متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۲/۰۲/۱۵
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عباد الرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین در راه راست حرکت میکنند و از جهانبینی برخوردار هستند. عرض کردم باید همه ما از اول خداشناسی خودمان را درست کنیم. جهانبینیمان را تقویت کنیم تا بتوانیم در برخورد با مسائلی که در زندگی فردی و اجتماعی برای ما پیش میآید درست تصمیم بگیریم و درست عمل کنیم.
کسی که میگوید: خودم، فهم خودم، کار خودم، فکر خودم و هیچ در زندگیاش توجه به خدا ندارد و اگر هم دارد تشریفاتی و از روی زبان است، خیلی فرق دارد با کسی که خدا را قادر میداند، حکیم میداند، عالم میداند، رازق میداند، رزاق میداند، کریم میداند و در همه امور زندگیاش به او توکل میکند و اعتمادش به خدا است. اینها باهم فرق دارد.
درآیات فراوانی داریم که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا» خدای تعالی دانا و حکیم است و همین خدای دانا و حکیم خالق ما است و رب و پرورشدهنده ماست. حکیم یعنی کسی که کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد. کارهایش حق است و برای هر کاری هدفی را در نظر دارد. از آیات قرآن و روایات به دست میآید که آفرینش انسان هدفدار بوده. انسان هم تعقل کند این را متوجه میشود که از روی حکمت همه جهان هستی تحت سلطه و مشیت الهی اداره میشود. ایمان به خدا یعنی خدا را در کارها حکیم دانستن. وقتیکه میگوییم ما مؤمن به خدا هستیم یعنی میدانیم خدا از روی حکمت کار را انجام میدهد.
در سوره مؤمنون آیه ۱۱۵ فرمود: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ» شما فکر میکنید که شما را بیهوده آفریدهایم و بهسوی ما بازگردانده نمیشوید؟! این آیه بهروشنی بیان میکند که انسان در این جهان بیهدف خلق نشده است و هدف دارد. خالق خدا است و حکیم است و حکیم کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد.
حالا بحث ما خداشناسی و مباحث مربوط به جهانبینی توحیدی نیست. فقط خواستم اشاره کنم که در مباحث اساسی که مطرح میشود بخشی از بحث شناخت انسان نسبت به خدا و جهان و مسائل مربوطه برمیگردد؛ لذا اگر کسی بچهاش را از ترس گرسنگی، کمبود مالی و امثال اینها سقط کرد و یا کشت یا جلوگیری کرد از موالید، در بحث خداشناسی و مباحث مربوط به توحید باید بازنگری داشته باشد. مشکلی دارد که باید آن را حل کند.
بحث ما راجع به جمعیت و موالید و فرزند آوری است. این را مقدمه عرض کردم. هفته گذشته هم نکاتی را در همین رابطه عرض کرده بودم. در جاهلیت کهن اینطور بود که فرزندان را اعم از دختر و پسر میکشتند. حالا به خاطر گرسنگی در بعضی از آیات دارد که «مِن املاق» از گرسنگی و در بعضی از روایات دارد «خشیه املاق» از ترس گرسنگی که اینها باهم فرق دارد. جوابی هم که خدا در آنجا داده نکات دقیق تفسیری دارد.
درست همین نگرانی را امروز در دنیا القا میکنند که مشکلات اقتصادی که با افزایش جمعیت به وجود میآید خیلی فراوان است و غیرقابلکنترل است؛ پس اجازه دارید سقطجنین کنید. مثلاً این اجازه را میدهند و ادعا میکنند که ما مدافع حقوق کودکان هستیم؛ بهدروغ. میدانید در طول سال چقدر سقطجنین صورت میگیرد؟! در همین کشورهای اسلامی چقدر صورت میگیرد؟! این اجازهها را میدهند و ادعا هم دارند.
کودک حق حیات دارد و کسی نمیتواند حتی والدین کودک که حیات بچه را سلب کند. جلسه قبل عرض کردم که در آیه شریفه فرمود «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» فرزندان خودتان را نکشید. فقر و ترس از فقر، مجوز نیست که حق حیات کسی گرفته شود که انسان دیگری را نادیده بگیرید و او را به قتل برسانید.
