سخنرانی شب ۲۳ ماه مبارک رمضان ۱۴۳۹

فضای مجازی ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰

سخنرانی شب ۲۳ ماه مبارک رمضان ۱۴۳۹

۱۷/۳/۹۷

«وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ»

خدای تعالی هم رحیم است هم دوستدار مهربانی است.

شب بیست و سوم بنا بر نقل صحیح شب امضا است. شبی است که کار سال آینده ما تثبیت می‌شود و امضا می‌شود. اهمیت امشب از دو شب گذشته بیشتر است. همان‌طور که شب اول شب تقدیر بود، شب دوم شب ابرام و حکم بود، شب سوم شب امضا است؛ که همه مسائل مربوط به سال آینده ما خدمت حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه می‌رسد و به توشیح آن حضرت می‌رسد.

در روال کارهای اداری هم همین است. وقتی کار می‌خواهد با سلسله‌مراتب انجام شود امضای آخر کار مهم است؛ و امشب مسئله امضا قطعی است. البته این‌طور نیست که جای تصحیح و بازنویسی نداشته باشد. بگوییم که شب نوزدهم چیزی تقدیر شد و تمام شد. شب بیست و یکم حکم کردند و تمام شد. این‌طور نیست. امشب فرصت هست.

الآن که می‌آمدم آنچه از اوصاف ظاهری شب قدر بیان‌شده است این‌که هوا نه سرد است و نه گرم است، لطیف‌ترین هواهاست و معتدل است و آرامشی برجهان حاکم است این‌ها را انسان درک می‌کند. لذا احتمال شب قدر بودن قوی است. بخصوص در روایات شب بیست‌وسوم تأکید شده و به نظر می‌رسد که قطعیت او بیشتر است.

این‌طور نیست که حکم و قضایی که شب‌های قبل شده است نقض نشود. قابلیت تغییر دارد. لذا امشب دوباره بررسی کنیم. دوباره این مسیر را طی کنیم. خواسته‌ها را یک‌بار دیگر مرور کنیم. در روایت است از امام باقر -علیه‌السلام- که حضرت فرمودند «الدُّعاءَ یَرُدُّ الْقَضاءَ وَقَدْ ابْرِمَ إبْراماً» حضرت باقر انگشت‌هایشان را درهم کردند گفتند «و ضَمَّ أَصابِعَهُ» ولو این‌طور محکم شده باشد، دعا تغییر می‌دهد. شب بیست‌وسوم شب درخواست و سؤال کردن است. ولو حکم شده باشد می‌شود با دعا تغییر داد.

در یک بیان دیگری است امام کاظم -علیه‌السلام- فرمودند: دعا فرمان آسمانی را خنثی می‌کند. چه مقدر باشد و چه مقدر نباشد. راوی می‌گوید عرض کردم یا بن رسول‌الله فرمان مقدر الهی را خنثی می‌کند؟ می‌فهمم که خدا حکمی را کرده است و با دعا برمی‌گردد اما فرمان نامقدر خدا را چگونه دعا تغییر می‌دهد؟ چیزی که هنوز تقدیر نشده است را چطور می‌خواهد تغییر دهد؟ حضرت فرمودند: از تقدیر او جلوگیری می‌کند.

یک‌چیزی می‌خواهند برای ما بنویسند، ما دعا می‌کنیم عقب می‌افتد. از خدا می‌خواهیم که فرصتش تأخیر بیفتد. لذا امشب از دعا برای خودتان و برای دیگران غافل نباشید. بحث در شب گذشته را تکمیل کنم تا برگردیم و دوباره به امشب توجه بیشتری داشته باشیم.

دو شب قبل درباره این موضوع صحبت کردیم که ازنظر جرم‌شناسی و گناه شناسی که در جای خودش بحث مفصلی است و باید به آن مستوفی پرداخت؛ اما برای اینکه دل‌هایمان آماده شب قدر شود با اشاره آن را مطرح کردیم. عرض کردیم که باید چند چیز را در نظر گرفت که از مسائل مهم معرفتی است و آن این است که همه گناهان ما بزرگ است و ما گناه صغیره و کوچک نداریم.

