بسمالله الرحمن الرحیم
- حدیث بندگی
- موضوع: پدر و مادر (جلسه سوم)
- ۱۳۹۶/۶/۲۲
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ کَما شَرَّفْتَنابِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ کَما اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ
در شریعت اسلامی و احکام اسلامی، صحت بعضی از احکام مشروط به اسلام است. مثل نماز و روزه و حج که از غیرمسلمان پذیرفته نیست. ولو اینکه غیرمسلمان هم بر او واجب است؛ یعنی اگر شخصی به سن تکلیف رسید و مسلمان نبود، نماز و روزه بر او واجب است؛ اما از غیرمسلمان پذیرفته نیست.
اما بعضی از احکام، شرط صحت آنها اسلام نیست از قوانین جهانی اسلام و بینالمللی اسلام است که شرطش مسلمان بودن نیست. یکی از آنها همین پدر و مادر است. بر انسان واجب است که پدر و مادر خود را تکریم کند؛ اما شرطش مسلمان بودن نیست. پدر و مادر غیرمسلمان و بیایمان و بیدین هم تکریم آنها واجب است.
مادر اهمیت بیشتری دارد و خدای تعالی هم برای آن اهمیت بیشتری قائل شده است. مثلاً درباره مدت حمل مادر که در آیه ۱۴ سوره مبارکه لقمان به آن اشاره میکند. در روایات هم همینطور وقتی نگاه میکنیم میبینیم به مادر اهمیت بیشتری دادهشده است.
در این بخش از دعا بر پیغمبر آل پیغمبر اول درود میفرستد و میگوید؛ همانطور که ما بهوسیله رسول خدا به شرافت ایمان نائل شدیم و تو بهواسطه رسولت به ما شرافت دادی تو هم بر پیغمبر و خاندانش درود بفرست؛ و دوباره همین درود را تکرار میکند و میگوید؛ همچنان که با هدایت او حقوقی برای ما بر عهده خلق قراردادی بر پیغمبر و آلش درود بفرست.
یک کلمه «شَرَّفْتَنابِهِ» در این بخش از دعا داریم و جمله «اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ» که این دو مورد را امشب معنا میکنیم.
اگر ما بخواهیم با استفاده از آیات «اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ» را ترجمه کنیم، باید بگوییم که آیه «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى» دارد همین را میگوید. دارد میگوید که پاداش پیغمبر مودت فی القربی است که ما باید رابطه مودتی داشته باشیم.
این به خاطر این است که اهلبیت عصمت و طهارت امتداد خط نبوت هستند. علماً و عملاً و سیرتاً و صورتاً.
چنانکه با هدایت او حقوقی برای ما بر عهده خلق قراردادی، پس بر پیغمبر و آلش درود بفرست. این حقوق چیست؟ مودت فی القربی است که خود آیه هم همین را میگوید.
مودت از محبت بالاتر است. ما مباحث مهمی درباره حب داریم. دین خارج از حب نیست. امام صادق -علیهالسلام- فرمود: «هَل الدِّین اِلّا الحُبّ» اصلاً دین غیر از محبت است؟ موتور محرکه انسان برای رسیدن به مقصد، محبت است. انسان اگر محبت نداشته باشد نمیتواند حرکت کند. جریان حسین -علیهالسلام- محورش محبت است.
محبت ما را حرکت میدهد که به مقصد برسیم. در محبت نمیمانیم. اگر در محبت بمانیم انحراف است. محبت بشود مقصد ما، میشود انحراف. ما به حسین -علیهالسلام- علاقهمند هستیم، چون او کشتی نجات است. محبت او ما را به مقصد میرساند.
ولی اگر در همین کشتی ماندیم، کشتی که خودش مقصد نیست. وسیلهای است که ما را به مقصد میرساند. اگر در محبت امام حسین ماندیم خوب نیست. بعضیها در روضهخوانی میمانند. بعضیها در سینهزنی میمانند. باید از اینها استفاده کرد و به مقصد رسید.
محبت خیلی بالاست؛ اما در این عبارت رسول خدا نفرمود، محبت. فرمود: مودت. مودت از محبت بالاتر است. یک جمله ساده برای اینکه بفهمیم مودت به چه معناست این میشود که مودت، محبت عملی است؛ یعنی انسان در مقام عمل به کسی علاقه خودش را نشان بدهد.
یکی از تأکیدات اسلام، مهرورزی و محبت کردن فرزندان به پدر و مادر و پدر و مادر به فرزندان است. البته چون پدر و مادر نسبت به فرزندان این محبت رادارند، بیشتر تأکیدات دین چه درآیات و چه در روایات از طرف فرزندان نسبت به پدر و مادر است.
