بسم الله الرحمن الرحیم
شرح زیارت آل یس
جلسه یازدهم – ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
همیشه بر تو سلام
«السَّلامُ عَلَیْکَ فِی آناءِ لَیْلِکَ وَأَطْرافِ نَهارِکَ» سلام بر تو در تمام ساعات شب و ساعات روز.
اینجا فضای سلامها عوض شد. اینجا هم دو سلام داده؛ و مفهومش این است که سلام بر تو در همه زمانها و اوقات؛ یعنی سلام بر تو در همه لحظهها و همیشه.
«آن» به معنای ظرف است؛ ظرفِ وقتی که در آن قرار گرفتیم. «آناءِ لَیْلِکَ» یعنی ساعات شب. به خود «آناء» وقت میگویند، هنگام میگویند، وقت حاضر میگویند، وسط گذشته و آینده را هم آن میگویند. زمان کم را آن میگویند آنیه؛ کمتر از ثانیه است. جمع آن هم آنات است.
اطراف جمع طرف است. کنار هر چیزی را میگویند طرف الشیء. انتهای هر چیزی را میگویند طرف. ناحیه جهت و سمت را هم میگویند طرف.
میگوییم در همه ساعات به حضرت سلام میکنیم؛ نهفقط صبح و شب. در همه شبانهروز ما منقاد تو هستیم. سلام بر تو دائماً. سلام بر تو همیشه.
«السَّلامُ عَلَیْکَ فِی آناءِ لَیْلِکَ وَأَطْرافِ نَهارِکَ» یعنی سلام به تو مقید به زمان نیست. سلام بر تو در همه لحظات. البته اینجا بهطورکلی گفته اما در ادامه جزئی هم میگوید.
سحر از بهترین ساعات است
یکی از بهترین ساعات ما سحر است. شبزندهداری آنقدر فضیلت دارد که خدای تعالی مردم را قبل از اینکه دعوت به تحصیل علم کند دعوت به شبزندهداری کرده. این خیلی مهم است. البته بعد میفرماید که عالم و غیر عالم مساوی نیستند اما قبل از تحصیل علم اهل شبزندهداری باشید؛ «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَیَرْجُو رَحْمَهَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکساناند؟! تنها خردمندان متذکّر میشوند!
طلب مغفرت و آمرزش گناهان در شب مورد بخشش قرار میگیرد؛ «وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ» آیه ۱۷ سوره مبارکه آلعمران.
رسول خدا مصداق تام این آیه است «کَانُواْ قَلِیلا مِّنَ ٱلَّیلِ مَا یَهجَعُونَ» آنها کمی از شب را میخوابیدند.
اینها همه ویژگیهای شب است و شبزندهداری و اهل شب بودن.
حسد ممدوح
حسادت دو جور است؛ حسد ممدوح داریم و مذموم. حسد ممدوح را غبطه میگویند. وقتی مثلاً کسی فضیلتی دارد شما به خدا بگویید من هم از آن میخواهم به این میگویند غبطه؛ اما مثلاً بگوییم من هم نداشتم نداشتم اما او هم نداشته باشد میشود حسد.
رسول خدا فرمودند «لاَ حَسَدَ إِلاَّ فِی اِثْنَتَیْنِ رَجُلٍ آتَاهُ اَللَّهُ مَالاً فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ آنَاءَ اَللَّیْلِ وَ آنَاءَ اَلنَّهَارِ وَ رَجُلٌ آتَاهُ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ یَقُومُ بِهِ آنَاءَ اَللَّیْلِ وَ آنَاءَ اَلنَّهَارِ» هیچ حسدی روا نیست -که اینجا منظور غبطه است- مگر در دو جا و درباره دو نفر؛ (اگر درباره این دو نفر حسادت کنید یعنی همان غبطه بخورید خوب است) کسی که خدا به او مالی داده و او در شب و روز آن مال را انفاق میکند و کسی که خدا به او علم قرآن داده و او در فرصتهای شب و روز قیام میکند به قرآن خواندن.
