متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۱۰/۰۲
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیم
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
بندگان خدا، خودم و همه شما را به رعایت تقوی الهی دعوت میکنم. متقین صبر را از صبر خود خسته کردهاند. در ادامه بحث تواصی به صبر عرض میکنم به اینکه در جلسه گذشته چند نکته راجع به حسن فعلی و حسن فاعلی عرض کردم و اینکه هرکدام هم مراتبی دارد و در یک سطح نیستند.
حسن فعلی این بود که شما کار خوبی انجام بدهید، حسن فاعلی یعنی آن عامل و عملکننده شخصیت خوبی باشد و با نیت خوبی کار را انجام بدهد. یعنی کار هم باید خوب باشد، هم کننده کار با نیت الهی وارد کارشده باشد.
بنابراین اگر گفته شود فلان کس که مستحبات را انجام میدهد از کسی که انجام نمیدهد برتر است و آنکه علاوه بر انجام مستحب، ترک مکروه میکند بالاتر است. قابلفهم است. یا تحمل مصیبت کوچک در مقایسه با مصیبتهای انبیاء الهی از درجه کمتری برخوردار است قابلفهم است. اما آیا مصیبت و معصیت را هم میشود نسبت به هم مقایسه کرد؟ یعنی بگوییم مثلاً صبر بر بلا ارزش کمتری نسبت به صبر بر معصیت دارد. این حرف قطعاً بهصورت کلی و مطلق درست نیست، هرچند که در روایت آمده ولی احتیاج به توضیح دارد و با روایتهای دیگر مسئله حل میشود.
ممکن است موردی از صبر بر معصیت افضل باشد بر مواردی از صبر بر طاعت اما کلیت ندارد. باید حسن فعلی و فاعلی را باهم در نظر گرفت تا افضلیت را فهمید. این تتمه بحث قبل. نکته دیگری که لازم است بیان شود این است که اسلام دستورات اخلاقی فراوانی دارد که درآیات و روایات خواسته میشود. مثلاینکه مؤمنین باید مؤدب به آداب و اخلاق باشند و فلان کار را ترک کنند فلان عمل رفتار پسندیده ایست باید انجام بگیرد فلان عمل رفتار ناپسندی است باید ترک شود. اما در کتب اخلاقی بحث بیشتر روی ملکات میرود. یعنی از مخاطب خود میخواهند که در خود، فلان ملکه را محقق کند. یعنی موضوع اخلاق، ملکات است. علم اخلاق از پول خرج کردن که یک رفتار است بحث نمیکند بلکه از جود و یا سخاوت بحث میکند که اگر کسی این صفت سخاوت را داشت و اهل عمل بیرونی هم هست که بخشش است.
اما قرآن کریم و روایات به داشتن ملکه اشاره ندارند وقتی میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ. یعنی: در رفتار بیرونیات صبور باش. پس هر جا درآیات و روایات دیدیم که توصیه به صبر میکنند، مرادشان کسب ملکه صبر نیست چون به دست آوردن ملکه مدت طولانی دارد، بلکه منظور رفتاری است که عنوان صبر بر آن اطلاق میشود. وقتی بحث روی رفتار آمد که در محدوده اختیار انسان است آنوقت بحث وجوب و استحباب هم مطرح میشود که مثلاً صبر در فلان جا واجب است، یا مستحب است. و الا ملکات که مورد تکلیف نیستند و نمیشود آنها را به واجب و مستحب توصیف کرد. البته ملکات هم چون انسان اختیار دارد آنها را کسب کند ممکن است واجب یا مستحب باشند.
بنابراین ممکن است هرکدام از اقسام صبر مصادیق واجب یا مستحب داشته باشند. برای نمونه، مصداقِ واجبِ صبرِ بر اطاعت، صبر در میدان جنگ و جهاد است. یا مثلاً اگر بیتابی در برابر مصیبتی موجب شود که فرد از خودش رفتارهایی برخلاف شرع انجام دهد و سخنان توهینآمیز بگوید اینجا صبر بر مصیبت و مقاومت در برابر این عوامل واجب است. پس باید متوجه بشویم که برای مثال وقتی گفته میشود که صبر واجب است یا حرام است، آن در مسئله رفتار است نه در محدوده ملکات.
