متن کامل خطبه نماز جمعه ۹۸/۰۳/۱۷
استان البرز، شهرستان کرج
توسط آیتالله حسینی همدانی
بِسمِالله الرَّحمَنِ الرِّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ وَالصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ
اَلعَبدِ المُوَیَّد وَالرَّسولِ المُسَدَّد اَباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد
وَ عَلی آلِه الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ سِیَّما بَقِیَّهِ اللهِ الاَعظَم فِی الاَرَضِینَ
وَاللَعنَهُ الدّائِمَه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلَی قیامِ یَومِ الدّینِ
عِبادُالرَّحمن اُوصیکُم وَ نَفسی بِتَقوَی اللهِ. بحثی که دنبال میکردیم مربوط به روابط بین دوستان و اهل ایمان باهم بود و آخرین مطلبی که بیان شد این بود که اهل تقوا نسبت به برادران خود الفت دارند و دنبال عیوب آنان نبوده و لغزشهای یکدیگر را نادیده میگیرند.
در این نوبت به یکی از رذایل اخلاقی که آثار مخرّب فردی و اجتماعی فراوانی هم دارد و اهل ایمان باید بهشدت از آن دوری کنند و فاصله بگیرند میپردازم و آن رذیله حقد است و کینهتوزی نسبت به هم. صفت قلبی است که نسبت به شخصی در انسان بهواسطه خشم و بغض و حسادت و تعدادی از صفات بد دیگر به وجود میآید و روح، بلکه جسم شخص کینهتوز را تحت تأثیر خود قرار داده تعادل او را به هم زده زندگی عادی او را مختل میکند؛ و وقتی به حالت عادی برمیگردد که صدمهای بهطرف مقابل زده باشد؛ یعنی حس کینهتوزی هرگز اجازه درست فکر کردن به انسان نمیدهد.
روایات فراوانی از اهلبیت به ما رسیده است که از کینه و کینهتوزی نهی کردهاند. در غررالحکم از امیرالمؤمنین -علیهالسلام- نقلشده است «لْحِقْدُ اَلْاَمُ الْعُیُوب» کینهتوزی پستترین عیبهاست؛ یعنی از پستترین عیبهای نفسانی و امراض قلب است چون هم نمیگذارد مدارج ایمانی را طی کند و هم نمیگذارد عقلانیت شخص به کمال برسد.
ریشه غضب را حضرت فرمودند در حقد است. «الْحِقْدُ مَثَارُ الْغَضَبِ» کینه خشم برانگیز است. چون گاهی کسی از دیگری غضبی به دل دارد و نمیتواند انتقام بگیرد و آرام شود درنتیجه این خشم در درونش بهصورت کینه و حقد ظاهر میشود. گاهی هم برعکس میشود و با توجه به کینهای که در دل از شخص دارد بهصورت غضب به او برمیگرداند.
اگر دقت در حالات انسانهای حسود کرده باشید میبینید روش آنها حقد و کینه است؛ که امیرالمؤمنین فرمود «الْحِقْدُ شِیمَهُ الْحَسَدَه» کینهتوزی خصلت حسودان و بدخواهان است. این افراد نسبت به کسی که حقد دارند همکاری و همراهی ندارند با روی خوش برخورد نمیکنند به نفع و خیر او قدمی برنمیدارند و هرگز برای او دعا نمیکنند؛ و آرامآرام نفاق در چنین کسی ریشهدار میشود؛ و همه اینها زمینههایی میشود که از رحمت الهی دور شود و خدا نکند آتش کینه در دلی افروخته شود که خاموش کردن آن سخت میشود و گاهی با از بین بردن طرف مقابل آرام میشود.
در روایت دارد که از سخنچینی بپرهیزید چون کینهتوزی میآورد. مولانا علی فرمودند: «الْحِقْدُ نَارٌ لَا تُطْفَأُ إِلَّا بِالظَّفَر» کینهتوزی آتشی است که جز با پیروز شدن فرونشانده نمیشود؛ بنابراین در جایی فتنهای برپا نمیشود مگر اینکه کینهای جا خوش کرده باشد. حضرت فرمودند «سَبَبُ الْفِتَنِ الْحِقْدُ» علت فتنهها و آشوبها کینهتوزی است؛ و معمولاً انسان هائی که از دیگران کینه به دل دارند، آرامش ندارند، غمگیناند و همیشه در رنج بسر میبرند. همانطور که مولا فرمودند «الْحَقُودُ مُعَذِّبُ النَّفْسِ مُتَضَاعِفُ الْهَم» جان کینهتوز در عذاب است و اندوهش دوچندان.
