متن کامل خطبه نماز جمعه ۱۳۹۸/۱۱/۲۵
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّینِ
عباد الرحمن اوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتباع امره. اهل تقوی بهاندازه وسع و توان از نعمتهای خدادادی به دیگران انفاق میکنند؛ و در این رابطه به مناسبت حق زکات و صدقه روایاتی را خواندم و عرض کردم امام سجاد علیهالسلام دو حق بزرگ را برای انفاق مطرح فرمودند: اول اینکه مخفی باشد و ثانیاً همراه با منت نباشد. مسئله مهمی است که غیر از قرآن کریم، اهلبیت به آن تأکید فراوان کردهاند. امام صادق علیهالسلام فرمودند: ملعون است ملعون است کسی که خداوند به او مالی ببخشد و او از آن مال صدقهای ندهد. با صدقه انسان هم رابطه خودش باخدا را تقویت میکند و هم ارتباط بین انسانها را؛ یعنی در کمک کردن به یکدیگر محبت و ارتباط بیشتر و قویتر میشود. روحیه ایثار و جوانمردی و احسان توسعه پیدا میکند؛ که بالاترین مرحله بذل و بخشش، ایثار جان است. ضمناً عرض شد دایره انفاق وسیع است، هم مادیات را شامل میشود و هم معنویات را.
نکتهای باید عرض کنم و آن اینکه آنچه از آیات و روایات به دست میآید این است که در انفاق، صدقه و بخشش انسان باید از رزق خدا و روزی که خدا به او داده انفاق کند. مثلاً در قسمتی از آیه ۳ سوره مبارکه بقره فرمود: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»؛ یعنی باید ازآنچه خدا رزق ما کرده، انفاق کنیم. اگر چیزی حلال نباشد و از راه حلال به دست نیامده باشد رزق نیست که بشود انفاق کرد. یا در قسمتی از آیه ۲۶۷ سوره مبارکه بقره فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ». مردی از امام صادق علیهالسلام راجع به آیه شریفه سوره مبارکه سباء: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ» و آنچه انفاق کنید عوضش را او میدهد. سؤال کرد که من انفاق میکنم اما عوضی نمیبینم. حضرت در جواب فرمودند: آیا خیال میکنی خداوند خلف وعده میکند؟ عرض کرد: نه. فرمود: پس به چه علت؟ عرض کرد نمیدانم. فرمود: اگر فردی از شما مال حلال به دست آورد و بهحق انفاق کند. درهمی انفاق نکند مگر اینکه خداوند عوض آن را بدهد. حتی گاهی اگر از گناه کسی بگذریم هم مصداق انفاق است. در قسمتی از آیه ۲۱۹ سوره مبارکه بقره فرمود: «یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْو»؛ که بعضی به معنای گذشت معنا کردهاند. به بیان قرآن کریم اگر کسی اهل نماز و از نمازگزاران واقعی باشد اهل انفاق هم هست؛ که در سوره معارج فرمود نمازگزاران: «وَ الَّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ».
گاهی افراد میترسند که اگر انفاقی داشته باشند مال و دارائی آنان کم شود درحالیکه رسول خدا فرمودند: هیچگاه مالی براثر صدقه دادن کم نشده است. پس عطا کنید و نترسید؛ و باید این را یقین داشته باشیم هرچه را که میبخشیم میماند و آنچه در نزد ما مانده است از بین رفته. گوسفندی را سر بریدند و گوشت آن را انفاق کردند. رسول خدا فرمودند: چیزی مانده است؟ یکی از همسران رسول خدا عرض کرد بهجز دستش چیزی باقی نمانده است. پیامبر فرمودند بهجز دستش همه آن باقیمانده است؛ و این همان عبارت امام سجاد علیهالسلام است که در رساله فرمودند: «أَمَّا حَقُّ الصَّدَقَهِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا ذُخْرُکَ عِنْدَ رَبِّکَ».