نکته دیگر اینکه عرض کردم با توجه به معنای لغوی، صبری ممدوح است که مقاومت در برابر عاملی باشد که انسان را بهسوی مخالف بکشاند. و مقاومت در مقابل عوامل نفسانی و شیطانی، عملی پسندیده است. یعنی مقاومت در مقابل هر جزعوفزعی صبر است، اما ازنظر اسلام، اگر این صبر همراه باانگیزه الهی باشد، صبر است و خوشآمد دیگران در نظر نباشد، ممدوح است.
مطلب دیگر اینکه به کسى که ملکه صبر را دارد، صبور میگوید وقتی خیلی زیاد شود صبّار گفته مىشود. امّا اگر کسی در مسیر صبوری قرار داشته باشد و بخواهد با تمرین و تحمل سختیها خود را وادار به صبر کند تا بهآرامی بر مشکلات غلبه کند، تصبّر میگویند. تصبّر یعنى صبر را بر خود تحمیل نمودن. مثلاً فرض کنید ظهر است سر سفرهای که غذاهای مطبوع چیده شده و بوی غذا همهجا را گرفته، نشسته و گرسنه هم هست اما تحمل میکند و دست به غذا نمیبرد اینیک تمرین ابتدائی است که چنددقیقهای کنار سفره تحمل کند و مثل این کارها فراوان است تا برسد به مرحله اصلی. یا مثلاً اگر خواستیم اهل نگاه حرام نباشیم باید به بعض چیزهای حلال هم نگاه نکنیم. و این تمرین میخواهد. خوب است بعد از نمازها دقایقی را که مشغول تعقیبات هستیم مواظب چشمهایمان باشیم و سر را پایین بیاندازیم و نگاه را کنترل کنیم. با این تمرینها آدم قوت پیدا میکند و صبر در مصیبت و صبر در معصیت و… را به دست میآورد.
نکته دیگر: دل انسان بهطور طبیعی تمایلات و آرزوهایی دارد. و گاهی همین خواستهها کاملاً به ضرر اوست. دل به چیزی تمایل پیدا کند چشم و گوش و بقیه حواس را به دنبال خودش میبرد باید کاری کرد که دل در مقابل این خواهشها اختیارش به دست عقل باشد و رها نباشد، جوری کنترل شود که هر جا خواست نرود. دل باید اینگونه در اختیار عقل باشد. راه همان است که عرض شد، تمرین، تمرین.
در قسمتی از وصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد: وَ التَّصَبُّرُ عَلَى الْمَکْرُوهِ یَعْصِمُ الْقَلْبَ. واداشتن خود به شکیبایی در برابر امور ناخوشایند، دل را نگاه میدارد. اگر به مرحله صبر رسیدیم به نیمی از ایمان رسیدهایم که رسول خدا فرمودند: اَلصَّبْرُ نِصْفُ الاْیمان و امام صادق علیهالسلام فرمودند: اَلصَّبْرُ رَأْسُ الاْیمان. صبر سر ایمان است. انشاءالله همه ما اهل صبر و سپس تواصی به صبر باشیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم.
اهل تقوا طمعکار نیستند و از این رذیله اخلاقی دور هستند. امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۱۷ از حکم نهجالبلاغه فرمودند: «الطَّامِعُ فِی وِثَاقِ الذُّلِّ. حریص و آزمند درگیر ذلّت و خوارى است».
معمولاً اینطور است که افراد طمعکار منافع حتمی خودشان را به خاطر طمع از دست میدهند چون به امید اینکه منفعت بیشتری که گمان دارند را گیر بیاورد از منفعت قطعی محروم میشوند؛ و کار خلاف عقل را خیلی از افراد مبتلا هستند مثلاً میشنوند که فلان کالا بناست گران شود شروع میکنند به خریدن و انبار کردن تا موقع کمبود بفروشند و سود ببرند.
این عمل نکوهیده و زشتی است که ریشه در عدم اعتماد به خدا دارد؛ و اهل ایمان هرگز اهل حرص و طمع که علاوه بر قبح اخلاقى و در بعضی موارد حرمت فقهى دارد، نیستند. حضرت على علیهالسلام در فرازی از وصیت خود مىفرماید: «متاع موجود را صرفاً به امید اینکه بیشتر از آن را به دست آورى، به خطر نینداز و از بین مبر». خدای تعالی تقوا را در ما زیاد بگرداند.
