- متن کامل خطبه نماز جمعه ۹۶/۸/۱۹
- استان البرز، شهرستان کرج
- توسط آیتالله حسینی همدانی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله ربالعالمین والصلاه والسلام علی سید الانبیاء و المرسلین العبد الموید والرسول المسدد ابالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین و اللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
ایها المؤمنون و المومنات اوصیکم و نفسی بتقوی الله. تمام تلاش متقین دوری از رذائل اخلاقی و لغزشها است. بخصوص گناهانی که با زبان انجام میشود. بحث ما راجع به صفت زشت و رفتار ناپسند غیبت بود و اینکه این بیماری چه تبعات فردی و اجتماعی و دنیایی و آخرتی برای انسان دارد. رفتار بدی که امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند «الْغِیبَهُ جُهْدُ الْعَاجِزِ» غیبت کردن تلاش انسان ناتوان است. راجع به غیبت روایات فراوانی در ضمن جلسات بیان شد. حدود و ثغور این بحث مطرح شد. اخلاق پلیدی که مولایمان امام عسکری علیهالسلام فرمودند «اعلموا ان غیبتکم لاخیکم المومن من شیعه آل محمد اعظم فى التحریم من المیته» بدانید غیبت شما از برادر مؤمنتان که از شیعیان اهل بیت و پیروان رسول خداست از خوردن گوشت مرده حرامتر است. اینها پلیدی و زشتی این صفت را برای ما ترسیم میکند.
طبق بیان امیرالمومنین سلامالله علیه مبغوض ترین افراد نزد خدای تعالی کسی است که غیبت میکند «أبغَضُ الخَلائقِ إلَى اللّه ِ المُغْتابُ» غیبت یک عمل حرامی است. فقهای بزرگوار ما آن را حرام میدانند و شرایطی را هم برایش ذکر کردند. مثلاً فرمودند غیبت مومن حرام است. غیبت مومن؛ یعنی اگر جایی اخوت ایمانی بین افراد مسلمان بسته شد بر اساس آیه شریفه که «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» درباره برادران اگر کسی سخن بگوید حرام است. لذا غیبت کافر، غیبت ملحد، غیبت غیرمومن، پشت سر اینها سخن گفتن را غیبت نمیگویند و حرام هم نیست.
یا مثلاً حرمت شرعی غیبت وقتی است که عیب و نقص کسی را بگویید که در او وجود دارد؛ یعنی عیوبش را مطرح کنید؛ و الا محاسن کسی را بیان کردن، خوبیهای کسی را پشت سرش گفتن، ولو خوشش هم نیاید این غیبت نیست. شما خوبیهای کسی را بیان میکنید او هم میشنود و ناراحت میشود به این غیبت نمیگویند. البته باید توجه داشت دیگری را ایذاء و اذیت نکرد؛ اما دیگر عنوانش عنوان غیبت نیست و روایتها و عقابهایی که برایش گفتیم دیگر آنها را ندارد. عیب و نقصی هم که غیبت نیست عیب و نقصی است که نزد مردم مشهور باشد. والا اگر مشهور نباشد و مردم ندانند چنین نقصی در کسی هست گفتن او غیبت است. پس نقص و عیبی که مشهور است به شرط اینکه انسان نخواهد با گفتن آن نقص طرف را مسخره کند، اذیتش کند، خوار و ذلیلش کند، غیبت نیست.
مثلاً کسی نقص جسمانی دارد برای شناسایی او افراد نقص جسمانی او را بیان میکنند، اما بنایشان بر مذمت او نیست، خوار کردن او نیست، در مقام شناسایی مثلاً گفته میشود. موسی بن جعفر علیهالسلام فرمودند کسی که پشت سر کسی چیزی را بازگو کند که همه مردم میدانند غیبت نیست. البته این همه میدانند در مقام بیان، شخص نخواهد با این گفتن طرف را خوار کند. از جمله مواردی که غیبت حساب نمیشود آنجایی است که انسان موقع گفتن شنونده نداشته باشد. مثلاً شما خودتان در اتاق نشستید بلند بلند درباره کسی نقایص او را میگویید که فلانی چرا اینطور است چرا آن طور است. به این غیبت نمیگویند. چون شنوندهای ندارید. خودت فقط داری میشنوی. اگر این مواردی که عرض میکنیم رعایت شود میبینید که چقدر زندگی ها راحتتر است. گناه دیگر واقع نشده است و حرمت و حرامی هم محقق نشده است.
