بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات بیان ویژگیهای قرآن
جلسه شانزدهم
کیفیت نزول قرآن
«حم ﴿١﴾ وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿٢﴾ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ ﴿٣﴾ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» آیات اولیه سوره مبارکه دخان؛ سوگند به این کتاب که روشنگر است. ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم. ما همواره هشداردهنده بودهایم. در آن شب هر کار استواری تدبیر و جدا میگردد.
مطلب جدیدی که این جلسه عرض میکنم خدمت شما، راجع به کیفیت نزول قرآن کریم است. بحث در ویژگیها و صفات قرآن کریم بود. مباحثی مطرح شد و الان راجع به کیفیت نزول و ویژگیهای نزول قرآن کریم بحث میکنیم.
دلایل نزول تدریجی قرآن
در سوره مبارکه قدر فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. در سوره مبارکه دخان فرمود: «فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ » در شبی مبارک نازل کردیم. این دو آیه را که در کنار هم قرار بدهیم، فهمیده میشود که تمام قرآن کریم بهصورت دفعی و یکمرتبه در شب مبارک قدر بر قلب پیغمبر اکرم نازلشده است؛ اما مسئله این است که ما میدانیم مسلماً ۲۳ سال طول کشید تا قرآن بر پیغمبر اکرم نازل شد.
در هرلحظهای، در هرزمانی، شأن نزول آیات را ببینید که واقعهای اتفاق میافتاد و یک آیه نازل میشد؛ بعضی وقتها دو آیه نازل میشد و بعضی وقتها یک سوره نازل میشد. قرآن در طول ۲۳ سال نازلشده است و شأن نزول آیات این را گواهی میدهد که قرآن بهصورت یکدفعه نیامده و تدریجی آمده است.
خود قرآن کریم هم در آیاتی همین را اشاره میکند و تذکر میدهد. در سوره مبارکه اسراء آیه ۱۰۶ فرمود «وَقرآنا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلًا» یعنی قرآن را متفرق نازل کردیم تا تو او را بهتدریج دریافت کنی و برای مردم تلاوت کنی. ۶۶۶۶ آیه بنا بر قول، نمیشود یکمرتبه بر مردم نازل بشود؛ تدریجی بوده.
در آیه ۳۲ سوره مبارکه فرقان، کافران به پیغمبر اعتراض میکنند که چرا قرآن را شبیه تورات یکمرتبه نیاوردی؟ پس معلوم میشود که جداجدا آورده شده است. خوب دقت میکنید دارم چه عرض میکنم!؟ میگوید چرا قرآن بر تو مثل کتاب حضرت موسی یکمرتبه نازل نشده و جداجدا نازلشده؟ «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقرآن جُمْلَهً وَاحِدَهً».
در ادامه خدای تعالی جواب اعتراض آنها را به رسول خدا فرمود «کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا». آنها که کفر ورزیدند میگویند چرا قرآن یکمرتبه نازل نشد؟ جوابش این است که ما قرآن را آرامآرام و تدریجی فرستادیم برای تثبیت قلب تو.
قرآن به دو طریق نازلشده است
پس وقتی بهظاهر قرآن نگاه میکنیم، میبینیم که راجع به کیفیت نزول قرآن کریم اختلاف وجود دارد؛ یعنی یک سری از آیات میگوید یکمرتبه نازلشده و یک سری از آیات میگوید که تدریجی نازلشده است. پس یک تعارضی در قرآن پیدا شد. شما که میگفتید قرآن تعارض ندارد و اختلاف در آن نیست؟! این هم اختلاف.
قبلاً عرض کردیم که مسلم است در قرآن هیچ اختلاف و تعارضی وجود ندارد. یک جلسه راجع به اینکه قرآن اختلاف ندارد بحث کردیم. «وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً» اگر بنا بود قرآن از طرف غیر خدا باشد، شما در آن اختلاف فراوانی میدیدید؛ اما چون از طرف خدای علیم است، از طرف خدای محیط است، از طرف خدایی است که نسیان و فراموشی ندارد و از طرف خدایی است که شاهد است، قطعاً در این قرآن ایرادی نیست. پس این اختلاف چیست؟
عرض میکنیم باید بین این دو آیه جمعبندی کنیم. جمعبندی این است که قرآن دو نزول داشته است. هیچ مشکلی هم ندارد. منافاتی هم باهم ندارد که قرآن دو گونه نزول داشته باشد. در یک مقطعی یک نزول دفعی داشته است و هرسال هم آن نزول دفعی انجام میشود و یک نزول تدریجی داشته است در طول ۲۳ سال.