چرا؟ چون خدای عظیم و خدای بزرگ را سرپیچی می‌کنیم. لذا اگر عظمت خداوند تبارک‌وتعالی درک شد عظمت گناه پیش ما محقق می‌شود. گناه برای ما بزرگ خواهد شد. وقتی خدا در نزد انسان عظمت داشت گناه هم بزرگ می‌شود. انسان عمداً و متعمداً به سمت گناه که نمی‌رود. غفلت می‌آید. شیطان می‌آید.

و عرض کردیم وقتی جرم بزرگ شد مجرم تصمیم می‌گیرد گذشته را جبران کند. لذا به سمت جبران حرکت می‌کند. استغفار می‌کند. توبه می‌کند. به درگاه الهی انابه می‌کند. لذا به حرکت می‌افتد و تلاش برای جبران می‌کند. بزرگی خدا را می‌بیند و حقارت خودش را می‌بیند. درنتیجه اقدام به عمل می‌کند.

بعدازاین که معرفت به بزرگی خدا پیدا کرد و اقدام به حرکت کرد جلو می‌آید و نگاه می‌کند می‌بیند تمام وعده‌های الهی و وعید الهی قطعی است و قطعاً محقق خواهد شد. انسان‌هایی که لغزش داشتند و خطا داشتند را عذاب می‌کند. نعمت‌های بهشتی که برای کسانی در نظر گرفته است همه آن‌ها از روی صدق است و قطعی است. همه انبیای الهی آمدند و همه آن‌ها باهم یک‌چیز را گفتند که اگر گناه کنی عذاب می‌شوی. به این مطلب می‌رسد.

و البته انسان به خاطر موانعی که دارد باور نمی‌کند. کوتاهی می‌کند و باور نمی‌کند. عظمت خدا برایش محقق نمی‌شود. این سه مطلب را باید باهم در نظر بگیریم که ترک گناه کنیم و بیفتیم در صراط مستقیم. ۱٫ عظمت خدا ۲٫ وعید الهی صادق است ۳٫ اقدام کنیم برای برطرف کردن گناهان. در این سه مطلب عمده عظمت خدا است.

لذا بنده سعی کردم مقداری درباره خدای تعالی و نوع رفتار خدا با بندگانش و صفات خدا، رحمت خدا، رحیم بودن خدا، عفو و مغفرت خدا و بعضی از این مطالب را برای شما بیان کنم تا توحید ما قوی‌تر شود. تا معرفت ما به خدا محکم‌تر شود. ما آدم‌های بی‌معرفتی هستیم نسبت به خدا؛ یعنی وقتی انسان می‌نشیند و خدا را مطالعه می‌کند، آیات و روایات را بررسی می‌کند، نوع برخورد خدا با بندگانش را می‌بیند، باید اقرار کند که بی‌معرفت است، در رفتارش در زندگی شخصی و اجتماعی و برخوردهایش.

لذا اگر انسان صادقانه و از روی صدق به سمت خدای تعالی برگردد خدای تعالی «بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّهِ» است. خدای تعالی دست‌هایش را بازکرده است تا ما در آغوشش برویم. جایی نداریم برویم. عارف اهل‌دلی تعریف می‌کرد اگر بچه‌ای پدرش را اذیت کند پدر عصبانی می‌شود. تا بچه را می‌بیند کمربندش را باز می‌کند. در یک کنجی او را گیر می‌آورد. کمربند را بالا می‌آورد که بزند. بچه می‌بیند که به کجا در برود؟ به کجا فرار کند؟ میپرد در آغوش پدرش. این پدر دستش شل می‌شود و کمربند از دستش می‌افتد. شروع به نصیحت می‌کند. دست رحمت و رأفت می‌کشد.