و جالب است بدانید به تعبیر قرآن کریم کسانی که منافق هستند از انفاق اکراه دارند و هیچ اقدامی در این زمینه ندارند؛ و اگر تمام جنبههای انفاق را در نظر بگیریم، در هیچ زمینهای اهل بخشش نیستند. مثلاً کسی که سواد دارد علمش را به کسی نمیدهد اگر نفاق داشته باشد. پستی دارد میتواند خدمت کند ولی کسی که منافق است این کار را نمیکند. قسمتی از آیه ۵۴ سوره مبارکه توبه که فرمود: «وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُون»؛ و جز با بیمیلی و ناخشنودی انفاق نمیکنند. در مقابل این اندیشه نفاق، اهل ایمان از انفاق کراهتی ندارند و با خوشحالی و از روی طیب نفس بخشش میکنند و به آثار آن ایماندارند. هر کس بهاندازه خودش، چه مال و ثروت باشد چه کمک فکری و اعتقادی باشد چه دستگیریهای معنوی باشد، در هر زمینهای که توان هست دریغ ندارند.
و البته به این نکته هم توجه دارند که کمال انفاق در آن است که از چیزی که دوست دارند ببخشند. در آیه ۹۲ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم». هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا ازآنچه دوست دارید انفاق کنید و از هرچه انفاق کنید قطعاً خداوند بدان آگاه است. وابسته نباید بود. در کافی نقل میکند که امام صادق علیهالسلام شکر صدقه میداد. به ایشان عرض شد: آیا شکر صدقه میدهید؟ فرمود: آری شکر را از هر چیز دیگری بیشتر دوست دارم و لذا دوست دارم آن چیزی که خوش دارم را صدقه بدهم.
خلاصه از خرج کردن درراه خدا خسته نشوید و کم نگذارید که امام کاظم علیهالسلام فرمودند: از خرج کردن درراه اطاعت خدا دریغ مکن که بهناچار دو برابر آن را درراه معصیت خدا خرج خواهی کرد. گاهی افراد اموال و دارائی خود را در مسیر نادرستی انفاق میکنند درراه هوسها و دنیا که در آیه شریفه تعبیر به راه دنیا شده است؛ یعنی درراه هوس و هوسرانی و رسیدن به قدرت و جاه و مقام مصرف میکنند. الآن ببینید در این روزها افراد برای نشستن روی این صندلی چه جنایاتی که نمیکنند. جنایات نه اینکه آدم کشتن، همینکه اموال را هدر دادن، ثروت را هدر دادن. هیچ جای کشور هم مثل البرز نیست. بعد از رد صلاحیت و عدم احراز برای هر یک صندلی ۱۴۰ نفر ثبتنام کردند. معلوم میشود که یکچیزی این وسط هست. واقعاً انقدر ما داشته باشیم که برای خاطر خدا احساس وظیفه کند؟ همه اینها بیایند تا من به آنها وظایفشان را بگویم که در کجاها باید مشغول کار شوند، اگر واقعاً برای خداست. من انقدر برای آنها در همین استان سراغ دارم که بروند خدمت کنند اگر اهل خدمتاند. دروغ میگویند. هزینه درست میکنند. تعالی هشدار میدهد، در آیه ۱۱۷ سوره مبارکه آلعمران فرمود: «مَثَلُ ما یُنفِقُونَ فی هذهِ الحیاهِ الدُّنیا کَمَثَلِ رِیحٍ فیها صِرٌّ اصابَت حَرثَ قَومٍ ظَلَموا انفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ و ما ظَلَمَهُمُ اللهُ و لکن اَنفُسَهُم یَظلِمُونَ». مثل آنچه در این زندگی دنیا انفاق میکنند پول خرج میکنند، هزینه میکنند، (آن جلسه گفتم بعضیها که شام و نهار میدهند به درد انتخابات نمیخورند، یک عده مدتی طولانی فقط صبحانه دادند. حالا به این مقدار هم حرف گوش کنند باز خوب است)؛ مانند بادی مخلوط شده با سرمائی سخت است که به کشتزار قومی که بر خود ستم کردهاند برسد و آن را نابود کند. خدا به آنان ستم نکرده است ولی آنان به خویشتن ستم میورزند. اعاذناالله من شرور انفسنا.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوی تسلیم دستورات اسلام بوده سلم محض هستند. علی علیهالسلام در حکمت ۱۲۰ از حکم نهجالبلاغه فرمودند: «لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَهً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی». اسلام را آنچنان معرفى کنم که پیش از من کسى معرّفى نکرده است. «الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ» اسلام عبارت است از تسلیم شدن. در قلمرو خدا چونوچرا نداشتن و به وظائف عمل کردن. «وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ» و تسلیم، باور کردن است، چون بدون باور نمیشود تسلیم بود. «وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ» و باور کردن، پذیرفتن است، یعنی اگر کسی به باور رسید، هر چه از طرف خدا باشد را میپذیرد. «وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ» و پذیرفتن، همان اعتراف و اقرار است، «وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ» و اعتراف، آمادگى براى انجام عمل است، وقتی اقرار کرد همین سبب است که اعمال خواستهشده را انجام دهد. «وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ»؛ و انجام عمل، خودش عمل صالح است. چون انجام طاعتی را که براى خدا اقرار داشته چیزى جز عمل نیست. خلاصه مطالب این میشود که اسلام همان عمل بر طبق فرمان خدا و براى خداست. انشاءالله همه ما تسلیم خدا بوده مسلمان واقعی باشیم.
