- حدیث بندگی
- موضوع: شرح موعظه پیامبر (ص) به ابن مسعود
- ۱۳۹۷/۱۱/۳– جلسه هفدهم
بسمالله الرحمن الرحیم
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ کُلُّ ذَلِکَ لِمَا خَوَّفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ قَوْلِهِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ لَها سَبْعَهُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ وَ قَالَ تَعَالَى وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»
ابن مسعود همه اینها که برای تو از شخصیتهای الهی و ربانی گفتم و ویژگیهای آنها را برای تو بیان کردم به خاطر این است که خدای تعالی آنها را ترسانده است.
بعضی از آیاتی که مربوط به ترساندن خداست انسانهای عاقل و متوجه میفهمند. خداوند برای هدایت ما، انسانهای بینظیر و صادق و امانتدار را فرستاد. الان بچه ای در این جمع به ما بگوید که مار و عقرب اینجاست همه ما فرار میکنیم که نکند واقعاً عقرب اینجا باشد.
انبیای الهی آمدند و گفتند شما اگر فلان کار را بکنید چنین اتفاقی میافتد. خدای تعالی گفته است، عقل ما هم میگوید اگر سالم باشد، هم عقل از درون و بیرون، ولی بیتوجه هستیم. به حرف بچه گوش میدهیم ولی به انبیا الهی بیتوجه هستیم.
حالا به آیاتی اشاره میکند. دوتا از آیات، آیات سوره مبارکه حجر است. آیات ۴۳ و ۴۴ «إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» دوزخ را وعده گاه کسانی که گمراه بودند قرار داد. همه افراد آنجا وعده گاه آنهاست. البته آیاتی داریم که میعاد گاه همه است، نه فقط گمراهان. کسانی که میعادگاه آنهاست همان جا میمانند. ولی بقیه میآیند و از آنجا عبور میکنند.
جهنم محیط می شود همه اهل محشر را میگیرد. بعد صراط زده میشود. صراط سه درگاه دارد. در مواقفی که دارد یک سری از افراد ریزش میکنند. مؤمن و کافر صالح و طالح، از جهنم عبور میکنند؛ اما چون جهنم حَیَوان است مثل آتش دنیا نیست که تر و خشک را با هم بسوزاند، درک و شعور دارد لذا همه را نمیگیرد. اهلش را میگیرد.
«لَها سَبْعَهُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» ۷ در دارد که برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شدند که از هر دری وارد میشوند. این طور نیست که همه با هم از یک در بروند. «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ» درک اسفل برای منافقین است. درجات مختلف است. هر کسی از جایی وارد میشود. «وَ قَالَ تَعَالَى وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» خدای تعالی فرمود: پیامبران و گواهان را حاضر میکند و بین آنها به حق داوری میشود و به آنها هم ستم نمیشود. آیه ۶۹ سوره مبارکه زمر.
در قرآن کریم درباره بهشت و جهنم موارد زیادی بیان شده است. درباره معاد آیات فراوانی در قرآن داریم. ما نسبت به معاد خیلی ضعیف برخورد میکنیم. بیش از یک ششم قرآن درباره مسائل دوزخ و بهشت و قیامت و تطایر کتب و حساب است. قرآن درباره دوزخ و نامهایی که دارد زیاد بحث کرده است.
کلمه جهنم ۷۷ بار در قرآن آمده است. طبق آیه «لَها سَبْعَهُ أَبْوابٍ» جهنم ۷ در دارد. این ۷ در اشاره به هفت طبقه دوزخ دارد. ظاهراً هر طبقهای برای خودش در اختصاصی دارد. روایتی است از امام باقر -علیهالسلام- که مفصل است. ذیل همین آیه شریفه آمده است که میتوانید به کتب تفسیری مراجعه کنید.
در اینجا به نقل از امام باقر -علیهالسلام- این درها را نام میبرد: جَحیم ۲۵ بار آمده و لَظی ۱ بار، سَقَر ۴ بار آمده، حُطَمَه ۲ بار آمده، هاوِیَه ۱ بار، سَعیر ۸ بار آمده و جهنم ۷۷ بار.