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» این نزول دفعی هرسال انجام میشود و تا قیامت هم هست. این قرآن در شب قدر نازل میشود بر قلب ولی خدا. خطوط کلی و اصول کلی قرآن نازل میشود.
بیان علامه طباطبایی درباره چگونگی نزول قرآن
یک بیانی مرحوم علامه طباطبایی دارد که میفرماید: قرآن دو گونه و دو جور نازلشده است. یکمرتبهاش مرتبه بسیط و یکپارچه است و مصون از تغییر و تحول است. و مرتبه دیگر بهصورت تدریجی و غیر منبسط است. پس یکوقت بسیط نازلشده است و یکوقت هم غیر بسیط نازلشده است.
مثلاً ریاضی یک کلمه بسیط است؛ اما بخواهیم آن را بازکنیم، مثلثات دارد، هندسه دارد، جبر دارد و امثال اینها. شیمی یک عنوان بسیط است؛ اما بخواهیم آن را بازکنیم میگوییم شیمی آلی داریم شیمی معدنی داریم و آنها را هم بازکنیم، چند جلد کتاب میشود. فقط خواستم مثالی بزنم که ذهنتان نزدیک شود.
پس یکوقت موضوع ما یک بسته است؛ یکوقت هم تمام موضوعات مختلفی که در آن بسته هست را باز میکنیم و شرح میدهیم و توضیح میدهیم و تشقیق شقوق میکنیم و تفریع فروع میکنیم.
علامه طباطبایی رضوان الله علیه میفرماید: قرآن دومرتبه نازلشده است؛ یکمرتبه بسیط و یکپارچه که هیچ تغییری در آن نیست؛ و مرتبه دیگرش بهصورت تدریجی و غیر منبسط است. خورد خورد به مناسبتها، در زمانهای مختلف، هر بخشی از آن را آوردهاند. آن چیزی که بر قلب مطهر رسول خدا نازل شد در شب مبارک قدر، همان مرتبه بسیط قرآن است. خطوط کلی و اصول اصلی بر قلب پیغمبر نازل شد.
باز برای اینکه ذهنتان آشنا شود میگویم که انقلاب اسلامی یک سری اصول دارد؛ استکبارستیزی، حمایت از مستضعفان و موارد دیگر. بعد بخواهیم این را توضیح و شرح بدهیم میشود قانون اساسی. قانون اساسی بخواهد اجرا شود، میشود قوانین عادی که خیلی گستردهتر است.
یا از امام صادق علیهالسلام پرسیدند که دین چیست؟ حضرت فرمودند: حب و بغض، دوست داشتن و دشمن داشتن، تولا و تبرا. در مقام عمل هم میشود عمل به واجبات و ترک محرمات. مثلاً میپرسند چهکار کنیم که به کمال برسیم؟ ما میگوییم عمل به واجب و ترک حرام. اینیک بسته است. بعد میخواهیم عمل به واجبات را توضیح بدهیم باید ۱۰ سال مثلاً درس بخوانید و ۲۰ کتاب را یاد بگیرید.
وقتی کسی سؤال میکند و ما میخواهیم یکمرتبه جواب او را بدهیم، یک بسته کامل به او ارائه میکنیم. بر قلب مقدس پیغمبر اکرم در شب قدر بسته قرآن دادهشده است. خطوط کلی و اصول اصلی دادهشده است. اینها را علامه دارد میگوید. من دارم حرف علامه را توضیح میدهم که در شب مبارک قدر، بر قلب پیغمبر مرتبه بسیط قرآن نازلشده است.
و آنچه در طول دوران رسالت بر حضرت نازل شد همان مرتبه تفصیلی و غیر بسیط است. مثلاً رسیدند به جنگ، حضرت دستوراتی داده است که از آن بسته گرفته است و بازش کرده است. رسیدن مثلاً به یهود و منافقین، به مسائل اخلاقی رسیدند، به مسائل اجتماعی رسیدند، هی حضرت آن بسته را باز کرده است که با ناسخ و منسوخ همراه است. (اینها کلام علامه است) یک آیه آمده، آیه دیگر را نسخ کرده است. بعضی وقتها مثلاً گفته این تا الآن اینطور بوده از این به بعد مطلب دیگری است. یا آیه بعدی آمده گفته زمان عمل به این دستور تا الآن بوده، از الآن به بعد باید جور دیگری عمل شود.