اولاً باید تشکر کنم از مردم خوب، بصیر و همیشه درصحنه کشورمان بهخصوص برادران و خواهران استان سرافراز و ولایتمدار البرز که در یومالله ۲۲ بهمن امسال در برف و سرمای شدید، با حضور چشمگیر خودشان به انقلاب، امام، رهبری، شهدا و شهید قاسم سلیمانی ابراز ارادت و حمایت کردند و حماسه دیگری در دفاع از ارزشهای الهی در این برهه تاریخی خلق کردند. خدای تعالی به احسن وجه از همه قبول کند.
در بیستم جمادىالثانى سال ۵ بعثت، از ازدواج آسمانى رسول گرامی اسلام و حضرت خدیجه کبرا بابرکتترین مولود تاریخ بشریت، فاطمه سلامالله علیها پاى به عرصه وجود گذاشت؛ دخترى که از دامان او شجره طیبه امامت و ولایت رشد و نمو یافت. شخصیت بزرگواری که در مکتب پدر و همسرش که باب علم بود درسها آموخت؛ و طبق روایت، اسرار و علوم آموخته را در کتابی به نام مصحف فاطمه امیرالمؤمنین علیهالسلام جمعآوری کرد. جابر بن عبدالله انصاری میگوید: من صحیفه فاطمیه را از فاطمه (س) آموختم. بانویی که شخصیت کامل و جامع زن مسلمان در وجود متبلور شد و الگوى بشر و بهخصوص زنان عالم گشت. روز ولادتش را روز زن قراردادند. آنچه ما از آموزههای دینی به دست میآوریم این است که زهرای اطهر یک شخص نیست بلکه یک مکتب است که برای به سعادت رسیدن انسان، برنامه علمی و عملی دارد یعنی هم نظام فکری دارد و هم نظام تربیتی دارد. لذا آنچه در مکتبش دارد، هم تضمینی است و هم جامع؛ یعنی مکتب صدیقه طاهره باید در پنج ساحت؛ انسانسازی، خانواده سازی، جامعه سازی، نظام سازی و تمدن سازی نقش ایفا کند. اولین قدم، تحقق انسان تراز است که از تولیدات خانواده تراز و سالم است. خانواده سالم است که جامعه سالم میسازد، جامعه سالم نظام و دولت سالم خواهد داشت و اگر خانواده آسیبدیده باشد جامعه ناسالم میشود. اعتبار و تضمین مکتب فاطمی در کجاست که شخصی که فقط یکبار عمر میکند میتواند با تبعیت از آن به سعادت برسد؟ و مثل مکاتب مادیگرا که از بین رفتند و لیبرالیسم که در حال جان کندن است نیست؟ امروز جهان دنبال مکتب رهاییبخش تضمینی میگردد. نسخه ما مکتب فاطمی است. همان مکتب انبیاء الهی که ادارهکنندگان جامعه هستند. آن موقع که مادر حضرت موسی یوکابد بود میخواست او را در صندوق بگذارد بلد نبودند یک صندوق بسازند. بیشترین کاری که بلد بودند جاروکشی بود. کارهای خدماتی بود. بعد از مدتی تحت تربیت یک انسان الهی قرار گرفتند که حضرت موسی بود. بعد ببینید چه تحولی ایجاد شد. او که خلافکار بود گوسالهای ساخت از طلا و مردم را دعوت به خلاف کرد. آنها که هیچچیز بلد نبودند بسازند. روایتش را جلسه پیش خواندم که پیغمبران هیچکدام به نبوت و رسالت نرسیدند مگر اینکه اقرار به فضائل و علم و اخلاق فاطمی کردند؛ یعنی مدیریت جامعهای که به دست انبیاست نقشه راهشان را باید از فاطمه سلامالله علیها بگیرند. بعد میرسیم به این دوران که وجود مقدس حضرت ولیعصر ارواحنا فدا حضرت میگوید که الگوی رفتاری وزندگیام را از مادرم زهرای اطهر