لذا گاهی به نظر میرسد بااینهمه مذمت که درباره کینه شده است اگر انسان، دیگری را سرزنش کند بهتر از این است که کینه او را در دل داشته باشد. مرحوم مجلس در بحار از قول امام هادی -علیهالسلام- نقل میکند که حضرت فرمودند «الْعِتَابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْد» سرزنش کردن بهتر است از کینه به دل گرفتن.
و اساساً کسی که کینه دیگری را در دل دارد راحتی ندارد. دائماً خاطرهای از شخص دارد و آزار میبیند. در تحف العقول از امام عسکری -علیهالسلام- نقل میکند «أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَهً الْحَقُود» کم آسایش ترین مردم، کینهتوز است. چون دائماً به انتقام فکر میکند و همین فکر قبل از اینکه دیگری را ناراحت کند خود شخص را ناراحت میکند.
یکی دیگر از مواردی که باعث کینه میشود شوخیهای بیاندازه است. شوخی تا یک محدوده عیبی ندارد و خوب هم هست اما بیشازاندازه شود و احترام دیگران حفظ نشود باعث کینه میشود. فکر میکنیم که داریم میخندانیم و مزاح میکنیم اما داریم آرامآرام جاهایی را خراب میکنیم. شوخی باید محدوده داشته باشد. علی -علیهالسلام- فرمودند: از شوخی بپرهیزید، (آن مقداری که شرع اجازه نمیدهد) زیرا بدخواهی میآورد و کینه بر جای میگذارد و دشنام کوچک به شمار میرود. بعضی از شوخیها فحش است اما فحش کوچک است. آرامآرام به فحشهای بزرگتر تبدیل میشود. باید مواظب بود.
بنابراین با توجه به این تعداد روایت که به بعض آنها اشاره کردم و آیات مربوطه را هم نخواندم، مذموم و بد بودن این صفت کاملاً روشن میشود و اینکه اهل ایمان و تقوا مبتلابه کینه نباید باشند. برای حفظ ایمان هم که شده اگر کسی مبتلاست باید این رذیله را از خود دور کند. ممکن است در مدت کوتاهی برای انسان نسبت به کسی حالتی پیش بیاید طبیعی است که از دیگران ناراحت شویم اما باید بلافاصله خود را نجات دهد.
روایت در تحف العقول است امام صادق -علیهالسلام- فرمودند: کینه مؤمن تا زمانی است که نشسته است همینکه برخاست کینه از دل او میرود؛ یعنی اهل ایمان اهل کینه به دل گرفتن از دیگری نیستند. بههرتقدیر اگر کسی مبتلا بود باید فکر کند به نتیجهی حقد که از بین برنده آخرت و تفرقه و دشمنی در دنیاست. تلاش کند و مبارزه با نفس کند و بینی شیطان را به خاک بمالد، احسان کند و مشغول نیکوکاری به دیگران باشد تا توفیقی به دست بیاورد و روح و جسمش سالم بماند. خدای تعالی همه ما را موفق به عمل به دستورات بگرداند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُالله رَبِّالعالَمینَ اَلصَّلاهُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبیاء وَ المُرسَلینَ اَبَالقاسِمِ مُحَمَّد
وَ صَلِّ عَلَی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِ بنِ اَبی طالِب وَ عَلَی فاطِمَهَ الزَّهرا سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ
وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّه وَ عَلَی عَلیِ بنِ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلی
وَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد وَ موسَی بنِ جَعفَرِ وَ عَلیِ بنِ موسی وَ مَحَمَّدِ بنِ عَلی وَ عَلی بنِ مُحَمَّد
وَالحَسَنِ بنِ عَلی وَ الخَلَفِ القائِم الحُجَّه حَجَجِکَ عَلی عِبادِک وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ
خودم و همهی شما نمازگزاران محترم را به رعایت و تقویت و تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. از نشانههای تقوا در افراد این است که اگر از کسی چیزی پرسیدند و نمیدانست، بگوید نمیدانم. بعضیها را دیدهاید که نمیتوانند بگویند نمیدانم هی طفره میروند اما نمیدانم را نمیگویند معلوم میشود که ایراداتی وجود دارد و الا کسی که چیزی را بلد نیست بهراحتی میگوید که نمیدانم. امیرالمؤمنین-علیهالسلام- در حکمت ۸۲ از حکم نهجالبلاغه فرمود: «مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ». هر کس نمىدانم را ترک کند، به محل های هلاکت خود نزدیک