مناسبتها:
۳ جمادیالثانی مصادف با ۶ دی شهادت بانوی بینظیر عالم خلقت، امالائمهالنجباءالنقباء، صدیقه طاهره، زهرای اطهر صلواتاللهعلیهاست. به همه شما عزیزان تسلیت عرض میکنم. شخصیتی که در عرصههای مختلف الگوی همه انسانهاست نهفقط در عرصه مادری و همسری بلکه در همه امور.
امیرالمؤمنین علیهالسلام که درگیر مسائل مختلف سیاسی اجتماعی بود میفرمود: «هنگامیکه به فاطمه نگاه میکردم، غمها و اندوهها از من برطرف میشدند»؛ یعنی مرکز آرامش بخشی در خانه بودند.
دوران کوتاه زندگی حضرت پر از درس است بهخصوص برای بانوان در این دوران که چگونه ضمن حفظ عفاف و حجاب در امور اجتماع فعالانه شرکت داشته باشند و به وظیفه فردی و اجتماعی خود عمل کنند.
این روزها که بحث دشمنشناسی، مبارزه با استکبار، مطالبه گری، جهاد تبیین و امیدآفرینی مطرح است با نگاه به سیره فاطمه سلاماللهعلیها کاملاً میتوان مسیر درست را در همه این امور به دست آورد و طی کرد. حضرت درست درزمانی که دید حرکتی مرموز در حال رخ دادن است که آینده اسلام ناب را دچار انحراف کرده و جامعه بشری را از مسیر رشد و فلاح منحرف میکند اقدام به تبیین و سپس مطالبه گری کرد تا جلوی این انحطاط تاریخی را بگیرد.
وقتی میبیند بعد از رسول خدا حق اولین جانشین رسول خدا در حال غصب است که اگر این اتفاق بیفتد جوامع بشری از بزرگترین نعمت الهی که خدای تعالی در روز غدیر بر مردم تمام کرد که فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»، محروم میشوند، و مدیریت الهی جامعه که سعادت دنیا و آخرت بشر را در اختیار دارد به دست نامحرمان و نالایقان میافتد قیام میکند و در این راه جان شریف خود را فدای اسلام و ولایت میکند.
در زیارتنامه امیرالمؤمنین علیهالسلام میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ». در زیارتنامهها هم تبیین وجود دارد اگر توجه شود. میدانید دورِ رسول خدا تعدادی منافق نشاندار و بینشان وجود داشت که همراه یهودیها و مشرکان، حضرت را آزار میدادند.
قرآن کریم در آیه ۱۰۱ سوره توبه میفرماید: «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ … و برخى از بادیهنشینانی که پیرامون شما هستند منافقاند و از ساکنان مدینه هم عدهای بر نفاق خو گرفتهاند. تو آنان را نمیشناسی ما آنان را میشناسیم».
بعد از ارتحال رسول خدا اینها رسماً دشمنی را شروع کردند. اینجا صدیقه طاهره با بصیرتی بینظیر با تبیین مسائل مختلف آن روز و روشهای مختلف، با آگاهی بخشی سیاسی به بانوان، نقد مردان حاضر درصحنه و آموزش به همسرانشان که چگونه مطالبه گری کنند حتی با گریه و وصیت خاص، جریان نفاق و نقشههای آنان را برملا کردند.
در خطبه فرمودند: «آنگاهکه خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید، خارهای نفاق در شما ظاهر شد. شیطان از لاکش بیرون آمد و سر خود را از مخفیگاهش بیرون آورد و شما را فراخواند و مشاهده کرد پاسخگوى دعوت او هستید».
حضرت زهرا علیهماالسلام در مسیر تبیین و جلوگیری از انحراف جامعه بهعنوان مسلمانی دغدغهمند و آشنا به وظیفه مسلمانی در عرصه سیاسی اجتماعی حضور فعال دارد و چهره دنیاطلبان و خواص بیتفاوتی که قبلاً نقش مؤثری در پیشرفت اهداف اسلامی داشتند و امروز ساکت بودند را معلوم کرد.
چهل شبانهروز دست حسن و حسین علیهماالسلام را مىگرفت و سوار بر مرکبى میشد و همراه با حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام به درِ خانه مهاجر و انصار مىرفت و با رایزنی سیاسی آنان را نسبت به غفلتى که دچار آن شده بودند آگاه میکرد تا حجت را درباره ولایت تمام کند. بعد در مهمترین مرکز سیاسی اجتماعی مسلمین یعنی مسجد حاضر شد و غاصبان را با استدلال به قرآن و کلمات رسول خدا، رسوا کرد.
