متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیم
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
بندگان خدا، اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین همانطور که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند، صبر را لباس زیرین قلب خود کردهاند. در طول مباحثی که خدمت شما درباره صبر عرض شد ملاحظه فرمودید که انسان در مسیر مبارزه و رویارویی با نیرویی که او را به سمت خوبی و صلاح دعوت میکند و آن نیرویی که او را به سمت فساد دعوت میکند اگر مقاومت کند و از مسیر صلاح خارج نشود و آنچه خدای تعالی میپسندد را انتخاب کند و عمل کند این مقاومت صبر است و مهمترین نقش را در تکامل ما دارد. اما اگر عامل شیطانی غلبه کرد و در این جنگ انسان شکست خورد سقوط و هلاکت قطعی است.
در جلسه قبل به روایتی از امام باقر علیهالسلام که در آن حضرت به جابر بن یزید جعفی سفارشاتی داشتند اشاره کردم که فرمودند: ایمان چهار ستون دارد، صبر و یقین و عدل و جهاد و صبر هم چهار قسم دارد: «و الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ»، علاقهمندی که این بخش را جلسه قبل کوتاه توضیح دادم.
بعد فرمودند: «وَالشَّفَقِ»، ترس، «وَالزُّهْدِ»، بیرغبتی به دنیا، «وَالتَّرَقُّبِ»، انتظار داشتن. بعد برای هرکدام اثری را بیان کردند. مثلاً راجع به شوق و علاقهمندی فرمودند که همین شوق عامل است که انسان خواهشهای نفسانی را کنار بگذارد تا به بهشت برسد.
دومین شعبه صبر را حضرت شفق نامیدند یعنی ترس. ترس از دست دادن نعمتهای الهی و آنچه در اختیار داشته تا با آنها بندگی کند اما با از دست دادن آنها سرانجامی جز عذاب و جهنم برای خودش متصور نیست. این ترس نباید انسان را از کار بیندازد بلکه حالتی در انسان به وجود بیاورد که بتواند در مقابل موانع مقاومت کند.
اتفاقاً یکی از عوامل انگیزهبخش برای انسان در انجام تکالیفی که به عهده دارد چه فردی و چه اجتماعی، ترس از ضرر است همانطور که امید در به دست آوردن منفعت عامل مؤثری است. اهل ایمان از جهنم و عقاب اخروی نگران و ترسانند و همین عامل باعث فاصله گرفتن از محرمات الهی و لغزشهاست.
لذا حضرت فرمودند: یکی از شعبههای صبر که باعث میشود شخص معصیت نکند، ترس از آتش است. «وَمَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ». البته عذاب فقط منحصر به آتش و سوزاندن نیست. باید انس خودمان را با آیات الهی و کلمات معصومین بیشتر کنیم تا بفهمیم که چرا بحث سوختوسوز و عذاب مطرح میشود تا در نتیجه انگیزه کار و فعالیت ایجاد شود و قدرت صبر در برابر وسوسهها هم بالا برود.
سومین مورد از ارکان صبر را امام باقر علیهالسلام زهد و بیرغبتی به دنیا بیان کرده فرمودند: «وَمَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ». یعنی دلبسته نبودن به دنیا مصیبتها را برای انسان سبک و راحت میکند. زاهد کسی است که تعلقخاطری به دنیا ندارد. هر آنچه در عالم، وجود دارد را نعمت خدا میداند که اگر در اختیارش بود شکرگزار است و اگر بهرهای نبرده بود به صلاح خدای تعالی درباره خود راضی است. مصیبتها که لازمه زندگی بشری است و افراد آن را وقتی به انسان میرسد، جزعوفزع شخص بالا میرود بهطوریکه گاهی اوقات به حالت غش و اغماء میافتد و بعضی هم رفتارهایی برخلاف پسند عقل و عرف انجام میدهند.
اینجا امام علیهالسلام راهکار دادهاند که در مقابل این مصیبتها چه باید کرد. و آن کم کردن دلبستگیها و وابستگیهاست. ریشه سنگینی مصیبت، دلبستگی است. اگر انسان بفهمد که از بین رفتن اموال دنیا مسئله مهمی نیست و دوباره و بهزودی با کمی تلاش برمیگردد. ناراحتیها از بین میرود.
