حضرت امام جواد-سلاماللهعلیه- در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجری متولد شدند و ۲۲۰ هجری به شهادت رسیدند، مدت عمر این بزرگوار بسیار کوتاه بود، مدت امامت آن حضرت ۱۷ سال بود؛ یکی از معجزات الهی امامت این بزرگوار است که در سن هشت، نُهسالگی به امامت رسیدند و مصداق« وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» شدند.
معجزات فراوان، کرامات متعدد و علوم سرشار از این نازدانه در سنین کودکی سرشار شد و خود همین باعث شد که عده زیادی به خاندان اهلبیت گرایش پیدا بکنند و در زمره شیعیان قرار بگیرند که خدای تعالی را قسم میدهیم ما را از شیعیان و موالیان حضرات معصومین سلامالله اجمعین قرار بدهد ان شاء الله.
خطبههای نماز جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ شهر کرج
نفوذ در دستگاه خلافت
۲۹ ذی القعده روز شهادت امام جواد-علیهالسلام- است. امام جواد- علیهالسلام- در سن هفتسالگی به امامت رسیدند ۱۷ سال امامت کردند. دو خلیفه خبیث عباسی را درک کردند. مأمون و معتصم عباسی که معتصم نسبت به حضرت بدتر عمل کرد و او را تحتفشار شدید قرارداد.
مأمون برای اینکه تقویت عباسیان را بکند و پایههای حکومت خودش را تقویت و تحکیم کند و هم به جهت عوامفریبی و گول زدن مردم و همچنین تبرئه خودش که متهم بود امام رضا را به شهادت رسانده از علویان هم به خاطر محبتی که به اهلبیت داشتند میترسید. همه اینها دستبهدست هم داد تصمیم گرفت دخترش ام الفضل را به عقد امام جواد دربیاورد.
بااینکه فاصله سنی خیلی زیاد بود و البته یک عامل نفوذی میخواست در بیت امامت داخل کند. امام بزرگوار ما هم این نکته را خوب متوجه بود. در بغداد نماند به مدینه برگشت و با هوشمندی تمامکارها را انجام میداد که این از نامههایی که ام الفضل برای پدرش مینویسد کاملاً معلوم است. فرصت تبیین کامل را در این فضا ندارم ولی تاریخش و بیانش بیان زیبایی است اگر دنبال کنید که چه جریاناتی در دوران امام جواد علیهالسلام واقعشده.
بعد از مرگ مأمون، معتصم اولین کاری که کرد دستور داد امام را از مدینه به بغداد آوردند. تحتالحفظ باشد و تحت تدابیر شدید امنیتی و نظارتی حضرت را قرارداد وزندگی را سخت گرفت.
دوران امامت امام هم دوران خاصی بود. نحلهها و فرقههای مختلف گسترش پیدا کردند. واقفیه, زیدیه, غلات … و امثالذلک توسعه پیدا کردند؛ فعال شدن اعتقادات و باورهای ادیان دیگر، ترجمه فلسفه یونانی و امثالذلک در جامعه رواج پیدا کرد. لذا امام در دو جبهه میجنگید. یک؛ جبهه تفکرات و اعتقادات حفظ باورهای شیعی و دو؛ سیاست که کارش سخت بود.
در جوانی هم به امامت رسیده بود. میخواستند تخطئه کنند که بچهای را آوردند امام خودشان قراردادند ناچار بود بروز علمی هم داشته باشد؛ که جریانات بروز علمی آن حضرت مناظراتی که داشت جریان یحیی بن اکرم و امثالذلک مفصل است. جای خودش را دارد.
امام برای اینکه بتواند اشراف اطلاعاتی کاملی بر جامعه مسلمین داشته باشد، شبکه وکلا را تأسیس کرد. البته بود و آن را تقویت کرد.
وکلایی را به مناطق مختلف بلاد اسلامی فرستاد؛ مانند اهواز، همدان، ری، سیستان، قم، کوفه، بصره و تمام آن مناطقی که شیعه و غیر شیعه بودند نمایندگانی را فرستاد؛ برای اینکه در دستگاه خلافت نفوذ داشته باشد و بتواند آمار و اطلاعات مجموعه خلافت را هم داشته باشد و به بعضی از موالیان و شیعیان و دوستداران اجازه داد که در دستگاه حاکمه مشغول فعالیت و کار بشوند.
مثلاً نوح بن دراج مدتی قاضی بغداد بود و بعد از قاضی کوفه شد، محمد بن اسماعیل نیشابوری یکی از وزرای عباسیان بود که هرکدام از اینها قصههای مفصلی هم دارند و تعدادشان زیاد است، من یکی دو نمونه عرض کردم.
