- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۸/۰۴/۰۵– جلسه سی و چهارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِیَّاکَ أَنْ تَدَعَ طَاعَهَ اللَّهِ وَ تَقْصِدَ مَعْصِیَتَهُ شَفَقَهً عَلَى أَهْلِکَ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ».
جلسه گذشته درباره این بود که نباید زیاد دلبسته اطرافیان بود. نسبها همه اعتباری است و مربوط به دنیاست و در آخرت این نسبها ازهمگسسته میشود و چیزی جز اعمال رفتار ما باقی نمیماند.
در ادامه رسول مکرم اسلام فرمودند: ای پسر مسعود بپرهیز و بر حذر باش از اینکه به خاطر خانوادهات به خاطر بستگان و نزدیکانت طاعت خدا را رها کنی. بندگی و فرمانبرداری خدا و اطاعت خدا را کنار بگذاری برای اینکه حرف خانمت را گوش بدهی یا حرف شوهرت را گوش بدهی، حرف فرزندت را گوش بدهی، حرف پدرت را گوش بدهی، حرف دیگران را گوش بدهی «وَ تَقْصِدَ مَعْصِیَتَهُ شَفَقَهً عَلَى أَهْلِکَ» و بعد به معصیت خدا توجه کنی از باب اینکه میخواهی ترحم کنی و شفقت داشته باشی نسبت به بستگانت و اطرافیان و نزدیکانت.
رسول خدا استناد میکنند به آیه قرآن که «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» ای مردم از پروردگارتان بترسید، خشیت داشته باشید، حریم داشته باشید از آن روزی که هیچکس به درد هیچکس نمیخورد. نه پدر بهجای پسر پاداش میگیرد، نه فرزندی بهجای پدرش جزا میگیرد. هرکسی را جداگانه بهحساب خودش رسیدگی میکنند که وعده خدا حق است. وعده خدا هیچوقت تغییر نمیکند. وعیدش تغییر میکند اینکه گفته است اگر شما فلان کار را انجام ندهید شمارا به آتش میاندازم امکان دارد که ترحم کند و نسوزاند اما اگر وعده داد که حتماً این کار را میکنم آن کار را میکند. وعده خدا که حق است که جزا میدهد و جزا را هم بهموقع میدهد و بهاندازه میدهد و با ترحم و رحمت میدهد و بیشتر ازآنچه عمل کردیم میدهد. اینها همه سر جایش. میگوید وعده خدا حق است و حیات دنیا وزندگی دنیا شمارا فریب ندهد که مثلاً الآن خیلی سرحالی، رفتوآمد داری، بگوبخند داری، خیلی باهم رفیق هستید، پدر و پسر، مادر و فرزند، زن و شوهر، این شمارا گول نزند. از آنطرف هم شیطان بُعد رحمتی خدا را جوری نشان ندهد که شما مغرور شوید و بگویید خدا ارحمالراحمین است. دیدهاید که از این حرفها زده میشود.
در این فضا رسول خدا به حضور دائمی خدای تعالی دارد اشاره میکند که ای مردم ای ابن مسعود یادت باشد که باید توجهت به خدا باشد. رسول خدا دارد هشدار میدهد که دچار غفلت نشوید. نعمت حضور از شما گرفته نشود. ما که یادمان میرود در محضر خدا هستیم در حقیقت نعمتی را از دست میدهیم. نعمت حضور کسی که خودش را در مقابل محبوب میبیند باکسی که محبوب برایش غایب است خیلی فرق دارد. نعمتی را که او درک میکند باکسی که توجه ندارد خیلی فرق میکند. فرض کنید شما خدمت بزرگی رسیدید آنکسی که با توجه است یکلحظه را میخواهد از دست ندهد، محو است و تماشا میکند و با دقت حرفهایش را گوش میدهد و یادداشت میکند و یک کسی همپشتش به صحنه است و اصلاً نمیبیند یا هست و حواسش به چیز دیگری مشغول است. نعمت لحظاتی را که در آنجا بود را اصلاً حس و درک نکرده است. همه ما در محضر خدای تعالی هستیم. اگر غفلت از محضر داشته باشیم این نعمت از ما گرفته میشود. رسول خدا دارند به ما تذکر میدهند که یکوقت دچار غفلت نشوید که نعمت حضور از شما گرفته شود. بعد به آیه شریفه که استناد میکنند میخواهند بگویند اگر یکوقت نعمت از شما گرفته شد مبتلابه چنین نقمتی میشوید و غرور شمارا میگیرد و مفتون دنیا میشوید. اگر حواستان به فرزندتان باشد، حواستان به مادرتان باشد، به شوهر و پدرتان باشد و آنها را مستقلاً ببینید، نه بهعنوان اینکه وظیفهدارید اینها را هدایت و تربیت کنید و هدایت شوید جهات مختلفی را که خدای تعالی نسبت به پدر و مادر و فرزندان و نزدیکان ما میخواهد و دستوراتی که دین به ما گفته است اگر به آن توجه نداشته باشیم و آنها برای ما موضوعیت پیدا کنند میشوند وسیله غرور.