باید جوری روی نفس خودکار کنیم که از بین رفتن اموال برای ما مصیبت نشود و دل ما را مشغول نکند. دیدهاید وقتی چیزی را از کسی میگیرند که به آن وابسته است؛ به کسی که دارد او را میگیرد بدوبیراه میگویند؛ از کوچک گرفته تا بزرگ. بچه را فرض کنید که مادرش عروسک را از او بگیرد؛ او قدرتی در مقابل مادر ندارد؛ به مادرش میگوید تو خیلی بدی. بالاترین چیزی که میتواند بگوید این است که میگوید تو خیلی بدی.
اما اگر انسان بزرگتر شد و وابستگیهایش بیشتر شد، زمان مرگش که رسید و خدای تعالی خواست جان او را بگیرد چون وابستگی به زن و بچه و خانه و ماشین و ریاست و اینطور چیزها دارد وقتی میبینید عاملی که دارد از او آنها را میگیرد خداست شروع میکند نعوذبالله به خدا بد گفتن. بعضیها موقع مردن و موقع نزع روح حرفهای بیربطی میزنند. هر چه هم تلقین میکنیم که چیزهایی که باید بگوید را بگوید اما او دست خودش نیست؛ وابستگیهایی که دارد، دارد از او گرفته میشود و آن کسی که دارد این علقه را قطع میکند دشمن انسان میشود؛ هر کس که باشد.
باید قبل از اینکه تامه مرگ را درک کنیم علائق و وابستگیها را خوب مدیریت کنیم و روی نفس خودمان کار کنیم. راهش این است که باور کنیم همه این نعمتهایی که در اختیار ما قرار داده شده امانت خدا در دست ماست؛ و مدتی بعد باید امانتها را برگردانیم.
و درباره بخش چهارم صبر فرمود: «وَمَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ[فِی] إِلَى الْخَیْرَاتِ». کسی که چشمبهراه مرگ باشد، در کارهای نیک بکوشد. کسی درواقع شدن مرگ تردیدی ندارد و برای همه این باور وجود دارد که بالاخره خواهد مرد. اما انسان بااینکه میداند میمیرد ذهن خود را از مرگ و مردن منصرف میکند. سعی میکند به آن فکر نکند. حتی وقتی میگویند به او وصیتنامه بنویس، سختش میشود. فکر میکند اگر وصیتنامه بنویسد میمیرد. کسی با نوشتن وصیتنامه نمیمیرد. همین حالت تغافل انسان از مرگ ریشهی دلبستگی به دنیا و دنبال کردن آن میشود.
ترقّب یعنی انتظار کشیدن یعنی مؤمن باید دائماً به فکر آینده باشد و از آن و وقایعی که ممکن است اتفاق بیفتد غافل نباشد. یاد مرگ باعث میشود که شخص به فعالیت بپردازد و خود را برای روز حساب با اعمال خیر و صالحه آماده کند. لذا کسانی که معاد باور هستند اهل کار و تلاشند و در راه خدمت به مردم خستگی ندارند. رضای خداوند را در نظر میگیرند و به وظائف بندگی خود میپردازند.
یاد مرگ صبوری را در انسان تقویت میکند. یاد مرگ باعث میشود شخص عمداً و متعمداً دست با آلودگی دراز نکند. فاستبقوا الخیرات را کسانی دنبال میکنند که بیشتر به یاد مرگ هستند. مقاومت در برابر ناملایمات روزگار را کسانی دارند که یاد قیامت هستند.