یعنی دائم تأکید میکند که ای فرزند نسبت به پدر و مادرت اینگونه باش. رابطه فرزند با پدر و مادر را بیشتر مطرح میکند. این محبت و مهرورزی آثار فراوانی هم دارد. باعث محکم شدن نهاد خانواده میشود. ارتباط و همبستگی بیشتر خانوادگی را به وجود میآورد.
همیشه وقتی احساسات قوی و رفتار عاطفی سالم بین افراد خانواده برقرار باشد، نیازهای غریزی انسان تأمین میشود و افراد از هوسهای غلط و گناه آلوده و روشهای بیمارگونه فاصله میگیرند. شما وقتی به بچه خودت خوب محبت نکنی، محبت جاهای دیگر را زود میپذیرد.
یکی از ریشههای انحراف در افراد جامعه این است که پدر و مادر و فرزندان رابطه محبتیشان رابطه درستی نیست. اگر رابطه درستی باشد محبتهای کاذب و دروغین آنها را جذب نمیکند. چون اینطرف، محبت درست انجام نگرفته است، جذب یک محبت دروغین میشوند. باید به این نکته توجه کرد
قطعاً اینطور است که استحکام خانواده و محبت در محیط زندگی، باعث یک اتحاد و انسجام در بین افراد خانواده میشود و بسیار در همبستگی اجتماعی هم مؤثر است. چون خانوادهها وقتی خوب بودند اجتماع خوب را تشکیل میدهند. اجتماع خوب آرامآرام همبستگی را به وجود میآورد و برکات فراوانی را خواهد داشت. جامعه تبدیل به یک خانواده بزرگ بههمپیوسته خواهد شد.
اما امروزه خبری از این حرفها نیست. چون خانوادهها خانواده نیستند. متأسفانه ما از دستورات دینی و اسلامی نسبت به خانوادهها فاصلهداریم. راجع به خودمان فاصلهداریم. رابطهای که خدای تعالی و احکام شریعت برای رفتار شخصی ما با خودمان و با مسائل پیرامونیمان ترسیم کرده است را چقدر رعایت میکنیم؟
برای کوچکترین مسائل دین به ما راه نشان داده است. ولی آیا ما همه آنها را مراعات میکنیم؟ آیا به آنها توجه داریم؟ روابط بین همسایهها، حقوقی که همسایهها نسبت به هم دارند، حقوقی که افراد خانواده نسبت به هم دارند، پدر و مادر نسبت به فرزندان، فرزندان نسبت به پدر و مادر، همسر نسبت به همسر، خواهرها و برادرها نسبت به هم. خیلی از این موارد را افراد نمیدانند. حتی حقوقی را که حیوانات دارند. کسی که در خانهاش حیوانی را نگه میدارد چه وظایفی نسبت به نگهداری از آن حیوان دارد. گیاهی را که نگه میدارد.
اینکه به سبک زندگی اسلامی آنقدر تأکید شده است، برای این است که هم دنیا را آباد میکند و هم آخرت را و ما متأسفانه چراغهای نورانی و نورافکنهای قوی که مسیر راه ما را روشن میکنند را خاموش میکنیم و در تاریکی به دنبال کورسو میگردیم.
امیرالمؤمنین -علیهالسلام- فرمودند: هرگز کسی در برق راهش را پیدا نمیکند. در نور راه را پیدا میکند. شب ظلمانی در بیابان را تصور کنید که در آنجا گیرکرده باشید. رعدوبرقی بزند. برق که میزند یکلحظه فضا را روشن میکند دوباره خاموش میشود. کسی بخواهد با آن برق مسیر خودش را پیدا کند، نمیشود. بعضیها چنین کاری را میکنند. دستورات اهلبیت را و ائمه معصوم را کنار میگذارند برای زندگی خودشان مثلاً به آنتونی رابینز رجوع میکنند.
این مسائل را چه کسانی دارند به ما میگویند، کسانی که به منبع وحی وصل هستند. وحیی که از طرف خالق ماست. با تمام اقتضائات ما کاملاً آشنایی دارد. هم راه را میشناسد، هم راه را گفته است، هم راه رسیدن به مقصد را گفته است، هم راهنما را گفته است. همه اینها را ما کنار میگذاریم و دنبال چیزهای دیگر میگردیم.
میگوییم چقدر واقعاً اوضاعواحوال عوضشده است. جامعه چقدر خرابشده است. بچهها چرا اینطور شدهاند. خب درست برخلاف موازین دینی عمل میشود.
