بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
شب دوم محرم ۱۳۹۸/۰۶/۱۰
موضوع: نقش بانوان در حماسه کربلا
درسی از مکتب حسین علیه السلام
هر شب نکتهای از امام حسین -علیهالسلام- را عرض میکنم، بعد وارد بحث میشویم. این نکته را در مناقب ابن شهرآشوب دارد که عبدالرحمان سلمی به یکی از فرزندان امام حسین -علیهالسلام- سوره حمد را یاد داد. آنجا نیامده است که اسم آن فرزند چه بوده است. فرزند هم آمد خدمت پدر؛ یعنی امام حسین و سوره حمد را خواند. امام حسین -علیهالسلام- آموزگار را صدا کرد و هزار دینار به او داد. هزار جامه به او اهدا کرد و دهانش را پر از دُر و گوهر کرد. به امام خورده گرفتند که یک سوره حمد یاد داده، اینهمه بریزوبپاش ندارد. (کسانی که ان قلت میکنند همیشه هستند. یکبار یکی آمد خانه امام حسین -علیهالسلام- دید پشتی رنگین و قشنگی دارد. حضرت را مذمت کرد و گفت: پدرت اینگونه نبود تو چرا اینطور شدی؟ گفت اینها را عروس خانه با خودش جهیزیه آورده است و به من مربوط نیست و ایراد نمیگیریم. بعضیها تنگنظر و کوتهبین هستند. باید همهچیز را باهم و در جای خودش با دقت نگاه کرد) خلاصه به امام خورده گرفتند که این چهکاری بود؟ او فقط یک حمد یاد داده بود. حضرت فرمودند: این کاری که من کردم کجا و بخشش این آموزگار کجا؟! بعد حضرت شعری را خواندند که ترجمه آن شعر این است: وقتی دنیا بر تو میبخشد تو هم بخشنده باش قبل از آنکه از دستتو برود و دیگر نتوانی ببخشی. و اگر دنیا روی آورد، بخشش، آن را از بین نمیبرد و چون پشت کند، بخل، نگهش نمیدارد.
حجاب، شرط لازم فعالیتهای اجتماعی
بحث ما درباره نقش بانوان در حماسه کربلا بود که بهعنوان مقدمه به نکاتی اشاره کردم که اسلام در مقامات معنوی فرقی بین زن و مرد قائل نیست و به تفکرات جاهلی هم پاسخ داده است و اتفاقاً از صدر اول تاکنون کسانی که اسلام را پذیرفتند و در حفظ و نشر آن تلاش کردند بانوان بودند که مثال هم زدم. در فعالیتهای اجتماعی هم حضور داشتند و البته همیشه به آنها توصیهشده که شئون خودشان را رعایت کنند و حدود الهی را نشکنند.
خانمی آمد خدمت رسول خدا -صلیالله علیه و آله و سلم- سؤال کرد که اگر زنی پوششی نداشته باشد آیا مانعی ندارد که از منزلش بیرون بیاید و در امور خیر اسلامی گام بردارد و خدماتی را انجام بدهد؟ حضرت فرمودند: نه نمیتواند بدون پوشش بیرون بیاید. باید از دوستش لباسی قرض کند و بعد از پوشش در کارهای خیر و دعوت مؤمنان تلاش کند.
