متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
مؤمنین و مؤمنات اوصیکم و نفسی بتقوی الله. متقین با تمام قوا در مقابل فتنه و فتنهگران میایستند و یکدیگر را به حق و صبر توصیه میکنند. به مناسبت بحث تواصی به حق و تواصی به صبر بحث ما رسید به جریان فتنه و افرادی که در آن نقش دارند و عرض کردیم سران فتنه قابل هدایت نیستند. اما بقیه افراد که در فتنهها نقش دارند را با شدت و ضعفی که وجود دارد میشود به مسیر رشد و هدایت برگرداند. در همین رابطه به توضیح بخشهایی از بحث پرداختم.
در این نوبت عرض میکنم که در فتنههای اجتماعی، تمام تلاش فتنهگران این است که جامعه از مسیر اصلی و هدف نهائی که دارد منحرف شود و برای رسیدن به اهدافش حوصله و صبر فراوان دارد؛ یعنی ممکن است نقشهای را امروز طراحی کند و برای به ثمره رسیدن آن بیست سی سال صبر کند. یکمرتبه جامعه مواجه میشود که کاملاً از مسیر اصلی خودش منحرفشده که برگرداندن آن به راه، هزینههای کلان برمیدارد و این خطر و خسران بزرگی است.
ما دائماً عرض میکنیم قرآن و عترت در همه این زمینهها به ما راه نشان دادهاند و اگر دست خود را از دست هدایتی آنان بیرون نکشیم میتوانیم تا رسیدن به مقصد با آرامش طی طریق کنیم. خب عناصر اصلی فتنهها، یکی فتنهگر است که فتنهجوئی و فتنهانگیزی میکند. دیگری فریبخوردهی فتنه است که خسارت میبیند و با از دست دادن منافع خود، گرفتار میشود. تکلیف هردوی اینها روشن است.
اما گروه سومی که در هیچکدام از این دو گروه داخل نیست و سعی کرده خود را کنار بکشد، هم دین خودش را حفظ کند و هم به دیگران سواری ندهد؛ همان بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام است که فرمود: «کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ» در فتنه همچون شتر بچه باش که نه پشتی برای سواری دارد و نه پستانی برای شیر دادن.
خب این شخص خودش را نجات داده اما آیا وظیفهای نسبت به دیگران ندارد؟ بحث ما این گروه هستند. که اولاً باید به کمک کسانی که در دام فتنه افتادهاند بیایند و کمک کنند تا آنان را نجات دهند و ثانیاً با روشنگری و بیان مطالب حق نگذارند دیگران به آتش نزدیک شوند و بسوزند. یعنی درست است که خود را نجات دادهاند اما نسبت به دیگران مسئولیت اجتماعی تواصی به حق را دارند.
حتی مطلب بالاتر هم هست و آن اینکه نسبت به فتنهگران هم اگر قدرت و توانائی لازم را دارند باید اقدام داشته باشند و جلوی آتشافروزی آنان را بگیرند. مگر اینکه برای اقدام احتیاج به مقدماتی باشد که در اختیار ندارند که در این صورت تکلیفی هم ندارند. اما اگر حتی میتوانند با عملیاتی فتنه را تضعیف کنند و جلوی تخریب گسترده فکری و عملی را بگیرند باید این کار را بکنند.
مثلاً با هشدار و یا افشای شخصیت آنان یا دسیسههای آنان که همین جهاد تبیین فرمودهی آقا بخشی از کار است. پس میبینید مسئله خیلی هم ساده نیست. اگر فتنهای اتفاق افتاد؛ ما، هم نسبت به خودمان وظائفی داریم و هم نسبت به فتنهگران باید اقداماتی داشته باشیم؛ و هم نسبت به کسانی که دچار فتنه شدهاند و بهزودی آسیبهای فتنه آنان را گرفتار میکند.
