بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
با موضوع دعا در قرآن
جلسه دهم – ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
فرصت برای توبه تا زمان مشاهده مرگ است
یکی از آداب دعا که دعا را به اجابت نزدیک میکند این است که داعی اول استغفار کند، بعد توبه کند، بعد دعا کند. اگرچه خود همان استغفار و توبه هم موردپذیرش خداست. خدا قریب مجیب است؛ که محور بحث ما همین آیه شریفه ۶۱ سوره هود بود که «فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ».
بحث ما درباره توبه به آنجا رسید که عدهای هستند که توبه را به تأخیر میاندازند؛ که آیه ۱۸ سوره مبارکه نسا به مطلب تأخیر توبه اشاره میکند؛ «وَلَیْسَتِ التَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا» برای کسانی که کارهای بد را انجام میدهند و هنگامیکه مرگ یکی از آنها فرامیرسد میگوید: «الان توبه کردم!» توبه نیست؛ و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا میروند؛ اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کردهایم.
این دارد به ما میگوید که شما میتوانید توبه کنید و وقت توبه باز است تا زمان مرگ. وقتی مرگ را معاینه و مشاهده کنید دیگر وقت توبه تمام شده است. امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: هرگاه گناهی مرتکب شدی به محو آن با توبه شتاب کن.
چون لغزشی که انسان میکند مثل این است که روی صفحه سفیدی نقطه بگذاریم. روی قلب کدورت نشسته، باید کدورت را زود پاک کنی. در اینجا مباحث فقهی مطرح است که آیا برای توبه وجوب هست یا نیست. آیا فوری است یا میشود آن را به تأخیر انداخت. بعضی فقها قائل به این هستند که وجوب دارد اما فوری نیست و بعضیها گفتند که امرش امر مولوی است و بعضیها گفتند مولوی نیست که بحث خودش را دارد که در بحث توبه این مسائل را عرض کردم که وجوبش وجوب مولوی و فوری است؛ چون مرگ انسان در اختیار انسان نیست و هرلحظه امکان دارد که انسان بمیرد؛ و از اینطرف امر به توبه هم داریم که مباحثی دارد.
امیرالمؤمنین میفرماید: «تا گناهی مرتکب شدی در محو آن با توبه شتاب کن؛ کسی که توبه را به فردا حواله میدهد از هجوم مرگ در معرض بزرگترین خطر است». انقدر مرگ سریع میآید که شما فرصت نمیکنی چشمت را ببندی. باید چشمت را ببندند اگر باز بماند. چون اولین چیزی هم که در بدن ما فاسد میشود چشم ما است و قیافه برمیگردد؛ باید چشم بسته باشد. ما فرصت چشم به هم زدن هم نداریم. انقدر که تامه مرگ وقتی به سراغ ما میآید با سرعت عمل میکند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ذیل همین آیه شریفه فرمودند: هرکس قبل از معاینه و مشاهده مرگ توبه کند، خداوند توبه او را میپذیرد. معاینه مرگ یعنی انسان به حالت احتضار افتاده و روح رسیده به ترقوهاش. چون ملکالموت سلاماللهعلیه وقتی میخواهد روح را نزع کند از پا شروع میکند و آرامآرام روح را میگیرد؛ لذا انسان میفهمد که دارند او را میبرند. آخرین جایی که گرفته میشود هوش و حواس و مغز است. گوش و چشم را هم میگیرند و تمام میشود. در تمام لحظات میفهمد که دارند روح او را نزع میکنند. گرچه بعضی وقتها با سرعت است و بعضی وقتها بهآرامی است که البته بحث معاد باید در جای خودش مطرح شود.
کسانی که مقید به نماز اول وقت هستند سکرات ندارند. خیلی بهسرعت جان میدهند. بعضیها به سکرات میافتند. به قول عرفه جامعه میگویند جانبهسر شد. نه میمیرد نه میماند. اطرافیان را اذیت میکند. نماز اول وقت یکی از خاصیتهایش این است که این حالت برای افراد به وجود نمیآید مگر اینکه حالا مشکل دیگری وجود داشته باشد. به هر جهت تا قبل از اینکه معاینه مرگ شود اگر کسی از گذشته خودش واقعاً پشیمان شد خدا میبخشد.