برای اینکه این بحث تمام شود این جلسه به درمان غیبت میپردازیم. برای درمان غیبت مثل بقیه بیماریهای روحی و نفسانی علمای اخلاق دو راه بیان میکنند. یک راه علمی و یک راه عملی. از نظر عملی بهترین راه کنترل زبان است. زبانهای ما بعضاً رهاست. ول است. هرچه دلش میخواهد، هر جا دلش میخواهد، هر جور دلش میخواهد، راجع به هر کس که دلش میخواهد بیان میکند. این زبان، زبان انسان مومن نیست. زبان انسان متقی نیست. زبان باید مهار شود. باید کنترل شود. قبل از بیان هر حرفی باید دقت کرد که آیا این حرفی که میخواهیم بزنیم مجوز گفتنش را داریم یا نداریم. با این گفتن چه آثار و تبعاتی به وجود خواهد آمد. آیا ضرر آخرتی متوجه گوینده میکند یا نمیکند. باید مواظب بود.
عمده حرفهایی که زده میشود که گناه است و مشکل درست میکند بیاناتی است که پشت آن فکر نیست. گوینده تأمل نکرده است. همین که به ذهنش رسید گفته است. بعد هم پشیمان شده است. باید ببینیم مجوز گفتن داریم یا نداریم. رعایت همین یک مورد که انسان به گفتههایش توجه کند برای زبانش مهار داشته باشد خیلی از گناهان زبان از بین خواهد رفت. اینکه دروغ میگوید، نمامی میکند، تهمت میزند، بهتان میزند، فحش میگوید، شماتت میکند، درشت گویی میکند، اینها همه گناهان زبان است. ما در طول این مدت تعداد زیادی از این گناهان را برای شما بیان کردیم. تهمت یکی از آن گناهان خیلی خطرناک زبان بود که متأسفانه جامعه در بعضی از موارد دیده میشود که مبتلای به اوست. به راحتی به افراد و به اهل ایمان تهمت میزنند. حرفهایی را میزنند که از پسش برنمیآیند. خودشان را از ولایت خدای تعالی خارج میکنند و تحت ولایت شیطان قرار میدهند. اینها را باید مواظب بود.
زبان باید کنترل داشته باشد. اگر حرف زدن نقره است سکوت طلاست. روایاتی هم با همین مضامین داریم. مطلب دیگری که از راه عملی کمک میکند به ما که غیبت را کنار بگذاریم رفت و آمد با دوستانمان است. در انتخاب دوست رفتوآمد کردن با آنها و معاشرت با افراد بسیار دقیق و سختگیر باشید. آدم با هر کسی دوست نمیشود. شاید اینجا یک مرتبه گفتم ما یک اَنْمُله داریم. انمله مُتندّم. انمله یعنی بند انگشت. بند انگشت متندم؛ یعنی وقتی انسان نادم میشود و پشیمان میشود چه کار میکند؟ انگشتش را به دهانش میگیرد. دیدهاید زود یک اتفاقی که میافتد انگشت را به دهان میگیرد، میگوید چه اشتباهی کردم. خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید روز قیامت عدهای از انسانها دو تا دست خودشان را تا مچ داخل دهانشان میکنند و گاز میگیرند که چرا با فلانی رفیق شدم. انمله مُتندّم کجا دو تا دست کجا! دوستیها را مواظب باشیم. بعضی وقتها این دوستان انسان را می برند به مجلس غیبت. بسیار سختگیر باشید در انتخاب دوست.
در رفتوآمدها رفتوآمدهای فردی، خانوادگی، در مجالسی شرکت نکنید که در آنجا غیبت شود، گناه صورت بگیرد، دروغ گفته شود. حتی در صله رحم. این همه راجع به صله رحم توضیح داده شده است تأکید شده و تشویق شدهایم به صله رحم اما هرگز در مجلس فامیل و اقربایی که دارند غیبت میکنند ننشینید. مجلس را به هم بزنید. حرف را عوض کنید. مجلس را به هم بزنید یعنی جلسه را تغییر بدهید حرف دیگری را پیش بکشید. راجع به یک موضوع دیگری شروع کنید بحث کردن. اگر دیدید نمیشود و همه مصر هستند بر گناه شما مجلس را ترک کنید. اگر نتوانستید جلسه را ترک کنید در درون خودتان و در دل ناراحت باشید و از خدا راه نجات بخواهید. ما آزاد نیستیم در این جلسات بنشینیم. اینها راههای عملی است که بالاخره انسان رفتوآمدهایش را کنترل کند. زبانش را کنترل کند. مجالسش را کنترل کند تا بتواند نجات پیدا کند.