فرق مسئولیتهای اجتماعی با مسائل فردی در همین است که مثلاً شما مکلف به خواندن نماز هستی و آن یک امر فردی و شخصی است، خودت نمازت را بخوانی مسئله تمام است؛ اما امور اجتماعی اضلاع مختلف دارد فقط یک کار شخصی نیست. ما در قبال آن وظائف مختلف داریم.
البته یک عدهای اصلاً در این مواقع قبول ندارند که توطئهای وجود دارد. هنوز هشدارهای حکیمانه امام ره در اول انقلاب در گوش بنده و امثال بنده هست که میفرمودند: مواظب توطئهی دشمنان باشید. در تلاشاند که همهچیز را به قبل برگردانند و عدهای هم میگفتند اینها توهم توطئه است بعدها در زمان حضرت آقا هم همین مسئله مطرح شد. رهبری هشدار دادند و عدهای گفتند اینها توهم توطئه دارند و چقدر کتاب و مقاله و سخنرانی که تولید نشد.
پس اول باید قبول کنیم که توطئهای وجود دارد. چون اگر چنین تفکری وجود نداشته باشد اقدامی و انجام وظیفهای هم صورت نمیگیرد. خاصیت تبیین درست و بهموقع این است که افراد را در مقابل فتنهها آبدیده و ضدضربه میکند. اگر همین ویروس منحوس کرونا که آمد را باخبر نمیشدیم و برای درمان بهموقع آن اقدام نمیکردیم، قطعاً خسارات فراوانی بیشتر از آن مقدار که خسارت زد میزد. در ویروسهای فکری و اعتقادی و رفتاری و اجتماعی که به جامعه حمله میکنند اگر شناسایی و مقابله با سرعت انجام نگیرد مشکلات چند برابر میشود.
نباید در این مواقع وقت را از دست داد، چهره منحوس توطئهگران و افراد هدایتکننده پشت پرده برای مردم را باید افشا کرد تا زودتر جلوی فساد گرفته شود. باید جامعه را نسبت به ضررهای وارده از جهات مختلف آگاه کرد که فتنهگران چگونه اسلام و انقلاب و مقدسات و فرهنگ و اقتصاد و ارزشها را مورد هدف خود قرار میدهند. اهمیت جهاد تبیین و بصیرت افزایی و دشمنشناسی در همینجا روشن میشود.
با فتنهگری سعی میکنند که مردم دست از آرمانهایشان بکشند و این مطلب را قرآن کریم به رسول گرامی چنین فرمود: «وَإِن کادُواْ لَیَفْتِنُونَک عَنِ الَّذِی أوْحَیْنَا إِلَیْک لِتفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوک خَلِیلاً». اینها تلاش میکنند تا تو دست از وظیفه پیامبری برداری و کوتاه بیایی. اگر چنین کردی و به ما نسبتهایی دادی که واقعیت نداشتند، تو را دوست صمیمی خودشان قرار میدهند. قرآن کریم رمزگشایی فتنه میکند و میفرماید مشکل اصلی آنها، دین است. اگر کوتاه آمدی و دین را کنار گذاشتی با تو دوست میشوند، آنهم دوست صمیمی چون خلّت به معنای حداکثر رفاقت است.
همین مطلب درباره ما هم هست. با هزار زبان اعلام میکنند دست از استقلالتان دینتان از اینکه ایرانتان قوی باشد بکشید ما با شما کاری نداریم. باید دشمن و ترفندها و دشمنیهای او را بهخوبی بشناسیم تا بتوانیم پیروز میدان باشیم.
بحث ادامه دارد به حول و قوه الهی بهشرط حیات در نوبت بعد ادامه خواهم داد. البته دوستان مباحث مربوط به فتنه و فتنهگری و آثار فتنه و طبقاتش و اینکه سنخ فتنه از چیست و چه میکند را خودشان دنبال کنند که یکی از کتابهای خوب دراینباره کتاب «طوفان فتنه و کشتی بصیرت» مرحوم آیتالله مصباح است که مبسوط به این موضع پرداختهاند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا چون عادل هستند، به یکدیگر کمال اعتماد را دارند. مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۲۱۱ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «لَیْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَهِ بِالظَّنِّ». قضاوت از روى بدگمانى، نسبت به کسى که مورد اعتماد است، از عدالت نیست.
