شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه؛ جلسه شانزدهم

بنده‌ای که بفهمد هر چه به او می‌رسد از طرف خداست، رحمت الهی را متوجه خودش می‌کند

کارشناس روابط عمومی ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه

جلسه شانزدهم – ۱۴۰۲/۰۲/۰۶

تقویت توحید ربوبی

«وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ، وَ جَدَاوِلِ رَحْمَهٍ نَشَرْتَهَا، وَ عَافِیَهٍ أَلْبَسْتَهَا، وَ أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا، وَ غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا». فراز دیگری است از دعای چهل و نهم. در این فراز ما را با ربوبیت خدا آشنا می‌کند؛ و اینکه ما باید توحید ربوبی خودمان را تقویت کنیم.

به خدای تعالی عرض می‌کند که چه بسیار ابرهای شر و ناپسندی که از من برطرف فرمودی و ابرهای نعمت که بر من باراندی و چه جویبارهای رحمت که روان ساختی، و عافیت که بر من پوشاندی و چشمه‌های حوادث که به خاک انباشتی و پرده‌های غم که برطرف کردی.

دارد یاد می‌دهد که چیزهایی که دوروبر شماست و فکر می‌کنید که عادی است، این‌ها را خدا دارد مدیریت می‌کند. این‌ها همه در اختیار خدا بود. شما فکر می‌کنید همین‌طور در حالت عادی آمدید و رفتید و نشستید و خوردید و خوابیدید و هیچ اتفاقی نیفتاد؛ نه این‌طور نیست.

ابر را استعاره آورده برای فهمیدن بهتر معنا

در این فراز استعاره بسیار به‌کاررفته است. استعاره روشی است در فهماندن مطلب. با عباراتی که برای ذهن آشناتر است مطلبی دیگر را می‌فهمانند؛ مثلاً ابر تکه شیء سفیدی است در آسمان که از آن برف و باران باریده می‌شود، جلوی خورشید و نور خورشید را می‌گیرد یا سایه می‌اندازد و تاریکی می‌آورد و امثال این‌ها. حالا این ابر را استعاره می‌آورد برای مطالب دیگر که برای فهمیدن بهتر معنا است.

ابر را برای وقایع بد و شر و همچنین خیر و خوب استعاره آورده است «سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ» و «سَحَائِبِ نِعَمٍ» ابر همیشه بالاست و از این استعاره ما استعلا را می‌فهمیم. ابر همیشه احاطه دار؛ و دوم اینکه همیشه پر است؛ یا پر از باران است یا پر از برف است. حالا این‌که دستور خدا باشد که ببارد یا نبارد بحث دیگری است. در هر دو مورد هم به کار می‌رود؛ هم شر و مکروه، هم خیر و نعمت.

هرچه محبت و معرفت بیشتر شود، انسان موحد می‌شود

حالا دقت بفرمایید این اموری که به خدای تعالی نسبت داده می‌شود چه دفع شر و چه جلب خیر، ریشه همه این‌ها محبت است؛ یعنی ما کی این را می‌فهمیم که خدا از ما شرور را دفع کرد و کی متوجه می‌شویم که منافع را به سمت ما گسیل داشت؟ وقتی محبت ما به خدا زیاد شود.

محبت به خدا ریشه‌اش معرفت است. آدم تا علم و معرفت نداشته باشد که همه کارها را خدا انجام می‌دهد، آن محبت هم نمی‌آید. پس ریشه این محبت معرفت است؛ و معرفت انسان هم هر چه که بیشتر باشد محبت بیشتر می‌شود و انسانْ موحد می‌شود؛ و توحید هر چه که ناب‌تر شد قرب و محبت انسان بیشتر می‌شود.

