متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۴۰۰/۰۶/۱۹
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّین
عبادالرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله. اهل تقوی به تبعیت از خدای تعالی احیاء و اقامه کننده امر به معروف و نهی از منکر در جامعه هستند. چون خداوند اولین آمر به معروف و ناهی از منکر است که در آیه ۹۰ سوره مبارکه نحل فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».
و همین دو واجب الهی مقدمه دوستی و مودت بین اهل ایمان است که خدای تعالی در قسمتی از آیه ۷۱ سوره مبارکه توبه فرمود: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُبَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ». مردان و زنان با ایمان، ولىّ ( یار و یاور) یکدیگرند امر به معروف، و نهى از منکر مىکنند. این یکی از وظائفی است که نسبت به هم داریم. یعنی در جامعه ایمانی مومنین نسبت به هم بی تفاوت نیستند. والبته این مهم ازخانواده شروع می شود.
در روایت دارد از امام صادق علیه السلام در مورد معنای آیه ۶ سوره مبارکه تحریم: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ» خود و خاندان خویش را از آتش دوزخ حفظ کنید. سوال کردند که چگونه آنان را حفظ کنیم؟ حضرت فرمودند: آنان را امر و نهی کنید. اگر افراد خانواده نسبت به این واجب بی توجه نباشند، آثار آن در جامعه خود را نشان می دهد.
نکته دیگر اینکه ما در همین ایام محرم و صفر دائم از فلسفه قیام امام حسین علیه السلام سخن می گوئیم و این که امام برای احیاء امر به معروف و نهی از منکر وارد این عرصه پربلا شد. همانطور که خود حضرت در وصیتی که به برادرشان کرده اند همین را عنوان می کنند که برای امر به معروف و نهی از منکر اقدام کرده اند. طرف مقابل این قیام چه کسانی بودند؟
طبق بیان زیارت عاشورا یک سلسله و شجره خبیثه ای بودند که با توطئه و دسیسه و جنگ نرم تلاش کردند در رفتار مخاطب خود تغییر ایجاد کنند، همان روشی که امروز هم بکار می رود و به عنوان جنگ روایت ها و حکایت ها مطرح است. اینقدر کار فرهنگی و سیاسی کردند تا عده ای را برای رسیدن به امیالشان متحد کردند که در زیارت عاشورا به آنان امت می گوید و لعن می کند. لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم یعنی این امت مقامات بلند معنوی و ملکوتی شما را از بین بردند و منکر شدند. این لعن الله امه در زیارت عاشورا چند مرتبه تکرار شده که ما را متوجه کند که بدانید این ها یک نفر و دو نفر نبودند بلکه امت بودند. همه مسلمین نبودند اما عده زیادی بودند که با افکار و عقائد مشخص هدفی را دنبال می کردند که به بعض از اهداف در زیارت عاشورا اشاره شده است. اما امت در قرآن کریم معانی دیگر هم دارد.
گاهی امت به معنای رهبر و موسس یک مکتب گفته می شود. مثل حضرت ابراهیم علیه السلام که در آیه ۱۲۰ سوره مبارکه نحل فرمود: «إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ». یا امت به معنای مذهب و روش بیان شده، نظیر آیه ۲۲ سوره مبارکه زخرف که فرمود: «بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ». یعنی ما نیاکان خود را بر آئینى یافتیم. اما گاهی از این ها بالاتر است و معنای وسیعتری می دهدبه یک تشکیلات و گروهی از جامعه، جمعیت، حتی جریان سیاسی که هدف مشخصی را دنبال می کنند امت گفته می شود. مثل آیه ۱۰۴ سوره مبارکه ال عمران که فرمود: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.