میگوید نباید اینطور شود چون روزی خواهد آمد که هیچکدام از اینها به درد شما نمیخورد. چون میخواهند شمارا آنجا حاضر کنند و اعمال شمارا پاداش بدهند. پاداش پدر شمارا به شما نمیدهند. پاداش شمارا به پدرتان نمیدهند. شما در آن روز میگویید خدایا من به خاطر پدرم این کار را نکردم. میگوید من گفته بودم بکن. به خاطر همسرت این کار را نکردی، به خاطر دوستت این کار را نکردی. «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِیَّاکَ أَنْ تَدَعَ طَاعَهَ اللَّهِ» ابن مسعود بر حذر باش از اینکه بندگی و اطاعت خدا را رها کنی از روی مهربانی نسبت به دوستان و بستگانت. مثلاً دیدهاید بعضی وقتها بعضیها کسالتی دارند مثلاً طبیب به آنها گفته است که محاسنشان را بزنند ولی به بعضیها که میگوییم چرا زدی او میگوید خانم نمیخواهد و نمیپسندد. یا میگوییم چرا فلان کار را کردی او میگوید شوهرم گفت فلان کار را بکن او میگوید شوهرم اینجور دوست دارد. رسول خدا فرمودند که یادتان باشد روزی میآید که شما باید اعمال خودت را داشته باشی جزای هر کاری را که کردی خودت باید بچشی. نگویی به خاطر دیگری بود چون هیچ اثری ندارد.
بعد حضرت استناد به آیه ۳۳ سوره مبارکه لقمان کرد «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ». بترسید از خدا و آن روزی که هیچکس جزای شخص دیگری را به دست نمیآورد. اینیک گرفتاری است که الآن هم هست. هرچه که اصلاح است باید در دنیا شود. هر کاری که ما میخواهیم بکنیم باید در همین دنیا بکنیم. مسیر درست و پاک و صحیح را باید در همین دنیا انتخاب کنیم و در قیامت پاداش آن را ببینیم.
غیر از خدا اطاعت هیچ احدی را نباید کرد مگر اینکه آن شخص مطیع خدا باشد. ما اگر گوش به حرف حسین علیه السّلام میدهیم، گوش به حرف امیرالمؤمنین میدهیم، اگر گوش به حرف عالم ربانی میدهیم، چون اینها مطیع خدا هستند. دارد دستور خدا را میگوید، دارد حرف خدا را میزند. رسول خدا -صلیالله علیه و آله و سلم- فرمودند: «لا طاعَه لِمَن لَم یُطِعِ اللهَ» اگر کسی بود که دوست شما بود، پدر و مادر شما بود که اهل اطاعت خدا نبود از او اطاعت نکن. فقط در محدودهای که ما را دعوت به غیر خدا میکنند نباید اطاعت کرد و الا پدر و مادر انسان هم اگر اهل ایمان نباشند به انسان چیزی را امر کردند تا به محدوده تمرد از دستور خدا نرسیده واجب است که اطاعت کنیم ولو پدر مادر کافر باشند. حواستان باشد که مسئله را اشتباه نکنید. مگر اینکه شمارا دعوت کنند به کاری که خدا نمیپسندد. مثلاً مادر به دخترش میگوید که حق نداری باحجاب بیرون بیایی. اینجا یک دستور کلی از اهلبیت داریم که «لاَ طاعهَ لِمَخْلُوق فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِقِ» اینیک دستور کلی و کامل است که رسول خدا و امیرالمؤمنین فرمودند بهعنوان یک قاعده کلی جهانشمول. هیچ بندهای را شما اطاعت نکنید درجایی که به معصیت خالق اصابت کند. با همه مماشات کنید با دوستانتان با اقوامتان با پدر و مادرتان تا جایی که بگوید معصیت خدا را باید انجام بدهید. دیگر آنجا هرکسی که میخواهد باشد حق ندارید تبعیت کنید.
