بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
با موضوع دعا در قرآن
جلسه پانزدهم – ۱۴۰۲/۰۱/۲۰
مسئله علم و علمآموزی در اسلام خیلی اهمیت داده شده است
یکی از دعاهایی که در قرآن کریم واردشده و بیان میشود در سوره مبارکه طه آیه ۱۱۴ است. «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً». دعا برای زیادشدن علم است.
مسئله علم و علمآموزی در اسلام خیلی اهمیت دادهشده است؛ و اولیای دین سفارشات فراوانی را راجع به علم و علمآموزی به ما کردهاند. مثلاً امام کاظم علیهالسلام در یکی از وصیتهایشان به هشام که این روایت در تحف العقول آمده و امام کاظم علیهالسلام توصیههای زیادی را به هشام فرمودند؛ من بخشی از آن را برای شما ترجمه میکنم. «ای هشام حضرت عیسی علیهالسلام به حواریون فرمود اگر در شبی تاریک چراغی پیدا کنید که با روغن قطران روشن است (شیره درختی است که چرب است لذا در چراغدان میریختند و چراغ را با آن روشن میکردند و این روغن بسیار بوی بدی داشت که شخص حاضر بود در تاریکی بنشیند اما این بو را تحمل نکند. حضرت در اینجا میفرماید که شما در شبی خیلی تاریک چراغی پیدا کنید که با روغن قطران روشنشده) میفرماید غنیمت است و شما به سبب روشناییاش بوی بد آن را تحمل میکنید». چون در بیابان تاریک بالاخره انسان وقتی میخواهد مسیری را طی کند احتیاج به نور دارد؛ پس این بو را تحمل میکند تا مسیر را پیدا کند و برود.
بعد از امام کاظم علیهالسلام میفرماید: «ای هشام حکمت هم مثل همان نور است که راه شما را روشن میکند»؛ یعنی میفرماید اگر با سختی هم به دست آمد باید تحمل کنید. بعد فرمود: «آن را هر جا دیدید مغتنم شمارید هرچند صاحب حکمت خود از آن نور بهره نبرد؛ یعنی عالم بیعمل باشد».
علم نافع است که بهرهگیری از آن توصیه شده است
آنجا که میفرماید از علم بهره بگیرید؛ منظور علم نافع است. علمی که انسان را باتقوا کند علم است. بعضی از علوم برای ما سودمند هستند یعنی سود دنیایی دارند و مشکلات دنیای ما را حل میکنند بهعلاوه اینکه مشکل دنیای ما را حل میکنند به درد برزخ و قیامت هم میخورند؛ اما بعضی از علوم فقط مربوط به دنیا هستند و به درد آخرت انسان نمیخورند. انسان در دنیا از آنها بهره و سود میبرد مثل کشاورزی که آبادانی به همراه میآورد و برای مردم رفاه و آسایش میآورد. یا مهندسی ساختمان؛ وقتی ساختمان ساخته میشود علمی پشت آن است. محاسبات میکنند و بنایی را میسازند تا انسانها در آن با رفاه و آسایش زندگی کنند.
تمام این علوم تلاش میکند که انسان در دنیا زنده بماند و زندگی کند و در این زندگی دنیاییاش آسایش داشته باشد. هیچکدام از این علوم برای آخرت ما کاری نمیکند. اینطور نیست که کسی شیمیدان شد اهل بهشت شود. مثلاً فیزیکدان شد بهشت بر او قطعی شود. بله ممکن است در اثر آن علم جایی کاری را انجام دهد و ثوابی برای او نوشته شود و برای قیامتش خوب باشد ولی خود آن علم فقط منافع دنیایی دارد اما بعضی از علوم منافع آخرتی دارد و بعد از مرگ هم به درد شخص میخورند. اینکه میگویم به درد نمیخورد مثلاً شما وارد بهشت شوید مثلاً مهندسی ساختمان آنجا به چه درد آدم میخورد؟ دامداری آنجا به چه درد آدم میخورد؟ شما اراده کنید آنجا هر ساختمانی بخواهید تحقق پیدا میکند. مؤمن در بهشت اراده کند همهچیز برایش فراهم میشود.
