حاشیه‌ای بر یک دیدار؛

دیداری که گزینشی نبود؛ آقای البرز سایه‌ات بلند

کارشناس روابط عمومی ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ۰

روایتی از دیدار جمعی از اصحاب رسانه البرز با نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در استان

فاطمه دانایی

روز خبرنگار می‌رسد، روز مرور تمام زحمات، خستگی‌ها و رنج‌ها، اما گویا یادبودی آن‌چنان‌که باید برای گرامیداشت روز خبرنگار نیست.

به‌جز چند پیغام از سامانه‌ها و کلی وعده از استاندار که دستگاه‌ها باید از خبرنگاران تجلیل و قدردانی کنند.

دستگاه‌ها اول‌ازهمه این دستور را پاس‌کاری می‌کنند و در انتها شاید تنها ۲ تا سه دستگاه کاملاً گزینشی تجلیل می‌کنند.

 البته کمتر از گزینشی، گویی تمام رسانه‌هایی که تحت پوشش خود آن دستگاه هستند، تجلیل می‌شوند.

این زمان است که در یک نیمروز، خبر خوبی تمام خستگی‌ها و انتظارها را پاسخ می‌دهد و خبر این است «دیدار تمامی اصحاب رسانه با نماینده ولی‌فقیه.»

این دیدار گزینشی نیست، این دیدار حضوروغیاب ندارد، این دیدار اجباری به اسم نوشتن و امضا کردن در برگه مالی ندارد.

 این دیدار با دعوت یک سامانه همراه نیست، بلکه شرح یک برنامه از طرف سازمان بسیج رسانه استان است.

چیدمان، طراحی و محل حضور بسیار زیباست، حتی نگهبان دم در به ما خرده نمی‌گیرد. متفاوت‌تر از تمامی مراسم‌هایی است که رفته‌ایم. ناممان را باافتخار می‌گوییم و برای دیدار لحظه‌شماری می‌کنیم.

حضور همکاران با بالاترین نوع پوشش است. گویی یک خیال جمع و راحت در همه دیده می‌شود.

همکاران با آسودگی خاطر به دیوار تکیه می‌دهند، احتیاجی نیست تأکید کنیم پدر معنوی خود را قرار است ببینید، تمامی این موارد بسیار بدیهی است و احتیاجی به کنکاش نیست.

در ابتدا یاد حضرت عصر می‌افتم که کاش ایشان را هم زیارت می‌کردیم. کمی بعد چشم‌انتظاری بسیار دل‌انگیز برای دیدن نماینده ولی‌فقیه فرامی‌رسد.

نماینده ولی‌فقیه تشریف می‌آورند. یاد تمام جلسات حضرت آقا که فقط از تلویزیون می‌بینیم تداعی می‌شود که ای‌کاش حضرت آقا را هم می‌دیدیم.

همه‌چیز مرتب و باصلابت است و تریبون کنار نماینده ولی‌فقیه گوش شنوای ایشان می‌شود.

همکاران اصحاب رسانه پشت تریبون می‌روند. یکی پس از دیگری، حرف‌هایشان را با گلایه آغاز می‌کنند و با صراحت می‌گویند «من صحبت‌هایم را با گلایه آغاز می‌کنم» همچنان خیال جمعی و سهولت هموار است.

گلایه‌ها از استانداری و اداره ارشاد آغاز می‌شود و نماینده ولی‌فقیه سراپا گوش می‌شوند و نکته به نکته یادداشت می‌کنند و گاهی سؤالاتی می‌پرسند.

فرصت کم است و تمامی افراد نمی‌توانند صحبت کنند، حتی همکاری به قهر می‌رود و شکایت می‌کند که فرصت صحبت بهشان داده نشده است.

اما نماینده ولی‌فقیه در آغاز صحبت‌هایش اسم همکار ما را می‌دانست و گفت «خانم ختایی رفتند ایشون بر می گردن و باهم صحبت می‌کنیم» این جمله محکم و دل‌نشین بازهم جریان همدلی و پدر بودن را برقرار می‌کند.

هم اسم خبرنگار را می‌دانستند و هم با خیال آسوده گفتند برمی‌گردند و باهم صحبت می‌کنیم.

در ابتدا گفتند «از نماز صبح که بیدار شدم برای شما چند نکته نوشتم» چه چیزی بهتر از اینکه کسی در این شهر چند ساعت به ما فکر کرده است و حرف‌هایی درخور و مخصوص ما دارد.

 هیچ مسئولی حرفی بالاتر از این برای ما نداشته است. ایشان چند ساعت از قبل به ما فکر کردند و نکته‌های مهم داشتند.

حرف‌هایشان متفاوت‌تر و بالاتر از تمامی صحبت‌هایی که در تمامی مراسمات مختلف داشته‌ایم است.

آقا اولین مُسکِّن را تزریق می‌کنند و می‌گویند: «آرام و صبور باشید»

سکون، عمیق‌ترین و کارسازترین کلمه بود، می‌دانست خستگی‌هایمان را و گفت آرام و صبور باشیم چون قوت قلب و ایستادگی‌مان را بیشتر می‌کند.

و اما؛ جمله بعدی «وقتی آرام و صبور شدی حالا قوی باشید و سطح بالا؛ شما به هیچ دلیلی نباید سطح خود را پایین بکشید»

جمله‌اش را کامل می‌کند: «روزنامه نباید کاغذ آلبوم عکس باشد»، صحبت‌هایش را قطع می‌کند و می‌گوید دیگر این‌گونه مسائل را نمی‌گویم تا دل کسی نشکند و بازهم پدرانه می‌گوید: اگر می‌توانید با همان شرایط کارکنید اگرنه که هیچ.

قاطع، محکم مثل یک مشاور می‌گوید: یعنی به زبان عامه بجنگ تلاش کن با تمام سختی‌ها، گویی درد دل ما را شنیده است و با مهربانی تمام صبر ما را زیاد می‌کند.

جمله بعدی «جمعتان جمع» باشد؛ یعنی همان نماز جمعه؛ یعنی از کل هفته رها شوید و به یک واحد جمعی مثل نماز جمعه برسید.

آقا راست می‌گوید مشکل ما اصحاب رسانه همین است، جمع ما جمع نیست؛ یعنی اتحاد باهم بودن کم‌رنگ است. حرف شما فراتر از نصیحت و دلگرمی یک تلنگر بود.

و جمله بعدی «خبرنگار رسالت خطیری بر عهده دارد؛ رسالت رساندن پیام حق. شما به خاطر ارتباط دائمی با اقشار مختلف وظیفه سنگینی بر عهده‌دارید» و بازهم تأکید می‌کنند که شما با تمام سختی‌ها رسالت سنگینی به عهده‌دارید.

اما جمله آخر «یک هدیه کوچولو براتون دارم» خنده حاضران را برانگیخت، مثل یک پدر مهربان که در حال بدرقه است. بی‌تعارف بودن و دل‌نشین بودن، بهترین هدیه است.

آقای البرز پدر مهربان، مرهم هفته‌ی سخت خبرنگاری بودید. سپاسگزاریم

در انتشار این خبر سهیم باشید:
مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.