بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
۹۸/۳/۷
وَ قالَ الحَکیم فی کِتابِه الکَریم «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ منْ اوفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ»
قبل از اینکه وارد بحث شویم و ادامه مباحث دو شب گذشته را مطرح کنم نکتهای را که شب گذشته مطرح کردم تکرار میکنم که رسول خدا فرمودند در هرروز ماه رمضان ملکی این ندا را سر میدهد که ای بندگان مژده خداست که گناهان گذشته شمارا بخشیدم و شفاعت شمارا در رابطه با یکدیگر در شب قدر پذیرفتم مگر کسی که اهل شراب باشد یا کینه برادر مسلمانش را به دل داشته باشد؛ یعنی نسبت به دیگری کینه در دلتان باشد یکی از موانع مهم و اساسی برای اجابت و استجابت دعا است. مانع بزرگی است که انسان نسبت به دیگران کینه داشته باشد. این را امشب باید از خودتان دور کنید قلبا و حقیقتاً نسبت به دیگران بخشش داشته باشید. «وَ لـا تَجعَل فِی قُلُوبِنا غِلـاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا» خدایا این حالت در ما نباشد که کینه مؤمنی در دل ما باشد. رسول خدا هم فرمود که خدا در این شب همه را میبخشد. خود خدا هم شفاعت میکند مگر اینکه کینهای در دل ما باشد. این را درست کنیم تا انشا الله بقیه کارهایمان درست شود.
اگر یادتان باشد در شبهای قبل عرض کردیم برای اینکه مقدرات سال آینده بهخوبی نوشته شود به غفاریت خدای تعالی پناه بردیم و خدای تعالی هم آنقدر کرم دارد و به بندگانش عنایت دارد که اگر بندگانش پیمان بستند خدا هم بر آن پیمان پایبند است و وفادار است ولو بندگان اهل جفا باشند؛ اما او اهل وفاست. ولو بندگانش دست میکشند و فرار میکنند؛ اما او دست دراز میکند.
در آخر جلسه قبل به روایتی اشاره کردم که خدای تعالی «اَشَدُّ فَرَحاً» هست نسبت به بندهاش که باوفایی میکند و بهسوی او برمیگردد؛ اما این روایت دیگری است از رسول خدا برای شما میخوانم تا این بحث تکمیل شود. عبدالله بن مسعود است میگوید سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَهِ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ مِنْ رَجُلٍ فِی أَرْضٍ دَوِیَّهٍ مَهْلَکَهٍ، مَعَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَیْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ، فَنَامَ فَاسْتَیْقَظَ وَقَدْ ذَهَبَتْ، فَقَامَ یَطْلُبُهَا حَتَّى أَدْرَکَهُ الْعَطَشُ، ثُمَّ قَالَ: أَرْجِعُ إِلَى مَکَانِی الَّذِی کُنْتُ فِیهِ حَتَّى أَمُوتَ، قَالَ: فَوَضَعَ رَأْسَهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى یَمُوَتَ، فَاسْتَیْقَظَ وَعِنْدَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَیْهَا زَادُهُ وَطَعَامُهُ وَشَرَابُهُ، فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَهِ عَبْدِهِ مِنْ هَذَا بِرَاحِلَتِهِ» او میگوید شنیدم رسول خدا میفرمود خدای تعالی اینگونه میگوید که من شدت خوشحالی رادارم وقتی بندهام برمیگردد. بعد خود خدا مثالی میزند از یک انسانی که آمده است در بیابان بزرگ بیآبوعلفی که اگر غذا نداشته باشد آنجا هلاک میشود. حیوانی هم دارد که با اوست و طعام و شراب بار اوست. این شخص دستش را گذاشته است زیر سرش که مقداری استراحت کند و بخوابد. وقتیکه بیدار میشود میبیند آن حیوانی که آب و خوراک همراه او بود فرار کرده است. دنبالش میگردد پیدایش نمیکند تا تشنگی بر او عارض میشود. سپس میگوید حالا که گشتیم و پیدا نکردیم برمیگردیم سر جایمان میخوابیم تا مرگ ما برسد. دستش را گذاشت زیر سرش و خوابید. یکدفعه از خواب بیدار شد دید حیوانش همراه آذوقه و آبش پیدا شد. چنین کسی چقدر خوشحال میشود؟ خدا از این شخص خوشحالتر میشود وقتیکه بندهای بهسوی او برمیگردد.