شب قدر، شب تفریق است، نه جمع
بیان مرحوم علامه هم شواهد قرآنی دارد، هم روایی دارد؛ یعنی وقتی ما روایات و آیات را نگاه میکنیم، حرف علامه ظاهرش درست است؛ اما یک مقدار که دقت میکنیم میبینیم که در این بیان علامه، به جهات دیگر هم باید توجه شود.
قرآن فرموده است که در شب قدر، هر امر حکیم و یکپارچهای تفریق و تفصیل میشود. آیه ۴ سوره مبارکه دخان این را فرمود «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» خدای تعالی در همین آیه، میفرماید ما در شب قدر هر امر حکیم و استواری را تفصیل دادیم، باز کردیم، بسط دادیم.
شب قدر، شب تقدیر و اندازهگیری است، با بسیط بودن مناسبت ندارد. علامه طباطبایی رضوان الله علیه میفرماید در شب قدر آن بسته بر قلب پیغمبر اکرم نازلشده است. سؤال ما از ایشان این است که خود قرآن کریم میفرماید ما در شب قدر بسته را باز کردیم. نمیشود با این معنا حرف ایشان را جمع کرد و قبول کرد.
این شب که شب اندازهگیری است، شب تفصیل است، شب تفریق و جدا کردن است و شب آن انبساط را باز کردن است؛ با بسیط محض بودن قرآن تناسبی ندارد که بگوییم بسته کامل بر پیغمبر اکرم نازلشده است.
قرآن مثل هر امر دیگری هم مرحله بسیط دارد که واحد است و ثابت است و غیرقابل تغییر است؛ هم مرحله تفریق دارد. هم مرحله ترکیب و تکثیر و تدریج دارد. آن چیزی که در شب قدر بر قلب مقدس پیغمبر اکرم نازل میشود تناسب با تفریق دارد نه جمع؛ چون در آن شب هر امر حکیمی و هر امر جمعی بهصورت تفریق ارائه میشود «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ». لذا این حرف کاملتر است که قرآن دو نزول دارد؛ نزول تدریجی و دفعی که به مناسبتهایی دفعیاش آمده است و به مناسبتی نزول تدریجی داشته است.
مراتب سهگانه قرآن
یک توضیح دیگر هم اجمالاً بدهم و اینکه قرآن اساساً سه مرتبه دارد. در پرانتز این را به شما بگویم که روز قدر هم مثل شب قدر است. همه آن فضائل برای روز هم هست؛ چون ۲۴ ساعت قدر است. لذا اینکه فرمودهاند مذاکره علمی در شب قدر خوب است، در روز قدر هم خوب است.
قرآن سه مرتبه دارد. یکمرتبه قرآن مرتبه عالی قرآن است. امالکتاب است. کتاب مکنون که در مقام لدن و نزد خدای تعالی است. نشنیدهاید که میگویند علم پیغمبر علم لدنی است! لدن یعنی کنار، بغل؛ یعنی بغل خدا؛ یعنی از خود خدا علم را گرفته. مستقیم از خدا گرفته. امالکتاب که در قرآن داریم و کتاب مکنون که در قرآن ذکرشده است، مرتب عالی قرآن است که در مقام لدن و نزد خدای تعالی محفوظ است.
یکمرتبه متوسط هم دارد قرآن که آن قرآن توسط کرام برره؛ یعنی ملائکه کریم خدای تعالی، منتقل و نازل میشود و در اختیار قرار میگیرد. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَالرُّوحُ» ملائکه به همراه روحالامین، قرآن را نازل میکنند. این مرتبه متوسط قرآن است. همان قرآن است اما در مرحله متوسط. اینجا یک مقدار بازشده است.
مرحله نازل قرآن وقتی است که قرآن از آن لدن حکیم که معنا بود و لفظ نبود، کلمه نبود، حروف نبود، مفهوم و محتوا بود، توسط ملائکه ازآنجا آمد پایین و رسید به پیغمبر اکرم که لازمهاش در قالب لفظ قرار گرفتن است؛ که آن مفاهیم به لفظ تبدیل بشود که بهصورت عربی مبین هم نازل شد و در اختیار جامعه بشری قرار گرفت.