شناسایی جاسوس یهودی توسط صفیه، عمه پیامبر
این را هم عرض کردم که در خط مقدم جبهه هم حاضر بودند. زهرای اطهر -سلامالله علیها- با ۱۴ تن از زنان دیگر در جنگ احد خدماترسانی میکردند. کارهای امدادی میکردند. خواهر حمزه سیدالشهدا صفیه که عمه پیغمبر است عموماً در جنگها حاضر بود. میدانید تا زمان شهادت امام حسین -علیهالسلام- سیدالشهدا حضرت حمزه بود. یکی از چیزهایی که پیغمبر اکرم به صدیقه طاهره یاد داده بود تسبیحات معروف حضرت زهراست. حضرت زهرا -سلامالله علیها- از روی خاک حضرت حمزه سید شهدا تسبیح گلی درست کردند. اولین تسبیح تربت ساخته حضرت زهراست. قبل از آنیک رشته پشمی داشتند که آن را گرهزده بودند. بعدازآن هم که برای حسین -علیهالسلام- باب شد که هر سبحه ای که انسان میزند چهل درجه به درجات انسان اضافه میشود؛ و چهل گناه از گناهانش کم میشود؛ و چهل حسنه برایش نوشته میشود. اینها برای کسی است که ذکر بگوید؛ اما اگر کسی فقط در دستش باشد همه این موارد ۱۰ تاست. ده ثواب، ده درجه و بخشش ده گناه. گفتیم که صفیه در همه جنگها حاضر بود. یکی از این جنگها جنگ خندق است. در جنگ خندق یک یهودی جاسوس را شناسایی کرد. شخصی به نام حسّان کنار او بود. به او گفت این جاسوس را بگیر و یک بلایی بر سر او بیاور. آن مرد گفت: یکنفری که نمیشود. صفیه هم خونش به جوش آمد، ستون خیمه را برداشت و افتاد به جان جاسوس. آنقدر او را زد تا او را کشت. شاید در تاریخ، اول دشمن اسلام که توسط یک زن کشتهشده همین شخص باشد که توسط صفیه کشته شد. لذا کسی نمیتواند بگوید که در اسلام زنان خانهنشین بودند یا دستور است که خانهنشین باشند و فعالیتی نداشته باشند یا ممنوعیتی برای آنها بوده باشد. در برهههایی یک حرکاتی بوده است اما اینها سلیقهای بوده است و الا در مرئا و منظر رسول خدا حضور داشتند. در زمانهای و جوامع مختلف حضور داشتند؛ اما همه رعایت حدودوثغور را میکردند. اینطور نبوده که به معنای خاصی که الآن در ذهنها هست آزاد باشند.
جامعه بشری بدون بانوان قابلتصور نیست
ساختار جامعه بشری را اگر دقت کنید بدون وجود بانوان قابلتصور نیست. اگر بخواهیم همه حرفهایی که راجع به زنان گفته میشود و نقشی که دارند در اسلام و تربیت انسانها خلاصه کنیم همان حرف امام میشود که «از دامن زن مرد به معراج میرسد»؛ بنابراین اگر بخواهیم منصفانه با توجه به منابع اسلامی راجع به بانوان بگوییم این میشود که زن یک شخصیتی است ارجمند، دارای کمالات معنوی، بااستعداد و تواناییهای فراوانی که میتواند در اجتماع بشری نقش مؤثر و انحصاری ایفا کند. ازنظر شخصیتی دارای حد بالایی است تا جایی که به او وحی میشود. فرشته وحی بر او نازلشده است. البته بهعنوان پیغمبر به او سمت ندادند. «وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى» ما به مادر موسی وحی فرستادیم. مادر حضرت موسی که پیغمبر نبود. به حضرت مریم وحی شد. ملائکه به دیدن او میآمدند. با او نشستوبرخاست داشتند. برای او غذا میآوردند. یا راجع به حضرت زهرای اطهر -سلامالله علیها- ببینید چقدر آیه هست که در شان حضرت زهرا آمده است، لااقل همین چند آیه مشهوری که در ماه ذیالحجه نازلشده است. البته فراوان است. به خاطر محدودیتهای وجودی که دارند اجازه کارهای اجرایی کلان مثل نبوت و امامت و ولایت و مرجعیت به آنها داده نشده است. معلوم است که چرا. اگر مثلاً یک خانم بنشیند در مسند مرجعیت، مراجعات و رفتوآمدها را تصور کنید. بالاخره خدای تعالی روی یکسری قاعدهها به آنها این اجازه را نداده است.
