متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۲/۰۳/۱۲
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عباد الرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین در پیروی از دستورات خدای تعالی و ارشادات اهلبیت علیهمالسلام کوتاهی نمیکنند. بحث ما درباره افزایش جمعیت و خانواده و فرزند آوری است که به بعض شبهات پاسخ دادیم؛ و به بعض آیات و روایات هم اشاره کردیم.
بحثهای جانبی که مستقیماً با موضوع ارتباط ندارد را باید درجای خودش بحث کرد مثلاینکه چرا مسئولین مدیریت لازم را ندارند تا از منابع بهترین استفاده را بکنند تا تکثیر نسل به مشکل تبدیل نشود. بخشی از روایات بر ازدواج تأکیددارند، جهت آن ترغیب به فرزند آوری است. ازدواج مطلوبیت ذاتی دارد و همین ازدواج وسیلهای است تا انسانی پدر و دیگری، مادر باشد موردتوجه و اهتمام اولیاء دین است و بعد ترغیب به افزایش جمعیت که در روایاتی از ازدواج با عقیم نهی کردهاند.
بحث تعدد زوجات و ازدواج بعد از وفاتِ همسر و امثال این مباحث هم بخشی به تکثیر نسل صالح برمیگردد که فقها بزرگوار در کتب فقهی به آن تصریح یا اشاره دارند و اگر در ادله دقت شود میبینیم که فقط فرزند آوری تأکید نشده بلکه فرزند بیشتر مورد ترغیب است بدون اینکه به جنسیت بچه یا استعداد و توانائیها و وضعیت اقتصادی خانواده اشارهای شده باشد.
مجموعه این روایات در چند باب در جوامع روایی ما دسته بندی شدهاند. روایات فراوانی راجع به فضیلت مادری که دارای حمل است داریم و ثوابهایی که برایش نوشته میشود حتی اگر حمل (بچه) بمیرد باز اجر برجای خودش باقی است. اینکه تحمل زحمت بچهداری ثواب دارد و فضیلت است به خاطر این است که وجود بچه است.
میدانید که هر طفلی بر فطرت خدایى متولد مىشود و وجودش عذاب را از بین میبرد و برکات را نازل میکند و برای پدر و مادر تکامل روحى و تعادل رفتاری به وجود میآورد. در ضمن دختردارى هم اجر بیشترى دارد. چون مهرورزى و مهربانی را بیشتر مىکند. همه اینها تشویق به فرزند آوری و تکثیر نسل است.
روایاتی که در آن رسول خدا مباهات به کثرت جمعیت میکند فقط بحث فرزند آوری و بقای نسل نیست، بلکه کثرت موردتوجه است. تصور کنید هر دو نفر بعد از خودشان یک نفر باقی بگذارند، بعد از مدتی جمعیت نصف هم نیست پس آن روایت منظورشان یک فرزند نیست بلکه تکثیر عددی است؛ چنانچه فقهای بزرگوار هم در کتبشان اشاره کردهاند.
مرحوم سید کاظم یزدی صاحب عروه دارند فایده نکاح و ازدواج فقط در کنترل شهوت منحصر نیست بلکه فواید فراوانی دارد مثل زیادشدن نسل و زیادشدن مسلمان؛ که این خودش بحث جدائی را میطلبد. در روایاتی دارد که اگر پدر و مادری فرزندان زیادی داشته باشند برکات بیشتری بر آنان نازل میشود و در آخرت هم درهای بیشتری از بهشت برای آنان باز میشود. این هم یعنی تشویق به تکثیر نسل.
در کنار این مباحث که بیشتر جنبه فردی و شخصی دارد باید به هدفگذاریهای اجتماعی و برنامهریزیهایی که هر نظام سیاسی اجتماعی برای پیشبرد اهدافش دارد توجه کرد. تلاشی که نظام سلطه و سرمایهداری برای کاهش جمعیت دارد را باید دقت کرد که چگونه از دانش پزشکی استفاده میکند تا از افزایش جمعیت جلوگیری و در جایی که منافع او اقتضاء دارد تشویق به تکثیر نسل کند.
یعنی مستکبرین عالم منافع خود را میبینند، اگر برای زیرِ سلطه قراردادن کشورهای موردنظرشان لازم باشد جمعیت کمتری داشته باشند قطعاً برای مهار جمعیت اقدامات لازم را با کنترل و یا فشار و یا تبلیغات انجام میدهند و اگر در منطقه شرایط جوری بود که مثلاً اگر فلان قوم و یا طایفه و یا مذهب جمعیتشان بیشتر باشد به اهدافشان میرسند، تمام فعالیت خود را بر همین بخش متمرکز میکنند.
