بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات سخنرانی دهه اول محرم ۱۴۴۴
با موضوع مقاومت
جلسه هفتم – ۱۴۰۱/۰۵/۱۳
بندگی خدا مقاومت میخواهد
بحث ما راجع به مقاومت بود. شب گذشته یکی دو مطلب را خدمت شما عرض کردم راجع به مقاومت و استقامت و اینکه در همه عرصهها ورود دارد و جاری و ساری است؛ حتی اگر انسان بخواهد در کمالات معنوی و فضائل اخلاقی این صفات را در خودش نهادینه کند و متخلّق به اخلاق شود، مقاومت میخواهد.
در بحث بندگی خدا، عبادت خدا، مقاومت میخواهد. طرف اگر اهل مقاومت نباشد بندگی خدا را نمیتواند بکند. در بحث روزه و نماز، باید با این امور انس داشت و از روی میل و رغبت انجام داد. تلاوت روزانه داشته باشید. روزه ماهانه داشته باشید. ادعیه وارده و امثال اینها را بخوانید. یک انس معنوی و عبادی داشته باشید. خیلی مفید است.
خدا رحمت کند مرحوم آقای مطهری رضوانالله علیه ایشان اگر قبل از خواب ۲۰ دقیقه قرآن نمیخواند نمیخوابید. در سفر و حضر ۲۰ دقیقه قرآن میخواند بعد میخوابید. این تقید را داشت. خیلی آثار دارد و برکات دارد. نورانی میکند. مقید به وضو باشید. اصلاً هیچوقت هیچ لحظهای از زمانتان را بدون وضو نباشید.
اهل دعا میتوانند استقامت کنند
امام حسین علیهالسلام اهل دعا بود که توانست قیام کند و آن حماسه را رهبری و مدیریت کند. حضرت امام رضوانالله علیه اهل دعا و بکاء بود. اهل بندگی خدا بود که میتوانست اداره کند نظام و انقلاب را. حضرت آقا اهل دعا است. خیلی از دعاها را ایشان حفظ است. این را عَن علمٍ عرض میکنم. خیلی از دعاهای طولانی را ایشان حفظ است. اهل دعاست.
قرآن هم فرموده است که از نماز و روزه برای استقامت و مقاومت خودتان بهره ببرید. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»[۱]. اهل دعا بودن و در دعا از خدا صبر و استقامت خواستن یکی از مسائل قرآنی است.
در آیه ۱۴۷ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ». ثبات قدم و نصرت بر قوم کافرین، قبلش دعا است. کمکاریها، کجیها، خطاها، لغزشها، اینها را بیامرز بعد ثابتقدم کن ما را.
نقش دعا در تقویت قدرت مقاومت
درباره نقش دعا در تقویت قدرت مقاومت حضرت آقا عبارتی دارند که عبارت خوبی است: «دعا به انسان قدرت مقاومت میدهد در مقابل چالشهای زندگی. انسان در دوران زندگی خود با حوادثی مواجه میشود و چالشهایی پیدا میکند. دعا به انسان توانایی و قدرت میدهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم میکند. لذا در روایات از دعا تعبیر شده است به سلاح»[۲].
لذا از پیغمبر اکرم نقلشده که فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَى سِلَاحٍ یُنْجِیکُمْ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ یُدِرُّ أَرْزَاقَکُمْ قَالُوا بَلَى، قَالَ (ص) تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ»[۳]. آیا راهنماییتان کنم نسبت به اسلحهای که شمارا از دست دشمنانتان نجات میدهد؟ شب و روز دعا کنید که سلاح مؤمن دعا است.
اینجا معلوم میشود که چرا حسین علیهالسلام نسبت به قرآن و نماز و عبادت و بندگی خدا شوق داشت. یکشب هم مهلت گرفت. تاسوعا قرار بود که قضای الهی واقع شود ولی یکشب وقت خواست تا بیشتر بر قدرت مقاومت و استقامت و صبر خودشان اضافه کند و البته باخدا هم راز و نیاز کرده باشد. فرمود: من علاقهمند هستم و انس دارم. امام حسین به قرآن انس داشت. خیلی نماز میخواند.