خب افرادی در نزد ما امانتدار و مورد اعتماد هستند بعد خداینکرده از روی ظن و گمان بخواهیم حکم به خیانت چنین افرادی بکنیم، چه خسران بزرگی است. این کار قطعاً از مصادیق ظلم بوده و از عدالت به دور است. لذا خدای تعالی در قرآن کریم فرمود: ای کسانی که ایمان آوردهاید از گمانها دوریکنید زیرا برخی گمانها گناه است «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ».
امیرالمؤمنین فرمود: ایمان با بدگمانی سازگار نیست. «لا اِیْمانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ»؛ و رسول خدا فرمودند: از گمان بپرهیزید زیرا گمان دروغترین دروغ است.
امروز روز ولادت رسول گرامی اسلام، صادر اول، شخصیت بینظیر عالم خلقت و امام صادق سلاماللهعلیهما است. این روز را به همه و به شما بزرگواران نمازگزاران محترم تبریک عرض میکنم و امیدوارم همه ما از برکات این روز و این ایام بهرهمند باشیم. خدای تعالی عاقبت همه اهل ایمان را به خیر کند.
هفته گذشته به مناسبت ولادت رسول خدا و هفته وحدت اشاراتی را نسبت به وحدت و آثاری که وحدت دارد داشتم؛ و هرسال هم در نوبت اول راجع به وحدت و مسائل مربوط به وحدت عرض میکنم و یک نوبت هم راجع به رسول خدا و امام صادق علیهالسلام.
این نوبت هم راجع به خود حضرت با توجه به فرصتی که داریم یکی دو نکته را عرض میکنم که عرض ادبی به ساحت قدسی رسول خدا و امام صادق علیهالسلام کرده باشیم. یکی از آیاتی که شما آن را فراوان شنیدهاید و یا خواندهاید این آیه شریفه است که «لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» خدای تعالی در رسول خدا الگویی قرار داده است و بهعنوان الگو او را به جهان معرفی کرده است.
خب رسول خدا الگو است. توجه دارید که در بحث تربیت افراد و تکون شخصیت فرد، نقش الگو مهم و بینظیر است. فرد با انتخاب الگو سعی میکند همه ویژگیهای الگو را در همه زمینهها در خودش محقق کند و شبیه آن شخص شود. لذا بحث الگو بسیار مهم است.
ولی متأسفانه در جامعهمان چه افرادی را در طول این سالها بهعنوان الگو به جامعه معرفی کردند؛ بعد در همین سالها این الگوهایی که الگو نبودند چه خساراتی به جامعه زدند و چه مسیری را برای جوانان و نوجوانان و عزیزان ما به وجود آوردند! این ضعف عملکردی است. دانشمندان و فرهیختگان و بزرگان و ایثارگران و شخصیتهای بینظیری را در کشور داشتیم هم در قدیم هم الان؛ اما نامی از آنها برده نمیشود.
الان شما یک بچه کوچک چهارپنجساله که هنوز مدرسه نمیرود از او بپرسید درباره تمام گلهای خورده و اینکه احتمال میداده بخورد برای فلان بازیکن فوتبال فلان کشور دست چندم، همه را حفظ است؛ اما شخصیتهای بینظیری از اسلام و شخصیتهای ملی، شخصیتهای هنری و فرهنگی که نقش داشتند در فرهنگ و ارتقاء سطح فرهنگی جامعه، آنها را اصلاً نمیشناسند؛ نه قدیمیها را نه جدیدها را. بعضی وقتها هم که میخواهند نام ببرند غلط اسم میبرند.
