حدیث بندگی/

شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود (جلسه شصتم)

روابط عمومی (۲) ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰
  • حدیث بندگی
  • موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
  • ۱۳۹۸/۱۰/۲۵ – جلسه شصتم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

«‏یَا ابْنَ‏ مَسْعُودٍ إِیَّاکَ أَنْ تُشْرِکَ بِاللَّهِ طَرْفَهَ عَیْنٍ وَ إِنْ نُشِرْتَ بِالْمِنْشَارِ أَوْ قُطِعْتَ أَوْ صُلِبْتَ أَوْ أُحْرِقْتَ بِالنَّارِ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ‏»

 عرض کردیم در این توصیه و موعظه که رسول خدا به عبدالله ابن مسعود دارند مثل کسی که خطابه می‌خواند و برای حرف خودش به قرآن و روایات اهل‌بیت استناد می‌کند، رسول خدا هم هر دستورالعملی را که در این بندهای توصیه‌اش به ابن مسعود فرمودند به یک آیه یا دو آیه یا سه آیه و بعضی جاها به چهار آیه از آیات قرآن استدلال کردند. در اینجا هم به یک آیه استدلال کردند. در بخش قبل به دوست داشتن صالحان اشاره کردند و حالا فضای دیگری را برای ما ترسیم می‌کند که در همان مسیر است. می‌گوید ای پسر مسعود «‏ إِیَّاکَ أَنْ تُشْرِکَ بِاللَّهِ طَرْفَهَ عَیْنٍ» بپرهیز از این‌که یک‌لحظه حتی نسبت به خدای تعالی شریک قائل شوی. به‌اندازه یک چشم به هم زدن. ببینید چقدر دارد اهمیت می‌دهد و مسئله را مهم می‌کند. اندازه چشم برهم زدنی برای خدا شریک قائل نشوید. مگر ما برای خدا شریک قائل می‌شویم؟ مؤمنین مگر برای خدا شریک قائل می‌شوند؟ عبدالله بن مسعود یکی از آن چهارنفری است که قرآن را نوشته است. یکی از آن چهارنفری است که رسول خدا او را در قرآن و مسائل قرآن مورد اعتماد قرارش داده است. در اول حدیث شخصیت عبدالله ابن مسعود را برای شما گفته‌ام که چه جایگاه رفیعی دارد. حالا به او می‌گوید که تو به‌اندازه چشم برهم زدنی شرک نورز. مگر شرک چیست؟ مگر ما شرک می‌ورزیم؟ بعد می‌فرماید «وَ إِنْ نُشِرْتَ بِالْمِنْشَارِ أَوْ قُطِعْتَ أَوْ صُلِبْتَ أَوْ أُحْرِقْتَ بِالنَّارِ» اگرچه تو را با قیچی یا با اره ریزریزت کنند یا تو را قطعه‌قطعه کنند یا این‌که تو را به صلیب بکشند (یکی از راه‌های شکنجه قدیم این بوده است. دست و پای طرف را می‌بستند به یک چوبی به‌صورت صلیب و گرسنه و تشنه نگهش می‌داشتند تا بمیرد) یا تو را در آتش بیندازند. در تمام این شرایط به‌اندازه یک چشم برهم زدنی شرک نورز. خدای تعالی در آیه هجدهم سوره مبارکه حدید فرمود «وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ‏» این‌ها صدیق و آگاه هستند در نزد خدای تعالی.

 در قرآن کریم درباره مسئله شرک که اهل شرک نباشیم موارد فراوانی را داریم. از توصیه‌های لقمان به فرزند بزرگوارش که در آیه ۱۳ سوره مبارکه لقمان است «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» وقتی لقمان فرزندش را موعظه می‌کرد می‌گفت به خدا شرک نورز که شرک ظلم بزرگی است. اصلاً در مخیله ما می‌آید که برای خدا شریک قائل شویم؟

در آیه ۱۱۶ سوره مبارکه نسا فرمود «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا» خدای تعالی کسی را که اهل شرک است نمی‌آمرزد. بقیه را هرچه بخواهد می‌آمرزد؛ اما شرک را نمی‌آمرزد. هرکس برای خدا شریک قائل شود قطعاً دچار گمراهی و دوری از خدا شده است، دوری دراز و طولانی. قرآن کریم هم به ما دستور داده است. رسول خدا هم همین را فرمود.