بههرتقدیر نظام سلطه انسانها بهعنوان ابزاری که باید تحت کنترل و جهتدهیاش باشند میبیند و برنامهریزی میکند؛ و برای این کار، گذشته از استفاده گسترده از تبلیغات و رسانه، از علوم پزشکی استفاده میکند؛ یعنی برای رسیدن به اغراض سیاسی در کنترل جمعیت، دانش پزشکی به آنان کمک میکند که مثلاً با یک واکسیناسیون، جمعیت زیادی را عقیم کنند. شما ببینید همین موادی که به آرد و روغن و شکر و حتی آب و نمک و امثال اینها طبق استانداردهای بینالمللی زده میشود و در داروها و دهها مورد اینچنینی اعمال میکنند، میتوانند بهآرامی و مرحلهای جمعیت زیادی را عقیم کنند.
عرض کردم مستکبرین برای سلطه بیشتر گاهی بهترین راه را در بر هم زدن ترکیب جمعیت ازنظر نسبت قومی و دینی میبینند و از جمعیت بهعنوان اهرم برای رسیدن به مقاصد خود استفاده میکنند و اینجاها دیگر با شعار زندگی بهتر با فرزند کمتر کاری ندارند.
خلاصه از مجموعه مطالب گفتهشده استفاده میشود که مکتب اهلبیت علیهمالسلام بهعنوان یک سیاست همیشگی نسبت به تکثیر نسل در همه زمانها تشویق کرده و فرمان دادهاند لذا افرادی که مانعى از تشکیل خانواده و فرزند آوری ندارند، براى مقابله با خطر کاهش جمعیت باید اقدام عاجل داشته باشند که از بیان روایات و دستورات دینی، استحباب تأکیدی فهمیده میشود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین در استفاده از نعمتهای الهی دقت لازم را دارند که کاری نکنند که خداوند نعمت را از آنان بگیرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۳۸ از حکم نهجالبلاغه فرمودند: «احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا کُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ». از دورى نعمتها بترسید، که هر چه از دست رفت دوباره برنمىگردد.
کلمه نفار یعنی دور شدن و شارد یعنی گریختن و فرار کردن. حضرت این دو کلمه را براى از بین رفتن نعمت استعاره آوردهاند؛ یعنی ای کسی که از نعم الهی برخورداری با شکرگزاری، نعمتها را پیش خودت نگهدار که اگر کسی زبان تشکر و روح شکرگزاری نداشته باشد، بداند که کفران کرده و باعث از بین رفتن نعمتها شده است. اقل شکر این است که انسان در مقابل نعم الهی بگوید الحمدلله رب العالمین. خدای تعالی همه ما را شکرگزار نعمتهایش قرار دهد.
دو روز ۱۴ و ۱۵ خرداد در تاریخ معاصر ایران پر نقش و تأثیرگذار بوده و منشأ تحولات بعدی. یک روز قیام مردم و آغاز حرکت طاغوت ستیزی و اسلامخواهی به رهبری حضرت امام. ولو با کشتار هزاران نفر بهظاهر سرکوب شد اما ثمره آن پیروزی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ و برچیده شدن بساط سالیان طولانی ظلم و دینستیزی بود. روز حیات دوباره اسلام بود. بحث راجع به علل به وجود آمدن قیام و نقش و آثار آن در جریان انقلاب مردم علیه طاغوت فرصت مفصلی غیر از خطبه را میطلبد.
و روز دیگر ارتحال ایشان و انتخاب رهبر معظم انقلاب بهعنوان امام المسلمین؛ و در بحث جهاد تبیین هر سه موضوع را باید با دقت مطرح و زوایای آن را بیان و تکرار کرد تا جلوی انحراف و تحریف این وقایع مهم گرفته شود. بنده هرسال در این ایام به گوشهای از شخصیت امام و مکتب ایشان پرداخته و سعی کردم جلوی تحریفی اگر وجود دارد را بابیان مطلب صحیح بگیرم.