و گاهی هم بالاتر است که امت به یک جامعه و شهر و ملت اطلاق می شود نظیر آیه ۴۷ سوره مبارکه یونس و گاهی به پیروان یک فکر در طول تاریخ امت گفته می شود مثل قسمتی از آیه ۱۱۰ سوره مبارکه آل عمران که فرمود: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر» شما بهترین امتى بودید که به سود انسان ها آفریده شدهاند، چون امر به معروف و نهى از منکر مىکنید… این بیان خیلی بلندتر از قبلی هاست. چون اشاره به همه بشریت دارد. طول تاریخ را در نظر گرفته است. خوب با این مقدمات چه نتیجه ای می خواهم بگیرم؟
عرضم این است وقتی جبهه مقابل حق به بیان زیارت عاشورا به صورت امت وارد عرصه شده است و امام حسین علیه السلام به بیان خودشان برای امر به معروف قیام کردند و امتی همراه داشتند. پس برای مبارزه و مقابله با جریان منکر باید با تشکیلات و گروه و جمعیت و جامعه وارد عرصه شد، یعنی باید امت بود همان که قرآن کریم فرمود؛ «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…. و همچنین کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر» پس تا جائی که می شود باید تذکر لسانی داد و رد شد که این وظیفه همگانی است. نه اینکه تذکر بدهید و بعد آنقدر ادامه بدهید که به کتک کاری و دعوا و امثال این ها بکشد. فقط تذکر که خیلی اثر دارد. در مراحل بعد باید طور دیگر عمل کرد که خواهیم گفت که یک نمونه به صورت امت عمل کردن است. بحث ادامه دارد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همه ی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت می کنم. اهل تقوی هم مواظب هستند حقشان از بین نرود و هم حقوق کسی را پایمال نمی کنند. مولانا امیرالمومنین در حکمت ۱۵۵ از حکم نهج البللاغه فرمودند: «مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا یَقْضِی حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ». هر که ادا کند حق کسى را که حقش را ادا نمىکند، در حقیقت او را بندگى کرده است. برای توضیح بیشتر عرض می کنم منظور امام علیه السلام این است که واقعاً همینطوره که وقتی انسان حق دیگری را بدون اینکه استحقاق داشته باشد و یا ترسی از او باشد و یا امید به دریافت چیزی ازاوداشته باشد ادا می کند یعنی بدون چشم داشت از حق خودش می گذره، پس معلوم می شود که او نزد این شخص اعتبار دارد؛ و این یعنی کانَّ او را بندگی و اطاعت کرده است. البته جا مطالب دیگر هم مطرح هست نظیر بیانی که فرمودند: رعایت حق کسی، هرگز نباید مانع شما از اقامه حق بر او شود. گاهی افرادی بر انسان حقوقی دارند که همان حقوق جلوی انجام کار را می گیرد که حضرت از این حال نهی فرموده اند. به هر کدام جدا باید رسید.
بنابر قولی امروز سوم صفر مصادف است با نوزدهم شهریور سالگشت ولادت امام باقر علیه السلام. نوبت های گذشته راجع به وضعیت سیاسی اجتماعی دوران امام باقر نکاتی را عرض کردم، این نوبت سه روایت از حضرت می خواهم بخوانم. حضرت باقر به جابر جعفی فرمودند ای جابر آگاه باش! زمانی از دوستان ما به حساب می آیی ( ما همه دوست داریم که دوستدار اهل بیت باشیم و آنها ما را دوستان خودشان حساب کنند ) حضرت فرمودند: ای جابر تو زمانی از دوستان ما به حساب می آیی که اگر اهل تمام یک شهر بگویند تو مرد بدی هستی یا از تو انتقاد کنند از سخن آنان غمگین و متاثر نشوی و اگر همه آنان گفتند تو مرد شایسته و خوبی هستی مسرور و خوشحالت نکند. بلکه اعمال و رفتارت را به کتاب خدا قرآن عرضه کن. اگر دیدی کردار و گفتارت مانند قران است و در راه قرآن قدم بر میداری، حرام هایش را ترک می کنی و خواسته های آن کتاب مقدس را با علاقه و میل انجام می دهی و از کیفر هایی که در آن آمده خائف و ترسان هستی در روش خود پابرجا باش و شادمان باش و بدان که گفته های مردم به تو زیان نمی رساند ولی اگر کارها و رفتارت مخالف قرآن بود و بر خلاف کتاب خدا قدم بر میداری چه چیزی تو را از خودت غافل کرده است؟ این بیان امام علیه السلام معیار خوبی برای ارزیابی خودمان است که در مسائل اجتماعی که قرار میگیریم، در مسائل خانوادگی که قرار میگیریم ببینیم وضعیتمان چگونه است.
روایت دیگر راجع به امر به معروف و نهی از منکر است. حضرت فرمودند: هرکس آن دو را یاری کند یعنی این دو واجب را، خدای تعالی او را عزت می دهد و هر کس آنها را خوار کند خدای تعالی او را خوار می کند؛ یعنی این حکم الهی باید برای همه ما بزرگ باشد یعنی باید آنها را توسعه بدهید و اجرایی کنید. بدون اجراست که این دو خوار میشوند.
