- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۸/۰۷/۱۰– جلسه چهل و پنجم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ الدُّنْیَا مَلْعُونَهٌ مَلْعُونٌ مَنْ فِیهَا وَ مَلْعُونٌ مَنْ طَلَبَهَا وَ أَحَبَّهَا وَ نَصَبَ لَهَا وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ قَوْلُهُ تَعَالَى کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْهُ لِلَّهِ خَالِصاً لِأَنَّهُ لَا یَقْبَلُ مِنْ عِبَادِهِ الْأَعْمَالَ إِلَّا مَا کَانَ لَهُ خَالِصاً فَإِنَّهُ یَقُولُ وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزى إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى وَ لَسَوْفَ یَرْضى»
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ الدُّنْیَا مَلْعُونَهٌ مَلْعُونٌ مَنْ فِیهَا وَ مَلْعُونٌ مَنْ طَلَبَهَا وَ أَحَبَّهَا وَ نَصَبَ لَهَا» ابن مسعود دنیا ملعون است و ملعون است هر چه که در اوست و ملعون است هر کس به او عشق ورزد و طالب آن باشد و آن را هدف نهایی خود قرار دهد. گفتم که دنیا ماه و ستاره و خورشید و درخت و جنگل و دریا و صحرا و نعمتهای دنیا نیست که مذمت می شود. نعمت خدا که ملعون نیست. گفته است استفاده کنیم، داده است برای بهره بردن. پیامبر اکرم می فرمود که به صحرا و دریا بروید، به تفرج بروید. باغی بود که برای یکی از اصحاب حضرت بود، حضرت به آنجا میرفت و قدم میزد و تفرج میکرد. مسیرش را جوری تنظیم میکرد که از کنار سبزهزار بگذرد. دیدن زیباییها خوب است، به روح طراوت میبخشد. دنیا وابستگیهاست. وابسته بودن به چیزی میشود دنیا؛ جانش را بگیری آن چیز را نمیدهد. هر چیزی که انسان را مشغول از خدا کند؛ یعنی باعث شود که توجه به خدا نباشد میشود دنیا که یا پست و مقام است یا بچه هایمان هستند یا همسرمان است یا ماشین و انگشتر و ساعت و تسبیح. چیزی که ما را از خدا باز بدارد میشود دنیا. یا درس و بحث است یا استادی کردنهای ماست یا شاگردی کردن است. دیده اید کسانی را که به دنبال مریدی و مرادی هستند. وابستگیهاست که مشکل است. میگوید کسی که به دنیا وابستگی داشته باشد از رحمت خدا به دور است. لعن یعنی دور از رحمت خدا. پس باید چه کار کرد برای استفاده از اینها؟ حواست باشد که همه اینها از بین میرود. بهترین تذکر قران است. فرمود ابن مسعود تمام این وابستگیها مورد لعن خداست. هر کسی که عشق ورزد و آن را هدف نهایی خودش قرار بدهد مورد لعن است.
بعد میفرماید «وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ» آن چیزی که حرف منِ پیغمبر را تایید میکند در کتاب خداست که میفرماید همه چیز از بین می رود. به چیزی که از بین میرود دل نبند. به چیزی که ماندنی است تکیه کن، چیزی که از بین میرود قابلیت تکیه کردن ندارد. مثل خود انسان است. آدم به چیزی که نابود میشود که وابسته نمیشود. همه چیز از بین میرود. هر چیزی که روی زمین است فناپذیر است.