وضعیت ما هم این‌طور است. هر جا دربرویم آخرسر در آغوش خود خدا هستیم. جای دیگری نداریم برویم. اگر این‌ها را خوب بفهمیم رابطه‌مان را باخدا تنظیم می‌کنیم. لذا پریشب عرض کردم امام باقر -علیه‌السلام- به محمد بن مسلم فرمود: مردم را نسبت به رحمت خدا مأیوس نکن و مردم را به رحمت الهی تشویق کن.

بنای من هم همین است. وقتی نگاه می‌کنیم به آنچه از معارف که در اختیار ما گذاشتند به یک نتیجه می‌رسیم که اگر با بینش صحیح خدا را بشناسیم و درخواست کنیم نتیجه‌اش عفو و مغفرت است. هرچه در روایات و آیات بررسی می‌کنیم این را به دست می‌آوریم که بزرگ‌ترین خواسته ما در این شب هم همین است که خدای تعالی گذشته ما را و غلط‌کاری‌های که یک سال کردیم را خطاها و لغزش‌هایی را که یک سال داشتیم برطرف کند.

امشب شب سرنوشت ماست. یک سال تمام می‌خواهد تقدیر شود و برایمان برنامه‌ریزی شود. این گذشته باید جبران شود. اگر این گذشته پاک شود ان‌شاءالله تقدیرات خوب در ظرف خوب برای ما می‌ریزند. به این حرف‌ها ایمان‌دارم که برای شما می‌گویم. چون خودم هم با همین اطمینان الآن اینجا نشستم. بزرگ‌ترین خواسته ما الآن همین است.

مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی نقل می‌کند در یک مناجاتی از امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- که مفصل است «اللَّهُمَّ إِنِّی أُفَکِّرُ فِی عَفْوِکَ فَتَهُونُ عَلَیَّ خَطِیئَتِی» امیرالمؤمنین دارد می‌گوید که چگونه محاسبه کنید. می‌فرماید وقتی‌که به عفو تو فکر می‌کنم وقتی به سعه عفو و رحمت تو فکر می‌کنم گناهانی که کردم همه سبک می‌شود. در مقابل عفو خدا همه این‌ها آسان می‌شود. سنگینی آن کم می‌شود.

«ثُمَّ أَذْکُرُ الْعَظِیمَ مِنْ أَخْذِکَ مِنْ أَخْذِکَ فَتَعْظُمُ عَلَیَّ بَلِیَّتِی» از آن‌طرف می‌بینم که شما اشدالمعاقبین هستی. اخذت شدید و عظیم است. وقتی آن‌طرف را نگاه می‌کنم گناهانم برایم خیلی بزرگ می‌شود. وقتی این محاسبه را می‌کنم جرم من بزرگ می‌شود. این‌یک معادله و رابطه است بین گناه من و عفو تو. شبیه این عبارت‌ها از امیرالمؤمنین در جای دیگر هم هست «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ».

اما آن چیزی که جالب است این است که امیرالمؤمنین این محاسبه را می‌کند بعد یک نتیجه می‌گیرد که این را در مناجات دیگری که منسوب به امیرالمؤمنین است مطرح می‌کنند. می‌فرماید «أنّی إذا ذَکَرتُ کَبیرَ جُرمی و عَظیمَ غُفرانِکَ» وقتی من به بزرگی گناهم فکر می‌کنم که تو را سرپیچی کردم و بزرگی مغفرت تو را می‌بینم «وَجَدتُ الحاصِلَ لی مِن بَینِهِما عَفوَ رِضوانِکَ» از این معادله‌ای که هست این نتیجه را می‌گیرم که تو مرا می‌بخشی و من را به بهشت می‌بری.

امیرالمؤمنین دارد خدا را به ما معرفی می‌کند. پس از حاصل معادله آن چیز که گیر من می‌آید این است که تو مرا می‌بخشی. گمان ما و ظن ما هم همین است. دائم هم این را تکرار می‌کنیم. عفو خدا چقدر است؟ در روایت دارد که انبیای الهی هم نمی‌توانند درک کنند که عفو خدا یعنی چه. آن‌وقت ما می‌خواهیم درک کنیم؟ روایاتش را ببینید اصلاً قابل‌درک نیست که عفو خدا چگونه است.

