- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۸/۰۸/۰۱– جلسه چهل و هشتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا مَدَحَکَ النَّاسُ فَقَالُوا إِنَّکَ تَصُومُ النَّهَارَ وَ تَقُومُ اللَّیْلَ وَ أَنْتَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ فَلَا تَفْرَحْ بِذَلِکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ أَکْثِرْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ الْبِرِّ فَإِنَّ الْمُحْسِنَ وَ الْمُسِیءَ یَنْدَمَانِ یَقُولُ الْمُحْسِنُ یَا لَیْتَنِی ازْدَدْتُ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یَقُولُ الْمُسِیءُ قَصَّرْتُ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ»
بعضی از ماها مبتلابه این قسمت از حدیث هستیم. بعضیها سادهتر، بعضیها بیشتر. بالاخره افراد خوششان میآید که از آنها تعریف کنند. همسر دوست دارد که همسرش از او تعریف کند. بچه دوست دارد که پدرش از او تعریف کند. پدر دوست دارد که بچه از او تعریف کند. همه افراد دوست دارند که از آنها تعریف شود. کسی کار خوبی میکند میخواهد تعریف بشنود. تا یک قسمت آن مشکلی نیست اما بیشتر که شود ببینید که چه میشود
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا مَدَحَکَ النَّاسُ فَقَالُوا إِنَّکَ تَصُومُ النَّهَارَ وَ تَقُومُ اللَّیْلَ وَ أَنْتَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ فَلَا تَفْرَحْ بِذَلِکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» ابن مسعود مردم که تو را مدح کردند و گفتند که این آقا اهل روزهی روز و قیام شب است ولی تو اینطور نیستی (نماز و روزهات را هم بهزور داری) ولی در مردم اینگونه است که میگویند چه آدم خوبی است، نکند که با تعریف آنها خوشحال شوی. چون خدای تعالی میفرماید گمان مبر کسانی که به کارهای خود بهطور غرورآمیزی خوشحال میشوند و دوست دارند که کارهای نکرده آنها مدح شود آنها از عذاب خدا نجات پیدا میکنند. خدای تعالی برای اینها عذاب دردناکی را در نظر گرفته است.
بعضیها کاری را انجام ندادند اما دوست دارند که تعریف بشنوند. تعریف هم نشنوند ناراحت میشوند. تعدادی روایت میخوانم تا این مطلب روشن شود. البته روشن هست. یکی از نشانههای عقل این است که انسان عاقل به مدح و ثنای بیجا رضایت نمیدهد. یکوقت هست انسان کاری را کرده، کار خوب و مفید را دارند تعریف میکنند. تا یک مقدار آن گیری ندارد اما از آن مقدار که گذشت دیگر به چاپلوسی و تملق میافتد. یادتان هست امام نشسته بودند، فخرالدین حجازی هم خدا رحمتش کند آن پایین نشسته بود داشت شعر میخواند. اگر یادتان باشد با یک حرارتی هم شعر میخواند. گفت تو از عیسی بالاتری، از موسی بالاتری. امام گفتند صبر کن الآن اینهایی که گفتی یواشیواش باورم میشود. جلوی او را گرفت. بعضی وقتها اگر آدم حواسش نباشد افراد از روی محبت و شدت حب چیزهایی میگویند که در طرف وجود ندارد. حالا بعضی چیزها هست، یک کاری کرده، یک خدمتی انجام داده و کسی دارد از خدماتش تعریف میکند؛ مثلاً در تودیع و معارفهها خیلی وقتها اینگونه میشود. اینجا رسول خدا میفرماید مردم تو را تعریف میکنند میگویند اهل نماز شب است و اهل روزه روز است؛ اما تو اینگونه نیستی. خوشحال نشو. لذا اگر کسی از مدح بیجا خوشحال شود عقل ندارد.