شده است؛ یعنی نباید بدون علم درباره موضوعی سخن گفت و اظهارنظر کرد. چون باعث گمراه شدن و گمراه کردن است که هر دو موجب هلاکت مادی و معنوی است. هلاکت فقط مردن جسمانی نیست اگرچه بعضی وقتها هم این نگفتن ممکن است او را بکشاند بهجایی که جانش را هم از دست بدهد. سخن ناآگاهانه زدن گاهی باعث مرگ شخص میشود که روشن است. گاهی عجب و خودخواهی و عوامل دیگر مانع است از اینکه شخص اقرار به ندانستن کند و در همین حال نادانی تا پایان عمر ادامه میدهد. چون خودخواهی و عجبش نگذاشت یاد بگیرد. عاقل تلاش میکند تا آنچه را نمیداند بیاموزد؛ و بهترین و بیشترین حالت اهل ایمان سکوت است. در حالات مرحوم علامه طباطبائی شاگردانشان گفتهاند جواب سؤالات را درحالیکه سرش پایین آهسته میگفت، ولی وقتی چیزی را نمیدانستند نمیدانم را بلند میگفت که همه متوجه شوند. نمیدانم گفتن خودش یک صفت اخلاقی است. خدای تعالی توفیق علمآموزی به همه ما عنایت بفرماید.
۸ شوال سال گشت تخریب بارگاه مطهر و نورانی ائمه بقیع در سال ۱۳۴۴ قمری است که توسط وهابیت، فرقه انحرافی با تفکرات ارتجاعی و باهدف اختلافافکنی در بین مذاهب اسلامی و جنگ با عقاید شیعی بلکه اسلامی انجام گرفت. چون آنها با عقاید اسلام مخالفاند. فقط هم آن نبود بعد هم به کربلا حمله کردند حتی آن موقع که به کربلا حمله کردند هیچ عالمی از علمای اهل سنت آن کار را تائید نکرد. در تعالیم آئین وهابیت هست که ساخت بنا بر قبور، زیارت قبور ولو اولیاء خدا و پیامبران باشد حرام است. توسل و تبرک به انبیا و اولیا حرام و بدعت و شرک است و چون مدعی هستند به روش سلف صالح و اصحاب رسول خدا عمل میکنند به آنان سلفیِ گفته میشود. وهابیت یک فرقه منحرف سیاسی در داخل اهل سنت هستند. یک مذهب نیست. بعضیها فکر میکنند، مالکی داریم، حنبلی داریم، شافعی داریم، وهابی هم داریم. نه وهابی یک فرقه سیاسی هستند. یک عقیده است مثل خیلی از فرقههای سیاسی که ما داریم که نمیخواهم اسم ببرم. آنها هم یک فرقه سیاسی هستند. لذا یک مسیر غلطی را در این مجموعه راه انداختند و خود اهل سنت آنان را از خود طرد میکنند. وقتی ابن تیمیه رئیس آنها عقاید خودش را مطرح کرد علمای اهل سنت او را تکفیر کردند و بعد هم حبس کردند؛ و ظاهراً در زندان هم مرد؛ یعنی در زمان خودش این عقاید نشر داده نشد؛ اما چند قرن بعد دوباره عقاید او را که مناسب با روش انگلیس و مستعمرین بود تقویت کردند و بر اساس همان تفکرات رژیم منحوس آل سعود گروههای تکفیری را تربیت کرد و پشتیبانی مالی آنها را به دستور نظام سلطه و صهیونیستهای جنایتپیشه به عهده گرفت تا به این وسیله علاوه بر بیاحترامی به عقاید مذهبی شیعه، آثار اسلامی و ریشههای تاریخ اسلام و اسناد دینی را از بین ببرند؛ و در اقصی نقاط عالم توسط آنان جنگهای نیابتی را اداره کنند. دیدید وقتی بهجایی حمله میکنند همهچیز را از بین میبرند. من در مدینه با یکی از اینها بحثم شد گفتم چطور پس قبر پیغمبر را سالم گذاشتید؟ گفت از ترس شما شیعههاست و الا این را هم با خاک یکسان میکردیم. از ترس اهل سنت و جهان اسلام هم نمیتوانیم این کار را بکنیم. در طول این مدت جنایات زیادی به همین روش مرتکب شدند. هم به دین هم به اسلام ضربه زدند؛ و مسلمان کشی راه انداختند. امروز آمریکا از حضور داعش در افغانستان دفاع میکند چون مثل کلب معلم برایش کار میکنند. هم برای ایران دردسر درست میکنند هم برای چین که ۷۰ کیلومتر با افغانستان مرزدارند، هم تهدید روسیه هستند، هم آمریکا برای حفظ نیروهای خودش از شر طالبان و کنترل آنها داعش را به جان طالبان انداخته. خدای تعالی هرچه زودتر ریشه این عوامل فساد را بکند انشاءالله. به هر جهت جنایات بزرگی مرتکب شدند. قبور ائمه بقیع و بقاع متبرکه را ویران کردند و با خاک یکسان کردند؛ و دل شیعیان تا به امروز غمگین و سوزناک است. هم به وجود آن اولیای خدا تعرض کردند هم تحمل دیدن قبر و بارگاه آنها را ندارند. به خاطر اینکه هرکدام از آنها در هرکجا که باشد نورافشانی میکنند و باعث هدایت است.
