ اما اینجا داریم به حضرت میگوییم که تو میثاق هستی و محکم هم بسته شدی.
در اینجا باید بیشتر دقت و توجه کنیم که چطور میشود که ذات حضرت میثاق خدا میشود. گاهی ما میخواهیم مبالغه کنیم یا شدت مبالغه را نشان بدهیم. طلبهها با این مثال بیشتر آشنا هستند چون در درسهایشان زیاد گفته میشود که مثلاً «زیدٌ عدلٌ» زید عدل است. در اینجور موارد به خاطر این است که مثلاً از بس زید در امر عدالت اهل عدالت و رفتار عادلانه بوده و خلاف عدالت از او دیده نشده هر وقت که او را میبینند میگویند کانه عدل را دیدهایم. زید مجسمه عدالت است. «زیدٌ عدلٌ» یعنی اگر خواستید عدل و عدالت را ببینید زید است.
رسول خدا خُلقش قرآن بود. اگر میخواستید قرآن را ببینید میشد رسول خدا. یا فرمود: اگر میخواست نیکویی و حسن مجسم شود آن امام مجتبی بود. اگر عفت و پاکی را میخواستید در یک پیکره ببینید او صدیقه طاهره بود.
یا مثلاً آنقدر باران با شدت از ناودان میآید بهجای اینکه بگویند «جری الماء؟» که یعنی آب جاری شد، میگویند «جری المیزاب» یعنی ناودان جاری شد. این شدت را میرساند.
اینجا هم میخواهند بگویند میثاقی که از حضرت گرفته شده آنقدر شدید بود که خودش شد میثاق. گویا خود وجود شریف حضرت حجت سلاماللهعلیه میثاق و پیمان شده است.
تعهداتی که بر عهده امام عصر ارواحنا فداه است سنگین و خطیر است
تحمل سختیهای امامت در دوران غیبت و چه مصیبتها و چه رنجهایی که حضرت با آنها مواجه نیست! الان همین ماجرای غزه بخش اعظم آن بر دوش حضرت حجت است. صبر و استقامت در برابر بلاها، اتفاقات، دوران غیبت، گرفتاریها، تمام مشکلاتی که شیعیان و مسلمین متحمل هستند؛ حتی نهفقط شیعیان و مسلمین همه انسانها چون او امام انس و جن است.
تعهداتی که امام عصر ارواحنا فداه دارد تعهدات سنگینی است. مسئولیتی که بر عهده امام است بسیار بالا و خطیر است. تعهدی است که متوجه هیچ پیامبری و هیچ امامی از ائمه معصومین نبوده؛ کانه صاحب این میثاق، خود میثاق است. پیمان دهنده خودش پیمان است.
سلام به رسول خدا و تعجیل در وعده فرج
روایتی را بخوانم از مرحوم کلینی رضواناللهعلیه در کافی که از امام صادق علیهالسلام سؤال شد که معنای سلام به رسول خدا چیست؟ حضرت فرمودند: هنگامیکه خداوند پیامبر و جانشین او و دختر گرامیاش را و دو فرزندش را و تمام امامان را و شیعیان آنها را خلق کرد از همه آنها عهد و میثاق گرفت بر اینکه در برابر مشکلات و هوسها استقامت کنند، در برابر دشمنان پایدار باشند، از مرزهای خود مراقبت کنند، تقوای الهی را رعایت کنند؛ و خدا در مقابل این امور به آنها وعده فرمود که زمین مبارک (مدینه یا بیتالمقدس) را و حرم امن (مکه) را تسلیمشان کند.
روایت ادامه دارد تا حضرت میفرمایند: و سلام بر پیغمبر برای این یادآوری عهد و پیمان و تجدید آن است (که شما پیمانی بستید با خدا که سختیها و مشکلات را تحمل کنید. وقتی میگویید السلام علیک یا رسول الله یعنی دارید یادآوری میکنید که من بر سر آن پیمان هستم) برای پیامبر توسط خداوند تا شاید خدای تعالی در رسیدن وقت این پیمان تعجیل کند و سلامت و سازش را با تمام آنچه در پیمان بود برای شما هرچه زودتر آماده کند. حضرت میفرمایند شما سلام بدهید به رسول خدا تا در کار تعجیل شود.
این روایت در کافی است؛ و روایات کافی صحیح السند است. البته اسنادش باید دقیق بررسی شود؛ اما کل کافی صحیح است. امکان دارد یکی دو مورد اشکال داشته باشد سندش ولی درمجموع روایت معروفی هست که حضرت حجت سلاماللهعلیه فرمودند: «الکافی کاف لشیعتنا» کتاب کافی برای شیعیان ما کفایت میکند که هر مطلبی را میخواهند از ما داشته باشند.
