بسم الله الرحمن الرحیم
سلسله جلسات بیان ویژگیهای قرآن
جلسه هفتم
اسامی خاص قرآن
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» آیه ۹ سوره حجر. ما قرآن را نازل کردیم خود ما هم آن را حفظ میکنیم.
راجع به اسامی قرآن کریم بیانات مختلفی شده است. بعضی ۴۳ نام برای قرآن شمردهاند. بعضیها ۵۵ نام شمردهاند. بعضیها تا بیش از ۹۰ اسم برای قرآن بردهاند. همه آنها الا ۴ نام که اسم خاص هستند، بقیه صفت هستند. صفات قرآن گفتهشده است. ویژگیهای قرآن گفتهشده است؛ مثل آیات، برهان، نور، عزیز، حمید، همینهایی که در این جلسات به آن اشاره کردیم، اینها صفت قرآن است.
اما آن چهار نامی که قرآن به این نام نامیده شده است که مشهور هم هست یکی خود قرآن است که در آیه ۲۳ سوره مبارکه انسان فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقرآن تَنْزِیلًا» یا در آیه ۲۱ سوره مبارکه بروج «بَلْ هُوَ قرآن مَجِیدٌ» نام دیگر قرآن که مشهور است، فرقان بود که جلسه قبل به آن اشاره کردیم. «نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ…» ۳ و ۴ آلعمران. یکی دیگر از نامهای قرآن کتاب است «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ…» ۱۰۵ نساء؛ و چهارمین آیه، همین آیه مورد بحث است «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» آیه ۹ سوره حجر.
پس نامهای قرآن شد چهارتا؛ قرآن، فرقان، کتاب و ذکر. بقیه اسامی همه صفات قرآن هستند؛ مثل نور و هدایت و بشرا و امثال اینها که عرض کردیم.
هر کار و فعالیتی نسبت به قرآن ذکر است
پس یکی از نامهای قرآن ذکر است. خود قرآن از مصادیق ذکر است. سراسر قرآن یاد خداست. سراسر قرآن ذکر است. کسی که قرآن را تلاوت میکند، کسی که قرآن را تعلیم میدهد، کسی که کتابت میکند قرآن را، کسی که تهذیب قرآن میکند و کارهای هنری روی قرآن انجام میدهد، کسی که معارف قرآن را تفسیر میکند و توضیح میدهد، همه اینها دارند در مسیر ذکر کار میکنند. دارند ذکر را توسعه میدهند.
البته ذکر هم درجات دارد. بحث ما هم بحث ذکر نیست اما در آنجا هست که ذکر قلبی داریم، ذکر زبانی داریم، ذکر عملی داریم؛ هرکدام از آنها هم درجاتی دارد. افراد در یاد خدا یکسان نیستند. همه در یک سطح نیستند و متفاوت هستند. وقتیکه کسی دارد تلاوت قرآن میکند، دارد ذکر زبانی میگوید. کسی که معارف قرآن را در دل خودش جا داده است و حافظ قرآن است و معارف قرآن را توجه دارد ذکر قلبی دارد. کسی که در مقام عمل به دستورات قرآن عمل میکند ذکر عملی دارد. ذکر هم درجات دارد. خود معنای ذکر هم عرض کردیم که یاد و یادآوری است.
محفوظ ماندن قرآن از تحریف، از ویژگیهای مهم قرآن است
اما مطلب مهم و ویژگی مهمی که این آیه شریفه دارد به ما تذکر میدهد و نسبت به قرآن بیان میکند محفوظ ماندن قرآن از تحریف است «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» ما خودمان هم آن را حفظ میکنیم. قرآن تا قیامت از تحریف مصون است. پاک است و معصوم است. خیلی دقیق است این جمله. به قول ما طلبهها این جمله، جمله اسمیه است. وقتی جمله جمله اسمیه باشد تأکید دارد؛ جمله اسمیه با واو شروعشده است. إِنَّ در کنار نا و لَهُ سه تأکید دارد. واو و إِنَّا و لَهُ بعد هم لَحَافِظُونَ آمده.