مدتی است رهبر معظم انقلاب تنها راه مبارزه با استکبار و قلدریهای قدرتهای زورگو را جریان مقاومت دانسته به نظریه مقاومت تأکیددارند و بیان میکنند که وظیفه آحاد مسلمین و بهخصوص نخبگان برای نجات اسلام در کل جهان و در داخل کشور برای غلبه بر مشکلات این است که اهل مقاومت باشیم. بهخصوص ۱۴ خرداد بیشتر این مطلب را بیان کردند. در حقیقت دشمنان ما میخواهند اراده ما را از بین ببرند. فعلاً چندجملهای راجع به این موضوع عرض میکنم تا بعد اگر توفیق شد مفصل اشارهکنم.
مقدمهً عرض کنم که ما امروز در وسط میدان جنگ ارادهها قرار داریم. همانطور که از اول انقلاب درگیر بودهایم و در زمانهای مختلف به اشکال مختلف جنگیدیم و به حمد الهی پیروز میدانِ این نبرد بودهایم؛ و هر چه استکبار و بخصوص آمریکا تلاش کردند تا از شکستشان جلوگیرى کنند، موفق نشدند و کوشش آنها بینتیجه ماند. خوب دقت بفرمائید، بنابراین گفتمان مقاومت در جنگ ارادهها معنا پیدا میکند. رهبر معظم انقلاب که بحث مقاومت را مطرح میکنند این بحث باید در یک زمینه خودش را نشان بدهد آن زمینه جنگ ارادههاست در آن جنگ ما باید مقاومت داشته باشیم.
نظریه جنگ ارادهها را اولین بار، یکی از نظریهپردازان نیروى دریایى آمریکا در کتابى با عنوان جنگهاى قرن ۲۱ مطرح کرد (کتابهای متعددی دارد) و نوشت: در قرن ۲۱ نباید به شکار بدنها پرداخت و باید مغزها را مورد هدف قرارداد. چراکه هدف قرار دادنِ ابدان، خونریزی به بار مىآورد و نتیجه آن چیزی جز ایجادِ تنفر علیه آمریکا نیست؛ اما در شکارِ مغزها کافى است تا فکرِ تسلیم و ناتوانى از نبرد را در اندیشهی طرف مقابل بنشانیم. این جنگ نهتنها هزینه اندکى دارد بلکه دستیابى به پیروزى نیز آسان است. (ما فقط کاری کنیم که به آنطرف مقابل بگوییم که تو نمیتوانی در مقابل ما بایستی بعد بعضی وقتها بعضی افراد واداده میگویند که اگر او موشک بزند کار ما تمام است ببینید چقدر دقیق اینجا گفتهشده است) طرف برنده در جنگ ارادهها کسى است که بتواند زودتر از حریف، فکرِ تسلیم و بىفایده بودن نبرد را القاء نماید. میبینید که در این مدت چقدر این هجمه را آنها برای ما وارد میکنند و یک عده هم در داخل، افراد بیربط واداده پست سیاسی همین حرفها را دوباره تکرار میکنند.