البته این را هم بگویم؛ همین علومی که مربوط به دنیاست، بعضیهایش تحصیلش واجب میشود؛ یعنی مثلاً ساختمانساز در کشور نداشته باشیم واجب میشود بر افراد که بروند ساختمانسازی را یاد بگیرند. بعضی وقتها واجب عینی است و بعضی وقتها واجب کفایی است.
اما اینها را که کنار بگذاریم شناخت خدا و معرفت الهی، شناخت قیامت، عالم شدن به خدا و مبدأ و معاد، اینها هم به درد دنیا میخورد هم به درد آخرت ما میخورد. اینکه فرمود پیغمبر بگو «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» پروردگارا علم من را زیاد کن؛ از این قسم علوم است. آن مقداری که دنیا آباد شد بقیهاش مربوط به آخرت است؛ یعنی علومی که زندگی انسان را در دنیا و آخرت تأمین میکند و باعث حیات ابدی انسان میشود.
آنجا که گفت طلب علم واجب است و فریضه است، بخش عمدهاش همینهاست؛ علومی است که آخرت را تأمین میکند. در همان روایت دارد که اضافه آن فضل است. فضیلتی است که آن شخص دارد یا زیادی است که حالا به هر معنایی که بخواهیم بگیریم.
در روایت دارد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: فرمودند: «خیر العلم التوحید و خیر العباده الاستغفار» بهترین علمها توحید است و بهترین عبادتها هم استغفار است؛ چون استغفار هم آثار دنیایی دارد هم آخرتی. هم مشکلات مادی را حل میکند هم مشکلات معرفتی و معنوی و آخرتی را حل میکند. خواص زیادی دارد. هم شما برای خودتان میتوانید استغفار کنید هم برای دیگران. پیغمبر برای اهل ایمان و مؤمنین استغفار میکرد.
درجایی حضرت موسی مأمور شد که از بنده صالحی که علمش نزد خدا بود، پیروی کند و تحت تعلیم او قرار بگیرد. حضرت موسی ناچار بود که برود خدمت حضرت خضر و بهره بگیرد از تعلیم او تا به رشد بیشتری دست پیدا کند.
در یادگیری و بهرهبرداری از علوم قناعت نکنید؛ بلکه حریص باشید
آن چیزی که از دستورات دینی فهمیده میشود، از روایات و مجموعه آیات میتوانیم بفهمیم این است که ما باید اهل فعالیت علمی باشیم. اهل فعالیت فرهنگی باشیم. اهل فعالیتهای علمی باشیم و حریص هم باشیم و قناعت هم نکنیم در بهرهبرداری از علوم؛ و در یادگیری آن هیچ اهل قناعت نباشیم. هرکسی به هر مقدار که میتواند باید اقدام داشته باشد. در شغل و کاروکاسبی هم گفتند که قناعت نکنید و تا جایی که میتوانید کارکنید؛ اما در بهرهبرداری و استفادههای شخصیتان اهل قناعت باشید و به دنیا وابسته نشوید. کارکنید، ثروت به دست بیاورید ولی در مصرف قناعت کنید. برخلاف علم است. در علم تا میتوانید تلاش کنید و مصرف کنید.
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: روزی که در آن مطلب تازهای یاد نگیرم آن روز برایم مبارک نیست. امیرالمؤمنین مطالب را من لدن حکیم میگیرد. دائم در حال افزوده شدن علم است. در روایت دارد که اهلبیت هر هفته به علمشان اضافه میشود، دریای دانش و گستردگی معرفتشان بیشتر میشود. بااینحال میفرماید یک روز اگر بر من بگذرد و مطلب تازهای یاد نگیرم آن روز بر من مبارک نیست.