امام در چینش این نیروها هم با دقت تمام عمل کرد. ازنظر فکری و سیاسی بهشدت دقت کرد که افراد چگونه باشند و محرمانه اینها را جابهجا میکرد که اینجا هم قصههایی دارد که حضرت چگونه بعضیها را نامه داده بود.
گفته بود تافلانی نمرده این نامه را به فلانی نده و تا زمانی که من زنده هستم این نامه در اختیار کسی قرار نگیرد. به هر جهت امام تا سن ۲۵ سالگی این وضعیت را حفظ کردند؛ اما دشمن تحمل نکرد و توسط ام الفضل جام زهر را به کام امام معصوم ما ریختند.
دو تا از امامان ما خیلی مظلوم هستند. عقبه داخل خانه هم نداشتند. امام حسن مجتبی-علیهالسلام- و امام جواد-سلام الله علیه- که حتی در داخل منزل هم امنیت نداشتند.
وقتیکه این زهر در بدن امام تأثیر گذاشته بود و امام مثل مارگزیده به خود میپیچید و تقاضای آب کرد آن ملعونه پشت در این کنیزها را صدا کرد و گفت هلهله کنید که صدای امام به کسی نرسد. چقدر امامان ما مظلوم بودند
بعد از شهادت بدن مطهر امام را آوردند روی پشتبام گذاشتند و سه روز این بدن بر روی بام بود؛ اما این بدن کجا و بدن حسین کجا. سه روز هم بدن حسین زیر آفتاب بود؛ اما این پرندهها آمدند بدن امام جواد را طبق نقل سایه انداختند که بدن آسیب نبیند، اما بر بدن حسین حجت خدا اسب دواندند.
خطبههای نماز جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ شهر کرج
امام جوان
۲۹ ذیالقعده شهادت ابن الرضا امام جواد-علیهالسلام-است. حضرت در یکزمانی امامتش را آغاز کرد که جامعه شیعی فی الجمله یک اقتداری داشت و بعد از ولایتعهدی حضرت رضا (ع) است و شیعه یکنفسی کشیده، البته امام در عرصه سیاسی و اجتماعی با مشکلات فراوانی روبرو بود؛ درگیریهایی داشتند راجع به موضوعات مختلفی که در آن زمان در جامعه شیعه بود.
امام در عصر دو خلیفه عباسی مأمون و معتصم زندگی میکرد و وضعیت یک وضعیت خاصی بود. مأمون با شهادت امام رضا-علیهالسلام-حالت بدنامی برایش پیشآمده بود. از آنطرف هم شیعیان قدرتمند شده بودند. ناچار بود با امام جواد علیهالسلام مدارا کند.
مسائل مختلفی هست یکی از آن مسائل حساس آن دوران برای شیعه که مخاطراتی را هم به وجود آورده بود مسئله فرقهها و نحلههای فکری و عقیدتی بود که در آنجا و در آن زمان گسترش پیداکرده بود. غلات که قائل به الوهیت و ربوبیت امیرالمؤمنین بودند با یک وضعیت خاص مطالبی را میگفتند که حضرت آنجا مقابله کرد.
یا مکتب اعتزال و معتزله که آنها هم قدرت گرفته بودند و دولت و حکومت هم آنها را حمایت میکرد. درنتیجه گسترش فراوانی پیداکرده بودند و عناصر خطرناکی هم بودند؛ و معتزله همهچیز را باعقل خودشان میسنجیدند. اگر عقلشان نسبت به این موضوع جواب میداد میگفتند که درست است. اگر جواب نمیداد منکر میشدند.
عقلشان میگفت که بچه هفتساله نمیتواند امام باشد. شروع کردند در مقابل امام موضع گرفتن و سعی میکردند حضرت را در یک کنجی قرار بدهند و سؤالات پیچیده و سخت از آن بزرگوار میکردند تا به این وسیله هم امام شیعیان و هم شیعیان را منکوب کنند و غلبه پیدا کنند؛ اما امام همیشه با جوابهای قاطع و قوی غالب بود؛ و هر بار که یک عدهای هم تردیدی داشتند با جوابهایی که امام میداد تردید آنها کم میشد و به شیعیان میپیوستند.
امام تشکیلات منسجمی را هم از شیعیان درست کرده بود و یک شبکهای درست کرده بود که وقت بیان، آن شبکه و نحوه اداره آن شبکه نیست. البته ریشههای این شبکه از زمان قبل شاید از زمان امام باقر (ع) یا از زمان امام صادق (ع) شروع شد. بعد امام کاظم رسید تا به زمان حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و این شبکه نواب و وکلا تا الآن هم هست.
