بسم الله الرحمن الرحیم
شرح دعای ۴۹ صحیفه سجادیه
جلسه پانزدهم – ۱۴۰۱/۱۲/۲۴
باور به نجات بخشی و دستگیری خدا در سختیها
«فَنَادَیْتُکَ -یَا إِلَهِی- مُسْتَغِیثاً بِکَ، وَاثِقاً بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ، عَالِماً أَنَّهُ لَا یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ کَنَفِکَ، وَ لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ، فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ»
ترجمه این فراز از دعای چهل و نهم این است که من تو را خواندم درحالیکه یاریکردنت را میطلبیدم و بهسرعت اجابت تو اعتماد داشتم و میدانستم کسی در سایه رحمت تو جا بگیرد شکست نمیخورد و هر که به پناهگاه انتقام تو پناه برد او را وحشتی نباشد و تو مرا به قدرت خود از شر او نگاهداشتی.
در این بخش چند مطلب را از خدای تعالی درخواست کرده. داعی اعتقاد دارد به اینکه اینگونه خدای تعالی عمل میکند و اعتقاد دارد که خدا فریادرس و یاری کننده و اجابتکننده است؛ و باور دارد که باید به خدا اعتماد داشت. کسی که خدا را دارد شکست نمیخورد. پناهگاه خدا محکمترین و امنترین پناهگاهها است؛ و نجات بخشی خدا و دستگیری خدا در سختیها را باور دارد.
میخواهی از حمایت و رحمت خدا بیشتر بهره ببری، دائم شکر خدا را بهجا بیاور
باید به فرازهای قبل توجهی داشته باشیم. حضرت از دشمن گفت. از نفاق و حسد گفت. حضرت در فرازهای قبل از این دشمنان به خدا شکوه برد؛ و وجهه دشمنان را نسبت به خودمان ترسیم کرد؛ و گفت خدایا ما با چنین مجموعهای مواجه هستیم و چنین مسائلی دوروبر ما وجود دارد. در چنین فضایی میگوید «فَنَادَیْتُکَ -یَا إِلَهِی- مُسْتَغِیثاً بِکَ…» ندا میکند که خدایا در این وضعیتی که من قرار داشتم تو را خواندم و طلب یاری از تو کردم و تو من را یاری کردی.
این اشاره به رحمت خدا دارد که در همه حال انسان را در برمیگیرد. هم به رحمت خدا اشاره دارد هم به این اشاره دارد که باید شاکر بود که با چنین وضعیتی که داری و خدا به تو جواب میدهد شاکر باش. شکرگزار نعمتی باش که در اختیار تو قرار دادهشده که «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ». میخواهی از حمایت و رحمت خدا بیشتر بهره ببری دائم شکر خدا را بهجا بیاور.
انسان در وقت خطر خدا را خالصانه صدا میزند
اینکه خدای تعالی اهل ایمان را نجات میدهد در شرایطی که فراهم میشود، در آیه ۱۰۳ یونس فرمود: «کَذَلِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ» خدا بر خودش حقی قرار داده و آن این است که مؤمنین را نجات بدهد و ما اگر اهل ایمان شدیم و مؤمن بودیم از خدا طلب کنیم خدا کمک میکند.
هر وقت انسان با یک خطر غیرقابلدفاعی مواجه شد و با یک مشکل غیرقابلتحملی که بعضی از مشکلات هست و خطرهایی وجود دارد که تحملش برای انسان سخت است؛ این مشکلات که پیش بیاید در این فضا اگر انسان با اخلاص خدا را صدا بزند قطعاً جواب میشنود.
اینکه انسان احساس خطر کند و احساس خطر وقتی بیاید، یکی از خواصش این است که غبار را کنار میزند، تیرگیها را کنار میزند، شک و شبههها را از بین میبرد، شرک و کجی را از بین میبرد. انسان خطر را که احساس کرد ضمیر پاک انسان خودش را نشان میدهد. هم در آیه قرآن دارد که میگوید وقتی سوار کشتی شدی و کشتی در حال غرق شدن بود احساس خطر که آمد حقیقت انسان جلو میآید و زود خدا را میشناسد؛ و آنجا چون با اخلاص خدا را صدا میکند خدا جواب میدهد.