در روایات متعددی داریم که اول سال ما ماه رمضان است. در یک روایتی هست که شب قدر اول سال است. «لَیْلَهُ اَلْقَدْرِ هِیَ أَوَّلُ اَلسَّنَهِ وَ هِیَ آخِرُهَا» یعنی اول سال ما تا آخر سال ما شب قدر است. چون امشب بنا بر قول قوی شب بیست و سوم شب قدر است و همه آن مطالبی که گفتهشده برای امشب ورود دارد. اگر هم دو شب گذشته را در نظر بگیریم به هر جهت امشب شب امضاست. شبی است که توشیح میکند حضرت ولیعصر ارواحنا فدا. لذا هرچه مقدرات برای سال آینده ریخته میشود از الآن ریخته میشود. الآن میشود سر سال.
ما آمدهایم که برگردیم. خود این جلسه هم نشاندهنده این است که به خدا میگوییم که آمدهایم برگردیم. مثل ۲ شب گذشته حواستان به خودتان باشد. توجهتان به کلماتی باشد که بنده عرض میکنم. دو شب گذشته مقدمه بود. نکاتی را عرض کردم. بالاخره هر چه شبهای گذشته خواستیم نقض و ابرام شد. امشب به توشیح ولیالله الاعظم ارواحنا فدا میرسد و ولینعمت ما و آقاجانمان اینها را امضا میکند.
ما وقتی به روایات نگاه میکنیم روایاتی که مربوط به شبهای قدر است میبینیم که تمام هدف خدای تعالی این است که ما را بالا بیاورد. او میخواهد ما را نجات دهد از این منجلابی که خودمان به دست خودمان درست کردیم. میخواهد پاکمان کند. فرض کنید کسی در چاه افتاده است. میخواهیم کمک کنیم که او را از چاه بیرون بیاوریم. دو جور میشود به چنین کسی کمک کرد. یا بالابری از پایین کمک کند که این شخص را آرامآرام به بالا بیاورد و نجات دهد یا اینکه از بالا دستش را بگیریم بکشیم بالا. برای نجات کسی که در چاه افتاده است دو راه دارد یا از پایین به او کمک کنیم یا از بالا به او کمک کنیم. اگر بخواهیم خیلی کمک و مساعدت کنیم هم از بالابر استفاده میکنیم هم از طناب استفاده میکنیم. هر دو وسیله را به کار میبریم تا او را نجات دهیم.
همه ما در چاه طبیعت گرفتار شدیم. همه ما در چاه دنیا سقوط کردیم. تعارف هم ندارد اینکه میگویم همه ما هرکدام از ما بهاندازه خودمان گرفتاریم. این چاه را هم خودمان تهیه کردیم. اینطور نیست که دیگری برای ما کنده باشد. خودمان برای خودمان گرفتاری درست کردیم. بافکرمان، با عملمان، با رفتارمان. روشمان چاه درست کن است و خودمان هم در آن چاه افتادهایم. در دام دنیا افتادهایم. استعدادهایمان هم فرق دارد. بعضیها استعدادهای خیلی قوی دارند در طلب دنیا.
حالا امشب ما را میخواهند بالا بکشند. خدا بساط جور کرده است. فضا درست کرده است که بنده من که تو که جایت ته چاه نیست. من بر سر تو تاج «لَقَد کَرَّمنا» قراردادم. وقتیکه تو را خلق کردم گفتم که احسن المخلوقین هستی. من که احسن الخالقین هستم تو را خلق کردم. تو بهترین مخلوق منی چرا خودت را ته چاه بردی؟ حالا هم که میخواهم تو را بالا بکشم چرا دستت را میکشی؟ دستت را به من بده بیا بالا. من روایات امشب را هرچه نگاه میکنم میبینم خدا بساط جور کرده که ما را به همان جای اولیه برگرداند. همان جای کریمانه خودمان که بودیم. کرامت الهی. خودمان هم باید کمک کنیم.