خدا از انبیا و اولیا عهد گرفته تا به دنیا دل نبندند
با این روایت باز چیزی را میفهمیم که همه ائمه، عهد و پیمانی به خدا دادهاند که شاهدش در دعای ندبه است «إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لَازَوالَ لَهُ وَلَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ، وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ» خدا از انبیا و اولیا خودش عهد گرفته تا به ظواهر دنیای دنی و فانی دل نبندند. باید اینطور باشند تا امام شوند تا پیغمبر شوند. اولیا خدا هم به این شرط و پیمان وفا کردند. خدای تعالی چون میدانست که آنها به این پیمان پایبند هستند از آنها پذیرفت و آنها را در مقام قرب قرار داد.
روایاتی هم داریم که هرکدام از این معصومین علیهمالسلام چه پیمانی با خدا بستند. همه مشکلات و سختیها و شهادتها و اسارتها و زندانها و شکنجهها و سر به نی رفتنها و خانه آتش زدنها همه اینها گفته شده و آنها هم پذیرفتند و تعهد دادند.
پس «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مِیثاقَ اللّهِ» این یک بخش از تعهد است که خود حضرت تعهد داده است که توضیح دادیم.
میثاق غلیظ انبیای اولوالعزم
بخش دیگری از تعهد هم هست که خدا درباره حق ولایت امام عصر ارواحنا فداه بهعنوان کسی که عدالت را برپا میکند گرفته است. این پیمان را هم خدای تعالی از همه انبیا و تا مردم عادی برای حضرت حجت گرفته است.
در قرآن کریم آیه ۷ سوره احزاب میفرماید «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا» یاد کن هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم و از خود تو هم گرفتیم؛ و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم پیمان گرفتیم؛ پیمانی محکم و استوار گرفتیم.
از همه پیامبران میثاق گرفتند. از ۵ پیغمبر میثاق غلیظ. این پنج پیغمبر که از آنها میثاق غلیظ گرفته شده شدند اولوالعزم من الرسل. این پنج پیغمبر کسانی هستند که میثاق غلیظ را پذیرفتند و ایستادند پای کار. بقیه اولوالعزم نشدند فقط پیغمبر شدند.
امام صادق علیهالسلام ذیل همین آیه، روایتی دارند؛ فرمودند: میثاقی که خدای تعالی از پیامبران گرفته بود ایمان و التزام به ربوبیت خودش بود. فقط خالقیت نیست؛ ربوبیت است. خدای تعالی از پیامبران چه پیمانهایی گرفته بود؟ اول اینکه من رب شما هستم؛ دوم، رسالت نبی مکرم اسلام که همه شما مقدمه آن پیغمبر هستید؛ و سوم، امامت علی علیهالسلام و ائمه بعد از او؛ و پیامبران هم همه پذیرفته بودند.
روایت دیگری است از امام باقر علیهالسلام که یک بخش اضافه هم دارد؛ در کتاب کافی است که مضامینش با روایت قبلی یکی است تقریباً تا میرسد به اینجا که درباره پیمانی که خدا از انبیاء گرفته فرمودند: و اینکه حضرت مهدی سلاماللهعلیه همان است که بهوسیله او برای دینم یاری میگیرم و توسط او دولت و حکومتم را آشکار میسازم و به دست او از دشمنانم انتقام خواهم کشید و به اهتمام او از روی رغبت و اکراه پرستش میشوم. اینها را از انبیا پیمان گرفته خدا و آنها هم گفتند اقرار میکنیم و گواه هستیم. آدم علیهالسلام انکار نکرد؛ اقرار هم نکرد؛ و جزو انبیای اولوالعزم نشد.
بخش مربوط به حضرت آدم را یک توضیح خدمت شما بدهم. این همان حرف خداست یعنی خدای تعالی خودش توضیح میدهد در سوره مبارکه طه آیه ۱۱۵ «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» پیشازاین، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استواری برای او نیافتیم!
ذیل همین آیه امام باقر علیهالسلام فرمودند: فراموش کردن حضرت آدم یعنی واگذاشتن و ترک کردن؛ نه اینکه یادش رفت و توجه نداشت. علامه مجلسی رضواناللهعلیه هم در توضیح مطلب گفته: چون اقرار به زبان واجب نبوده و قلبی بوده، حضرت آدم قلباً اقرار داشت اما به زبان بیان نکرد. اینکه به زبان بیان نکرد ضعفی بود که داشت؛ و الا در باطن قبول داشت؛ نه اینکه مطلقاً تصدیق نداشت. چون در بعضی از روایات داریم که اگر تصدیق نداشته باشند اصلاً پیامبر نمیشوند. پس توضیحش این میشود که در مقام زبان اقرار نداشت. چون انکار هم نکرده اما قلباً تصدیق داشته، لذا پیغمبر شده اما اولوالعزم نشده.
