بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان
۱۳۹۸/۳/۵
وَ قالَ الحَکیم فی کِتابِه الکَریم «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ منْ اوفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ»
قبل از اینکه بحث را شروع کنم و ادامه مباحث شب نوزدهم را خدمت شما مطرح کنم حدیثی را بخوانم که توجه را بیشتر جلب کنم؛ که عرض کردیم مذاکره علمی، خواندن روایات و توجه به آیات در امشب افضل اعمال است. بنا به گفته بعضی از محدثین و بزرگواران شیعه دارد به اینکه «جَاءَ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ إِلَى اَلنَّبِیِّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِذَا حَضَرَتْ جَنَازَهٌ أَوْ حَضَرَ مَجْلِسُ عَالِمٍ أَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ أَنْ أَشْهَدَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنْ کَانَ لِلْجَنَازَهِ مَنْ یَتْبَعُهُا وَ یَدْفِنُهَا فَإِنَّ حُضُورَ مَجْلِسِ اَلْعَالِمِ أَفْضَلُ مِنْ حُضُورِ أَلْفِ جَنَازَهٍ وَ مِنْ عِیَادَهِ أَلْفِ مَرِیضٍ وَ مِنْ قِیَامِ أَلْفِ لَیْلَهٍ وَ مِنْ صِیَامِ أَلْفِ یَوْمٍ وَ مِنْ أَلْفِ دِرْهَمٍ یُتَصَدَّقُ بِهَا عَلَى اَلْمَسَاکِینِ وَ مِنْ أَلْفِ حِجَّهٍ سِوَى اَلْفَرِیضَهِ وَ مِنْ أَلْفِ غَزْوَهٍ سِوَى اَلْوَاجِبِ تَغْزُوهَا فِی سَبِیلِ اَللَّهِ بِمَالِکَ وَ نَفْسِکَ» شخصی از انصار آمد خدمت پیغمبر اکرم عرض کرد یا رسولالله اگر جنازهای از مسلمانها روی زمین باشد و دارند او را تشییع میکنند درعینحال یک جلسه علمی هم هست شما بیشتر دوست دارید که من کدام را حاضر شوم؟ فرمود: اگر آن جنازه کسی را دارد که به دنبالش برود و او را تجهیز و تدفین کند حضور در مجلس علمی فضیلتش از ۱۰۰۰ تشییعجنازه بالاتر است و از عیادت ۱۰۰۰ مریض بالاتر است و از شبزندهداری ۱٬۰۰۰ شب بالاتر است. از روزهداری ۱٬۰۰۰ روز بالاتر است. از صدقه ۱٬۰۰۰ درهم به مسکین بالاتر است. از ۱٬۰۰۰ حج مستحبی بالاتر است. از ۱٬۰۰۰ جنگ مستحبی که بخواهی درراه خدا از مال و جانت هزینه کنی بالاتر است. کجا شما میتوانید چنین چیزی را به دست بیاورید وقتیکه میتوانید در یک جلسه علمی شرکت کنید. در شبهای قدر بعضی وقتها بحث اصطلاحی میشود و مطالبی گفته میشود که بعضاً به ذهن بعضیها سنگین میآید به خاطر این فضیلت است که میخواهیم در شب قدر از فضیلت مذاکره علمی هم بهرهمند باشیم. لذا این را عرض کردم که بدانید ازاینجهت کم جلسهای نیست.
دوستانی که شب گذشته را در خدمت آنها بودیم توجه دارند گفتیم خدای تعالی اهل وفا است و خدای تعالی در آیه ۴۰ سوره مبارکه بقره فرمود «وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» و در آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه در قسمتی از آن آیه فرمود «وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» چه کسی مثل خدا به عهدش وفادار است؟! شب نوزدهم نسبت به این شب مقدمه بود و امشب نسبت به شب بیستوسوم مقدمه است. البته هرکدام از این جلسات هم مستقلاً مطالب مربوط به خودش را دارد. این مجموعه سه شب را من باهم در نظر گرفتم که اساس مطلب را در شب بیست و سوم مطرح میکنیم؛ اما همین امشب را هم نباید غفلت کرد که در بعضی از روایات دارد شب قدر را دریکی از این دو شب، شب بیست و یکم و شب بیستوسوم جستجو کنید.