جهانبینی و خداشناسی که مطرح کردیم بهعنوان مقدمه اینجا کمک میکند. خداوند فرمود «نحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» ما روزی دهنده هستیم. باید اهل ایمان و توکل به خدا بود. شما فکر میکنید روزی بچه را خودتان میدهید؟ اینطور نیست. رزق دست خداست. او رازق و رزاق است. هم رزق شما را میدهد هم رزق فرزندان شما را میدهد.
بههرتقدیر خدای تعالی روزی دهنده ما و فرزندان ما و همه موجودات عالم است. اتفاقاً اگر به سمت فرزند آوری حرکت کنید رزق شما بیشتر خواهد شد. وقتی میفرماید من روزی فرزند شما و شمارا میدهم یعنی فرزند آوری عامل فقر نیست. توهم است. رزاق خداست. توهم نکنید که خودتان علم اقتصاد داشتید، درسش را خواندهاید، عقل معاش قوی داشتید، بازار را خوب میشناختید، توانستید کسبوکار کنید و به ارقامی از اموال برسید و خودتان این کارها را کردید؛ اینطور نیست. تا خدا نخواهد اینها به دست شما نخواهد رسید. اینکه شما ثروتمند و مالدار شدید مربوط به درس خواندن و فعالیت نیست بهخصوص. اینها کمک است و همه از خداست.
در آیه ۵۸ سوره مبارکه ذاریات فرمود: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ» یعنی عقل اقتصادیتان را، توان درس خواندنتان را، فهم پول درآوردنتان را و توان کار کردنتان را که توانستید این مسیر را طی کنید همهاش برای خداست و از خداست.
اگر خدا اراده کند که نفهمید و از کار بیفتید، دیدهاید که انسان یادش میرود. راهی که ۲۰ سال است میروید یادتان میرود که از کجا آمده به کجا میروید. یکلحظه خدا بگیرد تمام است. بهاندازه یک ارزن در مویرگهای مغزتان خداینکرده خون لخته شود یکطرف بدن از کار میافتد. چشم از کار میافتد. گوش از کار میافتد. زبان لال میشود. بدن فلج میشود. همه دست خداست.
اینجا هم خدا میفرماید «نحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» ما هستیم که روزی میدهیم؛ هم رزق شما هم روزی بچههایتان را. فکر نکنید که اگر فرزند آوری شد فقیر میشوید. اینها به هم ربطی ندارد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ» یکوقت مال رزق است. یکوقت مقام رزق است. قوت رزق است. فهم انسان که مسائل را میتواند بفهمد رزق الهی است. باید روح توحید را در خودمان تقویت کنیم تا درست این مفاهیم را درک کنیم و تلقی کنیم و بفهمیم.
در قسمتی از آیه ۶ سوره مبارکه هود فرمود: «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» هیچ موجود زندهای در عالم نیست که رزقش را خدا میدهد. عمده گرفتاری ما همین است. اگر فرصت کردید آیات مربوط به رزق را فراوان هم هست در قرآن کریم مطالعه کنید و بخوانید. دقت کنید که در چه زمینههایی است و چه توسعهای دارد و خدا چگونه رزق میرساند.
نکند خداینکرده مبتلابه کفران نعمت شویم. در آیه ۱۱۲ سوره مبارکه نحل این کفران را میگوید. میفرماید: خداوند برای کسانی که کفران نعمت میکنند مثلی زده است. منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیاش از هر جا میرسید اما به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند لباس گرسنگی و ترس را بر اندام آنها پوشاند. کفران نعمت کنید فقر جلوی چشم شما میآید. کسانی که میگویند کذا و کذا مبتلابه بدترین فقرها میشوند. درحالیکه کسانی که توسعه دادند در قصه فرزند آوری، روزیشان فراوان میشود. من تعداد زیادی از آنها را دیدهام.
به هر جهت مواظب باشیم که در چرخه شیطنتهای دشمنان قرار نگیرند افراد. خلاصه مسئله نهی از فرزند کشی در قرآن کریم تکرار شده و یکی از مصادیق آدم کشی را هم همین سقطجنین دانسته؛ و این عمل یکی از بدترین مصادیق سنگدلی است. خواستید سنگدل و شقی را ببینید آنکسی است که سقطجنین میکند. این انسان سنگدل و شقی است.