انسان گرفتار میفهمد که مؤثر حقیقی خداست
انسان گرفتار همیشه به قدرت لایزال الهی تکیه میکند. دل از مؤثرهای پوچ و خیالی وهمی برمیدارد که فکر میکند الان این آقا مؤثر است، مسئول فلان جا میتواند کاری برایش انجام بدهد، کار دست رئیس فلان اداره است، میفهمد که همه اینها خیالات است و پوچ است و اینها مؤثر نیستند؛ و خدا در عالم مؤثر است. اگر هم اینها کاری از دستشان برمیآید در مسیر وسایل الهی هستند. انسان گرفتار دل از این مؤثرها برمیدارد و میفهمد که تأثیری برای او ندارند و مؤثر حقیقی خداست؛ لذا خدا را میخواند.
امام سجاد علیهالسلام وقتی راجع به نفاق سخن میگوید، راجع به ظلم سخن میگوید، راجع به حسادت که چقدر انسانها را نسبت به هم گرفتار کرده است میگوید: «فَنَظَرْتَ -یَا إِلَهِی- إِلَى ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ، وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ» که این وضعیت دشمنها بود که برایتان خواندم که دشمنیها را همه را گفت که با مکر و فریبهایشان چطور دشمنی میکنند و دام صیادیشان را برای من پهن کردند. با جستجو و تعقیب مراقبت میکنند که من را گوشهای گیر بیندازند. در کمین من نشستهاند؛ مثل درندهای که چشمبهراه است تا من به کمین گاه برسم و من را بگیرد و شکار کند. در این فضا که انسان دستش از همهجا کوتاه شد و دید که دیگران کاری نمیتوانند بکنند، مؤثر را خدا میبیند.
اگر همه کارها به دست خداست و اسباب و وسایل کارهای نیستند، چرا ما تلاش میکنیم؟
یکی از مراتب توحید این است که انسان نیازهایش را از خدای تعالی بخواهد و از او کمک بگیرد. اتکا و اعتماد در زندگی و در همه حال به خدا باشد. البته سؤالی اینجا پیش میآید دقت بفرمایید؛ و آن این است که اگر اعتقاد ما این است که همه کارها به دست خداست و همه کارها را باید خدا انجام بدهد و اسباب و وسایل کارهای نیستند که بعضیها این را میگویند؛ پس برای چه مثلاً در مسائل متعددی که با آن مواجه هستیم مثل مسائل اقتصادی، چرا فعالیتهای اقتصادی میکنیم تا روزی به دست بیاوریم؟
خداوند موجوداتی را که در اعماق دریا زندگی میکنند روزی میدهد. آنهایی که در داخل زمین زندگی میکنند، آنهایی که در قلههای کوهها هستند و امثال اینها را همه را رزق و روزی میدهد. حیات آنها را تأمین میکند. غذایشان را میدهد و ضمانت کرده که من همه اینها را اداره میکنم. خب چه نیازی بهزحمت ما دارد که ما خودمان را بهزحمت بیندازیم و کارکنیم و زحمت بکشیم تا نانی به دست بیاوریم. خب مینشینیم دعا میکنیم. مگر نمیگویید همهچیز دست خداست و وسایل هم هیچکاره هستند!
ما معتقدیم هرچند که فاعل مستقل در همه کارها فقط خداست؛ اما این به معنای نفی تأثیر اسباب دیگر نیست. اسباب دیگر هم به اذن خدا مؤثر هستند. خود خدا در اینها تأثیرگذاری را گذاشته است. تأثیرگذاری برای خداست. خداست که چنین تأثیری را در آنها قرار داده. برای همین است که شما میبینید گاهی تمام اسباب و شرایط برای تحقق یک امری فراهم است، تمام مقدمات و مؤخرات فراهم است تا یک اتفاق بیفتد؛ اما سبب اثر نمیکند و کاری که باید واقع شود نمیشود؛ چون اذن خدا نیست.