از امیرالمؤمنین -سلامالله علیه- درباره طبقات هفتگانه سؤال شد. حضرت فرمودند: طبقات بعضی ها فوق بعضی هستند؛ و دستهایشان را روی هم گذاشتند. گفتند طبقات به این شکل روی هم است. بعد فرمودند: خدای تعالی بهشت ها را در عرض هم قرار داد. طبقات آتش را بالا و پایین قرار داده است و پایینترین آن جهنم است و فوق آن لَظی و فوق آن حُطَمَه و همینطور الی آخر.
همانجا که گفتم امام باقر هفت در را توضیح میدهند و بیان میکنند من فقط جهنم را برای شما بگویم. جهنم به تعبیر امام باقر دوزخی است که در او چاهی است به نام فلق که وقتی باز میشود جهنم شعلهور میشود و در وسط جهنم کوهی است به نام صعود. از جنس مس گداخته و آتشین است. در دامنه این کوه بیابانی است از مس آب شده؛ و اطراف این کوه این مس گداخته جاری است؛ و شدیدترین آتش را جهت عذاب جهنم دارد.
این آیات قرآن است. اهل بیت شارح قرآن هستند. به اضافه اینکه خود قرآن اینها را با صراحت گفته است. در نهجالبلاغه خطبه ۱۸۳ را نگاه کنید تا مقداری توجهمان جلب شود. امیرالمؤمنین میفرماید: بدانید که پوست نازک بدن را شکیبایی بر آتش نیست. پس بر خود رحم کنید که شما خودتان را در دنیا به مصیبتها و سختیها آزموده اید. خیلی مفصل است خودتان مراجعه کنید.
ما اصلاً نمیفهمیم عذاب چیست. درک درستی از این چیزها نداریم. حتی بعضی وقتها آیات قرآن خوانده میشود آیات مربوط به جهنم است و قاری قرآن زیبا میخواند. جمعیت هم الله الله میگویند. نمیفهمند که چه میگوید. والا باید بزنند به سر خودشان نه اینکه به وجد بیایند. تا به حال روغن داغ روی دست و پای شما افتاده است؟ دستتان به بخاری داغ بی هوا خورده است؟ این چه عذابی است که پودر و نابود میکند که پوست انسان را از بین میبرد و دوباره پوست دیگری میروید؟
امام باقر -علیهالسلام- فرمودند: در شب معراج جبرئیل از مالک دوزخ (ملکی که کلیددار و سلطه به دوزخ دارد) خواست طبقهای از طبقات آتش را به پیغمبر نشان بدهد. هر وقت نام عزرائیل و مالک را میبرم سلام میدهم. سکرات مرگ سخت است ان شاء الله مراعات ما را بکنند. در آن لحظه گروهی از اهل جهنم را که در جهنم حاضر بودند به پیغمبر خدا نشان داد در را که باز کرد شعله ای از آتش بالا زد. رسول خدا خودش را حفظ کرد که شعله او را نگیرد. این صحنه را که دید به جبرئیل فرمود به مالک بگو ببندد. آتش را برگرداند. امام میفرماید که از بعد از معراج پیغمبر اکرم دیگر تا آخر عمر نخندید. دیگر دندانهای پیغمبر را به لبخند کسی ندید.
در آیه ۷۱ سوره مبارکه زمر میفرماید: کسانی که کفر ورزیدند گروه گروه به سمت جهنم رانده میشوند. وقتی که به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده میشود. معلوم میشود که درها بسته است. واقعاً دلهای قساوت زده ما با چه چیزی میخواهد اصلاح شود؟ کدام واعظ میخواهد موعظه اش در ما تأثیر بگذارد؟ خدا واعظ است و دارد ما را با این آیات موعظه میکند. آیا این موعظه در ما تأثیر میگذارد؟
اگر این آیات بر ما تأثیری نگذارد هیچ موعظه ای تأثیر نخواهد گذاشت. خدا دارد اینها را میگوید. ما یادمان رفته است که میمیریم و روزی در پیشگاه حضرت حق با گردن کج خواهیم ایستاد و باید پاسخگوی همه اعمالمان باشیم؛ و به بیان قرآن هیچ عمل کوچک و بزرگی از ما نیست مگر اینکه پیش خدای تعالی ثبت است.
حتی تکانهای چشم و اشارههای ابرو ثبت است. گاهی با اشاره غیبت انسان مؤمنی میشود. با یک اشاره فحش میدهد. بعضی وقتها با یک اشاره است لازم نیست زبان باز کند یا بنویسد. اینها شوخی نیست. قلب وقتی قاسیه شد این مسائل کمتر در او اثر میگذارد و وسایل سنگ شدن هم مدام فراهم میشود. چون انسان در سرازیری سرعتش اضافه میشود.