چند روایت از امیرالمؤمنین میخوانم درباره همین مسئله. «مَن مَدَحَکَ فَقَد ذَبَحَکَ» کسی که تو را مدح میکند دارد تو را ذبح میکند. دارد سر تو را میبرد؛ یعنی اینقدر بد است انسان بنشیند و دیگران او را تعریف کنند. بعد هم میداند که هیچکدام از اینها که میگویند نیست. «مَنْ مَدَحَکَ بِمَا لَیْسَ فِیکَ فَهُوَ ذَمٌّ لَکَ إِنْ عَقَلْت» هرکس تو را مدح کند به آن چیزی که در تو نیست او دارد تو را مذمت میکند اگر عقل داشته باشی و بفهمی، میفهمی که دارد تو را مذمت میکند و تعریفت نمیکند. اصلاً دارد تو را مسخره میکند.
در تعبیر دیگری باز امیرالمؤمنین فرمودند «مَن مَدحَکَ بما لَیسَ فیکَ فَهُو خَلیقٌ أن یَذُمَّکَ بما لَیسَ فیکَ» ببینید امیرالمؤمنین چطور ما را تربیت میکند. چقدر ما از روایات و اهلبیت دور هستیم. چقدر چراغ را خاموش کردیم و در تاریکی کورمالکورمال راه میرویم و دنبال زید و عمر میگردیم که دست ما را بگیرد و ببرد. اهلبیت هستند و تمام مسائل ریز ما را برای ما تبیین کردند، یادآوری کردند و آموزش دادند. قدمبهقدم دارند ما را پیش میبرند. ما اصلاً کاری با این حرفها نداریم. اصلاً انسی با این چیزها نداریم. کتاب غررالحکم را درگوشیات بریز. غررالحکم تمام احادیث دوکلمهای و سهکلمهای است؛ مثلاً «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ» از چیزی ترسیدی خودت را در آن بینداز. «اِسْمَعْ تَعْلَمْ وَ اسْکُتْ تَسْلَمْ» گوش بده تا یاد بگیری، ساکت باش تا آسوده باشی. در مسیرهای کوتاه که میروید هم بخوانید، هم حفظ کنید، هم عمل کنید. ما وقتمان را هدر میدهیم. باید از فرصتها استفاده کنیم. هذا من فضل ربی در این سه ماهی که به این مسجد آمدم چهار جزء قرآن خواندم. این ۲/۳ دقیقههایی که نشستم همینجا، از باب فخر نمیگویم میخواهم بگویم که راحت میشود از فرصتها استفاده کرد. فرصتهای که شاید هیچکدام از شما هم حواستان به آن نباشد. همینکه نشستم تا اذان بگوید تا میکروفون را درست کند، خواندم و امروز دیدم چهار جزء شده است. از وقتتان که استفاده کنید زیاد میشود. مدیریت زمان که داشته باشید زمان زیاد میشود. شخص در مدت کمکارهای زیادی میتواند انجام بدهد. فرصتها را نباید از دست داد. وقتیکه از دست رفت دیگر برنمیگردد. عرضم این بود که با روایات اهلبیت انس بگیرید. ارتباط داشته باشید. خیلی سخت نیست. مثلاً برای خودتان شعار درست کنید روزی ۱۰ دقیقه با نهجالبلاغه. آنوقت مقید باشید که حتی اگر وسط مطلب بود ده دقیقه تمام شد تمام کنید و زیاد به خودتان فشار نیاورید. بعد از مدتی بدون فشار تا یک ساعت هم میتوانید مطالعه کنید و اذیت نشوید. ولی از ۱۰ دقیقه شروع کنید و برای خودتان شعار درست کنید. در بعضی از روایات دارد که از ما نیست کسی که در هفته یک روزش را به دنبال مسائل فهم دین خودش نرود. مشغول تعلیم و تعلم و یادگیری نباشد؛ یعنی نگوید که من شیعه هستم. باید وقت بگذاریم که دنبال این امورات برویم. بعد میبینیم که عدهای حرفهایی میزنند که انگار در شیعه بزرگ نشدند. یک مقدار خصوصاً این سالهای اخیر خیلی از این مسائل فاصله گرفتند. قدیمها شاید بیشتر انس و ارتباط بیشتری بود. امیرالمؤمنین میفرماید «مَن مَدحَکَ بما لَیسَ فیکَ فَهُو خَلیقٌ أن یَذُمَّکَ بما لَیسَ فیکَ» کسی که تو را مدح میکند به آن چیزی که در تو نیست سزاوار است که تو را با آن چیزی که در تو نیست مذمت کند. بعضی وقتها انسان افراد را میشناسد