نقش الگو بسیار بینظیر است در تربیت. اسلام روی این گروه از افراد تأکید فراوان دارد. خانوادهها و پدر و مادرها مواظبت کنند که چه کسی را بهعنوان الگوی تربیتی فرزندانشان انتخاب میکنند و زمینه را برای او فراهم میکنند. قرآن کریم رسول خدا را اسوه حسنه میداند؛ یعنی افراد میتوانند با الگوبرداری از سبک زندگی رسول خدا و سیره رفتاری حضرت، مثل پیغمبر باشند.
اینکه گاهی گفته میشود ما کجا رسول خدا کجا! بله در یک قسمتهایی اینطور است؛ اما در بحث رفتاری و اخلاقی، در بحث منش فکری و سیاسی و عملی رسول خدا الگو و اسوه است. در آن جایی که «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» است بله آنجا به ما نمیرسد. کار سختی است یا محال است؛ اما در بقیه امور خدا میگوید که او را اسوه قرار دادم؛ پس معلوم میشود که میشود رسید.
با استفاده از روایات هم به دست میآید که اگر بنا است متخلق به اخلاق الهی شویم، باید از اخلاق رسول خدا الگوبرداری کنیم. یکی دو نمونه را برای شما عرض میکنم. مرحوم کلینی رضواناللهعلیه در کتاب شریف کافی از رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم نقل میکند که حضرت فرمودند: «أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَشْبَهِکُمْ بِی خُلُقاً قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ أَعْظَمُکُمْ حِلْماً وَ أَبَرُّکُمْ بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّکُمْ حُبّاً لِإِخْوَانِهِ فِی دِینِهِ وَ أَصْبَرُکُمْ عَلَى اَلْحَقِّ وَ أَکْظَمُکُمْ لِلْغَیْظِ وَ أَحْسَنُکُمْ عَفْواً وَ أَشَدُّکُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافاً»؛ آیا خبر بدهم که شبیهترین شما به من کیست؟ گفتند بله ای رسول خدا. حضرت فرمودند: هر کس خوشاخلاقتر، نرمخو تر، به خویشانش نیکوکارتر و نسبت به برادران دینیاش دوستدارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فرو خورندهتر و باگذشت تر و در خرسندی و خشم باانصافتر باشد به من شبیهتر است.
این یک مجموعهای از صفات اخلاقی درجهیک بود که رسول خدا میفرماید اگر اینطور باشید به من شبیهتر هستید؛ یعنی اگر مردی در خانه بداخلاق باشد، زن و بچهاش وقتیکه او میآید زن برود جایی مشغول کار شود و بچه زود برود بخوابد و بگویند اوه آمد! چنین کسی با پیغمبر اکرم فاصله دارد. بااخلاق پیغمبر فاصله دارد. بعضیها اگر در خانه باشند خانه بیت الاحزان میشود. شخص باید جوری شود که هر وقت میرسد خانه، همه خوشحال شوند و به استقبال بیایند. اینها را یاد بگیریم.
بعد فرمود: «أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَبْعَدِکُمْ مِنِّی شَبَهاً قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ اَلْفَاحِشُ اَلْمُتَفَحِّشُ اَلْبَذِیءُ اَلْبَخِیلُ اَلْمُخْتَالُ اَلْحَقُودُ اَلْحَسُودُ اَلْقَاسِی اَلْقَلْبِ اَلْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُرْجَى غَیْرُ اَلْمَأْمُونِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَى» آیا میخواهید خبر بدهم به شما که کم شباهت ترین شما به من چه کسی است؛ یعنی اصلاً بیشباهت! عرض کردند بله یا رسولالله. حضرت فرمودند: زشتگوی بیآبروی بیشرم بخیل متکبر کینهتوز حسود سنگدل. کسی که هیچ خیری از او برنمیخیزد و کسی از شر او در امان نیست؛ این افراد از من دور هستند.