بنده هم خودم تلاشم این است که در این جلسات که هستیم لااقل مطلب جدید و نویی گیر دوستان بیاید. خودم هم که تلاش میکنم اینطور باشم. شما هم باید اینطور باشید. پیروان امیرالمؤمنین و شیعه امیرالمؤمنین باید از حضرت علی تبعیت کنند. بالاخره هرروز مطلب تازهای یاد بگیرید.
فضیلت علم بر عبادت
روایاتی که راجع به علم هست خیلی زیاد است. یکوقت به ما تذکر دادند که کلاً اهل علم و دانش و فهم باشید و درباره فضیلت خود علم است؛ یکوقت هم فضیلت علم بر چیزهای دیگر است مثل عبادت که خیلی به ما دستور دادند که اهل عبادت باشید؛ اهل نماز و روزه باشید؛ اهل کرنش در مقابل خدا باشید؛ اما وقتی امر دائر میشود بین عبادت و دانش، دانشمندی که اهل عبادت است و دنبال کسب دانش است برتر است. حتی درباره شهید که اینهمه دربارهاش گفته میشود که آرزوی همه هم هست که به درجه شهادت برسند و رفعت مقامی که شهید در نزد خدای تعالی دارد و در قیامت دارد؛ میفرماید روز قیامت خون شهید را با مرکب عالمی که نوشته و مطلب یاد داده وزن میکنند؛ مرکب عالم بر خون شهید ارزشش میچربد. حالا یک عالم شهید هم بشود؛ مثل مرحوم شهید مرتضی مطهری، مثل مرحوم شهید بهشتی، مثل اینها که هم عالم بودند، مجتهد بودند، دانشمند بودند، شهید هم شدند. دیگر ببینید روز قیامت جایگاهشان چه جایگاه رفیعی است.
علم و دانش و کسب علم خیلی درجه بالایی دارد و برتریاش بر عبادت در روایات مطرح است. رسول خدا فرمودند: «قَلیلُ العِلمِ خَیرٌ مِن کَثیرِ العِبادَهِ». کمی دانش بهتر از عبادتهای خیلی زیاد است. میخواهد برتری علم را بگوید. یا فرمودند: خوابی که توأم با علم و دانش باشد بهتر از نماز همراه با نادانی است. کسی که خواب است و دانشمند است (بینماز نیست) بر کسی به دنبال علم نرفته ولی نماز میخواند برتری دارد. میخواهد بگوید که علم افضل است.
در روایت دیگری رسول خدا فرمودند: همانا برتری عالم بر عابد مثل برتری خورشید است نسبت به ستارگان. ستارگان عالم چطور دیده میشوند؟ بعد شما یکمرتبه خورشید را ببینید. نور خورشید برتری دارد. بعضی از ستارگان هم نورشان را از خورشید میگیرند. فضل بالایی دارد. کسی که نشسته دارد درس میخواند و عباداتش بهقدر واجب است و یک مقدار هم مستحبات دارد و بیشتر مشغول کار علمی است نسبت به کسی که از صبح تا شب مشغول نماز و روزه و عبادت است میفرماید عالمی که مشغول کار علمی است مثل خورشیدی است نسبت به ستارگان. در ادامه میفرماید برتری عابد بر غیر عابد مثل برتری ماه است بر ستارگان. این تعبیرات برای این است که ما تهییج و ترغیب شویم که به سمت علم برویم.
در روایت دیگری است رسول خدا فرمودند: ۱ ساعت تکیه زدن عالم بر بستر خویش (نشسته دارد تفکر میکند یا مطلبی مینویسد) و نگریستن در کار و عملش بهتر از هفتادسال عبادت عابد است.
در روایت دیگری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: عالم ۷۰ درجه بر عابد برتری دارد؛ که فاصله هر درجه از دیگری بهاندازهای است که یک اسب ۷۰ سال بدود. یک اسبی ازاینجا راه بیفتد و ۷۰ سال یکضرب بدود؛ تا کجا میرسد؟ فکر کنم دو سه بار دور زمین را بگردد و دوباره به خودش برسد.