پیمان مهم غدیر درباره حضرت حجت سلاماللهعلیه
یکی از پیمانهای مهمی که خدای تعالی برای حضرت حجت گرفته پیمان غدیر است. در روز غدیر به ولایت و امامت اهلبیت بهخصوص حضرت ولیعصر ارواحنا فدا همه پیمان بستیم و رسول خدا هم پیمان گرفته. پیمانی که رسول خدا گرفته در غدیر پیمان چندمرحلهای و بسیار محکم است. هم گفته به قلب قبول کنید، هم به زبان اقرار کنید، هم با دست بیعت کنید.
بخشی از آن را برایتان میخوانم: بر این امر با تو بیعت میکنیم؛ با دلهای خود و جانهای خود و دست و زبان خود و بر این بیعت باقی هستیم مادامیکه زنده هستیم و زمانی که میمیریم و بعد از مرگ که زنده میشویم و بیعت خود را تغییر نمیکنیم (در ایام رجعت هم اگر که برگشتیم باز بر سر این عهد و پیمان هستیم) و شک نمیآوریم و مردد نمیشویم و از عهد خود برنمیگردیم و ما پیمانشکن نیستیم و اطاعت امامانی را که اعلام نمودی که از فرزندان تو و سلب علی هستند بعد از حسن و بعد از حسین علیهمالسلام خواهند بود ما قبول داریم.
چهار مرتبه در خطبه غدیر نام امام عصر ارواحنا فدا آورده میشود که این پیمان را باید پدران به فرزندانشان و فرزندانشان به فرزندانشان تا قیامت برسانند.
میثاق عالم ذر
نکتهای برای تکمیل بحث عرض کنم. عالمی داریم به نام عالم ذر یا میثاق که باید غافل از این عالم نباشیم.
خدای تعالی پیمانی گرفته که در آیه ۶۰ سوره مبارکه یس آمده است «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ای بنیآدم آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را بندگی نکنید؟! معلوم میشود یکزمانی درجایی ما یک عهد و میثاقی بستهایم.
بعد در آیه ۶۱ میفرماید «وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» من را بندگی کنید که صراط مستقیم همین است.
فقها و مفسرین این را آوردهاند که عالم ذر و میثاق است که ما در آنجا عهد و پیمانی بستهایم؛ اما عهدی که در آیه ۶۰ و ۶۱ سوره یاسین آورده این یک عهد یکطرفه است.
ما دو جور میثاق داریم؛ یک عهدی داریم که دوطرفه است که شما باید به من یک اطمینانی بدهید. یک عهد هم داریم که یکطرفه است. عهد یکطرفه در حقیقت سفارش و توصیه و وصیت است؛ مثل همین اینجا که خدا پیمان دوطرفه نبسته؛ معنی آیه این است که مگر من به تو سفارش نکردم ای فرزند آدم که شیطان را نپرستی! در عالم ذر و میثاق که بحث ماست، شیطان اصلاً آنجا نبوده.
در عهد دوطرفه مثلاً خدا گفته وقتی آنجا میروی باید جهاد کنی، کشته شوی، فلان مصیبت هست، فلان بلا هست، او هم پذیرفته آمده و شده پیغمبر. در آنجا رابطه بین بنده و خداست. در عالم زر که گفته میشود پیمان بین بنده و خداست؛ اما در اینجا دارد میگوید که «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ» اصلاً در عالم ذر و میثاق شیطان نبوده لذا این فقط یک سفارش است و یک سفارش تأکیدی از طرف خدای تعالی است.
اما آن بحثی که خدا ارواح همه انسانها را خلق کرد و بعد از همه پیمان گرفت که باید من را بپرستید و در عالم ذر و میثاق بوده در آیه ۱۷۲ اعراف است؛ «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ» و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند چرا گواهى دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.
روایتی است از امام باقر علیهالسلام ذیل همین آیه شریفه که فرمودند: خدای تعالی در عالم میثاق (ذر) از همه انسانها تعهد گرفت که خداوند را پرستش کرده و از اولیا الهی اطاعت نمایند؛ حتی از انبیای بزرگ نیز نسبت به پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین تا حضرت حجت پیمان گرفته.