متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۱/۰۳/۱۳
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عبادالرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوا یکدیگر را به حق و صبر توصیه میکنند. این توصیه دو فضیلت از فضائل چهارگانه است که انسان را از خسران نجات میدهد.
«وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ». سفارش به حق و حقیقت و انجام واجبات و ترک محرمات، دعوت به علمآموزی و تزکیه اخلاق، دعوت به همه خیرها و نیکیها، این دعوت یک دعوت عمومی است و همه باید بهخوبی حق را از باطل تشخیص دهند و یکدیگر را دعوت کنند.
تواصى به معناى سفارش کردن این به آن و آن به این است. تواصوا از باب مفاعله است و این باب در چند معنى استعمال شده مثلاً کاری بین دو نفر انجام گیرد، مثل مصاحبه، مشاجره و امثال آن. راغب اصفهانی در مفردات در معنای تواصوا و تواصی میگوید یعنی که بعضى بعض دیگر را سفارش کنند و حق به معنى واقعیت یا مطابقت با واقعیت است.
در ترجمه «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» نباید به یکی دو مورد فقط اکتفا کرد بلکه معناى بسیار وسیعى دارد که شامل امربهمعروف و نهی از منکر هم میشود. بلکه وسیعتر هم هست چون امربهمعروف و نهى از منکر مسائل اعتقادی و امثال اینها را در برنمیگیرد، ولى تواصى بر حق، هم شامل امربهمعروف مىشود و هم شامل مسائل اعتقادی و ترغیب و تشویق به مطلق خوبیها و اعمال صالحه. پس این تواصی جنبه عمومی و اجتماعی دارد.
البته تعبیرات مختلفی از دعوت بهحق در کتب تفسیر بیان کردهاند. مثلاً بعضی گفتند حق، قرآن است یعنى یکدیگر را به قرآن سفارش میکردند. بعضی گفتند مراد ایمان است؛ و عدهای گفتند: حق آن است که در موقع مردن، شخص به ورثه و اطرافیانش بگوید حتماً برای خود اسلام را بخواهید و بر دین اسلام از دنیا بروید. در بعض روایت هم بهعنوان مصداق تام و کامل توصیه به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام را مطرح کردهاند.
در توصیه بهحق در مرتبه اول باید دعوت به ذات پروردگار عالم باشد. که عین حق و حقیقت و عین واقع است. بعد هر موجودى و هر عملى که به حقیقت و درستى نزدیکتر باشد.
قطعاً کسانى که یکدیگر را بهحق سفارش مىکنند، باید خود، عامل به آن باشند.
در تفسیر شریف المیزان مرحوم علامه سؤالى را مطرح میکند که: تواصى بهحق، خودش یکى از اعمال صالح است و قبلاً فرموده بود «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»، چه نکتهاى باعث شد که خصوص تواصى بهحق را جدا نام ببرد؟ جواب را خود علامه فرموده که: این از قبیل ذکر خاص بعد از عام است، که در مواردى گوینده نسبت به خاص عنایت بیشترى دارد اینجا هم خداى تعالى از میان همه اعمال صالح به تواصى بهحق عنایت بیشتر داشته و لذا آن را بعد از عموم اعمال صالح ذکر نموده است و همین تواصى را در مورد صبر هم تکرار فرمود و بااینکه مىتوانست بفرماید: «و تواصوا بالحق و الصبر» فرمود: «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».
خلاصه اینکه اهل ایمان تلاش دارند که حق گسترش پیدا کند و در همهجا حق پیروز بشود و دوام داشته باشد.
خوب است اینجا به چند روایت راجع بهحق اشارهکنم. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: حق، نیرومندترین پشتیبان است؛ و فرمود هر کس با تکیه بر حق، جویای عزت شود به ذلت درنیفتد؛ و هر کس با حق عناد ورزد خوار گردد.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: هیچ باطلی نیست که در برابر حق بایستد مگر آنکه حق بر باطل چیره شود و این سخن خداوند است که فرمود: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ…» (انبیاء/۱۸) بلکه حق را بر سر باطل میزنیم تا آن را در هم کوبد…
یکی از موارد حق، حق گوئی است. رسول خدا فرمودند: باتقواترین مردم کسی است که حق را بگوید چه به سودش باشد و چه به زیانش.