مثل جریان آتش نمرود. همهچیز فراهم بود برای اینکه آتش بسوزاند؛ اما بَرد و سلام میشود و نمیسوزاند. آتش نمرود که بر حضرت ابراهیم سرد شد مثل این تا دلتان بخواهد هست. مثال زدم تا در ذهنتان تداعی کند که چطور میشود اسباب و وسایل فراهم باشد اما اثر نکند. تا خدا نخواهد اثر نمیکند یکی اینجاست. همان چاقویی که در حالت عادی میبرد و به سنگ زد سنگ را دونیم کرد ولی گلوی نازک حضرت اسماعیل را نبرید. این یعنی تا خدا نخواهد نمیشود.
پس ما معتقد هستیم که فاعل مستقل در همه کارها خدا است اما خود خدا نفی تأثیر از اسباب نکرده است. اسباب دیگر را هم مؤثر قرار داده. به اذن او آنها مؤثر هستند و تأثیر میگذارند و کار پیش میرود و انجام میگیرد؛ ولی خدا نخواهد انجام نمیگیرد. در حالت عادی اتفاقاتی برای خود شما هم پیش میآید که همهچیز فراهمشده اما کار پیش نمیرود.
توکل به خدای تعالی با استفاده از اسباب ظاهری منافات ندارد
خلاصه اینکه توحید در استعانت و توکل به خدای تعالی با استفاده از اسباب ظاهری منافات ندارد. اینطور نیست که بگوییم ما باید خدا را بپرستیم و خدا را باید مستقل در امور بدانیم، پس از دیگران کمک نگیریم. این با توکل منافات ندارد. توکل یعنی تکیه کردن به خدای تعالی و استفاده از اسباب با حول و قوه الهی.
بعضیها گفتند حضرت یوسف علیهالسلام چرا از کسی که در زندان بود مطالبهای داشت؟ گفت بهزودی یکی از شما نجات پیدا میکند و از او خواست که من را نزد ربت یاد کن. شیطان هم از یاد او یاد ربش را برد و یوسف چند سال دیگر در زندان ماند. میگویند اینجا خدا خواست حال حضرت یوسف را بگیرد که چرا از هم بندت درخواست کردی؟! باید میگفتی خدایا من را از زندان نجات بده. تو باید همه حواست به من میبود.
درصورتیکه این غلط است. حضرت یوسف از عباد مُخلَص خداست که در سوره یوسف خدا این را میگوید؛ و اینطور نیست که شیطان بتواند به یاد یوسف تصرف کند و یاد خدا را از او ببرد. ضمیرها را باید درست معنی کرد. ضمیر فراموشی که توسط شیطان انجام شد به آن زندانی برمیگردد؛ نه حضرت یوسف. «فَأَنْسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ» یعنی شیطان از یاد آن زندانی برد که نزد ربش (عزیز مصر) یوسف را یاد کند؛ و درنتیجه یوسف چند سال بیشتر ماند در زندان. این یعنی درخواست کردن از دیگران و کمک خواستن و استفاده از اسباب و آلات اگر آنها را مستقل از تأثیر ندانیم اشکالی ندارد و منافات با توحید ندارد.
خدا نظام خلقت را جوری درست کرده که همه به هم کمک کنند. آن چیزی که اشکال دارد و گرفتاری درست میکند این است که من رئیس اداره را مؤثر بدانم؛ بگویم خدا مؤثر است او هم مؤثر است. میگویند اول خدا بعداً شما؛ که معروف است؛ این اشتباه است. اعتماد ما تنها باید به خدای تعالی باشد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: توکل بر خداوند مایه نجات از هر بدی و محفوظ ماندن از هر دشمنی است.
لقمان به فرزندش فرمود: فرزندم به خداوند عزوجل اعتماد کن و آنگاه در میان مردم پرسوجو کن ببین آیا کسی هست که به خدا اعتماد کرده باشد و خداوند او را نجات نداده باشد؟ فرزندم به خدا توکل کن و سپس در میان مردم پرسش کن که کیست که به خدا توکل کرده باشد و خداوند کفایتش نکرده باشد!
آمد پیش امیرالمؤمنین و گفت ما دعا میکنیم اما دعایمان به اجابت نمیرسد. حضرت فرمود: خب تو دعایی میکنی که نمیدانی چیست. باید بفهمیم چطور بخواهیم؛ مثل حقوحقوق است. بعضی وقتها خانمها چیزهایی را طلب میکنند که حقشان نیست و آن چیزهایی که حقشان است را طلب نمیکنند و همیشه هم دعوا است. حقوحقوق را باید یاد گرفت. حقوق شرعی و الهی را باید یاد گرفت.