یکی از آن دستگاههایی که باید در ارتقای سطح دینی جامعه تلاش کند و این مسیر را رشد دهد و بالا ببرد و آگاهیهای دینی افراد را زیاد کند صداوسیما است. صداوسیما راه پرخاشگری همسران نسبت به هم را یاد میدهد که زن و شوهر چطور باهم دعوا کنند. رابطه پدر و فرزندی را کاملاً بد ترسیم میکند. این ظلم به دین است. ظلم به معارف دینی است.
یکبار به دوستانی که در صداوسیما بودند گفتم علما و مراجع تلاش میکنند بعضی از احکام الهی را به مردم یاد میدهند و بیان میکنند. آنوقت شما با یک فیلمی همه رو دود میکنید و میبرید هوا. تاریخ اسلام از روز اول تا الآن گفته است که خون نجس است. بعد در فیلمهایتان نشان میدهید و این صحنهها را هم تکرار میکنید که مثلاً طرف بلافاصله بعدازاینکه دستش میبرد دستش را به دهانش میبرد. انگار دهان یکی از مطهرات است. خون نجس است. شما دارید چه چیزی را آموزش میدهید؟ این باید بلافاصله نشان بدهد که دستش را بگیرد و ببرد آب بکشد. تعلیم میشود این. نماز هم که میخواهد یاد مردم بدهد نشان میدهد یا دارد سجاده را پهن میکند یا جمع میکند.
قرآن و اهلبیت به ما میگویند که باید محبت و مهرورزی و کلمات خوب را تقویت کرد تا جامعه مستحکم شود. روابط بین پدر و مادر باید روابط عاطفی باشد. بخصوص بین فرزندان و پدر و مادر. مباحثی که ما در معارف دینی داریم خیلی بالاست. مسیری که طی میشود گسست این روابط است.
خانواده که از بین برود اجتماع از بین میرود. مهمترین کاری که پدر و مادر میکنند این است که باید محیط زندگی را صمیمی و عاطفی کنند تا همبستگی ایجاد شود. فرزندان هم باید این کار را بکنند. سعی کنید از همان روزهای اول زندگی محیط را عاطفی کنید. تربیت دینی و اخلاقی را جدی بگیریم. همه اینها را از الآن یاد بگیرید.
بعضیها که مجرد هستند نگویند که این حرفها مال ما نیست. زمانی که با این چیزها مواجه میشوید فرصت یادگیری ندارید. زمان، زمان عمل است. الآن باید یاد بگیرید. از همان روز اول باید مدیریت کرد. برنامهریزی و طراحی داشت، نسبت به خانواده فرزندان و همسر.
اگر فرزندی نسبت به پدر و مادرش عاطفه نداشته باشد، علاقه نداشته باشد، مهرورزی نداشته باشد، نسبت به اطراف خودش و اجتماع خودش هم عاطفه ندارد. اینیک قاعده است. کسی که نسبت به اجتماعش عِرق نداشت نسبت به کشورش و مسائل کشورش عرق ندارد. نسبت به اسلام که جهانشمول است عرق ندارد.
در کارها و مطالب مهم و سرنوشتساز اگر وارد شود دنبال منافع خودش است. یا اگر کاری را انجام میدهد به خاطر اجباری است که دولت میکند. یا به خاطر طمع مادی است که خودش دارد. با عرق و علاقه کاری را دنبال نمیکند.
کسانی که اینطور هستند هرگز ازخودگذشتگی هم ندارند. اصلاً نمیفهمند که بعضیها چطور ازخودگذشتگی میکنند. چطور میشود که یکی عده جان خودشان را فدا میکنند تا یک نظامی سالم بماند و ارزشهای دینی آسیب نبیند.
همین مدافعان حرم را شما نگاه کنید وقتی به زندگی اینها توجه میکنید میبینید که عاطفه موج میزند. شهدای دفاع مقدس هم همینطور بودند. اینها ازنظر عواطف و احساسات بچههای عاطفی بودند. نسبت به پدر و مادر عرق داشتند. خیلی محبت داشتند.
اینیک قاعده است؛ کسی که نسبت به پدر و مادر محبت نداشته باشد نمیتواند از دین دفاع کند. نمیتواند از کشور دفاع کند. نمیتواند از اهداف بلند دفاع کند. خاستگاه دفاع از دین، باور است. باوری که شخص به خدا و معاد دارد. بهطوریکه میتواند از تمام خواستههای خودش به خاطر خدا دست بکشد. چنین شخصی نسبت به پدر و مادر علاقهمند است.