لذا این عباراتی که امام سجاد علیه‌السلام گفته است از شدت محبت و معرفت و قربش به خدای تعالی است. «چه بسیار ابرهای شر و ناپسندی که از من آن‌ها را دور کردی» فهم این مطلب محبت می‌خواهد. فهم این مطلب معرفت می‌خواهد. انسانی که معرفت پیدا کرد که این شر را خدا دارد از او دور می‌کند، محبتش به خدا زیاد می‌شود.

شما وقتی به کسی محبت پیدا می‌کنید که نسبت به او شناخت دارید. هرچه شناخت شما به او بیشتر شد و قدرت او را فهمیدید و توانایی‌ها و داشته‌های او را فهمیدید و دیدید که به نفع شما دارد کار می‌کند و به شما خدمت می‌کند هی به او علاقه‌مند‌تر می‌شوید و محبتتان به او بیشتر می‌شود.

در محبت‌های عادی هم همین‌طور است؛ مثلاً دیده‌اید وقتی پدری از دنیا می‌رود شما فقط تسلیت میگویید اما آن بچه ضجه و ناله می‌زند؛ چون شما شناختی نسبت به آن پدر ندارید. آن بچه است با آن پدر زندگی کرده است. راجع به امام حسین علیه‌السلام هم ما هرچه معرفتمان بیشتر شود ضجه و ناله ما بیشتر می‌شود. احتیاج هم نیست که روضه خیلی فاش بخوانند. آن‌کسی که معرفتش کم است ناچار می‌شوند که برایش توضیح بدهند ولی کسی که او را بشناسد که چه دُری بود و چه شخصیت گران‌بهایی بود و چه نقشی در عالم وجود و هستی داشت و یک شقی و پلید او را از روی زمین برداشته است خودبه‌خود انسان منقلب می‌شود. این برمی‌گردد به معرفت. لذا برای اولیای خدا و کسانی که معرفتشان زیاد است لازم نیست که روضه بخوانند. همین‌که اسمش برده می‌شود منقلب می‌شود. حالا بعضی‌ها را داری روضه می‌خوانی همین‌طور به آدم نگاه می‌کنند.

انسان کسی را که به او خیر برساند و بتواند شر و بلا را از او دور کند دوست دارد

انسان کسی را که به او خیر برساند و بتواند شر و بلا را از او دور کند دوست دارد. این طبیعی است. لذا وقتی می‌فهمیم که شرور را خدا از ما دور می‌کند و خوبی‌ها را خدا به سمت ما گسیل می‌دارد این‌ها باعث محبت می‌شود. خدای تعالی در مقاطع گوناگون در زمان‌ها و مکان‌ها این کار را به بهترین نحو برای ما انجام می‌دهد.

خیلی از زمان‌ها انسان متوجه خطری که در کمین او بوده نبوده؛ ولی خدا آن خطر را رفع کرده است. یا خیر بزرگی که خودش توجه نداشته است برایش رسانده است. این‌ها اراده الهی و مدیریت خدای تعالی است. در روایت دارد بعضی وقت‌ها شما اقدام می‌کنید و می‌خواهید فلان کار را انجام بدهید تصمیم می‌گیرید بروید کاری را انجام بدهید مکرر در مکرر در مسیری که می‌خواهید بروید اتفاقاتی می‌افتد که آخرسر پشیمان می‌شوید و برمی‌گردید و آن کار را انجام نمی‌دهید. بعدها متوجه می‌شوید که آن کار به‌شدت به ضرر شما بوده است. این اراده خداست که نمی‌خواهد تو در آن کار وارد بشوی؛ برایت مانع می‌تراشد. این برای وقتی است که انسان خودش را در این مسیر قرار بدهد و خودش را تحت مدیریت قرار بدهد. بعضی وقت‌ها افراد تمرد و سرپیچی می‌کنند.