ابو بصیر میگوید به امام صادق -علیهالسلام- عرض کردم یابن رسولالله من را بیم بده قلبم قساوت پیدا کرده است. ولی ما آن قدر سختمان شده است اگر کسی از قیامت و مرگ صحبت کند میخواهی فرار کنیم و نشنویم. انذار دادن کار انبیا است. پیغمبر اکرم اولین دستوری که به او داده شد «قُم فَانذِر» بود. بلند شو مردم را بترسان. با اینکه همه انبیا الهی هم بشیر هستند هم نذیر ولی میفرماید «انَّما اَنتَ مُنذِر» ای پیامبر تو توان انذار داری. چون قبلا خودت ترسیده ای. حالا کسی هم که میخواهد تذکری بدهد و توجهی بدهد سختمان است که پای صحبت بنشینیم. وقتی آیات جهنم و عذاب را میخوانید باید همان لحظه دعا کنید که خدایا ما را از این گروه قرار نده و آیات بهشت را که میخوانید باید بگویید لبیک خدایا ما را جزو این گروه قرار بده. اینها جزو آداب قرائت است.
ابو بصیر میگوید به امام صادق -علیهالسلام- عرض کردم یابن رسولالله من را بیم بده قلبم قساوت پیدا کرده است. حضرت فرمودند: یا ابا محمد آماده زندگی دراز باش. همانا جبرئیل با چهرهای عبوس و درهم خدمت پیغمبر خدا رسید در حالی که در غیر این روز با چهرهای بشاش و متبسم بر پیغمبر نازل میشد؛ و وقتی از علت عبوس بودن او جویا شد به رسول خدا عرض کرد که حقتعالی وقتی فرمان تابیدن دوزخ را داد هزار سال بر آن دمیدند تا آتش آن سفید گشت.
سپس ۱٬۰۰۰ سال دیگر دمیدند تا سرخ شد. بعد ۱٬۰۰۰ سال دیگر بر آن دمیدند تا از شدت سرخی به سیاهی و تاریکی گرایید و آن به گونهای است که اگر قطرهای از ضریع (ماده تلخ و بد بو و سوزان) در نوشیدنیهای اهل دنیا بچکد همه اهل دنیا از بوی بد آن خواهند مرد؛ و اگر یک حلقه از زنجیرهای آتشین که طول آنها ۷۰ ذراع است بر اهل دنیا بیفتد همه اهل دنیا از شدت حرارت آب خواهند شد؛ و اگر جامه ای از جامه های اهل دوزخ در میان اهل زمین و آسمان آویزان شود بوی بد آن همه را خواهد کشت.
در روایت دارد که رسول خدا شروع به گریه کرد. جبرئیل هم گریه کرد. در این روایت میگوید که از آن به بعد جبرئیل تا وقتی خدمت پیغمبر میرسید دیگر هرگز متبسم نبود. توجه دارید که اینها مربوط به نشئه ملکوت عالم است. در مقام تمثیل در این دنیا اینگونه به ما گفته میشود. ما در دنیا که میشنویم اغراق است. والا حقیقتاً اغراق نیست.
یک وقت خدمت شما عرض کردم کسی میگوید که مگر ما چه کردیم که باید تا ابد در جهنم باشیم؟ مثلا کسی میخی را در چشم کسی کرده. یک میخ بوده ولی او تا ابد کور است. بعضی از اعمال ما آثار ابدی دارد. در نتیجه باید عقاب ابدی داشته باشد. تناسب عمل و جزا است.
صدیقه طاهره شخصیت بزرگی است و رفعت مقام دارد. اقتضائات عالم ملکوت مخصوص همان عالم است و ربطی به عالم دنیا ندارد. عالم ملکوت، عالم کمال است. نقصی در آن عالم وجود ندارد. حوریه شخصیت ملکوتی است که هیچ نقصی در او وجود ندارد و فقط در همان عالم خودش را نشان میدهد. دیگر در عالم دنیا نمیتواند بروزی داشته باشد. این دنیا تحمل ظهور آن را ندارد. حالا اگر کمالی برای عالم ملکوت بود و در عالم دنیا به شخصیتی او را دادند معلوم میشود که جایگاه رفیعی دارد.
