بسم الله الرحمن الرحیم
شرح زیارت آل یس
جلسه دهم – ۱۴۰۲/۰۸/۰۳
ارتباط و پیوند امام با قرآن
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تالِیَ کِتابِ اللّهِ وَتَرْجُمانَهُ» سلام بر تو ای خواننده قرآن به یک معنا؛ و همراه قرآن به معنای دیگر؛ و بیانکننده و مفسر کتاب خدا. اینجا هم دو سلام به یک سلام داده شده «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تالِیَ کِتابِ اللّهِ» و «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تَرْجُمانَ کِتابِ اللّهِ» اشاره میکند به ارتباط و پیوندی که امام با قرآن کریم دارد و نقش تبیینی و تفسیری که حضرت درباره قرآن دارد.
معنای تلاوت
«تالی» اسم فاعل تِلو است؛ به معنای پیرویکننده است؛ در پی آمدن است. پشت سر هم وقتی میآیند میگویند این تلو او است؛ پشت او میآید. فلانی تالی تلو معصوم است یعنی بعد از امام معصوم اگر کسی قرار باشد که شروع شود اوست.
تلاوت قرآن هم که گفته میشود یعنی پشتهم و پیاپی خواندن آیات؛ مثل ترتیل. اینکه الان یک آیه بخواند، نیم ساعت دیگر یک آیه بخواند، ۵ دقیقه بعد یک آیه دیگر بخواند، به این تلاوت نمیگویند. تلاوت یعنی بنشیند قرآن به دستش بگیرد و شروع کند به قول امروزیها با یک ریتمی و با یک نواختی ۲۰ دقیقه نیم ساعت قرآن بخواند.
البته این را هم بدانید که به هر پشت سر هم خواندنی تلاوت نمیگویند. تلاوت فقط مربوط به قرآن است. اگر قرآن به این صورت خوانده شود میگویند تلاوت؛ و الا کتاب قصه و داستان را خواندن تلاوت نمیشود.
۶۰ بار تقریباً با مشتقاتش تلاوت در قرآن کریم آمده است.
مهم است که تالی کتاب چه کسی باشد
اینجا که میگوید «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تالِیَ کِتابِ اللّهِ» تالی را میشود دو جور معنا کرد؛ تالی کتاب الله یعنی تلاوت کننده کتاب خدا. سلام میدهیم بر تو ای امام عصر و ای حجت خدا که تو قرآن میخوانی. این یک فضیلتی است که قرآن به کسی میدهد که او را تلاوت میکند.
مباحث فراوانی هم دارد؛ روایات متعددی هم دارد که شما توجه به قرآن و تلاوت قرآن داشته باشید. خود تلاوت بحث مفصل دارد؛ تلاوت قرآن، مقدماتش، طهارت، نحوه خواندن، صوتش و … بحثهای مختلفی راجع به تلاوت هست؛ مکان تلاوت و اینکه تالی قرآن باید چه ویژگیهایی داشته باشد؛ میفرمایند: «رُبَّ تالِ القرآنِ و القرآنُ یَلعَنُهُ» چه بسا قرآنخوانی که قرآن او را لعنت میکند. مهم است که تالی کتاب چه کسی باشد.
در روایتی است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت تلاوت که حضرت فرمودند: دلها مانند آهن، زنگار میبندد. سؤال کردند یا رسولالله صیقل دهنده این دلها چیست؟ حضرت فرمودند تلاوه القرآن.
بر تو باد خواندن قرآن زیرا خواندن قرآن کفاره گناهان است؛ و پردهای در برابر آتش افکنده میشود و موجب ایمنی از عذاب است. روایات راجع به فضیلت تلاوت فراوان است.
اولْ تالی قرآن خداست
به قرآن مراجعه میکنیم ببینیم به چه کسانی تالی گفته است. اول گفته که خود خدا تالی قرآن است. مواردش هم فراوان است. من یکی دو مورد را برای شما میخوانم. مثلاً در آیه ۵۸ سوره مبارکه آلعمران فرمود «ذَلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیَاتِ وَالذِّکْرِ الْحَکِیمِ» خدا دارد میگوید اینها را که بر تو میخوانیم، از نشانهها (ی حقّانیّت تو) است و یادآوری حکیمانه است.