ازآنجاکه زهرای اطهر مادر امت است و تربیت فرزندان را به عهده دارد و هرکس در این مسیر خود را قرار داد به بهترین نحو تربیت شد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «فرزندان شیعه را فاطمه تربیت میکند». چه بیان زیبایی و ما درواقع به حقیقت این کلام رسیدهایم. مکتب فاطمی بود که امام امت را تربیت کرد و او انقلاب اسلامی را رهبری کرد. با تمام وجود این تربیت را در عرصههای مختلف انقلاب بهخصوص دوران دفاع مقدس دیدیم. افرادی نظیر حاج قاسم تربیتشده همین مکتباند.
امروز هر مسلمان و غیرمسلمان استکبارستیز و ضد طاغوتی بهره از مکتب فاطمه برده است. نشان دشمنی ما با مستکبرین عالم این است که دشمنیهای شیطان بزرگ را هرگز فراموش نمیکنیم و شعار همیشگی خود را اعلام میکنیم که مرگ بر آمریکا.
شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت که امروز برای حفظ کیان کشور و حفظ ارزشهای دینی و ولایت قیام دارند، پرورشیافته همین مکتباند. مادرانی که فرزندان خود را آماده دفاع کردند و هم رزمندگانی که جان خود را درراه برقراری آرمانهای الهی تسلیم کردند و بعد هم دوست داشتند مثل مادرشان گمنام باشند معلمشان فاطمه است. نظیر همین شهدایی که در این هفته در سراسر کشور تشییع میشوند و استان البرز هم مهمانداری چهار شهید سعید را دارد که انشاءالله در روز شهادت مادر همه با حضور خودتان از مقام شهدا تکریم میکنید بهخصوص بانوان محترمه با حضور معنادار خودتان در این حرکت باید به همه بفهمانید که شهدا برای نگهداری دین و ارزشهایی نظیر عفاف و حجاب به میدان رفتند و حفظ و اجرای احکام الهی بهویژه حجاب خواسته همه شهدا بوده است.
یک راه مطالبه گری از مسئولین برای اجرای قوانین عفاف و حجاب حضور در تشییع شهداست. البته راجع به این بحث مطالبی دارم که در زمان مقتضی بیان خواهم کرد با قید حیات. امروز دوقطبی کردن جامعه حرکت در مسیر دشمن است و باید با یک بیانی آن را ترسیم و مطرح کرد.
مقایسه آن دوره با امروز جامعه خیلی روشنیبخش است. روش دشمن دقیقاً یکی است. با عملیات نرم و جنگ شناختی روحیه مردم را از بین بردند تا بتوانند علی را خانهنشین، همسرش را مضروب و شهید و اسلام را منحرف کنند و دراینبین از سکوت خواص بیخاصیت و بیتفاوت استفاده کردند جلسه تشکیل دادند و روایتهای غلط و دروغ درست کردند و مسیر را در تاریخ منحرف کردند.
امروز هم شما میبینید با دروغ و جنگ تبلیغاتی روحیهها را تضعیف میکنند، جای شهید و جلاد را عوض میکنند، با فشار و تهدید افراد را وادار به سکوت میکنند، خاندان منحوس پهلوی را تطهیر میکنند، آمریکا و غرب را ناجی کشور معرفی میکنند، احکام الهی را تضعیف و تمسخر میکنند تا به اهداف خودشان برسند.
آقا دربیانی فرمودند: «هدف از این تحریف… یکی، ضربه به روحیهی مردم است». آنچه در مقابله با تلاش دشمن مؤثر است همان اصل قرآنی است که حضرت آقا توصیه فرمودند و ما چندهفتهای است در خطبه اول راجع به آن بحث میکنیم یعنی تواصی.
فرمودند: «دشمن دو هدف را در جنگ نرم دنبال میکند… یکی این است که این زنجیرهی تواصی بهحق و به صبر را قطع کند؛ دوّم اینکه حقایق را وارونه نشان بدهد». وقتی دشمن در این کارها موفق بشود جامعه دچار اضطراب میشود. امیدش را از دست میدهد؛ و این حربه را دشمن از زمان حضرت زهرا تا امروز بکار برده و امروز با ابزار پیچیدهتر و گستردهتر؛ اما به کوری چشم دشمنان، مردم به فضل پروردگار و رهبریهای نائب الامام در مقابل تمام ترفندهای دشمن باصلابت ایستادند و منتظر تحقق وعدهی الهی که نابودی استکبار است، هستند.