عالم توبه ندارد؛ جاهل دارد
امام باقر علیهالسلام بعدازاینکه با دست خودشان به حلقشان اشاره کردند فرمودند: هرگاه جان به اینجا برسد عالم توبه ندارد؛ جاهل دارد. شما الان همه عالم هستید. فکر نکنید عالم یعنی کسی که لباس روحانیت به تن دارد. عالم یعنی کسی که میفهمد، میداند، یاد گرفته، مطالعه کرده، پای درس بوده، خوانده بلد شده، میشود عالم.
وقتی در قرآن میخوانیم که «وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا» یا بعضی از ظن و گمانها گناه است، وقتی میخوانیم که کمفروشی گناه است، وقتی میفهمیم و میخوانیم که باید حسن خلق داشته باشیم و امثال اینها، هرکس اینها را خوانده و یاد گرفته میشود عالم. بهاندازه خودش و فهمش عالم شده. این روایات مشمول حال اینجور افراد میشود. اینطور نیست که بگوییم ما الحمدالله جزو عالمان بلا عمل نیستیم. هر کس هر چه که بلد است اما عمل نمیکند میشود عالم بلا عمل؛ و البته شدت و ضعف دارد.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: وقتی جان رسید بهجایی که میخواهد تسلیم شود، عالم توبهاش قبول نیست اما جاهل را توبهاش را میپذیرند. جاهل بوده کسی به او نگفته باید توبه کند. البته اگر چنین جاهلی را پیدا کنیم.
این بخش تتمه بحث گذشته بود و تمام شد.
شاداب باشید
شما باید همیشه با نشاط و سرحال باشید. یکی از چیزهایی که نشاط ما را در ماه رمضان زیاد میکند شانه کردن مو است. مستحب است؛ و عطر زدن است. عطر زدن اشکالی ندارد. گل بو کردن اشکال دارد. گیاه بو کردن اشکال دارد؛ ولی عطر زدن هیچ مشکلی ندارد. شاداب باشید. بیحال و بیحس نباشید که انگار روزه در ما اثر کرده. اینطور نباشد. اتفاقاً روزه در شما شادابی و بشاشت ایجاد کرده باشد.
اقرار به گناه در اجابت دعا مؤثر است
همانطور که طلب مغفرت و توبه اجابت دعا را به همراه دارد؛ اقرار به گناه هم در اجابت دعا مؤثر است. پس یکی دیگر از آداب دعا اقرار به گناه است. در آیه ۱۰۲ سوره مبارکه توبه فرمود: «وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» گروه دیگری هستند که به گناه خودشان اعتراف میکنند و اعمال نیک را با اعمال زشت درآمیختند. امید است که خدا توبه آنها را بپذیرد.
اقرار کردن و اعتراف کردن به گناه یک ادبی است در مقابل خدا. امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: گناهکاری که اقرار به گناه خودش دارد بهتر از شخص مطیعی است که به عمل خودش فخر میفروشد. دو رکعت نماز خوانده، صدقهای داده، کار خیر انجام داده، همه عالم را متوجه کار خیرش میکند.
میفرماید گناهکاری که اقرار میکند پیش خدا -این اقرار هم باید پیش خدا باشد نه دیگران- که اشتباه کردم، غلط کردم، من را ببخش، چنین شخصی نزد خدای تعالی بهتر از کسی است که مطیع است و به عمل خودش فخر میفروشد؛ یعنی باعث تکبرش میشود.
در باب اقرار به گناه در آیه ۱۶ سوره مبارکه قصص فرمود: «قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» این اقرار است. دارد اقرار میکند که من به جان خودم ظلم کردم که این ظلم هم دایرهاش وسیع است. عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشید که او غفور و رحیم است! کی «فَغَفَرَ لَهُ»؟ وقتی گفت «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی». وقتی به گناه اعتراف کرد.
مثلاً کسی کارمند شماست، فرزند شماست، زیر دست شماست، تخلفی کرده بعد با گردنفرازی هم مطالبه هم دارد، اظهار پشیمانی از کارش هم ندارد. معمولاً کسی گوش به حرف چنین کسی نمیدهد؛ اما اگر بگوید اشتباه کردم نباید این کار را میکردم غفلت کردم و مرا عفو کنید و ضمناً فلان کار را هم اگر امکان دارد برای ما انجام بدهید؛ کسی که استعلا دارد میفهمد که کسی که پایینتر است پشیمان شده. خدای تعالی که محیط بر عالم است و نیازی هم به ما ندارد؛ اما اظهار بندگی کردن در نزد خدای تعالی موردتوجه است.
