مراسم عزاداری و سوگواری شهادت امام رضا علیه السلام در شب بیست و نهم صفر المظفر۱۴۴۰ هـ. ق با سخنرانی آیتالله حسینی همدانی و با حضور جمعی از خادمان رضوی بعد از نماز مغرب و عشاء در مصلا امام خمینی (ره) کرج برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولیفقیه در استان البرز و امامجمعه کرج، مراسم عزاداری و سوگواری شهادت امام رضا علیه السلام در شب یست و نهم صفر المظفر۱۴۴۰ هـ. ق با سخنرانی آیتالله حسینی همدانی و مداحی حاج علی قلندری بعد از نماز مغرب و عشاء در مصلا امام خمینی (ره) کرج برگزار شد.
در ادامه متن کامل سخنرانی آیتالله حسینی همدانی را میخوانید
امشب شهادت مولانا علیبنموسیالرضا است و شبپایانی دو ماه عزاداری و ذکر توسل و سوگواری و انابه. به قول بعضی از آقایان شب اجر و مزد هم هست. گفت ما مزد عزاداری از فاطمه میخواهیم. شب آخر باید پاداشمان را از زهرای اطهر بضعه الرسول درخواست کنیم و انشاءالله به این نکته توجه دارید.
تعدادی از عزیزانی که امشب مهمان آنها هستیم بزرگوارانی هستند که خودشان را منسوب به حضرت رضا –سلاماللهعلیه- قراردادند. عنوان خادمی حضرت ثامنالحجج را به سینه زدهاید و این عنوان را برای خودتان کسب کردید. لذا حریف مجلس با خود بهتنهایی دل میبرد علیالخصوص که پیرایهای بر او بستند.
اولاً به همه شما این جایگاهی را که دارید و این فضیلتی را که انشاءالله کسب کردید و حفظش میکنید را ازاینجهت تبریک میگویم. امیدوارم در مسیر خادمی و خدمتگزاری آستان اهلبیت همه ما کوشا باشیم و بتوانیم وظایفمان را مسیر نشر آثار و مآثر اهلبیت -علیهمالسلام- بیشازپیش انشاءالله انجام دهیم. اولاً خودمان متخلق به اخلاق اهلبیت شویم و بعد هم انشاءالله توسعه بدهیم.
بحثی را که شب گذشته شروع کردیم و امشب انشاءالله پایان پیدا میکند راجع به آیات مبارکه سوره انشراح بود و ارتباط آن با غدیر و امامت و وصایت و جانشینی پیغمبر اکرم و بعضی از ویژگیهای رسول خدا. دیشب مقدمهای را برای دوستان عرض کردم.
سوره شرح سوره پربرکتی است. بعضی از فقها نظرشان این است، فتواها هم میدهند که در نماز واجب باید سوره شرح و سوره ضحی را باهم خواند. یک سوره است در حقیقت که بهصورت دو سوره آمده است. اهل سنت هم به نظرم میآید که این فتوا رادارند. آنها بدون بسمالله میخوانند؛ اما ما با بسمالله میخوانیم.
راجع به مکی و مدنی بودن این سوره بحثهایی کردهاند. به نظر میرسد که هم مکی بودنش درست است هم مدنی بودنش؛ که مکی بودنش تقویت بیشتری دارد. درباره فضیلت خواندن این سوره هم روایتی است که رسول خدا -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- فرمودند: هر کس این سوره را بخواند پاداش کسی را که رسول خدا را غمگین دیده و اندوه را از قلب او زدوده خواهد داشت.
از امام صادق -علیهالسلام- سؤال شد «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ» یعنی چه؟ «یقول: إذا فرغت فانصب علمک و أعلن وصیّک، فأعلمهم فضله علانیه فقال: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، ثلاث مرّات».
امام صادق -علیهالسلام- فرمود: یعنی وقتیکه فارغ شدی (از حجه الوداع یا از عمل رسالت) پرچم یا علامتی که مردم باید دنبال آن عَلم بروند آن را نصب کن و وصی خودت را به مردم اعلام کن و فضل وصی خودت را هم روشن و آشکار بیان کن. به قرینه عبارت پایانی «من کنت مولاه فعلیّ مولاه…» معلوم میشود که مربوط به غدیر خم است.
«إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ قَرَأَ فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصِبْ قَالَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ إِکْمَالِ الشَّرِیعَهِ فَانْصِبْ لَهُمْ عَلِیّاً إِمَاما». زمانی که امام باقر -علیهالسلام- این آیه را میخواندند «فَانْصِبْ» میخواندند. فرمود وقتی کار شریعتت تمام شد علی را بهعنوان امام برای مردم معرفی کن. این مطلب در مناقب ابن شهرآشوب است.