علی علیهالسلام فرمود: برترین مردم نزد خدا کسی است که عمل بهحق را از عمل به باطل بیشتر دوست داشته باشد. اگرچه برای او زیانمند و غمبار باشد و باطل برایش سودمند و فزاینده.
اینها درس است. وقتی امر بر این دائر شد که انسان سود ببرد و ناحق بگوید یا ضرر کند و پای حق بایستد، امیرالمؤمنین میفرماید باید پای حق ایستاد.
گاهی افراد از ترس حرف مردم دنبال حق و یاری حق نمیروند. رسول خدا فرمودند: مبادا ترس از مردم مانع آن شود که کسی حق را بداند و نگوید. بدانید برترین جهاد سخن حقی است که در برابر فرمانروای ستمگر و منحرف گفته شود. این فرمانروا میتواند رئیس یک اداره یا دستگاهی باشد.
و از همه اینها مهمتر حق پذیری است. گاهی حق معلوم است. افراد حق را میگویند اما خودشان زیر بار حق نمیروند. حق پذیری از همه مهمتر است.
رسول خدا فرمود حق را از هرکس که برایت آورد کوچک و یا بزرگ بپذیر هرچند دشمنت باشد و باطل را هرکه آورد کوچک یا بزرگ به خودش برگردان هرچند دوستت باشد.
البته روایات در مورد حق و موضوعات مربوطه فراوان است. همین مقدار به سرفصل بحث کفایت میکند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. متقین بیمنت و بدون چشمداشت به سپاسگزاری دیگران، کار میکنند. یکوقت هست افراد کاری را میکنند منتظرند که از آنها تعریف شود ولی اهل تقوا احساس کنند که در فلان جا باید فلان کار را انجام دهند بدون هیچ چشمداشتی و بدون هیچ نظر خاصی که از آنها تعریف بشود یا نشود به کار ورود میکنند و وظیفهشان را انجام میدهند. حالت اهل تقوا این است.
مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۱۹۵ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «لَا یُزْهِدَنَّکَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ». کسى که درباره کار نیک تو ناسپاسى کند، نباید باعث بىمیلى تو به کار خوب شود، زیرا آنکه از کار نیک تو بهرهاى نبرده است، سپاسگزار تو خواهد بود و از سپاس سپاسگزار بیش ازآنچه ناسپاس ضایع کرده، به تو خواهد رسید و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
این بیان حضرت تشویق به عمل نیک است بدون توجه به گفتهها و نگفتههای دیگران. مردم نیکی نیکوکاران را دوست دارند و گاهی آنکس که به او مستقیم نیکی نشده بیشتر سپاسگزاری میکند.
در این بیان تشویق است به اینکه عمل کرد ما طوری باشد که مقرب و نزدیک کننده به خداوند متعال باشد. چون خداوند نیکوکارى و نیکوکاران را دوست دارد. خدایا تقوای ما را افزوده بگردان.
یکی از کارهای نیکی که در حال انجام است این روزها در مناطق محروم توسط دوستان بزرگوار ما در سپاه و بسیج همین جهاد امیدآفرینی است. یکی از کارهای خوب و پرثمر است که در حال اجراست. از این دوستان تشکر میکنیم و عرض میکنیم که شکرالله مساعیکم. خدای تعالی شمارا پرتوانتر بگرداند انشاءالله.
۱۴ خردادماه ارتحال حضرت امام معمار انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و آغاز رهبری حضرت آقا در سال ۶۸ است. دو واقعه مهم و تاریخی که هرکدام آثار فراوانی در تثبیت و تحکیم انقلاب بر جا گذاشت.
یکی از مسائل مهم که دائماً باید در همه ایام سال مبنای رفتاری و روشی عناصر و گروههای سیاسی و مدعیان و معتقدان به پیروی از امام باشد تبیین شخصیت ذو ابعاد حضرت امام ره است.
