بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات بیان ویژگیهای قرآن
جلسه بیست و یکم
قرآن، قاری خود را تشویق به تفکر و تدبر میکند
«کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» در آیه ۲۹ سوره مبارکه ص خدای تعالی فرمود: این کتاب، کتاب مبارکی است که آن را بهسوی تو نازل کردیم؛ برای اینکه در آیاتش تدبر کنی و البته از این آیات کسانی که خردمند هستند پند میگیرند.
راجع به تدبر در قرآن به مناسبت مطالبی پراکنده در نوبتهای قبل گفته شد. آیات دیگری هم درباره تدبر هست. در قرآن، هم کلمه تدبیر آمده و هم تدبر؛ یعنی هم عملی را انجام بدهیم که مدبرانه است و یکی هم خود تدبر. مثلاً در آیه ۶۸ مؤمنون فرمود: «أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِینَ» آیا آنها تدبر نمیکنند در این گفتار یا اینکه چیزی برای آنها آمده که برای نیاکانشان نیامده است.
در سوره مبارکه محمد آیه ۲۴ فرمود: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقرآن أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» آیا آنها در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است.
در آیه ۸۲ سوره مبارکه نسا فرمود: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقرآن وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» که قبلاً این آیه را بحث کردیم.
«چرا در قرآن تدبر نمیکنید» در مقام توبیخ است. بعضی از آیات هم، قاری و مسلمان را تشویق به تفکر و تعقل درآیات میکند و بحثش فقط بحث تدبر در قرآن نیست. میخواهد شخص اهل تفکر و تدبر باشد. مثلاً در سوره مبارکه یونس آیه ۳ فرمود: «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ».
آیه دیگر میفرماید: «…وَمَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ» چه کسی امور جهان را تدبیر میکند؟ پس بهزودی خواهند گفت الله. الله جهان را اداره میکند.
پس درآیات متعددی از قرآن کریم هم کلمه تدبیر آمده است، هم تدبر آمده است که ما را تکلیف میکند که درآیات قرآن تدبر کنیم که حالا آرامآرام نکتههای آن را برای شما عرض میکنم.
تدبر در قرآن، از آداب تلاوت قرآن است
در آداب تلاوت عرض کردیم که از اول خواندن قرآن تا آخر خواندن قرآن باید از شر شیطان به خدا پناه ببرید؛ چون شیطان میآید ره زنی میکند. «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقرآن فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» وقتی میخواهی قرآن بخوانی به خدا پناه ببر و بگو «اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» باید این را بگوییم که این یکی از آداب تلاوت است.
ادب دیگر تلاوت قرآن این است که باید با ترتیل بخوانیم. گفتیم که باید بهصورت آرام و پیوسته بخوانیم.
یکی دیگر از آداب تلاوت قرآن هم تدبر در قرآن است. دقت کردن، بررسی کردن و ابتدا و انتها را در نظر گرفتن است که اینها جزو وظایفی است که ما در وقت تلاوت داریم و باید مردم را هم تشویق کنیم و خودمان هم باید مواظبت کنیم بر تدبر.
در مرحله اول هم این است که باید قرائت کرد و در جلسه تلاوت قرآن نشست و از تلاوت قاری استفاده کرد و گوش داد و لذت سمعی برد. قرآن را هم که نگاه میکنیم لذت بصری و بهره معنوی است؛ اما نباید به اینجا ختم شود و در همینجا متوقف شود. باید ادامه پیدا کند. ادامهاش این است که باید در متن آیات دقت شود و بررسی شود.
سیر مراحل توجه به قرآن کریم
سیر مراحل توجه به قرآن کریم که در روش رسول خدا هم بوده بر همین اساس تنظیم شده است. اول قرائت بوده، بعد تدبر بوده. شما بعدازاین که قرائت کردید، بعد تدبر کردید، معرفت پیدا میکنید. وقتی معرفتت بالا رفت و زیاد شد، شروع میکنی به عمل کردن.
کسی که خواند و یاد گرفت و عمل کرد، حالا باید نشر بدهد و تبلیغش کند. پیغمبر اکرم هم این کار را کرد. ما هم باید همین کار را کنیم. قرائت کنیم، تدبر کنیم، معرفت و عمل و نشر و گسترده کردن این معارف در سطح جامعه هم مراحل بعد است.
عبادتهای چهارگانه قرآنی
خدا دستور داده که قرآن بخوانید «فَاقرَئوا ما تَیَسَّرَ مِن القرآنِ» این آیه را قبلاً توضیح دادیم که تا میتوانید قرآن بخوانید؛ یعنی تلاوت قرآن خودش عبادت است؛ اما عبادت لفظی است.
