بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
شب پنجم محرم ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
موضوع: نقش بانوان در حماسه کربلا
در مکتب حسین علیهالسلام؛ برادران چهار دستهاند
روایتی است در تحف العقول امام حسین -علیهالسلام- فرمودند: برادران ۴ دسته هستند. برادر که گفته میشود یعنی مصاحب و دوست و همراه انسان. هم مرد را میگیرد هم زن را. «الإِخوانُ أربَعَهٌ: فَأَخٌ لَکَ ولَهُ، وأخٌ لَکَ، وأخٌ عَلَیکَ، وأخٌ لا لَکَ ولا لَهُ. فَسُئِلَ عَن مَعنى ذلِکَ فَقالَ علیه السلام: الأَخُ الَّذی هُوَ لَکَ ولَهُ: فَهُوَ الأَخُ الَّذی یَطلُبُ بِإِخائِهِ بَقاءَ الإِخاءِ، ولا یَطلُبُ بِإِخائِهِ مَوتَ الإِخاءِ، فَهذا لَکَ ولَهُ؛ لِأَنَّهُ إذا تَمَّ الإِخاءُ طابَت حَیاتُهُما جَمیعا، وإذا دَخَلَ الإِخاءُ فی حالِ التَّناقُضِ بَطَلَ جَمیعا. وَالأَخُ الَّذی هُوَ لَکَ: فَهُوَ الأَخُ الَّذی قَد خَرَجَ بِنَفسِهِ عَن حالِ الطَّمَعِ إلى حالِ الرَّغبَهِ، فَلَم یَطمَع فِی الدُّنیا إذا رَغِبَ فِی الإِخاءِ، فَهذا موفِرٌ عَلَیکَ بِکُلِّیَّتِهِ. وَالأَخُ الَّذی هُوَ عَلَیکَ: فَهُوَ الأَخُ الَّذی یَتَرَبَّصُ بِکَ الدَّوائِرَ، ویُغشِی السَّرائِرَ، ویَکذِبُ عَلَیکَ بَینَ العَشائِرِ، ویَنظُرُ فی وَجهِکَ نَظَرَ الحاسِدِ، فَعَلَیهِ لَعنَهُ الواحِدِ. وَالأَخُ الَّذی لا لَکَ ولا لَهُ: فَهُوَ الَّذی قَد مَلَأَهُ اللّه ُ حُمقا فَأَبعَدَهُ سُحقا، فَتَراهُ یُؤثِرُ نَفسَهُ عَلَیکَ، ویَطلُبُ شُحّا ما لَدَیکَ».
حضرت فرمود: برادران، چهار گونهاند: برادرى که دوستیاش به سود تو و اوست؛ و برادرى که به سود توست؛ و برادرى که به زیان توست؛ و برادرى که نه به سود توست و نه به سود خودش. معناى این سخن را از ایشان پرسیدند. حضرت فرمود: «برادرى که به سود تو و خودش است، آن برادرى است که با برادرى خود، خواستار ماندگارى برادرى است و مقصودش از برادرىِ خود، میراندن برادرى نیست. این کس به سود تو و به سود خودش میکوشد؛ زیرا اگر برادرى کامل شود، زندگىِ هر دو شیرین میگردد و اگر برادرى کاستى گیرد، خوشى هر دو تباه میگردد. (آنقدر که به هم وابستهاند که به دنیا و آخرت هم کمک میکنند و هرگز برای هم بدی نمیخواهند) امّا برادرى که به سود توست، آن برادرى است که خود را از حالت طمع به حالت رغبت درآورده است و چون به برادرى راغب است، در امور دنیا طمع نمیورزد. پس با همه وجودش به تو سود میرساند. (این برادری یکطرفه است) امّا برادرى که به زیان توست، آن برادرى است که چشمانتظار گرفتاریهای توست و با تو یکدل نیست و میان مردم بر ضدت دروغ میبافد و حسودانه به چهرهات مینگرد. پس لعنت خداى یگانه بر او باد! (چنین کسی رفاقت ندارد. منافق است. در جامعه هم که حرف میزند درباره شما سخن میگوید اما شروع بهدروغ گفتن میکند) امّا برادرى که نه به سود توست و نه به سود خودش، همان است که خداوند او را سرشار از حماقت کرده و از رحمت خویش دور ساخته است. پس او را میبینی که خودش را بر تو مقدّم میدارد و آنچه راداری، آزمندانه براى خود میخواهد».