این دو سه شب ما از خدا عفو خواستیم. گفتیم «اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ کَرِیمٌ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی» یقین هم داریم که بخشیده و پاک‌شده‌ایم. چون همه ما استغفار کردیم. چون خودش این را فرمود که مردم را از رحمت من مأیوس نکن. «ذُنُوبُ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَهٌ لَهُ» وقتی مؤمن توبه کند من همه گناهان او را می‌بخشم. مسئله خدا را خوب درک کنیم. رحمت او عمیم است.

«فى الْحَدیثِ أَنَّ أَعْرابیّاً قالَ: یا رَسُولَ اللّهِ مَنْ یَلى حِسابَ الْخَلْقِ؟ فَقالَ: اللّهُ تَبارَکَ وَتَعالَى قالَ: هُوَ بِنَفْسِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ فَتَبَسَّمَ الأَعْرابِىُّ فَقال رَسُولُ اللّهُ صلى الله علیه و آله: مِمَّ ضَحِکْتَ یا أَعْرابِىُّ؟ فَقالَ: إِنَّ الْکَریمَ إِذا قَدَرَ عَفا، وَإِذا حاسَبَ سامَحَ فَقالَ النَبِىُّ صلى الله علیه و آله صَدَقَ الأَعْرابِىُّ أَلا لا کَریمَ أَکْرَمُ مِنَ اللّهِ تَعالى هُوَ أَکْرَمُ الأَکْرَمینَ ثُمَّ قالَ: فَقَّهَ الأَعْرابِىُ» اعرابی آمد خدمت رسول خدا گفت در روز قیامت و حساب‌وکتاب ما با کیست؟ رسول خدا فرمودند: الله جل جلاله. اعرابی گفت: به خدا سوگند ما نجات پیدا کردیم. (اعرابی یعنی آدم بیابان‌گردی که سواد ندارد) پرسید خود خدا حساب می‌کند؟ پیامبر فرمودند: بله. اعرابی خندید. رسول خدا فرمودند: به چه می‌خندی؟ گفت «إِنَّ الْکَریمَ إِذا قَدَرَ عَفا، وَإِذا حاسَبَ سامَحَ» خدا کریم است. کریم وقتی قدرت پیدا می‌کند می‌بخشد. وقتی می‌خواهد محاسبه کند از حساب می‌گذرد.

اگر انسان طیب و پاک و طاهر شد، انسان پاک هر چه از خدا بخواهد مستجاب است. این یعنی امشب باید بخواهید. همه شرایط هم فراهم است. نکند دست‌خالی از این مسجد بیرون بروید. محروم و بیچاره کسی است که نتواند امشب از خدا چیزی بگیرد. ما امشب به وجه کریم خدا پناه می‌بریم. «أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ» فکر نکنید که دعا چیز کمی است.

«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ رَجُلاَنِ کَانَا یَعْمَلاَنِ عَمَلاً وَاحِداً فَیَرَى أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَوْقَهُ فَیَقُولُ یَا رَبِّ بِمَا أَعْطَیْتَهُ وَ کَانَ عَمَلُنَا وَاحِداً فَیَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَأَلَنِی وَ لَمْ تَسْأَلْنِی ثُمَّ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِسْأَلُوا اَللَّهَ وَ أَجْزِلُوا فَإِنَّهُ لاَ یَتَعَاظَمُهُ شَیْءٌ» دو نفر وارد بهشت می‌شوند. هر دو هم یک عمل صالحی داشتند. به خاطر همان عمل وارد بهشت شدند؛ اما یکی از آن‌ها دید که جایگاه معنوی دیگری بالاتر از اوست. می‌گوید هر دو یک عمل انجام دادیم چرا او از من بالاتر است؟ می‌گوید خدایا این چه کرده بود که من نکرده بودم؟ هر دو یک کار انجام داده بودیم. خدا فرمود: او از من خواست تو نخواستی. رسول خدا ادامه دادند: از خدا بخواهید و زیاد هم بخواهید. چون در برابر ذات خدا چیز بزرگی وجود ندارد.