قطعاً در شناساندن شخصیت چندبعدی و اندیشه متعالی امام به نسل کنونی کوتاهی شده است. نسل کنونی درک کاملی از امام ندارند. حتی در دستگاههای رسانهای رسمی کشور هم کار عمیق و اثرگذار دیده نمیشود. حرکت جان داری که بخواهد زوایای «شخصیتی» و «تفکری» و «مدیریتی» امام را برای مردم بازگو کند غیر از خود حضرت آقا که تبیینکننده حرکت امام و شرح کننده مکتب امام هستند و مدیریت نظام اسلامی را بر اساس اندیشه امام ره دنبال میکنند دیده نمیشود.
دربیانی آقا فرمودند: «مواضع امام بایستی بهطور روشن و واضح، همانطور که خود او گفت، همانطور که خود او نوشت، تبیین شود، این ملاک راه امام و خط امام و صراط مستقیم انقلاب است… این فکر غلطی است که برای اینکه امام پیروان بیشتری پیدا کند، کسانی که مخالف امام هستند، آنها هم به امام علاقهمند شوند، بایستی ما بعضی از مواضع صریح امام را یا پنهان کنیم یا نگوییم یا کمرنگ کنیم»؛ دیدهاید بعضیها میگویند حالا این قسمت از صحبتهای امام را نگوییم تا بتوانیم جذب داشته باشیم. «نه امام هویتش، شخصیتش به همین مواضعی است که خود او با صریحترین بیانها، روشنترین الفاظ و کلمات، آنها را بیان کرد»؛ چرا میخواهید تحریف کنید. بگویید امام اینگونه بود؛ راجع به لیبرالها اینگونه میگفت، راجع به نهضت آزادی اینچنین میگفت، راجع به افرادی که در کنار خود امام بودند و خلاف مسیر امام حرکت میکردند اینگونه میگفت؛ بگویید هرکس میخواهد ناراحت شود بشود. «امام را صریح باید آورد وسط میدان». چه بیان قشنگی دارد!
در این نوبت هم چند جملهای عرض میکنم. اگرچه سخن گفتن درباره شخصیتی که همه کارهایش از روی اخلاص و برای خدا بود و به چیزی غیر از تکلیف الهی فکر نمیکرد سخت است. محور فعالیتهای امام خدا بود نه تعریف مردم؛ و در همه حال از خدا استمداد میطلبید و وعده خدا را صادق میدانست. اهل عبادت و عرفان و توسل و تضرع به درگاه الهی بود. سیاستمدار هم بود، فقیه هم بود، فیلسوف هم بود، عارف هم بود. لحظهای از حمایت محرومان و مستضعفان دست برنداشت. استقلال کشور برای او یک اصل مسلم بود و استبداد و استعمار و استکبار بشدت مخالفت داشت.
صفات ارزنده اخلاقی را در خودش ملکه کرده بود و اجازه نمیداد کسی در مقابلش به دیگری تهمت بزند و یا دروغ بگوید و خودش هم به کسی سوءظن نداشت و هرگز غیبت نمیکرد؛ و ملاک او برای قضاوت، حال فعلی افراد بود و بر وحدت کلمه به معنای واقعی کلمه اصرار داشت؛ و رفتار و گفتار امام با مردم و باوری که به مردم داشت را همه مکرر شنیدهاید و عدهای هم دیدیم.
امام منادی توحید و مبلغ دین و اسلام ناب بود و شخصیتی که افکار بلندش گرههای مسائل مختلف کشور اعم از اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشور را باز میکرد. خلاصه چون پرورشیافته مکتب اهلبیت علیهمالسلام بود دارای شخصیتی ذو ابعاد شده بود که اگر بخواهیم درست دربارهاش سخن بگوییم باید همه جهات وجودی او را دقت کنیم و تکرار کنیم. چرا باید تکرار و بیان کنیم؟ استفاده میکنم از بیان حضرت آقا.
بیانی آقا دارند فرمودند: «چون اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیات و خصوصیّات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت بهمرور وجود دارد»؛ اگر نگویید تحریفش میکنند. کما اینکه در طول این سالها که خود ما بودیم، خود ما دیدیم، حرفهایش را شنیدیم، صدای ضبط است و در کتابها مکتوب است، باز یک عدهای برخلاف حرف صریح امام میگویند نظر امام چیز دیگری بود. «ما باید تکرار کنیم حقایقی را که در باب امام و در باب انقلاب گفتهایم، بازهم بگوییم و تکرار کنیم و مجال تحریف را از تحریفکنندگان بگیریم» این وظیفه ما است؛ لذا همه کسانی که گوینده هستند و فرصتی دارند، خط بیان آنها در این روزها بلکه در طول سال باید تکرار این مطالب باشد.