همراهی بانوان، طراحی دقیق امام برای بقای اسلام
بحث ما در نقش بانوان درحرکت عظیم امام حسین -علیهالسلام- در کربلا، قبل و بعد از عاشورا بود. عرض کردم که همراه آوردن زنان و کودکان بسیار دقیق و حسابشده توسط امام حسین -علیهالسلام- طراحی شد. امام اهداف بلندی را از این همراهی دنبال میکرد که به همه آن اهداف رسید و همگی محقق شد. مهمترین آن بقای اسلام بود تا قیامت و این حرکت تا قیامت ادامه دارد. امکان دارد که در بعضی از مناطق و مقاطع کوچک و کمرنگ شود اما هرگز این مسیر قطع نخواهد شد و چهره نفاق و خباثت ظالم و نحوه مقابله و مبارزه با دشمنان دین و حفظ ارزشهای الهی همه اینها اهدافی بود که امام حسین به آنها رسید و تا قیامت هم هست. اگر بانوان در این مسیر نبودند قطعاً عاشورا در مسیر تحریف قرار میگرفت و ارزش حرکت از بین میرفت. نقش بیدارگری و زنده نگهداشتن و بیان آثار عاشورا و کربلا از مهمترین نقشهایی بود که این را بانوان بهخوبی انجام دادند. همان عبارتی که مشهور است. «الاسلام نَبَویُّ الحُدوث و حُسینیَّ البَقاء» اصل ایجاد اسلام را پیغمبر ایجاد کرد و تحقق عینی و خارجی داد؛ اما میرفت که از بین برود. چه کسی باعث بقای اسلام تا قیامت شد؟ امام حسین علیهالسلام. این حرف و حرکتی که امام حسین انجام داد قسمتی اعظم آن متوجه بانوان است. اوج عظمت و شگفتی که بانوان در این عرصه مهم آفریدند این بود که ارزشهای الهی را در همه حال حفظ کردند که قسمتی از آن را در جلسه قبل عرض کردم. هم به مسئولیت دینی خودشان پرداختند، هم حفظ عفت و حجاب و مکارم اخلاقی را کردند و هم در تحولات سیاسی اجتماعی شرکت مثمر داشتند، هم اسوه و نمونه شدند که دیگران از نور وجود آنها و روش زندگی آنها بهره بگیرند و در سعادت دنیا و آخرتشان استفاده کنند.
آیا فمینیسمها سری به کربلا زدهاند؟
حالا یک عده از تساوی حقوق زن و مرد سخن بگویند. آیا فمینیسمها سری به کربلا و جلوات وجودی، نقش عاطفی، تربیتی، سیاسی، نظامی، تدارکاتی و فرهنگی و اجتماعی بانوان زدهاند که اینها را ببینند؟! موارد فراوان و زیاد است. ما داریم یک بعد آن را میگوییم. دراینباره حرفهای سخیف و بیپایه و اساس زده میشود. شما دیدید که نقش این بانوان تنها برای کسانی که همراه قافله بودند نبود. حتی آنکسانی که از دور همراهی میکردند، بعضی از آنها موفق به حضور در عرصه هم نبودند اما نمیتوانیم نقش آنها را نادیده بگیریم. امالبنین -سلامالله علیها- چهار فرزندش را تقدیم آستان حسینی کرد. علمدار لشکر امام حسین فرزند او است. قبل از کربلا فرزندانش را آماده کرد تا همراه امام حسین باشند. بعد از قصه عاشورا هم وقتی کاروان به مدینه برگشت اقدام به روشنگری کرد و در زنده نگهداشتن یاد عاشورا و کربلا و حماسه امام حسین نقش داشت. این را نمونه عرض کردم. راجع به حضرت امالبنین فرصت شود مفصل خواهم گفت.