اما از راه علمی شخص غیبت کننده توجه کند وقتی دارد مثلاً غیبت کسی را میکند که یک نقص جسمانی دارد مثلاً پایش کوتاه است، چشمش نابینا است، این نقص جسمانی مربوط به کیست؟ مربوط به خودش است؟ خودش میخواست که چنین نقصی داشته باشد؟ ناراحتی در آن باشد؟ قطعاً اینطور نیست. این نقص به خلقت او برمیگردد که خود او نقشی در آفرینش نداشته است. خدای تعالی او را این گونه خلق کرده است. کسی که ایراد به کسی میگیرد که او نقص خلقتی دارد در حقیقت به حکمت خدا اعتراض میکند. دارد غیبت میکند ولی دارد به خدا نقص وارد میکند نعوذبالله. اگر انسان به همین نکته توجه کند نقص های دیگران را بیان نمیکند.
ثانیاً غیبت کننده هرگز خودش را مبرا از عیوب نفسانی و اخلاقی نداند. همین که در دیگران جستجو میکند تا عیبی پیدا کند خودش بزرگترین صفت بداخلاقی است. دیگران میتوانند راجع به همین صفت او حرف بزنند. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند «طُوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ الناس» خوشا به حال کسی که پرداختن به عیبهای خودش او را از پرداختن به عیبهای دیگران بازمیدارد و مشغولش میکند. همین که دارد خودش را بررسی میکند که چه ایرادی دارد و چه ایرادی ندارد دیگر به دیگران نمیرسد. البته آنچه نقش مهمتری دارد این است که انسان ریشههای غیبت را از خودش دور کند. ما قبلاً تعدادی از ریشههای غیبت را عرض کردیم. این ریشهها را باید در خودمان پیدا کنیم. اول آنها را از بین ببریم تا غیبت خودبهخود از بین برود.
مثلاً گفتم گاهی یکی از ریشههای غیبت مجلس گرم کردن است. افراد در مجالس مینشینند مجلس را گرم کنند. برای اینکه در کنار دوستانشان کم نیاورند رضایت جمع را فراهم کنند شروع میکنند به غیبت کردن. یکی از ریشههای غیبت همین بود کم نیاوردن در مقابل دیگران و گرم کردن مجلس دوستان. اینجا باید شخص توجه کند که این جا دارد رضایت مخلوق را بر رضایت خالق ترجیح میدهد. با این کارش خالق خودش را ناراضی میکند و این یعنی هلاکت. ما در این شبهایی که در درس اخلاق مطالبی را خدمت دوستان عرض میکردیم این را بیان کردم که کسی که در مبدأ و معاد اعتقاد دارد کاری بر خلاف رضای الهی انجام نمیدهد. ما چون مخلوق هستیم و چون خدا را خالق خودمان میدانیم رضایت خالق را باید در نظر بگیریم.
آیا این نوع لباس پوشیدن را خدا راضی هست؟ آیا این نوع آرایش کردن را خدا راضی هست؟ آیا این نوع سخن گفتن، این نوع غذا خوردن، این نوع رفت و آمد، این نوع بازار، همه اینها آیا خدا راضی هست یا نیست؟ اگر خدا راضی نیست کنار گذاشته شود. اگر کسی به خدا و قیامت اعتقاد دارد رضایت خدا را مقدم بر رضایت مخلوق قرار میدهد. چون میداند که اگر بخواهد مخلوق را راضی کند هرگز به نتیجه نمیرسد. مردم خصوصیات مختلفی دارند روحیات متعددی دارند. هر کسی به چیزی راضی میشود. شما چطور میتوانید مردم را راضی نگه دارید. نمیتوانید راضی نگه دارید. در یک خانه ۱۰ نفر زندگی میکنند هشت نفر زندگی میکنند. البته در قدیم، الان یکی و نصفی زندگی میکنند. موقعی که زیاد زندگی میکردند نمیشد هر کدام یک حکمی میکردند. خدا را راضی کن کارت درست میشود.
روایت است از امام صادق علیهالسلام که فرمودند قال رسولالله صلی الله علیه و آله «مَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ جَعَلَ اللَّهُ حَامِدَهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّاً» کسی که دنبال این است که مردم را راضی کند ولو اینکه خدا ناراضی شود خدای تعالی همه آن کسانی را که فکر میکرد او را حمد میکنند او را ستایش میکنند بهبه میگویند چه چه میگویند و این تلاش میکرد که آنها را راضی کند تک تک آنها او را مذمت میکنند؛ یعنی خدای تعالی نمیگذارد کار آن طور که این دلش میخواهد پیش برود. درست برعکس میشود. همه آنهایی که فکر میکردند اگر به دل آنها کار کند به نفع آنها کار کند و خدا را ناراضی کند یک نتیجهای میگیرد همه آنها بر علیهش شروع میکنند به حرف زدن. حامد او ذام او می شود. تعریف کننده او تکذیب کننده او خواهد شد.