و آیه ۲۵۲ سوره مبارکه بقره که میفرماید «تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ما این آیات را برای تو میخوانیم به حق و یقیناً تو از فرستادگان هستی.
از مهمترین اهداف بعثت رسول خدا خواندن آیات قرآن برای مردم است
پس اولین تالی قرآن خود خداست. دومین تلاوت کننده پیغمبر است. از مهمترین اهداف بعثت رسول خدا خواندن آیات قرآن برای مردم است. آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آلعمران میفرماید «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ …» خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامیکه در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند…
یا در آیه ۱۲۹ سوره مبارکه بقره میفرماید «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ…» پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند… و شبیه همین آیه ۲ سوره جمعه است؛ «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ».
حق تلاوت را ائمه علیهمالسلام ادا میکنند
پس خواننده دوم آیات خدا، رسول خداست. گروه سوم میشود ائمه؛ یعنی بعد از خدا و پیغمبر، ائمه، خواننده کتاب هستند. «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» آیه ۱۲۱ سوره بقره. آن کسانی که کتاب آسمانی را به آنها دادیم حق تلاوت را ادا میکنند؛ یعنی تدبر میکنند، تعمق میکنند و بعد عمل میکنند.
ذیل همین آیه شریفه روایاتی دارد که میفرماید آنهایی که حق تلاوت را ادا میکنند، تلاوت را در جایگاه اصلی انجام میدهند و حقیقت تلاوت را محقق میکنند، ائمه علیهمالسلام هستند.
سلام بر تو که قرآن میخوانی
بنابراین امام عصر ارواحنا فداه تالی و قاری قرآن کریم است؛ و چون او حق تلاوت را ادا میکند و بهترین تلاوت را دارد؛ یعنی هم میفهمد هم عامل است؛ خدای تعالی برای او مقامی قرار داده است که وقتی میخواهیم به زیارتش برویم اینطور سلام میدهیم که سلام بر تو که قرآن میخوانی.
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
گوش ناپاک، صدای قرآن حجت خدا را نمیشنود
این جایگاه امام است. ما باید گوشمان آنقدر طهارت پیدا کند، دلمان آنقدر طهارت پیدا کند که صدای قرآن خواندن حجت خدا را بشنویم. مثل آن بزرگواری که در مسجد سهله صدای حضرت را شنیده بود؛ سراسیمه شده بود و همین شعر را میخواند. در شأنش هم نبود که اینجور شعر را بخواند. سید بحرالعلوم اهل شعر نبود اما فرمود تنها چیزی که آن لحظه به زبانم جاری شد همین بود.
طهارت گوش میخواهد؛ گوشی که همهچیز شنیده به این سادگیها صدای قرآن از حجت خدا نمیشنود. گوش تا طاهر نشود، چشم تا طاهر نشود، نمیشنود و نمیبیند. امکان دارد عبور کند اما گوش دادن و دیدن با نگاه کردن و شنیدن فرق دارد. امکان دارد ما به چیزی نگاه کنیم اما آن را نبینیم؛ مثلاینکه شما جلوی آینه ایستادهای و به قاب آینه نگاه میکنی؛ خودت در آینه هستی اما نمیبینی. یا مثلاً الان داریم اینجا صحبت میکنیم و صدای کسی هم از حیاط میآید. آن صدا به گوش شما میخورد اما شما دارید صدای من را گوش میدهید. آن صدا را نمیشنوید. شنیدن یعنی صدایی را با جان تلقی کردن. گوش تا طهارت پیدا نکند نمیشنود.
قرآن خواندنش هوش از سر مستمع میبرد
سلام بر تو ای تلاوت کننده قرآن. امام است که حق تلاوت را رعایت میکند. امام است که قرآن ناطق است. او باید قرآن بخواند. آن صامت را او ناطق است. او به نطق درمیآورد. همانطور که رسول خدا و امیرالمؤمنین قاری قرآن بودند و تالی قرآن بودند. همانطور که حسین علیهالسلام تالی قرآن بود و بالای نی قرآن خواند.