امام باقر علیهالسلام فرمودند هرکس به خدا اعتماد کند مغلوب نشود؛ یعنی کسی به او غلبه نمیکند و همیشه غالب است؛ چون تکیهگاهش خداست. البته بعضی وقتها گرفتاری پیش میآید؛ ما اعتماد و توکلمان به خداست، اسباب ظاهری هم دارد کارش را انجام میدهد؛ بعد گرفتاری ظاهری هم پیش میآید؛ اما «اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» آخر خدای تعالی کسی را که به او ایمان آورده و توکل کرده نجاتش میدهد. امکان دارد مقداری کموزیاد شود اما نتیجه کار غلبه است.
رسول خدا فرمودند به کسی غیر از خدا تکیه نکن که خداوند تو را به او واگذار خواهد کرد.
تأمینکننده امنیت ما پناهگاه الهی است
بههرتقدیر اگر انسان به ضعف و ناتوانی خودش توجه داشته باشند و از طرف دیگر به عظمت و شدت عذاب الهی و عذاب آخرت توجه داشته باشد آن موقع دائم دست به استغاثه برمیدارد و دعا میکند. اینجا که امام سجاد فرمود: «فَنَادَیْتُکَ -یَا إِلَهِی- مُسْتَغِیثاً بِکَ، وَاثِقاً بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ».
اگر انسان ضعف خودش را ببیند و همه را در کنار هم بگذارد دائم دعا میکند که «رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً» اگر به درگاه خدا استغاثه کنیم خدای کریم و رحیم سریعاً پاسخ میدهد. «رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ».
کلمات امیرالمؤمنین را در نهجالبلاغه راجع به معرفت الهی ببینید که انسان خدا را چطور بشناسد؛ «یا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ وَتَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَهِ مَخْلُوقاتِهِ وَجَلَّ عَنْ مُلاءَمَهِ کَیْفِیّاتِهِ…» در ادعیه خیلی زیبا خدا را برای ما معرفی کرده. اگر عظمت ربوبی را درک کردیم و فهمیدیم که همه اسباب و عوامل را خدا مؤثر در عالم قرار داده؛ تا این را معرفت پیدا کردیم درک میکنیم که هیچ سببی خارج از تسخیر الهی نیست همه مسخر خدا هستند و تحت قدرت الهی هستند؛ وقتی اینطور شد این حالت برای ما پیش میآید که تنها جایی که میتوانیم پناه ببریم و تأمینکننده امنیت ما است پناهگاه الهی است؛ لذا به او التجا میکنیم و پناه میبریم.
امیرالمؤمنین به فرزند بزرگوارشان فرمودند: ای پسرم در تمام امور و کارها خودت را به پروردگارت بسپار که خود را به پناهگاهی سخت محکم و مدافعی نیرومند سپردهای. «کلمه لا اله الا الله حصنی» این را باور داشته باشیم. «وَ أَلْجِئْ نَفْسَکَ فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا إِلَى إِلَهِکَ». حضرت به امام مجتبی فرمود: همه خواستههایت را فقط از پروردگارت بخواه چون بخشیدن و محروم کردن به دست او است.
در دعا هم میخوانیم که «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَهِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ» این را هر روز سه مرتبه بعد از نماز صبح و بعد از نماز مغرب بخوانید؛ هیچچیزی به شما آسیب نمیزند. باید مواظبت داشت ولی یک باوری در دل انسان واقع میشود که تا خدای متعال اراده نداشته باشد هیچ اتفاقی برای شخص نمیافتد. عوامل مادی و غیرمادی به شما گزندی نمیرساند؛ اما وقتی اراده خدا باشد شما فراموش میکنید که این دعا را بخوانید و آن سپر از دست شما میافتد.
پیش امام سجاد آمد و گفت آقا ما حسین علیهالسلام را سر بریدیم؛ چهکار کنیم خدا ما را ببخشد؟ امام سجاد فرمود نماز غفیله بخوان. بلند شد رفت. اطرافیان گفتند چرا گفتید؟ الان میرود میخواند کارش درست میشود. فرمود من امامم وظیفهدارم بگویم ولی او هیچوقت توفیق خواندن پیدا نمیکند.