شهیدپروری، پیامی که از بانوان کربلا به انقلاب اسلامی رسید
یکی از پیامهای عاشورا را که میتوانیم بگوییم به انقلاب اسلامی رسید و در دوران ما خوب جلوه گری کرد و خوب خودش را نشان داد، شهیدپروری بود. در انقلاب عاشورا و قیام امام حسین بحث شهیدپروری و مسئله توصیه به شهادت و ترویج به شهادت در اوج است که رسید به انقلاب اسلامی و دوران انقلاب و دفاع مقدس و اخیراً مدافعان حرم و حریم اینها از همانجا نقش گرفتند. مادران و خواهران و همسران شهدا و بالاترین الگوی آنها زنان عاشورایی و در رأس همه آنها زینب کبرا -سلامالله علیها- است. زنان در تشجیع مردان و حرکت آنها به سمت دشمن در دوران دفاع مقدس قطعاً نقش داشتند. شاید صحنههایی را خودتان درگیر بودید یا بعضاً شنیدهاید. اتفاقاً خود بانوان در جنگ حضور داشتند. قسمت زیادی از آنها پشت جبهه در مناطق جنگی بودند. آنها که در شهرها بودند و در جای خودش فعالیت میکردند و کارهایی را داشتند، در خود مناطق جنگی هم خواهرانی بودند. اوایل که اسلحه به دست هم بودند و در مقاطعی جلو هم آمدند و اسیر هم شدند و خاطراتشان را نوشتهاند. خوب است کتابهایی که مربوط به خاطرات دوران دفاع مقدس است و نقش بانوان را میگوید بخوانید. بعضی از این کتابها را در خطبههای نماز جمعه اعلام کردم. واقعاً بیبدیل است. وقتی شما این خاطرات را میخوانید میبینید که بانوان عاشورایی و آن کاروان امام حسین -علیهالسلام- چه نقش مؤثر و تأثیر بزرگی بر بانوان ما داشتند. حماسهای که در ایران واقع شد قسمتی از آن مرهون زحمات آنهاست.
افشاگری حضرت زینب، الگوی همگان برای مطالبه گری و حمایت از امام جامعه
امروز بازهم این بانوان باید عرصههای فرهنگی و معنوی جامعه را به دست بگیرند. رسالت بزرگ مادری و تربیت نسل مجاهد حسینی را زینب گونه ادامه بدهند و عرصه را بر خناثان و بیعفتان و بیفرهنگان تنگ کنند. دشمن خبیث آنچنان آنها را دربند و محاصره گرفته بود، ولی آنها زیر کعبه نی و تازیانه وظیفه دفاع از آرمانها و ارزشها را فراموش نکردند؛ و امروز در کمال آزادی خیلی از داشتهها راداریم از دست میدهیم. دفاع از حق و ولی را بهخوبی انجام نمیدهیم. فریادی بر سر مسئولان نالایق و انتقاد از عملکرد بد عدهای که نسبت به دین و ارزشهای الهی بیاعتنا هستند نداریم. زینب کبرا، امکلثوم، فاطمه صغرا، فاطمه کبرا، اینها در آن صحنه زیر شدیدترین فشارها بودند؛ اما بهاندازه سرسوزنی اجازه نمیدهند که حریم ارزشها از بین برود. افشاگری حضرت زینب از رویههای خلاف دستگاه اموی الگوست. نهفقط برای بانوان، بلکه برای همه الگو است. برای اینکه در حمایت از ولی زمان در مسیر امام جامعه مطالبه گری داشته باشیم و حضور فعال و تأثیرگذار داشته باشیم. اینها فقط مربوط به کربلا هم نبود. این حرکت شد یک الگو.