وجه الله چیست؟ مگر خدا وجه دارد؟ ما وجه داریم. صورت ما وجهه ماست. وجه یعنی صورت. آن چیزی که انسان او را میبیند میشود وجه او. رو بهروی منبر که دیده میشود، میشود وجه آن. پشتش است که دیده نمیشود. ما همیشه با صورت و آن بخش قابل رویت مواجه هستیم. هر چیزی که دیده میشود، میشود وجه آن چیز. میگوید مثلا این شکل شش وجهی است؛ یعنی از شش طرف می شود او را دید. میگوید همه چیز از بین می رود اما وجه خدا میماند. خدا مگر نعوذبالله صورت دارد و یا مثل ما شکل دارد که بگوییم با وجه او مواجه هستیم. بحثی هست که وجه خدا یعنی چه! با مقدماتی باید گفته شود؛ اما دو روایت برای شما میخوانم تا مقداری فضای آن چیزی که اینجا میخواهم معنا کنم برایتان روشن شود. بحث وجه الله دقیق است. ما اهل بیت عصمت و طهارت را میگوییم که وجه الله هستند. در دعای ندبه دارد که «اَیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ اْلاَولِیاءُ» کجاست آن وجه خدا که همه اولیا به او توجه میکنند. به حضرت حجت میگوید. اهل بیت را میگوییم وجه الله. به امام حسین میگوییم وجه الله. به حضرت صدیقه طاهره میگوییم وجه الله. میفرماید همه چیز فانی میشود الا وجه الله که به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره الرحمن استناد کرد و آیه بعدی که آیه ۸۸ سوره مبارکه قصص است «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ».
اباصلت هروی (اهل هرات بوده به او هروی میگفتند) همراه حضرت رضا سلام الله علیه بود و کارهای ایشان را انجام میداد. سوالاتی را از امام رضا علیهالسلام میپرسد. حدیث خیلی مفصل است. من فقط آن قسمت وجه الله آن را برای شما میخوانم. از معنای چند چیز سوال میکند و میگوید «یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَمَا مَعْنَى الْخَبَرِ الَّذِی رَوَوْهُ أَنَّ ثَوَابَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ ع یا أَبَا الصَّلْتِ مَنْ وَصَفَ اللَّهَ تَعَالَى بِوَجْهٍ کَالْوُجُوهِ فَقَدْ کَفَرَ وَ لَکِنَّ وَجْهَ اللَّهِ تَعَالَى أَنْبِیاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ ص هُمُ الَّذِینَ بِهِمْ یتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى دِینِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «کُلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ وَ یبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ «کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» فَالنَّظَرُ إِلَى أَنْبِیاءِ اللَّهِ تَعَالَى وَ رُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ ع فِی دَرَجَاتِهِمْ ثَوَابٌ عَظِیمٌ لِلْمُؤْمِنِینَ یوْمَ الْقِیامَهِ» معنای این خبری که روایت کردهاند که ثواب لا اله الله نظر کردن به روی خداست چیست که هرکس لا اله الا الله بگوید دارد به خدا نگاه می کند. حضرت فرمود یا اباصلت اگر کسی بگوید که خدا مثل بقیه انسانها و موجودات وجه دارد کافر شده است. (مثلاً کعبه چهار وجه دارد اگر بگوید که خدا هم اینگونه وجه دارد کافر شده است) لکن مقصود از وجه خدا پیامبران هستند، حجت خدا هستند، همانهایی که به وسیله آنها ما به سوی خدا و دین خدا و معرفت خدا رو میکنیم. (شما الان میخواهید من را شناسایی کنید باید صورت من را ببینید. صورت، حقیقتی را بازگو می کند. حاکی است. مثلاً اسم بعضی از افراد را که میبریم سریع متوجه میشوید که چه کسی است. این اسم که خود او نیست. اسم حکایت از شخص میکند چهره و وجه هم همینطور است. لذا ما به پیغمبر که نگاه میکنیم کأن صفات خدا را میبینیم. صفات خدا را مجسم میبینیم. لذا ما به وسیله انبیای الهی و اولیای الهی متوجه خدا میشویم. کأن فهمیدیم که خدا کیست. مثل صورت کسی را که میبینیم بعد میفهمیم که کیست. وجه منظور این است و الا خدا که وجه ندارد. حضرت ادامه دادند «وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «کُلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ وَ یبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ «کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» بعد فرمودند: نظر به انبیا و رسولان خدا و حجت الهی و درجاتی که اینها دارند برای مومنان ثواب است. انگار که دارند به خدا نگاه میکنند.