سؤال پیش میآید مگر این عالم چهکار میخواهد بکند؟ چه اتفاقی میخواهد بیفتد؟ خود حضرت جواب میدهد که علت این برتری آن است که شیطان در میان مردم بدعتی میگذارد (معرکهای راه میاندازد که به مهلکه میرسد) و دانشمند و عالم در پی آن میرود و مردم را از آن نهی میکند؛ یعنی دانشمند میفهمد که بدعت است که حقهای در آن است و آن را به مردم اطلاع میدهد و مردم از گرفتاری درمیآیند؛ اما عابد سرگرم عبادت خود است و به بدعت بیتوجه است. نه توجهی دارد به آن بدعت و نه آن را میشناسد. سرش در لاک خودش است. عالمَ را آب میبرد؛ او دارد ذکر میگوید. حواسش به کار خودش است. در تاریخ از صدر اول داشتیم تا الان. هیچ انگارنهانگار اتفاقی در این عالم افتاده است. مشغول یکسری کارها هستند و ذکر و رکوع و سجود و عالم را آب میبرد؛ میآیند عبادت او را از بین میبرند ولی خودش حواسش نیست.
در جای دیگر پیغمبر خدا فرمود: سوگند به آنکه جان من در دست اوست؛ هرآینه وجود یک عالم برای ابلیس سختتر است از هزار عابد؛ زیرا عابد به فکر خویشتن است و عالم در اندیشه دیگران. میخواهد گلیم خودش را از آب بکشد. میخواهد اهل بهشت شود. میفرماید زاهد از تو حور میخواهد قصورش بین. به فکر خودش است که خودش را نجات بدهد؛ ولی عالم به فکر نجات بشر است؛ به فکر نجات انسان است؛ حتی در مسائل مادی که گفتیم علم دنیا را آباد میکند، در آن مسائل هم باز عالم است که دنیای انسان را میسازد. دامپروری، کشاورزی، مهندسی، عالم است که میسازد.
امشب شب قدر است. امام باقر علیهالسلام فرمودند: یک ساعت مذاکره علمی کردن بهتر از این است که یکشب به قیام بگذرانید با دعا و ذکر و …. من مقید هستم که در شبهای احیا یک نکته علمی میگویم ریشهاش در همین روایات است؛ که در شب احیا مذاکره علمی هم شده باشد. چون از یکشب زنده داری ارزشش بالاتر میرود.
البته عالم باید به علمش عمل کند. عالمی که به علمش عمل میکند از عابدی که ۷۰ سال مشغول عبادت است ارزشش بیشتر است.
خیرالامور همیشه حد وسط نیست
اگر انسان در صراط مستقیم قرار گرفت و فکر و عملش را از بیراهه و کجی منحرف کرد؛ یعنی فکری که داشت کج میرفت را درراه راست قرار داد و به مسیر درست برگشت و در راه راست قرار گرفت، تعبیری را استاد بزرگوار ما دارند که ایشان میگوید «خیرالامور اوسطها» در همهچیز درست نیست. در بعضی از جاها خیرالامورش اکثرها و اوفرها و اشدها است؛ و آن در علم است. در علم بگویی خب «خیرالامور اوسطها» است. ۵ تا کتاب است، دوتای آن را میخوانیم کافی است. نه باید هر پنج تای آن را بخوانیم. اینجا بهترین امر در علم و دانش اکثرهاست.
لذا رسول خدا در طلب علم و یادگیری علم، افزونطلب بود. «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» اینجا خیرالامور اوسطها نیست خیر امور اوفرها و اکثرهاست. رسول خدا اسوهی همه مؤمنین است؛ رسول خدا الگوی همه ماست؛ بنابراین همه ما باید این دعا را زیاد بخوانیم. خدایا علم من را زیاد کن «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» و میتوانیم در ادامهاش بگوییم «وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ».