پس اعتقادات خودشان را این افراد محکم کنند. با تصورات و توهمات اقدام به قتل نفس نکنند که عملی جاهلانه است. حتی جلوگیری از فرزند آوری با قرص و دوا و آمپول و امثال ذالک شعبهای از همین بخش است. به دستور قرآن و سنت پیامبر که فرمود نکاح کنید و نسل پیدا کنید، پایبند باشید.
عرض کردم اگر جمعیت کشور دچار رکود شود یعنی جمعیت ما کاهش پیداکرده و پیر میشود؛ و جمعیت پیر دیگر نوآوری و تحولخواهی و امثال ذالک ندارد و سعی میکند با شرایط موجود کنار بیاید. ما مسلمان هستیم. ما پیرو قرآن و اهلبیت هستیم. مسئله جمعیت در کنار عبادات و مسائل دینی و اعتقادی بهعنوان یک ارزش تلقی میشود که در چهارچوب خانواده و سبک زندگی اسلامی باید بهدقت به آن پرداخت و کوتاهی نباید کرد.
این را بدانید تشویق خانوادهها به مسئله جمعیت یک ارزش در پیشگاه خدای تعالی است و از مصادیق امربهمعروف است. امروز همه وظیفه داریم در این بخش اقدام داشته باشیم و کوتاهیهایی که شده را جبران کنیم. این بحث ادامه دارد. این یکی از شبهات بود که به خاطر گرسنگی بود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
برادران و خواهران ایمانی خودم و شما به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. امیرالمومنین علیه السلام در حکمت ۲۳۴ نهج البلاغه فرمودند «اِتَّقِ آللّهَ بَعْضَ التُّقَى وَإِنْ قَلَّ، وَاجْعَلْ بَیْنَکَ وَبَیْنَ آللّهِ سِتْراً وَإِنْ رَقَّ» از خدا بترس هر چند کم باشد و بین خودت و خدا پرده ای بیانداز ولو نازک باشد.
تقوا تنها توشه برای سفر آخرت ماست. همه به سوی خدای تعالی این مسیر را طی خواهیم کرد. تقوا هرچه بیشتر باشد اثربخش تر است. تقوا زاد و توشه سرای باقی است؛ لذا آذوقهای که انسان با خودش میبرد باید دوام داشته باشد و ماندگار باشد و بتواند سفره ابدی ما را پر کند. ما بر سفره ابدی خواهیم نشست. تقوا هم مقرب انسان است و هم سرعت قرب را زیاد میکند.
توصیه امام اینجا این است که همه برای سفرشان به تقوا احتیاج دارند. تلاش کنند به دست بیاورند ولو کم باشد؛ و توصیه بعدی این است که همه باید حدود الهی را رعایت کنند و پرده دری نکنند و الا هلاکت و عذاب الهی قطعی است و حتمی است. اگر کسی تمام حدود الهی را رعایت کرد، واجبات را انجام داد و محرمات را ترک کرد و مبتلا به حرام نشد از این پوشش قوی و ضخیم برخوردار است.
پرده نازک مربوط به وقتی است که انسان کارهایی انجام میدهد که شرع اجازه داده و ممنوعیتی برایش قائل نشده و منطقه الفراغ است؛ مباهات و مکروهات است در آنجا خودش را رسانده به پرده نازک. البته آن جا هم خطرناک است. باید به سمت درستی حرکت کرد. کسی که مبتلا به مکروهات شد خوف این هست که به حرام بیفتد. باید مواظب مکروهات بود. خدای تعالی همه ما را از متقین قرار دهد.
روز شنبه ۱۵ شوال شهادت ابو عماره ملقب به سیدالشهدا اسدالله و اسد الرسول حمزه سلاماللهعلیه است. بزرگواری که بعد از کشتن ۳۱ نفر از سران قریش درحالیکه روزهدار بود به شهادت رسید. بدن مبارکش توسط هند زن پلیدی که همسر ابوسفیان و مادر معاویه بود، مثله شد و قطعهقطعه شد. امام سجاد علیهالسلام فرمود: برای پیامبر روزی سختتر از روز شهادت عمویش حمزه در جنگ احد نبود.