لذا ما باید در همین مسیر حرکت کنیم. فرمانبرداری که همراه با میل و رغبت باشد میگویند اطاعت. حضرت فرمودند باید اطاعت خدا را کنید از روی میل و رغبت تا بشود اطاعت و بندگی خدا. یکوقت بندگی خدا را به خاطر دوستت کنار نگذاری. بهترین دوستان ما هم کسانی هستند که ما را دعوت به اطاعت خدا کنند. رسول خدا فرمودند «خیرُ إخْوانِکَ مَن عَنَّفکَ فی طاعهِ اللّه» بهترین دوستان تو کسی است که تو را کمک کند که بندگی خدا را بکنی. مثلاً بعدازظهر یک روزی است او میگوید بیا باهم برویم یک گناهی کنیم یا یکوقت است که میگوید من دارم به زیارت میروم بیا باهم برویم. میخواهم معتکف شوم شما هم بیایید باهم برویم. یادت باشد مثلاً امروز ایام البیض است. کارهای خیر و نیک را به یاد آدم میاندازد. چنین کسی برادر خوبی است. میفرماید بهترین برادران تو آنکسی است که تو را در اطاعت خدا کمک میکند. بعضی دوستان هم هستند انسان وقتی دست در جیب میکند تا صدقه بدهد آنقدر نهی میکند که انسان منصرف میشود. این مسئله تا بذل جان هم میرود. مسلم بن عوسجه به حبیب بن مظهر گفت بیا برویم. میخواهم تو را بهجای خوبی ببرم. او را آورد به کربلا و شهید کرد. دوست خوب انسان را بالا میبرد و مانع تو میشود از اینکه معصیت خدا را بکنی. مثلاً میگوید که یک پولی هست میخواهم بگیرم ولی آن دوست میگوید که میدانی آن پول رباست؟ میدانی حرام است و نباید بگیری؟ نمیگذارد او برود جلوی او را میگیرد. بهترین برادر تو کسی است که تو را امر میکند به کاری که رضای خدا در آن است.
هر چیزی که باعث شود حتی در اطاعت و بندگی خدا کندی صورت بگیرد در روایات نهی شده است. بعضی کارها باعث میشود که انسان در بندگی سست شود. در آنجا گفت که با دوستان خوب رفیق شوید تا شمارا در بندگی کمک کنند. همسر هم همینطور است. شنیدهاید که صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین وقتیکه ازدواج کردند بعد از مدتی رسول خدا از حضرت زهرا و امیرالمؤمنین درباره همدیگر سؤال کردند که چگونه است همسر تو؟ هر دو بهاتفاق گفتند که «نِعْمَ ملعون عَلی طاعهِ اللّهِ» عروس / داماد را بهترین کمک بر بندگی خدا یافتم. این زندگی نورانی است. همدیگر را برای بندگی خدا کمک میکنند. همدیگر را برای رشد کردن کمک میکنند. بعضیها هم نعوذبالله همدیگر را برای معصیت خدا کمک میکنند. طرف تا قبل از اینکه ازدواج کند خیلی متدین بود بعد از ازدواج آرامآرام دینش را از دست میدهد. لذا از آنطرف تشویق میکنند که شما به دنبال مسیری و افرادی بروید به دنبال جایی که و خانهای که و خوراکی که و هر چیزی که شمارا کمک کند برای بندگی خدا و از هر چیزی که شمارا از بندگی خدا دور میکند یا سست میکند پرهیز کنید.