این بحث تمام یک حدیث بخوانم. در روایت دارد که رسول خدا از جبرئیل راجع به صبر پرسید که چیست؟ جبرئیل عرض کرد: چند مطلب گفت. صبر این است که در ناراحتی، شکیبایی و استقامت داشته باشی همانطورکه در شادمانی مقاوم هستی. و در تهیدستی و فقر همانطور که در توانگری. و در بیماری همانطور که در سلامتی. پس صابر نباید از حال خود نزد مردم به خاطر مصیبت و بلائی که به او رسیده شکایت کند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمین
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
خودم و همه شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا راضی به قضاء الهی هستند. امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۱۹ از پنج ویژگی که هرکدام آثار بدی دارند ما را بر حذر کردهاند. در بخش اول فرمودند: «مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْیَا حَزِیناً، فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً» کسى که صبح کند درحالیکه بر امور دنیا غمگین باشد، بر قضاى الهى خشم گرفته است. معنای کلام کاملاً روشن است که انسان نباید بر قضاء الهی خشم بگیرد که نتیجهای جز کفر ندارد.
کسی که مال و مکنتی داشت و ناگهان همه را از دست داد و زندگی او تغییر کرد باید متوجه باشد که در دایره امتحان قرارگرفته و با صبوری باید با نمره قبولی خارج شود و الا غم و اندوه بر متاع دنیایى که از دستش رفته است چیزی جز کفر برای او بهجای نخواهد گذاشت. در بیان دیگری فرمودند: معذبترین مردم در روز قیامت کسی است که از قضای خداوند ناخشنود باشد.
امروز سیزدهم جمادیالثانی ام البنین، مادر پسرانِ امیرالمؤمنین علیهالسلام، بعد از عمری مبارزه، صبر و مقاومت و با اهدای چهار فرزند رشید به پیشگاه مولایش، حسین بن علی، با دلی لبریز از محبت و ادب در مقابل ولایت، دعوت حق را لبیک گفت و راهی دیار دوست شد و در آرام گاه بقیع، در جوار فرزندان زهرا برای همیشه آرام گرفت.
یکی از مهمترین خصوصیات این شیر زن با بصیرت، زمانشناسی و شناخت دقیق مسائل مربوطه بود بطوریکه بعد از واقعه عاشورا تلاش کرد تا با استفاده صحیح از رسانه آن روز تبیین کند و صدای مظلومیت امام حسین و شهدا کربلا را به گوش نسلهای بعد برساند.
و چون همسر شهید بود و مادر شهیدان، این روز را بهدرستی روز تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری کردند که به خانواده شهدا و جانبازان و ایثارگران و مدافعان حرم، مدافعان امنیت، حافظان سلامت و همه کسانی که در راه پیشبرد اهداف الهی تحمل سختی و مرارت کردند، آسیب دیدند، مجروح شدند، شهید شدند، لطماتی دیدند، تبریک عرض میکنم؛ و وفات این بانوی بزرگوار را به همه شما تسلیت عرض میکنم؛ و از خدای تعالی میخواهم که همگی ما رهرو راه شهیدان و آرمانهایی که آنها در مسیر آن به شهادت رسیدند باشیم انشاءالله.
روز شهدای دانشجو، شهادت سید حسین علمالهدی و همرزمان وی در هویزه هم در همین روز است.
مادران شهدا این بانوان الگو و اسوه زنان ایران اسلامی با الهام از رفتار حضرت زهرا و زینب کبری و امالبنین علیهمالسلام درصحنههای مختلف حاضر شدند تا جگرگوشههایشان درراه اسلام و قرآن و ارزشهای انقلاب به دستور ولیفقیه جانفشانی کنند.
مادران شهدا که با تأسی از دو ویژگی مهم امالبنین یعنی صبر و فداکاری، با صبوری و بدون ادعا شهیدپروری کردند و همسران شهدا که همراهی کردند تا نهال انقلاب رشد کند و بالنده شود و تثبیت شود و چون ارزش کارشان کمتر از شهادت نیست، خود، شهدای گمنامی هستند که نزد خداوند متعال قطعاً مأجورند.
امالبنینهای عصر حاضر در ایران اسلامی. تکریم خانوادهها در حقیقت تکریم شهید است. تکریم همه ارزشها و خوبیهاست؛ و در این تکریمها باید سبک زندگی و تربیت شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت به نسل بعد منتقل شود.
حالا این مادران و همسران دلسوخته از نسل جدید تقاضا دارند. بنده منزل خانوادههای شهدا و ایثارگران هر هفته بهطور مرتب به توفیق خدا میروم. مگر اضطراری بوده و الا تا حالا ترک نشده. آنجا مطالبی بیان میشود.