خدا گفته است هر کس در شب احیا طلب مغفرت کند می‌بخشم. چند روایت بخوانم که ببینید که چگونه بخشیده شدیم. وقتی انسان بخشیده شد، انسان پاک دعا کند دعایش مستجاب است. پس بخواهید و کوتاهی نکنید. خیال نکنید که حکم خدا قطعی شده است و دیگر کار ما تمام‌شده است، چون قضا و قدر الهی واقع‌شده است. این‌طور نیست. دعا قضای حتمی خدای تعالی را تغییر می‌دهد. چون همه‌چیز دست خداست.

«الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَهُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ» حضرت فرمودند «ادْعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ» دعا کنید و نگویید که کار تمام شده است «قَالَ زُرَارَهُ إِنَّمَا یَعْنِی لَا یَمْنَعْکَ إِیمَانُکَ بِالْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ أَنْ تُبَالِغَ بِالدُّعَاءِ وَ تَجْتَهِدَ فِیهِ» زاره کلام امام را توضیح می‌دهد: ایمان و اعتماد و اعتقاد تو به قضا و قدر مانع دعا کردن تو نشود که تلاش و کوشش نکنی که از خدا بخواهی.

همه امور دست خداست. قضا و قدر را هم او تغییر می‌دهد. همین‌که بدانیم او اجابت می‌کند. چه به نفع ما باشد چه به ضرر ما باشد خدا اجابت می‌کند. البته برای دعا شرایطی قراردادند. شرایط زمانی و مکانی. ازنظر مکانی روایاتی داریم که هر وقت خواستید دعا کنید به مسجد بروید. امام صادق می‌فرمودند: هرگاه پدرم حاجت مهمی داشت «راحَ اِلی المَسجِد» به مسجد کوچک می‌کرد. در ماه رمضان که ماه ماه خداست. بنده هم بنده خداست. خانه هم که خانه خداست. موقعیت زمانی و مکانی خود را خوب درک کنید.

شب قدر شب سرنوشت‌ساز است. ازنظر زمانی هم داریم که بهترین زمان برای اینکه از خدا چیزی بخواهیم هنگام سحر است. در روایتی دارد شب. در روایت دیگری دارد دل شب. در روایت دیگری دارد ثلث شب. یک روایت دیگری دارد سُدس شب. یک روایت دیگری دارد هر چه که به سحر نزدیک شود. همه این‌ها الآن فراهم است. هم سحر است هم مسجد است.

«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خیرُ وقتٍ دَعَوتُم اللّه َ عزّ و جلّ فیهِ الأسحارُ و تلا هذهِ الآیهَ فی قولِ یعقوبَ علیه السلام: سَوْفَ أسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی» بهترین وقتی‌که می‌توانید از خدا درخواست کنید سحرگاهان است. وقتی بچه‌های حضرت یعقوب خواستند که برایشان دعا کند در ذیل این آیه هست که منظورش این بود که بگذارید سحر شود بعد برایتان دعا می‌کنم.

در یک روایت دیگری است که امام باقر -علیه‌السلام- فرمودند: «فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی اَلسَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ اَلشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَهٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ تَهُبُّ اَلرِّیَاحُ وَ تُقَسَّمُ فِیهَا اَلْأَرْزَاقُ وَ تُقْضَى فِیهَا اَلْحَوَائِجُ اَلْعِظَامُ» از سحر تا طلوع خورشید دعا کنید. در این ساعت حاجت‌های بزرگ به اجابت می‌رسد. روزی‌ها تقسیم می‌شود. روزی مادی و معنوی. کربلا می‌خواهی بروی، علم می‌خواهی یاد بگیری، عافیت می‌خواهی داشته باشی، همه این‌ها رزق است. دنیایی و آخرتی.