حضور بانوان،مؤثرترین عامل نتیجهبخش بودن حرکت حسین علیه السلام
نزدیک به ۱۴۰۰ سال قبل واقعه عاشورا در سرزمین کربلا واقع شد. امام حسین -علیهالسلام- به همراه کاروانی از ایثار و عشق و محبت و ازخودگذشتگی و مجموعهای از فضائل اخلاقی و معنوی وارد صحرای طف شد. کودک با او بود، شیرخواره با او بود، جوان و نوجوان با او بودند، میانسال بود، پیرمرد بود، بانوان هم بودند. همه آماده جانفشانی و فداکاری بودند، حتی ۶ ماهه. دراینبین چیزی که خودش را خیلی نشان داد صبر و بردباری بانوان در این مصیبت و بالاتر، پشتیبانی و حمایتی بود که همهجانبه از طرف همسران و مادران و فرزندان شهدا واقع شد. تشویقِ در کنار مولا بودن و امام را تنها نگذاشتن در همه آنها بود. بانوان هم همراه بودند، هم روحیه میدادند، هم دفاع میکردند، هم در جنگ شرکت کردند و هم کار پرستاری و درمان را انجام میدادند. درجاهای مختلف این حرکت همه اینها نقش داشتند. امام -علیهالسلام- با توجه و اشراف کامل بر اوضاع سیاسی اجتماعی زمان خودش طراحی و نقشهای کشید که اسلام تا ابد زنده بماند. یکی از مؤثرترین عواملی که توانست مآل امام حسین -علیهالسلام- را به نتیجه و ثمر برساند این بود که بانوان را همراه کاروان خودش آورد. اگر بانوان همراه نبودند خود اعراب میگفتند که یک جنگ قبیلهای بود. بعد از مدتی هم نسیّاً مَنسیّا میشد. شرکت زنان و بانوان نگذاشت بنی امیه برداشتی که میخواست را بکند. نتیجه برعکس شد. جالب است که این بانوان در طول مسیر کربلا تا رسیدن به مدینه تا آنجا که توانستند خطبه خواندند، سخنرانی کردند، خطابه کردند، هر جا فرصت پیدا میکردند، منبر میگذاشتند و صحبت میکردند. بااینکه علی بن الحسین، امام سجاد در جمعیت بود و هیچچیز نمیگفت. اینکه میگویند در طول راه بیمار هم نبود، سکوت داشت. خانمها این کار را کردند. متن خطبهها غوغاست.
شناخت حداقلی ما نسبت به حضرت زینب سلام الله علیها
ما راجع به حضرت زینب خیلی کم میدانیم. فقط از اوایل تولد یک مقدار میدانیم که خیلی ناراحتی میکردند و گریه میکردند. قنداق او را دادند دست حضرت حسین -علیهالسلام- آرام شد. یک روز هم در بغل پدر نشسته بودند. ۴ سالشان بود. امیرالمؤمنین به او گفت عددها را بشمار. گفت: احد. گفت: بعدش؟ گفت: بعد ندارد. حضرت گفت: دو؟ حضرت زینب گفت: آن واحد است که دو دارد. احد صفت خداست و ثانی ندارد. امیرالمؤمنین خوشش آمد و فرمود: «اَنتِ زَینُ اَب» چون اسم حضرت زینب امکلثوم بود. ازآنپس زینب شد. دیگر ما هیچ خبری از حضرت زینب نداریم تا ۵۵ سالگی در کربلا. ۲۰/۳۰ جلسه فقط باید خطبهای را که ایشان خوانده است شرح کرد. «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» یک سال حرف دارد. اینها تربیتشده بودند.