کلماتی را از اهل معرفت و از اساتید الهی خودم که در این زمینه بیان کردند از آنها کمک میگیرم و نکاتی را عرض میکنم. از همین بزرگانی که سالیانی خدمت آنها تتلمذ کردم و بهره بردم. میگویند ماه رمضان و بهخصوص شبهای قدر دو مطلب را باید توجه کرد. یک، ترفیع و دوم، تنزیل. بالا بردن و فرو فرستادن. دقت کنید که خود این بحث کردن و مباحثه و مذاکره هم ثواب دارد و من عمداً بحثهای اینگونه را مطرح میکنم. بالا بردن و فرو فرستادن و سرازیر کردن رحمت و عنایتهای خاص الهی بر مؤمنین. خدا امشب بنده خودش را میخواهد بالا ببرد و عنایاتش را بر سر او بریزد. روایاتی که در این دو شب برای شما خواندم بعضیهای آن را با این دیدی که امشب گفتم دوباره تکرار میکنم تا ببینیم که امشب چقدر غوغاست. میخواهیم جمعبندی کنیم و برسانیم به دست حضرت ولیعصر تا حضرت امضا کند. خوب حواستان را جمع کنید تا صبح که اذان میدهند همه حواستان به حضرت حجت باشد. حواستان به امام زمانتان باشد.
ما الآن کجاییم؟ خدا بندهاش را آورده که بالا ببرد. ترفیع داده است. دستگیری کرده است. تو که در دنیا غرق هستی، تو که در چاه افتادی، سال دارد از تو میگذرد در طول سال حواست به ولینعمتت نیست. نعمتش را میخوری ولی به ولینعمت توجه نداری. باغی را فرض کنید که در آن داریم کار میکنیم. اجرت میگیریم. میوه تولید میکنیم. از میوههای آن میخوریم اما یادمان نیست که صاحب باغ کس دیگری است. ما داریم در آن باغ کار میکنیم. چون خودمان آن میوهها را پرورش دادیم توجه نداریم یک گلستان گل برای مولاست. ما کارگر یک آقایی هستیم در یک گلستانی. به ما گفته است کارکنید. گلها را پرورش دادیم در طول روز و سال و ماه و اجرت آن را هم گرفتهایم. یک روز عیدی میشود عید غدیر عید فطر میرویم یک دستهگل خوب میکنیم ازگلهای خود مولا میبریم به مولایمان میدهیم. آن مولا دوباره به ما انعام میدهد. مال خودش را به خودش دادیم. صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر همین دستهگل است. درود بر پیغمبر و آلش میفرستیم به ما ثواب میدهند. الآن هم در چنین وضعیتی قرار داریم. خدا میخواهد با همان چیزهایی که داریم ترفیع بدهد. او میخواهد ما را بالا ببرد.
قبل از اینکه ماه شروع شود هنوز ماه رمضان شروع نشده بود خبر داد که مردم «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ» یک ماهی دارد به سمت شما میآید. دارد ماه خدا به سمت شما میآید و شما دارید به این ماه نزدیک میشوید. شما در این ماه به مهمانی خدا دعوتشدهاید. «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ» عرض کردم که دارم آن روایات را دوباره با دید دیگری میخوانم. خوب دقت کنید. دعوت شدید به مهمانی خدا. «وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ» و خدا شمارا میخواهد در این ماه ترفیع بدهد. بالا بیاورد و رشد بدهد. این بزرگی بندهاش نیست که ته چاه باشد. این بنده باید بالا بیاید. تو را در این ماه کریم کردم. این میشود بزرگی بنده. مثل خودم تو را کردم «مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ» این ربطی به شب قدر ندارد. این مربوط به ماه رمضان است. شهر الله خاصیتش این است که شما مهمان خدا هستید و مهمان خدا در این ماه کریم میشود. اهل کرامت الهی شدید. این رفعت نیست؟ این بالا آوردن بنده نیست؟ این مقام دادن به بنده نیست؟ اگر ما در حیوانیت خودمان و در چاه غوطهور باشیم، در شهوات، در غضب، در منیت ها، تکبرها، غرورها، تهمتها، غیبتها، اینها را رها کنید. چند وقت دیگر انتخابات شروع میشود. ببینید عدهای دارند چهکار میکنند. در چه چیزهایی غرق هستند. چقدر کلاه سر هم میگذارند. چقدر دروغ میگویند. چقدر غیبت میکنند. چقدر تهمت میزنند تا در یک مسندی بنشینند و بعد انشا الله به مردم خدمت کنند.