بنده‌ای که بفهمد هر چه به او می‌رسد از طرف خداست، رحمت الهی را متوجه خودش می‌کند

این فراز از دعا نوعی اقرار به ربوبیت خدا است و احاطه‌ای که به بندگانش دارد. اینکه بنده باید بفهمد هر چه که به او می‌رسد از طرف خداست در این نوع از درخواست داعی در حقیقت رحمت الهی را متوجه خودش می‌کند. خدایا من می‌فهمم که تو هستی داری این کارها را انجام می‌دهی. می‌فهمم که تو سختی‌ها را از من دور کردی. می‌فهمم که تو بودی نعمت‌ها را به من دادی. می‌فهمم که این رحمت را تو برمن گستراندی. می‌فهمم که تو چشمه‌های حوادث ناگوار را کور کردی. حالا که می‌فهمم پس رحمتت را بر من زیاد کن. من می‌خواهم. این متوجه کردن رحمت الهی به سمت خود است که خداوند هم ابرگونه این کار را می‌کند.

آیات فراوانی از قرآن کریم داریم که به بارش رحمت الهی اشاره کرده است. ماه مبارک رمضان بر همه ما گذشت. ان‌شاءالله همه ما از رشحات این رحمت بزرگ الهی بهره‌مند بودیم. در ماه رمضان بارش رحمت الهی سیل‌آسا است. آن کسی که چشمش باز باشد و احساسش باز باشد می‌فهمد این رحمت‌ها را چگونه بر بندگان خدا ریزش دارد.

ابر را معمولاً جایگاه باران رحمت و مظهر فیض خدای تعالی می‌دانیم طبق روایات و آیات قرآن کریم. قهر و عذاب هم همین‌طور است. برای تبهکاران ابر را مظهر قهر خدا قرار داده است. همان‌طور که مظهر رحمت است مظهر قهر هم هست.

خیر و شر از سه طریق به ما می‌رسد

یک توجه بدهم به شما؛ خیر و شر ممکن است از سه راه به ما برسد. خیری که به ما می‌رسد گاهی این‌گونه است که از راهی به ما می‌رسد که توقعش را داریم. توقع داریم که روز عید پیش فلان کس که رفتیم مثلاً عیدی به ما بدهد یا فلان کس در فلان روز فلان کار را برای ما انجام بدهد. این خیر متوقَع است که ما توقع داریم خیر از آن راه به ما برسد.

یک‌وقت هم از راهی به ما می‌رسد که اصلاً توقعش را نداشتیم. سابقه هم نداشته که مثلاً این آقا در فلان روز فلان کار را برای ما انجام بدهد ولی یک خیری از همین طریق به ما رسید.

راه سومی هم هست که ما توقع شر داشتیم. اصلاً احتمال نمی‌دادیم که خیری در آن باشد؛ اما ناگهان خیر از آب درآمد. این همان رزق مِن حَیثُ لا یَحتَسِب است. اصلاً هیچ احتمال نمی‌دادیم و هیچ گمانش را نمی‌کردیم.

شر هم همین‌طور است که از جایی که متوقع است می‌رسد؛ و از جایی که توقع نداشتیم می‌رسد؛ و از جایی که فکر می‌کردیم خیر است اما یک‌دفعه شر می‌رسد. اصلاً احتمال نمی‌دادیم که شر باشد. مثل باران که این ابر پربارانِ پرآبی که توقع ما این بود که بیاید ببارد زمین‌ها را شاداب کند؛ اما یک‌مرتبه چنان سیل عظیمی می‌شود که می‌شود عذاب الهی. اصلاً توقع این را نداشتیم که این ابر بر ما سیل شود.

ابر متراکم می‌تواند هم نعمت داشته باشد، هم عذاب

این‌ها را در قرآن کریم و در روایات در قالب همین ابر آورده است. یک آیه برای شما بخوانم؛ آیه ۲۴ سوره مبارکه احقاف؛ «فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ» هنگامی‌که آن را به‌صورت ابر گسترده‌ای دیدند که به‌سوی درّه‌ها و آبگیرهای آنان درحرکت است گفتند: این ابری است که بر ما می‌بارد! این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می‌کردید، تندبادی است که عذاب دردناکی در آن است!