ما راجع به امیرالمؤمنین و امام سجاد زیاد شنیدیم ولی امام حسین هم بسیار زیاد نماز میخواند. به امام سجاد گفته بودند که شما خیلی نماز میخوانید! پاسخ میدادند که شما پدرم را ندیدید. معلوم میشود که امام حسین علیهالسلام از امام سجاد بیشتر در این قصه ورود داشته.
بر ما فرض است که این اسلحه را اگر نداریم تهیه کنیم. اگر هم داریم تجهیز و آماده کنیم. این بر قدرت مقاومت ما افزوده میکند.
از خدا بترسید؛ ترس از شیطان، مقاومت را کم میکند
کسانی تحت تأثیر جنگ روانی دشمن قرار میگیرند؛ یعنی دشمن کاری میکند که روی اینها اثر میگذارد که دست از مقاومت برمیدارند و خودشان را تسلیم میکنند. خدای تعالی میفرماید درواقع این شیطان است که دوستانش را میترساند. اگر مؤمن هستید نترسید. از من بترسید.
آیات قرآن بسیار گویا است. اینکه میگویند موقع تلاوت تدبر کنید برای همین است. خیلی از مسائل و معارف ما در قرآن هست. ما فقط قرآن را میخوانیم رد میشویم.
در آیه ۱۷۵ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» این شیطان است که دوستانش را میترساند؛ یعنی کسانی که گوش به حرف شیطان میدهند و ولایت شیطان را پذیرفتهاند. میفرماید از او نترسید؛ از من بترسید اگر اهل ایمان هستید. اهل ایمان از خدا میترسد.
اگر کسی از شیطان ترسید چه خاصیتی دارد؟ مقاومت شما کم میشود. نه در بعد عبادی نه در بعد سیاسی نه در بعد اقتصادی و اجتماعی و نه در بعد نظامی، در همه این ابعاد شکست میخورید اگر از شیطان بترسید.
دستور صریح خدای تعالی نسبت به مقاومت در برابر دشمن
در آیه ۱۴ سوره مبارکه احزاب فرمود «وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَهَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا یَسِیرًا» اگر از اطراف مدینه به آنها حمله میکردند و از آنها میخواستند که دست از دینتان بکشید، بدون معطلی قبول میکردند و دست میکشیدند.
این آیات مربوط به جنگ احد است که اکثریت فرار کردند و تعداد کمی ماندند. در اینجا خدای تعالی میگوید اگر به اینها میگفتند تسلیم شوید، زود دستشان را میبردند بالا.
بعد در آیه پانزدهم میفرماید: «وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ ۚ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا» بااینکه اینها از قبل باخدا عهد بسته بودند و پیمان بسته بودند که به دشمن پشت نکنند و از جبهه فرار نکنند. درباره عهدی که باخدا بستند همه باید پاسخگو باشند و همه مسئول هستند.
این دستور صریحی است که خدای تعالی نسبت به مقاومت در برابر دشمن دارد. فرار را جایز نمیداند. جنگهای صدر اسلام را ببینید. زخمهایی که رسول خدا و امیرالمؤمنین برداشتند را ببینید. تا انسان اهل مبارزه و مقاومت در میدان مبارزه نباشد نمیتواند اینهمه زخم را تحمل کند.
در همین جنگ احد که عرض شد، در تاریخ نوشتهاند که امیرالمؤمنین بیش از ۶۰ جراحت برداشت. جراحتهای آن موقع هم از شمشیر بود. شمشیر وقتی میزد که خط نمیانداخت! یکقسمتی را از بین میبرد. اینهمه جراحت بر بدن! معلوم میشود که خیلی زخمخورده است. باید اهل مقاومت باشید که این مقدار جراحت را تحملکنید و صحنه را ترک نکنید. در همان جنگ گفتند که پیغمبر کشتهشده. امیرالمؤمنین یکتنه ایستاده بود.