گریههای حماسی بانوان، مانع خلافت عمر سعد شد
ببینید در سال ۶۴ قمری؛ یعنی سه سال بعد از قضیه کربلا، یزید -علیه اللعنه- به درک واصل شد. یزید در سن ۳۳ سالگی ۳۴ سالگی مرد. یک جماعتی هم از مردم نادان بودند. کجفهم بودن و نفهم بودن در همه عصرها هست. در همه زمانها هست. در آن دوران بیشتر بود. الآن هم هست، جلوههایش فرق دارد. یزید که مرد جماعتی از مردم جمع شدند رفتند با عمر سعد بیعت کنند. سال ۶۴ قمری بود. ببینید اینکه میگویم نقش بانوان در طول تاریخ اسلام بهخصوص چگونه بوده است. زنان شجاعی از قبیله همدان، زنانی از کهلان، از انصار، ربیعه و نخع بلند شدند و به کوفه آمدند درحالیکه گریه میکردند و مویه میکردند. گریه نه از روی ضعف. گریه دو جور است که یکی از روی حماسه است و یکی از روی ضعف است. آنها از روی حماسه مویه میکردند و با ناله شروع کردند برای امام حسین -علیهالسلام- مجلس عزا گرفتند. در کوفه وارد مسجد جامع کوفه شدند و فریاد میزدند که: مردم مگر همین عمر سعد نبود که پسر پیغمبر را به شهادت داد؟ و راضی به قتل حسین -علیهالسلام- شده بود. شما حالا میخواهید او را برای حکومت بر ما انتخاب کنید؟ آنقدر گفتند و گفتند و گفتند که تمام شهر به گریه درآمد و همه را از انتخاب عمر سعد بهعنوان خلیفه منصرف کردند. حالا چقدر از خانمهای این شهر بلند شدند برای خلافی که در این شهر انجام میشود دستهجمعی بروند به دارالخلافه و بنشینند و شروع کنند به گریه کردن و زاری کردن و جلوی خلافی را بگیرند. چقدر این کار را کردند؟ مگر زینبی نیستند؟ مطالبه گری که رهبری حفظه الله بیان میکند که آتش به اختیار کنید، نه اینکه حزباللهیها بنشیند مچ همدیگر را بگیرند و برای هم خطونشان بکشند؛ یعنی مقابل بیبندوباری، مقابل کجیها و مقابل ناراستیها باهم ید واحده باشید. حرکت کنید و در مقابل فساد بایستید. جامعهای که در آن امربهمعروف و نهی از منکر خوابیده باشد به تعبیر مولا امیرالمؤمنین آن جامعه مرده است؛ اما مردههای ایستاده. کسی است حرام را ببیند، گناه را ببیند ولی اقدامی نداشته باشد. این مطلبی را که عرضی کردم از تاریخ طبری بود. دفاع از حریم ولایت توسط بانوان دائماً بوده است. زینب کبرا که آنطور قیام و اقدام میکند از مادرش حضرت زهرای اطهر یاد گرفته است؛ یعنی تربیتشدهاند. ما اگر نسل حسینی هستیم، نسل علوی هستیم، نسل زینبی هستیم، باید این تربیتها را در خودمان زنده نگهداریم. به نظر من الآن جامعه ما مرده است. هیچ تعارف ندارد و الا نباید اینجور باشد. نباید فساد علنی انجام شود و هیچکسی هیچ تکانی هم نخورد. همه ما سر شدهایم. از این نمونهها در طول تاریخ زیاد است.
قلبم به تو میگوید لبیک
مرحوم شیخ جعفر شوشتری در خصائص الحسینیه مطالبی دارد که خیلی جالب است. یکی از چیزهایی که میگوید که مناسب با بحث امشب ما هم هست این است که امام حسین -علیهالسلام- در کربلا هفت مرتبه استغاثه کرد. «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» این استغاثه است. از صفآرایی اول صبح تا لحظه شهادت هفت مرتبه استغاثه کرد. ایشان میگوید هر بار زنان شجاع خیام گفتند لبیک. این را تا حالا شنیده بودید؟ بانوان حرم همهشان گفتند لبیک و بعد هم در مقام عمل به بذل جان عزیزانشان اقدام کردند. هر بار که حسین -علیهالسلام- استغاثه کرد آنها بلندتر گفتند لبیک. لَبَّیک داعِیَ الله، لَبَّیک حجت خدا، اگر در بدنم قدرتی و بر یاری تو توانایی نباشد و زبانم عاجز از نصرت تو باشد قلبم به تو میگوید لبیک. این را در شعارهایشان گفتند که من ترجمه را برای شما خواندم. خیلی قوی وارد عمل شدند. اینها الگو شدند. به ما درس دادند که بفهمیم و عمل کنیم؛ اما یک مقدار فاصلهداریم.