بدانید از خدا چه میخواهید
مناجات پانزدهگانهای که در مفاتیح است از امام سجاد علیهالسلام بخوانید. آرامآرام با آن ادعیه انس بگیرید که زنگارهایی که روی دل است میگیرد. گرفتاریهای من و تویی زیاد است در خانوادهها، در اداره، بین زن و شوهر، بین بچهها؛ برای این است که ما از این چیزها فاصله گرفتهایم. از دعاهای دستهجمعی که خدای تعالی زود جواب میدهد. خدا درهم میخرد. بعضی وقتها بهواسطه وجود یک نفر در یک جمعی کلاً همه درست میشوند. یک نفر میمیرد در یک قبرستانی عذاب از مردههای آن قبرستان برداشته میشود.
یکی از مناجاتها مناجات راغبین است که از خدای تعالی رحمت و پناه بردن به خدای تعالی را میخواهد. ترجمه یک بخش از آن را برای شما میگویم. ببینید چقدر لطیف میگوید. دعا مثل قرآن نیست. قرآن را چه بفهمید چه نفهمید بخوانید ثواب دارد. حفظ هم باشید خوب است از رو بخوانید که آثار وضعی دارد. چشم را نورانی میکند؛ اما دعا را اگر نفهمید چه میخوانید قساوت قلب میآورد. دعا یعنی خواستن. دست به دعا برمیدارد چیزی را میخواهد که نمیداند؛ این کار لغو است. کار لغو قساوت قلب میآورد. باید بدانیم چه میخواهیم. دقت کنید که چه دارید از خدا میخواهید.
دعاها گذشته از معرفتی که به ماها میدهد یک بخشی دارد که روی روح انسان تأثیر معنوی دارد. همین دعای ۴۹ قسمت اعظم آن توحید بود. مباحث عمیق و دقیق توحیدی که من سعی کردم به زبان ساده بگویم. میگوید خدایا من خود را در معرض نسیم رحمت تو قرار دادم و منتظرم نسیم رحمت تو در جان من بنشیند و دلم را از آلودگیها و گناهان پاک سازد تا لایق دریافت رحمت فزونتر تو گردم. خدایا من از گناهان و آنچه خشم و غضب تو را برمیانگیزد و عذاب تو را در پی دارد به تو پناه آوردم چون پناهگاهی جز تو ندارم. همهجا ملک و ملک تو است «وَ لایُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ».
هم در دفع شر و هم برای جلب منفعت به خدا پناه ببرید
این پناه بردن و به پناهگاه الهی دست انداختن یادتان باشد که فقط برای دفع شر نیست. فقط برای فرار از خطر دشمن نیست. بلکه برای جلب منفعت نیز باید از خدا طلب کرد و استمداد کرد و در پناه خدا قرار گرفت؛ چون همه امور در اختیار خدا است. هیچ دفع بلا و جلب منفعت خارج از قدرت خدا نیست؛ لذا دعا را با دقت بخوانید.
رسول خدا فرمود: بدانید خداوند دعایی را که از دل غافل و بیخبر باشد نمیپذیرد. اصلاً حواسش نیست چه دارد میگوید.
کرم خدا حکمتش را نقض نمیکند
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: کرم خدای سبحان حکمتش را نقض نمیکند ازاینرو است که هر دعایی مستجاب نمیشود. حکمت خدا الان بر این قرار گرفته که اتفاقی بیفتد؛ شما دعا میکنید اما کرم خدا حکمت را از بین نمیبرد. لذا بعضی از دعاها هرچه میکنید اجابت نمیشود.
برای همه دعا کنید
از دعا گفتم این را هم بدانید که برای همه دعا کنید. رسول خدا فرمودند: هرکسی از شما که دعا میکند برای همه دعا کند زیرا این دعا به اجابت نزدیکتر است و کسی که پیش از دعا کردن برای خود، برای ۴۰ نفر از برادرانش دعا کند این دعا در حق آنان و در حق او نیز اجابت میشود.