پیمانی که امشب باخدا میبندیم را فراموش نکنیم؛ که «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» وفادار باشیم. اهل جفا نباشیم. از خدا بخواهیم که در این دوره افراد پاک، مؤمن و انقلابی و به فکر مردم و پاک دست را بتوانیم انتخاب کنیم. اتفاقاً در شب قدر یکی از کارهایی که باید بکنیم دعا برای همین امور است. حواستان باشد همهچیز بخواهید. دنیا و آخرت بخواهید.
ما در این چاه حیوانیت غوطهور هستیم. یکدفعه رایحه خوشی به مشام میرسد. بلند شو بیا تو مهمان خدا هستی. از آن کثافات خودت را رها کن. بیا بالا. چطور بیایم؟ دستت را به من بده. خودش کمک میکند. دستگیری میکند. ما سقوط کردهها را بالا میکشد تا مثل خودش کریم شویم. «أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ» برای خود ما هم حس خوبی دارد وقتیکه میفهمیم مهمان خدا هستیم. دیدهاید وقتی انسان مهمان یک بزرگی است یک حس خوبی دارد. این حس خوب را از دست ندهیم.
از طرف دیگر در شب قدر عنایتش را سرازیر کرده است. بالا کشیدن یکطرف بود. از آنطرف دارد میریزد؛ عنایت خاص، رحمت خاص، غفاریت، ستاریت. ریزش رحمت الهی است. ما غرق در سیلاب رحمت الهی هستیم امشب. روایاتش را برای شما میخوانم. تو شخصیت کمی نیستی. تو بنده من هستی. تو انشاءالله عبد من هستی. پس بر تو بنده خودم سرازیر میکنم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» ملائک تا زمانی که رسول خدا بودند بر قلب پیغمبر نازل می شدند. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ» بعد از رسول خدا بر وصی رسول خدا نازل شدند. در این دوره بر قلب ولیعصر ارواحنا فداه نازل میشوند. آیه سوم و چهارم سوره مبارکه دخان هم همین را میگوید «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» اوج ترفیع و نهایت پرواز در شب قدر است. این مهمان خدا که ما هستیم امشب اوج رفتن بالای ماست. در این شب که قلب ماه رمضان است و خود ماه رمضان هم غره الشهور است. آیه قرآن میگوید که «إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا» امام صادق -علیهالسلام- میفرماید «فَغُرَّهُ الشُّهُورِ شَهْرُ رَمَضَانَ و قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیلَهُ الْقَدْر» که البته این لیله قدر خودش هم قدری دارد که ان شاء الله به آن میرسیم. همه در این ماه پذیرایی میشوند؛ اما پذیرایی خاص در شب قدر است. ترفیع خاص در شب قدر است.