یعنی ابر را به‌عنوان عذاب اینجا مطرح می‌کند. پس ابر متراکم هم می‌تواند باران‌زا باشد و نعمت فراوان داشته باشد و هم عذاب فراوان داشته باشد. آن‌وقت همه این‌ها را امام سجاد علیه‌السلام استعاره گرفته است در این دعا که خدایا چه ابرهای شر و ناپسندی که به سمت من آمده بود که تو آن‌ها را از من دور کردی و چه ابرهای پر از نعمتی که فرستادی به سمت من که برمن ببارند.

رحمت می‌خواهی؟ بندگی کن

امام سجاد دارد به ما یک چیزی یاد می‌دهد و آن این است که بنده خدا! اظهار بندگی کن. می‌خواهی رحمت خدا بر تو ببارد، می‌خواهی ابرها روی سر تو هم بیاید، می‌خواهی این جداول برای تو هم باز شود، می‌خواهی چشمه‌های پلیدی برای تو کور شود، عبودیت کن؛ بنده خدا باش. اگر بندگی خدا کردی جلب رحمت الهی می‌شود.

در دعاها به ما دستور داده شده تکرار بعضی از کلمات مثل «ربنا» یعنی خدایا تو رب ما هستی؛ تو پرورش‌دهنده ما هستی؛ ما در معرض رحمت تو هستیم بر ما رحمت بفرست.

اشک چشمتان و یا اشک چشم آسمان آمد دعا کنید که به‌شدت به اجابت نزدیک است

این‌ها مواردی است که اگر انجام بدهیم جلب رحمت خدای تعالی را می‌کند.

امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمودند: «البُکاءُ مِن خَشیَهِ اللّه ِ مِفتاحُ الرَّحمهِ» گریه از خوف و خشیت الهی کلید رحمت است. کلید باز شدن درهای رحمت الهی است. شما کاری کنید که رحمت را جلب کنید. شما کاری کنید که ابر بیاید بر شما ببارد چون بعضی وقت‌ها می‌رود در بیابان می‌بارد. چه‌کار باید بکنیم؟ باید جلب رحمت کنیم. یکی از کارهایی که جلب رحمت می‌کند اشک و گریه است. گریه از ترس خدا.

فرمود: گریه چشم‌ها و ترس دل‌ها نشانه رحمت خدای تعالی است؛ هرگاه این دو را در خود یافتید دعا کردن را غنیمت شمارید. تا اشک چشمتان آمد و یا اشک چشم آسمان هم آمد باز دست به دعا شوید. هر وقت باران آمد دعا کنید که به‌شدت به اجابت نزدیک است.

اقاله کن تا خدا اقاله کند

در خریدوفروش و پس گرفتن جنس؛ اگر مشتری جنسی را آورده که پس بدهد اگر فروشنده آن را پس بگیرد جلب رحمت الهی کرده است؛ یعنی آسان‌گیری در خریدوفروش. دیدید بعضی‌ها می‌نویسند جنس فروخته‌شده پس گرفته نمی‌شود! این یعنی خدایا درب رحمتت را بر من ببند.

در قم یک پارچه‌فروشی بود نوشته بود جنس فروخته‌شده پس گرفته می‌شود! زده بود پشت شیشه و مشتری او هم از همه ‌کسانی که این مدل نوشته‌ها را دارند بیشتر بود. البته شرایطی را برای پس گرفتن گذاشته بود. به این کار می‌گویند اقاله. در روایت دارد اگر اقاله کردی خدا اقاله می‌کند. اگر تو در دنیا پس گرفتی در روز قیامت می‌توانی به خدا بگویی که اشتباه کردم پس بگیر. خدا هم پس می‌گیرد. اگر در دنیا اهل اقاله بودی خدا هم در قیامت با تو اقاله می‌کند.