روایت دیگری را از امام صادق علیهالسلام (بخشی از آن را) برای شما میخوانم. «و أمّا قوله: کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجْهَهُ فالمراد : کلّ شیء هالک إلاّ دینه. لأنّ من المحال أن یهلک منه کلّ شیء و یبقى الوجه. هو أجلّ و أعظم من ذلک. و إنّما یهلک من لیس منه. ألا ترى أنّه قال : کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ `وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو اَلْجَلالِ وَ اَلْإِکْرامِ ففصل بین خلقه و وجهه»:. امام صادق علیه السلام فرمود این که گفته همه چیز هلاک می شود مگر وجه خدا منظور این است که هر چیزی از بین میرود جز دین خدا. چون محال است که از خدا چیزی هلاک شود و صورتش باقی بماند. (این حالت برای اشیا است که می تواند چیزی از بین برود و نمایی از آن بماند) خدا منزه است و بزرگتر است از این نسبتها. هلاک شدن برای چیزهای دیگر است که غیر از خداست. خدا هلاک نخواهد شد. نمیبینی خدا در قرآن کریم چگونه و ظریف معنا کرده است که هر چه غیر از خداست فانی می شود؛ اما خود خدا میماند. خدا بین خلقش و وجهش فرق گذاشت.
خواستم فضای ذهنی شما کمی آشنا شود و الا بحث وجه الله مفصل است و باید با مقدماتی بیان شود. همین مقدار بدانید که وقتی میگوییم وجه الله، از مصادیق وجه الله که وقتی نگاه میکنیم متوجه خدا میشویم انبیا و اولیا و ائمه معصومین هستند. حسین علیهالسلام وجه الله است. امیرالمومنین وجه الله است. حضرت حجت سلاماللهعلیه وجه الله است.
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْهُ لِلَّهِ خَالِصاً لِأَنَّهُ لَا یَقْبَلُ مِنْ عِبَادِهِ الْأَعْمَالَ إِلَّا مَا کَانَ لَهُ خَالِصاً فَإِنَّهُ یَقُولُ وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزى إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى وَ لَسَوْفَ یَرْضى» ابن مسعود وقتی می خواهی کاری را انجام بدهی هر عملی که میخواهی بکنی آن را خالص انجام بده چون خدای تعالی عمل هیچ بندهای را قبول نمیکند مگر این که خالص باشد. خدا خودش فرمود (سوره لیل آیه ۱۹، ۲۰، ۲۱) نزد خدا برای هیچکسی نعمتی پاداش نمیپذیرد مگر اینکه برای ذات خدا باشد که به زودی موجب خشنودی میشود.
بحث اخلاص هم از بحثهای خیلی مهم است. خیلی مهم است که کار برای خدا باشد. شما به خانواده خدمت میکنید باید اخلاص داشته باشید. درس میخوانید باید اخلاص داشته باشید. مغازه که میروید برای کار باید اخلاص داشته باشید. و الا وزر و وبال می شود و گرفتار میشوید. مهمترین چیزی که از ما میخواهند اخلاص است. احادیث طولانی درباره اخلاص هست که خیلی مفصل است. در کتاب درر و غرر شاید نزدیک به ۵۰ روایت از امیرالمومنین راجع به اخلاص در یک جا مستقر است. چند نمونه برای شما میخوانم برای اینکه ببینید جایگاه اخلاص کجاست.
«الإخْلاصُ غایَهُ الدِّینِ» نهایت دینداری اخلاص است.
«الإخلاص أعلى الإیمان» اوج ایمان اخلاص است.