حالا وظیفه چیست؟ همانکه صدیقه طاهره آموخت و امروز ما در جهاد تبیین به آن نیاز داریم و از کلمات امامان یاد میگیریم که افسران جنگ نرم ما باید در این گام دوم بهطور جد وارد شوند و امید صادق و متّکی به واقعیّت های عینی را پرورش و توسعه میدهد.
من از بیانات حضرت آقا استفاده میکنم. فرمودند: «یک کلید اصلی وجود دارد و آن امید دادن و اطمینان دادن به مردم است»… اینجاست که همه وظیفه پیدا میکنیم با تواصی بهحق و صبر امیدآفرینی کنیم. فرمودند: «این دو جملهی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر» برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی بهحق و تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خسته نشدن، یعنی خود را در بنبست ندیدن. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید. کوشش کنید؛ سعی کنید در محیط دانشگاه، در محیطهای گوناگون تأثیر بگذارید، محیط را به راه خدا منوّر کنید. نگذارید محیط، محیط خستهای بشود، محیط ازکارافتادهای بشود»، این وظیفهای است که ما امروز داریم.
و بالاخره آخرین مبارزه را هم حضرت با موفقیت انجام داد و با وصیتی از روی بصیرت و آگاهی پرچم مطالبه گری و مقاومت را تا زمان ظهور منجی عالم باشکوه هرچهتمامتر برافراشته نگه داشت. وقتیکه فرمود علی جان من را شبانه غسل بده و شبانه کفن کن و دفن کن.
۴ دیماه سالگشت ولادت پیامبر و کلمه الهی که هم در رفتار و هم در گفتار ضد استکبار و حامی مستضعفان بود و روزی در کنار حجت خدا ولیعصر ارواحنا فداه برای از بین بردن ظلم قرار میگیرد، یعنی حضرت عیسی مسیح علینبیناوآلهوعلیهالسلام را به همه اهل ایمان و پیروان راستین حضرتش عموماً و مسیحیان ساکن در استان بهخصوص تبریک عرض میکنم.
در نوبتهای قبل به مناسبت مطالبی راجع به حضرت مسیح عرض کردهام. امروز روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل کنم و آن اینکه امام فرمودند: «حضرت عیسی بن مریم سلاماللهعلیه فرمود: من بیماران را مداوا کردم و به اذن خداوند شفایشان دادم؛ کور مادرزاد را به اذن خدا بینا کردم. مردگان را به اذن خدا زنده کردم، ولی وقتی میخواستم شخص احمق را معالجه کنم، نتوانستم او را اصلاح کنم. پرسیدند: احمق کیست؟ حضرت عیسی پاسخ داد: خودرأی خودپسند؛ کسی که: همه فضایل را برای خود میداند. هیچ عیبی در خود نمیبیند. هر چه حقوحقوق است برای خودش میداند. برای دیگران نسبت به خود، حقی قائل نیست. این همان احمق است که برای درمان او، هیچ راهِ چارهای وجود ندارد».
بیان و کلام حضرت مسیح خیلی روشن است اما متأسفانه امروز خیلی از کسانی که خود را پیرو آن حضرت میدانند در مقابل حضرت قرار دارند. هیچ پیغمبری دعوت به تبعیت از طاغوت نکرده است همه انبیاء اول گفتهاند خدا و بعد ضدیت با استکبار را توصیه کردهاند. حالا عدهای در دنیا خود را مسیحی میدانند و برخلاف تعالیم مسیح، جنایت میکنند.