و اما روایت سوم؛ این روایت را که عرض میکنم ظاهرش ساده است و همه شنیده ایم اما مطلب عمیقی در خودش دارد. به بعد سیاسی خود امام هم اشاره می کند که چگونه با دقت مباحث سیاسی را دنبال می کنند. ایشان در این بیان فرموده است که ایمان دو کلمه است: دوستی با خدا و دشمنی با شیطان، دشمن خدا. دو کلمه است ولی این حرف چقدر عمیق است. در مفهوم این کلام دقت بفرمایید. آیا غیر از این است که اگر کسی نسبت به ظالمان و ستمگران که دشمنان خدا هستند حریم داشته باشد به ریسمان الهی تمسک جسته است و خودش را نجات میدهد! خدای تعالی در قرآن کریم فرمود «فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقی» دشمن بداری شیطان را و دشمنان خدا را ظالم کافر و منافق اگر کسی اینها را دشمن داشت به عنوان این که طاغوت هستند «فقد استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقی«.
این روایت سیاسی است، اخلاقی نیست. درست است که بُعد اخلاقی را هم میگوید اما بسیار دقیق و عمیق است. دشمنی با دشمنان خدا و شیطان؛ یعنی مقاومت، یعنی عزت، یعنی غیرت، یعنی برای حفظ ارزشها و اعتلای احکام الهی بدنت دور از وطن قطعه قطعه شود و گلویت زیر خنجر شیطان باشد اما تو راست قامت تمام دنیای دشمنت را به سخره بگیری. حججی ها و سلیمانی ها و مدافعان حرم را ندیدید ؟ یعنی همین تبری که روزهای جمعه از آمریکا و انگلیس و اسرائیل و آل سعود و امثال اینها داریم و بر آنها مرگ حواله میکنیم.
می بینید که اگر به معنای روایت دقت شود تا کجا ها را درست میکند. تا سیاست خارجی ما را هم تنظیم میکند. اگر کارگزار نظام اسلامی ایمان دارد باید با دشمنان او دشمن باشد و در تنظیم روابطش با بیگانگان دقت داشته باشد. خدای تعالی همه ما را از موالیان و شیعیان اهل بیت خاصه امام باقر سلام الله علیها قرار بدهد.
نوزدهم شهریور ماه سال ۱۳۵۸ خبر ارتحال آیتالله طالقانی اولین امام جمعه بعد از انقلاب، ایران را در سوگ و ماتم برد. کسی که امام را ابوذر زمان خواند. زبانش را چون شمشیر مالک اشتر برنده و کوبنده دانست. امام جمعه ترازی بود. البته ۶ جمعه بیشتر خطبه نخواند و بعد از دنیا رفت اما در همان ۶ خطبه خیلی محکم و با صلابت بود. آن عده ای که به او پدر می گفتند و خودشان را چسبانده بودند به مرحوم آیتالله طالقانی در آن خطبه ایشان با صراحت و با قدرت فاصله گذاری کرد. از خطیب جمعه هم همین انتظار هست که حقایق را بیان کند، با فساد و کجی مبارزه کند، روشنگری و هدایت کند، با اشرافی گری و تجمل و رانت و فساد مبارزه کند، چهره های نفاق و دشمنان را ترسیم کند، گفتمان رهبر انقلاب را تبیین کند، جریانات کج و منحرف را برملا کند، زمانی که باید از حق دفاع کند دفاع کند و امثال اینها و ایشان در آن مدت به خوبی این کار را انجام داد. یک امام جمعه تراز بود. خدای تعالی را بر درجات او افزوده کند.
در وفاتش حضرت امام این را فرمودند: برادری را از دست دادیم و ملت ما پدری را و اسلام مجاهدی؛ همه در سوگ هستیم. این نشان دهنده آن ارتباط معنوی بود. حضرت آقا هم درباره این عالم مجاهد در نوبت های مختلف این نکات را فرمودند که من یکی دو تا از مطالب ایشان را عرض می کنم: آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر علوم قرآن و نهج البلاغه بود؛ یعنی ایشان اصلاً اینگونه بود. لکن همه ابعاد شخصیت آقای طالقانی بعد روشنفکری دینی نیست؛ بعد مهم بعد مبارزه است. ایشان مبارز بود؛ مبارز نستوه.