میگیرم؛ یعنی روش مدیریتی حضرت ولیعصر ارواحنا فدا که عالم را به مقصد میرساند روش فاطمی است. پس راه نجات بشر پیروی از مکتب زهرای اطهر است. مگر نه این است که سرنوشت انسانها برای یک سال بلکه همه عمر در شب قدر تنظیم و تقدیر میشود؛ و در روایات حضرت صدیقه طاهره را شب قدر معرفی کرده. شاید منظور این باشد که سرنوشت انسان با مکتب حضرت گرهخورده و انسان با حرکت در مسیر فاطمه به مقصد میرسد. مگر نمیخوانیم «أَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ» در زیارتنامه حضرت به این نکته اشارهشده که ما با تصدیق حضرت یعنی با استقرار در ولایت و مکتب فاطمی در صراط مستقیم (نبوت و امامت) قرار میگیریم و به سرور تامّ و واقعی میرسیم. از این نکات غافل نباشیم؛ بنابراین بانوان با تأسی به زهرای اطهر به نقش خودشان در خانواده و اجتماع و نظام و تمدن سازی بیشتر اهمیت بدهند که از مهمترین و تأثیرگذارترین نقشها، نقش مادرى است. در بعض روایات حرمتِ زنا داریم که علت تحریم چون خانواده از بین میرود و تربیت مختل میشود. چرا روز ولادت او را روز زن قراردادند؟ برای اینکه بانوان ما باید از او الگو بگیرند همه باید الگو بگیرند بهویژه بانوان و در عرصههای مختلف مثل او باشند. در این روز باید به جایگاه ارزشمند زن پرداخت و از هویت ممتاز او در منظومه خلقت دفاع کرد. زن نقشهای مختلفی دارد. گاهی دختر است گاهی مادر است. گاهی خواهر است. گاهی همسر است. رکن و لنگر خانواده است. زن مظهر رحمت الهی است که از بعض روایات هم به دست میآید، وقتی به خدا نسبت داده شد پس حریم پیدا میکند؛ که هم خودش و هم دیگران باید حفظش کنند. هر چیزی که کرامت و ارزش زن را مورد خدشه قرار دهد ازنظر اسلام مردود است. در محیط خانه باید بانوان مورداحترام و تکریم باشند؛ و شاید صلهرحم هم که گفته میشود بیارتباط بارحمت نباشد. نکته مهم اینکه زنان، اولین هدایتکننده فکری، اعتقادی و عاطفی جامعه هستند و وظیفه اصلی آنان، روشن ساختن مشعل پرمهر و صفا و صمیمیت خانواده و حفظ اساس و بنیان این کانون هدایت است. بنابراین بهانه حضور در عرصه فعالیتهای اجتماعی جهت تداوم مسئولیتها نباید باعث انحطاط شأن و منزلت اصلی زنان گردد و بیبندوباری و فساد اخلاقی را دامن زند و درنتیجه زمینه ازهمگسیختگی نظام خانواده و فروپاشی آنها فراهم کند. نقشهها اینگونه است. وقتی میبینیم مردان و جوانان ما بیکار در خانه هستند و خانمها را میکشانند سرکار، این را نمیتوانیم حمل به صحت کنیم. اعداد زیادی از مردها بیکارند آنوقت خانمها سرکارند برای کارهایی که مردها باید انجام بدهند. کارهای خانمها که باید خانمها انجام دهند بحث ما نیست. به هر جهت این منطق، منطق اسلامی نیست. قبلاً هم عرض کردم نباید با مشغول کردن بانوان به بیرون از خانه او را از مسئولیت بزرگ الهیاش که تربیت انسان است دور کرد. فعالیتها بهاندازه رفع ضرورت باید باشد. نه اینکه سودجویان بهقصد بهرهوری بیشتر و مزد کمتر آنان را بکار بگیرند.