جمله اسمیه دلالت بر تداوم دارد. جمله اسمیه دلالت بر استمرار دارد؛ یعنی چیزی که مانا است و میماند همیشه، آن را با جمله اسمیه میگویند. میفرماید خود ما نازل کردیم قرآن را و خود ما هم حفظ میکنیم آن را. خدای تعالی اینطور فرمود.
قرآن و عترت دو بالی هستند که انسان را به حیات طیبه میرسانند
گفتیم که قرآن و عترت عدل هم هستند و در کنار هم هستند. ثقلین هستند. پس وقتیکه قرآن عصمت دارد و معصوم است و مصون از خطاست و مصون از کمبود و کمی است، ائمه معصومین علیهمالسلام هم در همین جایگاه قرار دارند. خود قرآن فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب. میگوید اهلبیت معصوم هستند، همانطور که قرآن معصوم است.
پس هم قرآن معصوم است و هم عترت معصوم است. این دو معصوم وظیفه اصلیشان و نقش اصلیشان هدایت بشر است تا او را به مقصد برسانند. او را سعادتمند کنند. او را از حیات طیبه بهرهمند کنند. قرآن و عترت طاهره سلامالله علیهم اجمعین دو بالی هستند که برای انسان حیات طیبه درست میکنند. هر دو هم معصوم هستند. هردو از عصمت بهرهمند هستند.
آیات ذکر
ذکر بودن قرآن کریم فقط در یکجا گفته نشده است. مواردی را برای شما بیان کنم. مثلاً در سوره مبارکه نحل آیه ۴۴ فرمود: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ» ما ذکر را بر شما نازل کردیم. یا بعضی وقتها ذکر حکیم گفتهشده است در قرآن؛ آیه ۵۸ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «ذَلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیَاتِ وَالذِّکْرِ الْحَکِیمِ» بعضی وقتها ذکر عالمیان و جهانیان گفته شده است؛ در سوره مبارکه یوسف آیه ۱۰۴ فرمود: «وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ» بعضی وقتها هم به لفظ ذی الذکر آمده «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ص وَالْقرآن ذِی الذِّکْرِ» سوره مبارکه ص آیه اول؛ قرآنی که در آنهم ذکر هست.
آیا کسی هست که متذکر شود؟
بعد خدای تعالی چنین قرآنی را و چنین کتابی را که ذکر است و یاد است و همانطور که گفتیم نور است و هدایت است و تبیان است و فصل است و فرقان است و جداکننده حق از باطل است، این قرآن یاد که یادآوری میکند یاد خدا را و انسان را بهسوی خدا هدایت میکند، خود خدای تعالی این را برای جهانیان و برای همه مردم عالم ذکر قرار داده و دائماً تذکر داده که به یادش هم باش؛ یعنی خدا خود قرآن را آسان کرده است برای اینکه از ذکر بودن او استفاده شود. در سوره مبارکه قمر چندین مرتبه این را تکرار میکند «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقرآن لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» ما قرآن را برای ذکر بودن آسان کردیم. آیا کسی هست که متذکر شود و بهرهمند شود؟
غیر از قرآن کریم که گفتیم خودش ذکر است، باز مصادیق دیگری بهعنوان ذکر در قرآن گفتهشده است؛ مثلاً نماز، «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرِی» چون بحث من بیان ذکر به معنای عام کلمه نیست وارد آن بخش نمیشوم.
قرآن شاخص است و مصون از تحریف
اما آن چیزی که عرض کردم مهم است، مسئله حفظ قرآن است که ما قرآن را نازل کردیم و خودمان هم آن را حفظ میکنیم؛ یعنی مصون از تحریف است. مصون از کموزیادی است. تحریف از بحثهای مهم است. چون این قرآن شاخص است. اگر تحریفشده باشد نمیتواند معیار باشد. این بحث دقیقی است.
شما مثلاً میخواهید پارچه متر کنید، میخواهید جاده کیلومتر کنید، میخواهید میوه وزن کنید، میخواهید جنس بخرید، یکی از اوزان شما متر است. اگر فاصلهها و درجات متر کموزیاد باشد، مثلاً یک سانت آن واقعاً یک سانت نباشد، آن پارچهای که متر میکنید به درد نمیخورد؛ چون میزان شما و وسیلهای که میخواست اندازه بگیرد خراب بوده. پارچه یا کم است یا زیاد است. آن متر معصوم نیست. وقتی مثلاً متر معصوم نبود، پارچهای که شما میخواهید از آن بگیرید اندازهاش درست نمیشود. چیزهای دیگر هم همینطور است.