بیان حقیقت؛ اولین نقش بانوان در حماسه کربلا
امام حسین -علیهالسلام- با یک سیاست دقیقی آنها را آورده در میدان. نگذاشتند که عاشورا و کربلا تحریف شود، فراموش شود، کمرنگ و گم شود. خوب حفظ کردند؛ بنابراین اگر بخواهیم شمارش کنیم که بانوان در نهضت کربلا چه نقشی داشتند چند مورد را میتوانیم نام ببریم. ۱٫ اولین نقش آنها بیان حقیقت بود. بیان حقیقت انقلاب و حقیقت قیام. این قیام برای چه ایجاد شد و آن جماعت به شهادت رسید؟ اگر حرکت امام حسین برای لشکرکشی و جنگ بود و مبارزه با بنی امیه بود که اینگونه نمیآمد. قصدش اصلاً جنگ نبود. لشکری را که همراه خودش آورد که این لشکر نمیبود. حضرت برای احیای سنت پیامبر، برای امربهمعروف و جلوگیری از بدعتها آمد. او مصلح امت است، برای اصلاح حرکت کرده است. اگرچه اسم اصلاح و اصلاحات را دزدیدهاند. ناصح و خیرخواه امت است و برای خیرخواهی رفته بود. حضرت فرمودند: دعوت کردید و وظیفه دینی من اجابت است. آمدهام احکام و عقاید و اسلام را ترویج کنم لذا با خانواده و زن و فرزندانم آمدم. برای جنگ نیامدم. اگر برای جنگ میخواستم بیایم آرایشم چیز دیگری بود. (هوشمندانه و سیاستمدارانه حرکت کرد). با آمدنم چهره نفاقتان را رو کردم. ننگ ابدی را برای شما تا قیامت رقم زدم. این نوع برخوردتان با من و خانواده من نشان داد که شما چگونه آدمهایی هست. پس این نقش اول. بقیه را هم بهمرور خواهم گفت. بیان حقیقت و حقایق قیام و انقلاب امام حسین اولین نقشی است که بانوان در کربلا داشتند. اصل مبارزه و جنگ ظهر عاشورا تمام شد؛ اما این حقیقت چگونه زنده ماند؟
این بانوان درسهایی هم دادند. هر شب یک درس را به شما میگویم. نهفقط به زنان بلکه درسها را به بشر دادند. به انسانهای آزاده درس دادند. تا تاریخ هست و انسانها هستند این درسها زنده است. همهکسانی که فطرتشان پاک و سالم است وقتی بشنوند و بخوانند متأثر میشوند و تحت تأثیر قرار میگیرند و تسلیم میشوند. مهمترین درسی که این بانوان به جامعه بشری دادند درس صبر است و در قله این درس، زینب کبرا -سلامالله علیها- است که نورافشانی میکند.
عرض کردم که یک قسمت از ماجرا قبل از کربلاست. از شروع حرکتی که از مدینه شد که تعدادی از این بانوان بودند. همسران و دخترانشان بودند. عمهها بودند. زنان بنی عبدالمطلب بودند که آمدند جلوی امام حسین را گرفتند و شروع به گریه و شیون کردند. میخواستند جلوی مسافرت را بگیرند. همسر پیغمبر بود ام سلمه که امام حسین وصیتهایش را به او کرد. امانتهایی را که داشت به او سپرد. یک قسمت از زنان قبل از کربلا خانمهایی هستند که شوهرانشان را تشویق به رفتن کردند. یکی همسر عبدالله کلبی است و یکی هم همسر زهیر است. یکی هم مثل طوعه است که دیشب اشاره کردم که قصهاش مربوط به قبل از کربلاست.
فاطمه، سفیر حسین علیهالسلام به ری
کاروان امام حسین بعد از وداع با پیغمبر اکرم و صدیقه طاهره و امام مجتبی -علیهالسلام- شب یکشنبه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ قمری از مدینه حرکت کرد؛ یعنی دو روز مانده بود که ماه رجب تمام شود حضرت حرکتشان را به سمت مکه آغاز کردند. یک نویسنده آلمانی است به نام کورت فریشلر، کتاب معروفی دارد به نام امام حسین و ایران. این مطلب را ایشان در کتابش نوشته است. نوشته فاطمه دختر امام حسین -علیهالسلام- معروف و ملقب بود به حورالعین. در سال ۶۰ به نمایندگی از امام حسین -علیهالسلام- به ری آمد. میبینید که تاریخ عاشورا و کربلا فقط یک روز و یک ظهر نیست. امام حسین تاریخ را مدیریت کرده است و فاطمه دختر خودشان را بهعنوان سفیر به آنجا فرستادند. جلسهای در باغ بهار ری تشکیل شد و جمعی از بزرگزادگان ایرانی از قبیل گیو که پسر رستم فرخزاد بود و بعضی از بزرگان منطقه مازندران و گیلان که شیعیان دو آتیشه بودند.