اعتکاف هم عبادت است که اصل اعتکاف ده روز آخر ماه رمضان است؛ اما اعتکاف عبادت لفظی نیست. سکون است. همینکه نشستی در مسجد میشود عبادت. هیچ کاری هم نکنید؛ قرآن هم نخوانید، دعا هم نخوانید، همینکه در مسجد بنشینید عبادت است. اعتکاف عبادتی است که با نشستن در مسجد برای شما ثبت میشود. یا مثلاً بعضی از عبادتها هست که حرکتی است؛ مثل سعی بین صفا و مروه، مثل طواف خانه خدا. حرکتی است که عبادت است.
میگویند قرآن بخوانید؛ قرآن خواندن عبادت است؛ عبادت لفظی است. یکوقت هم قرآن سفارش کرده است به تدبر در قرآن که این عبادت فکری است. «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ». تدبر در قرآن و آیهای را موردبررسی قرار دادن و دقت کردن روی مفاهیمش، اینها عبادت است ولی دیگر عبادت لفظی نیست؛ عبادت فکری است.
قرآن همانطور که دستور به عبادت لفظی داده، دستور به عبادت فکری هم داده. تدبر، عبادت فکری است. عبادت قلبی را هم دستور داده است. گفته شما این مطالب را با قلبتان بپذیرید و معتقد بشوید. اگر شما به مطالبی که قرآن میگوید اعتقاد پیدا کنید، یعنی با قلب شما عقد بسته شود و آن مطالب با قلب شما گره بخورد، این را میگویند عقد القلب که اصطلاحاً هم به آن میگویند اعتقاد؛ یعنی در قلب شما محکم شده است، این اعتقاد، عبادت است. چه عبادتی است؟ عبادت لفظی نیست، عبادت فکری نیست، عبادت قلبی است.
خدای تعالی علاوه بر عبادت قلبی و فکری و لفظی، عبادت جوارحی را هم توصیه کرده است. وقتی به دستور قرآن عمل کردید؛ گفت نماز بخوان، نماز خواندید، گفت غیبت نکن، گفت با زبانت عمل صالح انجام بده و حرف خوب بزن، همه اینها را که انجام بدهید، میشود عبادت عملی.
پس قرآن به همه این عبادتها دستور داده است که ما الآن باتدبیرش کارداریم. الآن میخواهیم در این آیه دقت بیشتری بکنیم که فرموده است «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ».
قرآن، مکتوب نازل نشده
اولاً یکی از اسامی قرآن کتاب است. قرآن اسامی مختلفی دارد؛ نور است، تبیان است، فرقان است، مجید است، کریم است، یکی هم کتاب است. «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ» یعنی قرآنی است که آن را نازل کردیم. قرآن مثل الواح حضرت موسی نبود که نوشتهشده بیاید؛ بهصورت لفظ اول آمده. مکتوب نازل نشده. پیغمبر اکرم شنیده است، بعد بیان کرده است، نویسندگانی که آنجا بودند که به آنها کُتّاب وحی میگویند، آنها نوشتند و بعد جمعآوریشده و در جلد قرار داده شده، شده کتاب.
خدای تعالی آخر کار را اول کار گفته است؛ فرموده: «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ» آنچه را که من میخواهم در ۲۳ سال بگویم و جمعآوری میشود و در بین دو جلد قرار میگیرد، ما آن را نازل کردیم.
از زمان امیرالمؤمنین تا الآن، شیعه و سنی همین کتاب را میخوانند با همین کیفیت
بعد هم این را بدانید؛ بعضیها میگویند این کتاب را چه کسی جمعآوری کرده؟ چه کسی میگوید اینطور باید جمعآوری میشده؟ مثلاً کار فلان کس بوده! در فلان سال، فلان کس، قرآن را اینطور جمعآوری کرده. نه اینطور نیست. این قرآنی که الآن در اختیار ما هست به دستور پیغمبر با همین کیفیتی که هست جمعآوریشده و درستشده و اهلبیت هم همین را تائید کردند. از زمان امیرالمؤمنین تا الآن، شیعه و سنی دارد همین کتاب را میخوانند با همین کیفیت.
شاهد هم داریم که یکی را برای شما میگویم. اینکه پیغمبر اکرم فرموده: «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ» فاتحه یعنی شروع. شروع قرآن با چه سورهای است؟ سوره حمد است. سوره حمد را میگویند فاتحهالکتاب. پس زمان پیغمبر کتابی بوده که شروعش با سوره حمد بوده که پیغمبر اکرم فرموده است که هیچ نمازی موردقبول نیست مگر اینکه فاتحه در آن باشد. پس اینکه بعضیها میگویند این جمعآوری برای فلان زمان و توسط فلان کس است، اینطور نیست. قرآن با همین کیفیت جمع شده است.