کمالات در شب داده میشود
اهل شبزندهداری باشید. از ۱۰ دقیقه شروع کنید. اینطور نباشد که بگویی خب حالا بلند شدیم یک دعای کمیل هم در قنوت بخوانیم؛ شب اولت همان شب آخرت میشود. مزهاش باید آرامآرام زیر زبان بیاید. ۱۱ ساعت و ربع از اذان ظهر که بگذرد میشود نیمهشب شرعی. در طول سال قاعده همین است. همان موقع میتوانی نمازت را بخوانی؛ اما بهتر این است که نزدیک شود به نماز صبح. بحث من اینجا نماز شب نیست فقط خواستم درباره «آناء اللیل و اطراف النهار» صحبت کنم.
اما باید این را بدانیم که هرچه کمالات داده میشود بخشی مربوط به شب است. پیغمبر اکرم که مقام محمود پیدا کرد این مقام محمود را خدا در شب به او داده است.
انس نداشتن با خدا، عقوبت است
و این را بدانید که یکی از عذابهای دنیا که ما به آن توجه نداریم این است که خدای تعالی انس خودش را از ما دریغ میکند که ما با خدا مأنوس نباشیم و لذت مناجات نداشته باشیم و از این لذت محروم باشیم. کسانی که احساس کمبود نمیکنند از این نعمت در حقیقت از آنها گرفته شده و آنها محروم هستند.
یکی از نعمتهای بزرگ خدای تعالی این است که بندهاش را با خودش مأنوس کند که از مناجات با خدا لذت ببرد و احساس خستگی نکند. شاید این نعمت را هرکسی کامل درک نکند اما باید بهاندازه خودش در این فضا قرار بگیرد. گاهی خدای تعالی لذت عبادت را از کسی میگیرد که این عذاب و عقوبت او است. حال و حوصله ندارد دو رکعت نماز بخواند و یک صفحه قرآن بخواند چه برسد به اینکه نماز شب بخواند. این عذاب است. خودش حواسش نیست که در این عذاب افتاده است.
معنای بقیه الله
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ» یکی از القاب مشهور و معروف حضرت ولیعصر همین بقیه الله است. معمولاً بقیه را میگویند چیزی که اضافهاش مانده؛ اما بقیه به معنای باقیمانده از چیزی است که همراه با دوام بر حالت اولیهاش باشد؛ یعنی حالت اولیهاش چیزی بوده و آن را تا امروز دارد و بر همان حال باقیمانده است. ضد فنا است.
یکی از کتابهای لغت خیلی خوب مصباح المنیر قیومی است. در آنجا ماده بقی را به معنای دوام و ثبات گرفته. به معنای برقرار بودن و دوام داشتن. حالا بقیه الله یعنی ماندگاری در راه و مسیر خدا. بقیه الله یعنی کسی که خدا او را دوام و ثبات بخشیده. به معنای نیک و خیر هم آمده است. بقیه الله یعنی خیر و خوب خدایی. حضرت ذخیره خدای تعالی است تا توسط او خیر و رحمت و عدالت در جهان گسترش پیدا کند.
یکی دیگر از کتابهای لغت خوب طریحی است که مجمع البحرین را دارد. در آنجا میگوید «بقی» وقتی با «علی» متعدی شود معنایش رحمت است. بقیه الله یعنی کسی که خدا بر او رحمت آورده. بقیه الله یعنی رحمت خدا یعنی خدا بر بندگانش به سبب این رحمت منت گذاشته است.
حالا میگوییم «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ» یعنی حضرت یک ذخیره و یک گنجی است و یک ماندنیای است از رحمت که در طول زمان چیزی از صلاحیتها و گنجها و ذخیرههای او کم نکرده و تا زمانی که موقع ظهور و حضور حضرت نرسیده این رحمت مخفی است.