حالا این مادر بودن را در زندگی خانم حضرت زهرای اطهر بررسی کنید که چگونه بود، چگونه با رفتار تربیتى که از اسلام آموخته، فرزندانش را تربیت کرد که کاملترین انسانهاى تاریخ بشریت هستند. برای کسب علم آنان اهتمام داشت؛ و آنان را تشویق میکرد مثلاً به فرزندش امام حسن که هفتساله بود مىفرمود: به مسجد برو، آنچه را از پیامبر اکرم شنیدى یاد بگیر و نزد من بیا و براى من بازگو کن. روش تربیتی در مباحث علمی بود. یا به مسئله بازی که یکی از غفلات جامعه است. البته کسانی که بلدند خوب استفاده میکنند. ولی پدرومادرها در خانه با بچهها کمتر بازی میکنند. درصورتیکه دستور دینی و اسلامی است. خود امیرالمؤمنین بازی میکرد و در روایت هست که یبعبع. بچه را در پشت خودش نشانده بود و بع بع میکرد. زمانی که فرمانروا بود. ولی بعضی از ما برای خود شانی درست میکنیم و میترسند به طرفمان بیایند. حضرت با بچهها بازی میکرد اما هدفمند بازی میکردند یعنی همانقدر که به بازى و تحرک کودکان خود توجه داشت، به نهادینه شدن رفتار دینى با الگوپذیرى از رفتار والدین دقت مىفرمود و در این زمینه از ابزار هنر نیز بهخوبى بهره مىجست. بهعنوان نمونه، ایشان در هنگام بازى با فرزندان، این اشعار را براى آنها زمزمه مىکردند: «اَشْبِه اَباکَ یا حَسَنْ… وَاخْلَعْ عَنِ الْحَقّ اَلرَسن… وَ اعْبُدْ اِلهَاً ذا المَنَنْ… وَ لا توال ذا الْاحَنْ»؛ حسن جان! مانند پدرت على باش و ریسمان از گردن حق بردار، خداى احسان کننده را پرستش کن و با افراد کینهتوز دوستى نکن.
روز ولادت امام همزمانشده با ولادت مادرشان. امامی که خود تربیتشده این مکتب است و بر اساس همین تربیت حرکت کرد وزندگی خودش را تنظیم کرد و از هیچ ملامتی برای برقراری احکام دین و نشر معارف الهی و استقرار نظام الهی نترسید و تا پایان ادامه داد. ۲۵ بهمن بود که باصلابت تمام فتوای تاریخی خودشان را درباره قتل سلمان رشدی که به ساحت مقدس نبوی اهانت کرده بود را صادر کردند و نشان دادند که تربیتشده مکتب فاطمی در هرلحظه و مکان به چیزی غیر از خدا و عمل به وظیفه توجه ندارند. در مسیر تربیت فاطمی، امام و رهبری به ما آموختند علیرغم میل عدهای که القاء میکنند نمیتوانیم و نمیشود و دنبال این هستند که مدیر از خارج بیاورند، ما بیشتر از آبگوشت بزباش بلد نیستیم، به ما یاد دادند که دائم بگوئید که ما میتوانیم. نتیجهاش شده است اینهمه افتخاراتی که در عرصههای مختلف علمی و صنعتی و نظامی داریم. اخیراً موشکهای دفاعی و مخابراتی کامپوزیتی زهیر و سلمان که دانشمندان انقلابیِ جوان ساختند و آزمایش کردند را همه شاهد بودید که دوستداران نظام و کشورهای محور مقاومت را خوشحال و آرام و بدخواهان را عصبانی کرد. ایران با این نوع کارها پیام ما میتوانیم را به جوانان مسلمان و آزادیخواه جهان صادر کرده است. آمریکا و همه بدخواهان ایران اسلامی در روز ۲۰ بهمن فهمیدند که تمام اروپا تحت پوشش موشکی ایران است و ایران توان ساخت موشک تا برد ۱۰ هزار کیلومتر را دارد. الآن ۲ هزار کیلومتر راداریم که نقطه زن است. موشک رعد ۵۰۰ با برد دو برابر قبلیها توان این را دارد که خارج از جو هدف خودش را مورد اصابت قرار دهد. ک پیام دارد به عدهای از مسئولین خواب داخلی که تحریمها؛ تهدید نیستند بلکه اگر برنامهریزی و مدیریت درست باشد بهرهوری و رسیدن به اهداف قطعی است.