این را باید همه بدانیم که افکاری و اشخاصی و گروههایی شخصیت امام و مکتب امام و اندیشههای بلند امام را و همچنین روش و عملکرد و دوران مدیریت امام را با روشهای مختلف و بیانات گوناگون تحریف میکنند؛ یعنی سه تحریف دارند؛ یک، شخصیت امام و دو، مکتب امام و سه، عملکرد و مدیریت امام؛ در هر سه اینها تحریف انجام میدهند که باید در همه این موارد سخن گفت. هدفشان هم معلوم است.
با تحریف است که میتوانند صراط مستقیم انقلاب و ملت را به انحراف بکشانند. مثلاً او را از استکبارستیزی بیاورند به سمت مذاکره با رأس مستکبرین عالم یعنی آمریکا. با تحریف است که میتوانند فلسفه انقلاب را زیر سؤال ببرند. با تحریف است که میتوانند از امام انتقام بگیرند و بین مردم و نظام فاصله بیندازند؛ و حتی با تحریف شخصیت امام و روش حکومتی امام، مدیریت حضرت آقا را هم زیر سؤال ببرند.
مثلاً آمدند گفتند امام به قانون اهمیت نمیداد و دستورات فرا قانون میداد؛ یکمرتبه تصمیم میگرفت فلان کار بشود میگفت باید بشود؛ این را که میگویم گفتند؛ درحالیکه قانون خط قرمز حضرت امام بود در همه حال و هیچ نوع از بیقانونی را قبول نداشت و زیربار نمیرفت حتی در کشور فرانسه شنیدید که از گوشتی که برخلاف قانون آن کشور ذبح شده بود نخوردند.
بااینکه شرایط انقلاب و بعدازآن حساس بود و خود ایشان هم شخص قاطع و مقتدری بود اما نمیتوانید یک نمونه بیاورید که اقدام غیرقانونی انجام داده باشند. جریان بنیصدر باآنهمه مشکلاتی که برای کشور درست کرد، در رابطه با جنگ چه مشکلاتی را درست کرد یادتان هست؛ اما امام چگونه برخورد کرد؟!
۱۱ میلیون نفر رأی داده بودند، امام با اقناعسازی کار را جلو بردند. رأیها را از مردم یکییکی پس گرفت؛ یعنی مردم را به این باور رساند که بنیصدر به درد ریاست جمهوری نمیخورد؛ اما بااینحال حکم عزل نداد. تا زمانی که مجلس رأی بر عدمکفایت سیاسی بنیصدر نداد امام او را عزل نکرد حالا بعضیها ایراد میگیرند که چرا آقا فلان رئیسجمهور را در آن زمانی که خلاف از او دید عزل نکرد؛ اما دیگر توجه ندارند که کار رهبری نیست عزل در مرحله اول. مسیر قانونی این است که اول مجلس به عدمکفایت سیاسی رأی دهد؛ بعد رهبر جامعه او را عزل کند.
گاهی سر زبانها میاندازند و شایع میکنند که امام نعوذبالله نوعی عوامفریبی داشت؛ و میخواهند این پیوند عمیق و وثیقی که امام با مردم داشت، یعنی مردمگرایی امام را به هم بزنند. عوامفریبان مردم را در جهل نگه میدارند اما امام مردم را آگاه میکرد و به صحنه میآورد. حرکت خودش را با مردم شروع کرد و ادامه داد تا پیروزی و بعدازآن هم اداره کشور را به مردم سپرد، در همان سال اول انقلاب امام ۵ بار مردم را پای صندوق رأی آورد. با تشکیل بسیج مردمی که فرمودند ۲۹ میلیون باید جمعیت داشته باشد. مردم را مسئول حراست و حفاظت از کشور و انقلاب کرد. نمونهای بیاورید که امام کاری را بدون تصمیم مردم انجام داده باشد. رسانههای همان موقع دنیا میگفتند امام محبوبترین رهبر جهان است. چون خودش را خادم مردم میدانست.