باید نیروهای انقلاب در تبیین شخصیت امام، بزرگمردی که روند تاریخ معاصر ایران و جهان را تغییر داد، بیشتر سخن بگویند و اندیشههای امام را عمومیسازی کنند.
و چون این اثرگذاری همچنان ادامه دارد میبینیم که استکبار و زخمخوردگان داخلی سالهاست تلاش میکنند با دروغ و تهمت و تحریف، چهره این مرد الهی و روشی را که به آن مکتب امام میگوییم را خدشهدار کنند، همان مکتبی که در این سالها به تعبیر رهبر معظم انقلاب ما را سالم از گردنههای خطرناک عبور داده، سطح عزت ملی و شرافت بینالمللی ما را بالا آورده.
لذا لازم است که بابیان حقائق زندگی امام و تبیین منش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مکتب امام در عرصههای مختلف پرداخت و از انحراف جلوگیری کرد که این خود بخشی از جهاد تبیین است که انقلاب را حفظ میکند چون هر جا نام امام باشد نام انقلاب هم هست.
حتی امروز میبینیم جریانات انحرافی و عدهای به نام عدالتخواهی (که خود این عنوان هم باید تبیین شود تا عدهای نتوانند سوءاستفاده کنند) در کنار بخشی از اصلاحطلبان، امام را تحریف میکنند.
و به تعبیر رهبر معظم انقلاب عدهای امام را بهعنوان یک شخصیت محترم سیاسی معرفی میکنند. درحالیکه امام کسی است که اصول فکری او در مسائل مختلف به وجود آمده برای کشور چه مسائل داخلی و چه خارجی رهگشا بوده است.
و البته نباید به این نکته بیتوجه بود که رهبر معظم انقلاب به خاطر مواجهه مستمر با اندیشههای حضرات امام، در همه حال و در مسائل مختلف، به بیانات و روش و مکتب حضرت امام ارجاع میدهند و مدیریت کلان نظام اسلامی را بر اساس اندیشه امام دنبال میکنند. در سخنرانیای نیست که اشارهای به این مطلب نکرده باشند.
متأسفانه عدهای فکر میکنند اگر ما بخواهیم مواضع و افکار امام را شفاف و روشن بیان کنیم، باعث ریزش میشود و پیروی از مکتب امام کم میشود و افراد نمیپذیرند؛ پس بهتر است بعض مواضع امام کتمان شود؛ و این ظلم به امام و مکتب امام است.
حضرت آقا دربیانی فرمودند: «مواضع امام بایستی بهطور روشن و واضح همانطور که خود او گفت، همانطور که خود او نوشت تبیین شود؛ این ملاک راه امام و خط امام و صراط مستقیم انقلاب است… و این فکر غلطی است که برای اینکه امام پیروان بیشتری پیدا کند، کسانی که مخالف امام هستند، آنها هم به امام علاقهمند شوند، بایستی ما بعضی از مواضع صریح امام را یا پنهان کنیم یا نگوییم یا کمرنگ کنیم؛ نه امام هویتش، شخصیتش به همین مواضعی است که خود او با صریحترین بیانها، روشنترین الفاظ و کلمات، آنها را بیان کرد. … امام را صریح باید آورد وسط میدان. مواضعش بر علیه استکبار، مواضعش بر علیه ارتجاع، مواضعش بر علیه لیبرال دموکراسی غرب، مواضعش بر علیه منافقان و دورویان را باید صریح گذاشت. کسانی که تحت تأثیر آن شخصیت عظیم قرار گرفتند، این مواضع را دیدند و تسلیم شدند. نمیشود به خاطر اینکه زید و عمرو از امام خوششان بیاید، ما مواضع امام را پنهان کنیم یا پوشیده کنیم».
این راهی است که حضرت آقا به ما یاد دادند. صریح و دقیق باید بیان کرد. این چه حرفی است که برای اینکه جذب کنیم باید مواضع را نگوییم!
بنده هرسال به گوشهای از شخصیت حضرت امام در حد یک خطبه کوتاه چنددقیقهای پرداختهام. در این نوبت هم نکتهای را راجع به روح توحیدی امام عرض میکنم.