بعضیها شرور هستند با حرف زدن با اعمالشان و بعضیها حسود و عنود و لجوج هستند. میبینید که چه صفات زیبا و همچنین در این بخش دوم زشت در این روایت مطرحشده. از خود رسول خدا هم هست؛ و اینکه وظیفه ما چیست و چقدر راحت میشود با ثبت این ویژگیها در خودمان شبیه پیغمبر شویم و آن یکی صفات را از خودمان دور کنیم تا شبیه پیغمبر شویم.
از قرآن کریم هم میتوانیم در این زمینهها بهرههای معرفتی بالاتری ببریم. خدای تعالی وقتی انبیای خودش را تبیین میکند و از آنها سخن میگوید، آنها را متصف به صفاتی میکند. آنها را مورد خطاب قرار میدهد با یک صفاتی که خودش هم همان صفات را دارد؛ یعنی خدا صفاتی را دارد و وقتی میخواهد درباره پیغمبر صحبت کند و آنها را خطاب کند با همان صفات آنها را خطاب میکند؛ فقط با یک فرقی که مثلاً خدای تعالی درباره خودش در قرآن کریم فرموده که من «غفور رحیم» هستم، «غفور حلیم» هستم، «غفور علیم» هستم، «غفور شکور» هستم، «علیم حلیم» هستم، «غنی کریم» هستم، «رئوف رحیم» هستم.
همه این موارد که خدا درباره خودش گفته دو صفتی آورده. بعد هم این صفات را برای انبیائش میآورد؛ اما برای هرکدام از آنها یکییکی میآورد. مثلاً راجع به حضرت نوح علیهالسلام میفرماید «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً» خودش را غفور شکور گفت؛ اما اینجا حضرت نوح را فقط شکور گفت.
یا درباره حضرت ابراهیم فرمود «إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ» خودش را علیم حلیم گفت اما حضرت ابراهیم را فقط حلیم گفت. در مورد حضرت موسی فرمود «وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَریمٌ» خودش را غنی کریم گفت اما حضرت موسی را فقط کریم گفت. اینها تکریم انبیا است.
اما وقتی به رسول خدا میرسد یعنی به پیغمبر اکرم که میرسد، عین صفات خودش را برای رسول خدا میفرماید. بهصورت دوگانه بیان میکند. در سوره بقره میفرماید «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ» بعد به رسول خدا که میرسد میفرماید در سوره مبارکه توبه «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» همان دو صفتی را که برای خودش گفته بود، برای رسول خدا هم بیان میکند. این عظمت رسول خداست. بهعلاوه اینکه میفهمیم و میتوانیم این را بفهمیم که از همین صفات الهی که در رسول خدا بوده الگو بگیریم و رفتار و اخلاق خودمان را اصلاح کنیم.
راجع به امام صادق سلاماللهعلیه هم به یک نکته اخلاقی اجتماعی اشاره میکنم که در این روزها باید برای همه ما درس باشد و آن را رعایت کنیم و آن رعایت انصاف است. حضرت فرمود: «أَلا اُخْبِرُکُمْ بِأَشَدِّ ما فَرَضَ اللهُ عَلى خَلْقِهِ، فَذَکَرَ ثَلاثَهَ أَشْیاءَ أَوَّلُها: إِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِکَ» این روایت را مرحوم کلینی در کتاب کافی میآورد. آیا شمارا خبر بدهم به آن چیزی که خدای تعالی بهشدت آن را بر بندگانش واجب کرده است؟ حضرت سه چیز را مطرح میکنند که اولین آنها رعایت انصاف است. رعایت انصاف فضیلتی است که در این روایت آمده است. هیچ عدالتی مثل انصاف نیست؛ این در روایتهای دیگر آمده است.