مرحوم میرزای نوری در مستدرک روایتی را از ابن عباس نقل میکند که «وعن عبد الله بن عباس قال إن الله تعالی یأمر الملائکه فی هذه اللیله یعنی لیله القدر ان یهبطوا مع جبرئیل ومیکائیل من سدره المنتهی إلی الأرض فی أربعه مواطن علی سطح الکعبه وعلی قبر رسول الله صلی الله علیه وآله وفی بیت المقدس وطور سیناء. ثم یقول جبرئیل تفرقوا فیتفرقون فلا یبقی دار ولا حجره فیها مؤمن أو مؤمنه الا وتأتیه الملائکه الا بیتا فیه کلب أو خنزیر أو خمر أو صوره ویهللون ویسبحون ویستغفرون کل اللیل لامه محمد صلی الله علیه وآله فإذا جاء وقت صلاه الصبح یصعدون إلی السماء فتستقبلهم ساکنوا السماء ویقولون لهم من أین جئتم فیقولون من الأرض فان البارحه کانت لیله القدر فیقولون ما فعل الله بحوائج أمه محمد صلی الله علیه وآله فیقولون ان الله غفر لصالحیها وشفع لطالحیها فیرفعون ملائکه السماء أصواتهم بالتسبیح والتهلیل والثناء علی الله تعالی وشکره بما فعل بأمه محمد صلی الله علیه وآله وساق فی الخبر صعودهم إلی سماء سماء إلی العرش بهذه الکیفیه إلی أن قال فیقول الله تبارک وتعالی ولأمه محمد عندی ما لا عین رأت ولا اذن سمعت ولا خطر علی قلب بشر»
خدای تعالی در این شب یعنی شب قدر به ملائکهاش امر میکند به جبرئیل و میکائیل دستور میدهد که از سدرهالمنتهی پایین بیایید در قسمتهای مختلف زمین منتشر شوید در ۴ موطن. بروید روی خانه خدا و بر سر قبر رسول خدا و در بیتالمقدس و طور سینا. ملائکهای که همراهش هستند چون با لشکریانشان میآیند این ملائکه میآیند از آن چهار منطقه منتشر میشوند. در عالم هیچ خانهای نمیماند هیچ حجرهای نمیماند هیچ جایی که مؤمنی هست نمیماند مگر اینکه این ملائکه میآیند اینجا منتشر میشوند. چشم ملکوتی شما اگر باز باشد الآن ملائک را میبینید یا رایحه آنها را حس میکنید. الآن این مکان محفوف به ملائکه است. چشمتان انشاءالله چشم ملکوتی شود و باز شود. البته دشمن برای ما خواستههای کاذب درست میکند. متأسفانه همین بحث بودن سگ در خانه خواستههای کاذبی است. در این روایت میگوید که ملائک همهجا میروند الا جایی که در آن سگ و خوک و خمر و مجسمه کامل از یک شیء ذیروح باشد. حالا ملائکه منتشرشدهاند. چهکار میکنند؟ اینها میآیند منتشر میشوند کنار ما قرار میگیرند. با ما لا اله الا الله میگویند. تسبیح میگویند. طلب مغفرت میکنند برای ما. این نزول رحمت الهی است. الآن کنار هرکدام از شما و هرکسی در هرجایی که نشسته است و مشغول بندگی خداست ملائکه دور او را گرفتهاند همراه او و برای او دعا میکنند. وقتیکه نماز صبح شد به آسمان میروند و ملائکهای که در آسمانها هستند به استقبال آنها میآیند. به آنها میگویند از کجا آمدهاید؟ میگویند از زمین. میگویند شب گذشته شب قدر بود. از آنها میپرسند که شما پایین بودید خدای تعالی با حوائج امت پیغمبر چه کرد؟ میگویند خدا همه صلحا را بخشید و آنهایی را هم که انسانهای بدی بودند خدا خودش شفیع شد. ملائکه آسمان صدایشان را بالا میبرند به تسبیح و تحمید خدای تعالی برای آنچه که با امت پیغمبر انجام داد. آسمان به آسمان این خبر میپیچد که یک عده از ملائکه رفتهاند روی زمین کنار امت پیغمبر برای امت پیغمبر دعا کردند. تا رسید به خدای تعالی. خدای تعالی گفت من برای امت پیغمبر چیزی در نظر گرفتم که چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به قلب هیچکسی خطور نکرده. این اوج رفعت و اوج تنزیل نیست؟
روایت دیگری هست که شبیه همین هست او میگوید ملائکه هرکسی را که در حال نماز است، نشسته است، ایستاده است، دارد ذکر میگوید، هر کاری که میکند اینها برای آنها دعا میکنند و دعاهای آنها را حفظ میکنند. چون بعضی وقتها دعاها را آفت میگیرد. غرور و تکبر و ریا بعضی وقتها انسان را میگیرد. برای اینکه این دعاها به مقصد برسد دعا را نگه میدارند که آسیب نبیند.