امام انسان موحدی بود که در همه حال توحیدی فکر میکرد و عمل میکرد. با همین دیدگاه در مسائل مختلفی که برای انقلاب پیش آمد کرد حرکت کردند و با استکبار جنگیدند و نظام سیاسی اسلامی را ایجاد و مستقر کردند.
خب همه شما توجه دارید که حضرت امام یک عارف کامل و دارای مقامات عرفانی بود. این خودش بحثی دارد که جایگاه عرفانی امام در چه قلهای بود. فقط یک موردش این بود که در سن ۲۷ سالگی کتابی نوشت که علمای بزرگ معرفت و عرفان در شرح او عاجز بودند.
این شخصیت الهی همه قدرتهای مادی را هیچ میدید و در همه حال اعتماد و توکل به خدا داشت و مردم را هم به همین اعتماد دعوت میکرد؛ و چون از روی باور و اطمینان سخن میگفت بر دلها مینشست و اعتمادسازی میکرد و مردم ایران در پناه همین توکل و به کمک الهی، خود را یافتند و به خودباوری رسیدند و شخصیت ازدسترفته خود را پس گرفتند.
عرضم این است خودش موحد بود و روح توحیدی را در مردم دمید که بدون خدا کاری از کسی ساخته نیست پس به خدا اعتماد کنید و برای خدا قیام کنید مردم هم پذیرفتند و پیروز شدند.
با همین القاء روح توحید مردم را کشاندند به ما میتوانیم و حرکت در سمت استقلال کشور در همه زمینهها. مثلاً ببینید برای اینکه کشور از جهت کشاورزی به حد مطلوب برسد (که تأکید رهبر معظم انقلاب و همه دلسوزان امروز همین است.) فرمود: «کشاورزان اقرب ناس [به] خدای تبارکوتعالی هستند. (این ترغیب و تشویق است دیگر) … شغل کشاورزی شغلی بوده است که انبیا هم به او اشتغال داشتهاند و انبیاء هم رزق خودشان را از راه کشاورزی به دست میآوردند؛ و ازنظر سیاسی، در امروز ما چنانچه کشاورزیمان یک کشاورزی سالم و یک کشاورزی متعهدانه و کوشش برای این [باشد] که در ارزاقمان محتاج به خارج نشویم، اینیک جهاد است».
همینکه امروز راجع به جهاد بیان میشود که باید بحث کشاورزی را جهاد گونه در کشور توسعه داد، این را حضرت امام در سالهای اولیه پیروزی انقلاب توصیه میکردند و میفرمودند باید روی کشاورزی سرمایهگذاری جدی کرد. اگر آن موقع گوش میدادند و بعد به سخنان رهبری گوش میدادند، الآن شاید اوضاع ما ازنظر کشاورزی بهتر از ین بود. این بیان امام، امروز هم زنده است. کسی که در خط و مکتب امام فکر میکند باید اینگونه عمل کند.
یکی از بخشهای مهم بیانات امام و دغدغههای امام که برگرفته از همان روحیه توحید محور است، محرومان جامعه هستند. در بیان ایشان انقلاب اسلامی، حاصل مجاهدت محرومان و مستضعفان است؛ و یکی از نعمات الهی را به حکومت رسیدن محرومین میدانند. در کلامی فرمودند: «آمریکا از آنطرف دریاها نشسته و فرمان میدهد بر حکومتهای قلدری، همه فرمان میبرند، حکومت ایران که حکومت مستضعفین است هیچ اعتنا به او نمیکند».
میگوییم آقاجان این بیاعتنائی بیش از چهل سال است و الحمدالله مردم بر سر موضع خود نسبت به سران استکبار و بخصوص آمریکا هستند و در هر فرصتی شعار همیشگی خود را تکرار میکنند.
اینکه امام از محرومان حمایت میکند و دائماً راجع به وضعیت آنان تذکر میدهد چون عدالت در اندیشه امام نقش محوری دارد. لذا به مردمی اقتصاد تأکید داشتند. اگر با دقت اندیشه امام را بررسی کنید میبینید برای تحقق عدل و قسط و مبارزه با ظلم و ستم اصرار دارند و اساساً تشکیل حکومت را برای برقراری قسط و عدالت لازم میدانند.