صحنههای سختتر از امیرالمؤمنین برای امام حسین علیهالسلام پیش آمد. بر بدن حسین علیهالسلام نزدیک به ۲۰۰۰ زخم بود. یکوقت امام حسین در کودکی سهچهارساله که بود بر پیامبر وارد شد. پیامبر فرمود بیا ای چشم پشه. چرا؟ بعداً معلوم شد که چشم پشه متشکل از ۱۹۵۰ چشم کوچک است که دورهم جمع میشود و میشود چشمی که میتواند ببیند. بر بدن حسین علیهالسلام ۱۹۵۰ زخم بود.
قدرت نفس و بصیرت، مقاومت را حفظ میکند
ولی مهمتر از این زخمها آن چیزی است که مقاومت انسان را میشکند. اینها با مبارزه و جنگ و زخم آشنا بودند ولی آن چیزی که مقاومت انسان را میشکند این است که امام حسین علیهالسلام میداند که بعد از شهادتش خاندانش را به اسارت میبرند. اگر انسان اهل مقاومت نباشد اینجا میشکند. نمیتواند مقاومت کند. مصلحتاندیشی میکند که اینها با من کاردارند، با بچههایم که کار ندارند. اینها با من کاردارند، با خاندانم چهکار دارند؟! خیلی سخت است؛ انسان میتواند بهانه بیاورد که این قوم اشقیا میخواهند زن و بچهاش را به اسیری ببرند. اینجا مقاومت انسان شکسته میشود.
باز اینجا به نظرم میآید که عبارت حضرت آقا را برایتان بخوانم خیلی قشنگ است. بیان گویایی است. ایشان میگوید: «توجه کنید برادران و خواهران مطلب مهمی است. در واقعه کربلا از این دیدگاه دقت شود که اگر امام حسین علیهالسلام میخواست در مقابل حوادث بسیار تلخ و دشوار مثل شهادت علیاصغر و اسارت زنان و تشنگی کودکان و کشته شدن همه جوانان و حوادث فراوان دیگری که در کربلا قابلاحصا است بهعنوان یک متشرع معمولی نگاه کند، (مثلاً ماها دیدهاید که برای انجام دادن کارها مینشینیم محاسبه میکنیم؛ اهل نماز و روزه و بندگی هم هستیم) و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشی بسپارد، قدمبهقدم میتوانست عقبنشینی کند (اگر بیعت نکنم بچهام را اسیر میکنند؛ خیلی مهم است) و بگوید: دیگر تکلیف نداریم. حال با یزید بیعت میکنیم. چاره چیست؟! الضرورات تبیح المحذورات»[۴].
ما یک عبارتی داریم که در فقه بحث میشود. وقتی بهضرورت افتادی دیگر اکل میته هم جایز است. از گرسنگی داشتید میبردید از تشنگی داشتید خفه میشدید میتوانید گوشت سگ را هم بخورید. برای مقداری که رفع ضرورت شود اینجا دیگر نه نجس است نه حرام است خوردنش. البته نجس هست بعد باید دهانش را شخص بکشد اما ضرورت است. پس این را فقه به ما اجازه داده. در اینجور موارد انسان میتواند محاسبه کند.
در ادامه حضرت آقا فرمود: «اما امام حسین علیهالسلام اینچنین نکرد. این نشانگر استقامت آن حضرت است. استقامت یعنی این. استقامت همهجانبه به معنای تحمل مشکلات نیست. تحمل مشکلات برای انسان بزرگ آسانتر است».
وقتی روح بزرگ شد شما تحملت بالا میرود. افرادی که روح بزرگی دارند زیاد داریم. کسانی که کارهای بزرگ میکنند روحشان بزرگ است. به قول مرحوم آقای مطهری میگفت هیتلر هم آدم بزرگی بود. چنگیز هم آدم بزرگی بود؛ اما بزرگواری نداشتند. روحش بزرگ است که میتواند یک سری کارها را بکند؛ اما بزرگواری روح ندارد چون هرکسی نمیتواند هر کاری را انجام بدهد. باید قابلیتهایی داشته باشد. خدا به او توانمندی را داد ولی او در یک جای دیگر مصرف کرد.