همانطور که امام سجاد علیهالسلام قرآن میخواند و تلاوت او حق تلاوت بود. هر کس به گوشش میخورد مجذوب میشد. در تاریخ دارد که میخکوب میشد، سرمست میشد و نمیتوانست دیگر حرکت کند. صدای قرآن خواندن امام سجاد علیهالسلام را که میشنید دیگر نمیتوانست حرکت کند؛ هوش از سر مستمع خودش میبرد.
در روایات داریم که اهلبیت و پیغمبر بهخصوص قرآن را بهاندازه تحمل مخاطب میخواندند؛ یعنی امکان داشت جوری بخوانند که مردم قالب تهی کنند. مثلاینکه بهاندازه فهم مردم با آنها صحبت میکردند؛ همانطور هم بهاندازه درک حسی و طاقت مردم برایشان تلاوت میکردند؛ که اگر کمی اوج میگرفت مردم از خود بیخود میشدند.
همراهی امام با قرآن
پس یک معنای تلاوت شد قرائت و خواندن. معنای دوم تلاوت، همراهی و متابعت است. «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تالِیَ کِتابِ اللّهِ» یعنی کتاب خدا با تو یکی است؛ هر دو همراه هم هستید. اینجا بحث خواندن نیست؛ بحث همراهی و متابعت است. همان معنای حدیث ثقلین است که کتاب خدا و اهلبیت باهم هستند. عبارت دیگر «کتاب الله و عترتی» این است که «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تالِیَ کِتابِ اللّهِ» تو و قرآن همراه هم هستید.
باید پشت سر قرآن حرکت کنیم
تلاوت قرآن یعنی باید قرآن را امام خودمان قرار بدهیم؛ همانطور که امام را امام قرار میدهیم و پشت سرش حرکت میکنیم تا متابعت قرآن شود.
متابعت هم چند جور است؛ یکوقت جسمانی است که شما همراه خودتان یک جلد کتاب مجید دارید؛ یکوقت هم به معنای پیروی از مواعظ و دستورات قرآن است. شما که میخوانید «لا یَغتَب» «ولا تَجَسَّسوا» که تجسس نکنید؛ بعضیها بیمار هستند از صبح تا غروب مینشیند ببیند از چه کسی چه چیزی گیر میآورند تا علمش کنند. میفرماید سوءظن به دیگران نداشته باشید، تهمت نزنید، متابعت قرآن یعنی پیروی کردن از حکمتها و مواعظ قرآن؛ «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» به داد خانوادههایتان برسید و از آتش آنها را بترسانید.
امکان دارد طرف در طول شبانهروز قرآن نخواند -البته این بد است- اما از دستورات قرآن تبعیت کند؛ چنین کسی همراه قرآن است و متابعت از قرآن دارد.
تدبر در قرآن متابعت از قرآن است
و یک معنای دیگر متابعت هم تدبر در معانی قرآن است. میخواند «أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى ٱلإِبِلِ کَیفَ خُلِقَت» به این آیات فکر کند، تدبر کند، بررسی کند؛ آیات پایانی سوره مبارکه حشر را بخواند و فکر کند؛ در «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» تدبر کند. این هم یک نوع متابعت است.
هر ویژگی که قرآن دارد، امام هم دارد
همه ویژگیهای قرآن را امام دارد. یک ماه رمضان در اینجا من راجع به قرآن صحبت کردم که ویژگیهای قرآن که در قرآن آمده چیست. قرآن ویژگیهایی دارد که تمام این ویژگیها در امام معصوم هم هست.
مفسر قرآن
«وَتَرْجُمانَهُ» یعنی سلام بر تو ای ترجمان قرآن مجید؛ یعنی مترجم؛ کسی که چند زبان بلد است و مطالب و معانی زبانی را به یک زبان دیگر برمیگرداند.
یک معنای آن هم تفسیر است. در زیارت جامعه داریم که «تَرَاجِمَهً لِوَحْیهِ» وحی، همان کتاب خداست. اهلبیت و ائمه معصومین علیهمالسلام وحی الهی را تفسیر میکنند. مبین آیات قرآناند.