قرآن کریم میزان است، متر است، اندازه است. همهچیز را ما باید با قرآن بسنجیم. معیار قرآن است. این معیار اگر کموزیاد شده باشد، مثلاً یک آیهاش کم شده باشد بعد ما میخواهیم نظر خدای تعالی را در قرآن کریم راجع به فلان مطلب بدانیم. یک آیه قرآن را هم برداشتهاند. خب آن نظر کامل نمیشود چون امکان دارد مطلبی در آن آیه حذفشده گفته باشد.
یا خداینکرده یک آیه به آن اضافه کرده باشند. کسی خوشش آمده چیزی به آن اضافه کرده است. الآن مثلاً کتاب حافظ را ببینید. تعداد غزلهایش در کتابهای مختلف متفاوت است. بعضیها میخواستند شعر خودشان را حفظ کنند، گذاشتند در کتاب حافظ که بماند. این شده تحریف به زیاده.
شما فرض کنید چنین معیار اندازهگیریای دستکاری شود. دیگر وسیله خوبی برای اندازهگیری نیست. در قرآن دست برده نشده و تا قیامت هم دست به آن برده نمیشود. بیان خدای تعالی است. خدا او را حفظ کرده است. بحث تحریف یک بحث مفصلی است. اگر آیهای از قرآن کم شده باشد و یا آیهای به آن اضافهشده باشد، دیگر نمیتواند معیار باشد. لذا خدای تعالی اینجا با جمله اسمیه «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» که دلالت بر دوام و استمرار میکند، اثبات میکند که این قرآن حفظشده است.
خداوند صادق است و خبری که میدهد راست است
خیلی مختصر و خیلی ساده برای شما میگویم که حفظ میکنم یعنی چه! ما در بیاناتمان وقتی صحبت میکنیم یکوقت هست که داریم مطلبی را خبر میدهیم. مثلاً دارم میگویم که فلان جا آتشگرفته است؛ دارم خبر میدهم. شما هم با این بیان من دارید از اینکه فلان جا آتشگرفته است مطلع میشوید. در عقد نکاح وقتی عاقد میگوید «انکحت موکلتی» با این کلام آن عقد دارد انجام میشود، نه اینکه میخواند تا بشود. این انشاء است. همان موقع که میگوید همان موقع این نکاح صورت میگیرد. شما وقتی میخواهید ماشین بخرید وقتی او گفت ماشین را فروختم و شما گفتید خریدم، این خریدوفروش انجام شد. این میشود انشاء؛ اما یکوقت هست که خبر میدهم و میگویم که ماشین را فروختم. انشاء کار را محقق میکند.
حالا خدای تعالی فرموده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» ما خودمان نازل کردیم خودمان هم حفظ میکنیم. ما میگوییم این دلیل بر این است که قرآن تحریفنشده است؛ چون بیان خدای تعالی یا انشاء است یا خبر است. خوب دقت کنید.
اگر اِخبار باشد؛ یعنی خدا دارد خبر میدهد که ما قرآن را نازل کردیم، حفظش هم کردیم و میکنیم. دارد گزارش میدهد. خب این خبر باید تحقق خارجی داشته باشد؛ مثلاً من دارم میگویم فلان جا آتشگرفته است. حرف من زمانی راست است که یکجایی آتشگرفته باشد و تحقق خارجی داشته باشد. باید در خارج محقق شده باشد و صادق باشد.
خب، آورنده خبر چه کسی است؟ خدا است. «وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا» از خدا صادقتر در عالم هستی چه کسی وجود دارد؟ این خدای صادق وقتی دارد میگوید ما حفظ میکنیم؛ یعنی در عالم خارج حفظ کردیم و میکنیم؛ و الا کذب میشد نعوذبالله.
