بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات کرسی تلاوت قرآن
با موضوع دعا در قرآن
جلسه چهارم – ۱۴۰۲/۰۱/۰۷
اگر کسی دعا نکند خدا به او اعتنا نمیکند
بحث ما درباره معارفی بود که از قرآن کریم درباره دعا مطرح است. اینکه خدای تعالی سمیع است و همه خواستهها را میشنود و ترتیب اثر میدهد و بهسرعت اجابت میکند و البته اجابت خدا شرطش اخلاص است مطالبی و عرض رسید و این نکات خدمت شما مطرح شد.
روایتی را مرحوم کلینی از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که حضرت فرمودند: مقاماتی در نزد خداوند است که راه وصول به آنها تنها دعا و تقاضا است. (آن مقامات را به کسی نمیدهد مگر اینکه طرف از خدا بخواهد) بعد فرمودند: و اگر بندهای دهان خود را از دعا فروبندد و چیزی تقاضا نکند آن مطالب به او داده نخواهد شد؛ یعنی اینطور نیست که بگوییم خدا حال ما را میداند و وضعیت ما هم که روشن است پس خودش بدهد؛ نه اینطور نیست. این موارد را باید حتماً درخواست کنیم. بعد فرمودند: پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود؛ زیرا هر دری را بکوبید و اصرار کنید سرانجام گشوده خواهد شد. معلوم میشود که بخشی از این درخواستها هم با یکبار گفتن نیست. باید چند مرتبه انسان از خدای تعالی طلب کند.
با توجه به این روایت و روایتهای مشابه و آیات قرآن کریم اگر کسی دعا نکند و بیتوجه به دعا باشد و اهل دعا نباشد خدا به او اعتنا نمیکند. آیه موردبحث ما امروز این است آیه ۷۷ سوره فرقان «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ» بگو اگر دعای شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند.
در جلسه قبل که عرض کردیم «اادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» تشویق به دعا بود. ما را تشویق میکرد که دعا کنید که آنکسی که اجابت میکند من هستم؛ ولی این آیه تهدید است و برخلاف آیات قبل است. میگوید اگر نیایی با تو دیگر کاری ندارم. بنده من اگر هستی باید از من درخواست کنی. کسی که اعراض از دعا دارد و نسبت به آن استکبار دارد «الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی» خود خدا نتیجهاش را گفت که «سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ». آماده باشد برای اینکه بهزودی داخل آتش شود و عذاب ببیند.
در اجابت عجله نکنید و مأیوس نشوید
با صراحت آیه شریفه فرمود کسی که اهل دعا نباشد عمداً و متعمداً از روی استکبار دعا را ترک کند خودش را آماده کند برای آتش. باید اهل دعا بود. اهل خواستن از خدا بود. علت این اعراض هم که شخص دعا نمیکند و بیتوجه است، ریشهاش قسمتی مربوط به دیر اجابت شدن است؛ یعنی اینطور شده که چند مرتبه رفته درخواست کرده و بعد اجابت نشده؛ گفته است ول کن ما هر چه که میخواهیم اجابت نمیشود؛ و دیگر اصلاً دعا نمیکند.
این هم برای این است که ما معارف دعا را یاد نگرفتیم. باید با دعا آشنا شویم و معارفش را بفهمیم که چگونه خدا اجابت میکند و شرایطش چیست که الان بعضی از این موارد را داریم میگوییم. اگر کسی آشنا بشود دیگر مأیوس نمیشود از دیر اجابت شدن که بگوید دیگر دعا نمیکنم. ما نباید درنتیجه دعا عجله داشته باشیم و شتاب داشته باشیم.
روایتی را مرحوم کلینی در کافی نقل میکند از ابو بصیر از امام صادق که میفرماید: مؤمن به مدد رحمت خدا پیوسته در خیر و امیدواری است. مادامیکه عجله نشان ندهد و ناامیدانه دست از دعا نکشد. بعضی دعاها بلافاصله اجابت میشود و بعضیها کار دارد. نه اینکه برای خدا کار دارد. خدا اراده کند انجام میشود؛ بلکه باید زمینه فراهم شود. شاید به ضرر ما باشد که همان لحظه به اجابت برسد. باید وقتش برسد.
ابو بصیر سؤال میکند که چگونه عجله نشان میدهد که شما میفرمایید عجله نشان ندهد. حضرت جواب دادند: طرف میگوید مدتهاست دعا میکنم و اجابتی نمیبینم؛ پس دیگر دعا نمیکنم. حضرت فرمودند: عجله در جواب نداشته باشید. هرگز از رحمت خدا نباید مأیوس شد.
دعا کردن امر فطری است
کسی که از دعا روگردان است در حقیقت پا روی فطرت خودش گذاشته. دعا یک امر فطری است. شما در دعا از چه کسی میخواهید؟ از خدا میخواهید؛ یعنی توجهتان به خالق است. به همانکه عرض کردیم سمیع است و میشنود. نهتنها میشنود بلکه ترتیب اثر میدهد و اجابت میکند.