بعضیها هم حرفهای مضحک میزنند که مثلاً اگر امام الان بود ما اینقدر دچار استکبارستیزی نبودیم؛ یعنی امام رابطه با استکبار را میپذیرفت. اینها اصلاً با سیره و زندگی امام آشنایی ندارند. امام هم زمانی که با مستبدین داخلی در حال مبارزه بود از استکبار خارجی غافل نبود. اعتراض امام در قضیه کاپیتولاسیون روشن است که موضع شدید گرفتند و فرمودند: سند بردگی ملت را امضا کردند. ما استکبارستیزی و مبارزه بیامان با مستکبرین عالم را در مکتب امام یاد گرفتهایم و برای اینکه فراموش نکنیم بزرگترین دشمن اسلام و انقلاب آمریکاست هر جمعه فریادمان بر سر آمریکا بلند است.
یک قضیه را عرض کنم. بعد از تسخیر لانه جاسوسی، کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام کرده بود که ایران ما را تحقیر کرد. امام جواب داده بودند که این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد. خوب این تفکر سازش با آمریکاست؟ اما امام یک تذکری داشتند و آن این بود که اگر آمریکا آدم شود و حقوق ملت ایران را رعایت کند میشود با او مذاکره کرد این بیان حضرت امام امروز هم هست که اگر آمریکا رعایت کند جمهوری اسلامی صحبت را میپذیرد؛ اما همین دو سه روز پیش یک تعدادی از مسئولین سپاه را دوباره تحریم کرد. دائم در حال تحریم است؛ با او که اینطور نمیشود نشست صحبت کرد. شما ببینید رفتار آمریکا با مردم ایران در طول این سالها بخصوص سالهای اخیر چگونه است.
امام به نصرت الهی ایمان داشت و لذا با شجاعت و شهامت جلوی قدرتهای بیگانه میایستاد. پیرو خط امام هم باید مثل امام باشد. صاف و شفاف مواضع خودش را بیان کند و از آن دفاع کند. امام میفرمود: «دشمن ما فقط محمدرضا نبود. هر کس مسیرش، مسیر اسلام نباشد دشمن ما است». یا فرمود: «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد».
اما عدهای دوست دارند مواضع امام را نسبت به بعض افراد و گروهها جور دیگر نشان دهند و یا در رفتار بر اساس این ملاک امام که موردقبول رهبر معظم انقلاب هم هست قدم برنمیدارند و عمداً مطرودین امام و رهبری را در جلساتشان دعوت میکنند و تحویل میگیرند.
کسی که بزرگترین ضربه را به خط امام زده و زمانی رئیسجمهور بود و بعد در رأس فتنهها قرار گرفت و سمپاشی کرد و برای نظام هزینه درست کرد و تفکرش این است که همه مخالفین نظام غیر از منافقین صلاحیت دارند که در نظام مسئولیت داشته باشند و نظارت شورای نگهبان را قبول ندارد، امام میفرمود تا مبارزه هست ما هستیم اینها میگفتند باید تعامل کنیم و گفتگوی تمدنها را مطرح کردند. امام میفرمود ما فرزند رمضانیم. اینها میگفتند وضعیت کشور در لبه پرتگاه قرار دارد.
همینها تلاش دارند کشور را در دامن بدبختی و استکبار بیندازند. امام لحظهای از موضع هجومی به غرب و شرقِ آن موقع کوتاه نیامد کوچکترین روحیه محافظهکاری در او دیده نشد در روزهای پایانی عمر شریفش روحیه انقلابیاش تغییر نکرده بود با دوران جوانی. همینکه امروز در حضرت آقا میبینیم. الان حضرت آقا هشتادوچند سالشان است؛ روحیه انقلابیشان با همان سالهای اول مبارزهشان فرقی نکرده است.
خط امام چیست؟ در کلام امام ببینید: «گمان نکنید ما راه سازش با جهان خواران را نمیدانیم، اما هیهات که سیراب شدگان کوثر عاشورا به ملت خود خیانت کنند». چقدر عبارت قشنگ است؛ فکر کردید ما بلد نیستیم چطور تعامل کنیم با دنیا؟! میدانیم اما ما ملت امام حسینیم. همانکه سردار بزرگ گفت. سردار سلیمانی دستآموز مکتب امام و اهلبیت است. امام میفرماید ما سیراب شدگان کوثر عاشوراییم و به ملت خودمان خیانت نمیکنیم.