یکی از آن چیزهایی که نهی شده است این است که رسول خدا فرمودند از خوردن بیشازحد بپرهیزید که آن دل را سخت میکند. آدم قسیالقلب میشود. خوردنهای زیادی که دیگر نمیتواند تکان بخورد. مقداری که بدن نیاز دارد را عرض نمیکنم. زیاد خوردن، بیموقع خوردن، نامناسب خوردن. حضرت فرمودند اگر زیاد بخورید قسیالقلب میشوید. خصوصاً گوشت. گوشت زیاد خوردن قلب را قسی میکند. ترک گوشت هم مکروه است چون اعصاب انسان را ضعیف میکند. حیوانی خوردن را نباید ترک کرد. بعضیها ترک حیوانی میکنند یعنی شیر نمیخورند، پنیر نمیخورند، گوشت نمیخورند، تخممرغ نمیخورند، مرغ نمیخورند. هر چیزی را که مربوط به حیوان است نمیخورند. این کار جایز نیست. در طول ماه و چهل روز یکبار گوشت خوردن نباید ترک شود. از آنطرف هم نباید قبرستان حیوانات درست کرد. بعضیها شکمشان گورستان حیوانات است. میفرماید قلب قسی میشود، اشک چشم را میگیرد، انکسار قلب را میگیرد. در تلویزیون جلوی چشمش سر میبرند این نگاه میکند و ساندویچش را میخورد. تخمه میخورد و نگاه میکند. حضرت فرمودند از زیاد خوردن بپرهیزید که دل را سخت میکند و اعضای بدن را در اطاعت خدا تنبل میکند. خوردن زیاد در بندگی خدا ما را سست میکند لذا نهی شده است. از آنطرف میگوید که باکسی دوست شو که تو را در بندگی خدا کمک کند و کارهایی که انسان را در بندگی خدا ضعیف میکند نهی میکند. غذا خوردن زیاد انسان را در بندگی تنبل میکند. مثلاً اگر شما سر شب غذا بخورید سحر راحت بلند میشوید اما اگر آخر شب غذا بخورید بهسختی بلند میشوید یا بلند نمیشوید. نکته دیگری را هم فرمودند که عبارت قشنگی است «گوش همتها» میفرماید عزم و اراده انسان یک گوشی دارد، گوش همتها را از شنیدن اندرز کم میکند. کسی که زیاد میخورد موعظه هم در او اثر نمیگذارد. موعظه در او تأثیری نمیگذارد. قلبش قسی میشود.
باید بدانیم آن چیزی که نزد خداست جز با اطاعت و بندگی به دست نمیآید. رسول خدا فرمودند «لا یُدرَکُ ما عِندَ اللّه ِ إلاّ بطاعَتِهِ» شما به آن چیزی که نزد خداست نمیرسید و درک نمیکنید مگر به طاعت و بندگی خدا. باید توجه داشت که علم و دانش ملاک برتری ما نیست. فرمود بترسید از آن روزی که هر چیزی که نشانه برتری در دنیا بود آن روز نشانه برتری نیست.
در ذیل آیه شریفه «مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً» از امام صادق -علیهالسلام- سؤال کردند حکمت چیست؟ حضرت فرمودند: اطاعت خدا و شناخت امام. حکمت این است که بندگی خدا را بکنی و امامت را بشناسی. حکیم مطیع خداست. توجه داشته باشید که اگر فرمان خدا را ببرید که قطعاً اطاعت خداست و اگر فرمان رسول خدا را هم ببرید باز اطاعت خداست. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» کسی که از رسول خدا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است. رسول خدا چیزی را نهی کرده است و شما ترک کردهاید چون رسول خدا گفته است میشود عبادت. رسول خدا چیزی را امر کرده است و شما اطاعت کردهاید این میشود اطاعت از خدا. مهمترین عامل قرب به خدا اطاعت و فرمانبرداری و بندگی خداست که با این روشها به دست میآید.