 مسئله شرک مهم است. بنی امیه چند کار می‌کردند. به تمام منبری‌ها و عمالشان، منبری‌هایی که از طرف سلطان جائر به منبر می‌رفتند و سخنرانی می‌کردند، دستور داده بودند که تا می‌توانید راجع به تولی صحبت کنید؛ اما از برائت چیزی نگویید. از تولی صحبت کردن سخت نیست. اینکه بگوییم باهم مهربان باشیم، باهم خوب باشیم و دعوا را کنار بگذاریم، اسلام، اسلام رحمانی است که کسی با انسان بد نمی‌شود؛ اما تا بگوییم این چیز را برای چه دست زدی خلاف شرع است تا نهی از منکر می‌کنی و امربه‌معروف می‌کنی تازه دشمنی‌ها شروع می‌شود. بنی امیه دستور داده بودند که بالای منبر از تبری نگویید. از دشمنی با اعداء دین هرگز صحبت نکنید. مردم آگاه می‌شوند. مردم بیدار می‌شوند. پول می‌دادند، اجرت می‌دادند به افراد که فقط مجیز بگویند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ بَنِی أُمَیَّهَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ الْإِیمَانِ وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ الشِّرْکِ لِکَیْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ» بنی‌امیه آموختن ایمان را برای مردم آزاد گذاشتند. هر مسجدی، هر حسینیه‌ای، هر زینبیه ای، هر دارالقرآنی، هرجایی که هست، هر منبری که برای مردم از ایمان می‌گفت تشویقش می‌کردند. بگویید که مردم اهل ایمان باشند. اهل نماز و روزه باشند. از این حرف‌ها برای مردم بزنید؛ اما هرگز راجع به شرک سخن نگویید. شرک شناسی را آزاد نگذاشتند. درباره اینکه افراد مشرک می‌شوند و از راه دین بیرون می‌روند صحبت نکنید تا اگر آن‌ها را به شرک کشاندند نفهمند که دارند عمل شرک‌آلود انجام می‌دهند. مثلاً در تعریف اسلام، وقتی اسلام را جوری برای شما معنی کردند، بخشی را گفتند و بخش دیگرش را نگفتند، شما هر وقت از اسلام بشنوید یک بخش آن را بلد هستید و از بخش دیگر آن غافلید. درصورتی‌که اسلام یک مجموعه است. الآن در فرق و نحله‌ها که نگاه کنید دیده‌اید که بیش از ۷۰ فرقه داریم. همه این‌ها به قرآن استناد می‌کنند. همه به آیات الهی استناد می‌کنند ولی سران همه این‌ها یک وجه را گرفتند و همه‌چیز را نگفتند. هر قسمتی را که دوست داشتند گفتند یا هر برداشتی که به ذهنشان رسیده است همان را بیان کردند. باید مواظب بود که دچار شرک نشد.

شرک بسیار سخت است. یک‌وقت در اطاعت است. یک‌وقت شرک در عبادت است. همه اقسام شرک باطل است. موارد زیاد است که حالت‌های شرک چگونه است. یکی از مواردی که هست و آیه عجیبی است که در قرآن کریم فرموده است ۱۰۶ سوره مبارکه یوسف است «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» بیشتر آن‌ها به خدا ایمان نیاوردند؛ یعنی بیشتر مردم، مگر اینکه مشرک هستند؛ یعنی بیشتر افراد مشرک هستند. بعد هم در جای دیگری دارد که مشرک نجس است. «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ» این شرک کدام شرک است که گرفتاری درست می‌کند؟

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: از کاری که موجب عذرخواهی می‌شود بپرهیز. کاری را انجام می‌دهید و بعد می‌بینید که نباید انجام می‌دادید و عذرخواهی می‌کنید. باید قبلش راجع به آن کار فکر کنید. کاری که انجام می‌دهی بعد باعث شود که از آن عذرخواهی کنی از آن کار بپرهیز که در آن شرک خفی است. می‌خواهم به مواردی اشاره‌کنم که چه چیزهایی آخر شمارا به شرک می‌کشاند. صرف شریک برای خدا قائل شدن که معلوم است من برای خدا شریک قائل نمی‌شوم. من خدا را احد واحد حی قیوم عالم حکیم قادر می‌دانم. هرگز که من برای خدا شریک قائل نمی‌شوم؛ اما این خطاب به من هست، به شما هست، به همه هست که «لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ» نسبت به خدا شریک قائل نشوید. این‌ها را ما باید از اهل‌بیت یاد بگیریم. رسول خدا فرمودند کاری که می‌کنی که بعد عذرخواهی کنی در این شرک خفی هست. این توضیح دارد که چطور شرک خفی می‌شود. آن کاری که کردی آیا دستور خدا بود یا نبود؟ اگر دستور خدا بود عذرخواهی ندارد. اگر دستور خدا نبوده، کار نفسانی بوده، کاری بوده که انجام دادی تا رفیقت خوشش بیاید، کاری انجام دادی تا راجع به تو حرف خوبی بزنند، کاری انجام دادی تا راجع به تو حرف بد نزنند، حواست به چیز دیگری بوده است، این می‌شود شرک. لذا کسی که کار الهی انجام می‌دهد عذرخواهی نمی‌کند. کار الهی عذرخواهی ندارد.

