به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده مقام معظم رهبری در استان البرز و امامجمعه کرج، آیتالله حسینی همدانی در ادامهی دیدارهای هفتگی خود با خانواده معظم شهدا و ایثارگران با حضور در منزل خانواده شهید «سید رحمتالله میرتقی» و جانباز سرافراز دفاع مقدس «رحمتالله حیدری»، با خانواده این شهید و جانباز دوران دفاع مقدس دیدار و گفتگو کرد.
آیتالله حسینی همدانی در این دیدار از شهدا بهعنوان عامل حفظ و تداوم انقلاب نام برد و بیان داشت: همهی مسئولین در نظام اسلامی، به برکت خون شهیدان بر مسند نشستهاند.
وی در ادامه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی غرب برشمرد و گفت: پیشرو بودن و خطشکنی که از ویژگیهای بارز شهداست، نیاز اصلی امروز کشور است و اقتصاد مقاومتی یا معضلات سیاسی و فرهنگی کشور، همه، از این راه به نتیجه میرسند.
در این دیدار که سلیمان رستمیان مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز نیز حضور داشت، آیتالله حسینی همدانی با اهداء لوح از ایثارگری و صبر و استقامت این خانواده شهید و جانباز دفاع مقدس تقدیر کرد.
شهید «سید رحمتالله میرتقی» یکم اردیبهشتماه ۱۳۳۷ در اورازان طالقان متولد شد. همزمان با تحصیل کار را در همان دوران نوجوانی دریکی از کارگاههای آهنگری محل آغاز کرد تا کمکی برای تأمین مخارج خانواده شود.
پس از پیروزی انقلاب حفاظت از دستاوردهای نظام موجب به عضویت درآمدنش در سپاه پاسداران شد، مدتی بعد به همراه تعدادی از جوانان انقلابی برای تشکیل سپاه پاسداران کرج اقدام کردند.
میرتقی محقق اطلاعات ناحیه کرج و مسئول تدارکات بسیج همان ناحیه بود. وی همچنین در عملیاتهای «والفجر مقدماتی» و «والفجر ۱» حضور داشت که هر بار با مجروحیت از ناحیه “پا” و “دست” و “فک و صورت” به پشت جبهه اعزام میشد و سریعاً قبل از بهبودی کامل مجدداً در مسئولیت خودش حاضر میشد.
وی سال ۵۹ مسئولیت دسته رزمی جبهه سرپل ذهاب، معاون گردان حبیب ابن مظاهر، فرمانده یکی از گردانهای پیاده تیپ حضرت رسول در سال ۶۱ و فرماندهی گردان پیاده یاسر-لشگر ۲۷ محمد رسولالله (ص) را بر عهده داشت.
۳۶ سال پیش در بیست و دوم فروردینماه در منطقه عملیاتی شرهانی در عملیات «والفجر یک» سردار میرتقی به همراه جمعی از عاشقان شهادت به آرزوی خود رسیدند و ملکوتی شدند.
پیکر عده زیادی از آنها ازجمله سردار شهید «سید رحمتالله میرتقی» فرمانده گردان در منطقه بجا ماند و سال ۷۲-۷۳ تعداد زیادی از پیکرهای مطهر شهدا توسط گروه تخصصی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) کشف و به شهرها بازگرداند.
متن پیش رو وصیتنامه تأملبرانگیز سردار شهید «سید رحمتالله میرتقی» است.