البته با تغییراتی که به وجود آمده است بههرتقدیر امام در آخرین روز ماه ذیقعده در سال ۲۲۰ قمری درحالیکه سن آن بزرگوار ۲۵ سال بیشتر نبود توسط همسرش ام الفضل به شهادت رسید؛ و این دومین امام ماست که توسط همسر به شهادت میرسد و پیکر مطهر آن امام را در کاظمین دفن کردند. خدای تعالی همه ما را از شیعیان و موالیان و محبان اهلبیت عصمت و طهارت قرار بدهد انشاءالله.
خطبههای نماز جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ شهر کرج
الگوی جوانان امروز
دهم رجب سال ۱۹۵ قمری، بعد از چهل سال خدای تعالی به امام رضا-علیه السلام-فرزندی عطا فرمود که نام او را جواد گذاشتند. امام جواد-علیه السلام- در سن ۷ سالگی به امامت رسیدند و ۱۷ سال رهبری شیعیان را بر عهده داشتند. دوران امامت آن حضرت با دو نفر از خلفاى ستمکار عباسى (مأمون و معتصم) مقارن بود.
مأمون در بین عباسیان شخصیتی هوشمند، سیاس و دوراندیش بود و چهره جلاد خود را در پشت چهره حمایت از علم و دفاع از آزادی بیان و احترام به عقاید دیگران مخفی میکرد و با این پوشش جنایات زیادی را به پیکره اسلام وارد کرد و بسیاری از حقایق دین که با منافعش سازگار نبود را محو کردند.
امام جواد-علیه السلام-دارای مناقب و سجایای اخلاقی فراوان بودند که باید جداگانه به آن پرداخت. مثلاً امام رضا-علیه السلام- در مورد منزلت امام جواد و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: «من داراى پسرى شدهام که همچون موسى شکافنده دریاهاى علم است و مانند عیسى مادرى پاک دارد.»
سختیهای دوران امامت امام جواد (ع) ابعاد مختلف دارد؛ اما آنچه مسلم است این است که حضرت باوجود تمام مشکلات سیاسی و امنیتی که مواجه بودند، پایههای امامت را محکم کردند و خط امامت را در اهلبیت حفظ کردند، مناظراتشان و غلبه بر متکلمین و فقها و رشتههای علمی دیگر، جایگاه امام را ویژهتر و دامنه نفوذ معنوی امام را گستردهتر و حقد، کینه و بیکفایتی دشمنانش را بیشتر برای مردم اثبات میکرد.
این روش سیاسی امام برای مبارزه با دستگاه حاکمی بود که جز فریب و نیرنگ، کار دیگری نداشت. سعی میکردند با ترور شخصیت و تقدس زدایی، کرامت و فضائل امام منتشر نشود، اما نتوانستند و چاره کار را در حذف فیزیکی امام دیدند و او را با زهر مخفیانه به شهادت رساندند.
امام-علیه السلام- بهعنوان جوانِ مبارز و انقلابی که در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه نقش فعال داشت میتواند الگوی مناسب جوانان امروز ما باشد که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی و در سخنرانی روز اول سال تأکیدات فراوان در استفاده از ظرفیت عظیم جوانان عالم، خلاق و پرانگیزه داشتند و اینکه با بودن این جوانان و نوجوانان آینده انقلاب روشن و امیدوارکننده است.
خطبههای نماز جمعه ۳ فروردینماه ۱۳۹۷
شبهه افکنی فِرَق
دوران زندگی این امام هم مثل بقیه امامان سخت و پرخطر بود؛ اما حضرت وظایف امامت را در عرصههای مختلف بهخوبی انجام دادند. مثل پدر بزرگوارشان در جبهه سیاست، فرهنگ، اندیشه و فکر قرار داشتند.
شبهه افکنی فرقههایی مثل زیدیه، واقفیه، غلات، مجسمه و اینها دوران امام را پرکرده بودند و افراد متمایل به این فرقهها بودند و امام را بر این داشت که در حوزه فرهنگ تشیع در مقابل آنها یک موضع شفافی را بگیرد.
با متکلمان، فقها و رشتههای دیگر علوم مناظرات داشت و بر همه حریفان پیروز شد. بااینکه سن امام کم بود و دیگران هم ناتوان از جواب بودند؛ از هر فرصتی استفاده کرد تا بیلیاقتی و بیکفایتی خلفا را نشان بدهد.