« الإخْلاصُ عِبادَهُ المُقَرَّبینَ» یعنی داری مطالعه میکنی میگویی خدایا من برای تو مطالعه میکنم. غذا میخوری میگویی خدایا من برای تو میخور تام بدنم قوت بگیرد بتوانم خدمت کنم. این میشود عبادت. عبادت مقربین. «الإخْلاصُ عِبادَهُ المُتقینَ»
«الإخلاص ثمره العباده» کسی که برای خدا بندگی میکند یکی از میوههایش اخلاص پیدا کردن است. بنایش بر این نیست که دیده بشود که شما اگر کاری را برای خدا انجام دادید خدا آن چنان این کار را توسعه میدهد و پخش میکند که خودت هرچه رسانه در اختیارت بود و تلاش میکردی که آن مطلب پخش شود پخش نمیشد. برای خدا کارت را انجام بده، آنقدر زیبا پخش میشود.
«وَ أَخْلِصْ لِلَّهِ عَمَلَکَ وَ عِلْمَکَ وَ حُبَّکَ وَ بُغْضَکَ وَ أَخْذَکَ وَ تَرْکَکَ وَ کَلاَمَکَ وَ صَمْتَک» همه کارهایت، حرف زدنت، سکوت کردنت، نگاه کردنت، نشستنت، برخاستنت، همه کارهایت برای خدا باشد تا نتیجه بگیری. بعضی وقتها کسی دارد حرف می زند شما سرت را تکان می دهی، دارد غیبت کسی را میکند اما شما سر تکان میدهی. انسان فکر میکند که سر تکان دادن جزو اعمال انسان نیست. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» هیچ کلامی از دهان شما خارج نمیشود مگر این که رقیب و عتید آن را ثبت میکند. بعضی ها فکر می کنند که حرف زدن جزو اعمال نیست. حرف زدن جزو اعمال است. حالا هی حرف می زند دیگران را سرکار می گذارد، حرف بی ربط میزند، همه حساب و کتاب دارد. دو نفر با هم قرار گذاشته بودند که هر کس زودتر مرد به خواب آن یکی بیاید و بگوید که چگونه شده است. پرسید اوضاع چگونه بود؟ گفت هرچه اینجا ما جوک گفتیم و شوخی کردیم اینجا جدی نوشتند. حواستان باشد البته این در مقام مطایبه است؛ اما واقعش این است که آیه قران است که هیچ صدایی از شما خارج نمیشود مگر این که ثبت میشود. چرا گفتی؟ چرا پوزخند زدی؟ چرا خندیدی؟ چرا چشمانت را تکان دادی؟ چرا دستت را تکان دادی؟ من با نوه دختری حضرت امام ارتباطی داشتیم. تازه امام از دنیا رفته بود نوه امام تعریف میکرد که احمد آقا خواب امام را دیده، امام گفته است که اینجا هر دستی که تکان دادم دارند حساب میکنند که برای چه کسی تکان دادی برای چه تکان دادی. کار خیلی سخت است. این هم باز تعبیر از این است که عالم حساب کتاب دارد. به این سادگی ها نیست. حب و بغضت برای چیست؟ گرفتن و رها کردنت و این جور چیزها همه برای خدا باشد.
اهل بهشت هم آقا دارد. «ساده أهل الجنه المخلصون» شنیده اید که امام حسن و امام حسین سید جوانان اهل بهشت هستند. اهل اخلاص آنجا آقا هستند.
«فَضِیْلَهُ العَمَلِ الاِخْلاصُ فِیهِ» فضیلت یک عمل در داشتن اخلاص است. دیدهاید بعضی وقتها آدم کار خیری که میکند، میگوید. سعی کنیم نگوییم یا خودمان را برسانیم به مرحلهای که اگر گفتیم هم تاثیری روی حال ما نداشته باشد. بعضیها عمدا میگویند که بگوید من اینگونه هستم. در روایت دارد که کار خیر مثل گل میماند. وقتی گل را به دست میگیرید و بو میکنید چند بار که این کار را بکنید پژمرده میشود و پلاسیده میشودو از بین میرود. عمل خیر و گفتنش مثل بوییدن گل میماند. یک بار که بگوییم انگار که یک بار آن را بو کردیم. بعد از چند بار آن گل دیگر پرپر می شود و از بین میرود و دیگر به درد نمیخورد. بگذار این گل همیشه با طراوت بماند. بعضیها هر کار که میکنند میگویند. یکی از کارهای اهل ایمان کتمان است.