تقاضایی که دارند این است که اولاً حفظ امانت انقلاب را برای خود اصل قرار دهند و ثانیاً از بانوان میخواهند یکی از آرمانهای انقلاب و خواستهی همگی شهدا که رعایت عفاف و حجاب در جامعه بوده است با جدیت دنبال شود و از مسئولین میخواهند ترک فعلها را کنار بگذارند و قوانین مربوطه را با قاطعیت در سطح جامعه اجرا کنند.
بههرتقدیر شیر زن عرب امالبنین را خبر آوردند که پسرانت در کربلا به شهادت رسیدند اما او دائم از حسین علیهالسلام پرسید دیروز در جلسهای که با مادحین داشتیم یکی نکته خوبی را گفت و آن اینکه حضرت آقا وقتی علمدار لشکرش قاسم سلیمانی به شهادت رسید بلافاصله جانشین تعیین کرد تا جبهه مقاومت آسیب نبیند اما حسین علیهالسلام وقتی علمدار به زمین افتاد دستبهکمر شد عمود خیمه را کشید چون دیگر سربازی نداشت اما اینکه چگونه به زمین افتاد را مادرش گفت. گفت شنیدم که عمود آهن بر سرت خورده بود. دستانت از بازو قطع شده بود بعد چگونه از روی اسب بر زمین افتادی.
بحث عفاف و حجاب و خواسته شهدا شد، مناسبت دارد که چندجملهای هم دراینباره عرض کنم چون ۱۷ دیماه توطئه استعماری کشف حجاب توسط یک عنصر مزدور بیسواد پلید دستنشانده انگلیس در سال ۱۳۱۴ در ایران اجرائی شد.
در راستای جهاد تبیین نکاتی را عرض میکنم خوب دقت بفرمائید. اگر نگاهى به تاریخ معاصر داشته باشید میبینید که دائماً از سیاستهاى مخالف عفاف و حجاب بهعنوان وسیلهاى سیاسى برای تضعیف قدرت سیاسى و اجتماعى اسلام استفاده شده است؛ یعنی هر جا خواستند اسلام را زمینگیر کنند دست گذاشتند روی حجاب. لذا با قاطعیت میگوییم که کشف حجاب یک وسیلهی استعمارى است در دست غرب برای سلطه فرهنگی و بعد سلطه سیاسی بر جوامع و فقط اختصاص به ایران هم ندارد.
و ازآنجاکه دال مرکزی فرهنگ اسلامى مسئله عفاف و حجاب است، تلاش غرب براى از میان بردن تمدن اسلامى همواره با ترویج بىعفتى و مقابله با حجاب همراه بوده است. اولین حرکتها در این زمینه برای استفاده ابزاری از بانوان در جهت مقاصد ضد فرهنگی در اواخر دوره قاجار شروع شد. خوب به ریشهها توجه کنید.
اولین گروهی که از این روش براى گسترده شدن افکار خود و رخنه در فرهنگ اسلامی مردم ایران استفاده کرد، گروه منحرف بهاییت بودند. برای شما روشن است که بهاییت یک آئین و یا حتى یک دین ساخته بشر که معمولاً بوده نیست. بلکه آئینی است برنامهریزی شده و دستسازِ استعمارگران بخصوص انگلیس، با رابطهى محکمی که با گروهی از یهودیان داشتند.
خوب است بدانید در ایران وقتیکه آئین بهاییت اعلام میشود تعداد زیادی از یهودیان ایران تغییر مذهب مىدهند و اعلام میکنند مسلمان شدهاند. اما بهسرعت به آئین بهاییت متصل و اعلام مىکنند که در میان مذاهب اسلامى، بهایىگرى و بابىگرى را آئین اصیل مىدانند.
حالا چه مسیری طی شد بماند اما آنچه مسلم است این است که بهاییان اولین گروهى بودند که بهصورت سازماندهىشده دست به کشف حجاب در ایران زدند و این روزها هم بهشدت فعال هستند و جریان بیحجابی را قسمت عمدهاش همینالان توسط این جریان مدیریت میشود.