میداند که مثلاً درس نخوانده است. شروع میکند از مناقب علمی طرف صحبت کردن یا جلوی خود آدم میآیند و اصلاً هم ما را نمیشناسند فقط مثلاً شنیده است که این نماینده ولیفقیه است. بعد یک کاری دارد و چیزی میخواهد شروع میکند از ما تعریف کردن جلوی خودمان. باکسی که اینگونه با تو رفتار میکند دوست نشو. کسی که ویژگیای را که در تو نیست شروع میکند تو را با آن ویژگی تعریف میکند جا دارد که چنین کسی چیزهایی که در تو نیست را در جای دیگری بگوید و مذمت کند. به چنین کسی اعتماد نکن. این شخصی که تو با آن رفاقت کنی نیست. اگر دیدید کسی دارد جلوی شما از شما تعریف میکند به چیزهایی که در شما نیست اصلاً به او اعتماد نکن. اینیک قاعده است که اهلبیت به ما یاد دادند. کاری دارد، یک قرضی دارد، مشکلی در او هست، دارد فریب میدهد. امیرالمؤمنین با این بیان میفرمایند که فریب مدحکننده را نخورید. این شخص را بهعنوان دوست انتخاب نکنید. چون برای خود شما لااقل معلوم است که دارد خلاف واقع میگوید ولی متأسفانه ما چون هوای نفس داریم میبینیم تعریفمان را میکنند خوشمان میآید که این شخص را برای خودمان نگهداریم اما نمیدانیم همین کسی را که داریم برای خودمان نگه میداریم بعداً پدر ما را درمیآورد، چون دوست نیست. خواستهای دارد و چون دارد دنبال خواستهاش میگردد ما را مدح میکند. اگر خواسته دیگری پیدا شد که ناچار شد به خاطر آن خواسته ما را ذم کند ذم میکند.
در یک بیان دیگری است امیرالمؤمنین فرمودند: مدحکننده تو به آنچه در تو نیست مسخره کننده توست. مثلاً شما تازه اول طلبگیتان است و درس نخواندهاید به شما میگوید حضرت آیتالله. دارد شمارا مسخره میکند. کسی که دانشجوی دکتری است مثلاً به او میگویند پروفسور خوب دارد مسخره میکند. حالا اگر در مقام شوخی باشد دوستانه و رفاقتی دارند شوخی میکنند اما در مقام جد چیزی بگوید مثلاً به کسی بگویند علامه دارد مسخره میشود و خودش حواسش نیست که مسخرهاش کردند. هنوز مقدمات کارش مانده است به او بگویند علامه، معلوم است که دارند او را مسخره میکنند. اگر حواسش باشد باید زیر بار نرود.
آیه شریفه که پیغمبر خدا در این بخش از حدیث شاهد میآورند «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» این آیه ۱۸۸ سوره مبارکه آلعمران درباره آزار اهل کتاب بود. یهودیان میآمدند مسلمانها را اذیت میکردند با گفتارشان که این آیه نازل شد که عالمان کجاندیش و کوتهفکر یهودی که اهل کتمان آیات الهی بودند و تبیین آیههای خدای تعالی را در تورات کتمان میکردند و مردم را هدایت نمیکردند به سمت خیر و صلاح و فلاح اینها خوشحالی کاذبی داشتند، از کارهای بدی که انجام میدادند خوشحال بودند و منتظر پاداش و ستایش هم بودند برای کار خیری که نکرده بودند. لذا خدای تعالی میفرماید کسی که عقل دارد از کار موجود زشت و بیهوده خوشحال نمیشود و توقع پاداش ندارد. در این آیه شریفه خدای تعالی دو مطلب را متذکر شده است که هرکدام از اینها بهتنهایی فضایی را ایجاد میکند که آن شخص عذاب شود. بعد اگر هر دو باهم در یک شخص باشد عذابش عذاب الیم است. کما اینکه خدای تعالی فرمود «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» آن دو مورد چیست؟ یکی خوشحالی برای انجام دادن کار ناپسند، کار بد انجام داده است خوشحال است و دومین مورد هم تمجید برای کار انجامنشدهای است که باید انجام میشده است و توقع دارد که چرا من را تعریف نکردی.