نکتهای را باید راجع به حرکات ترکیه در محور مقاومت و سوریه عرض کنم و آن اینکه مواظب باشد و در چاهی که آمریکا برای او کنده و با حقهبازی و حمایت ناتو او را به سمت آن میکشد نیفتد. بهترین راه برای ترکیه این است که دست از همکاری با استکبار و رژیم صهیونیستی در این منطقه بردارد. کار آمریکا در سوریه و منطقه تمام است و هرچه برای احیای او نفس مصنوعی بدهید کاری از پیش نخواهید برد. اخیراً یکی از مقامات رژیم صهیونیستی گفته ما با آمریکائیها برای زدن ایرانیها در سوریه و عراق تقسیمکار کردهایم. ظاهراً صهیونیستها هم هوس کردهاند زودتر از موعد مقرری که برایشان در نظر گرفتهشده دچار ضربه نرم مغزی بشوند. به اسرائیل و اربابانش که طعم سیلی ایران را چشیدهاند عرض میکنیم ایران مصمم است پاسخ هر حرکتی را محکم بدهد، پس هشدار فرماندهان نظامی را جدی بگیرید و بدانید که اگر ایران اراده کند، در این نوبت همه شما باید بهجای ضربه نرم مغزی به مرگ مغزی اعتراف کنید.
لازم است که راجع به انتخابات نکاتی را عرض کنم. چون شاید آخرین هفته باشد. البته هفته بعد هم در جلسه انتخابات هستیم شاید آنجا هر حرفی بزنیم شائبه تبلیغات داشته باشد همین جلسه بگویم. حضور حداکثری مردم در این زمان همانطور که مکرر گفتهایم بسیار ضروری است. نشان از زندهبودن انقلاب دارد و اینکه مردم به نظامشان علاقه دارند و باوجود مشکلات و اعتراضاتی که به نحوه اداره کشور و بعض مسئولین دارند، صحنه را خالی نمیکنند و در امر انتخابات مشارکت میکنند. مدتی است که دشمنان دارند زمزمه میکنند اما سعی میکنند که با ترفندهای مختلف رسانهای و خبری و استفاده از افراد خاص و معلومالحال کاری کنند که مردم حاضر نباشند. ولی به فضل خدای تعالی مردم هوشیارانه با حضور حداکثری خودشان مثل همیشه دشمنان را انشاء الله مأیوس خواهند کرد. قطعاً شرکت در انتخابات هرچه بیشتر باشد ضریب امنیت کشور بالاتر میرود. باید همه در انتخابات شرکت کنیم که این حضور از جنبههای مختلف چه داخلی و چه خارجی مهم است. به نظرم در چند روز آینده رهبر معظم انقلاب راجع به انتخابات مطالبی را بیان خواهند کرد که نصب العین همه ما قرار خواهد گرفت اما لازم میدانم بهنوبه خودم نکاتی را اشارهکنم. قبلاً تعدادی از ملاکات انتخاب اصلح را عرض کردهام. الآن هم بعضیها را میگویم.