یکی از چیزهایی که در عالم ملکوت کمال است بو و رائحه است. رسول خدا میفرماید هر وقت مشتاق بهشت می شدم بوی بهشت را از فاطمه میشنیدم. ولی ما نمیفهمیم یعنی چه؟ چطور آن کمال ملکوتی در عالم دنیا تبلور پیدا کرده است که رسول خدا وقتی مشتاق ملکوت عالم میشود بوی ملک خود را از صدیقه طاهره استشمام میکند. این ظرف چقدر وسعت پیدا کرده است و چقدر رفعت مقام پیدا کرده است که میتواند تحمل کند کمال عالم ملکوت را؟ اینها حرفهای سنگینی است که رسول خدا میفرماید صدیقه طاهره حوراء انسیه است؛ یعنی آن حقیقت ناب ملکوتی در وجود دنیای صدیقه طاهره بروز کرده است. برای ما قابل فهم و درک نیست.
حضرت عیسی مسیح –سلام الله علیه- فرمودند دنیا کشتزاری است که بندگان در آن شیرینی و تلخی و شر و خیر میکارند. خیر و خوبی در روز قیامت فرجام سودمند دارد؛ اما حساب شر و تباهی حاصلی جز شر و شقاوت درو نمیکند. آن روز یوم الحصاده است؛ یعنی روز درو کردن. باید مواظب باشیم.
در اینجا رسول خدا به عبدالله بن مسعود فرمود: ابن مسعود میدانی انبیایی که ویژگیهای شان را برای تو گفتم چرا آنگونه بودند؟ برای اینکه از آتش ترسیدند. باوری نسبت به قیامت داشتند.
کسی آمد خدمت امام صادق –سلام الله علیه- از چگونگی تبدیل پوست به پوست جدید سؤال کرد. حضرت مثال زدند فرمودند: اگر خشتی را بگیرید و بکوبید و خاک کنید و بعد از آن در قالب همان آجر بگذارید و آجر دیگری بسازید آیا تصور میکنید که این همان آجر قبلی است؟ گفت بله همان خشت است. البته تغییری در آن پیدا شده است. ولی اصل هر دو خشت یکی است.
حضرت فرمودند حقتعالی با وحدت روح که همان ماده اصلی است و حفظ تشخص روح آن را از همان ماده و بدنی که با آن معصیت کرده بود پوست جدیدی به وجود آورد که عذاب را از نو بچشد؛ یعنی آن چیزی که عذاب را میچشد روح است. الان هم وقتی ماده بیحسی میزنند مثلاً میتوانند دندان را بکشند چون دیگر در آنجا روح نیست و درد را احساس نمیکند.
سکرات مرگ هم همینطور است. بدون بی حسی شروع میکنند روح را از نوک پا آرام آرام میگیرند و چون آخرین جایی که گرفته میشود سر است حسابی درد را حس میکنیم. البته افراد فرق میکنند. گاهی غیر مومنین راحت جان میدهند. بعضی وقتها مؤمنین سخت جان میدهند که دلایل متفاوتی دارد.
القصه جهنم وعده گاه همه است. هفت در دارد و برای گروههای مختلفی تعیین شده است. باید مواظب بود. خدای تعالی راههایی را برای خلاصی به ما نشان داده است. اینکه انسان عمل صالح انجام دهد، توجه داشته باشد، مراقبه داشته باشد، اینها نجاتبخش است. بعضی از راهها هم میانبر است. محبت اهل بیت عصمت و طهارت.
به حضرت زهرا فاطمه گفتند برای اینکه شیعیان او از آتش جهنم بریده شدهاند. همه سختیهایی که امروز درباره آن صحبت کردیم اگر محبت اهل بیت در دل ما باشد قطعاً به طرف گناه نمیرویم. وقتی به طرف گناه نرفتیم آتش جهنم از ما بریده شده است. شفاعت ما را هم میکنند و ما هم که نادم پشیمان هستیم.
در آن وانفسا همه میگویند نَفسی نَفسی؛ اما پیغمبر اکرم که از آن بالا اشراف دارد میفرماید امتی امتی؛ که همه مردم از خدا تقاضا میکنند که به دادمان برس؛ اما رسول خدا از خدا میخواهد که به داد امتم برس. اینها مظاهر رحمت الهی هستند.