در ایام هفته هم بهترین روز هفته جمعه است و شب جمعه است. امشب هم شب جمعه است «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یُنْزِلُ مَلَکاً إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا کُلَّ لَیْلَهٍ فِی اَلثُّلُثِ اَلْأَخِیرِ وَ لَیْلَهَ اَلْجُمُعَهِ فِی أَوَّلِ اَللَّیْلِ» هر شب خدا در ثلث آخر شب ملکی را می‌فرستد؛ اما در شب جمعه از اول شب او را می‌فرستد.

امام باقر -علیه‌السلام- فرمود «ان الله تعالی لینادی کل لیله جمعه من فوق عرشه من اول اللیل الی اخره. الا عبد مؤمن یدعونی لدینه او دنیاه قبل طلوع الفجر فاجیه؟ الا عبد مؤمن یتوب الی من ذنوبه قبل طلوع الفجر فاتوب الیه؟ الا عبد مؤمن قد قتر علیه رزقه فیسالنی الزیاده فی رزقه قبل طلوع الفجر فازیده و اوسع علیه؟ الا عبد مؤمن سقیم فیسالنی ان اشفیه قبل طلوع الفجر فاعافیه؟ الا عبد مؤمن محبوس مغموم فیسالنی ان اطلقه من سجنه فاخلی سربه؟ الا عبد مؤمن مظلوم یسالنی ان اخذ بضلامته قبل طلوع الفجر فانتصر له و اخذ له بضلامته؟ قال: فلا یزال ینادی بهذا حتی یطلع الفجر».

در روایت قبل گفت که ملکی را مأمور می‌کند. ولی برای شب جمعه که این شب جمعه در ماه رمضان هم هست می‌گوید خود خدا ندا می‌کند آیا بنده مؤمنی نیست که تا قبل از صبح مرا برای دین یا دنیایش بخواند تا من اجابتش کنم؟ آیا بنده مؤمنی نیست که تا قبل از صبح از گناهانش توبه کند و برگردد و من نیز رحمت و مغفرتم را برگردانم؟ آیا بنده مؤمنی نیست که روزی‌اش تنگ‌شده باشد و تا قبل از فجر، از من بخواهد آن را زیاد کنم و من هم حاجتش را برآورده روزی‌اش را زیاد و وسیع گردانم؟ آیا بنده مؤمن مریضی نیست که تا قبل از طلوع فجر از من بخواهد که شفایش بدهم و من هم او را عافیت و تندرستی عطا نمایم؟ آیا بنده زندانی گرفتاری نیست که از من بخواهد از زندان آزادش کنم و من نیز آزادش گردانم؟ آیا بنده مؤمن مظلومی نیست که تا قبل از صبح از من بخواهد حقش را از ظالم بستانم و من نیز او را یاری کرده حقش را برگردانم؟ آنگاه حضرت فرمود: همین‌طور ذات اقدس الهی ندا می‌دهد تا صبح شود.

خیلی بدبختیم اگر از در این مسجد بیرون برویم و امشب چیزی از خدا نگرفته باشیم. خدای تعالی آن‌قدر حیا دارد که به ادنی بهانه‌ای می‌خواهد ما را ببخشد. خدا می‌خواست قوم لوط را عذاب کند. ملائک هم آمده بودند و شب رفتند و در آنجا حاضر شدند. خانه‌های قوم لوط را از زمین بلند کردند منتظر فرمان خدا بودند که خانه‌ها را به سر مردم برگردانند؛ اما دیدند خبری نشد تا صبح شد. صبح دستور خدای تعالی رسید و خانه‌ها خراب شد. برایشان سؤال شد و پرسیدند که چرا خدایا در آن لحظات امر نکردی؟ خدا فرمود: پیرمرد محاسن سفیدی بدون اینکه خودش بخواهد همین‌طور که خوابیده بود صورتش به سمت آسمان بود. به خاطر محاسن سفید او حیا کردیم شبانه قوم را عذاب کنیم. آیا این بهانه نیست؟ شرایط زمان و مکان را گفتیم و یک شرط اضافه هم داریم و آن توسل به اهل‌بیت است.

در انتشار این خبر سهیم باشید:

پاسخی بگذارید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر وبسایت امام جمعه کرج در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.