در روایت دیگری است که امام صادق علیه‌السلام فرمودند درباره این آیه که می‌گوید «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» ایمان نیاوردند اکثر شما مگر اینکه مشرک هستند. حضرت فرمودند «لَوْلاَ فُلاَنٌ لَهَلَکْتُ، وَ لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَأَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا، وَ لَوْلاَ فُلاَنٌ لَضَاعَ عِیَالِی، أَ لاَ تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ لِلَّهِ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ، قَالَ: قُلْتُ: فَیَقُولُ: لَوْلاَ أَنَّ مَنَّ اَللَّهُ عَلَیَّ بِفُلاَنٍ لَهَلَکْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ لاَ بَأْسَ بِهَذَا» اگر حاج‌آقا نبود و این نامه را امضا نمی‌کرد ما بدبخت شده بودیم. این شرک است. اگر فلانی نبود من از بین رفته بودم و چنین بلایی به سرم می‌آمد. اگر فلانی نبود خانواده‌ام نابود می‌شد. آیا نمی‌بینید که او با این حرف‌هایش در ملک خدا برای خدا شریک قائل شده است؟ می‌گوید اگر این آقا نبود زن و بچه مرده بودند. همه‌چیز دست خداست. در ملک خدا دارد رزق خدا را می‌خورد و در مقام حرف زدن مشرک است. راوی از امام سؤال می‌کند: اینکه بگویم اگر خداوند به‌واسطه فلانی به من منت نگذاشته بود من از بین رفته بودم، این عیبی دارد؟ حضرت فرمودند عیبی ندارد. خدا به‌واسطه فلانی به من منت گذاشت این عیبی ندارد. چون شما اول خدا را دیدی بعد خودت را دیدی. بعد دیگری را دیدی. مشکل این است که خدا را نمی‌بینیم. می‌گوییم اگر این نبود بدبخت شده بودم؛ اما اگر گفتی خدا بر من منت گذاشت و به‌واسطه این شخص کار من را درست کرد و فلانی را مجرای فیض خدا بدانید شرک نیست. باید نگاه استقلالی ما اولاً و بالذات به خدای تعالی باشد. لذا اگر بگوییم که اگر تو نبودی من بدبخت شده بودم این شرک است. پس می‌شود اهل ایمان و نمازخوان و اهل دعا و مسجد برو هم مشرک باشد. شیطان مگر ول می‌کند.