اقرار به گناه توفیق توبه میدهد؛ و با توبه دعای ما به اجابت نزدیک است
اقرار به گناه خودش وسیله است در سوره مبارکه مائده آیه ۳۵ دارد که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ» ای کسانی که ایمان آوردید؛ تقوا داشته باشید و برای خودتان وسیله بیاورید. قرآن وسیله است. دعا وسیله است. اهلبیت وسیلهاند. ولی در مناجات معروف شعبانیه حضرت به ما یاد داد که «فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِى».
وسیلهای که من میآورم پیش خدای تعالی برای اینکه گرفتاریام حل شود و مشکلم حل شود همین است که اقرار کنم که من بد کردم. اقرار بهاشتباه، اقرار به تخلف خودش وسیلهای میشود برای اینکه خدا توجه کند و دعا را به اجابت برساند. اقرار به بدیهایی که کردیم روح را آماده میکند که به رحمت الهی متصل بشویم. در اقرار به گناه توفیق توبه پیدا میشود؛ و کسی که توبه میکند دعایش به اجابت نزدیک است. پس اقرار به گناه توفیق توبه میدهد و توبه که کردیم دعای ما به اجابت نزدیک است.
پس به این سیر در دعاهایمان توجه داشته باشیم. اقرار به ضعف و مسکنت و ناچیز بودن هم توفیق توبه را فراهم میکند. انسانی که توبه نمیکند یک سر و گردن خودش را بالاتر از کاری که کرده میبیند. انسان باید پایین بیاید و عجزولابه داشته باشد. اشتباه خودش را اقرار کند. فضا برای اجابت فراهم میشود.
هیچ وسیلهای حکمت خدا را تغییر نمیدهد
یک نکته را داشته باشید که قبلاً هم اشاره کردم و آن اینکه خدای تعالی بر اساس حکمتش کار میکند. این مطلب دقیق است که دارم عرض میکنم. هیچ وسیلهای حکمت خدا را تغییر نمیدهد. الان گفتم که «وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ» توبه وسیله است، اقرار به گناه وسیله است، گریه وسیله است، اینها همه وسیلهای است برای اینکه خدا ببخشد اما یادمان باشد حکمت خدا به چیزی تعلق گرفت هیچ وسیلهای آن حکمت را تغییر نمیدهد. حتی دعا.
این بحث علمی و دقیق است؛ اما من مختصر میگویم و رد میشوم. «یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» در دعای ۱۳ صحیفه سجادیه این عبارت آمده؛ ای کسی که حکمت تو را وسایل تغییر نمیدهد؛ بنابراین با دعا و توسل و صدقه دادن حکمت خدا قابلتغییر نیست. صدقه دادن درست است اما اگر حکمت خدا به چیزی تعلق گرفت با صدقه هم دیگر درست نمیشود. با دعا و توسل هم درست نمیشود.
اگر مقتضای حکمت به بیان علمیاش به نصاب علت تامه برسد، قضا الهی حتماً محقق میشود. تأخیر دیگر در آن راه ندارد. «إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ»[۱] حکمت خدا به مرگ کسی تعلق گرفت با دعا هم برنمیگردد. با توسل هم درست نمیشود. اینجاست که دیگر دعا اثری ندارد.
حتی دعای رسول خدا هم اثر ندارد. آیه ۶ سوره مبارکه منافقون فرمود: «سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُم إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» برای آنها تفاوت نمیکند، خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنان را نمیبخشد؛ زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند. وقتی درهای توبه باز بود ما به آنها فرصت دادیم از این فرصت استفاده نکرد و همه را هدر داد. با سوء اختیار درهای باز را بست. دعا و استغفار رسول خدا برای تو بعد از مرگ چه ثمرهای دارد.
یک سجده طولانی در وقت ظهر داشته باشید
ظهر که میشود درهای رحمت خدا باز است. امام حسین علیهالسلام جنگ را تا ظهر تأخیر انداخت. فرمودند: صبر کنیم ظهر شود تا من دعا کنم شاید اینها برگردند. از ظهر غافل نباشیم. ساعتهایی را خدای متعال قرار داده که در آنها عنایت ویژه دارد. یکی زمان ظهر است. آن زمان وقت دعا است. وقت کارهای مستحب است. اگر میتوانید ظهرها سجده طولانی داشته باشید. سجده طولانی در ظهر خیلی کارش میگیرد تا بخواهد در وقت دیگری باشد. حتی از سحر هم اثرش بیشتر است که در ظهر عبادت طولانی را انجام بدهیم. واردشده که انسان در ظهر یک سجده طولانی داشته باشد.