من هم روایت میخوانم. از خودم چه بگویم؟ من چیزی بلد نیستم. من از اهلبیت باید بگویم. آنها به ما یاد دادند. ما هر چه داریم از پیغمبر داریم. هرچه داریم از آل پیغمبر داریم. ما یک مقدار اصطلاحی میکنیم کموزیاد میکنیم تا بفهمیم چه میگویند.
روایتی را که روز جمعه ترجمه آن را خواندم امشب باید خوانده شود. از رسول خدا در همین فضاست مربوط به ماهاست «عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ : قَالَ مُوسَى إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رَحْمَتَکَ قَالَ رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ لَیْلَهَ الْقَدْرِ قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّهِ وَ ثِمَارِهَا قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَهً فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ النَّجَاهَ مِنَ النَّارِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رِضَاکَ قَالَ رِضَایَ لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ».
این روایات را میبینیم که ملائکه میآیند پهلوی ما مینشینند و برای ما طلب مغفرت میکنند و آن روایتی را که شب اول خواندم که کسی که شب تا صبح شب قدر را بیدار باشد فقط، گناهانش بهاندازه کوهها سنگین باشد، بهاندازه دریاها وسعت داشته باشد و بهاندازه نجوم آسمانها باشد مورد مغفرت قرار میگیرد، قابلفهم میشود چون ملائکه کمک میکنند. پهلوی ما نشستهاند و دارند برای ما استغفار میکنند.
حضرت موسی به خدای تعالی عرض میکند خدایا من نزدیکی تو را میخواهم. همه ما این را طالب هستیم که نزدیک خدا شویم. خدا میگوید نزدیکی من برای کسی است که شب قدر بیدار باشد. گفت خدایا میخواهم رحمت تو به من برسد گفت رحمت من برای کسی است که شب قدر به مساکین کمک کند. هر گذرگاهی جواز دارد. گفت میخواهم از صراط عبور کنم. گفت شب قدر صدقه بده. صدقه ظاهری داریم که پول است و صدقه باطنی داریم که عمل خیر است. اینها هم تنزیل است هم ترفیع است. گفت خدایا میخواهم از میوهها و درختهای بهشت استفاده کنم. گفت شب قدر سبحانالله بگو. گفتم خدایا نجات از آتش میخواهم. گفت برای کسی است که استغفار کند در شب قدر. از استاد الهیمان به یک واسطه گفتم که چه بگویید «یا غافر الذّنوب اِغفِر ذُنوبی» گفت خدایا رضای تو را میخواهم. گفت برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر. انشاء الله آنهایی که آن دو رکعت نماز را نخواندهاند بعد از مراسم بخوانند.