ایشان میگوید: «استقامت همهجانبه به معنای تحمل مشکلات نیست. تحمل مشکلات برای انسان بزرگ آسانتر است تا تحمل مصائبی که برحسب موازین شرعی و موازین عرفی و موازین عقلی ساده ممکن است خلاف مصلحت به نظر بیاید. این است که سخت است».
در عرف میگویند که خوب ما دیگر وظیفهای نداریم. عقل میگوید شما اینجا دیگر وظیفهای نداری. ازاینجا به بعد فرمایش ایشان را نقل به معنا میکنم چون مفصل است. جایی که دارید میروید کشته میشوید، شکنجه میشوید، اسیر میشوید، خب این حرفی نیست حالا این را میپذیریم. بعد میگویند این راه رو نرو چون اگر بروی دیگران کشته میشوند؛ اینجا به آدم فشار میآید. میگویند خودت میروی کشته میشوی، اسیر میشوی، خب قابلتحمل است؛ اما اگر شما این راه را بروی، دیگران کشته میشوند! به امام گفتند این انقلاب که میکنی جواب این خونها را چه کسی میدهد؟ چقدر ما کشته دادیم برای پیروزی انقلاب.
آنوقت آقا میگوید که اینجا بصیرت میخواهد که بفهمی کار بزرگی که داری میکنی این سختیها را هم دارد. قدرت نفس میخواهد. دو مطلب را ایشان اینجا میگوید؛ یکی بصیرت و یکی قدرت نفس که بگوید بله این سر و گردن و تمام هستی من درراه خدای تعالی؛ برای هدف بزرگی که دارم. «فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا»[۵] خدا دلش میخواهد که من را کشته ببیند و خدا میخواهد که خاندان من اسیر باشند چون او میخواهد ما هم میخواهیم.
دشمنان هرگز نمیتوانند ما را از پا دربیاورند
ما در بحث مقاومت این باور را داریم که دشمنان هرگز نمیتوانند ما را از پا دربیاورند. «لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنْصَرُونَ» دشمنها بهویژه یهودیها هرگز نمیتوانند به شما ضرر بزنند.
برایتان دردسر درست میکنند، اگر هم با شما بجنگند فوری پا به فرار میگذارند. هیچوقت هم رنگ پیروزی را نمیبینند. زحمت درست میکنند؛ مثل الان اما عرضه مقاومت هم ندارند. جنگ غزه هشت روز طول کشید. جنگ ۳۳ روزه کمی بیشتر طول کشید. الان هم که آسیبشان جدیتر شده.
صبر و مقاومت به معنای تحمل ظلم نیست
همانطور که مکرر عرض شد صبر و مقاومت به معنای تحمل ظلم و تحمل شکست نیست. بلکه صبر یعنی عزم برای انجام کار و عمل. مقاومت ایجاد روحیه میکند تا انسان به اهداف عالیه برسد.
از رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم است که: «صبر و استقامت مرکب نیکی است. خداوند به بندهاش چیزی که بهتر و نیرومندتر از صبر و استقامت باشد نداده است»[۶]. مرکب است، وسیله رساندن شما به اهدافتان است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «کسی که صبور و استوار نباشد شایسته آن نیست که در شمار افراد کامل شمرده شود»؛ یعنی کمال انسان استقامت و صبوری است.
صبر امام حسین علیهالسلام در عاشورا
درباره صبر امام حسین علیهالسلام در عاشورا گفتند که چهرهاش لحظهبهلحظه برافروختهتر میشد. هرکدام از یاران و اطرافیان که به شهادت رسیدند حسین علیهالسلام برافروخته و آمادهتر شد. خودش هم که در میدان رفت هر زخمی که خورد آمادگیاش بیشتر شد. لحظهای درنگ در مبارزه با دشمن نداشت. افراد مثلاینکه از مقابل شیر فرار کنند از مقابل حسین علیهالسلام فرار میکردند.