کتاب مبارک، در شب مبارک، در مکان مبارک، بر قلب مبارک پیغمبر اکرم نازل شد
میفرماید «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ» ما این کتاب را نازل کردیم. بعد میفرماید «مُبَارَکٌ» این کتاب مبارک است. کتاب پر خیری است. مبارک یعنی خیر مستمر، خیر کثیر، خیر فراوان.
برکه، مبارک، تبارک، همه اینها از یک ریشه است. وقتی باران میآید در بیابان، در گودالهایی آب جمع میشود. آنجا را میگویند برکه. چون آب در زمین فرو میرود اما در آنجا یک مدتی میماند. برکت هم یعنی خیر ماندگار. زیر سینه شتر و بغل رانهای شتر هم پشم و کرکی دارد که از آن پارچهای درست میکنند به نام بَرَک که ماندگار و محکم است. لذا خیر ماندگار و مانا را میگویند برکت.
«کِتَابٌ … مُبَارَکٌ» یعنی خیلی پر خیر است و پربرکت است. قرآن منبع خیروبرکت است.
خب این قرآن با این برکت، کی نازل شد؟ در یکشب پربرکت. «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ» سوره دخان آیه ۳. آن شب هم شب پربرکتی بود. در کجا نازل شد؟ در یک مکان مبارک. «بِبَکَّهَ مُبَارَکًا» سوره آلعمران آیه ۹۶. کتاب مبارک، در شب مبارک، در مکان مبارک، بر قلب مبارک پیغمبر اکرم نازل شد.
آیات قرآن کریم منشاء تفکر است
این کتاب مبارک با این ویژگیهایی که دارد، نازل شده برای اینکه ما فقط بخوانیم و قرائت کنیم؟ هدف از نزول قرآن این بود که ما فقط بنشینیم قرائت کنیم و ثواب ببریم؟ نه همه آیات قرآن کریم منشاء تفکر است. منشاء اندیشه است. منشاء حرکت به سمت تعالی و رشد است. انسان را سعادتمند میکند. همه آیاتش برای این کار است.
کسانی که در قرآن تدبر نمیکنند خداوند آنها را تحقیر کرده است. کوچک کرده است. فرموده اگر کسی قرآن بخواند و تدبر نکند کوچک است. دلهای آنها را قفلشده دانسته است. «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» کسانی که از قرآن بیبهره هستند، بیخردند.
«لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» کسانی که در قرآن تدبر میکنند و از آن بهره میبرند اولوالألباب هستند؛ یعنی صاحبان عقل هستند.
تدبر مقدمه تذکر است
آیه شریفه تذکر داده که تدبر کنید که این تدبر، مقدمه تذکر است؛ یعنی ممکن است بعضی از افراد اهل قرآن باشند، قرآن را هم خوب بفهمند، آیاتش را هم خوب بررسی کنند، اصلاً مجتهد است، آیات را هم قشنگ بررسی میکند، مطالب علمی دقیقی را هم از قرآن درمیآورد؛ اما خودش متذکر نیست. دچار رذیله است. عجب او را گرفته است.
تدبر مقدمه تذکر است. کسی که تدبر کرد، باید متذکر شود. باید فهم عملیاش بالا برود. در زندگی او باید نقش داشته باشد. در اخلاق او باید نقش داشته باشد.
قاریانی که قرآن آنها را لعن میکند
لذا در روایات داریم که «رُبَ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُهُ» چهبسا قاریان قرآنی که خود قرآن آنها را لعن میکند. قاری قرآن فقط کسانی نیستند که این بالا نشستند و قرآن میخوانند؛ شما هم قاری قرآن هستید، فرقی نمیکند. هرکسی که قرآن میخواند و در قرآن تدبر نمیکند و بعد از تدبر متذکر نمیشود، قرآن او را لعن میکند.
میفرماید «وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا» بعد سفره غیبت پهن میکنند. میفرماید «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» بعضی از گمانها که درباره افراد دارید گناه است. آنوقت شما قرائت قرآن میکنی و نسبت به دوستت، برادرت، همسایهات، خواهرت، اطرافیانت، گمانهای بد داری. قرآن شمارا لعن میکند. «وَلَا تَجَسَّسُوا» در کار مردم جستجو نکنید. به کار خودتان برسید. عیب دیگران را دنبال نکنید. به خودتان برسید. حسن خلق داشته باشید.