گناه را که با استغفار نمیبخشند. او میگوید استغفارکنید گناهت را میبخشم. برای گناه آدم باید کتک بخورد. خلاف کردی باید جرمش را بکشی. میگوید گناه کردی استغفارکن؛ یعنی ای بنده من تو بهطرف من بیا من امورات تو را به عهده میگیرم. خودم میشوم وکیل تو. تو یکقدم بردار من وکیل کارهایت میشوم. کارهایی که تو باید انجام دهی من برایت انجام میدهم. پریشب یادتان باشد خواندم که در دل شب تاریک وقتی خدا را صدا میزنید «ربِّ ربِّ» خدای تعالی فرمود «لَبَّیکَ عَبدی سَلْنی اُعطِکَ و تَوَکَّلْ علَیَّ أکفِکَ» من را وکیل خودت کن تا کارهایت را انجام بدهم. گفتی در دلش بگو «یا ربِّ یا ربِّ» من هم میگویم. یکوقتی میگویید «یا الله» توجه به الوهیت خداست. ولی وقتی میگویم «یا ربِّ» به پروردگاری خدا توجه داریم. به پرورش دهندگی خدا توجه داریم؛ یعنی خدایا تو داری ما را پرورش میدهی داری ما را تربیت میکنی ما اصلاً تربیتشده خودتو هستیم. گاهی هم جلوتر میرویم. «یا» وقتی هست داریم خطاب میکنیم. «یا» وقتی برداشته میشود یعنی نزدیکیم. وقتی نزدیک به کسی هستیم دیگر «یا» نمیگوییم. لذا میگوییم «ربِّ» از «یا ربِّ» جلوتر است «ربِّ» از «یا الله» بالاتر است. وقتی رسیدیم بهجایی دیگر «یا» ندارد. لذا در دعاها اول «یا ربِّ» است بعد «ربِّ» است. چون دیگر نزدیک شدیم و قرب پیدا کردیم.
پس ماه رمضان شد بالابر. بالابر تکوینی که تکوینا همه ما در این ماه بالا میرویم. در همین ماه هم تنزیل هست. خدا نازل میکند. هر شب منادی صدا میزند آیا کسی هست بالا بیاید؛ اما شب قدر ویژه تنزیل هست. این کار خدا. کار ما چیست؟ ما امشب چهکار کنیم؟ امسال با خواستهها کاری نداشتم. گفتم هرکسی هر چه میخواهد بخواهد. البته در بعضی از روایات داریم که از رسول خداست که اگر شب قدر را درک کردیم چه بخواهیم؟ فرمودند عافیت بخواهید. عافیت خیلی گسترده است. عافیت دنیاست. عافیت دین است. عافیت آخرت است. عافیت جسم است. عافیت روح است. همهچیز بخواهید. دنیا و آخرت، شخصی، اجتماعی، سیاسی. هر چه دلتان میخواهد بخواهید. بحث این است که ما هم باید حرکتی داشته باشیم. کار خدا بود که از پایین و بالا به ما کمک کرد تا ما را بالا بکشد. نباید که رها کنیم همه کارها را خدا خودش بکند. ما هم باید کاری کنیم. خدای تعالی یک سکوی پرش قرار داده است برای انسان، برای مؤمن، برای من و شما که ای بنده خودت هم تلاش کن خودت را به آن سکو برسانی. اگر خودتان را به آن سکو رساندید و پرش کردید بدانید که قطعاً و قطعاً خواهید رسید. رسیدن حتمی است. توجه داشته باشید به آن سکو. مکان نیست. مکانتی است. منزلتی است. او همانی است که حضرت موسی به خدا عرض میکند الهی قرب تو را میخواهم. قرب مکانی نیست. اگر به این سکو رسیدید قرب تو قطعی است؛ و پرش و رسیدن تو قطعی است.
در آیه ۳۶ سوره نور فرمود «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» خانههایی هست که خدای تعالی اذن داده کسانی که وارد آن خانه شوند بپرند و به مقصد برسند. هرکس وارد آن خانه شود رفعت پیدا میکند. از امام باقر -علیهالسلام- سؤال کردند این خانه کدام است؟ به کدام خانه برویم میرسیم؟ حضرت فرمودند خانههای انبیا و خانه علی بن ابیطالب. «بُیُوتُ اَلْأَنْبِیَاءِ و بَیْتَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مِنْهَا» باید برویم خانه علی. خدا کارهایش را کرده است. از پایین و بالا به ما کمک کرده است. کار ما چیست؟ ما چهکار کنیم؟ امشب شب تکمیل است. امشب شب تمام شدن کار است. هر کاری بکنی خودت کردی. همه ما را یکییکی میبرند خدمت حضرت ولیعصر ارواحنا فدا. یقین داریم که شبهای قبل خدای تعالی ما را آمرزیده است. من از روی یقین را عرض میکنم. چون به ستاریت و غفاریت خدا چنگ زدیم. بیدار بودیم و خالصانه عهد بستیم و پیمان بستیم که دیگر برنگردیم.