خدایا از تو میخواهم که دعای مرا مستجاب فرمایی و مرا به شهادت برسانی و غیرازاین هیچ آرزوی دیگری ندارم پروردگارا از گناهانم درگذر و اگر تو درنگذری به کی رو آورم من غیر از تو کسی را ندارم که با او درد دل نمایم و تنها تو تکیهگاه من هستی و تمام امید من تو هستی من میدانم بنده خوبی برایت نبودم میدانم گناه زیاد کردم میدانم جای من در آتش جهنم است ولی هیچگاه از درگاه تو ناامید نبودهام و همیشه به تو توکل نمودم، پروردگارا مرا یاری ده تا بتوانم بنده خوبی برایت باشم، خدایا یاریم ده تا بتوانم یک سرباز نمونه باشم و در فردای قیامت سربلند جلوی مادرم فاطمه زهرا (س) باشم. خدایا به من شناخت کامل عطا کن تا بتوانم نعمتهای تو را شکرگزاری نمایم و از آن دسته از پیروانت باشم که از نعمتهای تو سپاسگزاری نمایم و شهادت میدهم خدا یکی است و شریکی ندارد و محمد (ص) آخرین پیامبر و فرستاده اوست و بعد از پیامبر خاتم حضرت علی و ۱۱ فرزندش فرستاده خدا که فرزند ۱۲ حضرت مهدی در غیبت کبری به سر میبرد و امیدوارم بهزودی ظهور نماید و در رکاب ان حضرت باشم و در غیبت ان حضرت پیشوا و رهبرم حضرت امام خمینی است اوست که ما را از خواب گران بیدار نموده و دوباره زنده کرد اوست که زندگی کردن را به ما آموخت اوست که ما را از زیر سلطه ابرقدرتها نجات داد و به همه عالم گفت او تنها امید مستضعفان میباشد و من به چنین رهبری افتخارمی کنم و بر این افتخار میبالم.
پدر جان از دست من رنج بردی و میدانم مرا بزرگ کردی تا از آن استفاده ببری ولی شمارا دعوت به صبر مینمایم زیرا من امانتی از طرف خدا پیش شما بودم و حال خدا امانت خود را میگیرد پس دادن امانت نباید شمارا ناراحت کند بلکه باید خوشحال باشی زیرا این امانت را خوب تحویل خدادادی در شهادت من گریه نکنید زیرا از آن شهیدان خجالت میکشم زیرا بدنهای تکهتکهشان در دشتهای پهناور ایران افتاده و خانوادهاش از آن خبری ندارند و تا حال چشمانتظار آنان میباشند و به خدا توکل کن کودکانم را خوب تربیت کنی و به امام بگویی که اینها دستپرورده من میباشند تا بتوانی در روز قیامت سربلند باشی، پدر جان نکند در جمع امت حزب اله و در جمع خانواده شهدا گریه کنی خوشحال و خندان باش، میدانم دلت میسوزد ولی اگر خواستی گریه کنی در منزل در خلوتگاه گریه کن زیرا اگر در جمع مردم گریه کنی دشمنان شاد میشوند و این ضربهای بر پیکر اسلام است چنان شاد و خندان و استوار و مقاوم باش که وقتی دشمنان شمارا ببینند دلتنگ و غمگین باشند و همیشه پیرو خط امام باش و طرفدار روحانیت مبارز و آگاه و متعهد باش، همینها بودند و هستند که اسلام را زنده کرده و زنده نگه میدارند.
مادر جان میدانم زحمات بسیاری برایم کشیدی و من نتوانستم فرزند خوبی برایت باشم اما امیدوارم که آخرت را خدا بدهد و امیدوارم که از تقصیر گناهانم بگذری و مرا حلال کنی زیرا اگر حلال نکردی تمام اعمالم هیچ و پوچ میباشد.
مادرم دلم میخواهد در انظار مردم بیتابی و گریه و زاری نکنی و در ان هنگام به یاد حضرت زینب بیفتید که او در یک روز ۷۲ تن داغ دید ولی در برابر دشمنان چنان مقاوم و استوار ایستاد و خطبه خواند که کاخ یزید را از هم پاشید.
مادر جان به یاد شهید مظلوم بهشتی باش که چنان بدنش را تکهتکه کردند و به یاد شهید بزرگ برادر رجایی و باهنر باش که چگونه در برابر ظلم ایستاد و جانش را فدای اسلام نمود.