دشمن برای اینکه بتواند مقاومت را بشکند، تلاش میکند الگوهای مقاومتی را از بین ببرد
آنوقت دشمن میخواهد چهره الگوها را تخریب کند. دشمن برای اینکه بتواند مقاومت را بشکند تلاش میکند الگوهای مقاومتی را از بین ببرد. اگر افراد مقدس و مؤثری هستند تقدس آنها را تخریب کند و این مسئله از صدر اول بوده تا امروز. از خود رسول خدا بگیرید تا امیرالمؤمنین تا امام حسن مجتبی.
امام حسن این شخصیت مقدس و نورانی، فرزند پیغمبر، سجاده از زیر پایش کشیدند. به او گفتند یا مذل المومنین. به خیمهاش حمله کردند. خنجر به پایش زدند. اینها الگوهای مقاومتی ما بودند. خود امام حسن یک الگوی مقاومت است که باید مستقل درباره او صحبت شود.
امام حسین، صدیقه طاهره، درس مقاومت به ما دادند. زیارت عاشورا به همین نکتهها اشاره میکند که مواظب باشید دشمن شما کسی است که میخواهد این افرادی که برای شما الگو هستند در مقاومت، این الگوهای شمارا از بین ببرد.
اگر انسان تکیه به الگو نداشته باشد، اگر قصه حسین علیهالسلام در اختیار ما نباشد، نمیتوانیم جامعه را اداره کنیم. مگر میشد جنگ را اداره کرد اگر قصه صدیقه طاهره و جریاناتی که بر آن حضرت واقع شد برای ما ملموس نبود؟ مگر میتوانستیم دوران دفاع مقدس را هشت سال مقاومت کنیم؟ در همین جریانات اقتصادی میشد به این سادگیها مقاومت کرد؟ تلاش دشمن این است که الگوها را از ما بگیرد.
دشمنی با مکتب اهلبیت است
زیارت عاشورا به ما یاد میدهد که دشمن چگونه این مقاومتها را از ما میگیرد. بحثش مفصل است. در ذهن شریف شما باشد که سه لعن در زیارت عاشورا هست. یکی «لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ» که هرکدام از اینها معنای خودش دارد که ظلم و جور چیست؟ چرا بر اهلبیت فقط؟ اهلبیت که اینجا آمده خودش یک بحث مستقلی دارد که یعنی اینها با مکتب اهلبیت دشمنی دارند. یادتان باشد مکتب اهلبیت اگر در جامعه حاکم بشود، هم رفاه مادی خواهد آمد هم رفاه معنوی.
از همان زمان پیغمبر اکرم اجازه ندادند این قصه طی بشود تا زمان حضرت ولیعصر ارواحنا فدا مرحلهبهمرحله مقطع به مقطع و زمان به زمان فضاهایی را درست میکردند که مکتب اهلبیت ضربه بخورد.
اینکه دشمنی دارند با جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و اینهمه برایش سنگ میاندازند و گرفتارش میکنند و میخواهند نفسش را بگیرند، برای اینکه میدانند او دنبال برقراری و جامعه سازی بر اساس مکتب اهلبیت است؛ برای همین نمیگذارند. در این چهلساله یک هزارمش هم نشده. خیلی کارشده و خیلی مسیر طی شده ولی ببینید دائم چقدر سنگاندازی میکنند؛ چقدر دشمنی میکنند. همین روزها ببینید چقدر دشمنی میکنند.
حذف فیزیکی امام، مقدمهچینی میخواهد
آنها توانستند حجت خدا را از بین ببرند؛ یعنی دو کار مقدمهای کردند: کار سیاسی و کار فرهنگی. زیارت عاشورا دارد این را به ما یاد میدهد. میگوید کار سیاسی میکنند؛ بعد از کار سیاسی، کار فرهنگی میکنند. بعد از کار سیاسی و کار فرهنگی میتوانند کار نظامی کنند؛ یعنی اول سیاستگذاران سیاستبازی میکنند و باسیاستهایی که در جامعه توسعه میدهند حجت خدا یعنی اهلبیت و مکتب اهلبیت را متزلزل میکنند؛ بعد کار فرهنگی میکنند و قداست آنها را میاندازند.