فُکَیهِه، کنیز رباب
عدهای از خانمها بودند که در کنار زینب کبرا و همراه کاروان بودند و هرکدام از آنها هم به یک مناسبتی و در مقطعی نقشی را انجام دادند. عموماً هم خدماتی را انجام میدادند و در بحث عاطفی نقش داشتند. در بحث کمکرسانی و مداوا نقش داشتند؛ و بعد هم به اسارت رفتند. یکی از آنها فُکَیهه همسر عبدالله بن اُرَیقِط است. معمولاً ما اسامی تعدادی از اصلیها را میشنویم. این عبدالله وقت هجرت رسول خدا از مکه به مدینه راهنمای پیغمبر بود. همسری دارد به نام فکیهه که کنیز امام حسین در خانه رباب است. انشاءالله راجع به رباب خواهم گفت. ایشان خدمت رباب را میکرد که با عبدالله بن اریقط ازدواج کردند. پسری دارند به نام قارب که او هم غلام امام حسین است، چون در خانه امام حسین به دنیا آمد. قارب در حمله اول به شهادت رسید. در حمله اول یک عده خاصی به شهادت رسیدند که اولین آنها مسلم بن عوسجه است. از ویژگیهای این غلام این است که اسمش در ناحیه مقدسه آمده است. فکیهه همراه رباب آمد. وقتی هم که همسرش به شهادت رسید پسر به میدان رفت.
روضه، خدمتکار خانه رسول خدا
تعدادی از این خانمها همراه زینب -سلامالله علیها- بودند. چهار زن لااقل همراه او بودند. یکی از آنها روضه است. خدمتکار خانه رسول خدا بود که به مردم هم یاد میداد آن موقع که آیه نازل شد که «لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» به مردم که میآمدند خانه پیغمبر یاد میداد که میخواهید وارد خانه پیغمبر شوید چطور وارد شوید و صدایتان چگونه باشد. اولین کسی که آموزش برخورد با رسول خدا را داد این خانم بود. جزو همراهان حضرت زینب است و مشقتهای زیادی هم در این مسیر کشیده است و جزو اسرای کربلا است.
ملیکه، سلما، فضه و حسنیه، بانوان عاشورایی همراه حضرت زینب
یکی دیگر ملیکه بنت علقمه که در حبشه خدمتکار جعفر بن ابیطالب بود. همراه زینب کبراست. در دفاع از حریم اهلبیت زحماتی کشید و بین اسرای شام هم ایشان بود. یکی دیگر از خانمهایی که همراه حضرت زینب است سلما است. ایشان خدمتکار صفیه بنت عبدالمطلب بود که در مسیر کربلا همراه حضرت زینب است و ایشان هم تحمل سختیهایی را داشت و جزو اسرای کربلاست که به کوفه و شام رفت. یکی دیگر از همراهان حضرت زینب فضه نُوبیّه است. دارای فضائل و مناقب بیشماری است. بیست سال بهغیراز قرآن سخن نگفت. خدمتکار حضرت زهرا -سلامالله علیها- بود. بعدازاین که حضرت زهرا به شهادت رسید در خدمت حضرت زینب قرار گرفت و با حضرت زینب بود. بیشتر اوقات عمرش را روزه بود و بهغیراز قرآن باکسی صحبت نمیکرد. قصهای را ابوالقاسم قشیری در تفسیرش نقل میکند از سفری که فضه خادمه حرکت میکند که به مکه برود ولی از قافله عقب میماند که قصه قشنگی است. رسول خدا او را برای خدمتکاری به حضرت فاطمه داده بود. در کنار حضرت زینب تا لحظه آخر ماند و جزو اسرای کربلا شد. شاید این را کمتر شنیده بودید که فضه جزو اسرای کربلاست. یکی هم حسنیه است که خدمتکار خانه حضرت زین العابدین -علیهالسلام- است. کنیزی بود که امام حسین -علیهالسلام- از یک شخصی به نام نوفل بن حارث خریده بود و به عقد آقایی به نام سَهم درآورده بود. خدا پسری به این سهم داد به نام مُنجِح. منجح با مادرش حسنیه آمدند کربلا که منجح به شهادت رسید و مادر اسیر شد. آن مادر این بچه را برداشت و آورد کنار امام حسین تا ایشان را همراهی کنند.