روایاتی در نکوهش حمد بیهوده و ستایش بیخود داریم که چند مورد آن را برای شما میخوانم.«قال رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم إِیَّاکُمْ وَالمَدح فَإِنَّهُ الذَّبْحُ» از مدح بر حذر باشید که ذبح است. رسول خدا فرمودند: اگر مردی با کاردی تیز و بران به مرد دیگری حمله کند برای این شخص بهتر است تا اینکه روبه رویش او را ستایش کنند؛ یعنی با چاقو به جان کسی بیفتند بهتر از این است که جلوی او بایستند و تعریف او را بکنند به چیزهایی که در او نیست.
امیرالمؤمنین روشی را به ما یاد داده است که این روش را قبلاً به مناسبتی در خطبه که حکمتها را به ترتیب جلو میآمدیم گفتم. ولی عبارت، عبارت قشنگی است و ترجمه آن را برای شما میخوانم. بالاخره افراد تعریف میکنند، اگر کسی یکوقت تعریف ما را کرد حواسمان باشد و شما همیشه این را یادتان باشد ریشه تمام گرفتاریهای ما غفلت است و بیتوجهی است. اگر از غفلت خودمان را نجات بدهیم و حواسمان باشد خیلی از این چیزها دیگر تأثیر خودش را از دست میدهد. انسان باید ذاکر باشد. دائم حواسش باشد که گول نخورد. لذا این دستورالعمل از امیرالمؤمنین است که اگر کسی شمارا مدح کرد بلافاصله به خدای تعالی عرض کن بگو خدایا تو مرا از خودم بهتر میشناسی، من هم خودم را از مردم بهتر میشناسم. مردم چیزهایی را درباره من میگویند اما من خودم بهتر میدانم که چهکاره هستم. بعد میفرماید خدایا ما را بهتر از آن چیزی قرار بده که آنها گمان میکنند. مثلاً میگویند اهل نماز شب است، اهل دعاست، اهل ذکر است، خدایا گمانی که اینها دارند را در من بیشتر از اینها که میگویند قرار بده. چیزی را هم که درباره من نمیدانند که چه رذایل و بدیهایی دارم ولی در من هست خدایا آنها را ببخش. ببینید چه راه قشنگی را امیرالمؤمنین یاد داد. این انسان را از غفلت نجات میدهد و میشود ذکر. اینکه برای انسان آمد باعث رشد انسان میشود. باعث تعالی میشود. اگر نباشد باعث عجب میشود. باعث نخوت و تکبر میشود. باعث خودبزرگبینی میشود. پس باید مواظب خودمان باشیم و خودمان را تربیت کنیم که دوستی دیگران در تعریف از ما، ما را از خود بیخود نکند و دچار کبر و نخوت و بیچارگی نکند.
میدانید گرفتاری چیست؟ گرفتاری یکی این است که تمجید انسان را بکنند و انسان ممانعت نکند. از این گرفتاری بالاتر این است که اگر کسی تمجید نکند بگوید که چرا نکردی. این دیگر خیلی بالاتر است که شخص دیگران را مجبور به تعریف و تمجید کند. یا اینکه کسی از روی محبت و علاقه تعریف کند و انسان نتواند خودش را کنترل کند، همه اینها را روایت داریم.