بعضی از علمای اهل سنت در اینجا حرفهایی زدند. ابن عربی در جلد ۲۰ قُرطُبی که یکی از تفاسیر اهل سنت است میگوید: بعضی از مبتدعه (کسانی که بدعتگذارند/ به شیعیان میگفتند) «فَانْصِبْ» خواندند. گفتند یعنی خدا دارد میگوید امامی را که بعد از تو خلیفه خواهد شد را نصب کن. درصورتیکه در قرائت این باطل است. معنایش هم باطل است. برای اینکه پیامبر کسی را بهعنوان جانشین انتخاب نکرد.
از ۱۸ ذیالحجه که پیامبر جلوی ۱۲۰٬۰۰۰ نفر امیرالمؤمنین را معرفی کرد ۷۰ روز گذشته است. فردای شهادت پیغمبر اکرم همهچیز را منکر شدند. با کس دیگری بیعت کردند. معلوم است که عالمشان بعداً در کتابش مینویسد که چنین چیزی اصلاً نبوده است. بالاخره باید آن را برهانی کنند. چون اینها خلافت را انتصابی نمیدانند. نصب الهی نمیدانند. لذا قرائت این آیه را هم حتماً به فتح میخوانند و میگویند معنای آیه این است که اگر از عبادتی فارغ شدی عبادت دیگری انجام بده. دائماً مشغول مجاهده باش و رغبت و رضایت خدا را هم طلب کن.
روایاتش در شیعه هم هست و اینها مصادیقی است که برای آیه گفتهشده است. در روایات هم هست. ولی مصداق اتم و تام آن همینی است که عرض میکنیم و از اهلبیت به ما رسیده است. جهتگیری که آیه شریفه دارد همین نکته است که عرض میکنیم. مسئله وصایت و جانشینی پیغمبر است. به همین سادگیها نیست.
اگر بخواهیم «فَانْصَبْ» هم معنا کنیم با توجه به تعداد روایات و قرائت مشهور اینطور میشود که هنگامیکه از امر مهم رسالت فارغ شدی خودت را بهسختی بینداز و به مردم اعلام کن که علیبنابیطالب جانشین توست؛ که طبق آیاتی که بعد از واقعه غدیر آمد سختی داشت که حضرت مقداری تأمل کردند و آیه نازل شد که اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را انجام ندادهای و خدا تو را از مردم حفظ میکند. معلوم میشود که سختی و مشکلات داشته است. اگر «فَانْصَبْ» هم بخوانیم مشکلی ندارد و همین معنایی را که ما داریم تلاش میکنیم بیاوریم آن معنا را دارد.
اما برای فهم دقیق آیه با مسئله غدیر متعلَق «فَارغَب» و «فَانصَب» را باید روشن کنیم که از چه چیزی فراغت پیدا کردی و مشغول چه چیزی باشی. روایات زیادی در این باب آمده است. اول روایاتی را میخوانم که متعلَق «فَارغَب» را میگوید.
«فَاِذا فَرَغتَ مِن حجک»، «فَاِذا فَرَغتَ مِن حجه الوداع»، «فَاِذا فَرَغتَ مِن دنیاک»، «فَاِذا فَرَغتَ مِن نبوتک»، «فَاِذا فَرَغتَ مِن اقامه الفرائض»، «فَاِذا فَرَغتَ مِن اکمال الشریعه». اینها مجموعهای از روایات است که همه مربوط به رسالت است؛ یعنی هر وقت مسئله رسالتت تمام شد «فَانصِب».
«فَانصِب امیرالمومنین»، «فَانصِب علیاً»، «فَانصِب علیاً اماما»، «فَانصِب علیا للولایه»، «فَانصِب علیا وصیا»، «فَانصِب علیا عَلَما للناس». هر کدام از اینها بعدی از ابعاد ولایتی و جانشینی امیرالمؤمنین -علیهالسلام- را بیان میکند و ما را به این سمت هدایت میکند که مسئله امامت و ولایت بعد از پیغمبر اکرم اینطور که بعضیها میگویند در قرآن نیامده است اینطور نیست. بههرتقدیر چه با فتح بخوانیم چه با کسر بخوانیم این مسئله یکی از مصادیق تام و اتم مسئله پایان یافتن رسالت رسول خدا و نصب امیرالمؤمنین -سلاماللهعلیه- است.