اتفاقاتی که در اقصی نقاط عالم میافتد، در کشورهای غربی و اروپائی چه مقدار ظلم و ستم هم به مسیحیان و هم به ملل دیگر میشود، آیا علماء بزرگوار مسیحی این ظلمها را نمیبینند؟ پس چرا به تأسی از عیسی بن مریم صدایی از آنان بلند نمیشود؟ اگر پیروی راستین از این پیغمبر بزرگ الهی دارید چرا اعتراضی نسبت به جنایاتی که سران کشورهای مسیحی نسبت به مردم ایران دارند و اغتشاش و هرجومرج را تشویق میکردند و میکنند تا کشوری آسایش نداشته باشد و با تحریمهای ظالمانه نتواند مایحتاج ضروری خودش اعم از دارو و مواد اولیه و امثالذلک را تهیه کند، سکوت کردید؟ آیا حضرت مسیح با مستکبران عالم رابطه دوستی داشت که شما اینچنین عمل میکنید؟
از علمای مسیحی از هر فرقهای که هستند انتظار این است که به پیامبر خود تأسی کنند و مدافع مظلوم باشند و در مقابل ظلم و فساد و انحراف حاکمان مسیحی که عالم را خسته کردهاند کلامی بر زبان بیاورند و نصیحتی بکنند. حضرت امام یکوقت دربیانشان فرمودند: «شما ملتهایی که خودتان را مسیحى مىدانید و تابع عیسى مسیح مىدانید، احتمال این را مىدهید که حضرت مسیح اگر اینجا بودند، با ما مخالفت مىکردند و موافقت با (رئیسجمهور آمریکا)؟! این احتمال را مىدادید؟! اگر احتمال مىدهند که حضرت مسیح به ظلم راضى باشد، این با مسیحیت منافات دارد، این کفر به حضرت مسیح است».
در خبری خواندم که عدهای تلاش دارند و تشویق میکنند جشنواره فیلم فجر که مهمترین رویداد سینمائی کشور هست که در ایام دهه مبارکه فجر برگزار میشود امسال انجام نشود و تحریم میکنند. البته ما هرسال به نحوهی برگزاری و فیلمهایی که بوده و بعضی از حواشی که داشته اعتراضاتی را داشتهایم اما به اصل او اعتراضی نداریم.
و این هم نوع دیگری از آشوب و دشمنی با نظام و تضعیف روحیه و مقابله با مردم است. این هم ناامنی است که در این قالب مطرحشده است. کسانی که سینماگران را تحریک و دعوت به تحریم میکنند از چند جهت آشوب میکنند هم اقتصاد قشر عظیمی از جامعه که درگیر این صنعت هستند را به هم میزنند. هم به هنر و هنرمند آسیب میزنند. هم آرامش روانی جامعه را به هم میزنند. هم آینده هنرمندان جوان که امیدشان به دیده شدن در این رویدادهاست را خراب میکنند. اینها همه آشوب است چراکه آشوب فقط شیشه بانک شکستن و سطل آشغال و ماشین نیروی انتظامی آتش زدن نیست.
اما به حمدالله قاطبه اهالی هنر و رسانه با درایت و هوشمندی تا امروز مسیر مشخص دفاع از انقلاب و ارزشهای دینی را طی کردهاند و با حضور خودشان در عرصه، عملاً پاسخ یاوهگویان را دادهاند؛ و انشاءالله اهالی هنر و دستگاههای رسانهای و فرهنگی توصیههای رهبر معظم انقلاب در رابطه با تولیدات هنری در خصوص مسائل مهم کشور و قضایای تاریخی و دوران دفاع مقدس، انقلاب و … را نصب العین خود قرار میدهند و کوتاهیهایی که تذکر دادند جبران میکنند.
روز ملی ایمنی، روز ثبتاحوال، روز صنعت پتروشیمی و سالگشت نهضت سوادآموزی هم بود که فرصت گذشت.
نکته استانی: اینکه چرا قیمت اجناس را عزیزان کنترل نمیکنند و رها گذاشتهاند. بحث گرانی یکطرف، بحث اختلاف قیمت یک جنس در شهر و در استان مسئله دیگری است. این اصلاً قابلپذیرش نیست. قیمت یک جنس با یک کیفیت در سراسر استان باید یک قیمت باشد، اگر دو قیمت داشت دستگاههای مربوطه مقصرند.
دستگاههای مربوطه ورود کنید و با جدیت با متخلف برخورد کنید این هم خودش اغتشاش و ناآرامی است و جلوی آن باید گرفته شود. اگر بحث گرانی توجیه درستی داشته باشد و بپذیریم این اختلاف قیمتها پذیرفتنی نیست. مکرر هم عرض کردهایم اگر نمیتوانید کنترل کنید بفرمائید تا با تعدادی از دوستان کار را مدیریت کنیم.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