اتفاقاً به همین جنگ ارادهها، امامین انقلاب از همان اول حضرت امام و بهخصوص رهبر معظم انقلاب در فرصتهای مختلف اشارهکردهاند. دیگر به جنگ ارادهها درآیات و روایات نمیپردازیم. مثلاً در مهرماه سال ۷۹ در بیان علت پیروزى در دفاع مقدس به اراده الهى و اراده ملت بر پیروزى تأکید کردند، یا در اوایل سال ۹۲ در جمع مسئولان نظام فرمودند: در عرصههای گوناگون جهانى، درگیرىها غالباً جنگ ارادههاست؛ هر طرفى که ارادهاش زودتر ضعیف شود، شکست خواهد خورد. صبر، یعنى این عزم را، این اراده را نگهداشتن، حفظ کردن. صبر یعنی همان مقاومت. آقا در این بیانشان به عناصر اصلی پیروزی در جنگ ارادهها اشاره فرمودند؛ یعنی صبر و حفظ اراده و عزم که این روزها بهعنوان مقاومت مطرح میکنند. این عناصر چگونه جمع میشوند و چگونه پیروزی به دست میآید؟ وقتی شخص توکلش به خدا باشد و به آینده و نصرت الهی ایمان داشته باشد. این عناصر در ملت ما وجود دارد و به مدد الهی پیروز این میدان همانطور که تا حالا بودهایم در آینده هم به وعده الهی یقین داریم که آمریکا قطعاً بازنده میدان مبارزه با ملت ماست. چون آنها که اهل صبر و توکل بر خدا نیستند. هدف الهی دنبال نمیکنند. قصدی جز سلطه گری ندارند. لذا رفتار عجولانه و احمقانهای که دولتمردان آمریکائی در این چند ماه درباره ایران دارند گواه است که نظریه مقاومت آنان را سردرگم کرده است؛ و در داخلِ خودشان هم نظریاتی که متفکران و نظریهپردازان آمریکائی جدیداً از افول قدرت آمریکا میگویند جالب و شنیدنی است که در فرصتی بیان میکنم حتی بعضی تأکید مىکنند فروپاشی آنقدر نزدیک است که مىتواند ترامپ آخرین رئیسجمهور آمریکا باشد. این حرفها اگر راست هم نباشد باز حکایت دارد از اینکه گفتمان مقاومت، در این جنگ پیروز میدان بوده است. همین یکی دو روز اینها با فرانسه و آمریکا حرفهایی زدند که ارزش تکرار کردن و گفتن و موضع گرفتن ندارد. شاهد آن وضعیت جبهه مقاومت است در یمن، فلسطین، سوریه، لبنان، عراق، بحرین، افغانستان و امثال ذالک میبینید.
آقا اوایل امسال راجع به اراده مردم ایران فرمودند: (نقل به مضمون) غرب و آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که باارادهی ملّى ملّت ایران نمىشود مبارزه کرد؛ و اگر ملّت ایران یکچیزی را اراده کند، حتماً به دست خواهد آورد؛ و مانعتراشی سودی ندارد. لذا تلاش در تضعیف اراده ملت دارند تا پیشرفت نداشته باشد و تمدن اسلامی شکل نگیرد و برای این کار میلیاردها خرج میکنند؛ بنابراین باید خوب متوجه باشیم و مسئولین دقت کنند، دشمنان نظام اسلامی پیروزی خود در جنگ ارادهها را در این دیدهاند که مبانی اعتقادی و ریشههای تفکر الهی را در جوانان ما از کار بیندازند و هر چیزی که آنان را بر اراده ملت پیروز میکند تقویت کنند. لذا جنگ فرهنگی، جنگ نرم، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی و قتلعام فرهنگی راه انداختند تا بتوانند باور و اراده مردم و مسئولین و بعد رفتار و بعدازآن ساختار نظام اسلامی را به هم بزنند. امروز جنگهای هوشمندانه یا همان جنگهای شناختی در دستور کار آمریکا علیه ایران قرار دارد؛ و راه غلبه و پیروزی در این مبارزه چیزی جز مقاومت همهجانبه نیست؛ و همانطور که آقا در دیدارشان در روز ولادت رسول اکرم و هم در دیدار بادانش آموزان در ۱۲ آبان فرمودند و از جوانان خواستند: نظریه مقاومت در مقابل دشمن قویپنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضى تصور نکنند که چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاههاى تبلیغاتى دارد و از این قبیل، ما عقبنشینی کنیم. نه خیر، نظریه مقاومت یک نظریه اصیل و درست است. هم در مقام نظر، هم در مقام عمل. بعد هم در تضمین پیروزی در جنگ ارادهها توصیههایی به جوانان کردند که همه توجه میکنند. لازم است همه بخصوص مسئولین فرهنگی و آموزشی روی این موضوع کار کنند و لحظهای را از دست ندهند.