یا در یک بیان دیگری فرمودند: یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش شود صفای این مرد بود به قدری این آدم باصفا و روراست و در معاشرت ها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت می کرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و اینها نبود. نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی، مطلقا در این آدم وجود نداشت. صاف و روشن. آقای طالقانی اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود و احساس درد میکرد حقیقتا ما که با ایشان معاشر بودیم می گوییم.
اینها بیان دو امام انقلاب بود که عرض کردم. کارنامه زندگی مبارزاتی آیت الله طالقانی همه اش مبارزه است، زندان است، تبعید است، کان آرامش و سکون نداشت، جالب است بدانید که ایشان در زمان رضاشاه به جرم دفاع از یک زن محجبه که به او توهین کرده بودند و قصد داشتند چادر از سرش بردارند زندانی شد. اولین زندانی سیاسی در زمان رضاشاه مرحوم طالقانی است و در مخالفت با انقلاب سفید در بهمن سال ۱۳۴۱ دستگیر و زندانی شد. تبعید هم در نوبت های بعد نصیب ایشان شد.
در یکی از دستگیری ها حضرت امام پیامی دادند : این جانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متاسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفاء شهوات دیگران به سر برند. خدای تعالی این شخصیت بزرگ انقلابی را و دومین شهید محراب را که ۲۰ شهریور سال ۶۰ به شهادت رسید حضرت آیت الله مدنی که او هم شخصیت بزرگواری است خدای تعالی این دو بزرگوار را با اجداد طاهرینش آن محشور بگرداند و بر درجات شان بیفزاید.
بنابر قولی مورد اعتماد هفتم صفر مصادف است با شهادت امام مجتبی علیه السلام. یکی از ابعاد وجودی کریم اهل بیت غربت و مظلومیت حضرت است. مخالفین امام با استفاده از ترفند تحریف عقاید و قرار دادن امام در آماج جنگ روایت ها شخصیت حضرت را ترور کردند. مردم را از دور امام پراکنده کردند. یک وقت اینجا تحلیلش را گفتم که چطور آرامآرام مردم را از دور امام پراکنده کردند. یکی از موارد این بود که با مقدماتی تمایل به جنگیدن با لشگر معاویه را از یاران امام گرفتند و نتیجهاش شد صلح تحمیلی. وقتی صلح تحمیلی محقق شد به خاطر شیطنت دشمنان دروغ پرداز از یک طرف و عدهای از دوستان جاهل که تحلیل درستی از مسائل روز جامعه نداشتند از جهات مختلف عرصه را بر امام تنگ کردند به طوری که نسبت به امام اسائه ادب میکردند، توهین میکردند، اتهام میزدند.
یکی از اتهاماتی که به آن حضرت زدند این بود که می گفتند یا مذل المومنین، ذلیل کننده اهل ایمان به خاطر جریان همین صلح که این کارت ما را ذلیل کرد امّا امام با اقتدار تمام در مقابل این هجمه ایستاد. در یک خطابی فرمود که «ما أنَا بِمُذِلِ المُؤمِنینَ ولکِنّی مُعِزُّ المُؤمِنینَ» من خوار کننده مومنان نیستم بلکه عزت بخش آنها هستم. وقتی دیدم شما در برابر دشمن قدرتی ندارید کار را به او واگذاشتم تا من و شما در میان آنها باشیم. همچنان که حضرت خضر کشتی را سوراخ کرد تا برای صاحبانش باقی بماند. صلح در حقیقت برای حفظ عزت بود.
وجود سراسر نور امام مجتبى علیه السلام مانعى سخت در مقابل حکومت طاغوتى معاویه بود لذا در صدد شد تا امام علیه السلام را از سر راه بردارد. بهترین مسیر را در داخل منزل دید و از طریق اشعث بن قیس، دخترش جعده را که همسر امام حسن علیه السلام بود، وسوسه کرد و او را به شهادت حضرت ترغیب و تطمیع کرد. چقدر این ایام برای زینب سلام الله علیها سخت و سنگین گذشته است. شهادت کودک سه ساله حسین علیه السلام هم همین روزهاست و آن هم رابطه ای با تشت دارد. زینب کبری سه نوبت تشت را دیده. سم را که آن نابکار به امام خوراند مدت طولانی نگذشت که حضرت تشت طلب کرد… تشت دیگر درخرابه شام و ناله های کودک حسین و شهادت مظلومانه اش … تشت سوم مجلس یزید و چوب خیزران و …..