شرک خفی که در بعضی از روایات هم آمده است که انسان در کنار خدای تعالی کسی را قرار بدهد از رد پای مورچه هم ناپیداتر است. مورچه را در شب تاریک می‌بینید؟ اصلاً دیده می‌شود؟ می‌گوید شرک این‌طور می‌آید. عمل ریایی که انسان برای خدا کاری را انجام ندهد؛ اما اگر انسان برای خدا انجام داد چه می‌شود؟ خدا می‌گوید من می‌خرم. کار خالص را خریدارش خداست. «وَأخْلِصِ الْعَمَلَ، فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ» تأکید می‌کند. در ادبیات عرب ناقد یعنی صراف. کسی که دست به پول میزند پول را از تقلبی می‌شناسد. این را تعبیر آورده است. می‌گوید عملت را خالص کن و فقط برای خدا انجام بده که کسی که عمل را بررسی می‌کند که چه جنسی دارد او بصیر بصیر است. می‌فهمد این کار را برای خدا کرد یا برای غیر خدا. اثر عمل خالص چه می‌شود؟ می‌شود قاسم سلیمانی. این عمل خالصانه است و کل دنیا را تکان می‌دهد. عمل این مرد خالص فقط برای خداست. عمل خالص برد دارد. عمل خالص راه باز می‌کند. آب‌معدنی خوشمزه است و املاح دارد و برای بدن هم لازم است. چشمه‌های آب‌معدنی را دیده‌ام خیلی زلال و شفاف و اصلاً آدم احتمال نمی‌دهد که در آن چیزی هست؛ اما همین چشمه‌های آب‌معدنی شوره میزند و جلوی راه خودش را می‌گیرد. چون خالصی ندارد جلو نمی‌رود. ولی آب زلالی که املاح ندارد تا جایی که باید خودش را به مقصد برساند می‌رود. روی سنگی هم بریزد آن سنگ را سوراخ می‌کند. مسیر را باز می‌کند چون خالص است؛ یعنی هیچ شائبه‌ای در آن نیست. به مقدار خلوصش بردش زیاد است. شعاعش زیاد می‌شود. خون حسین علیه‌السلام تا قیامت برد دارد. کتاب دعا زیاد نوشتند. تا دلتان بخواهد نوشتند. علمای بزرگ هم نوشته‌اند. نمی‌گویم که آن‌ها بی‌اخلاص بودند ولی معلوم می‌شود که مرحوم شیخ عباس با اخلاص این کتاب را نوشته است. الآن چقدر چاپ می‌شود. در طول سالیان سال به انواع و اقسام مختلف در خانه همه لااقل یکی دو نسخه است. حتی کسانی که اهلش نیستند احتیاطاً در خانه‌شان دارند. چرا؟ به خاطر این‌که از روی اخلاص نوشته‌شده است. یک‌وقت ماشین در تهران و قم خراب‌شده بود ایشان آمده بود بیرون تا پنجره ماشین را بگیرند داشت می‌نوشت. گفت من نان امام زمان را که می‌خورم من کارگر امام زمانم تا وقتی‌که دارم رزقش را می‌خورم باید برایش کارکنم. یک روز دوستانش گفتند نهار مهمان ما هستی دیگر مهمان امام زمان نیستی بیا برویم کنار رودخانه استراحتی کن. قبول کرد رفتند. سفره را انداختند و نهار را خوردند. دوباره بلند شد رفت لب رودخانه و شروع کرد به نوشتن. گفت هر چه فکر می‌کنم خلاف مروت است یک‌عمر که نان من را داده برایش نوشتم امروز که نداده تعطیل کنم؟ زیر بار چنین چیزی نمی‌روم. در حالاتش گفته‌اند که کتاب خودش دست منبری بود ایشان هم با پدرش آمده بود مسجد. پدرش به او گفته‌ای کاش تو هم مثل صاحب این کتاب می‌شدی که لااقل مطالبت را برای مردم بگویند. گفت دعا کن این‌طور شوم. نگفت این کتاب خودم است. خیلی مردانگی می‌خواهد. ما یک‌چیزی که یاد می‌گیریم و بلد هستیم در پوست خودمان نمی‌گنجیم. می‌گوییم که به همه بفهمانیم که این برای من است. این را من گفتم. آن‌وقت اثرش این می‌شود. مسلم بدانید که بدون اخلاص پاداش این‌طور نمی‌شود. این مرد بزرگ مخلص جانش و خونش را درراه خدا داد و چنین شعاعی از نور بر عالم سیطره پیدا کرد. بدانید که آبروی مؤمن از خون او بالاتر است. آن مردِ دیگر آبرویش را داد. به‌زودی خواهید دید که چه اثر و شعاعی از نور سیطره پیدا خواهد کرد بر عالم. خیلی سخت است و مردانگی می‌خواهد. خون دادن راحت‌تر از آبرو دادن است. کار نکرده را تحویل گرفت. ولی باز زبان یک عده باز شده است. پرت‌وپلا می‌گویند به‌جای اینکه تشکر کنند. کمبودها و کم‌کاری‌ها را به جان خرید این سردار بزرگ. آن‌وقت این‌طور نمکدان می‌شکنند.

پرسیدند این روزها که گفته می‌شود اگر حاج قاسم نبود کشور ما به وضعیت چنین و چنان می‌افتاد، آیا این هم مصداق شرک است؟ بله. باید بگوییم خدای تعالی توسط این رزمنده مخلص و با مدیریت و تدبیر ایشان شر دشمنان را از سر اسلام کم کرد. خودش این‌طور نمی‌گفت که من کردم. آن‌وقت ما در مقام دفاع از او این‌طور بگوییم خیلی بد است. چون خودش این را نمی‌گفت که این‌همه برد پیدا کرد. می‌گفت من هیچ‌کاره‌ام. این فهم را خدا به مغز من انداخت. من به‌واسطه خدا این نقشه را می‌کشم.

در انتشار این خبر سهیم باشید:
مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.