من قبلاً راجع به شخصیت حمزه سیدالشهدا و جایگاه بلندی که دارد نکاتی را عرض کردم. جهت تکمیل مباحث گذشته عرض میکنم که او قبل از اسلام یک انسان پاک و مبرا از خطاهای دوران جاهلیت بود. از پیشگامان پذیرفتن اسلام بود. روایتی را مرحوم صدوق در کتاب خصال نقل میکند که رسول خدا در خطابی که به انصار و بنیهاشم داشتند اینگونه فرمودند: آگاه باشید من رسول خدا هستم و یکی از چهار نفری هستم که از سرشتی که انوار رحمت بر آنان تابیدهشده آفریده شدیم و از سرشت الهی و نور الهی بهره داریم؛ من، علی، حمزه و جعفر.
از اهتمام و نوع برخوردی که معصومین علیهمالسلام بهویژه رسول خدا با حضرت حمزه داشتند میتوان فهمید که او را بهعنوان الگو معرفی میکنند که زندگی او میتواند برای ما الگو باشد. کسی که صدیقه طاهره هفتهای دومرتبه به زیارت قبر او میرفت؛ این زیارت قبر پیام دارد. دارد شخصیت این قبر را میگوید که استثنایی و ویژه است. حضرت زهرا دومرتبه پیاده به احد میآمد و حضرت حمزه را زیارت میکرد؛ که از خاک قبر او هم تسبیح درست کرد که معروف است. البته از خاک قبر بعداً دستور داده شد؛ حضرت زهرا سلاماللهعلیها اول از پشم تسبیح درست کرد.
در زیارتنامهای که میخوانیم راجع به حضرت حمزه دارد که تمام سرمایه وجودی خودت را برای خدا بذل کردی. هرچه داشتی برای خدا دادی «وَ جُدْتَ بِنَفْسِکَ» یعنی باید برای تحقق اهداف بلند اسلام از جان مایه گذاشت. یا میخوانیم: تو از کسانی هستی که خدا پیوندش را به من دستور داده و به نیکی به او فرمان داده و بر فضلش دلالتم کرده و به محبتش راهنماییم نموده و به وارد شدن بر او تشویقم کرده و خواستن حوائج را نزد او به من الهام کرده؛ یعنی کنار قبر حضرت حمزه بروید و او را شفیع قرار بدهید که او میتواند شفیع باشد. شخصیت بزرگواری دارد.
مناسبتی که باز در روز پانزدهم شوال واقع شده سال گشت ارتحال عالم جلیلالقدر از علمای شیعه -که البته این هفته تعدادی را داریم از علمای شیعه که از دنیا رفتند مثل مرحوم کلینی و شیخ- یکی از ایشان که دارای فضائل بیشمار بوده و زندگی پر از فعالیت برای تحقق اهداف اسلام داشته و نزد شیعیان جایگاه ارزشمندی دارد یعنی محدث و راوی بزرگوار سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی است که جایگاه ویژهای دارد و مشهور به شاه عبدالعظیم است.
در کتاب کیمیای محبت مکاشفهای را از مرحوم رجبعلی خیاط نقل میکند -البته من معمولاً مکاشفه و خواب نقل نمیکنم ولی این نکته داشت که رجبعلی خیاط در مکاشفه از حضرت عبدالعظیم میپرسد که آقاجان شما چطور شد به این مقام رسیدید؟ حضرت عبدالعظیم فرمود: از احسان به خلق.
کمک به مردم. ما بعضی وقتها فکر میکنیم خیلی سجده طولانی برویم خیلی چیزها داریم؛ البته آنجا هم داریم ولی راه میانبر کمک به مردم است. راه میانبر رسیدن به کمالات معنوی کمک به خلق خدا است. میگوید بهزحمت روزی درمیآوردم و آنها را احسان میکردم؛ که به این کار میگویند مواسات.