امیرالمؤمنین به مالک اشتر نوشتند: به اهل پارسایی و راستی بپیوند و آنها را چنان تربیت کن که در ستایش تو اغراق نکنند. معلوم میشود که یکی از کارهای مسئولین و وظایفشان تربیت افراد است، نه بیتربیت کردن افراد؛ یعنی در نوع رفتارشان و نوع برخوردشان با جامعه باید روششان روش تربیتی باشد. ما این را از کجا میفهمیم؟ از نامه امیرالمؤمنین به مالک. مالک میخواست حاکم مصر شود دارد به ایشان حکم مأموریت میدهد که از طرف ما در آنجا فرمانروا باش اما مردم را اینگونه تربیت کن؛ یعنی کار امیر، کار استاندار، کار فرماندار، تربیت مردم است. این طملب توسعه دارد به هر مسئولی که باید در روش و کارش برای مردم برنامه تربیتی داشته باشد. میفرماید: به اهل پارسایی و راستی بپیوند و ببینند که رفتوآمد تو با آدمهای درستکار و درستوحسابی است؛ و مردم را چنان تربیت کن که در ستایش تو اغراق نکنند و با ستودن کاری که نکردهای دلشادت نسازند؛ و الا اگر فضا را برای چاپلوسی بازکنیم همین چیزی میشود که امروز در جامعه میبینیم. بعضیها اهل چاپلوسی هستند و بعضیها هم متأسفانه خوششان میآید؛ زیرا که ستایش زیاد خودپسندی میآورد و به سرکشی و تکبر میکشاند.
یادتان باشد اگر دیدید کسی شخصی را که شایسته تائید و شایسته ستایش نیست مدح میکند او را متهم کنید. حتماً آن را متهم کنید. امام عسکری این را به ما یاد داد. هر کس فردی را که استحقاق ستایش ندارد بستاید خود را در مقام اتهام و بدگمانی قرار داده است؛ یعنی شما میتوانید او را متهم کنید. «مَنْ مَدَحَ غَیْرَ اَلْمُسْتَحِقِّ لِلْمَدْحِ فَقَدْ قَامَ مَقَامَ اَلْمُتَّهَمِ» او را متهم کنید و بدانید که ریگی به کفشش هست.
و بدتر از همه اینها وقتی است که کسی شخص بدکار را ستایش کند. یکوقت طرف هیچ فضیلت و مزیتی ندارد شما برایش فضیلت میتراشید، یکوقت طرف شخص مذمومی است، آدم بدی است. رسول خدا فرمودند: هرگاه بدکار ستوده شود عرش خدا به لرزه درآید و پروردگار به خشم آید. همه مطالبی را که گفتیم بگذاریم کنار، از همه اینها بدتر این است که شخص دزد و پستفطرت و خائن به ملت و خائن به بیتالمال را شروع کنید از او تعریف کردن، عرش خدا به لرزه درمیآید و خدا به خشم میآید.
بعد حضرت فرمودند «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ أَکْثِرْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ الْبِرِّ فَإِنَّ الْمُحْسِنَ وَ الْمُسِیءَ یَنْدَمَانِ یَقُولُ الْمُحْسِنُ یَا لَیْتَنِی ازْدَدْتُ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یَقُولُ الْمُسِیءُ قَصَّرْتُ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ» زیاد اعمال صالح و نیک انجام بده. هم کسی که کار خوب انجام داده، هم کسی که کار بد انجام داده، هر دو روز قیامت پشیمان هستند. روز قیامت شخص نیکوکار میگوید ایکاش بیشتر انجام داده بودم و شخص بدکار میگوید که کوتاهی کردم. تا در دنیا هستید مشغول کار خیر باشید. در اینجا رسول خدا به آیه ۲ سوره قیامت اشاره میکند «وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ» به نفس سرزنشگر قسم میخورم که روز قیامت همه پشیماناند و حسرت میخورند. یکی از اسامی قیامت یوم الحسره است. خوبها حسرت میخورند که چرا اضافه نکردند و بدها حسرت میخورند که چرا کوتاهی کردند.