خدای تعالی ما را از شر نفسمان نجات بدهد انشاءالله. بحث غیبت در همین جا و در همین حد بس باشد. البته بحث غیبت مفصل است. فقط میخواهم فهرستی از مطالب را برای شما مرور کنیم. تا حالا هم موارد زیادی از گناهان زبان را مطرح کردیم. انشاءالله از جلسه بعد با قید حیات و اجازه حضرت رب جل و اعلی بحث جدید و مورد جدیدی را شروع کنیم انشاءالله.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد و صل علی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمد بی علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف القائم الحجه حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک
خودم و همه شما مؤمنین و مؤمنات نمازگزاران محترم جمعه را همه را به رعایت تقویت تسدید تقوای الهی دعوت میکنم. اهل تقوا از خودشان دائماً مراقبت میکنند که در دام شیطان نیفتند و از مسیر حق منحرف نشوند و از همه استعدادهای خدادادی شان برای رشد و تکامل و تعالی خودشان بهره میگیرند. اهل تفکر و مطالعه در عالم هستی هستند. ایمان و بصیرت دینی خودشان را دائماً روزبهروز تقویت میکنند. جان خودشان را در راه دوست میبینند و میدانند که تربیت و مراقبت مستمر است که او را به نتیجه میرساند. در نتیجه در این مسیر خودشان را قرار میدهند و اهل پذیرش مواعظ و موعظه ها هستند و میدانند که موعظه انسان را زنده میکند.
مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامه ۴۷ از نامههای نهجالبلاغه فرمودند «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ» قلب و دل خودت را به وسیله موعظه زنده کن. پس نشستن در مجلس موعظه و بعد پذیرش و سپس عمل کردن به مواعظ بسیار در مراقبت نفس و رشد نفس و تکامل انسان نقش دارد و کارساز است. البته این که میگوییم در مجلس موعظه بنشینید فقط مجالس اصطلاحی نیست که به جایی برویم و آقایی موعظه کند. البته این هست و بسیار اثربخش و کارساز است و باید هم باشد انسان در طول هفته باید در جلسه وعظ شرکت کند؛ اما مراد بیشتر پند گرفتن از هر چیزی است. چشم انسان باید چشم عبرت بین باشد. انسان باید از مسائل پیرامونی درس بگیرد.
اولاً همه آن چیزهایی که در اختیارمان است وسایل امتحان ما هستند و باید از فرصتهایی که برای ما پیش میآید به خوبی استفاده کنیم و عبرت بگیریم. میبینید اتفاقات مهمی در اطرافمان واقع میشود. همین از دنیا رفتن نزدیکانمان چه قدر تأثیرگذار است. اگر انسان چشم عبرت بین داشته باشد از همین درگذشت نزدیکان دوستان اقربا، رفیقش بود تا دیروز با هم بودند امروز اعلامیه اش را روی دیوار میبیند. اینها درسآموز است تأثیرگذار است. والا اگر ما نسبت به اینها عادی باشیم و بیتفاوت باشیم همین وسیله رشد را هم از دست خواهیم داد. یاد مرگ بسیار سازنده است. موعظه قدرتمندی است برای کنترل ما.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند «اَلسَّعیدُ مَن وُعِظَ بِغَیرِهِ» سعادتمند کسی است که با مسائلی که برایش پیش میآید موعظه میگیرد؛ بنابراین سعادتمند آن کسی است که از همه چیز که در اطراف او است برای خودش یک وسیله موعظه و وعظ و خطابه قرار میدهد و پند میگیرد. از خدای تعالی میخواهیم که چشم همه ما را پندگیر و همه ما را از اهل تقوا قرار بدهد انشاءالله.
مناسبتهایی که داریم در ایام اربعین شهادت مولانا حسین علیه السلام قرار داریم و امسال هم با شکوه و عظمت بحمدالله برگزار شد و در حال برگزار شدن است. اربعین بیداری است اما نه فقط بیداری جهان اسلام بلکه بیداری همه ملل تحت ظلم. بیداری تمام آزادگان و احرار عالم و البته این بیداری خار چشم استکبار است. از گسترش او هراسان هستند و اخبار او را نشر نمیدهند یا تحریف میکنند. حرکت عظیم انسانهای مشتاق به سمت زندگی حسینی و مهدوی در اربعین بسیار پیام دارد. با این خروش عظیم صدای خرد شدن استخوانهای رژیمهای طاغوتی منطقه بلکه جهان به گوش میرسد.