بارتولومئو یک شرقشناس ایتالیایی است. او میگوید اجتماع باغ ری در ماه جمادی الاخر سال ۶۰ واقع شد.
مارسلین یکی دیگر از شرق شناسان است. در کتاب خودش از حضور زنی به سمت سفیر امام حسین -علیهالسلام- در باغ بهار ری نام میبرد. اسمش را نمیگوید اما میگوید خانمی بهعنوان سفیر از طرف امام حسین آمده بود و جلسه را اداره کرد. این جلسه در کجا واقع شد؟ در پنج فرسخی کوفه واقع شد. در یک منطقه و محله است به نام سلوجی که بزرگان ایران و کوفه عراق در آنجا دورهم نشسته بودند. رهبری جلسه را هم سلیمان بن صرد بر عهده داشت که تواب شد و قصهاش معروف است. در آن جلسه فاطمه -علیها سلام- نکات امام حسین را گفت همه بیعت کردند و نامهها را در آنجا تنظیم کردند. نوشتند و دادند به فاطمه که با یک کاروانی به حضرت حسین -علیهالسلام- برساند. دو نفر را هم همراه کردند به نام عبدالله بن همدانی و عبدالله بن وال که این دو نفر کوفی بودند. در این تاریخ مینویسد فاطمه دختر امام حسین در اول ماه سوم از فصل بهار وارد مکه شد؛ یعنی در خرداد بوده، روز سیزدهم رمضان. امام حسین کی حرکت کرد؟ ۲۸ رجب. تا سیزدهم ماه رمضان میشود ۴۵ روز. ۴۵ روز است که حرکت کرده است و آمده در مکه مستقرشده و در خانه عباس بن عبدالمطلب ساکن شده. لذا فاطمه -سلامالله علیها- وقتیکه رسید امام حسین در مکه بود. ایشان هم که رسید خدمت پدر رسید و جریانات ایران و وضعیت کوفه را برای امام حسین بیان کرد. اینیک خانم بود که نقش داشته و سفیر بوده.
نام همسر حبیب بن مظهر در میان زنان کربلایی ثبت است
یک نفر دیگر همسر حبیب بن مظهر (مظاهر) است. امام حسین بعد از حرکت از مدینه به شیعیان و دوستان خودش نامه نوشت و وضعیت را گفت. نامه به دست حبیب بن مظاهر رسید. خانمش فهمید پرسید که نامه چیست و از کیست؟ او هم گفت. زن گفت: تو را به خدا ای حبیب، در یاری حسین کوتاهی نکن. حبیب بن مظاهر همینجا شروع کرد به امتحان گرفتن. خواست ببیند که خانمش چقدر درراه است؟ گفت من این کار را میکنم؛ اما میترسم که بروم و بچههایمان یتیم بمانند. تو چهکار میکنی؟ این خانم گفت: آیا سخن رسول خدا را درباره امام حسن و امام حسین نشنیدی که آنها دو سید جوانان اهل بهشتند؟ حالا فرزند رسول خدا از تو یاری خواسته و تو میخواهی جواب ندهی؟ این بانو در تائید و تشویق حبیب نقش داشت. البته حبیب خودش مادهاش مساعد این کار بود. شخصیت جلیلالقدری است. این خانم در کربلا نبود ولی جزو زنان کربلایی ثبتشده است. او میگوید: حبیب تو را به خدا قسم میدهم اگر به خدمت حسین -علیهالسلام- شرفیاب شدی به نیابت از من دست و پای حسین -علیهالسلام- را ببوس و سلام مرا به حضورش ابلاغ کن. گفتم که خانمهای قبل از کربلا سه گروه شدند. یک گروه در مدینه، یک گروه مثل طوعه کمک کردند، یک گروه همانهایی هستند که شوهرانشان را تشویق کردند.