وقتیکه امیرالمؤمنین در بین مردم دیگر آن قداست را نداشت و آن ویژگی را نداشت، بعد میشود او را کشت. وقتی حسین علیهالسلام آن جایگاه را ازنظر سیاسی و اجتماعی از دست داد آن موقع حذف فیزیکی او راحت خواهد بود؛ و الا مگر میشود پسر پیغمبر را، گوشواره عرش را، سید جوانان بهشت را به این سادگیها به شهادت رساند؟ اینها مقدمهچینی میخواهد.
زیارت عاشورا دارد به ما میگوید «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ» کار سیاسی است. «دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ» کار فرهنگی است. این دو کار که انجام شد «لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُمْ». آن امتی که کار سوم را کرد باید آن دو امت قبلی کارشان را میکردند.
چرا هرروز زیارت عاشورا بخوانیم؟
تمام کلمه به کلمه زیارت عاشورا رمز است. هر بخشش یک محتوای عظیم از معارف است. چرا میگویند هرروز بخوانیم؟ یعنی هرروز شیعه باید آمادهبهکار باشد. مقاومت در او زنده باشد. اهل مبارزه باشد. اهل حرکت جهادی باشد.
عرض کردم که زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و واقعه غدیر و مباهله، این چند چیز را اگر کنار هم قرار بدهیم کلاً تشکیلات نظام اسلامی تا زمان ظهور حضرت حجت کاملاً ترسیمشده است. کاملاً تبیین شده است. به قول امروزیها مانیفستش کردند.
خب آنها میخواهند چهکار کنند؟ کاری که برای شکستن مقاومت انجام بدهند این است که شما الگوهایت را از دست بدهی. الگوی ما امام مجتبی است، امام حسین است، ابوالفضائل قمر بنیهاشم است. خاندان عصمت و طهارت الگوی ما هستند. اینها را از ما چطور میگیرد؟ من فقط در این بخش یکی دو پرده از زیارت عاشورا را میخواهم برای شما بالا بزنم.
خدا هم اسم مؤسسین ظلم را نمیبرد
میگوید: «لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها» خدای تعالی این کسانی را که موسسه درست میکنند تا ظلم را در آنجا تأسیس کنند اسم آنها را نمیبرد. اسم ظالمها را میبرد؛ معاویه و ابوسفیان را نام میبرد چون آنها در جامعه معلوم هستند. هر کس به آنها نگاه کند ظلم از قیافه آنها میبارد. اصلاً لازم نیست انسان چیزی بگوید؛ اما اسم آن مؤسسینی که در آن موسسه طراحی کردند که افرادی مثل شمر و خولی و یزید و معاویه از آن بیرون بیاید، اسم آنها را نمیبرد چون آنها آدمهای خاصی هستند. آدمهای بانفوذی هستند در جامعه.
مگر میشود گفت که فلان کس فلان جور است؟ یک مقطعی یادتان هست نمیشد به بعضی از افراد در همین جمهوری اسلامی گفت که چطور هستند. اگر میگفتید خیلی برخورد بدی میشد. الان هنوز هم که بخواهی بگویی بازهم باید بااحتیاط بگویی. چهرههای حساسی هستند. خدا هم آنها را لعن میکند.
لعن در اسلام یک فرهنگ است؛ خط قرمزها را مشخص میکند
مکرر هم عرض کردم که لعن یک فرهنگ است در اسلام. فحش نیست. فقط نفرین نیست؛ دعاست. لعنهای زیارت عاشورا ثوابش از سلامها شاید بیشتر باشد. لعن خطوط قرمز ما را برای ما ترسیم میکند که در کجا قرار داریم و چگونه باید برخورد کنیم. لعن یک فرهنگ است. حریمها را مشخص میکند. یک جریان سیاسی است. فقط به معنای دور از رحمت الهی نیست. جایگاههایش فرق میکند.
برای امربهمعروف و نهی از منکر باید امت باشید
امت هم یعنی یک مجموعه متحد و همفکر و هدفمند که با یک هدف مشخصی، دارند مجموعه را اداره میکنند. همهی مسلمین و همهی اسلام نیستند. یکبخشی از مسلمین هستند ولی گروهی هستند که باهم انسجام دارند. حزب هستند. یک فرقه هستند باهدف مشخص و برنامه مشخص.