در شب نوزدهم پناه بردیم به غفران الهی به غفاریت خدا چنگ انداختیم. به مغفرت رب جل و اعلی دست انداختیم. عرض کردم هرکدام از ما هم خودمان را بهتر از هرکسی میشناسیم. خودمان به فکر خودمان باشیم. این جلسات آمادگی ایجاد میکند. خودت باید به فکر خودت باشی. خصوصاً بعضی وقتها این نور و صدا خداینکرده مزاحم کار شما نشود. همین اول جلسه عرض میکنم که در حال خودتان باشید. گوشتان به من باشد و دل بدهید به مطالبی که بیان میشود. خدای تعالی انشاءالله گوینده و شنونده را بهرهمند کند و امشب دستخالی از این مسجد بیرون نرویم که انشاءالله ظن ما این است که نخواهیم رفت. لذا توجه تامتان به این احادیث و روایاتی باشد که خدمت شما عرض میکنم. از همه هم التماس دعا داریم. امشب شب خاصی است. مهمان هم داریم. شهیدی از شهدای دفاع مقدس اینجا شاهد جلسه ما است. در حقیقت مهمان او هستیم. گفت حریف مجلس ما خود بهتنهایی دل میبرد علیالخصوص که پیرایهای بر او بستند. به فکر خودمان و آیندهمان باشیم. عرض کردم که شما امشب از خدای تعالی چیزی را طلب میکنید که برای یک سال شما تقدیر میشود؛ اما گاهی مواقع این تقدیر اثرش تمام عمر است حواسمان را خوب جمع کنیم.
رفتار ما باخدا چگونه است و رفتار و روش خدا با ما چگونه است؟ ما باخدای تعالی پیمانهایی بستیم. پیمان بستیم که گناه نکنیم، لغزش نداشته باشیم، در مسیر بندگی او قدم برداریم؛ اما متأسفانه وفادار نیستیم. رزق و روزی او را میخوریم و در مقابلش میایستیم؛ اما خدای تعالی وفادار است. خدای تعالی پیمانشکنی ندارد. ما اهل پیمانشکنی هستیم اما خداوند پیمانشکنی ندارد. خداوند اهل وفا است ما اهل جفا هستیم. او اهل دعوت است و ما را دعوت میکند اما ما رد میکنیم و فرار میکنیم. او دست ما را میگیرد و ما دستمان را میکشیم. میفرماید به عهدتان وفا کنید من به عهدم پایبند هستم.
شیطان از پیمانشکنی ما خیلی خوشحال است. تلاش میکند و سعی میکند که ما پیمان بشکنیم و از همین پیمانشکنی هم سوءاستفاده میکند. نمیگذارد ما وارد معامله باخدا شویم. میگوید تو که اهل جفایی، تو که اهل فراری، تو که اهل دست کشیدن هستی چه به این مجالس! تو را چه کسی را داده؟ اینجا برای کسانی است که اهل وفا هستند نه تو که اهل جفایی. تو که فرار میکنی چطور آمدی در این وادی؟ گاهی هم موفق میشود که ما را فراری دهد. خدای تعالی به ما فرصت میدهد، فرصت بازگشت. بساط میچیند تا ما برگردیم. اینکه میگویم گناه و خطا و لغزش، لازم نیست حتماً خطای بزرگی کرده باشیم. نعوذبالله کبیرهای انجام داده باشیم. قتلی انجام داده باشیم اینطور نیست. هر وقت قرق خدا را شکستیم آنجایی که خدا گفته بود نه ما آره گفتیم این میشود شکستن قرق. این میشود خطا، میشود لغزش و از این لغزشها همه داریم. امشب شبی است که باید این صفحه را پاک کرد و این لغزشها را از بین برد. این ظرفی را که آلودهشده پاککنیم. البته شب نوزدهم به فرموده خود خدای تعالی پاکشده است. چون خود خدا فرمود همینکه شب را زنده نگهداری و بیدارباشی میبخشم. خدای ما این است. حرفهای گذشته فراموش نشود. گفت همینکه شب احیا را بیدار بماند گناهان او بهاندازه وسعت دریاها باشد و به سنگینی کوهها باشد و به عدد ستارگان آسمانها باشد من میبخشم. «غُفِرَت لَه ذُنوبُه» اینها دستگیری خداست. اینها فضا درست کردن است. گناه به معنای گناه کبیره نعوذبالله نیست. خطاها است. لغزشها است که آلودگی میآورد. وقتی آلوده شد در ظرف و دفتر آلوده چیزی نمینویسند. چیز خوب نمینویسند. اگر هم خوب بنویسند آلوده میشود. کثیف میشود و بو میگیرد. باید پاک کرد. پاک کردنش به همین کارهایی است که داریم عرض میکنیم. تا دلپاک نشود و صفحه قلبمان سفید نشود کار درست نمیشود. هرچه خوبی در آن بریزند خراب میشود.