پس امالکتاب که محتوای بلندی بود و بحث دقیقی هم دارد، مرتبه عالی قرآن است که در مرتبه نازلش بهصورت لفظ درآمد و شد عربی مبین که درباره عربی بودن هم انشاءالله صحبت خواهم کرد .
مرتبه عالی قرآن را قلب عالی پیغمبر دریافت میکند
آن امالکتاب که بهصورت لفظ درآمد، این الفاظ در طول مدت ۲۳ سال به پیغمبر نازل شد. آن مرتبه عالی را قلب دریافت میکند. بسته کامل را قلب میگیرد، قلب عالی پیغمبر میگیرد؛ چون حیات پیغمبر هم چند مرحله است. او در ملکوت عالم همه را میگیرد.
آن جایگاهی که پیغمبر هست، حتی فرشته هم نمیتواند برود. جبرئیل فرمود «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَهً لَاحْتَرَقْت». در شب معراج وقتی رسیدند به مرحله بالا، بااینکه جبرئیل ملک مقرب خداست و در همه سطوح حضور دارد؛ اما بهجایی رسید که به پیغمبر اکرم فرمود من بهاندازه یکبند انگشت اگر دیگر جلوتر بیایم میسوزم. این همان مقام لدن است که امالکتاب را کاملاً با قلب میگیرد. آنجا دیگر لفظ نیست. آنجا تمام قرآن را تلقی میکند. این مرحله عالی است که هیچ کثرتی در آنجا نیست و یک مرتب تلقی میشود.
در شب قدر که هر قضایی در آن شب، قدر میشود، توسط جبرئیل که روحالامین است، بر قلب پیغمبر نازل شد. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى قَلْبِکَ». در این مرحله قرآن متناسب با شب قدر از آن بساطت خارج میشود و در اختیار ملائکه قرار میگیرد و ملائکه میآیند که در اختیار پیغمبر قرار بدهند. قرآن در شب قدر تفصیل پیدا میکند، فصل فصل میشود، جزء جزء میشود، جداجدا میشود. «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ».
در کتاب شریف کافی روایتشده که مرد حقطلبی از مسیحیها آمد خدمت امام کاظم سلاماللهعلیه و عرض کرد که ۳۰ سال بود که از پروردگار میخواستم تا مرا به بهترین دینها و ممتازترین بندگان خودش هدایت کند تا اینکه یکشبی در عالم خواب شخصی مرا به مردی به نام مطران که در منطقه اولیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد.
به نزد او رفتم. او به من گفت اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی را و اخبار عالم را میخواهی برو به مدینه خدمت موسی بن جعفر برس. خدمت امام کاظم برس و از او سؤال کن. وقتی خدمتش رسیدی بگو من را فلانی فرستاده است. امام کاظم علیهالسلام اینها را که شنید، فرمود بگو چه میخواهی؟
حقیقت آیات ابتدایی سوره مبارکه دخان
مرد مسیحی گفت قرآن چگونه نازلشده؟ هدف از نزول قرآن چه بوده؟ امام آیات ابتدایی سوره مبارکه دخان را خواند «حم ﴿١﴾ وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿٢﴾ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ ﴿٣﴾ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» مرد مسیحی گفت اینها را فهمیدم. تفسیر باطن آن را بگویید. حقیقت آن چیست؟
حضرت فرمودند: «أَمَّا حم فَهُوَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ فِی کِتَابِ هُودٍ (علیه السلام) الَّذِی أُنْزِلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُرُوف». حم، حروف نام پیغمبر اکرم است که در کتاب هود آمده است. البته میم اول و دال آخر آن حذف شده است. منظور از کتاب مبین هم امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه است؛ اما منظور از شب مبارک، فاطمه است و اینکه فرموده در آن شب هر کاری به نحو استوار، تدبیر و جدا میشود یعنی فاطمه سرچشمه همه خیرات است و آن خیر، مردى حکیم و مردى حکیم و مردى حکیم (یعنی ائمۀ معصومین از اولاد حضرت زهرا) است.
بعد امام از اخبار غیبی برای او بیان کرد. این مرد هم مسلمان شد و از مسلمانان راستین شد. وقتی امام از مدینه به سمت بغداد تبعید شد، ۲۸ روز بعدش این مرد از دنیا رفت.