به یاد شهدای انقلاب و شهدای جنگ تحمیلی و شهدای محراب باش و ببین که چگونه بدن شهید دستغیب را تکهتکه کردند و بدن شهید مدنی ان مرد بزرگ که در برابر خط کفر یعنی شریعتمداری ایستاد و بدنش را پارهپاره کردند صبور و بردبار و خونسرد باش و گریه و زاری نکن و در برابر خدا مطیع باش و هر چه خواست اوست رضا باش و همیشه امام را دعا کن و از خدا بخواه تا انقلاب مهدی این پیر جماران را برای شما نگه دارد و همیشه طرفدار روحانیت مبارز و آگاه باش.
برادران عزیز میدانم نتوانستم برادری شایسته برای شما باشم و من به شما افتخار میکنم و احتیاجی به پند و اندرز به شما نیست زیرا از من بهتر امام و انقلاب را درک کردید و به سهم خودتان دین خود را به این جمهوری ادا کردهاید و همیشه به یاد خدا باشید و از این دولت انقلابی و زحمتکش قدردانی کنید.
همسرم شاید شوهر خوبی برایت نبودم اما از خدا میخواهم که ترا در زندگی پیروز و موفق بگرداند و اگر شبها و روزها به منزل نمیآمدم در سپاه خدمت میکردم و میدیدم که برادرانم در جبهه میجنگند و شهید میشوند و خون میدهند دلم راضی نمیشد که بیایم در منزل و در کنار فرزندانم باشم زیرا فرزندانی را دیدم که شبها به بهانه پدر که در جبهه بود گریه میکردند و پدر پدر میکردند هیچگاه دلم راضی نمیشد و از خدا میخواهم که اسلام را به پیروزی نهایی برساند و پرچم اسلام را در تمام اقصی نقاط جهان به اهتزاز درآورد. فرزندانم را خوب تربیت کن و آنان را در آینده یا به حوزه علمیه قم و یا به سپاه بفرست و اگر خواستی گریه کنی حضرت زینب را به یاد آر و دلت را به خدا بسپار و به او توکل کن و از او یاری بخواه تا در زندگی زنی نمونه و خوب باشی.
پدر جان اگر خدا شهادت را نصیب من کرد مرا در امامزاده محمد دفن کنید اگر خواستید بهجای عزاداری شادی کنید میوه و شیرینی به مردم بدهید و به مردم بگویید که به شما تبریک بگویند دوست دارم هنگام دفن و کفنم لباس سپاهی که ارم سپاه دارد بر تنم کنید و پوتینهایم را نیز واکسزده و به پایم کنید و چشمهایم را باز بگذارید تا مردم فکر نکنند با چشمبسته راه را انتخاب کردهام باید بدانند با چشمباز راه خود را انتخاب کردهام. دوست دارم هنگام دفن کردنم چنان باشهامت و صبور باشید و محکم به روی پای خود بایستید و هنگام ناراحتی خدا را به یادآورید. نکند در برابر مردم، امت شهیدپرور، خانواده شهدا، گریه و زاری بکنید.
خواهرانم حجاب خود را حفظ کنید زیرا حجاب شما مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام میباشد کتابهای شهید مطهری و شهید بهشتی را زیاد بخوانید و دعای کمیل و نماز جمعه زیاد بروید و به نماز اهمیت بسیار بدهید همیشه و در همهجا از امام و دولت مکتبی و رئیسجمهور مکتبی و رئیس مجلس مکتبی دفاع کرده و از آنان پشتیبانی نمایید و به حزب جمهوری اسلامی کمک کرده و تا آن زمان که در خط ولایتفقیه باشند از آنان دفاع کرده و اگر کمکی توانستید به این حزب نیز کمک نمایید افراد و دوستان و فامیلهایی که در خط این انقلاب نیستند حق شرکت در تشییعجنازه مرا ندارند و همیشه در کارهایتان خدا را در نظر بگیرید.
“خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار”
“به امید زیارت کربلا و قدس عزیز”
“سید رحمتالله میر تقی”
۱۳۶۱/۹/۱۴ ساعت ۱۱ شب
گفتنی است؛ استان البرز در دوران دفاع مقدس ۵۲۵۰ شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.