وقتهای مردهتان را با مطالعه زنده کنید
این دعا را زیاد داشته باشید. البته نه اینکه فقط دعا کنید کتاب به دستتان بگیرید. در همین گوشیها هم میشود کتابهای الکترونیکی خواند. یکی از کارهای که خیلی به من سخت میگذرد ایستادن در صف نان است. تنظیم کرده بودم آن موقع که قم بودم و نان میخواستم بگیرم در ساعتی میرفتم که هیچکس نیست. وقتم هدر میرفت. در مقطعی از زمان ناچار شدم در ساعتی بروم که باید ۴۰ دقیقه در صف میایستادم. حدود سال بین ۶۰ تا ۷۰ بود. یادم هست که در آن ۲۰ روز یک ماه، ۴، ۵ کتاب قطوری که فرصت نمیکردم جای دیگر بخوانم خواندم؛ در همان صف نان. آن موقع هم که گوشی نبود کتاب را با خودم میبردم تا نوبتم بشود. کتابهایی که احتیاج به فکر نداشت و فقط باید خوانده میشد.
الان هم در فرصتهایی که هست کتابهای ۵۰۰ صفحه ۶۰۰ صفحه در حدود یک ماه خورد خورد خوانده میشود. وقتهای پرت زیاد داریم. با توجه به دستگاههایی که الان در اختیار هست و همه هم الحمدالله دارید، خیلی میتوانید از فرصتتان استفاده کنید. حتی کسانی که حال خواندن ندارند کتاب گویا هم آمده. شما میگذاری در گوشتان و برای شما میخواند. دیگر راحتتر از این؟ هیچ عذری پیش خدای تعالی پذیرفته نیست که بگویی دسترسی نداشتم، کتابخانه نبود، کتاب گران بود، البته الان کتاب خیلی گران است ولی میشود این کار را کرد.
همینکه امیرالمؤمنین فرمودند اگر روزی بر من بگذرد و مطلب تازه یاد نگیرم آن روز برای من مبارک نیست؛ روزهای خودتان را مبارک کنید و بابرکت کنید؛ آنهم با یادگرفتن یک مطلب تازه. اگر سخت هم باشد که کتاب بخوانید، نهجالبلاغه بخوانید. روزی نیمصفحه یا یک صفحه بخوانید. امور تدریجی بهتدریج زیاد میشود.
آن موقع که مسجد نماز میرفتم بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا دعا خواندن که طول میکشید، قرآنی را که در محراب بود میخواندم و علامت میزدم. گاهی سه آیه گاهی دو آیه گاهی پنج آیه تقریباً در چهار سال یک ختم قرآن شد؛ در همین فاصله بین نمازها که چند دقیقه فرصت هست.
اینها زنده کردن وقتهایی است که در اختیار ماست. از این وقتها الیماشاءالله همه شما دارید که از بین میرود. اینها را زنده کنید. نورانی کنید و به آنها برکت بدهید. همین کارهایی که فکر میکنید نمیشود؛ که چقدر برکت میدهد به این کارها و انسان را رشد میدهد و بزرگ میکند.
بههرتقدیر یکی از دعاهای قرانی که سفارش شده به پیغمبر که پیغمبر دنبالش بود و پیغمبر اسوه ماست و ما هم باید دنبال کنیم این است که بگویم «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» و به دنبال علم برویم.
دعای دیگری که مطرح میشود در آیه ۱۲۷ سوره مبارکه بقره است. آمادگی ذهنی داشته باشید با قید حیات انشاءالله عرض میکنم؛ که «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ». یکی از دعاهای زیبای قرآنی است. این دعا برای قبولی اعمال است. وقتی کارهایتان را انجام میدهید به خدای تعالی عرض میکنید که خدایا از ما قبول کن که تو شنوای دانا هستی.