امام سجاد -علیهالسلام- فرمود «شَرَّفْتَنابِهِ» یعنی درود بفرست بر پیغمبر و آل پیغمبر همچنان که مرا به او مشرف کردی. مثلاً میگوییم ما مشرف شدیم مشهد الرضا؛ یعنی بهواسطه امام رضا ما یک شرافتی پیدا کردیم. این جمله را امام سجاد میگوید. این جمله دعاست. الآن من هم میخواهم این دعا را بگویم، آیا واقعاً ما هم اینطور هستیم؟
نسب امام سجاد -علیهالسلام- به پیغمبر معلوم است که چیست. خدایا تو ما را شرافت دادی بهواسطه پیغمبر، حالا ما هم میخواهیم این دعا را بخوانیم. اجازه داریم اینطور بخوانیم؟ این شرافتی که امام سجاد نسبت به پیغمبر دارد بهواسطه نسب اوست؟ نه. در جلسه اول گفتیم اینها ازلحاظ نسبی اینطور دعا نمیکنند.
از باب میراث بری علمی است. از باب عالم بودن به سنت رسول خدا و عامل بودن به آن سنت است. از باب حرکت در طریق رسول خدا و علیبنابیطالب است. این است که به ما شرافت میدهد؛ و الا نسب شرافت نمیدهد. «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم»
در دنیا نسبتها هست ولی در قیامت نیست. کلاً این روابط از بین میرود. نسب و سبب مربوط به دنیاست. در دنیا هم در شرایطی است. نه اینکه همهجا و همه جور است. به اباعبدالله که سلام میدهیم میگوییم «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَهِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ».
این چه وراثتی است؟ حسین -علیهالسلام- چه ارثی از آنها برده است؟ وارث چه چیز آنها است؟ میراث علمی برده. میراث سیره برده. میراث سنت برده. میراث عمل به دستورات و اطاعت برده. این را یادمان باشد. ملاک ارزشگذاری ازنظر خدای تعالی در دنیا تقوا است. در آخرت هم اعمال است.
آیه ۱۰۱ سوره مبارکه مؤمنون فرمود «فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ» بهمحض اینکه در صور دمیده شد، همه نسبها به هم میریزد. از نسب از شما سؤال نمیکنند. معیار در دنیا تقواست. معیار در دنیا نفع رساندن به مؤمنین است. هرکسی در دنیا به دیگری نفع رساند آدم خوبی است.
از رسول خدا سؤال کردند محبوبترین افراد نزد خدای تعالی چه کسی است؟ حضرت فرمودند: هرکسی که نفعش برای مردم بیشتر باشد خدا او را بیشتر دوست دارد. نگفت هر کس نماز بیشتری بخواند. نگفت هر کس روزه بیشتری بگیرد. نگفت هر کس که سید باشد. اینطور نیست. تقوا ملاک است.
البته یک سری روابط هست. مثلاً میگویند دیگران وظیفهدارند ذراری پیغمبر و کسانی که اولاد رسول خدا هستند را تجلیل کنند و احترام بگذارند. حتی اگر آن سید، فاسق باشد و بیادب هم باشد، شما اجلالاً به رسولالله به او تکریم کنید. در حقیقت دارید به رسول خدا اکرام میکنید. بحث این موضوع جدا است. بحث ما این است که چه کسی ارزشمند است.
نسبها در آخرت به هم میخورد. نظام آخرت با دنیا کاملاً فرق دارد. در دنیا قوانین سببی حاکم است. احکام نسبی حاکم است. لذا هم انساب و هم اسباب نقش دارد. ولی در آخرت اینطور نیست. سببها و نسبها هیچ نقشی ندارد.
آیه ۱۶۶ سوره مبارکه بقره میگوید «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ» سببها قطع میشود «وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ» ظالم در دنیا نصرت دارد. مثلاً کسی را در ادارهای دارد کمکش میکند که بماند. ولی در روز قیامت هیچ یاری کنندهای نیست.
امام رضا -علیهالسلام- فرمود بین خدا و هیچکس خویشاوندی و پیوند نیست. و دوستی خدا جز به اطاعت از او حاصل نمیشود. اتفاقاً در آن عالم همه نسبها از هم گریزاناند. خیلی جالب است. آیات ۳۴ تا ۳۶ سوره عبس میفرماید: «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ» هیچ نسبتی دیگر در آنجا نیست. همه از هم فرار میکنند.
«شَرَّفْتَنابِهِ» را چند جور میشود معنا کرد. امکان دارد که معنای عام داشته باشد. شاید مراد همه مسلمین باشند که منظور شرف اسلام باشد. شرف ذکر و یاد خدای تعالی و پیغمبر و اهلبیت باشد.