وقتی مخبر و خبردهنده خدای علیم و حکیم و عظیم است، خدای علیم که هرگز فراموشی ندارد. چیزی را فراموش نمیکند. چون کذب خبر، منشأش یا جهل است یا سهو است و یا نسیان است. خدا که نعوذبالله جهل ندارد. سهو ندارد نعوذبالله. مخبر، حق است. این خدای حق که بیان او صدق است «وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا» دارد خبر میدهد. دارد خبری از یک تحقق خارجی میدهد که ما قرآن را حفظ میکنیم. پس قرآن تحریفنشده است، نمیشود و نخواهد شد.
وعده خداوند تخلفناپذیر است
یکوقت هم میگوییم خدا دارد انشاء میکند وعدهای از وعدههای خودش را. آن وعدهای را که دارد میدهد آن وعده را دارد انشاء میکند. چون وعده خدا تخلف ندارد. وعده دهنده خدا است. ما درباره خدا چه میگوییم؟ «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» خدای تعالی خلف وعده ندارد.
قطعی و حتمی است که قرآن تحریفنشده است
پس این بیان خدا در قرآن که «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» اگر خبر باشد که تحقق خارجی شده است که حفظ میشود و تحریف ندارد و اگر انشاء باشد؛ یعنی وعده خدا «لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» است؛ یعنی خدا وعدهای نمیدهد که عمل نکند. پس خدا قرآن را حفظ میکند.
قطعی است و حتمی است که این قرآن برخلاف کتب دیگر مثل تورات و انجیل که دچار تحریفشدهاند تحریفنشده است. مزامیر داوود شاید کمتر یا صحف ابراهیم یا صحف شیث و ادریس اینها شاید کمتر تحریفشده باشد؛ چون معمولاً مثل دعا بودهاند اما تورات و انجیل و قرآن دستورالعمل دارند. لذا تورات و انجیل را تحریف کردند. بههرتقدیر خدای تعالی اینجا با صراحت بیان کرده است و ما به دست میآوریم که در قرآن تحریفی وجود ندارد
یک توجه هم به شما میدهم، آنهم اینکه خدای تعالی فرمود ما قرآن را حفظ کردیم و حفظ میکنیم، معنایش این نیست که ما مواظبیم که کسی به قرآن اشکال نکند. بعضیها میگویند بله محتوای قرآن تحریفنشده اما آیاتش کموزیاد شده؛ این حرف غلط است. قرآن کریم حفظی که دربارهاش گفتهشده است؛ یعنی ما نمیگذاریم در همین ظاهری که الآن در دست شماست، یک واو کم شود یا یک واو زیاد شود.
پاسخ به یک شبهه
یک عده افراد آمدند اشکال کردند و شبهه طرح کردند که من یک نمونه آن را برای شما میگویم و جواب آن را هم میدهم. میگویند که ذکر در این آیه رسول خداست نه قرآن. شما از کجا میگویید که قرآن است! میگویند معنی آیه این است که ما رسول خدا را فرستادیم، خودمان هم حفظش میکنیم. این ربطی به قرآن ندارد و ربطی به تحریف قرآن ندارد. این آیه اساساً راجع به پیغمبر است نه قرآن. این یک شبهه هست که انداختهاند که در کتابها هست و در زبانها هم بعضاً گفته میشود.
در جواب میگوییم اگر منظور از ذکر، رسول خدا باشد که ما رسول را فرستادیم، خودمان هم حفظش میکنیم؛ این آیه دارد میگوید «نَزَّلْنَا» سیاق آیه با این حرف ناسازگاری دارد. چرا؟ چون وقتی میخواهد راجع به رسولان صحبت کند نمیگوید «أَنْزَلْنَا» یا «نَزَّلْنَا»، میگوید «أَرسَلنا». ارسال رسول است و انزال کتب. انزال رسول نیست. از آسمان کتاب را نازل میکند و رسولان را میفرستد. «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ» پس خداوند پیامبران را ارسال کرده است، نه اینکه نازل کرده باشد؛ حتی الواح حضرت موسی که نوشتهشده بود را نازل کرد. قرآن را به وحی فرستاد اما الواح را همان کتابِ نوشته را فرستاد. اینی ک جواب که حرف آنها با سیاق آیه جور درنمیآید.