اولین حرکت را در دوره ناصرالدینشاه در دشت قزوین توسط زن مشهوره و فاسدهای در اقدامى برنامهریزیشده کشف حجاب در میان گروهى از مردان صورت گرفت؛ و از آن تاریخ هر جا سخن از کشف حجاب و ترویج بیبندوباری در حوزه زنان مطرح بود ریشهاش به این فرقه فاسد برمیگشت.
البته با مسائلی مواجه شدند که نتوانستند موفق باشند تا رسید به دوره قلدر بیسواد اینکه میگویم بیسواد یکوقت عرض کردم که مدتها نشاندند او را و به او درس دادند ولی بعد از مدتهای طولانی فقط توانست بنویسد رضا؛ آن هم برای امضا بود که به دستور اربابان خود وظیفه تخریب فرهنگ اسلامی و ضربه جدى به فرهنگ عفاف و حجاب را پیدا کرد و لذا کشف حجاب را اجبارى و رسمی کرد. کارهایی که صورت گرفت مفصل است که یکوقت زن خودش را با کشف حجاب فرستاد حرم حضرت معصومه. حضرت امام فرموده بود: «آن شقىّ جنایتکار (رضا قُلدر) دست به یک جنایت زد و آن جنایت کشف حجاب بود».
فرصت نیست اما سیاستهای او شکست خورد ولی در دوره پسر هرزهاش با استفاده از روشهاى نرم براى انحراف در عرصه عفاف و حجاب اقدامات جدی از طریق فرهنگ و سینما و محلهاى فساد و امثال ذالک صورت گرفت. بعد از انقلاب هم هر گروهى به همان میزان که تفکرات انحرافى داشته، سعی کرده که از سیاستهاى زاویهدار با فرهنگ عفاف و حجاب براى جذب اقشار ضربهپذیر فرهنگى کشور به سمت جریان خودش استفاده کند.
امروز میبینیم تلاشهاى غرب را در جهت استفاده از بىبندوبارى و روابط بی حدومرز برای جوانان در جهت حرکتهاى تبشیرى و مسیحىگرایى سیاسى و امثال اینها. حضرت آقا فرمودند: «الان در دنیا تفکراتى هست که جادهصافکن تسلط استعمارى نوع جدید آمریکا و اروپا بر همه دنیاست یعنى ایجاد جوامع دمکراتیک به سبک غربى و همین چیزى که شما مىبینید دنیا رویش حساس است اگر در جهت ایجاد حجاب یکذره نسبت به لباس افراد این جوامع تعرض بشود، همه دنیا را غوغا برمىدارد ولى اگر در جهت کشف حجاب به لباس کسى تعرض بشود یکصدم آن در دنیا غوغا نمىشود. این واقعیتى است».
مسیر خوب چیده شد اتفاقاً همین نوزده دىماه که در میان روزهاى انقلاب مثل خورشید مىدرخشد و مقدمه فتح نهائی و پیروزی انقلاب شد و خون را بر شمشیر پیروز کرد، ریشههایی دارد که یکی از آنها شهادت فرزند گرانقدر حضرت امام شهید حاجآقا مصطفى بود که موجى از انزجار و نفرت را نسبت به رژیم در بین مردم ایجاد کرد و مجالس متعدد در گرامیداشت حاجآقا مصطفى شد صحنههاى مبارزه علیه رژیم طاغوت و حمایت از امام.
شاه برای جبران خسارت اقدام به توهین به ساحت حضرت امام و مشوش ساختن چهرهى منور ایشان در انظار عمومى کرد دستور داد در مقالهاى با صراحت به آن بزرگوار توهین کنند.
درست همین کاری که این روزها میبینید مستکبرین و سران فاسد کشورهای بهاصطلاح دموکراتیک و آزاده انجام میدهند. خیال میکنند اگر اهانت به رسول خدا بکنند و یا بیاحترامی به سید و قائد نظام اسلامی بکنند این سیل و حرکت عظیمی که در جهان علیه آنها راه افتاده آرام میگیرد. خیر اینطور نیست این را بدانید با این امور عزم و اراده ملت ما را در راه درستی که طی میکنند محکمتر میکنید و زمان نابودی خودتان را نزدیکتر میکنید. همانطور که رژیم شاه نابود شد.