هر کاری مقدماتی میخواهد. اگر بناست تا کمتر از ۲۵ سال دیگر از اسرائیلی و اسرائیل چیزی باقی نمانده باشد که نخواهد ماند مقدماتش از اربعین شروع شده است. این لشگر عظیم خدایی از انسانهای عاشق و مؤمن به حسینبنعلی علیه السلام در اربعین نشان میدهد که سیاستهای اسلامستیزی و شیعه هراسی استکبار و صهیونیسم بینالملل کاری از پیش نبرده است و عرصه را بر آنها بلکه تنگتر هم کرده است و نزدیک است که گلوی آنها را گرفته و خفه کند انشاءالله. لذا سعی در تخریب این حرکت الهی دارند و البته همه باید از این نعمت خدایی پاسداری کنند و نگذارند که دشمنان اهل بیت و اسلام به او آسیبی وارد کنند.
مواردی از تخریب در رسانههای غربی مطرح میشود که وارد آن بحث نمیشوم. بحثش مفصل است که چه میگویند و چه جلساتی گذاشتند چه کارشناسانی در چه زمینههایی در حال کارکردن هستند. در همین سفر آنها را همراه میکنند و تحقیق و تفحص دارند و برنامهریزی دارند که ببینند وضعیت چگونه است و چگونه میتوانند آن را تخریب کنند. با این ها فعلاً کاری نداریم و وارد آن بحث نمیشوم. فقط یک مورد را عرض میکنم. مثلاً خیلی تلاش میکنند تا بگویند این حرکت را ایران دارد رهبری میکند و یک حرکت سیاسی است که از طرف ایران دارد مدیریت میشود و قبلاً یک چنین حرکتی نبوده است تا بتوانند دعوای بین عرب و عجم درست کنند و دعواهای اینچنینی راه بیندازند.
غافل از اینکه اولاً از این جمعیت ۲۴, ۲۵ میلیون نفر فقط ۲ میلیون نفر ایرانی هستند. ۹, ۱۰ میلیون نفر هم عراقی هستند. بقیه از کجا هستند؟ چه ربطی به ایران دارد از این جهت؟ ثانیاً راهپیمایی اربعین مربوط به این چند ساله نیست از سالیان قبل بوده است. البته حاکمانی که در آن منطقه حاکم بودند در زمانهایی نمیگذاشتند. در زمان صدام مخفیانه حرکت انجام شده. قبل از او جور دیگری بود. از بعد از واقعه کربلا کم و زیاد با فراز و فرود جریان متوکل و اینها را شنیدهاید. به این صورت سازماندهی شده و قوی و یکپارچه قطعاً نبوده است. ولی این حرکتها بوده است. ثالثاً روایات اهل بیت که راجع به پیاده رفتن به زیارت امام حسین فراوان است.
ببینید اینها تلاش برای اسلامهراسی و شیعه هراسی است و اساس این تلاشها برای از بین بردن نگاه جهانی به مسئله مهدویت و عصر ظهور است که حرکت اربعین تمام گفتههای آنها را از بین میبرد و سیاست ننگین آنها را افشا میکند. پیادهروی اربعین میتواند به جامعه جهانی واقعیتهای تفکر شیعی و چهره واقعی مسلمانها را نشان بدهد و این که مکتب تشیع و فرهنگ اهل بیت عمیقاً به مسئله صلح و دوستی بین ملل توجه دارد. با آنچه که امروز دشمنان از اسلام معرفی میکنند که چیزی جز جنگ و خشونت و خونریزی و امثال ذلک نیست حرف نادرستی است. حرف غلطی است.
واقعاً شور و حرارتی که در راهپیمایان اربعین دیده میشود این را ما میتوانیم مصداق خارجی آن بیان رسولخدا بدانیم که حضرت فرمودند «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً» که خدای تعالی به کشته شدن امام حسین علیهالسلام حرارتی در دل مؤمنین قرار داده است که این هرگز سرد نمیشود. این حرکت نشان دهنده این حرارت است. عشق امام حسین از قلب هیچ مؤمنی پاک نمیشود و هر روز این حرکت فزاینده خواهد بود تا انشاءالله به آن مقصد نهایی برسد.
نکته آخر اینکه نباید نسبت به حضور کودکان و نوجوانان در این مسیر بیتوجه بود خاصیت بازتولید واقعه را دارد. میتوان روحیه سازشناپذیری و استکبارستیزی را در همین حرکت به آنها آموخت و از نسلی به نسل دیگر منتقل کرد. موارد راجع به حرکت پرشور اربعین فراوان است. به همین مقدار بسنده میکنیم.