در عرصه فرهنگ و سیاست هم توحیدی فکر میکردند و امروز هم برای رسیدن به اهداف بلند انقلاب یعنی استقلال، عدالت، پیشرفت و اقتدار باید همین مسیر طی شود. باید خدمت امام بدون تحریف رسید؛ و از نقشه راهی که کشیدهاند بهره برد تا به مقصد رسید. باید امام را خوب شناخت و خوب شناساند. امروز تلاش میشود که امام خوب شناخته نشود.
امام به خاطر همان روحیه توحیدی که داشت و محور همه کارهایش خدا بود، برای مظاهر مادی ارزشی قائل نبود و اصلاً آنان را بهحساب نمیآورد و به رسمیت نمیشناخت. لذا در برخورد با آنان در جایگاه متهم نمینشست و کاملاً طلبکارانه بر سر آنان فریاد میزد و حرکتهای خصمانه آنان را محکوم میکرد.
زمانی شد که عدهای برای رسیدن به قدرت، لازم دیدند که چهره واقعی امام را طور دیگری معرفی کنند. امروز هم گروههایی طور دیگر سانسور میکنند اینجاست که باید صریح و بیپرده تبیین کرد.
بلومبرک، یک محقق آمریکائی که در دوران اصلاحات به ایران سفر کرده بود و با بعضی از نخبگان وقت ملاقات کرده، کتابی دارد به نام «دوام خمینی» در آن کتاب اشاره میکند: «کسانی که در دهه ۶۰ تندترین مدافعان آیتالله بودند در دهه ۷۰ برای بازگشت مجدد به قدرت، تصمیم به یک چرخش ۱۸۰ درجهای ایدئولوژیکی گرفتند و به مروجان لیبرالیسم تبدیل شدند و برخی از دیدگاههای آیتالله را بزرگ و برخی را بهکلی نادیده گرفتند».
این خیلی حرف عجیبی است که در این کتاب میگوید.
خب توجه دارید اینجا یک دوقطبی به وجود میآید؛ یکی انصراف از خط امام و دیگری تأکید بر خط امام. همین دوگانگی فرصتی ایجاد میکند برای دشمنان نظام که با کمترین هزینه اقدامات براندازانه داشته باشند. لذا خودشان گفتند: «ما برای براندازی انقلاب اسلامی از درون، دنبال انقلابیونی هستیم که در عین ستودن امام خمینی، بشود آنها را به خدمت گرفت».
طرف شعار انقلابی میدهد اما در صف دشمن حرکت میکند. حواسش نیست که دارد چهکار میکند. حضرت آقا یکوقت فرمودند که خودیها بعضی وقتها صحبتهایی را میکنند که دشمن میخواهد بزند. نفوذ این کار را میکند.
این انگیزه وقتی در آمریکاییها به راهبرد تبدیل شد که احساس کردند، میتوانند از درون بهاصطلاح انقلابیون افرادی را به خدمت بگیرند که در تفسیر امام باورهای دیگری دارند. کسانی که به دنبال منافع خود و گروه خود هستند معمولاً دچار چنین مشکلی شدند. امام را از جامعیت انداختند تا بتوانند خود را بالا بکشند. لذا دیدید که حملات امام به آمریکا را هم سانسور کردند.
امروز خیلی از ساده زیستی مسئولان سخن نمیگویند؛ اگر کسی هم بگوید بدشان میآید. تلاش میکنند تا او را با دروغ و تهمت تخریب کنند و در فشار قرار دهند که سخن نگوید.
امروز این بیان امام را که فرمود: «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را عمداً با دعوت از افراد معلومالحال به مجالس و سخنرانیها تخریب میکنند.
یادتان باشد آمدند به اسم تعامل با دنیا و گفتوگوی تمدنها، آن بیان امام که فرمود «تا مبارزه هست ما هستیم» را تحریف کردند. این منحرف کردن مسیر اصلی است.
ولایتفقیه را به وکالت فقیه و نظارت فقیه تقلیل دادند و بحث و گفتگو راه انداختند و بعد بالاترین تحریف در حق امام را با پافشاری بر روی سازگاری اسلام با لیبرالیسم غربی انجام دادند. گفتند اینها باهم مطابقت دارد.