شخص صاحبخانه است؛ قیمت اجاره را بالا میبرد. فقط به خاطر اینکه منفعت بیشتری ببرد. میبیند بازار داغ است میگوید خب ما چرا عقب بیفتیم. قیمت را بیخودی بالابرده است. این آدم، آدم بیانصافی است. این شخص از امت پیغمبر نیست، از پیروان مکتب امام صادق نیست؛ اگر به این جهت بالابرده باشد.
آن بنگاهداری که برای منفعت بیشتر صاحبخانه را تشویق میکند به بالا بردن قیمت عدالت ندارد و بیانصاف است. روایت بود که از نشانههای بیعدالتی است بیانصافی. اینکه میگوییم بیعدالت یعنی در محکمه شهادتش قبول نیست و نمیتواند امام جماعت شود و امثال ذالک. چرا بنگاهدار بیجهت قیمت را بالا میبرد؟ بخش زیادی از این گرانی مسکن متوجه همین قصههاست. ریشه گرانی اجاره منزل، بخشی متوجه عدهای از بنگاهداران بیانصاف است. خود صاحبخانهها نگذارند که چنین اتفاقی بیفتد.
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: یکی از راههای نزدیک شدن به خدا را رعایت انصاف است. اگر ما خودمان را منتسب به امام صادق میدانیم و مکتبمان را مکتب جعفری میدانیم که میدانیم، از حضرت یاد بگیریم. این جریان را شما در کتاب داستان راستان خواندهاید. قصه حضرت صادق علیهالسلام را که نرخ گندم و نان هرروز در مدینه بالا رفت. وضعیت خاصی پیشآمده بود و گرانی شده بود. مردم هم دچار نگرانی شدید شده بودند.
آنکسانی که توانایی داشتند آذوقه سال خودشان را تهیهکرده بودند و سعی هم میکردند که به این سادگیها مصرف نشود؛ و مردمی هم بودند که فقیر بودند باید روزانه آذوقه تهیه میکردند. امام صادق علیهالسلام از معتب که وکیل مخارج امام صادق بود و مسئول مالی امام صادق بود پرسید که ما برای سال گندم داریم؟
خزانهدار امام هم گفت بله. برای چندین ماه انبارها پر است و ذخیره داریم. حضرت دستور دادند که همین امروز ببر به بازار همه را بفروش. گفت آخر خودمان گرفتار میشویم؛ اما حضرت دستور داد که باید این کار را بکنیم و او هم این کار را کرد. بعد امام دستور دادند که بعدازاین نان خانه مرا روزبهروز از بازار تهیه کن. نان خانه من نباید با نانی که در حال حاضر توده مردم مصرف میکنند تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعدازاین نیمی گندم و نیمی جو باشد.
این امام صادق است. ما هم پیرو مکتب امام صادق هستیم انشاءالله. خب چرا بازار ما اینطور میشود؟ چرا الان در بحث مسکن اینطور میشود؟ چرا در مباحث دیگر اینطور میشود؟ فقط اینطور میگوییم اما در مقام عمل من و شما هستیم که باید عمل کنیم. خدای تعالی همه ما را شیعه واقعی اهلبیت قرار بدهد.
بیانات حکیمانه و مثل همیشه راهگشای رهبر معظم انقلاب را در دیدار با اعضای کنگره شهدای ورزشکاران و در دیدار با اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام شنیدید و امروز هم دیداری بود که بنده به خاطر نماز جمعه موفق نشدم خدمت ایشان برسم.
مطالب متعددی را در فرمایشاتشان مطرح فرمودند که من فقط به یک نکته اشاره میکنم. یکی از نکات کلیدی بیان ایشان تذکر به مسئولین بود؛ البته به تکتک ما هم هست؛ که درعینحال که امور را تمشیت میکنید مواظب اصلی و فرعی بودن امور باشید تا در دام بازی بیگانگان نیفتید.