اگر دوستان یادشان باشد چند خطبه قبل عرض کردم که تمام تلاش استکبار در مرحله اول طرحی که دارد مهار ایران است و برای این کار هم دست به اقداماتی در داخل کشور و خارج از کشور میزند تا بالاخره به آن اهدافش برسد. دولتهای منطقه را با خودش همراه میکند و این را هم ما میتوانیم از کلماتی که میگویند بفهمیم. بالاخره باید ایران را مهار کرد. مثلاً وزیر خارجه بحرین شما ببینید که دیگر کار به کجا رسید که بحرین هم گفت که باید ایران را مهار و خطر این کشور را دفع کنیم، ما به خوبی میدانیم که ایران با حمایت از حزبالله، حشد الشعبی و عصائب اهل الحق خطر واقعی برای کل منطقه محسوب میشود.
امام فرمود به اینکه اسرائیل با یک سطل آب ریختن از بین میرود. حالا دیگر بحرین را باید چه کار کرد؟ فوتش کنیم! او میآید میگوید که ایران خطر است. معلوم میشود که ما در یک جاهایی ضعیف عمل کردیم. نگاهی به منطقه و اطراف خودمان و جهان اسلام بیندازیم. اوضاع را اجمالاً رصد کنیم. یکی از کارهایی که خطیب باید بکند همین است که مباحث مربوط به اطراف زندگی خودمان را تحلیل کنیم. عربستان در فتنههایی که در سوریه و عراق و یمن برپا کرد نتوانست به نفع خودش به نتیجهای برسد. عراق و سوریه را که کاملاً رصد کردید و معلوم است. در یمن هم وضعیت با حملات شبانه روزی هواپیماهای سعودی به مناطق مسکونی و غیرنظامی بسیار اسفبار است. جامعه جهانی خودش را به کری و کوری زده است. ننگی بزرگی برای سازمان ملل در جریان یمن ثبت شده است.
امروز طبق آماری که دادند ۷ میلیون نفر در یمن با خطر قحطی روبرو هستند. ۹۰۰ هزار نفر مبتلا به وبا هستند. این جمعیت، جمعیت کمی نیست. نسلکشی است. جلوی چشم جهان دارد صورت میگیرد. کشورها هم فقط محکوم میکنند. با محکوم کردن که کاری از پیش نمیرود. کشورهای اسلامی برای این مسلمان کشی باید اقدام داشته باشند. سازمان کنفرانس اسلامی و نهادهای بینالمللی اسلامی باید فعالتر عمل کنند. ما نمازگزاران جمعه از نهادهای مسئول داخلی میخواهیم برای برونرفت از این اوضاع در مجالس بینالمللی فعالتر عمل کنند. حمله موشکی انصارالله به فرودگاه بینالمللی ریاض مهم است. دارای پیام بود و این پیامها آرامآرام به گوش خواهد رسید.
به هر تقدیر آل یهود بعد از استیصال و شکستهای متعدد از یک طرف و قدرت فزاینده و روزافزون محور مقاومت، برای فتنهانگیزی جدید با کمک آمریکا و حمایتهای آمریکا به لبنان روی کرده است. خوب دقت کنید. استعفای نخست وزیر لبنان با همه شرایطی که دارد که نمیخواهم آن را تحلیل کنم که کیفیت چگونه بوده و از کجا شروع شده و به کجا ختم میشود و اینکه این شخص خودش تابعیت عربستانی دارد و از شهروندان عربستان است و جزء مفسدین عربستان است بنابر گفته خودشان و حالا که شاهزادهها را گرفته اند این هم جزو آنهاست، قصد بحرانسازی و بیثبات کردن منطقه را دارد. عربستان فکر میکند که با این کار حزبالله را نابود و نقش ایران و افزایش قدرت ایران را هم در منطقه از بین میبرد. خیال میکنند اگر با ایران زورآزمایی کنند در منطقه یک جایگاهی پیدا میکنند؛ اما این را نمیدانند که خودش را به حذف نزدیکتر کرده جز شکست و زبونی چیزی گیرش نخواهد آمد. پیروز این میدان خط و محور مقاومت است.