لذا در بحث امربهمعروف و نهی از منکر هم قرآن گفته است که اگر میخواهید امربهمعروف و نهی از منکر کنید باید حتماً باهم گروه شوید. یکنفره فایده ندارد. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۷] باید یک گروه باشید همفکر و هم مرام و همزبان تا بتوانید کاری را انجام بدهید و الا بهتنهایی ثمری ندارد. باید امت باشید.
وظیفه امتهایی که خدا آنها را لعن میکند چه بود؟
اینها هم امت هستند. وظیفه این امت چه بود؟ «اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ» یک گروه بودند که کارهایشان را کردند بعد پاسکاری کردند به این گروه که «دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ» آنهم کدام مراتب؟ «رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها» مرتبهای که خدا برای شما خواسته نه اینکه اجتماع کرده باشند و دورهم گفته باشند و دموکراسی بوده باشد و اکثریت و اقلیت کرده باشند و اکثریت گفته باشند که این مراتب برای فلانی باشد.
دفع به معنای کنار زدن است. کنار زدن بدون تداوم. استمرار ندارد؛ یعنی احتمال بازگشت در آن وجود دارد. شما دشمن را دفع میکنید دوباره کار دیگر میکند.
هم دفع داریم، هم رفع داریم. الان سیل آمده و اتاقهای ما را آبگرفته. موتور میگذاریم آب را میکشیم بیرون. موتور آب را از اتاقها رفع میکند؛ اما وقتی بیرون از شهر دو کیلومتر آنطرف تر کیسهشنی میگذاریم تا سیل نیاید و مسیر را منحرف کنیم تا آب به ما حمله نکند این را میگویند دفع. دفاع است.
اینکه میگوید خدا لعنت کند آنکسانی را که مقام شما اهلبیت را از شما دفع کردند، دفع به معنای کنار زدن بدون استدامه است. کارهایی کردند اما امکان داشت که برگردد. امیرالمؤمنین را از مقامش دفع کردند ولی بعد مقام دوباره سر جایش آمد.
براندازی کامل حکومت و اندیشه و فرهنگ اهلبیت
اما ازاله یعنی زوال همیشگی. نابودی همیشگی. از بین بردن و براندازی کامل. در ادبیات سیاسی بخواهیم بگوییم میشود براندازی. میگوید خدا لعنت کند آن گروهی را که هم مقام شمارا ضایع کردند و هم مراتب شمارا نابود کردند. براندازی کردند.
مفهوم ازاله استمرار دارد، همیشگی است، دائمی است. هنوزم که هنوز است میبینید که درباره مراتب امام حسین علیهالسلام فقط در بین شیعهها میتوانی صحبت کنی؛ آنهم یک عده از شیعه. خیلی چیزها را برای همه نمیشود گفت. زیارت جامعه کبیره قابلهضم برای همه نیست. از این زیارت هم اگر پردههایش برداشته شود ببینید چه مقام بلندی را برای اهلبیت ترسیم میکند!
پس دشمنان اهلبیت، اول دفع حکومت آنها را بهعنوان برنامه فوری خودشان انجام دادند. بعد بهعنوان برنامه درازمدت درصدد براندازی کامل مکتب اهلبیت برآمدند که آثار اهلبیت را در جامعه از بین ببرند.
دو کارکردند؛ «دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ» این دو کار خیلی مهم است. در مرحله اول امکان بازگشت هست. اگر مردم بیدار شوند، آگاه شوند و برایشان توضیح داده شود برمیگردند؛ اما در مرحله دوم دیگر آمادگی پذیرش نیست. لذا «اَزالَتْکُمْ» به معنای براندازی کامل حکومت و اندیشه و فرهنگ اهلبیت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]. بقره / ۱۵۳
[۲]. بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
[۳]. کافی، ج ۲، ص ۴۶۸
[۴]. بیانات در مراسم هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی ۱۳۷۵/۰۳/۱۴
[۵]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۴
[۶]. بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۱۳۹
[۷]. آلعمران / ۱۰۴