بعد از خوار و مفتضح شدن آمریکا در منطقه بخصوص خروج از افغانستان که نشانه فروپاشی هیمنه پوشالی او بود حرکت بی نظیر جوانان فلسطینی در فرار از زندان رژیم پلید، بشارت های دلنشینی داشت. آبروی دستگاه امنیتی پر سر و صدای رژیم غاصب را برد و بر خلاف آنچه از شکست ناپذیری خود تبلیغ میکنند از آسیب پذیر بودنشان خبر داد. و این پیام را داشت که زوال و نابودی رژیم پلید و کودک کش زودتر از موعد به سرانجام می رسد. همانطور که هفته گذشته عرض کردم فرصت استفاده از چاقو را پیدا نخواهد کرد چه رسد به ضربه زدن. به زودی مضمحل خواهند شد کما اینکه قسمت زیادی از آن هم گذشته است.
نکته استانی: انتخاب استانداران برای دولت آزمون بزرگی است که در مسیر تحقق شعارهایی که دادند چگونه عمل می کند. ما مثل همیشه دخالتی در این امور نمی کنیم. ما خط انقلاب و گفتمان امامین انقلاب را نگه می داریم و تبیین می کنیم البته با دقت نظارت و حمایت داریم و در جائی که لازم باشد هدایت می کنیم. لذا تذکراً عرض می کنم افرادی که انتخاب می شوند در هر جای کشور و در البرز به خصوص، باید کسانی باشند که دولت و برنامه هایش و گفتمان انقلاب را با جان و دل قبول داشته باشند. افراد بی تفاوت و بدون اندیشه سیاسی و یا تکنوکرات به درد کار نمی خورند. اینکه فقط بگوئیم فلانی آدم خوبی است و او هم هیچ موضعی در قبال انقلاب نداشته باشد و در حوادث پیش آمده هم عکس العملی نداشته و سکوت کرده و با همه دولت ها و همه گرایش ها ساخته است یعنی آدم خنثایی بوده، این به درد نمی خورد. یک وقت خدای نکرده دوستان این افراد را به کار نگیرند.
گاهی شخصی که پیشنهاد برای مسئولیت می شود می گوید من کاری با جناح و جناح بازی ندارم و می خواهم برای انقلاب و نظام کار کنم این حرف خوبی است اما این هم اگر در مواقعی که باید موضع گرفت و دفاع کرد و هزینه داد نخواهد وارد میدان شود و هزینه کند این هم بدرد نمی خورد. لذا اتفاقاتی شبیه فتنه ۸۸ می تواند معیار خوبی باشد برای محک و شناسائی افراد که در آن زمان چگونه عمل کرده اند. معیار را از دست ندهید. سخنان رهبری را فراموش نکنید، هیچ ساکت فتنه ای در این دولت هم نباید مسئولیت بگیرد. اینطور نیست که بگوییم گذشت و تمام شد. در همین دولت هم هیچ ساکت فتنه ای نباید مسئولیت بگیرد.
اینکه رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور محترم تاکید بر انقلابی بودن دارند برای این است که بتوانند با فعالیت های انقلابی تحولی در ساختار موجود بوجود بیاورند. این باید فکر و اندیشه ای داشته باشد بدون فکر و اندیشه که نمی شود. در بیانی حضرت آقا فرمودند: در محیط وزارتخانه آن جو حزب اللهی را غالب کنید با همان بار معنائی که کلمه حزب اللهی دارد، باید آدم های متدین بر سرنوشت تشکیلات حاکم باشند. و در تعریف انقلابی گری هم کاملاً شفاف توضیح داده اند فقط نمونه عرض می کنم. فرمودند: انقلابیگرى یعنى عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستى عمل کردن. بایستى ایمان داشته باشد، سواد داشته باشد، غیرت داشته باشد، شجاعت داشته باشد، خود باورى داشته باشد، انگیزه ى کافى براى حرکت داشته باشد، توان جسمى و فکری حرکت داشته باشد، هدف را در نظر بگیرد، چشم را به اهداف دور متوجّه بکند.
امیدواریم که رئیس جمهور محترم در انتخاب افراد و وزیر کشور محترم برای انتخاب استانداران و فرماندارن و بخشداران و وزرای بزرگوار برای انتخاب مدیران کل در استان ها و مسئولین میانی در شهرها این سفارشات را در نظر بگیرند تا ان شاء الله یک تحولی در نظام اداری و اجرایی کشور به وجود بیاید.