آنها چون با پیشرفت ما مخالف هستند سعی میکنند تمام ارکان کشور از مدرسه و دانشگاه و کارخانه و اداره و همه و همه مشغول کاری غیر از کار اصلی باشند تا جلوی رشد را بگیرند برای همین هرروز کار جدیدی برای ما تعریف میکنند؛ چون سیطره چندین ساله خود را از دست دادهاند، تحمل قدرت منطقهای و جهانیشدن ایران را ندارند، برای همین دخالت میکنند تا مانع حرکت به سمت اهداف بلند ما درست کنند. آرزو داشتند خاورمیانه بزرگی با مرکزیت رژیم غاصب صهیونیستی درست کنند که نتوانستند. حالا میخواهند تکهتکه کنند و تجزیه کنند که نتوانستند و نمیتوانند.
بیچاره فکر کرده مثلاً اگر بگوید ما ده هزار نفر از افراد سپاه را تحریم کردیم یا بیانیه بدهند و با مصوبهها ما را محکوم کنند و با فضاسازی و پروندهسازی، ما دست از حرکت میکشیم. هنوز نفهمیدهاند که ما تحریمها را رد کردیم و دیگر این ترفند اثری ندارد. سختی کشیدیم. مردم به مشکلات افتادند؛ سختیهای متعدد و فراوانی دیدند اما مسئله تحریم رد شد و تمام شد. دیگر این ترفند اثری برای مردم ایران ندارد.
فردا اعلام کنید تمام مردم ایران را تحریم کردهاید؛ ببینید آیا استحکام مردم بیشتر نمیشود؟! لطیفه تعریف کردند که ده هزار نفر از افراد سپاه را تحریم کردند. ما روی پای خود ایستادهایم. فکر میکنید مثلاً با غوغا سالاری و جوسازی و دروغپردازی و در دست گرفتن افکار عمومی و تهییج نوجوانان و دانشآموزان به اهداف خود میرسید؟ میخواهید با زمینگیر کردن ایران برای خود آبرو بخرید و جلوی خیزش جهانی علیه خودتان را بگیرید؟ دیگر نخواهید توانست.
آیا صحنه عجیب و قابلتأمل و تحسینبرانگیز حضور مردم یمن را در ایام هفته وحدت و ولادت رسول خدا ندیدید؟ چه صحنه بزرگ و عظیمی تشکیل دادند؛ که باید بگوییم مرحبا و آفرین به این غیرت و همت و موقعیتشناسی.
هشت سال زیر توپ و بمب که شما و نوچههای نیابتی شما روی سرشان ریختید مقاومت کردند و اینگونه اعلام حضور میکنند. با چی و با کی میخواهید بجنگید؟ خط مقاومتی که ایران علیه شما درست کرد زنده و فعال است؛ تنها راهی که برای شما مانده است این است که آبرومندانه تسلیم شوید و دست از دخالت و ترور و دزدی منابع و ایذاء ملتها بردارید.
آمریکائیها و صهیونیستها و اذناب پلیدشان بدانند که اگر دست از خباثت و شرارت برندارند با علم و دانش همین بچههای دهه هشتادی ایرانی به فضل پروردگار ریشهکن خواهند شد.
الحمدلله امروز همه با جنگ تبلیغاتی و روایت سازی که بخشی از جنگ نرم دشمن است و چگونگی مهندسی افکار عمومی آشنا شدهاید. در تعریف جنگ نرم گفته میشود؛ مهندسى آرام و زیرپوستى افکار عمومى براى هماهنگسازى جامعه و افکار و امیال آحاد مردم با خواستهها و اهداف دشمن است که رکن اصلى آن جنگ تبلیغاتى با ابزار رسانه است.
جنگ نرم میخواهد که ماهیت جامعه و ساختار سیاسی آن عوض شود؛ لذا سعی میکند هر چیزی که برای مردم پناه و تکیهگاه است، بیاعتبار کند؛ مثل خانواده، آموزشوپرورش، دستگاه قضا، مجلس و مقدسات. با جنگ نرم، آرام و تدریجی بدون اینکه متوجه حمله دشمن و تخریب آن شوید، جامعه را بیحس میکنند وقتی تخریب صورت گرفت و دیگر فرصت جبران نبود متوجه میشویم که چه شده بود؛ اگر بصیرت و دقت لازم نباشد و به هشدارها توجه نکنیم.