بااینکه امام توانائی و قابلیت و کارآمدی اسلام و احکام الهی را در حدی میدانستند که حتی اجازه اضافه کردن کلمهای از غرب مثل دموکراتیک را هم به قانون اساسی ندادند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، مردمسالاری را هم امام از درون دین آورد و ربطی به دموکراسی غربی نداشت.
مسائل دراینباره زیاد است اما آنچه نباید فراموش کرد و همه باید در این مسیر قدم بردارند، هر کس بهاندازه خود، حفظ و صیانت از اندیشهها، آرمانها و اهداف امام و انقلاب است.
همین امروز میبینید که چگونه هجمه میکنند به همه ارزشها و اهداف بهطوری در تنگنا قرار میدهند تا شخص بر سر دوراهی انتخاب ارزشها و اهداف انقلاب یا رفاه و توسعه مادی زندگی یکی را انتخاب کند.
کتمان و پنهان کردن بخشی از امام، ظلم و خیانت به انقلاب و نظام است. ممکن است با بعض شعارهای دهانپرکن مثلاینکه باید توسعه سیاسی داد و امثال اینها بخواهند راه نفوذ افراد معلومالحال را در دستگاههای تصمیمساز و تصمیم گیر برای خود باز کنند لذا باید دستگاههای نظارتی ضمن حفظ خود دقت بالاتری را در صیانت بکار ببندند.
همه باید روی این سهنقطهای که امام حساس بودند کار جدی بکنیم و مرزبندیها را روی این سه مورد ببریم. الف) امام، غرب را بهعنوان مظهر قدرت مادی و طاغوتی میدانستند. بعضیها اینطور نمیدانند. بهمحض اینکه عدهای غرب را اینگونه ندیدند خطشان از امام جداست ولو از انقلاب هم خیلی حرف بزنند.
ب) لیبرالها و التقاط را بهعنوان قرائتهای انحرافی از دین میدانستند. اگر هر قرائتی غیر از اسلام ناب در بیان هرکسی از مسئولین عالیرتبه بگیرید تا پایین بود بدانید که خطش از امام و انقلاب جداست.
ج) اشرافی گری در روحانیت یا حاکمان جامعه اسلامی را مخل به اسلام، نظام و انقلاب میدانستند. اگر دیدید کسی در مقام مسئولیت و هدایت جامعه با عناوین مختلفی که دارد اشرافی گری را دارد حلش میکند بدانید که با خط امام و انقلاب منافات دارد.
اگر کمکاری صورت بگیرد همین لیبرالها یا زیاده خواهان و رانتخواران خود را وارث انقلاب میدانند. ندیدید آن بنده خدا که خورده بود و برده بود گفته بود که سهم ما از سفره انقلاب است؟! اگر توجه نکنیم اینها میشوند وارث انقلاب.
در پایان به این نکته اشاره میکنم که لازم است مجموعهای قوی و دقیق ذیل مجلس خبرگان تشکیل شود که مأموریت رصد تحریف را بر عهده داشته باشند تا اقدام بهموقع داشته باشند.
یاد و خاطره شهدای گرانقدر ۱۵ خرداد سال ۴۲ را گرامی میداریم و برای آنان از خدای تعالی طلب مغفرت و رفعت مقام میکنیم.
متوقف کردن کشتی یونانی نشان اقتدار دریایی ایران بود. تحلیلی دارد که فرصتش نیست.
راجع به جشنواره فیلم کن اگر فرصت شود در نوبت بعد سخن خواهم گفت.
تلاشهایی هم که صهیونیستها در منطقه میکنند اینها جهد عاجز است. بینتیجه میماند ولو بخواهند خودشان را هم منسجم نشان بدهند فعلاً گرفتار مسائل خودشان هستند و هیچ انسجامی ندارند. حرکتهایی راهم در هفته گذشته داشتند که نشاندهنده پراکندگی امور در دستشان است. صدای نابودیشان کاملاً به گوش میرسد؛ و عنقریب به نتیجه مطلوب خواهیم رسید.
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