درست است که فرانسه این کار را میکند اما ریشه همه اینها که به قول آن بزرگوار گفت اگر دیدید در اعماق دریا دوتا ماهی باهم دعوایشان شد و بر سروکله هم زدند بدانید کار انگلیسیها بوده؛ فرانسه الان دارد میدانداری میکند اما ریشهاش در انگلیس است.
دستگاه دیپلماسی کشور باید با قاطعیت بیشتر و محکمتر وارد عرصه بشود وضعیت این کشورها و نوع رفتارشان برای ملت ما کاملاً روشن است و این مسائل فقط با خواستن و تذکر دادن حل نمیشود. بله اصل اولی جمهوری اسلامی روابط دوستانه با همه کشورهاست اما بهشرط آنکه آنان چنگ بهصورت نظام اسلامی نزنند که اگر این کار صورت گرفت باید با قاطعیت بیشتری برخورد شود. بار اول نیست که فقط تذکر بدهیم. اعتبارنامه سفیر را لغو کنید کاری کنید که بازدارندگی داشته باشد.
به هر جهت خبری هم از عراق رسیده بود که امام سلطنت را شرعی نمیدانند درنتیجه شاه دستور نگارش مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه را داد و قبلاً هم با یک مجله آمریکائی در همان باره مصاحبه کرده بود.
نکتهای که میخواستم عرض کنم اینجاست که در آن مقاله بهطور صریح، بىحجابى را فضیلت دانسته و حجاب را کهنهپرستى و ارتجاع سیاه معرفى و به امام اهانت کرد و قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ را توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفى کرده بود؛ اما بزنگاه مطلب حجاب بود.
و این شد مقدمه حرکت عظیم از روی بصیرت و بهموقع مردم قم در ۱۹ دی که بحث خود را دارد. حضرت آقا در سال گذشته مطالب مهمی را در دیدار مردم قم بهخصوص راجع به غیرت دینی و جنگ نرم دشمن و وحدت بیان کردند که ملاحظه فرمودید.
خوب در اینجا هم مسئله حجاب است پس میبینید وقتی از حجاب بهعنوان دیوار برلین نام برده میشود نباید سادهانگاری کرد و از کنار آن بهسادگی عبور کرد و با حرکتهای بیبرنامه و مدیریت نشده بخواهیم کاری از پیش ببریم و مسئله به این مهمی را حل کنیم. بعد هر کس با هر فکری که دارد در مصاحبهها و تریبونها نظری بدهد و کارهای اساسی و ریشهای را خراب کنند.
شما ببینید رهبر معظم انقلاب همین چند روز قبل چه فرمود. البته باید مطلب را درست تلقی کنیم که رهبر ما چه میگوید و از ما چه میخواهد؛ و گاهی راجع به قانون شرع و اسلام گفته میشود که ایشان بهصراحت فرمودند قابلانکار نیست و کسی نمیتواند حجاب را نفی کند گاهی راجع به تهمت زدن افراد به بیدینی و ضدانقلابی است که بحث دیگری است و ایشان فرمودند به ظاهرِ عمل کسی در یک مورد نمیتوان گفت ضدانقلاب است چون کاری را که ضدانقلاب از او خواسته انجام نداده است.
یکوقت بحث بر سر نظامات اجتماعی و اجرای قوانین اجتماعی و رعایت این مقررات است کسی نمیتواند بگوید برای جلوگیری از فلان خلاف نباید قانون وضع کرد و اجرا کرد. اتفاقاً قانونگذار برای حفظ و صیانت جامعه باید ورود کند و قانون متناسب بریزد و این خواسته مردم است.
قانونگذار وارد شود تا جامعه را حفظ کند. اگر قانون کم دارید بریزید. دستگاه انتظامی میخواهد وارد عمل شود در یک مقطعی قانون ندارد. اگر هم عمل کنند باید عواقبش را ببینند؛ چون برخلاف قانون عمل شده است. درجاهای دیگر هم موارد دیگر. آن جاهایی هم که قانون دارد و قانون را عمل نمیکنند، ترک فعل است که باید دنبال کرد.