بعضی موارد است که فکر میکنیم برتری ما به آنهاست. مثلاً فکر میکنیم اگر مال داشته باشیم برتر هستیم و در روز قیامت جلوتر هستیم ولی اینطور نیست. فکر میکنیم اگر اهل جاه و مقام باشیم و علم داشته باشیم و کتاب تألیف کرده باشیم و امثال ذالک که برای اینها در دنیا برای ما وقعی مینهند و به ما توجه میکنند بعضیها را به خاطر پولشان، بعضیها را به خاطر علمشان، بعضیها را به خاطر مقامشان احترام میگذارند که هیچکدام از اینها در قیامت به درد ما نمیخورد و موجب پاداش نمیشود. مگر اینکه همه اینها برای ما قرب خدا را آورده باشد ما را به خدا نزدیک کرده باشد. بعضی از اینها موجبات شدیدترین عذابها را هم برای ما فراهم میکند، مثل علم. فکر میکند حالا که عالم شد و علم به دست آورد مثلاً فیزیکدان است، پروفسور است، فقیه است فکر میکند که باید به او احترام بیشتری بگذارند. حضرت فرمودند «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَابًا یَوْمَ الْقِیامَهِ عَالِمٌ لَمْ یَنْفَعْهُ عِلْمُهُ» عالمی که علمش به دردش نخورد شدیدترین مردم است ازلحاظ عذاب در روز قیامت.
هر چیزی که انسان را از خدا بازبدارد دنیای انسان است. مال، فرزند، علم و مقام، اگر اینها وسیله قرب انسان به خدا بشود دنیا نیست ولو ثروت باشد، ولو مقام باشد. بعضی افراد با همین مقامات دنیایی که دارند آخرت خودشان را آباد میکنند. با ثروتی که دارند برای آخرتشان کار میکنند. از عناوینشان برای آخرتشان استفاده میکنند. همه اینها میتواند انسان را از ولایت خدا خارج کند و تحت ولایت شیطان قرار بدهد. بعضی وقتها دیدهاید که آدم دوست دارد مردم به حرف آدم گوش بدهند. گوش به حرفش دادند خوشحال است. اگر ندادند ناراحت است. اگر اسمش برده شد خوشحال میشود. اگر برده نشد دلش میگیرد. مثلاً میخواسته کاری انجام بدهد اتفاقاً مقدمه آن را هم این انجام داده است ولی به اسم دیگری تمامشده. خوابش نمیبرد. این معلوم میشود که میخواست اسم خودش بلند شود نه اینکه آن کار انجام شود. آن کار میشود دنیای او ولو اینکه آن کار خیر باشد. دنیای هرکسی برای هرکسی جوری رقم میخورد. باید مواظب باشیم. ریشه جاهطلبی اگر علم باشد حجاب اکبر است. گرفتاریاش خیلی بیشتر است.
این بخش تمام شد. چون بیان بعدی رسول خدا در ادامه همین صحبت است و من قبلاً به آن اشاره کردم و توضیح دادم فقط ترجمه میکنم و رد میشوم تا انشا الله جلسه بعد فراز بعدی را بگویم. فرمودند «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ احْذَرِ الدُّنْیَا وَ لَذَّاتِهَا وَ شَهَوَاتِهَا وَ زِینَتَهَا وَ أَکْلَ الْحَرَامِ وَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ الرَّکْبَ وَ النِّسَاءَ فَإِنَّهُ سُبْحَانَهُ یَقُولُ زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» ابن مسعود از دنیا و لذتهای آن بپرهیز. هر چیزی که انسان را از یاد خدا بازبدارد دنیا میشود. شهوت یعنی میل و خواستنیها. لباس خوب و وسیله نقلیه خوب مثلاً اگر اینها را خواست بهعنوان اینکه از یاد خدا او را بیندازد میشود دنیا و الا نعمت خداست و میخواهد مصرف کند و بهوسیله آن بندگی خدا بکند دنیا نیست. بپرهیز از خوردنی حرام از طلا و نقره بعد اشاره میکند به آیه چهاردهم و پانزدهم سوره مبارکه آلعمران که «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ … وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» او میگوید به خاطر خدا اینها را کنار بگذار از آنطرف خدای تعالی به تو خبر میدهد به چیزی که شبیه اینهاست ولی از همه اینها بهتر است که در اختیار تو قرار میگیرد که قبلاً این آیات را توضیح دادیم.