اینها آیات قرآن است. قاری قرائت میکند، با صدای خوب هم میخواند، تدبر هم کرده است، بررسی هم کرده است ولی متذکر نشده است. چنین شخصی را قرآن لعن میکند.
تدبر در قرآن تا قیامت وسعت دارد
نکته دقیق دیگری را عرض میکنم خوب توجه داشته باشید؛ و آن این است که دستور تدبری که درآیات دادهشده است مخصوص زمان خاصی نیست. قرآن تا قیامت است. قرآن که مخصوص یکزمان و دو زمان نیست. قرآن ادامهدار است تا صحنه قیامت. مربوط به زمان خاصی نیست.
تا قیامت آیات قرآن زنده است؛ «إِنَّ الْقُرْآنَ حَیّ لَمْ یمُتْ وَ إِنَّهُ یجْرِی کَمَا یجْرِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» مثل شب و روز و خورشید و ماه که میروند و میآیند و هرروز، روز جدیدی است و انسان هرروز یک استفاده جدید میکند، قرآن و تدبر در قرآن هم هرروز زنده و جدید است.
قرآن برای کل بشر است و برای زمان خاص و مکان خاصی نیست و تا قیامت این قرآن زنده است. اینکه میگوید در قرآن تدبر کنید، چون این یک دستور دائمی است؛ و معلوم میشود که تدبرش تمام نمیشود. هر زمان هرکسی با هر سوادی در قرآن تفکر و تدبر کند یک مطلب جدید گیرش میآید.
اگر میگفتیم با تدبر درآیات مثلاً ۳۰ مطلب گیر کسی میآید، خب دانشمندان و بزرگان در طول این ۱۴۰۰ سال بررسیهایشان را کرده بودند و همین کتابهایی که هست کافی بود؛ و این آیه دیگر آیه لغوی میشد. پس دیگر تدبر نمیخواهد چون چیزهایی که باید فهمیده میشده، فهمیده شده است.
ولی این آیه دائمی است. این آیه زنده است. همیشگی است. دائم از ما میخواهد که «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ» آیا تدبر نمیکنید؟ یعنی هرچه که تا الآن افراد با تدبر از آیه به دست آوردهاند سرجایش؛ از امروز تا قیامت هم هر چه که باز در این آیات تدبر کنند چیز جدید گیرشان میآید. این نشاندهنده زندهبودن قران است.
تدبر کنید؛ حتی فقط در ۱ آیه
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند: در قرآن خواندنی که تدبر در آن نباشد خیری نیست؛ یعنی بخوانید و تدبر کنید. ماه رمضان هم جزء خوانی که میکنید، بکنید؛ اما برای یک آیه هم تدبر کنید و بررسی کنید و کتاب بخوانید. فقط یک آیه. در یک ماه میشود سی آیه. این کار را بکنید.
علت طراوت قرآن
وقتی از امام صادق علیهالسلام سؤال شد که چرا قرآن اینقدر با طراوت است؟ چرا اینهمه خوانده میشود کهنه نمیشود؟ چرا بااینهمه خواندن ضعفی در قرآن به وجود نمیآید و روحیه آدم کسل نمیشود؟ امام فرمودند: چون خداوند تبارکوتعالی آن را تنها برای زمان خاص و مردمی خاص قرار نداده است. ازاینرو در هرزمانی برای هر مردمی تا روز قیامت تازه و با طراوت است.
اینطور نیست که آیات خواندهشده باشند و دیگر مطلب جدید برای فهمیدن نداشته باشند. هر کس در هرزمانی بخواند مطلب جدید گیرش میآید.
وصف قرآن از زبان امیرالمؤمنین
مواردی را درباره ویژگیهای قرآن از خطبه ۱۹۸ نهجالبلاغه برای شما میخواندم که یک تعدادی از آن ماند.
«وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ» خداوند قرآن را جاده وسیع و پر وسعت و گسترده برای صالحان قرارداد.
«وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ» و دارویی است که بعدازآن دیگر دردی نیست. بیماری خوب میشود.
«وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَهٌ» نوری است که با او تاریکی نیست. هر جا قرآن هست، نور هست. هر جا قرآن هست، روشنایی هست. هر جا قرآن هست، هدایت هست. هر جا قرآن هست، مسیر را نشان میدهد. قرآن احتیاج به مسیریاب دیگری ندارد. خودش روشن است و روشنیبخش است؛ چون نور است. نور احتیاج ندارد که کس دیگری روشنش کند.
«وَ حَبْلًا وَثِیقاً عُرْوَتُهُ» ریسمانی است که رشتههای آن محکم است.
فرازهای بعدی را در نوبت بعد انشاءالله خواهم خواند.