انسان فطرتاً به خدا توجه دارد؛ چون به خدا توجه دارد از او درخواست میکند. چون او را قادر و حی میداند و مالک خزائن عالم میداند. خدایی که دارد از او درخواست میکند بخیل نیست. خسیس نیست. میداند گنجینههای عظیمی که در اختیار خدای تعالی است اگر من درخواست کنم و او به من ببخشد چیزی از گنجینههایش کم نمیشود. میداند خدایی که من دارم از او درخواست میکنم به بندگانش رئوف و مهربان است.
وقتی به چنین چیزهایی توجه میکنیم میفهمیم که بهغیراز او نباید از کس دیگری چیزی بخواهیم و این مسائل فطری است؛ و این فطری بودن دعا را باید با چند آیه برای شما مطرح کنم که روشن شود منظور چیست. در آیه ۶۵ سوره عنکبوت فرمود: «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ» هنگامیکه بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند)؛ امّا هنگامیکه خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک میشوند.
این حالت در ما هست. انسان فطرتاً به خدا نیاز دارد. چون در رفاه به سر میبرد و بهرهمندی از مواهب مادی دارد و در اختیارش مال است و زندگیاش به راه است؛ دلش به همین مادیات گرم است؛ اما وقتی مشکلی پیش میآید و زلزله به زندگیاش میافتد یکدفعه متوجه فطرت اولیهاش میشود.
در حالت عادی چون دارد زندگیاش را میکند دلش به داشتههایش خوش است. درحالیکه همه اینها را هم خدا به او داده. در مشکل میفهمد اسباب دیگری را از قدرت و ثروت و جاه و مقام و قبیله و عشیره و بچههایش که برای خدا شریک کرده بود از دست هیچکدام از اینها کاری برنمیآید.
این مثالی است که خدا میزند که وقتی در کشتی سوار میشود و کشتی دچار طوفان میشود؛ تا حالا حواسش به این بود که مال و ثروت دارد و کارهایش روی روال است، کشتی که به تلاطم میافتد و هرلحظه احتمال است که غرق شود، زود به فطرتش برمیگردد و خدا را صدا میکند. میفهمد آنکسی که میتواند برایش کاری کند خداست و از خدا درخواست میکند. نجات که پیدا میکند و به خشکی میرسد چون انسان فراموشکار است، برمیگردد به شرک نفاقی که داشت.
به فطری بودن دعا و درخواست از خدا آیاتی شاهد مثال است. مواردی را در آیات قرآن داریم که به همین اشاره میکند. مواردی را میگوید که انسان تا بهسختی میافتد یادش میافتد که خدا هست. مثلاً آیه ۱۲ سوره مبارکه یونس «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ».
هنگامیکه به انسان زیان رسد، ما را درحالیکه به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامیکه ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است.
آیه دیگر سوره مبارکه روم آیه ۳۳ است. «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَهً إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ» میفرماید ناس یعنی همه مردم اینجورند. هنگامیکه رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را میخوانند و توبهکنان بهسوی او بازمیگردند؛ امّا همینکه رحمتی از خودش به آنان بچشاند، به ناگاه گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک میشوند.
اخلاص در اضطرار است
در سوره مبارکه زمر و انعام هم آیات شبیه اینها داریم. این حالاتی که در سختیها و اضطرار پیش میآید که انسان از خدا فقط طلب میکند و درخواست میکند این حالت، حالت اخلاص است. اگر دعا از روی اخلاص خوانده شود خدا اجابت میکند. در حالت اضطرار فطرت انسان شکوفا میشود و به توحید برمیگردد. هیچ نفاقی هم در آن نیست. کاملاً خالص است؛ یعنی همین آدمی که به گرفتاری افتاده که مشرک بوده و پول و ثروت و زن و بچه برایش مهم بود، در گرفتاری ایمان خالصی که هیچ شبههای در آن نیست در او به وجود میآید.
اما بعدش چون شرک در وجود او رسوخ کرده و ایمان دائمی نیست برمیگردد به حالت خودش. بهمحض اینکه نجات پیدا میکند و رفاه لازم را به دست میآورد و رفع خطر از او میشود دوباره فطرتش پوشیده میشود.
ریشه انحراف جهل و غفلت است. وقتی با خطر مواجه میشود، وقتی با اضطرار مواجه میشود، مثل سیل و زلزله که خیلی خطرناک است و انسان هیچ مأمنی ندارد، در این فضا جهل و غفلت از بین میرود و واقعیتها را درک میکند. اینکه کسی غیر از خدا در عالم مؤثر نیست این را آنجا کاملاً باوجودش حس میکند. آن لحظه هیچ نفاقی در او نیست. در آن لحظه هیچ ناخالصی در وجود او نیست. با تمام وجودش خدا را درک میکند. لذا در آن فضا خدا را میخواند که به دادم برس.