دستگاه خلافت میخواست کرامت و فضیلت شخصیت امام را از بین ببرد یا مخفی نگه دارد اما نتوانست و مردم مجذوب او شدند. بااینکه سن حضرت کم بود، وقتی در کوچهها راه میرفت جمعیت متراکم میایستادند تا هیبت و وقار حضرت را ببینند. تا اینکه بالاخره با خوراندن زهر بهطور مخفیانه آن حضرت را به شهادت رساندند و به این وسیله توانستند خودشان را از خطراتی که حکومتشان را به خطر انداخته بود نجات بدهند.
امام جواد-علیهالسلام-در عمر کوتاه و بابرکتش تعلیماتی را دادند و ۱۱۰ نیرو را تربیت کردند تا اینها بتوانند پیام خاندان نبوت و امامت را به دیگران منتقل کنند. ۲۶ نفر از شاگردان امام جواد مجموعاً ۷۸ کتاب مهم و پرثمر را نوشتند.
یکی از یاران مهم امام جواد علی بن مهزیار است. یکی دیگر از شاگردان او عبدالعظیم حسنی است؛ که اینها همه نویسندگانی بودند که در نشر معارف اهلبیت کمک میکردند.
خطبههای نماز جمعه ۲۷ فروردین ۱۳۹۵ شهر کرج
بنیعباس سفاک تر از بنیامیه
بررسی دوران حضرت جواد-علیهالسلام-فرصت موسعی را میطلبد که از مدتی قبل یعنی از زمان حضرت رضا -علیهالسلام-شروع کنیم وضعیت آن زمان و آن دوران را کاملاً بررسی کنیم، مسائلی که مطرح بود طرح بشود تا دوران امام جواد مقداری روشن شود.
توطئههایی که بنیعباس داشتند و تلاشی که برای محکم کردن پایههای حکومتی خودشان میکردند؛ سفاک تر و خونریزتر از بنیامیه بودند با اینکه میگفتند ما عباسی هستیم و از بستگان رسول خدا-صلی الله علیه و آله- هستیم ولی نسبت به بستگان پیامبر-صلی الله علیه و آله-بدترین روش را داشتند.
نسبت علویان شدت عمل داشتند و از جهات مختلف این مبحث محل طرح است اما امامان شیعه در هر عصری با تدبیر و روشی که داشتند شیعه و فرهنگ شیعی را حفظ کردند و توسعه و گسترش دادند و جامعه را به بهترین نحو رهبری کردند.
امام جواد-علیهالسلام- مدت زیادی از دوران زندگی خودشان را که کوتاه هم بود در زمان مأمون عباسی به سر بردند، مأمون خیلی تلاش کرد که اشتباهات اسلاف خودش و گذشتگان خودش را مرتکب نشود؛ سعی کرد با مجالس علمی و برگزاری کلاسها و درس و مباحثات، فضایی را ایجاد کند که اگر در آن فضا امام یک سؤال هم نتواند جواب دهد سوءاستفاده و بهرهبرداریهای سیاسی خود را انجام دهد.
مأمون خودش جزو علما است و دانشمند بزرگی است در جهان اسلام، جهان اسلام به معنای عام. وضعیت مأمون در بین خلفا وضعیت خاصی است، یکوقت اگر فرصت شد که راجع به او سخن بگوییم؛ خودش دانشمند است و فضاهای علمی را فراهم کرد و در نظرش این بود که ازنظر علمی خرابکاری را به وجود بیاورد که در زمان امام رضا-علیهالسلام-این فضا را ایجاد کرد و در زمان امام جواد (ع) هم ایجاد کرد که آن قصه را شنیدید که در زمان کودکی امام جواد (ع) همه آن سؤالها را جواب دادند
حضرت جواد-علیهالسلام-موقعیتشان، موقعیت خاصی بود در دو جبهه باید محکم فعالیت میکردند، یک جبهه فرهنگی بود و دیگری جبهه سیاسی ، در این دو جبهه باید محکم و مستحکم وارد عمل میشدند؛ در جبهه فرهنگی به خاطر گسترش فرقهها و نحلههای متعدد فکری که به وجود آمده بود که زیدیه بودند، واقفیه بودند ابوالخطاب بود و برای خودش میانداری میکرد و فرقههای متعددی که منحرف بودند و نحلههای زیادی که در آن زمان داشتند ذهنها را خراب میکردند و شبهه اندازی میکردند و بسیار فعال بودند.
حضرت در این فضا شروع کرد به جذب نیرو و دانشمندانی را تربیت کرد، افرادی را بزرگوار تربیت کرد، تعلیم داد که یکی از شاگردانش حضرت عبدالعظیم حسنی است و امثالذلک که اینها توانستند از معارف شیعی به نحو احسن دفاع کنند.