خدا میخواهد با برگردیم. امشب فرموده است که بیایید. تو فقط بیدارباش. این یعنی من اهل وفا هستم. ما هم پیمان بستیم که اگر خدایا ما را بخشیدی خوب باشیم و در مسیری که تو میخواهی حرکت کنیم. خدا خوب میداند که ما چه مشکلی داریم. میداند که زمینه لغزش و گناه، فرار، جفا، دست کشیدن از این مسائل در ما هست. میداند که ما هم ضعیف هستیم. بیاراده هستیم و سست هستیم در این مسائل وا میدهیم. خودش برای اینکه ما برگردیم جوری طراحی کرده است جوری زمینهسازی کرده است که اگر برگشتی و تصمیم گرفتی که درست شوی جوری دستگیری میکند از تو که دیگر به حال گذشته برنگردی. «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ منْ اوفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» شما به عهدتان وفا کنید خدای تعالی بر سر پیمانش هست.
اگر برگشتیم و قصدمان این بود که درست شویم خدای تعالی و جوری عمل میکند که دیگر به مسیر گذشته برنگردیم. اول میل گناه و لغزش را از ما میگیرد. نسبت به آن لغزش کاری میکند که معصوم شویم. حالت عصمت در ما به وجود بیاید. دیگر به دنبال آن نرویم. وقتی شما میلی به کاری نداشتید و بیرغبت بودید نسبت به آن کار حالت عصمت پیدا میشود. بعضی از مواقع نسبت به آن کار و گناه موانعی را ایجاد میکند که ما دست به آن لغزش و خطا نزنیم. روایاتی داریم که خدای تعالی چگونه مانع ایجاد میکند. همهچیز فراهمشده است و آماده است که برود آن خطایی که در ذهنش دارد انجام بدهد اما موفق نمیشود. از مولانا امیرالمؤمنین -علیهالسلام- در نهجالبلاغه خطبه ۲۱۴ قسمتی از خطبه است «إِنَّ لَکُمْ عِنْدَ کُلِّ طَاعَه عَوْناً مِنَ اللّهِ سُبْحَانَهُ» شما اگر اهل طاعت و بندگی خدا بودید بدانید که خدا در کنار هر بندگی که شما میکنید یک کمک برای شما گذاشته است. یکی از بندگیهای ما این است که نسبت به خطا و گناه خودمان را حفظ میکنیم و خدای تعالی در کنار این بندگی کمکی گذاشته. خدای تعالی موانع ایجاد میکند نمیگذارد که به سمت این مسیر برویم. جلوی گناه را میگیرد. گناه را به ما بد جلوه میدهد. وقتی بد جلوه کرد و بدمان آمد دیگر بهطرف آن نمیرویم.
در روایت زیبایی از امام باقر -علیهالسلام- سؤال کردند از معنی «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ». «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» یکی از آن ذکرهایی است که خوب است زیاد بگویید خصوصاً بعد از نماز مغرب میگویید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» هفت مرتبه بعد از نماز مغرب مستحب است که این ذکر گفته شود. بعد از نماز صبح هم میگوییم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» با این تفاوت که دیگر واو ندارد. معنای این ذکر را آمدند از امام باقر -علیهالسلام- سؤال کردند. «الإمامُ الباقرُ (علیه السّلام): لَمّا سُئلَ عن «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللهِ»؛ فَقال مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِیَهِ اللهِ إلّا بِعَونِ اللهِ و لا قُوَّهً لَنا علی طاعَهِ اللهِ إلّا بِتَوفیقِ اللهِ عَزّوجَلَّ.» حضرت فرمودند یعنی برای معصیت نکردن، خدا باید کمک کند.
تو عرضه آن را نداری. ضعف داری باید ارادهات را قوی کنی. قوه اراده باخداست؛ یعنی اگر ما موفق شدیم به اینکه گناه نکنیم این موفقیت ما نیست مگر به کمک خدا. همانطور که گناه میکنیم باز حول و قوه الهی را در جای نامربوط استفاده میکنیم؛ اما اینکه بخواهیم گناه نکنیم باید خدا کمک کند. همانطور که اگر بخواهیم طاعت و بندگی هم داشته باشیم باز باید خدا کمک کند. قوهای برای ما نیست برای طاعت و بندگی خدا الا به توفیق خدا. این کمک است که خدای تعالی در گناه و طاعت به کمک ما میآید که ما گناه نکنیم و اطاعت داشته باشیم. این دو کاری است که خدا انجام میدهد؛ یعنی خدایا اگر گناه نکردم تو کمکم کردی. اگر بندگی کردم تو کمکم کردی. ماه رمضان روزه گرفتم تو کمک کردی. گناه نمیکنم خطا نمیکنم تو کمک کردی. باید قدر این فرصتها را بدانیم. فرصتهایی که فراهم میشود مثل شب قدر اینها دستگیری خداست. این فرصتها را ضایع کردن دیگر تکرار نمیشود. امیرالمؤمنین فرمودند «إِضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّهٌ» فرصتها را از دست بدهی چیزی جز غصه برایت باقی نمیماند. چون این فرصت دیگر برنمیگردد. چرا؟ ما در دعاهایمان میگوییم که خدایا این رمضان را آخرین رمضان عمر ما قرار نده. چون دیگر تمام میشود و فرصتها تمام میشود و دیگر همچنین زمانی برای ما نیست. این زمان و این ساعات و دقایق را بهخوبی باید درک کنیم.
ما همه مهمان خدا هستیم. خدایی که پیمان نمیشکند و به پیمان خودش عمل میکند. به هر چه که گفته است عمل میکند. گفته است که شما مهمان من هستید. مهمانی خدا یک سرمایه است. فرصت بزرگی است که ما مهمان خدا هستیم. چطور مهمان خدا هستیم؟ «شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَهِ اللَّهِ» این ماهی است که خدای تعالی شمارا دعوت کرده است به مهمانی خودش «وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کرَامَهِ اللَّهِ» همه شما که در این مهمانی شرکت کردید یک ویژگی پیدا میکنید و آن این است که اهل کرامت میشوید. این سرمایه است. شما هم مثل خدا کریم میشوید. در دعا دارد که این شبها وقتی دست به دعا برمیدارید خدا را به وجه کریمش قسم بدهید. «اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ» انسان را خدای تعالی با ماه مبارک رمضان کریم میکند. خوب دقت کنید. این مهمانی خدا خاصیتی دارد که همه ما را کریم میکند. همه ما که الآن اینجا نشستیم مهمان خدایم. همه ما هم بنا بر گفته این بیان اهل کرامت هستیم. کمکهای خداست که دارد به ما میشود. اینها کمک خداست که ما را دارد آرامآرام بالا میآورد. چون ما هیچچیزی نداریم و ضعیف هستیم. اهل خطا و لغزش که هستیم. سست اراده و ضعیف الاراده هم که هستیم. از آنطرف احتیاج به سرمایهداریم. سرمایههایی که میتواند ما را نجات بدهد چیست؟ یکی این است که تو بیا در مهمانی من شرکت کن. خاصیت این مهمانی این است که تو را اهل کرامت میکنم. پیمان هم نمیشکنم. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» همه شما مهمان من هستید. همه شمارا اهل کرامت قراردادم. همه شما کریم هستید. کریم گناه نمیکند. کریم خودش را ارزان نمیفروشد. کریم عمداً و متعمداً دست به گناه و آلودگی نمیزند. اینها در سیره خداست. وقتی ما را کریم کرد دست ما را گرفته و آورده بالا در ردیف خاصی قرار داده است.
در ماهی ما را دعوت کرده است که همهچیز در آن چند برابر است. «شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّهُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَهِ» هر کاری که میکنید چند برابر است. همه گناهان و سیئات را محو میکند این شهر برکت است. «وَ هذا شَهرُ اِلانابَهِ وَ هذا شَهرُ التَّوبَه» این ماه ماه برگشت است. برگردیم. «وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَهِ وَ الرَّحْمَهِ» ماه غفران الهی است. «وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ» این ماه ماه آزادی از آتش است. ما با کارهایی که کردیم به دست و پای خودمان زنجیرهایی از آتش بستهایم. شما فکر کردید که نگاه کردن به نامحرم به همین راحتیهاست؟ دروغ گفتن به همین سادگیهاست؟ غیبت کردن به همین سادگیهاست؟ بعضی وقتها روایتهای آن را برای شما خواندهام «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ انَّهُ وُلِدَ مِنْ حَلال وَ هُوَ یَأکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بالْغیبَهِ» گمان میکند که از حلال به دنیا آمده است درحالیکه غیبت میکند. غیبت آتش است. دروغ آتش است. نگاه به نامحرم آتش است. مفاکهه کردن و خندیدن و گفتن با نامحرم آتش است. کسی که فکاهی کند با نامحرمی برای هر یک کلمه آنیک میلیون سال معطلش میکنند. خدای تعالی برای ما که اهل این خطاها هستیم را فضا را برای ما فراهم کرده است که ما را آزاد کند. «هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّهِ».
این شبها توجه به اموات هم داشته باشید. مرحوم میرزای نوری در مستدرک الوسائل روایتی را نقل میکند از رسول خدا که حضرت فرمودند «إِنَّ لَیْلَهَ الْقَدْرِ تَکْرِمَهُ الاحْیَاءِ وَ غَنِیمَهُ الامْوَاتِ» شب قدر برای زندهها باعث کرامت است و مردهها سود میبرند. چون شما یاد آنها میکنید برای آنها طلب مغفرت و رحمت میکنید. سال گذشته در جمع ما تعدادی بودند که امسال نیستند. قطعاً شما هم دوستانی داشتید که همراه شما بودند و الآن از دنیا رفتهاند. خوب است که در شب قدر و آنها را هم یاد کنید. شادی روح همهکسانی که سال گذشته بودند و در این مراسمها شرکت کردند صلوات بفرستید.
اینها پشتیبانیهای خداست. دستگیریهای خداست. کمکمان میکند که نجات پیدا کنیم. عرض کردم که میگوید تو بیدارباشی من کارت را درست میکنم. برای اینکه مقداری دلمان قویتر و محکمتر شود نسبت به قصه برگشت یکی از زمانهایی را که گفته است اگر شما برگردید و از من چیزی بخواهید من رها نمیکنم و دستگیری میکنم وقت سحر است. رسول خدا فرمودند «خیرُ وقتٍ دَعَوْتم اللهَ عزوجلّ فیه، الأسحارُ» بهترین وقتیکه شما دست به دعا برمیدارید و از خدا چیزی میخواهید سحر است. حواستان باشد که برای یک سالتان را میخواهید.
روایات فراوانی داریم که خصوصاً بعضی از روایاتش را سالهای قبل اشاره کردیم. ابن فهد از پیغمبر اکرم نقل میکند در عده الداعی که در همین شبها «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا کَانَ آخِرُ اَللَّیْلِ یَقُولُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ: هَلْ مِنْ دَاعٍ فَأُجِیبَهُ؟ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ؟ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ» یکی از زیباییهای این روایت این است که گوینده خود خداست. بعضی وقتها به ملائکهاش میگوید که بروید به بندگانم بگویید که آیا اینطور هستند. ولی در این روایت ویژگیاش این است که خود خدا میگوید آیا دعاکننده هست که او را اجابت کنم… آیا درخواستکننده هست که من به او عطا کنم. آیا کسی هست طلب غفران کند و من او را بیامرزم. آیا کسی هست توبه کند و من توبه او را بپذیرم. اینها برای همین ساعتهاست. برای همین لحظاتی هست که ما در آن هستیم. همه اینها دستگیری است. خدای تعالی میخواهد بگوید برگرد. ما چقدر اهل جفاییم. خدا چقدر اهل وفاست. یک سال نعمت او را خوردیم قوه گرفتیم شد «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ» اما بهجای اینکه دست از خطا و لغزش برداریم چنگ بهصورت مولایمان کشیدیم. همه اینها علامت وفای الهی است. مگر غیرازاین است که میخواهد کارهای خراب ما را جبران کند با این کار. مگر گناه کردن با یک «اَستَغفِرُالله رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه» جبران میشود؟ ولی میگوید من جبران میکنم. خرابکاریهای شمارا درست میکنم. تو بیا. همهچیز را باهم امشب جمع کرده است. رمضان، شب، سحر، مسجد، قدر. میگویم خدایا این خانه خانه توست. این بنده بنده توست. این ماه ماه توست. آمدهایم بر در خانهات. بندهی خدا اگر دیگر کاری نکنی دیگر به کسی مربوط نیست. همهچیز امشب فراهم است. از سر شب هم دائماً منادی ندا میکند تا سحر آیا کسی هست برگردد؟ آیا کسی هست توبه کند؟ آیا کسی هست بگوید غلط کردم؟ کسی هست بگوید من اشتباه کردم؟ آیا کسی هست سؤال کند و من ببخشم؟
خودش گفته است بیاید و من میخواهم شمارا پاککنم. مواظبت کنم که دوباره مبتلا نشوید. جای دیگری نروید. در خانه چه کسی میخواهید بروید؟ من آماده کمک به شما هستم. لذا فرمود بهترین بندگان من کسانی هستند که به سمت من بازگشت دارند. «أحَبُّ العِبادِ إلَی اللهِ الْمُنیبُونَ التَّوَّابُونَ» خدای تعالی آن بندگانی را دوست دارد که اهل بازگشت هستند. بگویند خدایا بد کردیم. روایات خیلی عجیب است میگوید «لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَهِ عَبْدِهِ حِینَ یَتُوبُ إِلَیْهِ» فرح یعنی انسان خوشحال میشود. برای شدت فرح در روایتی مثال میزند میگوید شما یک وسیلهتان را گمکردهاید یک کیفی دارید وسایل شما در آن است، همه مدارک شما در آن است، زندگیات در آن است که آن را گم میکنید. یکدفعه آن کیف را پیدا میکنید چقدر خوشحال میشوید؟! خدا میگوید به آن بندهای که برگردد و بگوید خدایا غلط کردم من بیشتر خوشحال میشوم از کسی که کیفش را پیداکرده است. این خداست. این میشود وفا.
در مناجات امیرالمؤمنین -سلاماللهعلیه- است «اِلهی اَمَرتَ بِالمَعروف وَ اَنتَ اَولی بِه مِن المَامورین» خدایا تو به نیکی و کار خوب امر کردی گفتهای که ما اهل کار خوب باشیم خودت به انجام کار خوب اولی هستی. ببینید که امیرالمؤمنین چه طور دارد باخدا صحبت میکند. میگوید تو به ما امر کردی که کار خوب بکنیم خودت کار خوب کن و ما را ببخش. «وَ اَمرتَ بِصِلَهِ السُّوال وَ اَنتَ خَیرُ المَسئولین» خدایا امر کردی که هرکسی سؤال کرد سؤال شونده اعطا کند تو خودت بهترین سؤال شونده هستی. خودت به ما پاسخ خوب بده.
این شبها خیلی کار درست میکند. کار همه را درست میکند. کار جوانها را درست میکند. دعاهای شما خیلی کارساز است. خیلیها دستشان به این جلسات است. بیمارانی الآن در بیمارستانها هستند که از همه التماس دعا دارند. بیماریهای روحی، بیماریهای جسمی، مشکلاتی که جامعه مسلمین دارد، مشکلات اقتصادی، مسکن جوانان و ازدواج جوانان، کار جوانان. جوانان الآن در معرض خطرات زیادی قرار دارند. این جلسات اینگونه کار را درست میکند. این شبها کار درست کن است. صفحه دلمان که با طلب مغفرت پاکشده است انشاءالله که اگر نشده همین الآن طلب مغفرت کنید. استغفارکنید. به غفاریت خدا چنگ بزنید. خدا را به اسم عفوش صدا بزنید که «اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ کَرِیمٌ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی» خدایا تو عفوّ هستی تو بخشندهای عفو را دوست داری همه ما را ببخش و بیامرز. غفلت نکنید. امشب خیلی شب بزرگی است. از امشب و شب بیست و سوم درست استفاده کنید.
امام صادق -علیهالسلام- از آباء گرامشان از رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- در یک روایتی نقل میکند که حضرت فرمودند «إنَّ اللّه َ جَلَّ جَلالُهُ أوحی إلَی الدُّنیا أن أتعِبی مَن خَدَمَکِ، وَاخدُمی مَن رَفَضَکِ» به دنیا وحی میکند که خدمتکار خودت را به رنج بینداز؛ یعنی کسی که دنبال آباد کردن دنیا است بهزحمت بیندازش. نگذار موفق شود و آنکسی را که تارکدنیاست به او خدمت کن. دنیا یعنی وابستگیها، نه استفاده کردن از نعمتهای دنیا. «إنَّ العَبدَ إذا تَخَلّی بِسَیِّدِهِ فی جَوفِ اللَّیلِ المُظلِمِ وناجاهُ، أثبَتَ اللّه ُ النورَ فی قَلبِهِ. ثُمّ یقولُ جَلَّ جلالُهُ لِملائکَتِهِ: یا ملائکَتی، اُنظُرُوا إلی عَبدِی، فقد تَخَلّی بی فی جَوفِ اللَّیلِ المُظلِمِ والبطّالونَ لاهُونَ، والغافِلونَ نِیامٌ، اشهَدُوا أنّی قد غَفَرتُ لَهُ» ما را میگوید. شما عبد نیستید؟ همه ما عبد خداییم. مولا که نیستیم. اگر بندهای به گوشهای برود و با مولایش خلوت کند، خدا مگر نعم المولی نیست؟ خدا مگر نعم النصیر نیست؟ در دل و تاریکی شب در گوشهای، در مسجدی، در اتاقی، در حجرهای، در خانهای، در همین مسجد الآن هم این حال را داشته باشید و حالت خلوت کردن باخدا را به خودتان بگیرید. چنین بندهای شروع کند به مناجات کردن و بگوید «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَء» بگوید خدایا بد کردم، خدایا من اینکاره بودم، اینطور عمل کردم، خدایا غلط کردم، گفتی امشب برگرد برگشتم. خدای تعالی نور را در قلب او ثابت میکند. «فَإِذَا قَالَ یَا رَبِّ یَا رَبِّ نَادَاهُ الْجَلِیلُ جَلَّ جَلَالُهُ لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِکَ» وقتی شروع میکند میگوید یا رب، خدای جلیل ندا میکند ای بنده من چه میخواهی؟ از خود من بخواه تا عطا کنم. به من توکل کن تا وکیلت شوم. الآن که شما دارید یا رب و یا رب میگویید و سرتان را پایین انداختهاید همین سرپایین انداختن نشانه ادب در مقابل خداست. خدایا ما همه سرافکنده هستیم. خدای تعالی میگوید ای ملائکه من «یا ملائکتی ثُمَّ یَقُولُ جَلَّ جَلَالُهُ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی فَقَدْ تَخَلَّى بِی فِی جَوْفِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَاطِلُونَ لَاهُونَ وَ الْغَافِلُونَ نِیَامٌ اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ» به بنده من نگاه کنید که با من در این شب تاریک خلوت کرده اما یک عده کسانی که اهل لهو و لغو و باطلاند در خواب به سر میبرند. خدای تعالی ما را به خودش نسبت میدهد. میگوید بنده من. ملائکه من شاهد باشید که همه آنها را بخشیدم. «ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ وَ اَلْعِبَادَهِ». بعد رسول خدا فرمود دیگر اهل ورع باشید. اهل تهجد و توجه باشید. اهل دقت باشید و وقت را تلف نکنید.
بعدازاین که از این در بیرون رفتید خودتان را حفظ کنید. خیلی سرمایه بزرگی است. خدای تعالی این را در اختیار ما قرار داده است. دارد از ما دستگیری میکند. دارد مارا بالا میآورد. امشب شب بزرگی است. همهچیز بخواهید. دنیا بخواهید. آخرت بخواهید. این مربوط به شبهاست.
در یک بیان دیگری دارد به اینکه رسول خدا فرمودند «یَأْمُرُ اللَّهُ مَلَکاً یُنَادِی [فِی] کُلِّ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْهَوَاءِ أَبْشِرُوا عِبَادِی فَقَدْ وَهَبْتُ لَکُمْ ذُنُوبَکُمُ السَّالِفَهَ وَ شَفَّعْتُ بَعْضَکُمْ فِی بَعْضٍ فِی لَیْلَهِ الْقَدْر إِلَّا مَنْ أَفْطَرَ عَلَى مُسْکِرٍ أَوْ حَقَدَ عَلَى أَخِیهِ الْمُسْلِم» همه شمارا میبخشم. تمام گناهان گذشتهتان را و حتی شفیع میکنم یعنی شفاعت شمارا درباره دیگران میپذیرم و بخشیده میشوید. البته بعضیها را نه. کسی که مقداری اهل بعضی خطاها بوده است یا اهل حقد و کینه نسبت به برادر مؤمنش بوده است. یکی از کارهایی که امشب باید بکنیم این است که اگر حقد و کینه و کدورت نسبت به هم داریم ببخشیم و الا گریهای که میکنیم و دعایی که میکنیم بیتأثیر است. همین الآن دوستان اگر کسی نسبت به دیگری بدی دیده است ناراحتی دیده است ببخشد. من امشب از هرکسی که به من بدی کرده بود گذشتم و هر چه گفته و میگوید بخشیدم. شما هم همینطور باشید تا در رحمت الهی باز شود. رحمت خدای تعالی غلیان کند و به جوشش دربیاید. این جزو وظایفی است که ما داریم. از خدا بخواهیم کمکمان کند. حتی کسی که به ما بدتر بدی کرده است او را بهتر ببخشیم. برایش طلب مغفرت کنیم. در روایت دارد این دعای قرآنی است «وَ لـا تَجعَل فِی قُلُوبِنا غِلـاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا» نسبت به کسانی که اهل ایمان هستند و به ما بدی کردند در دل ما کینه مؤمنین باشد این را از خودمان دور کنیم؛ و وقتیکه دور کردیم زمینهسازی برای مسیر رحمت الهی و جلب منفعت هست.
من با نیت آمدم در این مجلس. خیلی گرفتاریم. گرفتاریها زیاد است. برای همدیگر دعا کنیم. روایتی بخوانم ثوابش برسد به روح گذشتگان این جمع. «سَمِعتُ علی بن الحُسین یَقول لَیلَه فی مُناجاتِه لله عَزوجَل» هرچه ما از اهلبیت کمک بگیریم و از کلماتی که آنها باخدا گفتند استفاده کنیم برای ما بهتر است. امام سجاد -علیهالسلام- در یکشبی در مناجاتش اینطور میگفت. ماهم امشب از مناجات امام سجاد بهره ببریم. «إِلَهِی أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی حَتَّى لَا أَعْصِیَکَ» از تو میخواهم من را جوری کمک کنی که دیگر گناه نکنم. «فَإِنِّی قَدْ بُهِتُّ وَ تَحَیَّرْتُ مِنْ کَثْرَهِ الذُّنُوبِ مَعَ الْعِصْیَانِ» من مبهوت شدم هرچه تلاش میکنم که خطا کنم نمیشود. زیادی این خطاها من را مبهوت کرده است. «وَ مِنْ کَثْرَهِ کَرَمِکَ مَعَ الْإِحْسَانِ» از آنطرف هم نگاه میکنم میبینم تو اهل احسانی اهل کرمی. «وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَهُ ذُنُوبِی» اما زبانم به لکنت افتاده است به خاطر زیادی گناهم. «وَ أَذْهَبَتْ عَنِّی مَاءَ وَجْهِی فَبِأَیِّ وَجْهٍ أَلْقَاکَ وَ قَدْ أَخْلَقَ الذُّنُوبُ وَجْهِی وَ بِأَیِّ لِسَانٍ أَدْعُوکَ وَ قَدْ أَخْرَسَ الْمَعَاصِی لِسَانِی» به خاطر گناهانم پیش تو آبرویم رفته است. به چه صورتی تو را ملاقات کنم این گناهان چهره من را تیره کرده است. به چه زبانی تو را بخوانم که گناهانم مرا لال کرده است. دیگر من توان خواستن از تو را ندارم. «وَ کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا الْعَاصِی وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ» من چطور تو را بخوانم درحالیکه من گناهکارم. گفت در شب تاریک بروید با سیدتان خلوت کنید. ما الآن با سیدمان، با مولایمان، با آقایمان، باخدایمان خلوت کردهایم. سرهایمان را هم به پایین انداختهایم و شرمندهایم. داریم با او مناجات میکنیم. خدایا ما گناه کردیم. «وَ کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا الْعَاصِی وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ» چطور دعا کنم درحالیکه گناهکارم و چطور نخواهم درحالیکه تو کریمی. نخواسته بخشیدی. گفتی اگر شبزندهداری کنی چیزی هم نخواهی من تو را میبخشم ولو گناهانت بهاندازه ستارگان آسمان باشد. به سنگینی کوهها باشد. به وسعت دریاها باشد. «وَ کَیْفَ أَفْرَحُ وَ أَنَا الْعَاصِی وَ کَیْفَ أَحْزَنُ وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ» من چطور خوشحال باشم درحالیکه گناهکارم و چگونه غمگین باشم درحالیکه تو کریم هستی. کریم نخواسته میبخشد. کریم ندیده میبخشد. مثل اهلبیت دیدید وقتی در خانه آنها میرفتند از آنها درخواستی داشتند از پشت پرده دستش را دراز میکرد و میداد نمیخواست وقتی او دارد میگیرد حتی چهره او را ببیند «وَ کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا» چطور دعا کنم درحالیکه من من هستم. در أَنَا أَنَا خیلی حرف هست. «وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ» چطور از تو نخواهم درحالیکه تو تو هستی؛ یعنی تو کریمی تو رحیمی تو ستاری تو غفاری.
امشب ملائکه و روح نازل میشوند. بر کجا نازل میشوند؟ بر قلب ولی خدا بر امام عصر ارواحنا فدا. ملائکه و روح همه میآیند خدمت امام زمان. امام زمان امشب پروندهها را در دست گرفته است. همه خواستههایی که ما امشب داشتیم در صفحهای که با غفران الهی آن را پاک کردیم الآن درخواستهایی را داریم و در آن نوشته میشود یکییکی امام زمان میخواهد امضا کند. به نظر من امشب دست ولی خدا را بگیریم برویم به خانه جدش امیرالمؤمنین.