آمریکا عربستان را تحریک میکند و او هم ایران را تهدید به جنگ میکند. توهم پیروزی بر ایران را اینها دارند. دوران هشت ساله دفاع مقدس را از یاد بردند. آل سعود و آل یهود اگر احمقی کنند و آغازگر حمله به ایران باشند بدانند که با اراده خودشان جنگ را نمیتوانند تمام کنند و در این منطقه قطعاً زمینگیر خواهند شد. اینجا ایران است سرزمین شیران و دلاورمردان است. شما از پس یمن برنمی آیید میخواهید با ایران بجنگید؟ فقط لشکر عملیاتی استان البرز به تنهایی کار شما را یکسره میکنند. پیش بینی ما این است که این فتنه و چالشی که در لبنان کلید خورده است و کلید زدند با توجه به شرایطی که هست سرنوشتش سرنوشت فتنه همه پرسی اقلیم کردستان است و نتیجهاش هم همان نتیجه خواهد شد انشاءالله.
مناسبت دیگری که داریم بیست و چهارم آبان است آغاز هفته کتاب. ضمن تبریک به همه کسانی که در ساحت کتاب فعالیت میکنند چند نکتهای عرض کنم. سرانه کتابخوانی ما در سطوح مختلف سنی و سوادی خیلی کم است و این برای یک جامعه با سابقه فرهنگی گسترده و متمدن خوب نیست. باید اعتیاد به کتابخوانی ایجاد کرد. به جای اعتیاد به فضای مجازی باید معتاد به کتاب شد. فضای غیرواقعی پر از دروغ است. افراد ساعتها مینشینند و اهمیت میدهند آن فضا را دنبال میکنند اما برای واقعیتها و حقایق اهمیت کمتری میدهند. این هم یکی از همان تهاجمهای فرهنگی است. باید خیلی مدیریت شده کار کرد.
سواد رسانهای مردم ما کم است. باید سواد استفاده از رسانه را یاد بگیریم. این وسیله یکی از وسائل خوب برای رشد است؛ اما متأسفانه مقدار استفادهای که در غیر مسیر است بیشتر است. کتابخوانی باید یک عادت و روش مستمر در خانوادهها باشد. بنده چند سال قبل در نماز جمعه کتابی را معرفی کردم به دوستان که رهبری مطالعه کرده بودند و توشیح کرده بودند بعد اینجوری جریان شد که شورای سیاستگذاری به کل نماز جمعههای کشور ابلاغ کرد که چنین کاری در نماز جمعهها صورت بگیرد و رهبر معظم انقلاب هم در جلسهای که ائمه جمعه سراسر کشور حضورشان مشرف بودیم به این نکته اشاره کردند و فرمودند کار خوبی است باید ادامه پیدا کند. ما در مصلی قسمتی از کار را با کمک دوستان فراهم کردیم. قطعاً شما هم کمک کنید تا قویتر شود. مسئله وقف کتاب هم که روزهای آینده هفته وقف را خواهیم داشت اگر فرصت شد به وقف هم اشارهای خواهم کرد وقف کتاب مهم است. کتاب در گردش باشد و افراد کتابهایشان را بیاورند بگذارند اینجا. افراد دیگر استفاده کنند دوباره بگذارند و این بگردد. تبلیغ برای کتابخوانی هم کم است متأسفانه. انس با کتاب را ترویج کنید.
چند تا از بنرهای تبلیغاتی شهر با این گستردگی بنرها که در شهر میبینیم بعضاً هم ضدارزشی است، تبلیغات غربی روی آنها هست بعضا، چند تا از اینها برای کتاب و تشویق به کتابخوانی کنار گذاشته شده است و مردم را تشویق به کتابخوانی میکند؟ چند تیزر خوب و پر محتوا برای کتاب خواندن تهیه شده است؟ چند گزارش خبری و مقاله مفید درباره کتابخوانی در نشریات و در صدا و سیما نشر پیدا کرده است؟ نهاد کتابخانهها چقدر هزینه برای کتابخوانی غیر از مسابقه کرده است؟ چند اردو و سفر زیارتی و سفر تفریحی برای کسانی که اهل کتاب خواندن هستند ترتیب داده شده است؟ ما باید حتی تشویقهایمان را هم عوض کنیم سمت و سو بدهیم.
کتاب غذای روح انسان است. همان طور که برای جسم مقید هستیم غذای خوب و مقوی تازه و سالم استفاده کنیم باید برای روح هم این طور تلاش کنیم. الان کتابهای گویا هم آمده. یک قسمت از کار را میتوان با آن جبران کرد. از اوقات خودمان به بهترین وجه استفاده کنیم. عمر به سرعت میگذرد. عمر را تلف نکنیم. خدا رحمت کند مرحوم آقای خزعلی را ۶۲ ساله بودند در ماشین در مسیر منزل به محل کار دو ساله حافظ کل قرآن شدند. در سن ۶۲ سالگی. آن وقت ما الان بعضا به برخی از جوانها میگوییم کاری را انجام میدهند میگویند حال ندارم. این یعنی باید از فرصتها استفاده کرد. ۶۴ سالگی شروع کرد ۶۶ سالگی حافظ کل نهجالبلاغه شد. یادگرفتن و حفظ کردن نهجالبلاغه سختتر از قرآن است. باید از وقتها استفاده کرد.