حضور در مجلس اهل‌بیت

حضور در مجلسی که به نام ائمه علیهم‌السلام برقرار می‌شود جلب رحمت الهی می‌کند. هر جا نام امام حسین و صدیقه طاهره و اهل‌بیت آمد بدانید که درهای رحمت آنجا باز است؛ بلافاصله دست به دعا شوید.

هرکدام از این‌ها تعدادی روایت دارد.

توجه به حال همسایه

توجه به حال همسایه جلب رحمت می‌کند؛ یعنی کارت گیر کرد از آشی که ظهر پختی یک ‌کاسه به همسایه بده. قدیم‌ها رسم بود یک کاسه پر می‌کردند می‌دادند و آن‌ها هم دوتا تخم‌مرغ می‌گذاشتند در آن کاسه و برمی‌گرداندند.

آیاتی هم داریم راجع به همسایه. امیرالمؤمنین هم درباره همسایه سفارش کرده است. چقدر الان همسایه‌ها اسیر هم هستند و تصرفات حرام دارند نسبت به هم. آپارتمان‌نشینی یک منکر بزرگی در جامعه ماست. یک منکر رسمی است. یک پیرزن تنها در یک واحد زندگی می‌کند، واحد بغلی هشت نفر هستند؛ بعد هم کنتورها یکی است. بعد هم می‌گویند حاج‌خانم دیگر همین است. بله مثلاً برای گرم شدن حساب‌وکتاب نسبت به متراژ خانه است اما خیلی چیزهای دیگر نه.

به‌وقت توفیق دعا

رسول خدا فرمودند: «أفضَلُ العِبادَهِ الدُّعاءُ، فإذا أذِنَ اللّه ُ لِلعَبدِ فی الدُّعاءِ فَتَحَ لَهُ بابَ الرَّحمَهِ إنّهُ لَن یَهلِکَ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ» برترین عبادت دعاست. هرگاه خداوند به بنده اذن (توفیق) دعا دهد درِ رحمت را به روى او بگشاید. با وجود دعا هرگز کسى هلاک نمی‌شود.

به‌وقت نرمی دل

در روایت دارد که قلب وقتی نرمی و رقت پیدا کرد درهای رحمت باز شده است. یک موعظه می‌شنود، عکسی می‌بیند، صحنه‌ای می‌بیند که دلش نرم می‌شود، آنجا جلب رحمت می‌شود؛ مثلاً با حضور در مجالس روضه.

به‌وقت یاد خدا

رسول خدا فرمودند: با فرمان بردن از اوامر خدا خودت را در معرض رحمت خدا قرار بده؛ یعنی نماز که می‌خوانی، قرآن که می‌خوانی، روزه که گرفتی، کار خیر که انجام دادی بدان در معرض رحمت هستی.

امیرالمؤمنین فرمودند: «بِذِکرِ اللّه ِ تُستَنزَلُ الرحمَهُ» با یاد خدا رحمت فرود می‌آید.

به‌وقت مهربانی

در روایت دیگری فرمودند: با مهربانی کردن به دیگران رحمت فرود می‌آید. بعضی‌ها با همه دعوا دارند. باید جوری بود که وقتی وارد خانه می‌شوی همه بیایند جلو بگویند فلانی آمد؛ نه اینکه بگویند وای باز این آمد.

یا مثلاً بعضی‌ها این‌طورند که تا می‌آیند بقیه می‌گویند الان هرچه کار دارد می‌خواهد بگوید ما انجام بدهیم. این را برایتان بگویم بدانید که عمل مسلم محترم است. هر انسان مسلمان کار و عملش محترم است و قیمت دارد. اگر مثلاً به برادرزاده‌ات بگویی عمو جان برو سر کوچه ماست بگیر؛ رفت و آمدنش اجرت دارد. باید اجرتش را بدهی. اگر ندهی ظالم هستی. این‌که می‌گویم فتواست و متن روایت است. به بچه خودت هم بگویی همین‌طور است. حالا اشخاص از روی محبتی که دارند انجام می‌دهند ولی بدان که قیمت دارد. باید یک جوری جبران کنید و حلالیت بطلبید.