تراجم جمع ترجمان است. هم تَرجُمان میشود خواند، هم تَرجَمان میشود خواند و هم تُرجُمان؛ که به کسی گفته میشود که زبانی را تفسیر کند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود «رَسولُکَ تَرجُمانُ عَقلِکَ» فرستاده تو، تو را معرفی میکند؛ مترجم عقل توست. من جایی کاری دارم به شما میگویم بیا از طرف من برو فلان جا فلان کار را انجام بده. آن آقا نگاه میکند میگوید حاجآقا شما را چرا فرستاده؟ کی را فرستادی برای چهکاری؟
ببینید اهلبیت سفیر که میفرستادند مثلاً امام حسین علیهالسلام سفیر که فرستاد چه کسی را فرستاد؟ مسلم را فرستاد؛ قیس بن مصهر را فرستاد.
هرکسی بهاندازه ارتباطش با قرآن کریم نور دارد
ترجمان یعنی دارد چیزی را بیان میکند؛ روشن میکند؛ تفسیر میکند. قرآن کریم کتاب هدایت است. درنتیجه کتاب سعادت بشر است. تاریکیها را بهروشنی تبدیل میکند و راهنمای انسان به سمت بهشت است. خب چنین کتابی باید بیان شود. «الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» آیه اول سوره ابراهیم؛ این کتابی است که ما به سمت تو فرستادیم. برای چه؟ برای اینکه مردم را از ظلمات به سمت نور خارج کنی.
این کتاب نورانی میکند انسانها را؛ از تاریکی بیرون میآورد. قرآن برای همه خوانده میشود اما همه در صراط قرار نمیگیرند؛ به اذن خدا در صراط قرار میگیرند به شرطی که شخص خودش را در معرض هدایت قرار بدهد. این کتاب نورانی است و راه را نشان میدهد. دیگران هم که از او استفاده میکنند نورانی میشوند. هرکسی بهاندازه ارتباطش با قرآن کریم نور دارد و بهره میگیرد.
انسانی که نورانی شد در حوادث سرش کلاه نمیرود. فرقان دارد. نور را از تاریکی تشخیص میدهد. هر کس به هراندازه که با قرآن انس داشت بهره میگیرد. البته طهارت میخواهد «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» مساس با قرآن بهاندازه طهارت است. یکوقت ظاهر و جلد قرآن را مساس میکنیم خب باید طهارت ظاهری داشته باشیم، وضو داشته باشیم، غسل داشته باشیم؛ اما اگر خواستیم به حقیقت قرآن برسیم و به باطن قرآن برسیم و فهم باطنی پیدا کنیم باید باطن ما طهارت داشته باشد. هر کس بهاندازه طهارت باطنیاش از قرآن بهره میبرد. مساس او بهاندازه طهارت اوست.
امام معصوم تمام بهره را از قرآن کریم میبرد
امام معصوم که طهارت مطلق است، نه گناه میکند، نه فکر گناه میکند و نه مسیرش مسیر لغزش است، تمام بهره را از قرآن کریم میبرد؛ لذا به او سلام میدهیم که سلام بر تو ای کسی که همه وجودت قرآن است. تو را که میبینیم مترجم قرآن را دیدهایم. تو قرآن ناطقی.
اول مفسر قرآن رسول خداست
اولین کسی که کتاب خدا را ترجمه کرد یا تبیین و تفسیر میکند رسول خداست. قرآن را او ادراک کرده است «إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ» او «مَنْ خُوطِبَ بِهِ» است. تلقی قرآن کرده و بعد برای مردم بیان کرده. خود قرآن هم میفرماید من عربی مبین هستم؛ برای همه آشکارم. همه مرا میفهمند.
قرآن برای همه قابلفهم است
همه جای قرآن قابلفهم است؛ حتی آیات متشابهش هم قابلفهم است. بله فضای آیات شبیه هم نیست؛ مثلاً یک جا «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ» است؛ یک جا «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» است. بین این دو خیلی فرق است؛ اما باز هم همه میفهمند. قرآن بطن دارد، بطن او بطن دارد، آن بحث دیگریست. بطون قرآن برای افراد خاص است اما بدنه آن را که برای همه مردم آمده همه میفهمند.
«اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» خدای تعالی بر کرسی نشسته است؛ ظاهری را همه میفهمند اما اینکه خدا جسم نیست و جا ندارد اینها بحثهای بعدی است؛ اما در آیات قرآن چیزی نیست که قابلفهم نباشد. لذا رسول خدا موظف شد قرآن را برای مردم بگوید و جوری بگوید که قابلفهم باشد؛ ولی آیات قرآن بطونی دارد که وارد شدن به آن برای همه نیست.
قرآن باید تبیین شود
«وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» ما ذکر را بر تو نازل کردیم که برای مردم تبیین کنی. پیغمبر اکرم میبایست قرآن را برای مردم تبیین کند؛ اما آیا توانست؟ بخشی از آیات را تبیین کرد و عمر حضرت تمام شد. آیا قرآن تمام شد؟ خیر قرآن ادامه دارد. باید تبیین شود.
به بیان پیغمبر اکرم و خود قرآن کریم دیگران ترجمان قرآن هستند. لذا به آن ترجمان قرآن ما سلام میدهیم «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تَرْجُمانَ کِتابِ اللّهِ» میگوییم در این زمان ترجمان کتاب الهی، مفسر کتاب الهی، مبین کتاب الهی تو هستی. این میشود همان تالی، همان پشت سر، همان همراه بودن. از امیرالمؤمنین تا حضرت ولیعصر همراه قرآن بودند.
روایات قشنگی داریم امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ یَنْطِقَ لَکُمْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا یَأْتِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ حُکْمَ مَا بَیْنَکُمْ وَ بَیَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِی عَنْهُ لَعَلَّمْتُکُم» او را به نطق درآورید؛ ولی آیا شما بلدید که او را به نطق درآورید؛ ولی من به شما خبر میدهم این کتاب را. ما باید برای شما توضیح بدهیم. این خطبه ۱۵۸ نهجالبلاغه است. بدانید در این قرآن علم چیزی هست که میآید و آن چیزی که در گذشته بوده. این را چه کسی میتواند برای شما بگوید؟ من علی بن ابیطالب.
باید چهارچوب معانی و فهم قرآن را رعایت کنیم
دیدهاید بعضی وقتها آدم یک آیهای را میبیند بااینکه ۳۰ سال است که دارد قرآن میخواند انگار بار اول است دارد این آیه را میخواند. انگار بار اول است اصلاً دیده. قرآن زنده است؛ مثل خورشید و ماه جریان دارد. البته باید مواظب باشیم خداینکرده به تفسیر به رأی نیفتیم. باید چهارچوب معانی و فهم قرآن را رعایت کنیم. چون بعضی وقتها افراد به تفسیر به رأی میافتند. بخشی از منافقین تفسیر به رأی داشتند. گروههای سیاسی که اوایل انقلاب از پا درآمدند قرآن میخواندند.
رسول خدا فرمودند: هر کس آیهای از قرآن را به سلیقه شخصی تفسیر کند نشیمنگاه او آتش است؛ یعنی جایش جهنم است. میگوییم آقا این را قرآن گفته؛ میگوید بله گفته اما به نظر من …؛ دارد جایگاه خودش را در آتش نشان میدهد. آیه را به نظر خودش ترجمه میکند.
در روایت دیگری رسول خدا فرمودند: قرآن کتابی است که بهترین راهنما به بهترین راهها و مقاصد است. ما البته قرآن را نمیتوانیم تفسیر کنیم. ما فقط یک مقداری ترجمه میکنیم. خدا رحمت کند حضرت امام میفرمودند ما قرآن را ترجمه میکنیم. مفسر قرآن ائمه معصومین هستند.