تولید کتاب هم مهم است. باید کسانی که توانایی دارند و قدرت نویسندگی دارند بیکار نباشند. خصوصاً برای کودکان. البته هزینهها بالاست معلوم است؛ اما مسئله هم مهم است. باید به انواع مختلف تهیه کرد. کتابهای با حجم کمتر و کاغذهای نامرغوب عیبی ندارد؛ اما توسعه داده شود. اتفاقاً مدتی است عدهای با شروع کردند نشر مجدد و حتی ترجمه کتبی را شروع کردند. کیفیتش هم خوب است. چاپش هم خوب است. قیمتش هم مناسب است؛ اما با فرهنگ و مبانی دینی ما جور در نمیآید. خیلی خوب و فعال دارند کار میکنند. به ظاهر دارند کار فرهنگی میکنند اما باطن این کار فرهنگی نیست. مقاصد دیگری دارند. دستگاههای مربوطه اینها را هم باید جدی بگیرند و توجه کنند. به هر تقدیر یکی از خسارتهای بزرگ برای آحاد جامعه ما فاصله داشتن با کتاب است.
یک وقت آقا فرمودند امروز کتابخوانی و علمآموزی نه تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است؛ یعنی هم کسانی که ملی فکر میکنند هم کسانی که دینی فکر میکنند باید اهل کتاب باشند. خود ایشان هم با تمام مشغلهای که دارند کتابخوان ورزیده ای هستند و هرگز غافل نیستند. یک وقت فرمودند در فاصلههای بین غذا و ۱۰ دقیقههای قبل از بعضی از کارها و در فاصله کارهایی که باید انجام دهیم کتابهای ۲۰ جلدی و ۲۰ و چند جلدی را مطالعه کردم. این هم تجربه شده است. واقعاً میشود این کار را کرد؛ که انسان از آن ۱۰ دقیقه ها و آن یک ربع ها استفاده کند.
نکته ای را لازم است عرض کنم. به مسئولین استانی و شهری که در حال انتخاب افراد برای مسئولیتهای اجرایی هستید و بعضاً هم تحت فشار افراد ذینفوذ هستید. دوباره تذکر بدهم که برای اصلاح امور شهر و استان در زمینههای مختلف چارهای نداریم جز اینکه از افراد کاربلد و متخصص و متدین و پاک دست و مستقل که وامدار کسی نباشند استفاده کنیم. در انتصابات خدا را در نظر بگیرید و مواظب باشید که فشارهای سیاسی شما را مجبور به افراد خاص یا کنار گذاشتن افراد خاص نکند. اگر فساد کسی برای شما محرز شد و فقط به خاطر اینکه فلان کس و بهمان کس فشار میآورند که باید بماند شما زیر بار نروید به خدا توکل کنید. من را هم حامی خودتان بدانید. بنده محکم حمایت میکنم. اگر کسی فسادی دارد و فساد او محرز شده است اما بعضی از افراد نمیگذارند که او جابجا شود به بنده برسانید. باید نهضت از بین بردن فساد اداری و سیاسیکاری را در اداره استان در استان راه انداخت. تا شاهد رشد همهجانبه باشیم. باید دست بعضی از این پدرخوانده ها بلکه دست همه این پدرخوانده ها از سر مجموعههای مختلف استان برداشته شود تا وضعیت امور اصلاح شود. والا کاری پیش نخواهد رفت.
۲۴ آبان هم ارتحال عالم ربانی مرحوم آیتالله سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی صاحب تفسیر قیم المیزان است که فرصت بیان خصوصیات و ویژگیهای این بزرگوار را ندارم. خدای تعالی با اولیای خودش این مرد بزرگ را محشور کند.
و آخرین مطلب یک پیام اقتصادی است و آن اینکه جدیدترین آمار گمرک از رشد ۱۹ درصدی واردات اجناس چینی به ایران در هفت ماهه اول سال ۹۶ نسبت به مشابه سال گذشته است؛ یعنی ۱۹ درصد بیشتر و این با اقتصاد مقاومتی تولید و اشتغال سازگاری ندارد. آقایان توجهشان را بیشتر کنند.