مرحوم علامه مجلسی رضواناللهعلیه در بحار اینطور میگوید: میگوید بقیه الله یعنی بقیه و بازمانده خلفای خدا در زمین از انبیا و اوصیا؛ و یا کسانی که خدا بهوسیله آنها بندگانش را باقی نگه میدارد یعنی حفظشان میکند. بهواسطه امام عصر خدا بندگان را مورد رحمت قرار میدهد. بعد خودش میگوید که معنای اول بهتر است.
تفسیر و تأویل بقیه الله در قرآن
در قرآن هم به کار رفته سوره مبارکه هود آیه ۸۶ «بَقِیت اللَّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» آیه درباره قصه حضرت شعیب است. قوم شعیب کمفروش بودند؛ این آیه در آنجا نازل شده که اگر حواستان به سود مشروع باشد که از راه حلال به دست آمده این است که ماندگار است و آنچه حرام است از بین میرود.
از روایات فهمیده میشود که کلمه بقیه الله فقط برای حضرت حجت سلاماللهعلیه نیست؛ به همه ائمه ما میتوانیم بقیه الله بگوییم چون هرکدام در زمان خودشان بقیه انبیا و اوصیا گذشته بودند. در زیارت جامعه میگوییم «السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّهِ الدُّعاهِ، …، وَبَقِیهِ اللّهِ وَخِیرَتِهِ وَحِزْبِهِ» به همه اهلبیت بقیه الله میگوییم.
اما ذیل همین آیه ۸۶ سوره هود روایاتی هست که تطبیق شده بقیه الله به امام زمان علیهالسلام. شخصی آمد خدمت امام صادق علیهالسلام و گفت آیا ما میتوانیم قائم را امیرالمؤمنین بگوییم؟ مثلاً به حضرت حجت بگوییم السلام علیک یا امیرالمؤمنین؟! امام صادق سلاماللهعلیه فرمودند: خیر. خدای تعالی این نام را فقط به امیرالمؤمنین اختصاص داده؛ پیش از او کسی به این نام نامیده نشده پس از او هم جز کافر کسی این نام را به خودش نسبت نمیدهد. بعد راوی سؤال کرد فدای شما شوم پس چطور به حضرت حجت سلام کنیم؟ امام صادق علیهالسلام فرمودند بگویید «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللّهِ» بعد حضرت این آیه را تلاوت کردند که «بَقِیت اللَّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».
اهلبیت همه بقیه الله هستند
اینکه راجع به اهلبیت بقیه الله گفته شده چند روایت برای شما میخوانم.
امام باقر علیهالسلام همراه فرزند بزرگوارشان امام صادق به دستور مروان به سفر شام رفتند. مثل سفر شام بود برای حضرت که سنگین بود و پرزحمت. موقع برگشت نزدیک مدین مروانیها شروع به دروغپردازی و سعایت کرده بودند و دل مردم را نسبت به امام چرکین کرده بودند. توطئههای مروانی اثر خودش را کرده بود و مانع شدند که امام و همراهان امام وارد شهر شوند. امام رفتند بالای یک کوهی که مشرف بود به جمعیت و شهر؛ بعد با صدای بلند اینگونه فرمودند «یَا أَهْلَ الْمَدِینَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها أَنَا بَقِیَّهُ اللَّهِ یَقُولُ اللَّهُ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ» در اینجا امام باقر خود را بقیه الله معرفی میکند.
نجمه خاتون مادر بزرگوار حضرت رضا علیه آلاف التحیه والثنا ایشان میفرمود: وقتی فرزندم به دنیا آمد دست بر زمین نهاد و سر به آسمان بالا برد درحالیکه لبهای مبارکش حرکت میکرد؛ گویا حرفی میزد. در این لحظه پدر بزرگوارش امام کاظم علیهالسلام وارد شدند و فرمودند: گوارا باد ای نجمه کرامت پروردگارت بر تو (که خدا به تو کرامت کرد و امام از تو متولد شد) پسر را در پارچه سفیدی پیچیدم و به دست امام دادم. حضرت در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه گفت و کامش را هم با آب فرات برداشتند و به من برگرداندند و فرمودند: «خُذیهِ فإنَّهُ بقیّهُ الله تعالی فی أرْضِهِ» بگیر او را که او باقیمانده خدای تعالی روی زمین است. این هم یک نمونه برای امام رضا.