مرحوم علامه طباطبایی ۲۰ جلد قرآن را تفسیر کرده. شیخنا الاستاذ علامه حدود ۴۰ جلد تفسیر تسنیم را دارد. حدود ۱۵ سال من هرروز پای این درس نشستم. هیچکدام اینها نظر شخصی نیست. اگر نظر شخصی باشد جایگاهش آتش است. یکوقت محضر علامه جوادی گفتم ما بالاخره تفسیر میخوانیم، درسش را خواندیم، یکچیزهایی یاد گرفتیم، چطور میشود مثل علامه ۲۰ جلد المیزان نوشت که الان هرکسی در عالم اسلام بخواهد هر کاری با اسلام داشته باشد ناچار است که المیزان را ببیند. ایشان گفت بعضی از نکات المیزان را علامه بعد از سجدههای سه ساعت تا ۶ ساعت به دست آورده. با درس خواندن اینها را آدم نمیفهمد. این برای همان طهارت است. هرچه طهارت باطنی بیشتر شود به حقیقت مفهوم و محتوای قرآن بیشتر پی میبرد؛ که البته هیچکدام از آنها هم تفسیر به رأی نیست؛ مستند به خود آیات است یا برداشت از روایات است.
بیان اصول مطالب با قرآن و بیان جزئیات توسط امام معصوم انجام شده
پس کتاب خدا و عترت طاهره در کنار هم نجاتدهنده انسان هستند. قرآن اصول مطالب و کلیات را بیان کرده و ترجمان آیات به بیان جزئیات و تشریح آن توسط امام معصوم انجامشده. قرآن گفته «اقم الصلاه» امام آمده گفته دو رکعت باید صبح بخوانی، چهار رکعت ظهر بخوانی، لباست باید اینطور باشد، مکانت باید اینطور باشد، روبهقبله باید باشی.
امام رضا علیهالسلام میفرماید نماز ۴۰۰۰ حکم دارد؛ هزار حکم واجب و ۳۰۰۰ حکم مستحب. همه نمازهای واجب رویهم. یک کتابچه به نام الفیه و نفلیه را مرحوم شهید نوشته که این ۴۰۰۰ حکم در آن است. ۲۷ شرح بر آن نوشته شده. اینها را که دیگر خدا در قرآن نگفته. خدا فقط فرموده «اقم الصلاه» ترجمان این صلاه امام است. به امام که رسید ۴۰۰۰ حکم گفت.
در قرآن فرمود حج بهجا بیاورید. ترجمان حج، امام معصوم بود. آمد خدمت امام صادق علیهالسلام و پرسید ما هرچه درباره حج میپرسیم باز یکچیز جدید گیرمان میآید. حضرت فرمود چیزی که چند هزار سال قبل از خلقت آدم بنا شده، تو میخواهی مسائلش را با دو تا کتاب یاد بگیری؟! مسائل حج به این سادگیها نیست. خیلی زیاد است. کلاً هم ۵ روز است. با کموزیادش ۷، ۸ روز است. ۸ روز عمل، چند هزار مسئله دارد. قرآن فقط فرموده که حج بهجا بیاورید.
بعد خود حضرات فرمودند ما هرچه حدیث میگوییم باید به قرآن برگردد. اگر دیدید در قرآن نمونهاش نیست آن حرف را قبول نکنید و به دیوار بزنید «فَاضْرِبُوهُ عَلَی الْجِدارِ» حرف ما باید ریشه قرآنی داشته باشد.
حضرت معصومه سلاماللهعلیها ۱۷ روز در قم بودند از زمانی که وارد قم شدند تا روز وفاتشان. این ۱۷ روز هم در بیت النور بودند. در این ۱۷ روز ایشان قرآن خواند؛ نماز و دعا و … اسم آنجا شد بیت النور. حسین علیهالسلام هم شب آخر اجازه گرفت فرمود میخواهم قرآن بخوانم.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: بر مردم لازم است قرآن را همانگونه که نازل شده است قرائت کنند؛ پس هنگامیکه احتیاج پیدا کردند به تفسیر آن لازم است از ما اهلبیت آن را پیجویی کنند. به دنبال زید و عمر نروند. بیایند ببینند ما چه گفتیم. لذا در مجموعه روایاتی که داریم از اهلبیت تقریباً همه آیات را برایش روایت داریم. بعضیها سندهای محکمتری دارد و بعضیها کمتر؛ اما قرآن را میشود با فهم اهلبیت ترجمه کرد و دچار تفسیر به رأی نشد.