دوستان داوطلب از هر جناحی اگر حرف حقی دارید که بزنید، بزنید اما یکدیگر را تخریب نکنید. وحدت خودتان را حفظ کنید. وحدت، وحدت، وحدت. به همه دغدغه مندان و انقلابیون عرض میکنم خوب میدان و صحنه را ببینید که گرگصفتان به صفوف شما حتی عدهای به اسم انقلابی گری و امثال ذالک دارند حمله میکنند و رسماً در جلساتشان و زمزمههایشان به خیال خامشان اعلام کردند و میکنند که این افتراقی که بعضاً دیده میشود فرصت مناسبی است برای از کار انداختن و خاموش کردن خط ولایت و انقلابیون در استان. اینها این تصمیم رادارند و رسماً دارند میگویند. اگر وحدت نداشته باشید این فرصت را شما برای خناسانی که امروز پشت ثروتهایی که از همین استان به یغما بردهاند و قصد ساکت کردنتان رادارند فراهم کردهاید. تلاشهای زیادی شده تا این فرصت از دستشان گرفته شود. دوباره این فرصت را ندهید و فرصت سوزی نکنید. اگر این فرصت سوخت عندالله پاسخگو نخواهند بود آنهایی که در کوس تفرقه میزنند و میدمند و میکوبند. بیشتر از این روضه را نمیتوانم فاش بخوانم. همین مقدار بس بود. در خانه اگر کس بود که امیدوارم باشد، همین مقدار بس باشد؛ اما بدانید باید یک حرکتی داشته باشید مثل سال گذشته در همین ایام. ایام پیروزی انقلاب بود و جریانی پیش آمد که همه متحد شدید و یکپارچه و یکدست و در همین نماز شرکت کردید. باهم تشریکمساعی کنید. برای دفاع از ارزشها جلسه بگذارید و تشریکمساعی کنید و با وحدت کلمه پیش بروید و الا مرجعیت خودتان را در استان از دست خواهید داد.
باید مجلس این دوره که شروع مجلس گام دوم انقلاب است تراز باشد و در نصاب لازم باشد. از الآن مواظبت کنید که شورای نگهبان ناچار نباشد در دوره بعد نزدیک به یکسوم مجلس را به خاطر دزدی و فساد اخلاقی و کارچاقکنی و امثال ذالک رد صلاحیت کند. افرادی الآن صلاحیتشان احرازشده اما شایستگی لازم را ندارند. شورای نگهبان فقط احراز صلاحیت میکند. شایستگی را شما باید تشخیص بدهید. کار شورای نگهبان نیست و قانونا وظیفهای درباره این موضوع ندارد که اگر داشت تعداد زیادی را هم در آنجا میتوانست ساقط کند. این افراد که کف صلاحیت رادارند اما وقتی در مسند بنشینند احتمال اینکه در آنها طاغوت جدیدی به وجود بیاید هست. قبلاً مسئولیت داشته کار داشته، حرفهایش را شنیدید. جاهای دیگر بوده صحبتها را گوش دهید.
خوب حواستان را جمع کنید عدهای از کسانیکه صلاحیتشان رد شده به همراه طرفدارانشان با پول و امکاناتی که فراهم کردهاند که مبادی همه آن پولها و دارائیها هم معلوم است کمر همت بستهاند که از گردونه ولو به اسمهای دیگر خارج نشوند و در آن مراکز و جایگاهها باقی بمانند. شما باید نگذارید. روی شفافیت مالی اصرار داشته باشید؛ که از کجا میآورند اینطور خرج میکنند. آیا واقعاً برای خداست؟ ما آنقدر در همین استان مشکلداریم. پولهایشان را بیاورند تا بگوییم کجا خرج کنند که یکمرتبه گشایشی در استان شود. چرا همه را میکنند عکس و بنر و اینجور چیزها؟! اگر کسی خود را انقلابی و پیرو رهبری میداند بگوید کمکهایی که برای تبلیغات و مخارج انتخاباتی خودش میگیرد از چه کسی گرفته و از کجا تأمین کرده. اگر مواظبت کنید خروجی رأی شما مجلس مقتدر است. فرصتی که امروز دارید را با اختلافات بیفایده از دست ندهید. فردا نگونید نگفت. من آنچه شرط بلاغ بود گفتم. از ۶ ماه قبل هم شروع کردم به گفتن.