شما مالک مال فرزندانتان نیستید

بچه هم همین‌طور است. مثلاً این‌طرف و آن‌طرف می‌روید به او عیدی می‌دهند؛ آن مال برای خودش است. نمی‌توانید از او بگیرید. می‌توانید چون ولی او هستید وسایل موردنیاز خودش را برایش بخرید از همان پول. البته فرزندان شما واجب النفقه هستند؛ اگر مال هم داشته باشد بر شما لازم است که وسایل موردنیاز او را تهیه کنید. مگر اینکه نداشته باشید. درهرصورت نباید بگویی چون بچه است می‌شود مالش را خورد. باید برایش جمع کنید و نگه‌دارید.

حتی وقتی بچه‌ها دارند باهم در کوچه بازی می‌کنند یکی میزند صورت دیگری را زخمی می‌کند، بزرگ‌ترها می‌گویند بچه‌اند دارند بازی می‌کنند عیبی ندارد. درصورتی‌که در فقه هراندازه زخم روی صورت باشد حکم مخصوص خودش را دارد و دیه مخصوص دارد. ولیّ بچه نمی‌تواند حق مالی بچه را از بین ببرد. اگر هم ولیّ بچه آن دیه را بخشید باید وقتی بچه بزرگ شد به او بگوید که وقتی بچه بودی این خطی که مثلاً روی صورتت افتاده برای این بوده که داشتی با فلانی بازی می‌کردی صورتت را زخمی کرد. من هم آن موقع بخشیدم. حالا تو به من می‌بخشی یا نمی‌بخشی؟

ما خیلی مسلمان هستیم. هیچ‌چیز از مسلمانی بلد نیستیم. فقط اخم بلد هستیم که در مسلمانی اخم ندارد؛ و همه‌اش حسن خلق است.

به‌وقت نماز شب

نماز شب رحمت الهی را فرود می‌آورد. نماز شب را تمرین کنید بخوانید. سخت نیست. تا ۱۲ شب که نشسته‌اید نمازتان را بخوانید و بخوابید. این اولین مرحله‌اش است؛ ولی اگر دیدید که می‌توانید سر شب بخوابید نیم ساعت به اذان صبح بلند شوید، یک ربع به اذان صبح بلند شوید که این زمان بهتر است. بعد مزه آن‌که افتاد به دهانتان کم‌کم زمانش را بیشتر کنید. ببینید که چطور یک سری از مشکلات حل می‌شود. البته نه اینکه برای رفع مشکلات بخوانید. اگر برای این مسئله بخوانید هیچ‌وقت مشکلاتتان حل نمی‌شود. این را یقین بدانید. این کارها از روی محبت است. اگر با علاقه بلند شدید و خواندید اثرش رفع مشکلات است.

به‌وقت طلب علم

به دنبال علم و دانش بودن رحمت الهی را فرود می‌آورد. همین‌که می‌روی پای درس می‌نشینی مثل همین درس ما که من دارم برای شما روایت می‌خوانم؛ جلسه، جلسه رحمت است؛ لذا جزو عمر ما حساب نمی‌شود. این یک‌ساعتی که اینجا نشسته‌ایم صحبت می‌کنیم اگر بنا باشد که ۷۰ سال عمر کنیم، عمر ما می‌شود هفتادسال و یک ساعت؛ که این‌ها رحمت است.

به‌وقت استماع قرآن و خدمت به والدین

گوش دادن به قران نزول رحمت می‌کند.

خدمت به پدر و مادر نزول رحمت می‌کند. همین‌که بروید به پدر و مادرتان بگویید که چه‌کار دارند که انجام بدهید، در رحمت خدا باز می‌شود. خدای تعالی شما را مشمول رحمتش قرار می‌دهد.

ان‌شاءالله همه ما مشمول رحمت الهی در زمانی که درهای رحمت خدا باز است بشویم.

در انتشار این خبر سهیم باشید:
مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.