نکتهای را درباره حضرت رضا -سلاماللهعلیه- عرض کنم. حقیقت ولایت و امامت یک امر نورانی تعدد ناپذیر است. حقیقت ولایت و امامت تکثر بردار نیست. امیرالمؤمنین، امام رضا، حضرت حجت یک امر هستند. در جایگاه کثرت و عالم دنیا به صورتهای متعدد تجلی میکنند. یکوقت در قامت حسن -علیهالسلام- تجلی میکند. یکوقت در قامت حسین -علیهالسلام- تجلی میکند.
لذا اولیا الهی بعضی از بعض هستند. ولی در اصل پیدایششان تفاوتی باهم ندارند. در مقام بروز و ظهور متفاوت هستند. «حسین منی و انا من حسین» «علی منی و انا من علی» بین امیرالمؤمنین و پیغمبر که رابطه پدر و فرزندی نیست. معلوم میشود که مربوط به حقیقت آنها است. ائمه مثل انبیای الهی هستند. در مقام نوری «لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ» در جایگاه اصلی و خلقت اصلی فرقی بین آنها نیست.
اما در مقام کثرت و ظهور در دنیا و وظایفی که به عهده آنها هست «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ» بعضیها بر بعضی فضیلت دارند. بعضیها در یکزمانی باید کاری انجام دهند. در زمان دیگر کار دیگری باید انجام بدهند. برگشتش به دنیا و عالم کثرت است. والا فرقی بین آنها نیست. ما برای اینکه معصوم را بشناسیم باید خدمت قرآن کریم برسیم.
ائمه معصومین -علیهمالسلام- مجرای فیض الهی هستند. واسطه لطف خدا به بشر هستند. ائمه دستپرورده بدون واسطه خدا هستند و مردم پرورشیافته دست ائمه معصومین باواسطه؛ یعنی خدای تعالی وقتی میخواهد هدایت کند و میخواهد دستگیری کند این وسایط را گذاشت. نمیشود مردم از خدا فیض دریافت کنند مگر بهواسطه اهلبیت. مگر بهواسطه ائمه معصومین -سلامالله علیهماجمعین.
توجه داشته باشید به این نکته که خداوند بدون واسطهگری اینها قدرت بر افاضه دارد. اگر غیرازاین بگوییم این حرف کفر است. این بحث دیگری است که در کلام مطرح میشود که خداوند قدرت محض است. بینهایت است؛ اما وقتی میخواهد افاضه کند به خاطر قابلیتی که در موجودات هست نیاز به واسط است. واسطه اول «اول ما خلق الله نور محمد» که بقیه موجودات از طریق پیغمبر اکرم خلق شدند و موجود شدند.
و خدای تعالی هستی را به آنها افاضه کرد و تا قیامت امام معصوم موجود است و از طریق امام معصوم آناً فآناً به موجودات فیض تکوینی و تشریعی میرسد. نهفقط به انسان بلکه همه موجودات عالم که اگر حضرت ولیعصر -ارواحنا له الفدا- در این زمان نباشد «لساخت الارض» همه عالم بههمپیچیده میشود. دیگر فیض نمیرسد. امام معصوم چنین جایگاهی دارد. واسطه فیض است.
وقتی امام معصوم واسطه فیض شد اطاعت امام بر مردم واجب خواهد شد. امام رضا -علیهالسلام- در پاسخ کسی که از ایشان سؤال کردند آیا اطاعت شما واجب است؟ فرمودند: بله. آن شخص دوباره سؤال کرد: یعنی مثل اطاعت کردن از امیرالمؤمنین باید از شما هم اطاعت کنیم؟ حضرت فرمودند: بله. همه ما یکچیز هستیم و یک مطلب راداریم میگوییم.
بعد حضرت رضا در یک بیان دیگری در توضیح آیه شریفه «و الی الجبال کیف نصبت» آیه ۱۹ سوره مبارکه غاشیه، در ذیل آیه شریفه حضرت توضیح دادند و فرمودند مراد از جبال ما هستیم. اوصیای خدا هستند که مثل کوههای بلند و محکم مانع نوسانات در دین مردم میشوند. چون در هر زمانی طوفانهایی به دین میآید، نوساناتی در ارکان دین به وجود میآید، کوههای محکمی که نوسانات را میگیرد ما هستیم.