«اَخلِص تَنَل» خالص باش تا برسی. نائل شدن به درجات عالیه معنوی فقط با اخلاص است.
«أوَّلُ الإخْلاصِ الیَأسُ مِمّا فی أیْدی النّاسِ» اولین مرحله اخلاص می دانید چگونه به دست می آید؟ این که نسبت به آنچه که در دست مردم است ناامید باشی. چشمت به دست مردم نباشد.
البته رسیدن به اخلاص کار سختی است. اخلاص به این سادگی ها به دست نمی آید. چون یکی از مراحل است. می خواهد برود در بهشت آقا شود. به این سادگی ها که به کسی منصب نمی دهند. سختی دارد.
به این نکته هم توجه کنید امام باقر علیه السلام فرمودند «تَمامُ الْاخْلاصِ تَجَنُّبُ الْمَعاصی» نهایت و کمال اخلاص این است که اهل گناه نباشید. نشانه مخلص چیست؟
ما از کجا بفهمیم که به مقام اخلاص رسیدیم و اخلاص داریم یا نه؟ «قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَهَ اَلْإِخْلاَصِ حَتَّى لاَ یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ عَمَلِ اَللَّهِ». هرچیزی یک حقیقتی دارد، بنده به کمال و حقیقت اخلاص نمی رسد تا به این مرحله برسد که دوست نداشته باشد کاری که برای خدا انجام داده به خاطر آن تعریفش کنند؛ یعنی ببینیم آیا این کاری را که ما برای خدا کردیم منتظریم که دیگران ما را تعریف کنند؟ میگوید بنده به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر اینکه دوست نداشته باشد برای کاری که برای خدا انجام داده تعریف شود.
آرزوهای طولانی خودش را ترک کند، این نشانه اخلاص است. امیرالمومنین سلام الله علیها فرمود: «قَلِّلِ الآمالَ تَخْلُصْ لَک الأعمالُ» آرزوهایت را کم کن اعمالت خالص می شود. منظور حضرت آرزوهای طولانی است.
آثار اخلاص این است که حکمت را بر زبان انسان جاری میکند. «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» کسی که چهل روز خودش را خالص کند خدای تعالی بر زبانش حکمت جاری میکند. علم نیست، حکمت است. علم را حتماً باید پیش استاد درس بخوانی و یاد بگیری ولی حکمت دادنی است. حکمت را خدا میدهد. طرف یک عمر درس خوانده پروفسور هم شده اما حکیم نیست. بیخود حرف میزند، کارهای جلف میکند؛ اما خیلی هم سواد دارد. حکیم یعنی هر چیزی را به موقع و سر جایش و با یک مقدمه و موخره میگوید و مواظب است. خدا حکیم است گذشته از اینکه علیم است. حکمت دادنی است انسان باید خودش را در آن مغناطیس قرار بدهد تا بگیرد. حکمت را با چه میدهند؟ با اخلاص. حضرت رسول فرمودند خداوند عزوجل می فرماید (حدیث قدسی است) هرگاه دل بنده ام را بنگرم و دریابم که از روی اخلاص و برای خشنودی من اطاعت مرا به جا می آورد (نماز می خواند برای من است، روزه میگیرد برای من است، صدقه میدهد برای من است، به همسرش خدمت می کند برای من است، به بچه اش خدمت می کند برای من است، تفریح میرود برای من است) اصلاح و تربیت او را خودم به عهده میگیرم. این خیلی مرحله بالایی است که انسان مربای خدا باشد. تربیت شده خدا باشد. پیغمبر اکرم فرمود ما تربیت شده خدا هستیم. اگر کارهایت را برای خدا انجام بدهی خود خدا تربیتت را به عهده میگیرد و حکمت بر دلت جاری می شود.