در این جنگ آن چیزی که برای دشمن مهم است این است که باور کنی شکستخوردهای، مأیوس و نسبت به آینده کاملاً ناامید شوی و احساس کنی که عقبمانده و زندگی تباهشدهای داری؛ لذا روی آسیبهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی سرمایهگذاری ویژه دارند. الان اگر شما از خانه بیرون نیایید و فقط از فضای مجازی رصد کنید، احساس میکنید روزی دو سه بار نظام سقوط کرده است؛ انقدر که بمباران شدید است. کسی که فقط گوشش به یک جاست خود را عقبمانده و مأیوس و ناامید از آینده میبیند.
جنگ نرم با تکرار بعض شاخصها طوری روی باورها و اعتقادات کار میکند که بهراحتی نشود به حالت اول برگشت. بعلاوه سعی میکند با استفاده از گسلها و یا تقسیمبندیهای قومیتی و جنسیتی (زن و مرد) و مذهبی (شیعه و سنی) افراد اجتماع را در مقابل هم قرار دهد و وحدت ملی را به هم بزند.
در جنگ سخت توپ میخورد و تخریب میکند انسان خرابیها همان لحظه میبیند. ولی در جنگ نرم اینطور نیست. جنگ نرم شبیه موریانه است؛ تمام ظاهر سرجایش است یکمرتبه فرومیریزد.
در این جنگ، ایجاد تردید و بیاعتمادی و تحریک احساسات و بعد مدیریت آن حرف اصلی را میزند؛ با همین روش هر دروغی را باورپذیر میکنند. محیط اصلی این جنگ فضای مجازی و رسانه است. خب ما چکار کنیم؟ چند کار را باید بهسرعت انجام داد هرکسی بهنوبه خودش. گاهی عزیزان دستگاهی کار میکنند؛ یکوقت هم کسی در صفحه خودش دارد کار میکند. باید بعد از فهمیدن موضوع درست عمل کرد.
باید عزیزان باید با دقت و سرعتِ بیشتر، ضعفها را جبران کرده درست عمل کنند. باید روایت سازی کنیم. اصل این جنگ روایت است. اولین روایت مهمترین حرفی است که زده میشود. ما در داشتن محتوا ضعف نداریم؛ راجع به هر موضوعی هم آیه داریم هم روایت داریم هم سخن بزرگان هست؛ اما این محتوا را هنرمندانه و بهروز شده و قابلفهم برای همه اقشار جامعه ارائه نمیدهیم. باید زبان مفاهمه با اقشار مختلف بهخصوص جوانان را آموخت. میبینید که رسانههای دشمن از این خلاء چگونه استفاده میکنند. روایت اول همیشه روایت غالب است.
نباید سرگرم جریانی رسانهای که برای ما درست میکنند، شد. اولویتهای افکار عمومی را باید در دست داشت و نگذاشت که حواس مردم و مسئولان از مسائل اصلی منحرف شود. باید از لاک دفاعی خارج شد و حمله کرد. ما ایستادیم، چک که خوردیم در مقابل آن یک عملیات دفاعی انجام میدهیم. دوستان باید از حالت پدافندی دربیایند و آفندی عمل کنند. از انفعال دربیایند و فعال شوند. زمین و صحنه باید شناختهشده باشد که شناختهشده است و باید حمله کرد و این برنامهریزی و طراحی میخواهد.
امیدواریم با انتخاب رئیسجمهور عراق و تشکیل بهموقع کابینه مشکلات سیاسی عراق پایان پذیرد و آرامش در آن منطقه هم برقرار شود.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