آقایان مواظب باشند در بیان مطالبی که میگویند. دشمن میخواهد نماد ارزشهای دینی و الهی را که یک مقوله فرهنگی و اجتماعی است را به یک مقوله سیاسی تبدیل کند و مردم و مسئولین را در این جنگ شناختی به خطای محاسباتی بیندازد و جامعه را بحرانی کند و هر کس را به بهانهای از کار بیندازد و درنهایت جامعه را اندلسی کند. تمدن هفتصد ساله اسلامی با همین مسئله عفاف و حجاب از بین رفت. ندانستند باید چهکار کنند.
ببینید آنها میخواهند چهکار کنند. الان در زمان اوجگیری قدرت فناوری اطلاعات در حکمرانی جهانی هستیم. الان اینهایی که این مجموعه به دستشان است یعنی دشمن، اینها اراده میکنند چه صدایی در چه زمانی و چگونه به گوش مخاطبان برسد و در معرض دید افراد قرار بگیرد. اراده میکنند امروز یک کاریکاتور بکشند، فردا اراده میکنند فلان مسئول را برایش داستانی درست کنند، پسفردا اراده میکنند به شکلی، یک صدایی از جای دیگری درآورند. الان دارد این کار را میکند.
الان بهجای اینکه سلطه بر خاک و جغرافیایی زمین داشته باشند سلطه بر جغرافیای ذهن و افکار و عقاید انسانها دارند. لازم نیست الان بیایند زمین را بگیرند؛ ذهن افراد را که گرفتند آن کشور را گرفتند؛ و بر جغرافیای دل و فکر و ذهن سلطه پیدا میکنند. هرچه میپسندند به خورد ملتها میدهند و از آنها مطالبه میکنند.
دستگاه مقننه ما بهجای نظریهپردازی و مصاحبههای انتخاباتی به وضع قوانین کارا که هم بازدارنده باشند از جهاتی و هم حرکت آفرین از جهات دیگر اقدام کند.
مکتب حاج قاسم هم همانطور که گفتیم مکتب اسلام و امامین انقلاب است و کاملاً شفاف و روشن است. منبعد هرکس هر کاری بکند نیاید کار خودش را به این شهید سعید نسبت ندهد. هم مواظب آن مجموعههای بینالمللی که دارند روی ذهن کار میکنند باشید، هم نیروهای داخلی باید حواسشان را خوب جمع کنند.
عملیات کربلای ۵ همین روزها بود که چه عملیات بزرگی بود و چه آثاری داشت که باید توفیقی باشد یک روز مطالبش را ذکر کنم.
۲۰ دی شهادت میرزا تقیخان امیرکبیر بود که سه سال و خوردهای در این کشور حاکم بود اما چه آثار و برکاتی از او باقیمانده.
دیدارهای اخیر آقا را در هفته گذشته بررسی کنید. صحبتهایی که کردند خیلی جالب بود؛ هم با خانواده آقای مصباح هم با خانواده شهید سلیمانی هم با بانوان. تعبیرات حضرت آقا را توجه کردید که قبلاً فرموده بودند: فرهنگ هواست و دیروز فرمودند: زن در خانواده مثل هواست؛ خیلی قشنگ است این حرف؛ یعنی زن فرهنگساز است و حافظ فرهنگ است. اگر زن در خانواده و جامعه خراب شد فرهنگ خراب میشود.
خب حالا دشمن که قصد دارد فرهنگ را خراب کند و فرهنگ دینی ما را خراب کند، ارزشهای الهی ما را از بین ببرد، انقلاب ما را نابود کند، جامعه را به ابتذال بکشد، از کجا شروع کند خوب است؟ از زن که مادر خانواده است؛ از همسر که باز برگشتش به زن است. اگر او تخریب شد جامعه خراب میشود. چه تعبیر زیبایی کرد حضرت آقا راجع به اینکه زن مثل هواست. فرهنگ مثل هواست؛ یعنی که اگر زن در جامعهای خراب شد فرهنگ آن جامعه از بین رفته.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