مرحوم آیتالله ریشهری هم در کتابی به نام «حکمت نامه عبدالعظیم» اسناد روایاتی که ایشان در آن قرار دارد را با تتبعی جمعآوری کرده که جالب است.
روایتی را میخواهم بخوانم؛ روایتی خاص از امام رضا علیهالسلام است یا از امام هادی سلاماللهعلیه. حضرت عبدالعظیم از یکی از این دو امام نقل میکند. توصیهها و هشدارهای مهمی را آنجا امام بیان کرده. دارد تقریباً به ما یاد میدهد که اگر خواستید کار تشکیلاتی انجام دهید لازمه کار تشکیلاتی رعایت این موارد است. روایت خیلی قشنگی است برای کسانی که میخواهند سازماندهی کنند افراد را. معنا را سبک و ساده میکنم و برای شما میخوانم که میشود با رعایت اینها مجموعه محکم و منسجمی را درست کرد.
میفرماید: ای عبدالعظیم سلام مرا به دوستان برسان و بگو باید راه نفوذ شیطان را ببندند. (شما تشکیلات هستید هر تشکیلاتی راه نفوذش شیطان است که شیطان اعم از داخل و خارج است) اهل صداقت و راستگویی باشند. باید امانتدار باشند. اهل سکوت باشند. (واقعاً یکی از مسائل مهم در هر مجموعهای حفاظت گفتار است. حرفها را اینطرف آنطرف نبرند و مواظب زبانشان باشند) در امور بیهوده باهم جدال نکنند. با یکدیگر روابط حسنه برقرار کنند. به دیدار هم بروند که این کار نزدیک شدن به من است (خواستیم به امام رضا نزدیک شویم به دیدن دوستانمان برویم) آبرو و حرمتِ یکدیگر را حفظ کنند. من با خود عهد کردم (این را امام دارد میگوید) من با خود عهد کردم هرکس آبروی دیگری را بریزد و یکی از دوستانم را ناراحت و خشمگین سازد از خداوند متعال میخواهم که در دنیا سختترین عذاب را به او بچشاند و چنین فردی در آخرت از زیانکاران خواهد بود (امام در حق کسانی که نسبت به اهل ایمان بیتوجهی دارند، بدی میگویند، تهمت میزنند، غیبت میکنند، فحش میدهند، بدزبانی میکنند، مؤمن را ناراحت میکنند، حضرت چنین دعایی کرده است).
بعد فرمود: دوستان ما را آگاه کن که خداوند نیکوکاران آنان را مورد بخشایش خود قرار میدهد و از بدکاران آنان میگذرد؛ مگر کسی که به او شرک ورزد و یا یکی از دوستانم را آزار دهد. (اینجا دوباره این مسئله را تکرار میکند) یا در دلش نسبت به او قصد سوئی داشته باشد. (اذیت نمیکند اما در دلش است؛ چون سوءظن داشتن آرامآرام میکشاند به، به زبان آوردن و آرامآرام به عمل کردن میکشاند).
این را حضرات معصومین دارند به ما میگویند. شما پیش بزرگی میروید که راهنمایتان کند؛ مثلاً خدمت آقای بهجت میروید که شما را ارشاد کند. قبل از آقای بهجت و امثال آقای بهجت و بزرگان از اهل معرفت و دین، امام معصوم گفته است که دلت را صاف کن. اینها را گوش بدهیم.
در ادامه دارد که خداوند او را نمیآمرزد تا آنکه از این نیت بازگردد. پس اگر همچنان بر این نیت بماند (نسبت به دوستش بددلی داشته باشد) خداوند روح ایمان را از قلبش میگیرد. (بیایمان میشود؛ خودمان را صاف کنیم) و چنین فردی از ولایت و دوستی ما (منِ امام رضا یا امام هادی که البته همه اهلبیت هستند) خارج میشود و از ولایت ما بهرهای نخواهد داشت. باید به خدا پناه ببریم از چنین عاقبتی. خداوند همه ما را از شیعیان و محبان و موالیان حضرات معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین قرار دهد.