پاسخ دوم
جواب دومی که عرض میکنیم این است که باز با سیاق آیه منافات دارد؛ حتی با سیاق آیات دیگر هم منافات دارد. چرا؟ چون همین آیه ۹ سوره مبارکه حجر را دو تا آیه بیاید قبلتر؛ در آیه ششم فرمود: «نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ» ای کسی که ذکر بر او نازلشده، تو مجنون هستی.
اگر این ذکر پیغمبر باشد، نمیشود بگوییم که پیغمبر بر پیغمبر نازلشده است. الف لامی که بر سر ذکر در «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ» است به قول ما طلبهها الف لام عهد است. میفرماید این ذکر همان ذکر است که در آیه بالاتر گفتهشده است. چون الف لام عهد دارد؛ یعنی الف لام یادآوری؛ یعنی دارم درباره همین چیزی که در آیات قبل گفته بودم صحبت میکنم. خدای تعالی میخواهد بگوید که این ذکر همان قرآن است که قرآن را بر شما نازل کردیم و خودمان هم این قرآن را حفظ میکنیم.
ترجمه قرآن را یاد بگیرید
ما باید معارف قرآنی خودمان را بالا ببریم. آیات کریمه قرآن را خوب تلقی کنیم. خوب درک و فهم کنیم. فرمود «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقرآن» که راجع به تدبر در قرآن در نوبتهای بعد با قید حیات انشاءالله توفیق باشد عرض خواهم کرد. قرآن خودش شکایت میکند از مهجوریت که راجع به مهجوریت قرآن هم انشاءالله توضیح خواهم داد. باید مواظب باشیم.
همه روخوانی را باید بلد باشند. بعدازاینکه روخوانی را یاد گرفتید با ترجمه آشنا شوید. ترجمه کار سختی نیست. بله باید یک مقدار عربی بلد بود اما کسی که عربی بلد نیست هم میتواند یاد بگیرد. تقریباً هزار و هفتصد هشتصد کلمه است که در قرآن پرتکرار است. مثلاً «علم عالم معلوم یعلم تعلم اعلم» معنای علم را یاد بگیرید تعداد زیادی از کلمهها معنایش روشن میشود. «کتب یکتب کاتب مکتوب کتاب اکتب» این ۱۷۰۰ کلمه را خیلی بخواهید سر فرصت بنشینید تمرین کنید و یاد بگیرید خیلی بخواهد طول بکشد یک سال طول میکشد؛ ولو عربی بلد نباشید. بعد قرآن را میتوانید بدون اینکه ترجمه داشته باشد ترجمه آن را بفهمید. در ماه رمضان فرصت خوبی است که این کار را شروع کنید که تا ماه رمضان سال بعد انشاءالله قرآن و خودتان بتوانید بدون اینکه ترجمه داشته باشد، ترجمه ظاهری و تحت الفظی و ابتداییاش را بفهمید.
پاسخ سوم
جواب سوم که جواب شاید دقیقتری باشد این است که خدای تعالی درباره پیغمبرش فرمود: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ» تو میمیری، بقیه هم میمیرند. اگر این ذکر به معنای پیغمبر باشد، وقتی بناست پیغمبر بمیرد پس یعنی چه که بگوید خودمان پیغمبر را حفظ میکنیم! وقتی میگوید پیغمبر تو هم میمیری؛ پس چه چیز پیغمبر را نگه میدارد؟! در آن آیه گفت پیغمبر میمیرد. پس چه چیزی را میخواهد نگه دارد؟ قطعاً آن نبوت و رسالت و پیامی است که پیامبر آورد است که آنهم تجلیاش در قرآن است.
قرآن معجزه است
ذکر همین قرآن است و حفظ خواهد شد و بدون هیچ تصرفی به همین کیفیتی که هست تا قیامت باقی خواهد ماند. کما اینکه خیلیها تلاش کردند دستکاریاش کنند اما نتوانستند. قرآن یک معجزه است. قرآنهایی هست، برای شما بیاورم که ببینید کارهایی کردند که اعجاز قرآن قشنگ به چشم میآید. خدای تعالی خودشان قرآن را تا قیامت حفظ میکند. کتاب هدایت بشر است. نور دارد و ما باید در خدمت این قرآن باشیم و بهره ببریم تا به حیات طیبه انشاءالله برسیم.