۲۰ خرداد سال ۶۰ بافرمان حضرت امام، بنیصدر بعد از ۱۷ ماه ریاست جمهوری عزل شد و از کشور با آن وضع فضاحتبار در کسوت زنانه فرار کرد. بازخوانی و بررسی این جریان در این زمان بسیار درسآموز است. بنیصدر یکی از مصادیق نفوذ در ردههای بالای تصمیم سازی و تصمیمگیری کشور است که با اجازه دادن به گروهکهای معاند نظام و از کار انداختن نهادهای انقلابی قصد از بین بردن حرکت انقلاب از درون را داشت تا جایی که در دوران دفاع مقدس اقدامات او موجب خسارات فراوان به کشور و مردم شد. جریان بنیصدر تذکری است برای همه مسئولین، بدانند تا زمانی که مردمی هستند و برای مردم خدمت میکنند از حمایت هم بهرهمندند اما اگر مردم را به هر دلیلی فراموش کردند و مشغول خود و باند و جناح خود شدند، منتظر خشم مردم نسبت به خود و پس گرفتن آراء باشند. جریان بنیصدر خیلی عجیب است تمام آن ۱۱ میلیون رأی و بیشتر از ۱۱ میلیون رأی که داشت یکییکی مردم پس گرفتند و بهجایی رسید که عدمکفایت او تصویب شد و حضرت امام هم رأی مردم را پس گرفتند آقایان باید خیلی مواظب باشند.
۲۰ خرداد سالگشت شهادت آیتالله سعیدی است که در سال ۴۹ در زندان شاه واقع شد. شخصیت مبارز و ضد رژیم مستبد پهلوی که خدای تعالی با اجدادش طاهرینش قرین بگرداند.
یکی از مشکلاتی که مدتی است (از سال قبل) معضلاتی را برای اقشار متوسط و کمدرآمد به وجود آورده قیمت افسارگسیخته و غیرمنطقی مسکن است که اثر مستقیم بر اجارهبها دارد. متأسفانه طبق آمار تا صد در صد و بلکه بیشتر افزایش داشته. درحالیکه درآمد افراد به همان نسبت افزایش نداشته و معمولاً بیشترین هزینهی خانوادهها هم برای مسکن است. با وضعی که پیشآمده افراد نمیتوانند حتی وضعیت گذشته خود را هم حفظ کنند. مگر اینکه بخشهای دیگر زندگی را کم کنند، یا خانه خود را کوچکتر کنند بااینکه تعداد و جمعیتشان کمتر نشده و یا به حاشیه شهرها کوچ کنند و معضلات اجتماعی را زیاد کنند؛ که همه موارد فشارهای خانوادگی و روحی شدید به وجود میآورند. لازم است دولت برای مهار قیمت مسکن فکر عاجل و اساسی داشته باشد؛ و برای خانههای خالی اقدامی بکند و جلوی احتکار منزل را بگیرد تا به سوداگران در این عرصه کمک نشود. من آمار دارم که در کشور چند میلیون خانه خالی داریم و همینطور آن را نگه داشتند. بعضی از معاملات ملکیها هم به این قصه کمک میکنند اینها جواب خدای تعالی را چطور میخواهند بدهند به خاطر منافع و سودجویی کسی که گرفتار است همینهایی را هم که هست نمیتواند شما جوری تحریک میکنید قوه حریص بودن افراد را که طرف بگوید مال خودم است میخواهم اینگونه قیمت بگذارم نزد خدای تعالی اینها جایز نیست و عقاب دارد. سال گذشته مجلس برای کنترل قیمت مسکن قانونی تصویب کرد که با دخالت دولت متوقف شد. حتی قانون مالیات بر خانههای خالی از سال ۹۳ که در مجلس تصویبشده و نباید خانهها را خالی نگهدارند با اهمالکاری وزارت راه و شهرسازی اجرائی نشده که لازم است برای کمک به اقشار مختلف جامعه اقدام عاجل صورت گیرد.