بعد از توافق بین ایران و عربستان و آثار فراوانی که برای کشورهای منطقه بلکه جهان داشت و دارد؛ مثلاینکه عربستان باید با استفاده از توافقی که با ایران کرده انسداد سیاسی که به وجود آمده در لبنان را بالاخره تمام کند و با تعامل با حزبالله مقدمات ثبات در لبنان را فراهم کند؛ بعد از مباحث اینگونه، از مهمترین اتفاقاتی که در هفته گذشته واقع شد و گذشته از دستاوردهای اقتصادی و نظامی و سیاسی برای هر دو کشور، سفر مهم و راهبردی رئیسجمهور محترم در این زمان حساس که تحولات منطقهای و جهانی در حال شکل گرفتن است به سوریه بود. یک نقطه مهمی بود و جریان مهمی است که اتفاق افتاد.
نفس این سفر اعلام کرد که طراحیهای دشمنهای داخلی و خارجی که با مدیریت مثلث عربی عبری غربی علیه سوریه انجام میشد شکست خورد؛ و خواب را از رژیم کودک کش گرفته است. رسانههای خودشان گفتند که «سفر رئیسجمهور ایران به سوریه بسیار استثنایی است و باید اسرائیل را نگران کند».
در کنار این سفر، سفر وزیر امور خارجه ایران به لبنان و حاضر شدن در نقطه صفر مرزی لبنان با فلسطین اشغالی بود؛ و این پیام را تکمیل کرد. حزبالله و گروههای فلسطینی را دلگرم کرد که ایران همچنان همراه آنها هست؛ یعنی رژیم صهیونیستی نمیتوانست حالش از این بدتر شود که ببیند مسئولین ایران به لانه عنکبوتی او نزدیک بشوند و بهراحتی جبهه مقاومت را برای محاصره کامل او هماهنگ کنند. این خیلی نکته مهمی بود. رژیم غاصب و پلید صهیونیستی خوب میداند که اقدامات ایران همهاش بازدارنده است و اگر خیال خامی در سر داشته باشند، دست جبهه مقاومت برای سرعت بخشیدن به نابودی آنها باز خواهد بود.
رژیمِ در حال اضمحلالِ خبیث، مدعی شده که ایران در حال حاضر اورانیوم غنیشده برای ساخت پنج بمب هستهای دارد. چند روز پیش این را گفتند. اولاً مکرر فتوای رهبر معظم انقلاب دراینباره گفتهشده که ایران دنبال بمب اتم نیست و این حرف، دروغ بزرگی است که نسبت داده میشود؛ چون قویتر از بمب اتم را داریم و آن اراده آهنین مردان و زنان با ایمانی است در سراسر دنیا که منتظر روز موعود هستند که اگر فرمان برسد اثری از اسرائیل روی زمین باقی نخواهند گذاشت.
ما برای نابودی دشمنانمان به بمب اتم احتیاجی نداریم. همانطور که اماممان گفت؛ سطلهای پر از آب امت مسلمان برای تطهیر جهان از لوث وجود نکبتبار اینها کافی است. اگر گوش شنوایی باشد صدای خرد شدن پیکره فرسوده صهیونیستها توسط جبهه مقاومت را میشنود و البته بهزودی همه، خواری و خفت این جرثومه فساد را با چشم خواهند دید.
درباره این سفر نکتهای که قطعاً باید دنبال شده باشد ابتکار عمل در ابعاد مختلف سرمایهگذاری در اقتصاد سوریه است؛ بهخصوص در روند بازسازی کشورشان که میتواند گشایشهایی را و منافعی را برای اقتصاد ما هم داشته باشد.
نکته دیگری که عرض میکنم بیانات حضرت آقا با کارگران و بهخصوص معلمان را دنبال کنید که دنبال کردید و امیدواریم مسئولین محترم هم این نکات مهم را نصب العین خودشان قرار بدهند برای اجرا.
به تکرار نکته مبارزه با فساد هفتسر در بیان ایشان در این مقطع باید دقت کرد. تذکری بدهم و آن این است که آرامآرام به انتخابات نزدیک میشویم و افراد و گروهها خودشان را دارند آماده میکنند برای عرضه. مردم هم باید از همینالان آماده و هوشیار باشند؛ رصد کنند؛ دقت کنند.