و الله از کسی حمایت نکردم. از هیچ جریانی، از هیچ دستهای، از هیچ گروهی. افراد مختلف حتی مخالفین فکر و نظر عمومی کشور، حتی آنکسانی که ما با آنها مخالفت صریح هم داریم، پیش من آمدند مشورت گرفتند صحبت کردند و من هم گفتم. چون وظیفه من این است که توضیح بدهم؛ اما اینکه حمایت کرده باشم و اسم برده باشم هرگز اینگونه نبوده است. ملاکات را گفتهام. حالا بعضی وقتها این ملاکات با بعضیها تطبیق میکند دیگر مسئول این من نیستم. رهبری هم وقتی ملاکات را میگوید با بعضی از جریانات تطبیق میکند. آیا باید بگوییم که آقا طرفدار آن جریان است؟ آن جریان طرفدار این ملاک است. دقت داشته باشید. جوانی چند روز پیش آمد و گفت آقا میگویند شما گفتید به فلانی رأی بدهید. گفتم من نگفتم دروغ محض است. هرکس گفته دروغ گفته. خودم دارم میگویم که نگفتم. مثل آن قصه میماند که گفت حاجآقا شما زنده هستید؟ من شنیده بودم شما مردهاید. گفتم میبینی که زنده هستم. گفت نه آنکسی که گفت خیلی آدم موثق و راستگویی بود. حالا خودم دارم میگویم که نگفتم و در خطبه هم گفتم. دوباره میگویم. حالا عرض میکنم بنده از هیچ ائتلاف و جناح و دستهای حمایت نمیکنم و اگر کسی آمد گفت من از او حمایت کردم و عکس آورد و گفت ببین من با فلانی عکسدارم همینها را ملاک قرار بدهید که به او رأی ندهید. الآن دارم میگویم. تکبیر هم نمیخواهد، عمل کنید. به چنین کسی که میگوید ببین حاجآقا از من حمایت کرده با او هم عکس گرفتم، به او قطعاً رأی ندهید. همین نمره منفی است.
دروغگوئی یک شاخصه است که نباید به دروغگو رأی داد. من بعضی از این کاندیداها را میشناسم مثل ریگ دروغ میگویند. پیش خود من دروغ گفت. ده دقیقه نشسته بود ۳ دروغ گفت. بعد ۶ ماه ۷ ماه بعد آمد یادش رفته بود که چه گفته بود دوباره سه دروغ دیگر گفت. آنوقت من بیایم از چنین کسی حمایت کنم؟ قطعاً نمیکنم. هرکس دروغگو باشد و شما به او رأی بدهید باید به خدا جوابگو باشید.
هرکس که حریم خدا را رعایت نمیکند او مورد اعتماد نیست. بعضی از احکام خدا را در چهره بعضی از این افراد که کاندیدا شدند شما میبینید که له کرده است. حکم خدا را از بین برده است. حالا فردا ببینید که عکسهایشان را در خیابان میزنند با چه چهرههایی مرد و زن. بعضی از مردها همین کارها را میکنند خانمها هم همینطور. نمیشود به چنین کسی رأی داد.
کاندیداها بدانند که مسئول عملکرد خودشان و ستادهایشان و اطرافیانشان هستند. نمیتواند بگوید که ستاد من این کار را کرد. این ستاد زیر نظر توست باید مواظب باشی. انتخابات فرصت همگرایی و وحدت ملی و منطقهای ایجاد میکند، از دست ندهید. نظارت بر مجریان انتخابات را هم مسئولین دقت کنند. نکاتی را حتماً توجه کنید. مواظب باشید دچار قومی گری و قبیله گری و محلی گری نشوید. عندالله مسئول هستید. بعضی شایعات در تخریب چهرههای انتخاباتی که احتمال پیروزی در آنها هست فراوان میشود. اینها را مواظب باشید. اگر کسی در این شایعات بدمد قطعاً حرام انجام داده است. استفاده از ابزارهای نادرست و ناهنجار. مثلاینکه میخواهند قشر خاکستری را جذب کنند از جذابیتهای شهوانی استفاده میکنند. برای افزایش مشارکت این قشر حرکتهای انجام میدهند. مطلب دیگر اینکه مواظب باشید عدهای برای نفوذیهای بهظاهر موجه در صفوف نیروهای انقلابی تلاش میکنند. مواظب باشید که اینگونه نباشد.
آخرین مطلب هم یاد و خاطره شهدای تبریز است که برای چهلم قمیها گرفته بودند در ۲۹ بهمن که یاد همه شهدا را گرامی میداریم خدای تعالی انشالله همه ما را متوجه وظایفمان بکند.