خانه بانوی بصره، محل تربیت یاران اهل بیت
کسی که شاید باز کمتر شنیده باشید ماریه است. ماریه بنت سعد یا بنت منقذ یا ماریه عبدیه یا ماریه سعدیه. یکی از خانمهایی است که ساکن بصره است و از ارادتمندان به علی بن ابیطالب. از طایفه عبدالقیس است. خانهاش در بصره محل تجمع شیعیان بود. جلسات و کلاسهایی میگذاشت در تحلیل اخبار سیاسی. زندگی و کاری که این خانم میکرده است خیلی جالب است. گروهگروه شیعیان و مریدان امیرالمؤمنین در این خانه میآمدند، مینشستند و تحلیل سیاسی میکردند و اخبار روز را بررسی میکردند. تحلیل میکردند و تهییج میشدند که قیام و اقدام داشته باشند. رفتوآمدها به آن خانه زیاد بود. بهمحض اینکه ابن زیاد به حکمرانی کوفه منصوب شد، اولین دستوری که داد این بود که آن خانهای که در بصره است تحت نظر باشد. هرکسی که خارج و داخل شد دستگیر شود. چون احتمال میداد آن خانه منشأ قیام باشد؛ یعنی افراد را برای قیام امام حسین علیهالسلام تربیت کند. شخصی است به نام یزید بن ثبیط. از اشراف بصره بود. از شاگردان ابوالاسود بود که فقیه و نحوی بود. یزید بن ثبیط به این خانه رفتوآمد داشت. فرمان ابن زیاد را که شنید گفت باید زودتر اقدام کنیم. دو پسر داشت که عبدالله بن یزید و عبیدالله بن یزید بودند. این دو تا را برداشت و با سه تا از غلامانش رفت به ثبت مکه. به مکه رسید گفتند که پسر پیغمبر به سمت کوفه حرکت کرده است. با سرعت خودش را به امام حسین -علیهالسلام- رساند و در مسیر قرار گرفت. این بانو ماریه، در کربلا حاضر نبود؛ اما نقش داشت. یکی از بانوان عاشورایی و کربلایی که مقدمات کار را فراهم کرده است و انسانها را تربیتکرده است این خانم است. لذا در بحث تربیت برای حرکتهای اجتماعی و سیاسی و اخلاقی، بانوان نقش اساسی دارند. در انقلاب خودمان هم نگاه کنید جلودار این حرکتها بیشتر بانوان بودند.
آیا امام حجش را نیمهکاره گذاشت؟
امام بیست و هشتم رجب سال ۶۰ از مدینه حرکت کرد و به مکه آمد. چند ماه در مکه بود. هشتم ذیالحجه به سمت کربلا حرکت کرد. امام حسین فقیه است؛ یعنی عالم به احکام دین است. هرگز خلاف نمیکند و تخلفی در فقه ندارد. برخلاف دستور خدا که عمل نمیکند. هیچچیزی احکام اولیه خدا را تغییر نمیدهد. مثلاً بگویم الآن معضلی وجود دارد نماز نخوانیم یا مثلاً روزه نگیریم. بله اگر کسالتی پیش آمد و ساقط شد مسئله دیگری است. لذا یادتان باشد که امام حسین از اول وقتی وارد مکه شد در اشهر حج که شوال، ذیقعده و ذیحجهات و هرکسی که دریکی از این سه ماه وارد میشود باید محرم شود. امام حسین از اول محرم به احرام عمره مفرده شد، نه محرم به احرام حج تمتع؛ یعنی از اول حج تمتع بر او واجب نیست. لذا روز هشتم یوم الترویه تکلیفی برای حج نداشت. مثل خیلی از این کسانی که کاروان اداره میکنند. اینها محرم به احرام حج نمیشوند. عمره مفرده انجام میدهند و بعد شروع میکنند به خدمترسانی به حجاج. منا و عرفات میروند و محرم هم نیستند و تکلیفی هم ندارند. اینکه روضهخوانها میخوانند حضرت حسین یوم الترویه حجش را تبدیل کرد یا نیمه کار گذاشت غلط است. نعوذبالله امام را دارند زیر سؤال میبرند. از اول هم محرم به احرام تمتع نشد. چون میداند باید برود. ضرورتی هم نبود که بخواهد به خاطر ضرورت حج را رها کند. چون نمیشود حج را رها کرد. مثل نماز است. اللهاکبر که گفتی تا آخر نماز باید بروی.