دعا و توسل تا وقتی اثر دارد که قضای الهی به حد علت تامه نرسیده باشد
مطلبی که عرض میکنیم این است که اگر چیزی شرایط تحققش حاصلشده اما موانعش برطرف نشده؛ اراده خدا قرارگرفته بر اینکه فلانی بمیرد، فلانی شفا پیدا کند، فلانی فقیر شود، اینها محقق شده اما موانعی سر راه است؛ وقتی به حد علت تامه نرسیده اینجا دعا اثر دارد. توسل اثر دارد.
خب ما از کجا بدانیم که به حد علت تامه رسیده یا نه؟ برای همین ما باید در هر حالی دعا کنیم. خوفورجا که آن جلسه گفتیم یکی در همینجاست. ولی این قاعده است که در حد قضا اگر بود دعا و صدقه و توسل و صلهرحم اثر دارد که قطعاً و کاملاً اثر دارد. لذا در روایات دارد دعا، قضای ابرام شده را تغییر میدهد. خدای تعالی نوشت و حکم کرد؛ اما هنوز نرفته برای اجرای احکام، در شرف ابرام قطعی قرارگرفته ولی تمام نشده.
امام کاظم علیهالسلام فرمود: «علیکم بالدعا» دعا و طلب از خدا بلا را برطرف میکند ولو مقدر شده باشد و چیزی جز امضای آن باقی نمانده باشد. شب قدر بیست و سوم که توشیح میشود به امضای حضرت حجت سلاماللهعلیه ولو مقدرات دیگر قطعی شده باشد که دارند میبرند کار را تمام کنند، دعا کنید که تغییر میکند. امام باقر علیهالسلام فرمود: اگر کسی دعا کرد بلا برمیگردد.
با عجز و ناله و اشک به درگاه خدا بروید که خریدار دارد
اینکه انسان بالاخره باید وسیله برای خودش اتخاذ کند و نزد خدای تعالی با وسیله برود، عرض کردیم که یکی اقرار به گناه است. استاد بزرگوار ما از استاد خودش فاضل تونی رضواناللهعلیه همیشه نقل میکرد؛ البته خود فاضل تونی هم از اساتیدش نقل میکرد؛ میفرمود: عبد در شرفیابی به حضور مولای خودش باید هدیه ببرد ولی هدیه وقتی خوب است که کسی که دارید برایش هدیه میبرید آن هدیه را نداشته باشد و به آن هدیه هم نیاز داشته باشد. خب ما پیش خدا چه ببریم که نداشته باشد؟ آیا خدای تعالی چیزی هست که نداشته باشد؟ ایشان میفرمودند: عبد پیش خدا وقتی میرود مسکنت خودش را ببرد. عجز خودش را ببرد. اشک چشم خودش را ببرد. اینها را خدا ندارد و این نداشتن برای او نقص نیست. برای او کمال است که عجز و مسکنت ندارد. لذا نزد خدای تعالی که میروید غیر از اقرار به گناه، عجز و ناله و اشک را هم ببرید که خریدار دارد.
همه معصومین علیهمالسلام در بیاناتشان به ما یاد دادند که باید این اقرار را داشته باشیم. در عمل هم خودشان انجام دادند. در صحیفه سجادیه دعاهای فراوانی داریم. یکی از آنها دعای صباح امیرالمؤمنین است که در سجده میفرماید: «إِلهِى قَلْبِى مَحْجُوبٌ، وَنَفْسِى مَعْیُوبٌ، وَعَقْلِى مَغْلُوبٌ، وَهَوَائِى غَالِبٌ، وَطَاعَتِى قَلِیلٌ، وَمَعْصِیَتِى کَثِیرٌ، وَ لِسَانِى مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ، فَکَیْفَ حِیلَتِى یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ» لسان مقر بالذنوب را انسان داشته باشد. نه اینکه در جمع بلندبلند بگوید که من این کارها را کردم. اقرار به گناه بین انسان و خداست.
در دعاها دیدهاید که میگوید «انا الذی انا الذی» و بعد میگوید «انت الذی انت الذی» من اینطور هستم تو آنطور هستی. حالا که وضعیت من این است و وضعیت تو آن است، این بنده ضعیف مسکین مستکین خودت را دریاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]. ۴۹ یونس