روایاتی در همین باب داریم که انسان مضطر و منقطع از همهچیز خدا را میبیند و خدا هم کمک میکند. در تفسیر روح الجنان ابوالفتوح رازی روایتی را نقل میکند که من هم از همین کتاب نقل میکنم. میگوید مردی خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و گفت که یا بن رسولالله من را از اسم اعظم خدا آگاه کن. حوض آبی در آنجا بود و هوا هم خیلی سرد بود. حضرت فرمودند برو داخل این حوض و خودت را شستشو بده. او هم رفت و در آب ایستاد. حضرت گفت تا نگفتم بیرون نیا. سردش شد و آمد بیاید بیرون؛ حضرت به اطرافیان گفتند نگذارید بیرون بیاید. میخواست بیرون بیاید و آنها نگذاشتند. سرما به او اثر کرد و یکمرتبه گفت «ربِّ اغثنی» خدایا نجاتم بده. حضرت فرمود: همین اسم اعظم است. تا قبلش حواست بود که خودت بیرون بیایی. دستوپا زدی که بیرون بیایی. از اینوآن هم کمک گرفتی؛ اما وقتی دید که امام صادق هم کمکت نمیکند و داری یخ میزنی، دست به دامن خدا شدی. همینکه گفتی این اسم اعظم است. حضرت فرمود: اگر انسان وقت درماندگی خدا را با این نام بخواند خدا فریادرس اوست؛ یعنی بفهمی که چه کسی تو را نجات میدهد. در گرفتاری انسان موحد است.
در بعضی روایات خیلی مفاهیم بلندی دارد. در بحارالانوار آمده که امام مجتبی علیهالسلام فرمودند؛ کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا نباشد؛ یعنی هر کاری میکند برای خدا باشد و فقط و فقط خشنودی خدا را در نظر بگیرد؛ این را امام معصوم دارد میگوید دقت کنید؛ کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا نگذرد من ضمانت میکنم که؛ امام معصوم دارد میگوید که اگر شما حواستان به خدا باشد و بهغیراز خدا به چیزی توجه نداشته باشید من به ضمانت میکنم که خداوند دعایتان را مستجاب کند. این اخلاص در دعا است.
این اخلاص در دعاست. اخلاص در دعا همان است که در حالت اضطرار انسان خدا را میخواند؛ یعنی جهل و غفلتش میریزد و فقط خدا را میبیند. وقتی میگوییم «امن یجیب المضطر اذا دعاه» همین حالت است.
همه موجودات خدا را میخوانند
توجه داشته باشید همین خواستن از خدا فقط مربوط به انسان و فطرت انسانی نیست. همه موجودات از خدا طلب میکنند و خدا را میخوانند. در آیه ۲۹ سوره مبارکه الرحمن فرمود: «یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» هر چیزی در آسمانها و زمین است از خدا درخواست میکند. این از معارف دعاست. اینطور نیست که فقط انسان از خدا بخواهد. همه موجودات از خدای متعال درخواست میکنند.
صاحبان عقل در هیچ حالی دعا را رها نمیکنند
معرفت دیگری که در دعا مطرح است این است که همانطور که عدهای از روی جهل و غفلت و گمراهی دعا را کنار میگذارند که خدا توبیخ کرد که نکند یکوقت این کار را بکنید که اگر بکنید خدا از شما رویگردان میشود؛ یعنی در حقیقت این افراد پا روی فطرت خودشان گذاشتند؛ همانطور که یک عده اینگونه هستند، در مقابل، خردمندان و صاحبان عقل یعنی اولوالألباب در همه حال خدا را میخوانند و از خدا درخواست میکنند و در هیچ حالی دعا را رها نمیکنند.
آیات مبارکه سوره آلعمران ۱۹۰ تا ۱۹۴ به این مطلب اشاره دارد که همان آیاتی است که موقع برخاستن از خواب برای نماز شب مستحب است که خوانده شود. این یک معرفت دعاست که اولوالألباب در همه حال همهچیزشان را از خدا میخواهند. امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند که رسول خدا وقتی برای نماز شب بلند میشدند ابتدا مسواک میزد بعد به آسمان نگاه میکرد و بعد این آیات را تلاوت میکرد.
در این آیات از مسئله آفرینش آسمانها و زمین و شب و روز برای کسانی که عقل دارند سخن میگوید که دلیل قانعکننده برای آنها وجود دارد که اینها آیه و نشانههای خداست. عاقلانی که خدای تعالی را در همه حال میخوانند و یاد میکنند و در صنع خدا تفکر میکنند؛ و دقت میکنند که خدای تعالی آنها را باطل خلق نکرده است. و وقتی تفکر کردند دست به دعا برمیدارند که رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۹۱﴾ رَبَّنَا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۱۹۲﴾ رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿۱۹۳﴾ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ ﴿۱۹۴﴾ اول تمام عالم و کائنات را بررسی میکنند و این دعاها را میخوانند.
معرفت بعدی این است که چون همه کارهای عالم به دست خداست و هیچ کاری در عالم از سلطه و قدرت خدا خارج نیست، به ما دستور میدهد که از خدا بخواهید. اینیک بحث دیگری دارد که آیات ۷۸ تا ۸۲ سوره شعرا این مطلب را بیان میکند که در نوبت بعد بیان خواهم کرد.