بحثهای امامشناسی که از حضرت رضا رسیده است را مطالعه کنید. جامعه کبیره که از امام هادی -علیهالسلام- رسیده است با دقت مطالعه کنید تا بعد امامشناسی شما تقویت شود. برای شناخت قرآن باید خدمت معصوم برسیم. رازهای قرآن را عترت طاهره میدانند.
جلسهای را مأمون تشکیل داد و علما را دعوت کرد. مأمون معروف است که ازنظر علمی قوی بود. آدم زیرکی بود. در بحث سیاسی سیاس بود و ازنظر علمی از کسانی است که به تعبیر بعضی از بزرگان جزو علمای اسلام است. جلسات کرسیهای علمی برگزار میکرد. از سراسر بلاد علما را جمع میکرد. مناظرههایی را راه میانداخت. خودش هم میاندار بود و جواب میداد و بحث میکرد. در بعضی از این جلسات هم حضرت رضا –سلاماللهعلیه- را دعوت کرده است که از هرکدام از این جلسات هم مطالب و معارف بلندی به دست انسان میرسد.
یکی از این جلسات را که مرحوم شیخ صدوق در امالی نقل میکند این است که علمای مناطق مختلف جمع شده بودند. مأمون سؤالی را مطرح کرد. این آیه شریفه از سوره مبارکه فاطر را خواند که «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا» این کتاب را ما به بندگان خاصمان به میراث دادیم؛ و پرسید که یعنی چه؟
علمای حاضر در جلسه گفتند: منظور خدا در آیه همه امت پیغمبر را گفته است. منظور همه مردم هستند. مأمون گفت: ابالحسن نظر شما چیست؟ حضرت رضا -علیهالسلام- فرمودند: من این حرف را نمیپسندم. من میگویم مراد خدای تعالی از این آیه فقط عترت طاهره هستند. مأمون گفت: چطور میگویی که مراد عترت طاهره هستند بدون در نظر گرفتن امت؟
حضرت فرمودند: اگر مراد همه امت بود باید همه مردم به بهشت بروند. «أنّه لو أراد الأمّه، لکانت بأجمعها فی الجنّه، لقول اللّه – عزّ و جلّ-: فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اَللّهِ ذلِکَ هُوَ اَلْفَضْلُ اَلْکَبِیرُ. ثمّ جمعهم کلّهم فی الجنه، فقال جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ (الآیه.) فصارت الوراثه للعتره الطّاهره، لا لغیرهم».
حضرت به همان آیهای که آنها گفتند استدلال کرد: خود خدا میگوید که یک عده از مردم به خودشان ظلم میکنند. چنین افرادی چطور به بهشت میروند. بعد حضرت برای مبرهن کردن بیان خودشان به آیه ۳۳ سوره مبارکه فاطر اشاره کردند «فقال جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ (الآیه.) فصارت الوراثه للعتره الطّاهره، لا لغیرهم» فرمودند همهاش مربوط به عترت طاهره است.
مأمون پرسید: عترت طاهره چه کسانی هستند؟ میشود چند جور گفت که میخواسته علما را متوجه کند. یا واقعاً مأمون نمیداند که عترت طاهره چه کسانی هستند که بعید است نمیدانسته. امام رضا -علیهالسلام- فرمودند: عترت طاهره کسانی هستند که خداوند در کتابش آنها را وصف کرده است. «فقال انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» و اینها همان کسانی هستند که رسول خدا فرمود «إِنِّی مُخْلِفٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی، فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ» قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن هیچکدام بدون هم قابلدرک نیستند. رسول خدا فرمودند که ای مردم مواظب باشید که پس از من با اینها چگونه رفتار میکنید. شما به ایشان علم نیاموزید؛ زیرا ایشان از شما داناتر هستند.
همینطور حضرت رضا به آیات متعددی از قرآن اشاره میکند که ولایت را ثابت کند. فرمود: خدای عزیز جبار در کتابش عترت را بر مردم برتری داده است. مأمون سؤال کرد این برتری کجاست؟ حضرت فرمودند «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ذُرِّیَّهً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ» به آیه ۳۲ سوره مبارکه آلعمران اشاره کرد.
برای اطاعت کردن مردم از آنها فرمودند «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء. «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى» ذی القربا را در کنار خدا و رسول خدا قرار داد و برای ولایت آنها «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در کنار ولایت خدا و ولایت پیامبر ولایت آنها را بیان کرد.
آنقدر گفتند تا همه را مجاب کردند به اینکه آیه شریفه مربوط به عترت طاهره است و جایگاه امام معصوم در اینجا کجاست.