بقیه الله لقب مشهور حضرت حجت سلاماللهعلیه است
بااینکه برای همه ائمه داریم؛ اما لقب مشهور و خاصه امام عصر ارواحنا فداه است. او در حقیقت بقیه تمام بقیههاست. بعد از او دیگر بقیه الهی نداریم. او آخرین است.
در بحارالانوار روایتی است از امیرالمؤمنین علیه افضل صلوات المصلین که شخصی آمد خدمت امیرالمؤمنین و سؤالات قرآنی پرسید. یکی از سؤالها این است که قرآن میگوید بقیه الله بهتر است برای شما؛ این بقیه چیست و کیست؟ حضرت فرمودند یعنی مهدی علیهالسلام که در هنگام پایانپذیری این مهلت خواهد آمد و زمین را از عدل پر میکند آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد. از آیات و نشانههای او غیبت و پنهانی است؛ آنگاهکه طغیان گسترش گیرد و انتقام فرا رسد.
درست است که قصه این آیه برای قوم شعیب است اما اینجا امیرالمؤمنین تطبیق میکنند با امام زمان علیهالسلام.
روایتی است از امام باقر علیهالسلام که فرمود: «فإذا خَرجَ أسْندَ ظَهْرَهُ إلَى الکعبهِ و اجْتَمعَ إلیهِ ثلاثُمائهٍ و ثلاثهَ عَشَرَ رجُلاً و أوّلُ ما یَنطِقُ بهِ هذهِ الآیهُ: «بَقِیّهُ اللّهِ خیرٌ لکم إنْ کُنتم مؤمنین». ثُمّ یقولُ: أنا بَقِیّهُ اللّهِ فی أرضه و خلیفتُهُ و حجّته علَیکُم، فلا یُسَلِّمُ علیه مُسَلِّمٌ إلاّ قالَ: السّلامُ علیکَ یا بَقِیّهَ اللّهِ فی أرضِهِ». آنگاه که وجود مقدسش خروج کند، پشت به دیوار کعبه دهد، گردش ۳۱۳ نفر اصحاب خاص جمع شوند و نخستین کلامی که از او شنیده میشود این آیه قرآن است که «بَقِیت اللَّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» آنگاه میفرماید: من بقیّه اللّه روى زمین هستم و جانشین و حجّت او بر شما. آنگاه هر کس بخواهد به او سلام دهد، چنین میگوید: سلام بر تو اى باقیمانده خدا در زمین خدا.
هو الباقی
به این آیه دقت کنید «کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک ذوالجلالِ والاکرامِ» آن بقیهای که هست وجه خداست؛ ازنظر قرآن هر موجودی که منفعتی میدهد که از جانب خدا برای بشر آمده و رحمت میآورد و سعادت ساز است و انسان را عاقبتبهخیر میکند بقیه الله است؛ یعنی آثار ماندنی داشته باشد میشود بقیه الله؛ یعنی میشود مظهر باقی.
«وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک» یعنی «هو الباقی». هر کسی، هر چیزی، هر عملی که آثار ماندگار داشته باشد در حقیقت مظهر «هو الباقی» است. هر چیزی که خدا را نشان دهد وجه خداست؛ پس «وجه الله» مظهر اسم «هو الباقی» است. «بقیه الله» مظهر «هو الباقی» است. چرا؟ چون وجه الله است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «نحن وجه الله» در دعای ندبه میخوانیم که «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ» پس ائمه معصومین علیهمالسلام و پس از آنها حضرت حجت سلاماللهعلیه، مظهر اسم «هو الباقی» خدا هستند؛ چون سیر وجه اللهی را طی میکنند؛ و مصداق تام و کامل او بقیه الله است که «هو الباقی» در «بقیه الله» خودش را نشان میدهد.