دیشب مناجاتی از امام سجاد -علیهالسلام- خواندم. قسمتی از آن را امشب بخوانم تا مقدمه توسل ما شود. اینها کارهایی است که ما باید انجام بدهیم. «إلهی، بِمَن أستَغیثُ إن لَم تُقِلنی عَثرتی» خدایا به چه کسی پناه ببرم اگر تو نخواهی لغزشهای من را ببخشی؟! «ومَن یَرحمُنی إن لَم تُرحِمنی» در این دنیا چه کسی به من رحم میکند اگر تو به من رحم نکنی؟! «ومَن یُدرکُنی إن لَم تُدرِکنی» اگر تو از من دستگیری نکنی که البته تو دستگیری میکنی. من دارم مویه میکنم. اگر دستگیری نکنی چه کسی دست من را میگیرد؟! «وأینَ الفرار إذا ضاقَت لَدَیکَ أمنیَّتی» به کجا فرار کنیم؟ مگر ما غیر از دامن تو کسی را داریم؟ ما اگر هم فرار کنیم به سمت خودت فرار میکنیم. «إلهی، بَقیتُ بین خَوف ورجاء، خَوفُک یُمیتُنی، ورَجاؤکَ یُحیینی» الهی بین خوفورجا من را قراردادی خوف تو من را میکشد و امید به تو من را زنده میکند. «إلهی، الذنوب صِفاتُنا، والعَفوُ صِفاتُک» خدایا گناه صفت ماست؛ اما بخشش صفت توست. «إلهی، الشَّیبه نورٌ مِن أنوارِک، فَمَحالٌ أن تُحرِقَ نورُک بنارِک» خدایا موهای سفید من نوری از انوار توست. محال است که این سفیدیها را به آتش بسوزانی. این دعا را میخوانیم که خدایا «حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّار». «إلهی، أنَا الّذی أدعوکَ وإن عَصَیتُک، ولا یُنسى قلبی ذِکرک» خدایا تو کسی هستی که ما را میخوانی هرچند که ما عصیان تو را میکنیم. بااینکه اهل گناهیم اما قلب ما از یاد تو خاموش نمیشود. یک مدتی میرویم دنبال کار خودمان مثل سگهای ولگرد اینطرف و آنطرف میرویم اما یاد تو را فراموش نمیکنیم. «إلهی، أنا الّذی أرجُوک وإن عَصَیتُک، ولا یَنقَطِع رَجائی مِن رَحمَتِک» خدایا امیدم به توست ولو اهل عصیان هستم. چون تو خیلی کثیرالعفو هستی اصلاً امید من قطع نشد. «إلهی، ذُنوبی عَظیمه، وَلکِن عَفوُک أعظَمُ مِن ذُنوبی» خدایا گناهان من خیلی بزرگ است ولی عفو تو از گناه من بزرگتر است. «إلهی، بِعَفوِک العَظیم اِغفِر لی ذُنوبی العَظیمَه، فإنَّه لا یَغفِرُ الذُّنوبَ العَظیمه إلا الرُّب العَظیم» خدایا با عفو عظیمت گناهان عظیم من را بیامرز که گناهان عظیم را جز پروردگار عظیم نمیآمرزد.
دیگر آرامآرام برویم خدمت حضرت ولیعصر ارواحنا فدا. خدایا ما دست به غفاریت تو زدیم. یقین دارم که همه ما را بخشیدهای. شب قبل خدمت حضرت ولیعصر که رسیدیم با حضرت رفتیم خدمت جدش امیرالمؤمنین. امشب خانه مادرشان برویم. حضرت هم امشب توسلش به مادرش است. با ایشان سراغ مادرش میرویم که باطن لیله القدر است. شب قدر قلب رمضان بود. ولیعصر قلب شب قدر است و باطن قلب شب قدر حضرت صدیقه طاهره است.