یکی از شگردهای اهل فساد رنگ عوض کردن است. چنان با کلمات خاص و تغییر در ظواهر خودشان عوامفریبی میکنند که شیطان گوشهای مینشیند و با دیدن اینها خستگی درمیکند. گروههای مرجع مواظب این افراد باشند که از آنها سوءاستفاده نکنند. ذهنها را مدیریت نکنند. مواظب سرهای این اژدهای هفتسر فساد که شاید سرهایش بیشتر هم شده باشد باشید.
گاهی از مجلس انقلابی چیزهایی میشنویم که ناراحتکننده است. نمایندگان باید خودشان برای برطرف شدن شایعهها شفافسازی کنند تا تصمیمگیریهای بعدی راحتتر باشد. این روزها که معیشت عمومی کشور دچار سختیهایی است، مجلس باید خیلی فعالتر عمل کند. گرانیهایی که هرروز مشکلات را بیشتر میکند باید رسیدگی عاجل شود.
الان در بحث مسکن، این بنگاهها چه به روز مردم میآورند و با امید مردم و آرامش مردم بازی میکنند! راجع به خودرو که بالاخره معلوم نشد به کجا رسیدیم؛ لااقل مسکن را تدبیر عاجلی کنید. جلوی سودجویان را در این عرصه قاطعانه بگیرید. برای سودجویی بیشتر بعضی از همین بنگاهداران چنان وسوسه در دل صاحبخانه میاندازند که نتیجهاش شده احتکار منزل و گرفتاری مستاجرین با قیمتهایی که معلوم نیست از کجا درمیآورند این قیمت را. خود صاحبخانهها هم گول این وسوسهها را نخورند و منصفانه قیمت بدهند. خودشان مواظبت کنند بر این مسئله. مجلس بیاید در این فرصت باقیمانده از این دوره قوانین این موضوعات را بررسی و اصلاح کند.
ضمناً حالا که مجلس نسبت به طرح مسئله عفاف و حجاب انقلابی وارد نشد و تعلل کرد که قطعاً در زمان خودش پاسخگو خواهند بود، قوه قضاییه در ارائه لایحه حجاب به مجلس سرعت بدهد تا خلأ قانونی اگر وجود دارد زودتر برطرف شود.
اما در سطح جامعه هنوز تعداد زیادی از دستگاهها به دستوراتی که به آنها ابلاغ شده عمل نمیکنند. همین باعث جری شدن عدهای و لوث شدن اقدامات بازدارنده میشود. من اینجا از مسئولین مربوطه سؤال میکنم که چرا با مروجین خلاف و بیبندوباری برخورد نمیکنید؟ با «مروجین»! مروجین ابتذال، مثل تولیدکننده و توزیعکننده مواد مخدر در جامعه هستند که باید بهسرعت با آنها برخورد کرد.
یک عده هم مصرفکننده کف خیابان هستند که آنها را هم باید جمع کرد، آنها را توجیه کرد. ناهنجاریها و ریشه ناهنجاریها را باید بررسی کرد. باید با آنها صحبت کرد، کلاس گذاشت، نصیحت کرد، هدایتشان کرد، اینها سر جایش؛ اما با آن کسی که با استفاده از امکانات نظام، حالا عنوانی پیداکرده و موردتوجه واقعشده و مخاطبانی دارد اما بهجای اینکه در این زمان بر آرامش و امید جامعه افزوده کند و مردم را تشویق به یک مسیر درستی کند، ترویجدهنده منکرات است، ترویجدهنده ابتذال است، تهییج میکند و خرابکاری میکند، خب قاطعانه با این افراد باید برخورد کرد.
یعنی واقعاً کسی که هویت معلوم دارد و با استفاده از رسانههای رسمی و غیررسمی، فسق را ترویج میکند، دستگاه قضا و مدعیالعموم نمیتواند ورود کند؟! کوتاهی نکنید که روز پاسخگویی اعمال نزدیک است. روزی که دیگر فرصت عمل نداریم و باید پاسخ فرصت سوزیها را بدهیم. اعاذنا الله من شرور أنفسنا و سیئات أعمالنا.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