ام خلف، زوجه مسلم بن عوسجه
ام خلف هم از اسرای کربلاست. از زنان برجسته شیعه است. اهل کوفه است و در کربلا حضور داشت و از یاران حسین -علیهالسلام- است. زوجه مسلم بن عوسجه است. خود مسلم بن عوسجه شخصیت بزرگواری است. مسلم بن عوسجه برای قبیله بنی اسد است. جلالت قدر و عظمت وجودی دارد. مسلم بن عوسجه از بزرگان کوفه است. از صحابه رسول خدا و همراهان امیرالمؤمنین است. پیرمرد بود. میدانید در کربلا همه اقشار بودند. بعضیهایشان کسانی بودند که ۴۰ سال نماز صبحشان را با وضوی نماز مغرب خواندند. نه یک روز و دو روز، چهل سال اهل تهجد و شبزندهداری و اهل قرآن بودند که یکی از آنها همین مسلم بن عوسجه است. از جلالت قدر او همین بس که نام او در زیارت ناحیه مقدسه آمده است. در دعای رجبیه هم آمده است. غیر از حر که قصهاش جداست، اولین شهید کربلا مسلم بن عوسجه است. قصه مسلم بن عوسجه خیلی مهم است. چون سؤال میشود که میگویند مسلم بن عقیل در کوفه بود. مسلم بن عوسجه هم بود. چرا پس مسلم تنها بود؟ اینهمه درباره مسلم بن عوسجه با این ویژگیها صحبت میکنید پس چطور شد که مسلم بن عقیل در کوفه آن شب تنها بود؟ مسلم بن عوسجه کجا بود؟ جریان و قصهای دارد. دست راست مسلم بن عقیل مسلم بن عوسجه است. تمامکارهای مسلم را مسلم بن عوسجه تنظیم کرد. وجوهات شرعی و سلاح و اسلحه این کارها را مسلم بن عوسجه کرد. اصلاً باب مسلم بن عقیل مسلم بن عوسجه است. باید یکوقتی برایتان تعریف کنم که ابن زیاد جاسوس فرستاد آمد در خانه مسلم. جریاناتی پیش آمد ناچار شدند که مخفی شوند و در این مخفی شدن مسلم تنها ماند. اینها هم شبانه به سمت کربلا حرکت کردند. شنیدند که امام حسین آمده است کربلا با همسرش راه افتادند و رفتند. این همسر نقش داشت در آمدن. خود مسلم بن عوسجه معروف است که آذربایجانی است. ترکزبان است. ملا محمد فضولی کتابی دارد درباره شخصیت مسلم بن عوسجه و ایشان را آذربایجانی میداند. تعدادی از همراهان امام حسین -علیهالسلام- در کربلا آذریزباناند. این خانم بسیار باثبات بود و مناسبات دینی در او نهادینه بود. خودش و خانوادهاش را آورد کربلا. او هم مسلم را آورد، هم خلف را آورد. وقتیکه مسلم به شهادت رسید خلف لباس رزم پوشید و برای جنگ آماده شد. امام از او خواست که پدرت به شهادت رسیده مواظب مادرت باش. پدرت شهید شده اگر تو هم بخواهی شهید شوی مادرت چه کند؟ میدانید حضرت این بیانات را که دارند برای اتمامحجت است. تبیین چهره خودی و چهره مقابل است. با حرفهایی که زدند، با رجزهایی که خواندند، با پیامهایی که دادند، خواستند چهره حق و باطل را خوب جلوه بدهند. در آنجا که میپرسد مرگ در نزد تو چگونه است و جواب میدهد اَحلی مِن العَسَل، در این جمله دنیایی از معرفت است. حضرت میداند که قاسم چه خواهد گفت. ولی برای ثبت در تاریخ و تبیین مواضع حق و مواضع خصم این مکالمات کاملاً ثبت و ضبطشده است. خلاف هم در آن کم است. امام حسین به او گفت: تو اگر شهید شوی مادرت چهکار میکند؟ همین فضا بود که مادر او را به جهاد درراه خدا و یاری امام تشویق کرد. گفت: خود ما میگوییم که بروی. گفت: جز با یاری پسر پیغمبر از تو راضی نخواهم شد. خلف به میدان رفت و بعد از جنگ به شهادت رسید. سر خلف را که جدا کردند آمد سر خلف را به دامن گرفت و بوسید و با او صحبت میکرد که: شادباش که اکنون از دست ساقی کوثر سیراب شدی و سیراب خواهی شد.
انشاءالله از فردا شب وارد بحث بانوان اهلبیت میشویم.