آنوقت آنها با کسانی که اینگونه سخن میگویند بعضاً سر یک میز مینشیند و طرد نمیکنند. موضع باید در اینجور موارد شفاف باشد. بله ما با افراد تعامل داریم، صحبت میکنیم، نشستوبرخاست داریم؛ اما به جاهای خاص و محکم انقلاب که میرسد با کسی رودربایستی نداریم. باید موضع محکم باشد؛ باید دقیق و شفاف باشد.
امام دائماً به مسئولین تذکر میداد که در مسیر انقلاب حرکت کنند و خود را از مردم جدا نکنند. این صحبت، امروز هم هست. حالا امروز ببینید شما راحت میتوانید مسئولین را محک بزنید. بیان امام را ببینید کجاست؛ در بیانی فرمودند: «رفاه و مبارزه باهم جمع نمیشود و کسانی که بر این باورند که رفاه و مبارزه باهم سازگارند، آب در هاون میکوبند».
و امروز مشکل ما همین مسئولینی هستند که تغییر ذائقه دادند. به دنبال رفاه افتادند. به دنبال حقوق نجومی افتادند. به دنبال این افتادند که بهره خودشان را از سفره انقلاب بردارند. مشکلات درست کردند. این خط امام نیست. خط رهبری هم نیست. خط اسلام هم نیست. چریدن و حیوانیت خودش را در اینجا نشان میدهد.
برای اینکه بتوانند در این مسیر حرکت کنند شخصیت امام و نوع رفتار امام را تحریف میکنند. میگویند امام اهل زندگی بود؛ و حالا که زندگی میخواهیم رفاه میخواهیم، حالا باغ میخواهیم، حالا برای اینکه بتوانیم باغ بگیریم باید مدارکی را برایش اثبات کنیم، باید برایش از بیتالمال … و همینطور سرازیری است و سرعت زیاد میشود. امامی که از سالهای طولانی قبل از انقلاب زندگی معمولی را بر خود حرام کرده بود و دائم در مبارزه و تبعید بود؛ آنوقت میگویند ایشان اهل زندگی بود؛ ما هم باید اینجور عمل کنیم.
این جمله امام را نباید هرگز فراموش کنیم که فرمود: «تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم». این کلام کهنه نمیشود و معیاراست. تا وقتیکه کفر هست تا وقتیکه شرک هست مبارزه هست. دیگر این را نمیتوانند تحریف کنند که امروز کفر تمام شده. امروز هم کفر هست به شکل دیگری در قالب دیگری با صورتهای دیگری و تا وقتیکه شرک و کفر هست مبارزه هست. میدان مبارزه هر وقت بود ما هستیم؛ یعنی انقلابیون هستند، پیروان خط امام و پیروان خط رهبری هستند و دنبال میکنند.
آنچه در پایان باید عرض کنم این است که سالیان متمادی قبل از انقلاب تا پیروزی و بعدازآن تا امروز، مشکلات و سختیهای فراوانی برای کشور توسط دشمنان فراهم شد؛ اما مسیری که حضرت امام، برگرفته از مکتب اهلبیت برای حفظ عزت ملی و اقتدار بینالمللی برای ما ترسیم کرد، امیدآفرین و نجاتبخش بوده است.
و امروز همین جهتگیری و حرکت توسط رهبر معظم انقلاب طی میشود؛ هم در اعتمادشان به مردم و هم در مدیریت نظام بر اساس مشی حضرت امام و حفظ استقلال و عزت ایران و دفاع از منافع ملت در مقابل بیگانگان و دهها مسئله که من حدود ۱۰ صفحه مطلب یادداشت کرده بودم راجع به این بخش از صحبت راجع به حضرت آقا که بیان کنم اما چون وقت گذشته در فرصت دیگری بیان میکنم.
در همه این موارد میبینیم که امام المسلمین حضرت آقا در همان مسیر حرکت میکنند و این عقبههای کؤودی که در مقابل انقلاب اسلامی ما هرروز با ترفند جدید و رنگ جدید و سیاست جدید، پیچیده و ترکیبی و هیبریدی علیه ما فراهم میکنند و رسانهها و بوقهای شیطانی هم به کمکشان میآیند، ایشان این کشتی را در این دریای متلاطم در تمام این سالها خوب هدایت کردند؛ با کمک شما مردم و با اعتماد بر خدای تعالی؛ و ما باید شکرگزار این نعمت الهی باشیم و از خدای تعالی سپاسگزاری کنیم و طلب میکنیم که سایه پربرکت فخر جهان اسلام این حکیم فرزانه بر سر مسلمین مستدام باشد.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