یکی از آن گروههایی که مورد لعن حضرت قرار گرفت حتی حضرت در بعضی از مواقع درباره بعضی گروهها به شیعیان فرمود پشت سر آنها نماز هم نخوانید، آنها دیگر حتی مسلمان نیستند، خطابیه بودند که ابوالخطاب رئیس گروه آنها بود، و قائل به الوهیت علی و ربوبیت علیبنابیطالب تا آن مقدار پیش رفته بودند برای امیرالمؤمنین چنین جایگاهی قائل بودند که حضرت آنها را لعن کرد و گفت هرکسی که نزدیک آنها شود ملعون است.
البته معمولاً هم خط فکری که درست میشود منقرض نمیشود ، ادامه پیدا میکند در هر زمان که فرصت جولان پیدا کنند یکدفعه میبینید که خودشان را نشان میدهند تا الآن هم هستند بعضی از کسانی که ادعاهایی را درباره امیرالمؤمنین-سلاماللهعلیه- دارند ولی فقط ادعاست و در مقام عمل نه متدین هستند نه اهل دین هستند نه اهل رعایت مسائل الهی و شرعی فقط اسمی را یدک میکشند و لقبی را دنبال میکنند اما مورد لعن آن امام واقع شدند.
این نفوذ علمی امام جواد (ع) بود همین نفوذ علمی باعث شد که در جامعه نفوذ اجتماعی پیدا کند و نفوذ سیاسی پیدا کند و دیگر نتوانند بربتابند و حضرت را در سن جوانی به شهادت رساندند خدای تعالی همه ما را از شیعیان و رهروان ائمه معصومین سلاماللهعلیهم اجمعین قرار بدهد انشاءالله.
خطبههای نماز جمعه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ شهر کرج
دانشمندان بنیاسرائیل
امام جواد (ع) در عصری زندگی میکرد که شیعه تا حدودی قدرتمند بود. بهواسطه حضرت رضا- سلامالله علیها-که بستری فراهم شد شیعه قدرتی داشت؛ اما فرقههای متعدد و انحرافات عقیدتی بهخصوص فکر معتزله که همهچیز را باعقل خودشان میسنجیدند، اگر عقل میپذیرفت قبول میکردند و اگرنه آن را انکار میکردند، رونق داشتند؛ و حاکمیت هم از بعض این عقاید حمایت میکرد. این گروه اگر عقلشان نمیپذیرفت چیزی را ردش میکردند.
مثلاً عقلشان نمیپذیرفت که کودکی، امام باشد و لذا میگفتند امام جواد امام نیست. جلسات متعددی گذاشته شد سعی میکردند با سؤالات سخت و سنگین بر او غلبه کنند؛ که پیروز میدان همیشه امام بود.
مرحوم کلینى مىنویسد: شخصى محضر امام جواد-علیهالسلام- شرفیاب شد و گفت: «یا بن رسولالله! عدّهاى از مردم نسبت به موقعیت امامت شما شبهه ایجاد مىکنند. حضرت در پاسخ چنین فرمود: خداوند متعال به حضرت داود-علیهالسلام-وحى کرد که فرزندش سلیمان-علیهالسلام-را جانشین خود قرار دهد. با اینکه سلیمان کودکى خردسال بود.» این موضوع را برخى از دانشمندان بنیاسرائیل نپذیرفتند و در اذهان مردم شک و شبهه ایجاد کردند. مگر بچه میتواند پیغمبر باشد؟ حضرت دارد با این بیان جواب آن شخص را میدهد.
خداوند به حضرت داود-علیهالسلام-وحى کرد که عصا و چوبدستى اعتراضکنندگان و سلیمان-علیهالسلام-را بگیر و هرکدام را با علامتى مشخص کن که از چه کسى است؟ سپس آنها را شبانگاه درجایی پنهان نما. فرداى آن روزبه همراه صاحبان آنها بروید و چوبدستىها را بردارید. چوبدستى هر کس سبز شده باشد، همان شخص جانشین و حجّت بر حق خدا خواهد بود.
به این وسیله خواست حقانیت سلیمان را ثابت کند. همگى این پیشنهاد را پذیرفتند و چون به مرحله اجرا درآوردند، عصاى حضرت سلیمان علیهالسلام سبز شده بود. پسازآن همه افراد پذیرفتند که او حجّت و پیامبر خداست. از اینجور مسائل از امام جواد فراوان است و فرصت بیان نیست. وضعیت زندگی و تاریخی آن حضرت را به مناسبتهایی بیان کردم. هر جلسه یک نکته را عرض میکنم. خدای تعالی همه ما را از شیعیان و محبان اهلبیت قرار دهد انشاءالله.
خطبههای نماز جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶ شهر کرج